جنگ و جدال دو باند بار دیگر درباره دزدی و فساد و ابعاد آن بالا گرفته و مهرهها و رسانههای دو باند رژیم درباره فساد سیستمی و فسادی که مثل موریانه به جان نظام افتاده حرف میزنند و نسبت به عواقب آن هشدار میدهند. از جمله احمد توکلی نمایندهٴ سابق رژیم در مجلس ارتجاع که ادعا میکند تحقیق و کارزاری را دربارهٴ فساد به راه انداخته، طی اظهاراتی هشدار داد که «اگر با فساد مبارزه نکنیم حتماً جمهوری اسلامی را ساقط میکند». وی سپس تأکید کرد: «در مرحله خطر هستیم… در مرحله فساد سیستمی هستیم».
صریحتر از او، اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی، با تأکید بر اینکه «فساد، سیستمی و نهادینه شده و در دستگاههایی که فکرش را نمیکردیم رسوخ پیدا کرده» خاطرنشان کرد: «بنده جداً به این نتیجه رسیدم که فساد مانند موریانه به تن کشور افتاده است». (1)
با توجه به اینکه بحث فساد همیشه در رژیم جریان داشته و همیشه موضوع اصلی جنگ دو باند حاکم بوده، باید پرسید موج اخیر این بار، تحت تأثیر چه عامل یا چه عواملی دوباره بالا گرفته است؟
به نظر میرسد که دو عامل در برخاستن این موج اخیر مؤثر بوده است، عامل مبنایی و اصلی، فشار اجتماعی است. چرا که امروز دیگر ابعاد فساد چیزی نیست که بشود آن را از دید مردم پنهان کرد یا مثل قبل آن را توجیه نمود و به گردن این یا آن مهرهٴ رژیم انداخت؛ مردمی که استخوانهایشان زیر بار فقر خرد شده؛ زندگی خود را با زندگی غارتگران حاکم مقایسه میکنند و سراپا خشم و کینه علیه این قشر انگل و حرامخوار، به اعتراض و خیزش برمیخیزند؛ حرکتهای اعتراضی فزایندهٴ ماهها و هفتههای اخیر در سراسر کشور، آنگونه که برخی روزها شاهد برپایی 6حرکت اعتراضی اقشار مختلف در برابر مجلس ارتجاع بودهایم و شعارهایی که روز به روز علیه رأس رژیم رساتر و تندتر میشود، پدیدهیی است که رژیم را سخت دچار وحشت کرده و به فکر چاره انداخته است.
یکی از راههایی که ایادی رژیم آخوندی برای مقابله با این موج فزاینده نارضایتی پیش میگیرند این است که با مردم به جان آمده که اکنون در همه جا از دزدی و فساد رژیم حرف میزنند، فریبکارانه همدردی و همراهی نمایند و وانمود کنند که قصد دارند با فساد مبارزه کنند. در این جریان، طبق معمول هر باند، باند دیگر را متهم میکند تا خود را در ببرد؛ بهخصوص که انتخابات هم نزدیک است و طبعاً جنگ و جدال باندها در آستانهٴ انتخابات اوج بیشتری میگیرد و این، بهعنوان عامل مقطعی به آن عامل اصلی (فشار اجتماعی) اضافه میشود و آن را تشدید میکند.
بدیهی است که مبارزه با فساد هرگز از حد ادعا و نمایش فراتر نرفته و نخواهد رفت؛ چرا که به اعتراف سردمداران رژیم، اکنون فساد «سیستمی» شده است. خود توکلی درباره مفهوم «فساد سیستمی» توضیح میدهد: «وقتی که دستگاههای مسئول حفاظت سیستم، خود به درجاتی گرفتار فساد بشوند… فساد سیستمی است». پیش از او نیز اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی، در سال93، فساد گریبانگیر رژیم را فساد سیستمی خوانده بود.
