فهرست مطالب:
1. پروژه اتمی، سیاست یا استراتژی؟
2. نگاهی به دو افشاگری اتمی مقاومت ایران در آغاز و پایان ماجرا
3. پروژه اتمی چگونه شروع شد؟
4. بخشهایی از اطلاعیهٴ شورای ملی مقاومت ایران 5آبان
5. برآوردهایی دربارهٴ هزینهٴ یک پروژه شکست خورده
6. گوشهیی از مذاکرات پنهانی خامنهای با آمریکاییها.
1. پروژه اتمی، سیاست یا استراتژی؟
2. نگاهی به دو افشاگری اتمی مقاومت ایران در آغاز و پایان ماجرا
3. پروژه اتمی چگونه شروع شد؟
4. بخشهایی از اطلاعیهٴ شورای ملی مقاومت ایران 5آبان
5. برآوردهایی دربارهٴ هزینهٴ یک پروژه شکست خورده
6. گوشهیی از مذاکرات پنهانی خامنهای با آمریکاییها.
سال 1394
درهم شکستن یک استراتژی ضد ملی
سرانجام در 23تیر 94، آخوندها با امضای توافقی که به ”برجام “ معروف شد، بزرگترین شکست استراتژیک خود، پس از جنگ ضدمیهنی 8ساله را، مهر کردند.
سندی که آخوندها امضا کردند، مشخص کرد که فعالیتهای اتمی رژیم باید اساساً متوقف شود و متقابلاً تحریمها برداشته شوند.
اما این کارها چه وقت باید انجام شوند؟
طبق برجام، فعالیت، تأسیسات و کاربری عمدهترین مراکز اتمی رژیم یعنی رآکتور آب سنگین اراک، تأسیسات نطنز و فردو، یا متوقف یا عمدتاً محدود شد.
قلب رآکتور اراک بتون ریزی و تولید پلوتونیومی که میتوانست برای ساخت سلاح اتمی بهکار رود، متوقف شد.
اورانیوم غنی شده عیار بالا در فردو، تخلیه و خط تولید آن متوقف شد.
تعداد سانتریفوژهای آن محدود شد.
غنیسازی فقط در نطنز و در عیار پایین و به میزان توافق شده، تحت نظارت 24ساعتة آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه خواهد یافت.
دو سوم سانتریفوژهای رژیم، اوراق شد.
بقیه هم فقط میتوانند اورانیوم را به جای 20 % تنها تا میزان ۳.۶۷ درصد غنیسازی کنند. و ذخیرهٴ مجاز همین هم، حدود 98 % کمتر از ”قبل از توافق“ شد.
کیهان خامنهای 27 اسفند94 در این مورد نوشت: ”(توافق هستهیی) 9700 کیلو اورانیوم غنی شده کشورمان که حاصل زحمت 10ساله دانشمندانمان بود را از بین برده است. قلب راکتور اراک را بیرون آورده! 12هزار سانتریفوژ را از حرکت انداخته است “.
متقابلاً قرار شد تحریمهای مالی، نفتی، هوایی، دریایی و... به مرور زمان و نه یکباره لغو شوند. تدریجی بودن لغو تحریمها، برای اطمینان از پایبندی رژیم به توافق است. سررسید زمانی این دوره، 10سال بعد، یعنی سال 1404 خورشیدی خواهد بود.
اینک یعنی حدود 7ماه پس از امضای توافق، تحریمهای جدیدی جای تحریمهای اتمی را گرفته، و حتی برخی تحریمهای اتمی مانند تحریمهای مالی هنوز اعمال میشوند و تا عید95 هیچ بانکی در جهان حاضر به برقرارکردن مناسبات مالی با رژیم آخوندها نشده، چرا که هیچ اعتمادی به رژیم و امضاهایش وجود ندارد، همانطور که اوباما هم بلافاصله پس از امضای برجام، به همین بیاعتمادی صریحاً اشاره کرد و گفت: اگر در بدترین شق، (رژیم) ایران توافق را نقض کند، همان گزینههایی که امروز در اختیار دارم، در اختیار هر رئیسجمهور آمریکا در آینده خواهد بود.
در این نوشته برآنیم تا ببینیم بحران اتمی رژیم، چه فرجامی یافت و چگونه رژیم با یک عقبنشینی استراتژیک و با خوردن زهر، تلاش کرد از تلهیی که بحران اتمی برایش ایجاد کرده بود، عبور کند؟
این عقبنشینی و پیامدهای آن، تعادل درونی رژیم را به هم زد، بهطوریکه مجموعه رژیم را با تمام جناحهایش، ضعیفتر از قبل کرد، چرا که رژیم، برای توافق برجام، هزینه سنگینی پرداخت، اما نتیجهیی همسنگ هزینهاش بهدست نیاورد و همین دستاویزی شد برای تشدید جنگ قدرت در میان باندهای متخاصم رژیم.
در چنین وضعیتی، باند رفسنجانی - روحانی استدلال میکند که مهمترین نتیجه برجام، نه بازپس گرفتن پولهای بلوکه شده، بلکه برداشتن سایه جنگ از روی سر رژیم بوده!
حسن روحانی میگوید: ”تمامی کشورهایی که وارد بند7 قطعنامه شورای امنیت و ماده 13 شورای حکام شدند، بدون استثناء مورد برخورد قهر آمیز طرف مربوطه و آماج جنگ با یک ائتلاف بزرگ بینالمللی قرار گرفتند و تنها رژیم بود که توانست از آن مهلکه، بدون جنگ بیرون بیاید و اکنون نه تنها تمامی قطعنامههای پیشین منتفی شدهاند و سایه جنگ هم از روی سر رژیم کناررفته، بلکه دنیا هم دیگر با زبان جنگ، با رژیم صحبت نمیکند “. (اطلاعات: 940512)
آن یکی باند استدلال میکند که: ”بند 7 “ لغو نشده بلکه فقط تعلیق شده و هر آن احتمال برگشتش هست، چرا که در قطعنامه جدید، یک مکانیسم ماشه اتوماتیک در نظر گرفته شده که بسیار خطرناک است و چنانچه رژیم پایش را کج بگذارد، نه تنها تمامی قطعنامههای قبلی دوباره احیاء میشوند، بلکه تحریم هم باز میگردند و آن هنگام بار دیگر، جنگ هم محتمل میشود!
واقعیت این است که حتی اگر سایهٴ جنگ هم از سر نظام رفع شده باشد، اما باز هم گره بخت نظام باز نخواهد شد، چرا که در این وضعیت هم، تا سالهای سال، از گشایش اقتصادی خبری نخواهد بود، زیرا مادهٴ رفع تحریم مگر چیست؟
از پولهای آزاد شده (که مبلغ آن از 50 تا 100میلیارد دلار گفته شده) فقط حدود 5 یا 6میلیارد باقی میماند و بقیهاش بدهی است و باید به بانک مرکزی باز پرداخت شود.
در صورت آزاد شدن فروش نفت هم که در حال حاضر زیر یک میلیون و حدود 800هزار بشکه در روز است، یک و حداکثر تا یک و نیم میلیون بشکه هم ممکن است بتواند به آن اضافه کند یعنی روزانه حدود 3 میلیون بشکه در روز خواهد شد که این البته با پذیرش ادعای زنگنه وزیر نفت حسن روحانی است؛ آن هم به شرطی که رژیم بتواند چاههای نفت قبلی را دوباره وارد ریل بازدهی کند اما مشکل این است که برداشت از چاههای قبلی نه آسانست و نه به صرفه و در دنیا فقط چند شرکت مشخص، فناوری استخراج از چنین چاههایی را دارند
کما اینکه روزنامه جهان صنعت 941108 مینویسد: ”با توجه به نقایص موجود در پالایشگاهها، فرسودگی امکانات چاهها، عدم تکنولوژی و... انتظار نمیرود که ایران بتواند روزانه 500هزار بشکه نفت بیشتر تولید کند“.
ضمن اینکه باید حساب یک میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت مصرفی داخلی را هم حساب کرد! به این ترتیب، و با نفت بهشدت ارزان شده فعلی نباید چشم انتظار تحول چندانی در این زمینه بود، ضمن اینکه تحریمها کماکان ادامه دارد و هیچ بانک خارجی جرأت معامله با رژیم را ندارد.
روز 16اسفند 94 آمریکا، شرکت چینی zet را فقط بهخاطر معامله با رژیم تحریم کرد! و بهنوشته گاردین، هیچ بانک معتبر جهانی، ریسک معامله با رژیم را تا کنون نپذیرفته و مشکل تبادلات ارزی رژیم کماکان باقیست.
