پرونده دزدیها در دعواهاي باندي تا کجا باز میشود؟
عملکرد زهر ژنو در پیکر نظام ولایت، تعمیق شکاف در رأس نظام را به جایی رسانده است که دیگر کار از رو کردن پرونده مهرهها ولو در ابعاد پرونده بابک زنجانی گذشته است و دیگر در دعوای باندی مستقیم پای «بزرگتر» هایشان را وسط میکشند و پتة آنها را روی آب میریزند.باند رفسنجانی – روحانی که برای خوراندن جام زهر به ولیفقیه عجله هم دارد و میخواهد «کار» را زودتر تمام کند، در این دعوا گاه و بیگاه برخی «قوانین بازی نظام» را ندیده گرفته و علاوه بر پرونده فساد مالی، نوکی به فساد در عرصههای دیگر هم میزند.
روزنامه ابتکار در مطلبی با عنوان «آقایان چوب خط شما پرشده است» از پله دزدهای لو رفته باند ولیفقیه بالا رفته و نقاط بالاتری را اینطور هدف قرار میدهد: «جناح اصولگرا در سالهای گذشته بخش زیادی از اعتبار خود را خرج برکشیدن افرادی مانند محمود احمدینژاد، سعید مرتضوی، بابک زنجانی، برخی از مداحان مشهور و جنجال ساز و حتی برخی از چهرههای هتاک و بیاخلاق کرده است. معرفی هر کدام از این افراد به جامعه و حمایت از آنان خطی بود که بر چوب اعتبار این جناح کشیده میشد».
ابتکار سپس فسادهای سیاسی و اخلاقی را یک جا به ریش باند رقیب میبندد. البته با اشارههای آشکار به رأس باند یعنی خود خامنهای و مینویسد: «نتیجه بازداشت بابک زنجانی هر چه باشد به پای اصولگرایان نوشته خواهد شد. هتاکی و بد دهنی وهفت تیر کشی برخی از مداحان که سالهاست اصولگرایان به نیابت از مردم رسانهها و امکانات بیتالمال را در اختیارشان قرار دادهاند به حساب این جناح نوشته خواهد شد». (سرمقاله ابتکار 15 دی 92)
حمله متقابل باند خامنهای در رو کردن فسادهای باند رفسنجانی:
درست روز بعد کیهان ارگان خامنهای جلوی باند رفسنجانی و پیچید و اوهم در سرمقالهاش قبل از هر چیز فساد مالی بابک زنجانی را از ریش مقام عظما باز کرد و به گردن رفسنجانی آویخت.اما در مقدمه به گوشهیی از دزدیهای چند مهرهٴ دانه درشت باند رفسنجانی - روحانی اشاره کرد تا نشان بدهد دستش خالی نیست. او کیهان با اشارههای آشکار به دزدی های اکبر ترکان مشاور فعلی روحانی در زمان دولت رفسنجانی نوشت: «هنوز از خاطر نبردهایم که علیاکبر محتشمیپور (رئیس فراکسیون 210نفره دوم خرداد در مجلس ششم) بهخاطر اعتراض به «فاجعه در مدیریت وزارت نفت و شرکت نفتی پتروپارس» مجبور شد بگوید «هر که را اسرار حق آموختند- مهر کردند و دهانش دوختند و من دیگر درباره این فاجعه سخن نخواهم گفت» و بهخاطر داریم که وقتی قوه قضاییه پیگیر این پرونده یا تخلفات شهرام جزایری شد، برخی گردن کلفتهای همان مجلس به جای حمایت از دستگاه قضایی، فضای رسانهیی را پر از گرد و غبار کردند مبنی بر اینکه رئیس وقت قوه قضاییه تابعیت ایرانی ندارد و افکار عمومی را دنبال نخود سیاه فرستادند. مدیر عامل شرکت نفتی پتروپارس- که اکنون در دولت سمت دارد - همان زمان (خرداد 1381) گفت: «اگر ما رانتی را در دولت قرار دادیم و عدهیی از آن رانت استفاده کردند و ثروتمند شدند، حق نداریم یقه آنها را بگیریم». آن روز سخن از واگذاری پروژه چند میلیارد دلاری به شرکت پتروپارس بدون برگزاری تشریفات قانونی مناقصه بود و هنور دشواریهای تحریم به اقتصاد کشور تحمیل نشده بود». و نوشت: «عباراتی را که میخوانید مصاحبه سیام شهریور 1392 بابک زنجانی با نشریه زنجیرهیی و اصلاحطلب آسمان است. داستان پیدایش اقتصادی پدیدهای به نام زنجانی به حدود 20سال پیش برمیگردد و دستپخت برخی معترضان امروزی است و نه صرفاً 2سال پیش؛ این داستان را نباید تقطیع کرد و از وسط یا انتها خواند»، «زمانی که در پادگان ولیعصر تهران سرباز بودم، آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاستجمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنند. وقتی بهعنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم گفتند شما باید بهعنوان راننده، آقای نوربخش را جابهجا کنید. حدود 5ماه از سربازیام مانده بود. من در دفتر آقای نوربخش کار ثبتنامهها را انجام میدادم، بعد هم رانندگی آقای نوربخش را میکردم. بعد از خدمت... آقای نوربخش 4-5 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار میداد تا در بازار پخش کنند. دلار 300 تومان بود و همه میگفتند دلار میخواهد هزار تومان شود. مردم میرفتند شب تا صبح در صف بانکها میخوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار بفروشند. آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعههایی که دارند دلار تزریق میکنند و 4 یا 5نفر بودند، کار کن. اولین روز 17 میلیون دلار ارز در بازار توزیع کردم و اولین کارمزد من هم 17 میلیون تومان (2دهه پیش) بود... درباره عکس با هاشمی و خاتمی و روحانی) من پیش این آقایان رفتم تا جایزه بگیرم... تا حالا سه چهار بار آقای هاشمی را از نزدیک دیدهام. بعد از انتخابات خدمت ایشان رفتم و توضیحی درباره کارهایم به ایشان دادم. بیشتر از 8سال است که عکس ایشان در اتاقم هست». (یادداشت روز کیهان 16 دی 92)
کیهان خامنهای سپس برای چهارمیخ کردن فساد در خانواده رفسنجانی با اشاره به فرزندش دایره فساد مالی را به خیانت و همکاری با بیگانه گسترده کرده و مینویسد: «آقای «م-ه» متهم به پولشوییهای چند میلیاردی در دانشگاه آزاد و بهینهسازی مصرف سوخت است... «حمزه-ک» از متهمان فتنه 88 میگوید حکمت این پولشوییها را پرسیده و «م-ه» پاسخ داده است «پولها باید به صرافی برود و در آنجا تبدیل به دلار و سپس ریال شود تا دستگاهها نتوانند معلوم کنند منشأ این پولها کجاست»!.
چرا اسناد علیه یکدیگر را به محاکم قضایی نمی برند؟
این همه سند و مدرک از فساد، که دو باند علیه یکدیگر دارند، اساساً کاربرد قضایی ندارد چون چاقو دستهٴ خودش را نمیبرد، کما اینکه کیهان خامنهای هم در پایان مقاله پر شلتاق اش راه به محکمه و قانون نمیبرد، بلکه در میان ابراز نگرانیها و رهنمودهای مختلف برای کمک به نظام، پیشنهاد آتشبس ناگفته و نا نوشتهای را ساندویچ کرده و در لفافة آخوند فهم به باند رقیب گوشزد میکند که اگر ادامه بدهند هر دو میبازند. کیهان خامنهای بار دیگر گوشت را دست گربه داده و مینویسد: «قوه قضاییه باید با کمککارشناسان اقتصادی وزارتخانههای ذیربط و مجلس با دقت و قاطعیت به اتهامات بابک زنجانی و امثال وی رسیدگی کند. این امر اغماضبردار یا تبعیضپذیر نیست. مسئولیت خطیر دستگاه قضایی در ضرورت مبارزه با تخلفات و مفاسد اقتصادی با جنجال و غوغاهای سیاسی فرق میکند. کمک به دور زدن تحریمها یک مسأله است و سوءاستفاده از فرصتهای اقتصادی موضوعی دیگر است. از یک سو باید مراقب بود فتنهگران حامی تحریمها، پوست خربزه زیرپای دولت جدید نگذارند و قدرت مانور دولت از طریق بخش خصوصی برای دور زدن تحریمها را از دولت سلب نکنند یا مافیاهای اقتصادی از طریق زدن رقبا برای خود انحصار دست و پا ننمایند».اشارات کیهان برای برگشت به تعادل قبلی در چپاول اموال ملی روشن است. اما آیا بحرانهای لاعلاج در رأس نظام میتواند این شکاف را بپوشاند و مهار کند؟
علائم اولیه بعد از آتش باری دوطرف میگوید نه. چون تازه کار به افشای بدنهٴ فاسد امنیتی باند ولیفقیه رسیده است که تحت عنوان همکاران بابک زنجانی دستشان رو میشود. کسانی مثل حسین شیرازی منش یا میرکاطمی، معروف به حسن رعیت (تروریستی که در جریان قیام 88 به کشتار مردم تهران اشتغال داشت).
این کلاف در افکار عمومی تا رأس فاسد نظام ردش آشکار است، اما باید بینیم زهر هستهیی تا کجا این پرونده را خواهد گشود.