همانگونه که امروز بر قلمها و زبانهای مهرهها و ایادی رژیم ناگزیر جاری شده، «فساد اقتصادی ریشه در فساد سیاسی دارد». بر این مبنا، باند رفسنجانی روحانی به توکلی خرده گرفت: «تأکید بر فساد اقتصادی بدون اشاره کردن به فسادهایی که ریشه آن هستند، نتیجهیی جز غرق شدن بیشتر در فساد ندارد» (2). فساد سیاسی بهمعنی فساد ساختار قدرت یا فساد رأس نظام سیاسی است. در واقع سردستهٴ راهزنان حاکم و پدرخواندهٴ باندهای مافیایی درون رژیم، خود خامنهای است و دزدان حاکم جواز دزدی و فساد را از خود او و قبل از او از خمینی گرفتهاند؛ حالا خندهدار است که خامنهای میآید و به اعضای دولت روحانی میگوید: «حرف زدن راجع به فساد فایدهیی ندارد، با دزد دزد گفتن دزد از دزدی دست برنمیدارد» (3).
اما دزد اصلی که فریاد «دزد دزد» سر میدهد، خود خامنهای است. بنا به یک گزارش تحقیقی خبرگزاری رویتر، خامنهای مالک یک امپراتوری عظیم مالی است که تنها ثروت یک قسمت آن، تحت عنوان «ستاد اجرایی فرمان امام» بالغ بر 95میلیارد دلار است. (4) این مبلغ، لابد پس از 3سال اکنون خیلی بیشتر هم شده است. به این ترتیب در چنین نظامی، مبارزه با فساد چه موضوعیت و معنایی میتواند داشته باشد؟!
در تک و پاتکهای دو باند علیه یکدیگر، سخن از دزدیها و رشوهخواریهای چند میلیارد دلاری از یک سو و هزاران میلیارد تومانی از سوی دیگر است.
زاکانی نمایندهٴ سابق مجلس ارتجاع، پتهٴ باند رفسنجانی روحانی را در ماجرای قرارداد کرسنت روی آب میاندازد که به یمن پورسانتاژهای کلانی که به 4گروه دلال این قرارداد خائنانه داده شده، خساراتی بیش از 50میلیارد دلار به مردم ایران وارد شده است. (5) این باند نیز به نوبهٴ خود در دفاع از حقوقهای نجومی که به مدیرانش پرداخت کرده، طلبکاری میکند که: «اگر رقم ۲۳میلیارد تومان (جمع حقوقهای نجومی) را به ۳۰۰۰میلیارد تومان فساد دولت دهم در پرونده بابک زنجانی تقسیم کنیم معادل ۷هزارم درصد میشود» (6).
در این مسابقه دزدی و اختلاس هر گونه امیدی به اصلاح، خاماندیشی است، اما این سؤال مطرح میشود که پس چرا بعضی مهرههای رژیم (مانند توکلی) این را مطرح میکنند و به آن دامن میزنند؟
نخست آن که این چیزی نیست که رژیم به دلخواه آن را مطرح کند، این قبیل فاشگوییها و نمایشها، به رژیم تحمیل میشود. تا آنجاکه به رژیم و هر دو باند برمیگردد تا جایی که بتوانند سعی میکنند بر دزدیهای خود سرپوش بگذارند. کما اینکه تا کنون گذاشتهاند. رفسنجانی همچون خامنهای، به مصداق دزدی که فریاد آی دزد سر میدهد درباره آنچه که افشا شده میگوید: «فقط گاهی قطعاتی از کوه یخ غرق در دریای فسادها گفته میشود و برای جلوگیری از سواستفاده دشمنان، از بیان همه مسائل پرهیز میشود» (7) اما تحت فشار عوامل یاد شده (فشار اجتماعی و جنگ قدرت در آستانهٴ نمایش انتخابات) اندکی از بسیار، ناچار از پرده بیرون میافتد؛ اما همین اندک هم تاوان و قیمت سنگینی از تمامیت رژیم گرفته و خواهد گرفت.
