تلویزیون الجزیره در یک میزگرد سیاسی روز 7فروردین بهعملیات رژیم ایران و نیروهای وابسته به او در تکریت پرداخت. در این برنامه مارک کمیت معاون پیشین وزیر دفاع آمریکا گفت: معلوم شد نیروهای بسیج با پشتیبانی رژیم ایران قدرت تمام کردن این مأموریت را ندارند.
لقاء مکی تحلیلگر سیاسی نیز گفت: دو وضع برای جنگ تکریت وجود دارد یکی قبل از دخالت آمریکاست و دیگری وجه و وضع فعلی است در وضع اول بسیج مردمی و شبهنظامیان و ارتش عراق و پلیس فدرال بهعلاوه نیروهای ایرانی بودند که یا مشاوران بودند یا نیروهای نظامی که طبعاً تسلیح هم ایرانی بود. این وضع بهشدت شکست خورد با وجود اینکه بر برخی مناطق مثل الدور و العلم کنترل یافتند ولی در تکریت که مرکز اصلی بود خسارات بسیاری متحمل شدند بهخصوص که این بسیج مردمی آموزشدیده نبودند و بهصورت فوری به صحنه آورده شده بودند و بچه و جوان و نامنظم بودند. مهم این بود که رژیم ایران در صحنه بود ولی نتوانست چیزی را تعیینتکلیف کند و قاسم سلیمانی که فرمانده جنگ بود خودش را بهصورت علنی و با عکس و غیره آشکار کرده بود که گویا در جشن و مهمانی آمده است و نه در جنگ. آنها میخواستند که این جنگ نوعی ویترین تبلیغی برایشان باشد که گویا یک پیروزی سریع و آسان به دست بیاورند و بگویند سلیمانی این کار را کرد ولی این شکست از این جهت مهم بود که نشان داد رژیم ایران نمیتواند حتی وارد یک شهر هم بشود که تکریت بود. این شکست اولاً شکست رژیم ایران بود و نه ارتش عراق. مشخصاً شکست رژیم ایران و سلیمانی بهطور خاص که سالیان خود را بهعنوان اسطوره نشان داده بود و در تکریت شکست بسیار سختی خورد.
لقاء مکی تحلیلگر سیاسی نیز گفت: دو وضع برای جنگ تکریت وجود دارد یکی قبل از دخالت آمریکاست و دیگری وجه و وضع فعلی است در وضع اول بسیج مردمی و شبهنظامیان و ارتش عراق و پلیس فدرال بهعلاوه نیروهای ایرانی بودند که یا مشاوران بودند یا نیروهای نظامی که طبعاً تسلیح هم ایرانی بود. این وضع بهشدت شکست خورد با وجود اینکه بر برخی مناطق مثل الدور و العلم کنترل یافتند ولی در تکریت که مرکز اصلی بود خسارات بسیاری متحمل شدند بهخصوص که این بسیج مردمی آموزشدیده نبودند و بهصورت فوری به صحنه آورده شده بودند و بچه و جوان و نامنظم بودند. مهم این بود که رژیم ایران در صحنه بود ولی نتوانست چیزی را تعیینتکلیف کند و قاسم سلیمانی که فرمانده جنگ بود خودش را بهصورت علنی و با عکس و غیره آشکار کرده بود که گویا در جشن و مهمانی آمده است و نه در جنگ. آنها میخواستند که این جنگ نوعی ویترین تبلیغی برایشان باشد که گویا یک پیروزی سریع و آسان به دست بیاورند و بگویند سلیمانی این کار را کرد ولی این شکست از این جهت مهم بود که نشان داد رژیم ایران نمیتواند حتی وارد یک شهر هم بشود که تکریت بود. این شکست اولاً شکست رژیم ایران بود و نه ارتش عراق. مشخصاً شکست رژیم ایران و سلیمانی بهطور خاص که سالیان خود را بهعنوان اسطوره نشان داده بود و در تکریت شکست بسیار سختی خورد.