تلویزیون العربیه درباره قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ در زندانهای رژیم آخوندی توسط هیئتهای مرگ خامنهای، که در نتیجه آن ۳۰هزار زندانی سیاسی طناب دار را بوسه زدند گزارشی تهیه کرده است. در این برنامه تلویزیون العربیه با تعدادی از خانوادههای بازماندگان قتلعام سال۶۷ مصاحبه کرده است.
مأموریت ویژه ـ هیئتهای مرگ ایران
گزارش: ۳۰هزار زندانی ایرانی با خونسردی در قتلعام سال۱۹۸۸ کشته شدند. وقایعی که خاطره آنها بهرغم گذشت سالیان پاک نمیشود. عدالت و حسابرسی از مقامات این قتل عام خواسته بستگان قربانیان این قتلعام است. برخی از خانوادهها نمیدانند که چرا جگرگوشگانشان اعدام شدهاند و حتی نمیدانند اجسادشان در کجا دفن شده است.
شهین کاشانی ادهم: دفعه اول که برادرم را دستگیر کردند هیچ چیزی بر علیه او نداشتند. به همین دلیل آزادش کردند. دفعه دوم او را دستگیر کرده و به یک زندان مخفی مخصوص شکنجه منتقل کردند. وقتی مادرم و خواهرم برای دیدارش رفتند موهای سیاهش بهطور کامل سفید شده بود و بهدلیل شکنجه، همه دندانهایش شکسته بود.
احمد حسنی: برادرم در تابستان سال۱۹۸۸ به همراه هزاران زندانی سیاسی اعدام شد و عدالت در مورد عاملان آن اعدامها به اجرا گذشته نشده است. ما همچنان نمیدانیم که آنها چرا اعدام شدند. منظورم این است که از طریق کانالهای رسمی چیزی گفته نشد و جسد او را پیدا نکرده و متوجه نشدیم که کجا دفن شده است. همچنان سؤالهای زیادی درباره این قتلعام وجود دارد.
محمد درویش کاظم (فعال حقوق بشر): تصویر برادرم فقط مرا به یاد او نمیاندازد بلکه به یاد بسیاری از دوستان و رفقایی میافتم که آنها را از دست دادهام. این موضوع قلب را میشکند ولی من امیدوارم که این دیکتاتوری ادامه پیدا نخواهد کرد و نخواهد توانست همه مردم ایران را بشکند و در نهایت ما پیروز خواهیم شد. مردم ایران شایسته آزادی هستند.
گزارش رفاه السعد خبرنگار العربیه در کانادا: در پشت میلههای زندان بدنام اوین اسراری وحشتناک است که زندانیان سابق و سازمانهای حقوقبشری در مورد آن صحبت میکنند. شکنجه سیستماتیک و قطع اعضای بدن و تعرض به زندانیان زن... . . این داستانها را در برنامه مأموریت ویژه با نجات یافتگان از زندان و کسانیکه به کانادا گریختهاند به بحث و گفتگو میگذاریم.
خسرو ضیایی زندانی سابق در زندان اوین: ما حدود ۱۱۶ زندانی در یک سلول قرار داشتیم که یک اتاق ۶ در ۶ بود ۲ یا ۳ حمام داشت که برای استحمام و سرویس بهداشتی و وضو گرفتن استفاده میشد و هر کس باید در زمانی کمتر از ۱۰دقیقه از آنها استفاده میکرد. یکبار یکی از نگهبانان آمد سؤال کرد چه کسی مدیریت این اتاق را برعهده دارد؟ به او گفتم، من. او بهدلیل تأخیر برخی از زندانیان در استفاده از حمامها ۷۵ضربه شلاق به من زد.
سؤال: شما یکی از نجات یافتگان از زندان اوین بودید که چند هفته قبل از قتلعام سال۱۹۸۸ از زندان خارج شدید. آیا فکر میکنید شانس داشتید که قبل از این قتلعام آزاد شدید زیرا در غیراینصورت یکی از قربانیان بودید؟
خسرو ضیائی: ابداً... من نمیگویم که شانس آوردم. زیرا من مثل بقیه اعدام شدگان خوب نبودم. فکر میکنم مثل آنها شایسته نبودم. کسانی که با من بودند خیلی صادق بودند ولی من مثل آنها نبودم.