پانویس: ــــــــــــــــ
(1) خبرگزاری فارس ـ 15شهریور 95
(2) روزنامه حکومتی اعتماد ـ 18مهر 95
(3) تلویزیون رژیم- 9تیر94
(4) رویتر ـ نوامبر 2013 (آبان93)
(5) خبرگزاری فارس ـ 17مهر 95
(6) روزنامه حکومتی آرمان- 18مهر 95
(7) سخنرانی رفسنجانی ـ آذر 93.
صریحتر از او، اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی، با تأکید بر اینکه «فساد، سیستمی و نهادینه شده و در دستگاههایی که فکرش را نمیکردیم رسوخ پیدا کرده» خاطرنشان کرد: «بنده جداً به این نتیجه رسیدم که فساد مانند موریانه به تن کشور افتاده است». (1)
با توجه به اینکه بحث فساد همیشه در رژیم جریان داشته و همیشه موضوع اصلی جنگ دو باند حاکم بوده، باید پرسید موج اخیر این بار، تحت تأثیر چه عامل یا چه عواملی دوباره بالا گرفته است؟
به نظر میرسد که دو عامل در برخاستن این موج اخیر مؤثر بوده است، عامل مبنایی و اصلی، فشار اجتماعی است. چرا که امروز دیگر ابعاد فساد چیزی نیست که بشود آن را از دید مردم پنهان کرد یا مثل قبل آن را توجیه نمود و به گردن این یا آن مهرهٴ رژیم انداخت؛ مردمی که استخوانهایشان زیر بار فقر خرد شده؛ زندگی خود را با زندگی غارتگران حاکم مقایسه میکنند و سراپا خشم و کینه علیه این قشر انگل و حرامخوار، به اعتراض و خیزش برمیخیزند؛ حرکتهای اعتراضی فزایندهٴ ماهها و هفتههای اخیر در سراسر کشور، آنگونه که برخی روزها شاهد برپایی 6حرکت اعتراضی اقشار مختلف در برابر مجلس ارتجاع بودهایم و شعارهایی که روز به روز علیه رأس رژیم رساتر و تندتر میشود، پدیدهیی است که رژیم را سخت دچار وحشت کرده و به فکر چاره انداخته است.
یکی از راههایی که ایادی رژیم آخوندی برای مقابله با این موج فزاینده نارضایتی پیش میگیرند این است که با مردم به جان آمده که اکنون در همه جا از دزدی و فساد رژیم حرف میزنند، فریبکارانه همدردی و همراهی نمایند و وانمود کنند که قصد دارند با فساد مبارزه کنند. در این جریان، طبق معمول هر باند، باند دیگر را متهم میکند تا خود را در ببرد؛ بهخصوص که انتخابات هم نزدیک است و طبعاً جنگ و جدال باندها در آستانهٴ انتخابات اوج بیشتری میگیرد و این، بهعنوان عامل مقطعی به آن عامل اصلی (فشار اجتماعی) اضافه میشود و آن را تشدید میکند.
بدیهی است که مبارزه با فساد هرگز از حد ادعا و نمایش فراتر نرفته و نخواهد رفت؛ چرا که به اعتراف سردمداران رژیم، اکنون فساد «سیستمی» شده است. خود توکلی درباره مفهوم «فساد سیستمی» توضیح میدهد: «وقتی که دستگاههای مسئول حفاظت سیستم، خود به درجاتی گرفتار فساد بشوند… فساد سیستمی است». پیش از او نیز اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی، در سال93، فساد گریبانگیر رژیم را فساد سیستمی خوانده بود.