اما با اینهمه و بهرغم هر تحول اقتصادی از آنجا که فساد سراپای رژیم را فساد گرفته و به قول اقتصاد دانهای خودشان، فساد در اقتصاد ایران، نهادینه شده! بسیار روشن است که: مشکل اقتصادی با ”راهکار صرفاً اقتصادی“، حل نمیشود. و تا هنگامی که اختاپوسهای غول پیکری مثل بیت خامنهای یا سپاه پاسداران و بسیج و فلان قرارگاه نظامی و... بر اقتصاد ایران مسلط هستند، این رژیم هیچ راهکار اقتصادی برای حل معضلاتش ندارد و نمیتواند مشکلاتش را صرفاً با فرمولهای اقتصادی حل کند!
میزان پولهای آزاد شده هم خود داستان دیگریست که روایتهای مختلفی دارد، و در داخل رژیم، بر سر عدد و رقم دقیق آن هنوز غوغایی بر پاست!
کیهان 94تیر31: ”برخلاف ادعای دولت، بهنوشته مؤسسه مالیه بینالمللی، رقم داراییهای بلوکه شده ایران 150میلیارد دلار است“.
رسالت: 94تیر29 مصباحی مقدم: ”اموال بلوکه شده 120میلیارد دلار است“.
جهان صنعت1مرداد 94 طیب نیا وزیر اقتصاد: ”ممکن است داراییهایمان 100میلیارد دلار باشد “.
ابرار اقتصادی 30تیر 94: ”داراییهای بلوکه شده ایران 90میلیارد دلار “
روزنامه جوان: 14تیر94 سیف رئیس کل بانک مرکزی: ”پولهای بلوکه شده ایران 29میلیارد دلار است “
خبرگزاری تسنیم 14تیر94 وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی: ”دارییهای بلوکه شده ایران؛ 23میلیارد دلار است “
وطن امروز 29تیر94: ”یکصد میلیارد دلار گم شد؟! “
کارون 1مرداد94 وزیر اقتصاد: ”ارز قابل دسترسی ایران 30میلیارد دلار است“.
وطن امروز15مرداد94: ”پولهای بلوکه صفر ریال شد “.
اقتصاد پویا 21مرداد94: ”داراییهای بلوکه شده ایران؛ 107میلیارد دلار “
کیهان 16شهریور94 تازهترین آمار سازمان حسابرسی: ”منابع بلوکه شده 400میلیارد دلار، به درد بخور فقط 20میلیارد دلار “
وطن امروز 19مهر 94: روحانی: ”پولهای بلوکه همه خرج شده “
جان کری2بهمن 94 در حاشیهٴ اجلاس داووس بهنقل از وزارت خزانهداری آمریکا: ”پول بلوکه شده، 55میلیارد دلار است! “
جهان صنعت 8بهمن 94: ”داراییهای مسدود شده ایران آنچنان که گفته شده 150 میلیارد دلار نبوده و حداکثر 30 میلیارد دلار است که 6میلیارد دلار آن مربوط به دولت و مابقی متعلق به بانک مرکزی است بنابراین، این داراییها نمیتواند تاثیر چندانی در بیرون آمدن دولت از تنگنای مالی داشته باشد تا رکود اقتصادی را در بخشهای مختلف از بین ببرد “.
نهایتا این، خود دولت بود که میزان نهایی پولهای آزاد شده را، و آنچه را که بهدستش میرسد، بین 6 تا 8میلیارد دلار اعلام کرد. پولی که به هیچوجه مشکل کسری بودجه آخوندها را حل نمیکند
آخوندها که خود به بیخاصیتی توافق اتمی و برجام و عدم تاثیرش در بهبود زندگی مردم واقفند، پس از بلند شدن سر و صدای مردم، شروع به علت تراشیهای جدید برای برجام کردند:
کیهان: 14تیر94خامنهای: ”هدف تحریمها، مسأله هستهای و حقوقبشر نیست مسأله فراتر از این هاست “.
روحانی12مرداد 94: ”خروج بدون جنگ از فصل 7 منشور ملل متحد، دستاورد بینظیری بود “.
جزییات توافق اتمی هیچگاه حتی برای اعضای مجلس خود رژیم هم فاش نشد، اما از خلال جنگ و جدال باندهای متخاصم رژیم نکاتی از آن پرونده به بیرون درز کرد که از یکسو مؤید صحت افشاگریهای مجاهدین در مورد نیات شوم آخوندها برای دستیابی به بمب اتمی بود و ا ز سوی دیگر تصویر روشنتری از سیاستهای ضدملی و ضدمردمی اتمی را به نمایش گذاشت.
رفسنجانی: ”اوایل که انرژی هستهیی را شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهیی استفاده کند، داشته باشیم “.. (مردمسالاری 940805).
عراقچی معاون وزارتخارجه رژیم در مرداد 94 در یک جلسه توجیهی محرمانه برای مدیران و سردبیران رادیو و تلویزیون حکومتی گفت: ”ای.بی.دبلیو (چاشنی انفجاری) همین جوری لو رفت؛ شما از دوستان وزارت دفاع سؤال کنید دلشان خون است از درز اطلاعاتی که کار را بدتر کرد “.
وی گفت: ”زمانی که متوجه شدیم فردو را کشف کردند و همین که خواستند اعلام کنند پیشدستی کردیم و...“
عراقچی نهایتاً گفت: ”همواره گفتهام که اگر برنامه هستهیی کشورمان را بخواهیم صرفاً با معیارهای اقتصادی بسنجیم خسرانی بزرگ است “ (سایت خبرگزاری صدا و سیمای رژیم 10مرداد 94)
آمانو روز11آذر94 در گزارش مفصلی، به اقدام رژیم برای ساخت کلاهک هستهیی اذعان کرد.
پاسدار اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت مجلس به صراحت نیاز رژیم ولایتفقیه به بمب اتمی را بیان کرد و گفت: «فتوای حضرت مقام معظم رهبری درست است اما، یک اما دارد… اگر اینها آمدند استفاده کردند ما باید دستمان را ببریم بالا، یا اینکه بهاصطلاح ما هم یک پیشبینی بکنیم... که یک حالت بازدارندگی در مقابل دشمن داشته باشیم؟. این سلاحهای بازدارندگی هستش که میتوانه جلوگیری بکنه از خیلی از تجاوزاتی که اینها میخواهند “ (رادیو رژیم 21مهر 94)
آخوند مهدی طائب رئیس لباس شخصیهای خامنهای در قرارگاه موسوم به عمار گفت: ”داشتن دانش ساختن بمب اتمی برای کمک به ’امام زمان’ الزامی است“ وی طی سخنانی در یزد افزود: «دستیابی به توان و دانش ساختن بمب ضروری است ». (سخنرانی در یزد 10دی 94)
سرمایهگذاری خارجی، واقعیت یا سراب؟
سرمایهگذاران خارجی هیچ اشتیاقی برای ورود به بازار سرمایه ایران ندارند چرا که معتقدند تا وقتی زیر ساخت تحریمها باقیست و تا وقتی تحریمهای ضدتروریستی و حقوقبشری و سیاستهای ماجراجویانه و تحریم برانگیز آخوندها، ادامه دارد، سرمایهگذاری در ایران خطرناک است!
کیهان 6بهمن94 بهنقل از گاردین: ”از ترس آمریکا بانکهای بزرگ اروپا حاضر به همکاری با ایران نیستند... باقیماندن زیرساخت تحریمها و استمرار تحریمهای اولیه موجب شده است که بانکهای اروپایی از برقراری روابط تجاری با ایران امتناع کنند “.
روزنامه گاردین با نظرسنجی از مسئولان ۱۰ بانک بزرگ اروپا گزارش داد این بانکها که از واکنش مقامات آمریکایی نگرانند، همچنان برای انجام معامله با ایران بیمیل هستند و سیاست خود را در قبال این کشور تغییر ندادهاند.
به هر حال سال 94 حداقل در مورد پرونده اتمی رژیم اینگونه گذشت.
اما در پایان بحثهای مربوط به پرونده اتمی رژیم ضروریست که به یک عامل دیگر هم اشاره کرد و آن نقش غیرقابل انکار مقاومت ایران در شکست ماجراجویی اتمی آخوندها و توقف پروژه میهن بر باددهی است که بیش از دو دهه صدها میلیارد دلار ثروت و امکانات ملی و مردمی ایران صرف آن شد. برنامه شومی که در سال94 و در حضیض خفت و سرافکندگی مجبور به بازگشت از آن شد. برنامهیی اهریمنی و ضدبشری که اگر ادامه مییافت و خطرناکترین سلاح جهان در دست خطرناکترین رژیم جهان قرار میگرفت؛ تصور آثار و عواقب فاجعهبار آن که تنها به ایران و منطقه هم محدود نمیشد، مو بر اندام آدمی راست میکند.