فرشته دانشور که برادرش در یکی از زندانهای ایران کشته شد: وقتی برادرم را دستگیر کردند ما ۴ تا ۵ماه بلاتکلیف بودیم و مادرم نمیدانست که او کجاست و بعد از ۶ماه اجازه دادند که مادرم متوجه شود برادرم توسط آنها دستگیر شده. ولی گفتند نمیدانند چرا دستگیر شده و چه مدت در زندان باقی میماند. مادرم در سن ۴۹ سالگی بهدلیل سکته قلبی فوت کرد زیرا توان تحمل این وضعیت را نداشت.
گزارش: در سال۱۹۸۸ خمینی فتوای اعدام هزاران زندانی سیاسی را صادر کرد. اعدامهایی که خارج از کادر قضایی به اجرا در آمد. هیئتهای مرگ تشکیل و به زندانهای مختلف در تهران فرستاده شدند. اما سهم بیشتر اعدامها متعلق به دو زندان گوهردشت و اوین بود.
محمد درویش: قبل از پایان جنگ با عراق یا آنچه به نوشیدن جامزهر معروف است یعنی قبل از آتشبس خمینی فتوایی صادر کرد و چند ماه قبل از قتلعام تابستان سال۱۹۸۸ جداسازی زندانیان شروع شد و بقیه را هم از زندانی به زندان دیگر منتقل کردند زیرا برای انجام اعدامها آماده میشدند. اینکار زیر نظر هیئتهای مرگ انجام میگرفت. یکی از اعضای این هیئتها ابراهیم رئیسی بود. همچنین افراد دیگری که عضو این هیأت بودند مناصبی در رژیم داشتند حتی رئیسی در آنموقع وزیر دادگستری شده بود و متعاقباً خامنهای او را رئیسجمهور نمود.
گزارش: راستی بهانه رژیم ایران برای اعدام زندانیان سیاسی که با سیاست او مخالفت کرده و خواستار آزادی بودند چه بود؟ بعد از پایان جنگ عراق و ایران در سال۱۹۸۸ مجاهدین خلق در تلاش برای سرنگونی رژیم که توانمندیهایش بهدلیل جنگ ۸ساله با همسایه خود تحلیل رفته بود وارد عملیاتی به نام فروغ جاویدان شدند. برخی از تحلیلگران میگویند این عملیات بهانهیی به دست رژیم داد که هزاران نفر را بدون محاکمه و شواهد و حتی شاهدان اعدام کند زیرا ترس و ضعف بر رژیم خمینی مستولی شده بود.
سؤال: در سال۱۹۸۸ چطور خبر قتلعامی که ۳۰هزار زندانی سیاسی قربانی آن بودند را شنیدید؟
گوهر کاشانی که شاهد اعدام پسر عمویش بوده: خیلی ناراحت بودم و بسیار گریه کردم. نه فقط بهخاطر او بلکه بهخاطر همه جوانانی که اعدام شدند. وقتی اخبار را شنیدم بسیار گریه کردم نه فقط بهخاطر پسر عمویم بلکه بهخاطر همه جوانانی که از مجاهدین خلق حمایت میکردند زیرا همه آنها بیگناه بودند.
محمد درویش کاظم: وقتی خمینی حکومت را بهدست گرفت شکنجه کرد و زندانی کرد و مردم را کشت. و جنگ او با عراق بهانهیی بود برای کشتن هر صدای مخالف بود. رژیم بر ادامه آن جنگ ویرانگر با عراق اصرار داشت اگر چه فرصتهای زیادی برای صلح با عراق در دسترس بود. ولی او همه منابع ایران را ویران کرد که منجر به اعتراض بسیاری از مردم شد. حتی سپاه پاسداران ایران هم به رژیم گفت که منابع کافی برای ادامه جنگ ندارد.
گزارش: بولدوزرها اجساد افرادی که بهصورت کور اعدام شده بودند را جابهجا میکردند. حفره بزرگی از پیش کنده و أماده شده و در قبرستانهای مختلف حفر شده بود. در این حفرهها اجساد زندانیان سیاسی بهصورت جمعی دفن شدند و تا همین لحظه خانوادههایشان بهدنبال اجساد جگرگوشگانشان هستند. اجسادی که رژیم به آنها تحویل نداد.