همانگونه که امروز بر قلمها و زبانهای مهرهها و ایادی رژیم ناگزیر جاری شده، «فساد اقتصادی ریشه در فساد سیاسی دارد». بر این مبنا، باند رفسنجانی روحانی به توکلی خرده گرفت: «تأکید بر فساد اقتصادی بدون اشاره کردن به فسادهایی که ریشه آن هستند، نتیجهیی جز غرق شدن بیشتر در فساد ندارد» (2). فساد سیاسی بهمعنی فساد ساختار قدرت یا فساد رأس نظام سیاسی است. در واقع سردستهٴ راهزنان حاکم و پدرخواندهٴ باندهای مافیایی درون رژیم، خود خامنهای است و دزدان حاکم جواز دزدی و فساد را از خود او و قبل از او از خمینی گرفتهاند؛ حالا خندهدار است که خامنهای میآید و به اعضای دولت روحانی میگوید: «حرف زدن راجع به فساد فایدهیی ندارد، با دزد دزد گفتن دزد از دزدی دست برنمیدارد» (3).
اما دزد اصلی که فریاد «دزد دزد» سر میدهد، خود خامنهای است. بنا به یک گزارش تحقیقی خبرگزاری رویتر، خامنهای مالک یک امپراتوری عظیم مالی است که تنها ثروت یک قسمت آن، تحت عنوان «ستاد اجرایی فرمان امام» بالغ بر 95میلیارد دلار است. (4) این مبلغ، لابد پس از 3سال اکنون خیلی بیشتر هم شده است. به این ترتیب در چنین نظامی، مبارزه با فساد چه موضوعیت و معنایی میتواند داشته باشد؟!
در تک و پاتکهای دو باند علیه یکدیگر، سخن از دزدیها و رشوهخواریهای چند میلیارد دلاری از یک سو و هزاران میلیارد تومانی از سوی دیگر است.
زاکانی نمایندهٴ سابق مجلس ارتجاع، پتهٴ باند رفسنجانی روحانی را در ماجرای قرارداد کرسنت روی آب میاندازد که به یمن پورسانتاژهای کلانی که به 4گروه دلال این قرارداد خائنانه داده شده، خساراتی بیش از 50میلیارد دلار به مردم ایران وارد شده است. (5) این باند نیز به نوبهٴ خود در دفاع از حقوقهای نجومی که به مدیرانش پرداخت کرده، طلبکاری میکند که: «اگر رقم ۲۳میلیارد تومان (جمع حقوقهای نجومی) را به ۳۰۰۰میلیارد تومان فساد دولت دهم در پرونده بابک زنجانی تقسیم کنیم معادل ۷هزارم درصد میشود» (6).
در این مسابقه دزدی و اختلاس هر گونه امیدی به اصلاح، خاماندیشی است، اما این سؤال مطرح میشود که پس چرا بعضی مهرههای رژیم (مانند توکلی) این را مطرح میکنند و به آن دامن میزنند؟
نخست آن که این چیزی نیست که رژیم به دلخواه آن را مطرح کند، این قبیل فاشگوییها و نمایشها، به رژیم تحمیل میشود. تا آنجاکه به رژیم و هر دو باند برمیگردد تا جایی که بتوانند سعی میکنند بر دزدیهای خود سرپوش بگذارند. کما اینکه تا کنون گذاشتهاند. رفسنجانی همچون خامنهای، به مصداق دزدی که فریاد آی دزد سر میدهد درباره آنچه که افشا شده میگوید: «فقط گاهی قطعاتی از کوه یخ غرق در دریای فسادها گفته میشود و برای جلوگیری از سواستفاده دشمنان، از بیان همه مسائل پرهیز میشود» (7) اما تحت فشار عوامل یاد شده (فشار اجتماعی و جنگ قدرت در آستانهٴ نمایش انتخابات) اندکی از بسیار، ناچار از پرده بیرون میافتد؛ اما همین اندک هم تاوان و قیمت سنگینی از تمامیت رژیم گرفته و خواهد گرفت.
پانویس: ــــــــــــــــ
(1) خبرگزاری فارس ـ 15شهریور 95
(2) روزنامه حکومتی اعتماد ـ 18مهر 95
(3) تلویزیون رژیم- 9تیر94
(4) رویتر ـ نوامبر 2013 (آبان93)
(5) خبرگزاری فارس ـ 17مهر 95
(6) روزنامه حکومتی آرمان- 18مهر 95
(7) سخنرانی رفسنجانی ـ آذر 93.