اما مقاومت ایران، با افتخار تمام جلو این فاجعه را گرفت. برای اولین بار در بهمن1370 سایت اتمی آخوندها را در معلم کلایه افشا کرد و این مسیر را پیوسته ادامه داد تا تقریباً تمامی دنیای متمدن را در برابر تلاش رژیم برای دستیابی به بمب اتمی به واکنش واداشت
همینطور همگان به یاد دارند که آقای رجوی در یک پیام علنی به خامنهای گفت: ”بهطور علنی از طریق ماهواره به خلیفه ارتجاع پیام دادم که چارهیی جز ”واپس تمرگیدن“ و نوشیدن جرعه زهر اتمی با همان الگوی زهر آتشبس در زمان خمینی ندارد. تقریباً دو سال دیگر هم کش داد اما سرانجام تمامی آن ادا و اطوار و شکلکها و دروغهای آخوندی فرو ریخت “(مسعود رجوی پیام عید فطر 94)
البته تا آنجا که به خامنهای برمیگشت، دنبال این بود که به هر ترتیب دستگاه بمبسازی خود را نگهدارد، اما واقعیتهای سیاسی جهان معاصر مجبورش کرد زهر هستهیی را بنوشد.
به این ترتیب خامنهای تا همین نقطه در مورد پروژه ضدمیهنی اتمی باید حساب حداقل 24سال نابود کردن ثروتهای ملی ایران را به مردم و مقاومتشان پس دهد.
سندی که آخوندها امضا کردند، مشخص کرد که فعالیتهای اتمی رژیم باید اساساً متوقف شود و متقابلاً تحریمها برداشته شوند.
اما این کارها چه وقت باید انجام شوند؟
طبق برجام، فعالیت، تأسیسات و کاربری عمدهترین مراکز اتمی رژیم یعنی رآکتور آب سنگین اراک، تأسیسات نطنز و فردو، یا متوقف یا عمدتاً محدود شد.
قلب رآکتور اراک بتون ریزی و تولید پلوتونیومی که میتوانست برای ساخت سلاح اتمی بهکار رود، متوقف شد.
اورانیوم غنی شده عیار بالا در فردو، تخلیه و خط تولید آن متوقف شد.
تعداد سانتریفوژهای آن محدود شد.
غنیسازی فقط در نطنز و در عیار پایین و به میزان توافق شده، تحت نظارت 24ساعتة آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه خواهد یافت.
دو سوم سانتریفوژهای رژیم، اوراق شد.
بقیه هم فقط میتوانند اورانیوم را به جای 20 % تنها تا میزان ۳.۶۷ درصد غنیسازی کنند. و ذخیرهٴ مجاز همین هم، حدود 98 % کمتر از ”قبل از توافق“ شد.
کیهان خامنهای 27 اسفند94 در این مورد نوشت: ”(توافق هستهیی) 9700 کیلو اورانیوم غنی شده کشورمان که حاصل زحمت 10ساله دانشمندانمان بود را از بین برده است. قلب راکتور اراک را بیرون آورده! 12هزار سانتریفوژ را از حرکت انداخته است “.
متقابلاً قرار شد تحریمهای مالی، نفتی، هوایی، دریایی و... به مرور زمان و نه یکباره لغو شوند. تدریجی بودن لغو تحریمها، برای اطمینان از پایبندی رژیم به توافق است. سررسید زمانی این دوره، 10سال بعد، یعنی سال 1404 خورشیدی خواهد بود.
اینک یعنی حدود 7ماه پس از امضای توافق، تحریمهای جدیدی جای تحریمهای اتمی را گرفته، و حتی برخی تحریمهای اتمی مانند تحریمهای مالی هنوز اعمال میشوند و تا عید95 هیچ بانکی در جهان حاضر به برقرارکردن مناسبات مالی با رژیم آخوندها نشده، چرا که هیچ اعتمادی به رژیم و امضاهایش وجود ندارد، همانطور که اوباما هم بلافاصله پس از امضای برجام، به همین بیاعتمادی صریحاً اشاره کرد و گفت: اگر در بدترین شق، (رژیم) ایران توافق را نقض کند، همان گزینههایی که امروز در اختیار دارم، در اختیار هر رئیسجمهور آمریکا در آینده خواهد بود.
در این نوشته برآنیم تا ببینیم بحران اتمی رژیم، چه فرجامی یافت و چگونه رژیم با یک عقبنشینی استراتژیک و با خوردن زهر، تلاش کرد از تلهیی که بحران اتمی برایش ایجاد کرده بود، عبور کند؟
این عقبنشینی و پیامدهای آن، تعادل درونی رژیم را به هم زد، بهطوریکه مجموعه رژیم را با تمام جناحهایش، ضعیفتر از قبل کرد، چرا که رژیم، برای توافق برجام، هزینه سنگینی پرداخت، اما نتیجهیی همسنگ هزینهاش بهدست نیاورد و همین دستاویزی شد برای تشدید جنگ قدرت در میان باندهای متخاصم رژیم.
در چنین وضعیتی، باند رفسنجانی - روحانی استدلال میکند که مهمترین نتیجه برجام، نه بازپس گرفتن پولهای بلوکه شده، بلکه برداشتن سایه جنگ از روی سر رژیم بوده!
حسن روحانی میگوید: ”تمامی کشورهایی که وارد بند7 قطعنامه شورای امنیت و ماده 13 شورای حکام شدند، بدون استثناء مورد برخورد قهر آمیز طرف مربوطه و آماج جنگ با یک ائتلاف بزرگ بینالمللی قرار گرفتند و تنها رژیم بود که توانست از آن مهلکه، بدون جنگ بیرون بیاید و اکنون نه تنها تمامی قطعنامههای پیشین منتفی شدهاند و سایه جنگ هم از روی سر رژیم کناررفته، بلکه دنیا هم دیگر با زبان جنگ، با رژیم صحبت نمیکند “. (اطلاعات: 940512)
آن یکی باند استدلال میکند که: ”بند 7 “ لغو نشده بلکه فقط تعلیق شده و هر آن احتمال برگشتش هست، چرا که در قطعنامه جدید، یک مکانیسم ماشه اتوماتیک در نظر گرفته شده که بسیار خطرناک است و چنانچه رژیم پایش را کج بگذارد، نه تنها تمامی قطعنامههای قبلی دوباره احیاء میشوند، بلکه تحریم هم باز میگردند و آن هنگام بار دیگر، جنگ هم محتمل میشود!
واقعیت این است که حتی اگر سایهٴ جنگ هم از سر نظام رفع شده باشد، اما باز هم گره بخت نظام باز نخواهد شد، چرا که در این وضعیت هم، تا سالهای سال، از گشایش اقتصادی خبری نخواهد بود، زیرا مادهٴ رفع تحریم مگر چیست؟
از پولهای آزاد شده (که مبلغ آن از 50 تا 100میلیارد دلار گفته شده) فقط حدود 5 یا 6میلیارد باقی میماند و بقیهاش بدهی است و باید به بانک مرکزی باز پرداخت شود.
در صورت آزاد شدن فروش نفت هم که در حال حاضر زیر یک میلیون و حدود 800هزار بشکه در روز است، یک و حداکثر تا یک و نیم میلیون بشکه هم ممکن است بتواند به آن اضافه کند یعنی روزانه حدود 3 میلیون بشکه در روز خواهد شد که این البته با پذیرش ادعای زنگنه وزیر نفت حسن روحانی است؛ آن هم به شرطی که رژیم بتواند چاههای نفت قبلی را دوباره وارد ریل بازدهی کند اما مشکل این است که برداشت از چاههای قبلی نه آسانست و نه به صرفه و در دنیا فقط چند شرکت مشخص، فناوری استخراج از چنین چاههایی را دارند
کما اینکه روزنامه جهان صنعت 941108 مینویسد: ”با توجه به نقایص موجود در پالایشگاهها، فرسودگی امکانات چاهها، عدم تکنولوژی و... انتظار نمیرود که ایران بتواند روزانه 500هزار بشکه نفت بیشتر تولید کند“.
ضمن اینکه باید حساب یک میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت مصرفی داخلی را هم حساب کرد! به این ترتیب، و با نفت بهشدت ارزان شده فعلی نباید چشم انتظار تحول چندانی در این زمینه بود، ضمن اینکه تحریمها کماکان ادامه دارد و هیچ بانک خارجی جرأت معامله با رژیم را ندارد.
روز 16اسفند 94 آمریکا، شرکت چینی zet را فقط بهخاطر معامله با رژیم تحریم کرد! و بهنوشته گاردین، هیچ بانک معتبر جهانی، ریسک معامله با رژیم را تا کنون نپذیرفته و مشکل تبادلات ارزی رژیم کماکان باقیست.