گوهر کاشانی: جسد او را به ما ندادند. ما بارها خواستار جسد او شدیم. او در قبرستانی در خاوران دفن شد. ولی نمیدانیم در کدام قبر دفن شده است.
عبدالمجید هیدا بزرگ که شاهد اعدام برادر همسرش بوده است: آنها جسد را به ما تحویل ندادند و اطلاع ندادند که کجاست. بعد خانواده به قبرستان بهشت زهرا رفت و از یکی از کارکنان قبرستان سؤال کرد و شکل ظاهری او را برایش توصیف کردند. او گفته بود فکر میکنم این قبرش باشد. و یک عکس رویش گذاشتند و چند هفته بعد که به دیدار قبر رفتند دیدند که یک خانواده دیگر در کنار قبر نشسته زیرا این تنها تصویری بود که روی این قبر قرار داشت.
گزارش: گفتگویمان را با افرادی که سالهای طولانی عمرشان را در زندان به سر بردهاند ادامه میدهیم. سالهایی تاریک... زیرا شبهایی را در تنش و ترس در انتظار لحظه اعدام به سر بردند.
خسرو ضیائی: ما ۸۶ زندانی بودیم. یک شب دو نگهبان به سلول آمدند و ۷۵نفر را با خود بردند و در یک نوبت آنها را اعدام کردند. موضوع باور نکردنی این بود که ما ۸۶نفر بودیم و یکباره ۷۵نفر اعدام شدند. چه شده بود؟ من دیوانه شدم. میدانستیم و فهمیدیم که نوبت ما شبهای دیگر است و اعدام میشویم.
احمد حسنی: اگر برادرم فعالیتهای سیاسی داشت او را سال۱۹۸۱ بهمحض دستگیری اعدام میکردند و او را ۱۰سال در زندان نگه نمیداشتند. زیرا از نظر رژیم حکم ۱۰سال زندان برای جرمهای سبک و نه برای جرمهای سنگین است.
گزارش: جنایتهای ضدبشری، توصیفی است که جامعه جهانی و سازمانهای حقوقبشری استفاده میکنند. شواهدی که سازمان هیومن رایتس واچ سرجمع کرده اثبات میکند که اقدامات شرمآور انجام شده علیه زندانیان بر اساس قانون بینالمللی به سطح جنایتهای ضدبشری ارتقاء یافته است و مسئولان آن باید مورد حسابرسی قرار گیرند. عملاً نیز اولین محاکمه در سوئد در مورد حمید نوری یک از متهمین اعدامهای جمعی انجام شد.
سؤال: وقتی مادرش به آخرین دیدارش در زندان رفته بود چه گفت و وقتی برای دیدن جسدش به قبرستان رفته بود چه اتفاقی برایش افتاد؟
عبدالمجید هیدا بزرگ: در دیدار آخر در زندان اوین مادرش سؤال کرد چرا به آنها نمیگویی که اشتباه کردی یا حرفی مشابه بزنی و از زندان خلاص شوی؟ او به مادرش میگوید؟ من این مسیر را انتخاب کردهام و تا آخر به این راه ادامه خواهم داد. او میدانست که اعدام خواهد شد. وقتی به پشت دیوار رسید سه بار به مادرش بهصورتی مشابه وداع و خداحافظی نگاه کرد و چند هفته بعد اعدام شد. یک نفر به نام داوود لشگری از زندان تماس گرفت و گفت سعد الله را بهدلیل اصرار و پایبندی به اعتقاداتش اعدام کردیم.
احمد حسنی: بیشتر وقتها در زیر شکنجه جسمی و روانی قرار داشت و شما فکر کنید که مادرم چه میزان فشار تحمل میکرد زیرا انتظار داشت بالاخره یکروز پسرش به خانه برگردد اما بعد از ۷سال زندان او و دوستانش اعدام شدند.
