در کشمکشهای بحران انتخابات آخوندی و شکافهای بارزشده در رأس نظام، سرکردگان و مهرههای رژیم، نسبت به خطری که متوجه موجودیت و امنیت حکومت آخوندیست، هشدار میدهند.
پیامدهای کاندیدا شدن احمدینژاد از جمله افزایش به هم ریختگی در باند خامنهای در رسانههای حکومتی آشکار شده است. این رسانههای اظهارات مهرههای هر دوباند را در این مورد را منعکس میکنند. اظهاراتی که با عباراتی هم چون «انتخابات تهدیدی برای امنیت نظام» یا «برخی ثبت نامها برای فتنه است» دیده میشود. یک نمونهاش اذعان بهروز بنیادی، یک عضو مجلس ارتجاع است که با اذعان به طلسمشکستگی خامنهای تحت عنوان «هیچ کس به فریاد آقا نمیرسد» در جلسه 27فروردین گفت:
بحث مهم دیگر امروز کشور ما انتخابات است که متأسفانه با روند کنونی که شروع شده، ... شاهدیم که افرادی کوچک ذهن با سابقه سیاه مسئولیت با زیر سؤال بردنشان رهبری و مقام ایشان برای خود در پی کسب رأی هستند و تأسفبارتر اینکه هیچکس به فریاد آقا نمیرسید و از ایشان دفاعی نکرد، البته اخیراً دادستانی محترم گفتن، هنوز دمل بهخوبی نرسیده تا عفونتش را با نیشتری تخلیه کنند.
قدیری ابیانه، یک مهرهٴ باند خامنهای که از دیپلوماتهای بازنشسته رژیم است، اساساً نمایش انتخابات را تهدیدی برای امنیت نظام دانسته و هشدار داده است که: «بیشک انتخابات اگر در مدار قانون نباشد ممکن است به بستری برای منازعه، دوقطبی شدن و تهدیدی برای امنیت کشور بدل شود»، زیرا «در انتخابات ریاستجمهوری که از حساسیت ویژهیی برخوردار است، یکی از تعهدات این است که به تصمیم نظارتی شورای نگهبان در مورد تأیید صلاحیتها احترام گذاشته و تسلیم آن شوند. عدم پایبندی به قانون، فضای سرد و پر کینهای بر جامعه حاکم» میکند «که با اتحاد و همدلی قابل جمع نیست».
یک نمونهٴ دیگر اظهارات امیر محبیان از مهرههای باند خامنهای است که در مورد چشمانداز تخاصمات باندی در انتخابات مینویسد:
«نمیتوانم پنهان سازم که از شرایط راضی نیستم. نور و خیری در این وضعیت نمیبینم. حتی در عرف دیگر کشورهای دموکرات، این وضعیت را بیشتر آشوب میدانند تا روند انتخاباتی. این پدیده از لحاظ جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی قابل مطالعه است. همگان آمدهاند، عوامالناس از خود میپرسند مگر چه شده است؟ مگر چه چیزی را تقسیم میکنند؟
بحث دوقطبی شدن و چند قطبی شدن نیست. بحث هیجان کاذب سیاسی است که چشمها را بسته است.
پیامدهای کاندیدا شدن احمدینژاد از جمله افزایش به هم ریختگی در باند خامنهای در رسانههای حکومتی آشکار شده است. این رسانههای اظهارات مهرههای هر دوباند را در این مورد را منعکس میکنند. اظهاراتی که با عباراتی هم چون «انتخابات تهدیدی برای امنیت نظام» یا «برخی ثبت نامها برای فتنه است» دیده میشود. یک نمونهاش اذعان بهروز بنیادی، یک عضو مجلس ارتجاع است که با اذعان به طلسمشکستگی خامنهای تحت عنوان «هیچ کس به فریاد آقا نمیرسد» در جلسه 27فروردین گفت:
بحث مهم دیگر امروز کشور ما انتخابات است که متأسفانه با روند کنونی که شروع شده، ... شاهدیم که افرادی کوچک ذهن با سابقه سیاه مسئولیت با زیر سؤال بردنشان رهبری و مقام ایشان برای خود در پی کسب رأی هستند و تأسفبارتر اینکه هیچکس به فریاد آقا نمیرسید و از ایشان دفاعی نکرد، البته اخیراً دادستانی محترم گفتن، هنوز دمل بهخوبی نرسیده تا عفونتش را با نیشتری تخلیه کنند.
قدیری ابیانه، یک مهرهٴ باند خامنهای که از دیپلوماتهای بازنشسته رژیم است، اساساً نمایش انتخابات را تهدیدی برای امنیت نظام دانسته و هشدار داده است که: «بیشک انتخابات اگر در مدار قانون نباشد ممکن است به بستری برای منازعه، دوقطبی شدن و تهدیدی برای امنیت کشور بدل شود»، زیرا «در انتخابات ریاستجمهوری که از حساسیت ویژهیی برخوردار است، یکی از تعهدات این است که به تصمیم نظارتی شورای نگهبان در مورد تأیید صلاحیتها احترام گذاشته و تسلیم آن شوند. عدم پایبندی به قانون، فضای سرد و پر کینهای بر جامعه حاکم» میکند «که با اتحاد و همدلی قابل جمع نیست».
یک نمونهٴ دیگر اظهارات امیر محبیان از مهرههای باند خامنهای است که در مورد چشمانداز تخاصمات باندی در انتخابات مینویسد:
«نمیتوانم پنهان سازم که از شرایط راضی نیستم. نور و خیری در این وضعیت نمیبینم. حتی در عرف دیگر کشورهای دموکرات، این وضعیت را بیشتر آشوب میدانند تا روند انتخاباتی. این پدیده از لحاظ جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی قابل مطالعه است. همگان آمدهاند، عوامالناس از خود میپرسند مگر چه شده است؟ مگر چه چیزی را تقسیم میکنند؟
بحث دوقطبی شدن و چند قطبی شدن نیست. بحث هیجان کاذب سیاسی است که چشمها را بسته است.