اما با اینهمه و بهرغم هر تحول اقتصادی از آنجا که فساد سراپای رژیم را فساد گرفته و به قول اقتصاد دانهای خودشان، فساد در اقتصاد ایران، نهادینه شده! بسیار روشن است که: مشکل اقتصادی با ”راهکار صرفاً اقتصادی“، حل نمیشود. و تا هنگامی که اختاپوسهای غول پیکری مثل بیت خامنهای یا سپاه پاسداران و بسیج و فلان قرارگاه نظامی و... بر اقتصاد ایران مسلط هستند، این رژیم هیچ راهکار اقتصادی برای حل معضلاتش ندارد و نمیتواند مشکلاتش را صرفاً با فرمولهای اقتصادی حل کند!
میزان پولهای آزاد شده هم خود داستان دیگریست که روایتهای مختلفی دارد، و در داخل رژیم، بر سر عدد و رقم دقیق آن هنوز غوغایی بر پاست!
کیهان 94تیر31: ”برخلاف ادعای دولت، بهنوشته مؤسسه مالیه بینالمللی، رقم داراییهای بلوکه شده ایران 150میلیارد دلار است“.
رسالت: 94تیر29 مصباحی مقدم: ”اموال بلوکه شده 120میلیارد دلار است“.
جهان صنعت1مرداد 94 طیب نیا وزیر اقتصاد: ”ممکن است داراییهایمان 100میلیارد دلار باشد “.
ابرار اقتصادی 30تیر 94: ”داراییهای بلوکه شده ایران 90میلیارد دلار “
روزنامه جوان: 14تیر94 سیف رئیس کل بانک مرکزی: ”پولهای بلوکه شده ایران 29میلیارد دلار است “
خبرگزاری تسنیم 14تیر94 وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی: ”دارییهای بلوکه شده ایران؛ 23میلیارد دلار است “
وطن امروز 29تیر94: ”یکصد میلیارد دلار گم شد؟! “
کارون 1مرداد94 وزیر اقتصاد: ”ارز قابل دسترسی ایران 30میلیارد دلار است“.
وطن امروز15مرداد94: ”پولهای بلوکه صفر ریال شد “.
اقتصاد پویا 21مرداد94: ”داراییهای بلوکه شده ایران؛ 107میلیارد دلار “
کیهان 16شهریور94 تازهترین آمار سازمان حسابرسی: ”منابع بلوکه شده 400میلیارد دلار، به درد بخور فقط 20میلیارد دلار “
وطن امروز 19مهر 94: روحانی: ”پولهای بلوکه همه خرج شده “
جان کری2بهمن 94 در حاشیهٴ اجلاس داووس بهنقل از وزارت خزانهداری آمریکا: ”پول بلوکه شده، 55میلیارد دلار است! “
جهان صنعت 8بهمن 94: ”داراییهای مسدود شده ایران آنچنان که گفته شده 150 میلیارد دلار نبوده و حداکثر 30 میلیارد دلار است که 6میلیارد دلار آن مربوط به دولت و مابقی متعلق به بانک مرکزی است بنابراین، این داراییها نمیتواند تاثیر چندانی در بیرون آمدن دولت از تنگنای مالی داشته باشد تا رکود اقتصادی را در بخشهای مختلف از بین ببرد “.
نهایتا این، خود دولت بود که میزان نهایی پولهای آزاد شده را، و آنچه را که بهدستش میرسد، بین 6 تا 8میلیارد دلار اعلام کرد. پولی که به هیچوجه مشکل کسری بودجه آخوندها را حل نمیکند
آخوندها که خود به بیخاصیتی توافق اتمی و برجام و عدم تاثیرش در بهبود زندگی مردم واقفند، پس از بلند شدن سر و صدای مردم، شروع به علت تراشیهای جدید برای برجام کردند:
کیهان: 14تیر94خامنهای: ”هدف تحریمها، مسأله هستهای و حقوقبشر نیست مسأله فراتر از این هاست “.
روحانی12مرداد 94: ”خروج بدون جنگ از فصل 7 منشور ملل متحد، دستاورد بینظیری بود “.
جزییات توافق اتمی هیچگاه حتی برای اعضای مجلس خود رژیم هم فاش نشد، اما از خلال جنگ و جدال باندهای متخاصم رژیم نکاتی از آن پرونده به بیرون درز کرد که از یکسو مؤید صحت افشاگریهای مجاهدین در مورد نیات شوم آخوندها برای دستیابی به بمب اتمی بود و ا ز سوی دیگر تصویر روشنتری از سیاستهای ضدملی و ضدمردمی اتمی را به نمایش گذاشت.
رفسنجانی: ”اوایل که انرژی هستهیی را شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهیی استفاده کند، داشته باشیم “.. (مردمسالاری 940805).
عراقچی معاون وزارتخارجه رژیم در مرداد 94 در یک جلسه توجیهی محرمانه برای مدیران و سردبیران رادیو و تلویزیون حکومتی گفت: ”ای.بی.دبلیو (چاشنی انفجاری) همین جوری لو رفت؛ شما از دوستان وزارت دفاع سؤال کنید دلشان خون است از درز اطلاعاتی که کار را بدتر کرد “.
وی گفت: ”زمانی که متوجه شدیم فردو را کشف کردند و همین که خواستند اعلام کنند پیشدستی کردیم و...“
عراقچی نهایتاً گفت: ”همواره گفتهام که اگر برنامه هستهیی کشورمان را بخواهیم صرفاً با معیارهای اقتصادی بسنجیم خسرانی بزرگ است “ (سایت خبرگزاری صدا و سیمای رژیم 10مرداد 94)
آمانو روز11آذر94 در گزارش مفصلی، به اقدام رژیم برای ساخت کلاهک هستهیی اذعان کرد.
پاسدار اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت مجلس به صراحت نیاز رژیم ولایتفقیه به بمب اتمی را بیان کرد و گفت: «فتوای حضرت مقام معظم رهبری درست است اما، یک اما دارد… اگر اینها آمدند استفاده کردند ما باید دستمان را ببریم بالا، یا اینکه بهاصطلاح ما هم یک پیشبینی بکنیم... که یک حالت بازدارندگی در مقابل دشمن داشته باشیم؟. این سلاحهای بازدارندگی هستش که میتوانه جلوگیری بکنه از خیلی از تجاوزاتی که اینها میخواهند “ (رادیو رژیم 21مهر 94)
آخوند مهدی طائب رئیس لباس شخصیهای خامنهای در قرارگاه موسوم به عمار گفت: ”داشتن دانش ساختن بمب اتمی برای کمک به ’امام زمان’ الزامی است“ وی طی سخنانی در یزد افزود: «دستیابی به توان و دانش ساختن بمب ضروری است ». (سخنرانی در یزد 10دی 94)
سرمایهگذاری خارجی، واقعیت یا سراب؟
سرمایهگذاران خارجی هیچ اشتیاقی برای ورود به بازار سرمایه ایران ندارند چرا که معتقدند تا وقتی زیر ساخت تحریمها باقیست و تا وقتی تحریمهای ضدتروریستی و حقوقبشری و سیاستهای ماجراجویانه و تحریم برانگیز آخوندها، ادامه دارد، سرمایهگذاری در ایران خطرناک است!
کیهان 6بهمن94 بهنقل از گاردین: ”از ترس آمریکا بانکهای بزرگ اروپا حاضر به همکاری با ایران نیستند... باقیماندن زیرساخت تحریمها و استمرار تحریمهای اولیه موجب شده است که بانکهای اروپایی از برقراری روابط تجاری با ایران امتناع کنند “.
روزنامه گاردین با نظرسنجی از مسئولان ۱۰ بانک بزرگ اروپا گزارش داد این بانکها که از واکنش مقامات آمریکایی نگرانند، همچنان برای انجام معامله با ایران بیمیل هستند و سیاست خود را در قبال این کشور تغییر ندادهاند.
به هر حال سال 94 حداقل در مورد پرونده اتمی رژیم اینگونه گذشت.
اما در پایان بحثهای مربوط به پرونده اتمی رژیم ضروریست که به یک عامل دیگر هم اشاره کرد و آن نقش غیرقابل انکار مقاومت ایران در شکست ماجراجویی اتمی آخوندها و توقف پروژه میهن بر باددهی است که بیش از دو دهه صدها میلیارد دلار ثروت و امکانات ملی و مردمی ایران صرف آن شد. برنامه شومی که در سال94 و در حضیض خفت و سرافکندگی مجبور به بازگشت از آن شد. برنامهیی اهریمنی و ضدبشری که اگر ادامه مییافت و خطرناکترین سلاح جهان در دست خطرناکترین رژیم جهان قرار میگرفت؛ تصور آثار و عواقب فاجعهبار آن که تنها به ایران و منطقه هم محدود نمیشد، مو بر اندام آدمی راست میکند.
