معلم زندانی ارژنگ داوودی که در قرنطینه زندان زاهدان نگهداری میشود، بهشدت و به مدت طولانی شکنجه شده و هماکنون در وضعیت جسمی وخیمی بهسر میبرد.
از فرورودین سال جاری هیچ خبری از معلم زندانی ارژنگ داوودی نبود.
این زندانی سیاسی در آخرین پیام خود گفته بود در دخمهیی کوچک تحت عنوان انفرادی شماره ۲در قرنطینه زندان نگهداری میشوم و از حق ملاقات، تلفن و ارتباط با سایر زندانیان،هواخوری، پیاده روی، مطالعه کتاب، تلویزیون، امکان تهیه دارو و غذای مناسب با بیماریها محروم هستم.
بر اساس آخرین اخباری که در فروردینماه امسال منتشر شد؛ زندانی سیاسی ارژنگ داوودی؛ از ۱۲اسفند ماه سال ۱۳۹۶ در قرنطینه زندان زاهدان در اعتصاب غذا بود و درباره علت اعتصابغذایش گفته بود: « اعتصابغذای اینجانب صرفاً برای برخورداری از کمی هوا و کمی آفتاب است که به طرزی غیرانسانی از تاریخ ۴مرداد ۹۶تا کنون در زندانهای زابل و زاهدان از من سلب گردیده است.»
ارژنگ داوودی به بیماریهای قند و چربی خون و ناراحتی قلبی مبتلا است.
زندانی سیاسی ارژنگ داوودی، در آخرین پیام خود از کم سو بودن چشمان و محروم بودن از حداقل امکانات خبر داده و چنین گفته بود: «در دخمهای کوچک تحت عنوان سلول انفرادی شماره ۲در قرنطینه زندان نگهداری میشوم و از حق ملاقات؛ تلفن و ارتباط با سایر زندانیان: هواخوری؛ پیاده روی؛ مطالعه کتاب؛ تلویزیون؛ امکان تهیه دارو و غذای متناسب با بیماریها و... محروم هستم».
پس از گذشت نزدیک به سه ماه از آخرین پیام زندانی سیاسی، ارژنگ داوودی؛ از سرنوشت وی اطلاعی در دست نیست.
خانواده این زندانی سیاسی تهدید شده و در فشار قرار دارند. تنها اطلاع از این زندانی سیاسی تحت فشار و شکنجه بودن وی در قرنطینه زندان مرکزی زاهدان است.
خاطر نشان میشود زندانی سیاسی ارژنگ داوودی، در پیامی که ۱۶فروردین ۹۷ از قرنطینه زندان مرکزی فرستاده بود در رابطه با نقض حقوقبشر و فشارهای ضدانسانی رژیم نوشت:
اعتصاب برای کمی هوا و کمی آفتاب
اعتصاب غذای اینجانب که امروز پنجشنبه ۱۶فروردین ۹۷در اصل ۳۴روز از آن میگذرد؛ صرفاً برای برخورداری از کمی هوا و کمی آفتاب است که به طرزی غیرانسانی از تاریخ ۴مرداد ۹۶ تا کنون در زندانهای زابل و زاهدان از من سلب گردیده است. این زورگویی بیشرمانه و طولانیمدت علاوه بر تشدید بیماریهای قلبی و دیابت؛ باعث شده که دید چشمهایم بیش از پیش ضعیف شود. از تاریخ ۱۶دی ۹۶در پی انتقال مجدد به زندان زاهدان دچار عوارض سوء بسیار حاد و وخیم شدم. زیرا که در دخمهیی کوچک تحت عنوان سلول انفرادی شماره۲در قرنطینه زندان نگهداری میشوم و از حق ملاقات؛ تلفن و ارتباط با سایر زندانیان؛ هواخوری؛ پیادهروی؛ مطالعه کتاب؛ تلویزیون؛ امکان تهیه دارو و غذای متناسب با بیماریها و... محروم هستم.
هم میهنان
مسلما رفتار وحشیانه کارگزاران رژیم با زندانیان بهویژه تبعیدیان با مرام مردم غیور سیستان و بلوچستان منافات دارد. بهویژه نوع رفتار با تبعیدیان را نه غریبنوازی که غریبکشی به حساب میآورند. شیخ علی خامنهای که مدتی را در این خطه و در ایرانشهر بهصورت تبعید آزاد بهسر میبرده خوب میداند که این رفتار وحشیانه مختص این رژیم و رویه استبداد دینی حاکم بر کشور است. زیرا رفتار بسیار خشن و غیرانسانی رایج در زندانهای این استان فقط در ارتباط با زندانیان سیاسی نیست بلکه خوی ذاتی و سرشت واقعی دژخیمان به کار گماردهای است که تنها استفاده از زور و زنجیر را میدانند و میپسندند.
لذا از آقای زید رعدالحسین کمیسر عالی حقوقبشر سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای حقوقبشری از جمله عفو بینالملل انتظار دارم که تصمیماتی اتخاذ نمایند که هر چه سریعتر ناظرانی جهت بازدید از این زندان عصرحجری اعزام شوند. زیرا صرف ترکیب مخوف و نابهنجار ساختمانهای زندان زاهدان به خودی خود گویای واقعیتی است که در درون آن جریان دارد و بیمناسبت نیست که آن را کشتارگاه مرکزی زاهدان مینامند.
از افراد نامبرده در زیر میخواهم که ذهنیت غلط و رفتار وحشیانه خود نسبت به کلیه زندانیان بهویژه زندانیان سیاسی را تغییر داده و کمی انسانیت از خود بروز دهند.
در مورد اینجانب نیز چنانچه این دژخیمان از مقامهای بالاتر مجوز قتل مرا گرفتهاند حال چه سپاه باشد چه وزارت اطلاعات که بر آنان حرجی نیست و اگر این رفتار ضدانسانی و ضداخلاقی را به طرزی خودسرانه از خود بروز میدهند که نشان میدهد کمترین بویی از انسانیت نبردهاند و باید بگویم که صد رحمت به یزید که یک شبه کار امام حسین و یارانش را تمام کرد ولی این جانیان بالفطره بیش از نه ماه است که دارند مرا زجرکش میکنند:
۱. سردژخیم کل استان علیرضا بابایی
۲. سردژخیم زندان زاهدان محمدحسین خسروی
۳. دژخیم حسین صادقی معاون زندان
۴. دژخیم محسن غلامی حفاظت زندان
۵. دژخیم غلامرضا وحید بازرسی زندان
۶. حسن بوچی مسئول قرنطینه
۷. دادیار ناظر زندان محمدی که آخوندی است که از آب میترسد. با حمام و شستشو بیگانه است به همین خاطر یک قبضه کبره روی صورتش بسته شده است.