خسرو ضیائی: در هنگام دستگیری ۹نفر بودیم که ۶ نفرمان بدون هیچ دلیلی اعدام کردند زیرا در ایران یک رژیم دیکتاتوری حاکم است. آنها تنها بهخاطر اینکه خواستار آزادی بودند اعدام شدند. ما فقط از آزادی دفاع میکردیم. و آنها اینرا میدانستند (بله دلیل اینهمه آزار و شکنجه و اعدام) این است که ما از مجاهدین خلق حمایت میکنیم زیرا آنها ضد رژیم آخوندی هستند.
گزارش: در زندان اوین زندانیان سیاسی و افراد دو تابعیتی زندانی هستند. این زندان همچنین با توجه به تعداد زیاد روشنفکرانی که در آن حضور دارند به نام دانشگاه اوین شناخته میشود. این افراد هر روز صدایشان علیه رژیم ایران هر چه رساتر شنیده میشود.
او میگوید برادرش که اعدام شده یک نابغه و فردی صلحجو بوده و در طول عمرش سلاح حمل نکرده است. او همواره از حقوقبشر و حقوق زنان دفاع کرده و به آنها یاد داده بود که ایران کشوری ثروتمند است ولی مردم بهخاطر آخوندها و سوءاستفاده از حاکمیت از سرمایههای آن استفاده نمیکنند.
فرشته دانشور: او از آزادی ایران دفاع میکرد. به یاد دارم وقتیکه ۱۶ساله بودم و او ۷سال از من بزرگتر بود همیشه میگفت ما کشوری ثروتمند داریم و بسیاری منابع و توان در اختیار داریم. او همچنین ضد شاه بود.
گزارش: قتلعام سال۱۹۸۸ تأثیر زیادی بر روی ایرانیان و حتی کسانی گذاشته است که هواداران مجاهدین خلق نیستند. شاهدانی که در آن روزهای سخت زندگی میکردند گفتند که ابراهیم رئیسی رئیسجمهور کنونی ایران یک فرد فعال در هیئتهای مرگ بوده است.
محمد درویش کاظم: در پیام صوتی آقای آیتالله منتظری وی گفته بود که ابراهیم رئیسی از محضر او اجازه خواسته که تعداد بیشتری را اعدام کند و منتظری به او گفته که با نظر آنها موافق نیست. زیرا این یک جنایت ضدبشری است و بهخاطر ان مورد حسابرسی قرار خواهیم گرفت. در همین پیام خاطرنشان کرد که خمینی و پسرش احمد فکر میکنند که باید مجاهدین خلق را از بین برد. و تا آخرین نفر آنها را نابود کرد اعم از اینکه سطحی بالا یا پایین داشته باشد. این فلسفهای بود که در قتلعام سال۱۹۸۸ به آن تکیه داشتند.
گزارش: ایرانیان مقیم کانادا بر این باورند که انقلاب اعتراضات که در شهرهای مختلف ایران انجام میشود بهدلیل انباشت مسائل و نتیجه سالیانی است که مردم در زیر ظلم و سرکوب و اعدام و سرکوب به سر بردهاند.
احمد حسنی: صادقانه معتقدم که آنچه اکنون بهوقوع میپیوندد نتیجه بیعدالتی و اعدامها و شکنجه اعمال شده از سوی رژیم است. فکر میکنم که الآن جامعه منفجر شده و میگوید که کافیست و امیدواریم که این اعتراضات و انفجار تظاهرات باعث تغییر رژیم بشود.
عبدالمجید هیدا بزرگ: این چیزیست که در قتلعام سال۱۹۸۸در رابطه با همه اعضای مجاهدین خلق بهوقوع پیوست. در آن موقع ابراهیم رئیسی حضور داشت. به گمانم خامنهای رئیسی را یکبار دیگر انتخاب کرد زیر فکر میکند ما همچنان در سال۱۹۸۸ قرار داریم ولی اینطور نیست. زمان تغییر کرده و زمان آخرین تصمیمگیری برای تغییر رژیم فرا رسیده است. نه رئیسی و نه غیر از او نمیتوانند هیچ چیزی را تغییر دهند.
گزارش: شاهدان و نجات یافتگان این قتلعام فکر میکنند که پاسخهایی حول سؤالهایشان بعد از پایان این رژیم بهدست خواهند آورد و به اسنادی خواهند رسید که رژیم آنها را مخفی کرده است.