اما مقاومت ایران، با افتخار تمام جلو این فاجعه را گرفت. برای اولین بار در بهمن1370 سایت اتمی آخوندها را در معلم کلایه افشا کرد و این مسیر را پیوسته ادامه داد تا تقریباً تمامی دنیای متمدن را در برابر تلاش رژیم برای دستیابی به بمب اتمی به واکنش واداشت
همینطور همگان به یاد دارند که آقای رجوی در یک پیام علنی به خامنهای گفت: ”بهطور علنی از طریق ماهواره به خلیفه ارتجاع پیام دادم که چارهیی جز ”واپس تمرگیدن“ و نوشیدن جرعه زهر اتمی با همان الگوی زهر آتشبس در زمان خمینی ندارد. تقریباً دو سال دیگر هم کش داد اما سرانجام تمامی آن ادا و اطوار و شکلکها و دروغهای آخوندی فرو ریخت “(مسعود رجوی پیام عید فطر 94)
البته تا آنجا که به خامنهای برمیگشت، دنبال این بود که به هر ترتیب دستگاه بمبسازی خود را نگهدارد، اما واقعیتهای سیاسی جهان معاصر مجبورش کرد زهر هستهیی را بنوشد.
به این ترتیب خامنهای تا همین نقطه در مورد پروژه ضدمیهنی اتمی باید حساب حداقل 24سال نابود کردن ثروتهای ملی ایران را به مردم و مقاومتشان پس دهد.
پیوستهای پرونده اتمی رژیم.
پیوست یکم: پروژه اتمی، سیاست یا استراتژی
مهمترین نکتهیی که در ماجرای اتمی وجود داشته و دارد، تاثیر آن روی سایر مسایل رژیم و چه بسا کل صحنهٴ سیاسی ایرانست. بهطوریکه اکنون هم اقتصاد رژیم، تماماً متأثر از وضعیت پرونده اتمی میباشد! هم سیاست خارجی و منطقهیی رژیم تماماً متأثر از پرونده اتمیست! حتی شاید بتوان گفت ماجراجوییهای اتمی آخوندها یک مسابقه تسلیحاتی نابجا در منطقه هم بهراه انداخت بهطوریکه عربستان وارد معامله برای ساخت تعداد بسیار زیادی سایتهای اتمی شد.
شقه و شکاف خصومت باری که در رأس هیأت حاکمه رژیم میبینید هم اساساً متأثر از همین پروژه اتمی است!
کما اینکه بحران اجتماعی حاکم بر ایران و فضای متخاصمی که بین مردم و حاکمیت وجود دارد هم، متأثر از همین سیاست ضدملی اتمی و پیامدهای فقر آفرین آن است که سالهای سال پول و انرژی مردم را در اینراه به نابودی دادند، به یک نمونهٴ زیر توجه کنید:
آرمان 5آبان 94: ”هاشمی رفسنجانی در سفر دومی که به چین رفتم، رئیسجمهور چین با یک تیم خبری و تلویزیونی به قرارگاه ما آمد و قرارداد نیروگاه هستهیی را با من بست که دو نیروگاه بسازند. برنامه را خودشان ضبط و خبرش را با هیاهو پخش کردند. 60 میلیون دلار به آنها دادیم. چون معاملات بزرگتری با آمریکاییها کردند، این را متوقف کردند. ...، آنها اصفهان را هم رها کردند و رفتند “.
پروژه اتمی رژیم، صرفاً یک پروژه نبود، یک سیاست بود! آن هم یک سیاست استراتژیک! که در بحران جنگ ضدمیهنی 8ساله، و از ذهن بیمار آخوندها سرزد و طی نزدیک به سه دهه، عمده ثروت ملی ایران را هزینهاش کردند تا بهدست آوردن سلاح اتمی، بقای خود را تضمین کنند، اما با افشاگریهای مقاومت و هشیاری جامعه جهانی، پروژه به شکست کشانده شد. اولین افشاگر، مجاهدین بودند که از خرداد سال 1370 تا سال 1394 به مدت 24سال در مقابل ماجراجویی اتمی رژیم ایستادند و آن را به شکست کشاندند
شقه و شکاف خصومت باری که در رأس هیأت حاکمه رژیم میبینید هم اساساً متأثر از همین پروژه اتمی است!
کما اینکه بحران اجتماعی حاکم بر ایران و فضای متخاصمی که بین مردم و حاکمیت وجود دارد هم، متأثر از همین سیاست ضدملی اتمی و پیامدهای فقر آفرین آن است که سالهای سال پول و انرژی مردم را در اینراه به نابودی دادند، به یک نمونهٴ زیر توجه کنید:
آرمان 5آبان 94: ”هاشمی رفسنجانی در سفر دومی که به چین رفتم، رئیسجمهور چین با یک تیم خبری و تلویزیونی به قرارگاه ما آمد و قرارداد نیروگاه هستهیی را با من بست که دو نیروگاه بسازند. برنامه را خودشان ضبط و خبرش را با هیاهو پخش کردند. 60 میلیون دلار به آنها دادیم. چون معاملات بزرگتری با آمریکاییها کردند، این را متوقف کردند. ...، آنها اصفهان را هم رها کردند و رفتند “.
پروژه اتمی رژیم، صرفاً یک پروژه نبود، یک سیاست بود! آن هم یک سیاست استراتژیک! که در بحران جنگ ضدمیهنی 8ساله، و از ذهن بیمار آخوندها سرزد و طی نزدیک به سه دهه، عمده ثروت ملی ایران را هزینهاش کردند تا بهدست آوردن سلاح اتمی، بقای خود را تضمین کنند، اما با افشاگریهای مقاومت و هشیاری جامعه جهانی، پروژه به شکست کشانده شد. اولین افشاگر، مجاهدین بودند که از خرداد سال 1370 تا سال 1394 به مدت 24سال در مقابل ماجراجویی اتمی رژیم ایستادند و آن را به شکست کشاندند
اینک ایران آخوند زده مملکتی است با اقتصادی ورشکسته! جامعهیی، بهشدت فقر زده و ملتهب و شورشی! با همسایگانی، بهشدت نسبت به حاکمیت آخوندها و سیاستهایشان بدگمان و متخاصم! در یک فضای بینالمللی بیگانه و منزوی که تنها دوستان و متحدانش، چندگروه تروریستی و دو سه دولت در آستانهٴ سقوطاند، باضافه چندکشوری که فقط به شرط امتیازهای اقتصادی نامتعارف (به قول رسانههای آخوندی، دیپلوماسی تجاری!) حاضرند جواب سلام آخوندها را بدهند.
رسالت 20بهمن93: سخنگوی ائتلاف ’ایرانی آباد’ گفت ’ : با دیپلوماسی تجاری تهدیدهای بالقوه را کنترل میکنیم.’
وضعیتی که تماماً ناشی از سلطه یک سیاست بهشدت ضدمردمی بر تمامی صحنه سیاسی و اقتصاد ایران در نزدیک به سه دهه بوده و همه چیز ایران و معاش مردم را تحتتاثیر خود قرار داده تا آنجا که جامعه و اقتصادش را در آستانهٴ ضعف و ورشکستگی و فروپاشی قرار داده است.
رسالت 20بهمن93: سخنگوی ائتلاف ’ایرانی آباد’ گفت ’ : با دیپلوماسی تجاری تهدیدهای بالقوه را کنترل میکنیم.’
وضعیتی که تماماً ناشی از سلطه یک سیاست بهشدت ضدمردمی بر تمامی صحنه سیاسی و اقتصاد ایران در نزدیک به سه دهه بوده و همه چیز ایران و معاش مردم را تحتتاثیر خود قرار داده تا آنجا که جامعه و اقتصادش را در آستانهٴ ضعف و ورشکستگی و فروپاشی قرار داده است.
پیوست دوم: نگاهی به دو افشاگری اتمی مقاومت در آغاز و پایان ماجرا.
مسعود رجوی عید فطر 94: ”زهر خوردن رژیم در حیطه اتمی نیز مانند زهر آتشبس در جنگ ضدمیهنی، رایگان بهدست نیامده و عنصر تعیینکننده ایرانی آن، همین مقاومت و مجاهدین بودهاند. با بیش از صد رشته افشاگری اتمی با قیمت کلان از 30خرداد 1370 تا 30خرداد 1394 ضمن 24سال تا جامعه بینالمللی بیدار شود، تا وجدانهای انسانی برانگیخته شوند، و تا ساختار تحریمهای فلج کننده، رژیم و لیستگذاری آنها، آجر به آجر، آن هم از پایین ساخته و به ارباب قدرت و ثروت در دنیای معاصر، گام به گام، تحمیل شود“.
آخوند یونسی وزیر اطلاعات خاتمی در 25اسفند83 در تلویزیون رژیم در مورد انرژی هستهای و غنیسازی اورانیوم گفت: ”سالیان سال هزینه کردیم، هزاران نفر هم تربیت شدند، بودجههای هنگفتی هزینه شده تا ما به اینجا برسیم. آیا ملت به دولت اجازه میدهد که از این حق صرفنظر کند. نظرسنجیهایی که شده، مردم بهطور قاطع نظر دادند که باید دولت در اعمال این حقش پافشاری بکند و جالب اینجاست که تنها نقطه وفاق ملی هم، این است. یعنی حتی مخالفان جمهوری اسلامی بجز گروهک تروریستی منافقین، اکثر گروههای مخالف، آنها هم در این جهت بهعنوان یک حق ملی دفاع میکنند از موضع جمهوری اسلامی در اینجا فقط این گروهک جاسوسه که نظرش این نیست. ولی بقیه گروههای برانداز و مخالف و آرام و ساکت، انواع اقسامشون در این جهت موضع جمهوری اسلامی را دارند و حتی آنها نگران هستند که جمهوری اسلامی نکند در اینجا کوتاه بیاید. بنابراین جمهوری اسلامی یک نقطه بسیار مهمی را پیدا کرده، بهعنوان اینکه مرکزی است، بهانهای است برای وحدت ملی. یعنی ما میتوانیم همه در یک نقطه متمرکز بشویم. در این موقعیت که ما رسیدیم، اصلاً حق داریم از این حق صرفنظر بکنیم؟ دولت همچین حقی ندارد، هیچکس حق ندارد“...
در داستان جنگ ضدمیهنی هم همینطور بود و کسی غیر از مجاهدین و مقاومت ایران، جسارت و شهامت سیاسی و ایدئولوژیکی در افتادن با آنچه را که خمینی دجالانه میخواست ”نعمت الهی“ و جنگ مقدس جلوه بدهد، نداشت.
زمان گذشت و 23سال بعد از عقبنشینی قوای عراقی از خرمشهر، پاسدار شمخانی در سال 84 در تلویزیون رژیم اذعان کرد که در آن زمان کسی غیر از مجاهدین خواستار خاتمه جنگ نبوده است.
بخشی از پیام رادیویی مسئول شورای ملی مقاومت برادر مجاهد مسعود رجوی بهمناسبت سیزدهمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران در22بهمن1370: ”... مضحکتر از این، رژیم رویآور شده است به پروژههای اتمی! سردمدارانش تصریح میکنند که مسلحشدن به سلاح اتمی رو لازمهی بقاء قدرت آخوندی میدونند همچنانکه متقابلاً ما مقاومت ایران و مجاهدین از هیچ فرصتی برای ممانعت از بقاء رژیم، و افشای این پروژههای ضدمردمی فروگذار نکردهایم و نخواهیم کرد. و تونستیم دنیا رو متوجه این بکنیم که این حکومت نامشروع ضدملی و ضدمردمی که سالهای سال حرث و نسل مردم ایران رو در تنور جنگ میریخت، حالا هم برای بقاء خودش در قدرت چه طرح و نقشههایی در این زمینه داره و تا حدود قابل توجهی هم موفق بودیم. و ادامه خواهیم داد. چه کسی خواهد گذاشت که این شیاطین پلید، آخوندهایی که بر ضد سرنوشت مردم ایران طغیان کردند به مطامع ضدایرانی و ضدمردمی خودشون دست پیدا بکنند “؟
مسعود رجوی عید فطر94: ”واضع استراتژی بمب بهعنوان ضامن بقای رژیم، رفسنجانی است و این را در سال 1368 و 69 بعد از مرگ خمینی میگفت و مجاهدین در همان زمان افشا کردند. بعد از رفسنجانی، خامنهای آن را بیدنده و ترمز ادامه داد و تا کنون بارها در سخنرانیهایش گفته است که در غیراین صورت به سرنوشت قذافی دچار میشد. هر چند که قذافی تمام تأسیسات اتمی خود را دو دستی به آمریکا تقدیم کرد و حتی دلالهایی را هم که مشترکاً به قذافی و رژیم تجهیزات اتمی فروخته بودند، لو داد که اینها همه در کتاب 1200 صفحهای که همین آخوند روحانی در سال 90 به نام «امنیت ملی و دیپلوماسی هستهای» نوشته آمده است “.
سیاستهای خائنانه آخوندها، آنگونه که دیدید شروع شد و اینگونه هم متوقف شد!
با هزاران میلیارد خسارت که هنوز حسابرسی نشده درست مانند خیانتی که در جنگ ضدمیهنی در حق مردم کردند یا مانند خیانتی که در ماجرای گروگانگیری با میلیاردها خسارت روی دست ملت گذاشتند، تا حکومتشان را حفظ کنند. آن هم با شیوههایی که حالا متکی وزیرخارجه اسبقشان در هنگامه مذاکرات اتمی هشدار میدهد مواظب باشید مثل مذاکرات الجزایر کلاه سرمان نرود! در حالیکه هنوز حساب آن خیانت را هم به ملت پس ندادهاند.
وطن امروز23شهریور94: منوچهر متکی: ”کلاه گشاد قرار داد الجزایر سرمان نرود ”.
آخوند یونسی وزیر اطلاعات خاتمی در 25اسفند83 در تلویزیون رژیم در مورد انرژی هستهای و غنیسازی اورانیوم گفت: ”سالیان سال هزینه کردیم، هزاران نفر هم تربیت شدند، بودجههای هنگفتی هزینه شده تا ما به اینجا برسیم. آیا ملت به دولت اجازه میدهد که از این حق صرفنظر کند. نظرسنجیهایی که شده، مردم بهطور قاطع نظر دادند که باید دولت در اعمال این حقش پافشاری بکند و جالب اینجاست که تنها نقطه وفاق ملی هم، این است. یعنی حتی مخالفان جمهوری اسلامی بجز گروهک تروریستی منافقین، اکثر گروههای مخالف، آنها هم در این جهت بهعنوان یک حق ملی دفاع میکنند از موضع جمهوری اسلامی در اینجا فقط این گروهک جاسوسه که نظرش این نیست. ولی بقیه گروههای برانداز و مخالف و آرام و ساکت، انواع اقسامشون در این جهت موضع جمهوری اسلامی را دارند و حتی آنها نگران هستند که جمهوری اسلامی نکند در اینجا کوتاه بیاید. بنابراین جمهوری اسلامی یک نقطه بسیار مهمی را پیدا کرده، بهعنوان اینکه مرکزی است، بهانهای است برای وحدت ملی. یعنی ما میتوانیم همه در یک نقطه متمرکز بشویم. در این موقعیت که ما رسیدیم، اصلاً حق داریم از این حق صرفنظر بکنیم؟ دولت همچین حقی ندارد، هیچکس حق ندارد“...
در داستان جنگ ضدمیهنی هم همینطور بود و کسی غیر از مجاهدین و مقاومت ایران، جسارت و شهامت سیاسی و ایدئولوژیکی در افتادن با آنچه را که خمینی دجالانه میخواست ”نعمت الهی“ و جنگ مقدس جلوه بدهد، نداشت.
زمان گذشت و 23سال بعد از عقبنشینی قوای عراقی از خرمشهر، پاسدار شمخانی در سال 84 در تلویزیون رژیم اذعان کرد که در آن زمان کسی غیر از مجاهدین خواستار خاتمه جنگ نبوده است.
بخشی از پیام رادیویی مسئول شورای ملی مقاومت برادر مجاهد مسعود رجوی بهمناسبت سیزدهمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران در22بهمن1370: ”... مضحکتر از این، رژیم رویآور شده است به پروژههای اتمی! سردمدارانش تصریح میکنند که مسلحشدن به سلاح اتمی رو لازمهی بقاء قدرت آخوندی میدونند همچنانکه متقابلاً ما مقاومت ایران و مجاهدین از هیچ فرصتی برای ممانعت از بقاء رژیم، و افشای این پروژههای ضدمردمی فروگذار نکردهایم و نخواهیم کرد. و تونستیم دنیا رو متوجه این بکنیم که این حکومت نامشروع ضدملی و ضدمردمی که سالهای سال حرث و نسل مردم ایران رو در تنور جنگ میریخت، حالا هم برای بقاء خودش در قدرت چه طرح و نقشههایی در این زمینه داره و تا حدود قابل توجهی هم موفق بودیم. و ادامه خواهیم داد. چه کسی خواهد گذاشت که این شیاطین پلید، آخوندهایی که بر ضد سرنوشت مردم ایران طغیان کردند به مطامع ضدایرانی و ضدمردمی خودشون دست پیدا بکنند “؟
مسعود رجوی عید فطر94: ”واضع استراتژی بمب بهعنوان ضامن بقای رژیم، رفسنجانی است و این را در سال 1368 و 69 بعد از مرگ خمینی میگفت و مجاهدین در همان زمان افشا کردند. بعد از رفسنجانی، خامنهای آن را بیدنده و ترمز ادامه داد و تا کنون بارها در سخنرانیهایش گفته است که در غیراین صورت به سرنوشت قذافی دچار میشد. هر چند که قذافی تمام تأسیسات اتمی خود را دو دستی به آمریکا تقدیم کرد و حتی دلالهایی را هم که مشترکاً به قذافی و رژیم تجهیزات اتمی فروخته بودند، لو داد که اینها همه در کتاب 1200 صفحهای که همین آخوند روحانی در سال 90 به نام «امنیت ملی و دیپلوماسی هستهای» نوشته آمده است “.
سیاستهای خائنانه آخوندها، آنگونه که دیدید شروع شد و اینگونه هم متوقف شد!
با هزاران میلیارد خسارت که هنوز حسابرسی نشده درست مانند خیانتی که در جنگ ضدمیهنی در حق مردم کردند یا مانند خیانتی که در ماجرای گروگانگیری با میلیاردها خسارت روی دست ملت گذاشتند، تا حکومتشان را حفظ کنند. آن هم با شیوههایی که حالا متکی وزیرخارجه اسبقشان در هنگامه مذاکرات اتمی هشدار میدهد مواظب باشید مثل مذاکرات الجزایر کلاه سرمان نرود! در حالیکه هنوز حساب آن خیانت را هم به ملت پس ندادهاند.
وطن امروز23شهریور94: منوچهر متکی: ”کلاه گشاد قرار داد الجزایر سرمان نرود ”.
پیوست سوم، پروژه اتمی چگونه شروع شد؟
مردمسالاری 5آبان 94: رفسنجانی در گفتگو با سایت ایران هستهای: ”اوایل که انرژی هستهیی را شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهیی استفاده کند، داشته باشیم. در همان دوران تعلیق، ما موفق شدیم کار اصفهان را تمام کنیم که این توفیقی بود، چون کار را به جایی رساندیم. وقتی آقای احمدینژاد آمد، با رهبری تصمیم گرفتند که تعلیق را بشکنیم “.
آرمان 5آبان 94 مصاحبه با هاشمی رفسنجانی: ”آینده هستهیی ایران مثل ژاپن است. کارهای همهجانبه اینگونه انجام میشد. البته همان موقع به ما مشکوک شده بودند و خیلی به ما مراجعه میشد که بعضیها میگفتند که 90 درصد یا 100 درصد اورانیوم غنی شده میدهیم. بعضیها میگفتند ما بمب و بعضیها میگفتند ما تکنولوژی میدهیم. این کار دلالها بوده که نوعا هم جاسوس بودند و میخواستند ببینند که ما دنبال چیزی هستیم یا نه. ممکن است در اینجا مأموران ما مقداری پیش میرفتند، اما هیچوقت عملی نشد... . در سفر دومی که به چین رفتم، رئیسجمهور چین با یک تیم خبری و تلویزیونی به قرارگاه ما آمد و قرارداد نیروگاه هستهیی را با من بست که دو نیروگاه بسازند. برنامه را خودشان ضبط و خبرش را با هیاهو پخش کردند. 60 میلیون دلار به آنها دادیم. چون معاملات بزرگتری با آمریکاییها کردند، این را متوقف کردند. ...، اما آنها اصفهان را هم رها کردند و رفتند. دنبال پلاسما (حالت چهارم ماده) رفتیم و آن را به دانشگاه آزاد دادیم. الآن تقریباً به جاهای خوبی رسیده است. گویا چهارهزار سانتریفوژ دست دوم از پاکستان گرفته بودیم که آنها را آوردند... اینها در زمان من انجام شد، یعنی هم لیزر، هم آب سنگین، هم غنیسازی که تقریباً به نتیجه رسیده بود و هم تبدیل کیک زرد به اورانیوم (uf6) در آن دوره انجام شده بود. این یک تاریخچه مختصری است.
اوایل که شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهیی استفاده کند، داشته باشیم. چنین تفکری بود. ... هزینه هم میکردیم... خیلی جاها کار کردیم. ... دانشجو فرستادیم و دانشمند دعوت کردیم... اساس دکترین ما استفاده صلحآمیز هستهیی بود. گرچه هیچوقت از ذهن ما بیرون نمیرفت که اگر روزی بنا باشد خطری ما را تهدید کند و ضرورتی باشد، امکان اینکه به طرف دیگر هم برویم، داشته باشیم... . من آنقدر علاقهمند بودم که وقتی روزهای آخر دولت من رسید با خط خودم که تایپ هم نکردم، 25 میلیون دلار را برای آب سنگین نوشتم که آن موقع در اراک نبود و بنا بود در الموت قزوین باشد.
منافقین قبلاً گزارش دروغی از نطنز که ما هنوز مشغول حفاری در سایت بودیم و بنا بود زیرزمین بسازیم، دادند و هیاهوی جهانی شروع شد. ...
... آن موقع تهدیدها و خطر شروع شده بود و به جایی رسیده بود که ما داوطلبانه کارها را تعلیق کنیم... در همان دوران تعلیق، ما موفق شدیم کار اصفهان را تمام کنیم که این توفیقی بود، چون کار را به جایی رساندیم.
... فکر نمیکنم هیچکس در قلبش نخواهد که مسائل هستهیی ما حل شود، چون بنبست این مسائل، جنگ است. غربیها هم نشان دادند که اگر نتوانند موضوعی را حل کنند، گزینه نهاییشان جنگ است. ایران هم همیشه گفته که با وجود آمادگی کامل برای دفاع، هیچوقت مایل نبوده که وارد جنگ شود. آن هم جنگی که در آن احتمال اقدامات منجر به کشتار جمعی زیاد باشد. چند جنگ اخیر با چند کشور نشان داده که غربیها و آمریکاییها سربازان خود را داخل کشور در حال جنگ نمیآورند، از راه دور میجنگند و کارشان نابود کردن زیرساختهاست. ما هیچ مایل نیستیم که وارد چنین جنگی شویم.
مثلاً اینها میگویند که در پروتکل الحاقی آمده که سایتهای نظامی ما را ببینند... در زمان احمدینژاد دو بار اجازه صادر شده و آمدند و دیدند. همه اینها بهانه است و هیاهو
مهمترین دستاورد توافق از منظر حضرتعالی چیست؟
اولا آغاز تعامل ایران با کشورهای مهم و پیشرفته دنیاست. ... ثانیا موقعیت بینالمللی ما در دنیا بهتر میشود. موقعیت ما در دنیا بد شده بود... قبول کردند غنیسازی کنیم. نیروگاه داشته باشیم و بهصورت صلحآمیز... حدود 30، 40 کشور هستند که مثل ما اجازه غنیسازی صلحآمیز دارند و در عینحال حق ندارند کار نظامی بکنند
الان ما برای زبالههای بیمارستانی هنوز جایی را نداریم که مطمئن تصفیه کند. یعنی میکروبها بهگونهیی هستند که با حرارتهای معمولی نمیمیرند. اما با پلاسما میتوانیم اینها را پاککنیم “.
سایت فاکسنیوز / 22 جولای 2015: ”اعتقاد بر این است که عبدالقادر خان پدر اتمی پاکستان تأمین کننده اصلی و اولیه تکنولوژی اتمی به ایران بوده است. عبدالقادر خان روز سهشنبه به فاکسنیوز گفت توافق اتمی رژیم ایران با آمریکا و شرکایش احتمالاً ایران را از یک فاجعه در شکل یک کودتای داخلی یا یک حمله نظامی بیرونی نجات داده است. او در یک ایمیل به فاکسنیوز گفت رهبران ایران بشکل هشیارانه و واقعگرایانه یی کشور را از یک وضعیت خیلی بد یا فاجعه نجات دادند.
سیمون هندروسون Simon Henderson از اعضای ارشد انستیتو واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک Washington Institute for Near East Policy گفت: در ملاقاتی که او با عبدالقادر داشت، وی به او گفته است که در یک مورد یک مقام بلندپایه ایران در سالهای 1980 به پاکستان پرواز کرد و امید داشت که بتواند سه بمب اتمی از ارتش پاکستان تهیه کند ولی در آن زمان یک افسر بلندپایه پاکستانی نماینده رژیم ایران را قانع کرد که ”سوء تعبیر و سو تفاهمی ”پیش آمده است.
هندرسون گفت: این مقام ایران، علی شمخانی بوده است که در حال حاضر مشاور نزدیک علی خامنهای ولیفقیه رژیم ایران میباشد “.
استیو کول Steve Coll روزنامهنگار مجله نیویورکر New Yorker در شماره 27 ژوئیه 2015 این مجله نوشت: ”عبدالقادر خان دارای یک دفتر مخفی در دبی بالای یک فروشگاه اسباب بازی کودکان بود و در سال 1987در این دفتر ایران با پرداخت در حدود 10 میلیون دلار یک سند یک برگی شامل دیاگرامهای یک دستگاه سانتریفوژ بهعلاوه پیشنهاد ارائه شده یک دستگاه سانتریفوژ قطعه قطعه شده را دریافت کرد.. “.
آرمان 5آبان 94 مصاحبه با هاشمی رفسنجانی: ”آینده هستهیی ایران مثل ژاپن است. کارهای همهجانبه اینگونه انجام میشد. البته همان موقع به ما مشکوک شده بودند و خیلی به ما مراجعه میشد که بعضیها میگفتند که 90 درصد یا 100 درصد اورانیوم غنی شده میدهیم. بعضیها میگفتند ما بمب و بعضیها میگفتند ما تکنولوژی میدهیم. این کار دلالها بوده که نوعا هم جاسوس بودند و میخواستند ببینند که ما دنبال چیزی هستیم یا نه. ممکن است در اینجا مأموران ما مقداری پیش میرفتند، اما هیچوقت عملی نشد... . در سفر دومی که به چین رفتم، رئیسجمهور چین با یک تیم خبری و تلویزیونی به قرارگاه ما آمد و قرارداد نیروگاه هستهیی را با من بست که دو نیروگاه بسازند. برنامه را خودشان ضبط و خبرش را با هیاهو پخش کردند. 60 میلیون دلار به آنها دادیم. چون معاملات بزرگتری با آمریکاییها کردند، این را متوقف کردند. ...، اما آنها اصفهان را هم رها کردند و رفتند. دنبال پلاسما (حالت چهارم ماده) رفتیم و آن را به دانشگاه آزاد دادیم. الآن تقریباً به جاهای خوبی رسیده است. گویا چهارهزار سانتریفوژ دست دوم از پاکستان گرفته بودیم که آنها را آوردند... اینها در زمان من انجام شد، یعنی هم لیزر، هم آب سنگین، هم غنیسازی که تقریباً به نتیجه رسیده بود و هم تبدیل کیک زرد به اورانیوم (uf6) در آن دوره انجام شده بود. این یک تاریخچه مختصری است.
اوایل که شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهیی استفاده کند، داشته باشیم. چنین تفکری بود. ... هزینه هم میکردیم... خیلی جاها کار کردیم. ... دانشجو فرستادیم و دانشمند دعوت کردیم... اساس دکترین ما استفاده صلحآمیز هستهیی بود. گرچه هیچوقت از ذهن ما بیرون نمیرفت که اگر روزی بنا باشد خطری ما را تهدید کند و ضرورتی باشد، امکان اینکه به طرف دیگر هم برویم، داشته باشیم... . من آنقدر علاقهمند بودم که وقتی روزهای آخر دولت من رسید با خط خودم که تایپ هم نکردم، 25 میلیون دلار را برای آب سنگین نوشتم که آن موقع در اراک نبود و بنا بود در الموت قزوین باشد.
منافقین قبلاً گزارش دروغی از نطنز که ما هنوز مشغول حفاری در سایت بودیم و بنا بود زیرزمین بسازیم، دادند و هیاهوی جهانی شروع شد. ...
... آن موقع تهدیدها و خطر شروع شده بود و به جایی رسیده بود که ما داوطلبانه کارها را تعلیق کنیم... در همان دوران تعلیق، ما موفق شدیم کار اصفهان را تمام کنیم که این توفیقی بود، چون کار را به جایی رساندیم.
... فکر نمیکنم هیچکس در قلبش نخواهد که مسائل هستهیی ما حل شود، چون بنبست این مسائل، جنگ است. غربیها هم نشان دادند که اگر نتوانند موضوعی را حل کنند، گزینه نهاییشان جنگ است. ایران هم همیشه گفته که با وجود آمادگی کامل برای دفاع، هیچوقت مایل نبوده که وارد جنگ شود. آن هم جنگی که در آن احتمال اقدامات منجر به کشتار جمعی زیاد باشد. چند جنگ اخیر با چند کشور نشان داده که غربیها و آمریکاییها سربازان خود را داخل کشور در حال جنگ نمیآورند، از راه دور میجنگند و کارشان نابود کردن زیرساختهاست. ما هیچ مایل نیستیم که وارد چنین جنگی شویم.
مثلاً اینها میگویند که در پروتکل الحاقی آمده که سایتهای نظامی ما را ببینند... در زمان احمدینژاد دو بار اجازه صادر شده و آمدند و دیدند. همه اینها بهانه است و هیاهو
مهمترین دستاورد توافق از منظر حضرتعالی چیست؟
اولا آغاز تعامل ایران با کشورهای مهم و پیشرفته دنیاست. ... ثانیا موقعیت بینالمللی ما در دنیا بهتر میشود. موقعیت ما در دنیا بد شده بود... قبول کردند غنیسازی کنیم. نیروگاه داشته باشیم و بهصورت صلحآمیز... حدود 30، 40 کشور هستند که مثل ما اجازه غنیسازی صلحآمیز دارند و در عینحال حق ندارند کار نظامی بکنند
الان ما برای زبالههای بیمارستانی هنوز جایی را نداریم که مطمئن تصفیه کند. یعنی میکروبها بهگونهیی هستند که با حرارتهای معمولی نمیمیرند. اما با پلاسما میتوانیم اینها را پاککنیم “.
سایت فاکسنیوز / 22 جولای 2015: ”اعتقاد بر این است که عبدالقادر خان پدر اتمی پاکستان تأمین کننده اصلی و اولیه تکنولوژی اتمی به ایران بوده است. عبدالقادر خان روز سهشنبه به فاکسنیوز گفت توافق اتمی رژیم ایران با آمریکا و شرکایش احتمالاً ایران را از یک فاجعه در شکل یک کودتای داخلی یا یک حمله نظامی بیرونی نجات داده است. او در یک ایمیل به فاکسنیوز گفت رهبران ایران بشکل هشیارانه و واقعگرایانه یی کشور را از یک وضعیت خیلی بد یا فاجعه نجات دادند.
سیمون هندروسون Simon Henderson از اعضای ارشد انستیتو واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک Washington Institute for Near East Policy گفت: در ملاقاتی که او با عبدالقادر داشت، وی به او گفته است که در یک مورد یک مقام بلندپایه ایران در سالهای 1980 به پاکستان پرواز کرد و امید داشت که بتواند سه بمب اتمی از ارتش پاکستان تهیه کند ولی در آن زمان یک افسر بلندپایه پاکستانی نماینده رژیم ایران را قانع کرد که ”سوء تعبیر و سو تفاهمی ”پیش آمده است.
هندرسون گفت: این مقام ایران، علی شمخانی بوده است که در حال حاضر مشاور نزدیک علی خامنهای ولیفقیه رژیم ایران میباشد “.
استیو کول Steve Coll روزنامهنگار مجله نیویورکر New Yorker در شماره 27 ژوئیه 2015 این مجله نوشت: ”عبدالقادر خان دارای یک دفتر مخفی در دبی بالای یک فروشگاه اسباب بازی کودکان بود و در سال 1987در این دفتر ایران با پرداخت در حدود 10 میلیون دلار یک سند یک برگی شامل دیاگرامهای یک دستگاه سانتریفوژ بهعلاوه پیشنهاد ارائه شده یک دستگاه سانتریفوژ قطعه قطعه شده را دریافت کرد.. “.
پیوست چهارم، بخشهایی از اطلاعیهٴ شورای ملی مقاومت ایران 5آبان 1394
روز4آبان 94 مصاحبه هاشمی رفسنجانی توسط ایرنا، خبرگزاری رسمی رژیم آخوندی منتشر شد،
رفسنجانی همچنین با اعتراف به اینکه «90 -80 درصد مردم ایران» با «توافق موافق هستند و میخواهند که راحت شوند» بر تبلیغات سالیان رژیم، که برنامه اتمی از مقبولیت گسترده اجتماعی برخوردار است، خط بطلان کشید.
رفسنجانی در این مصاحبه گفت: «اوایل که شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی (بمب اتمی) برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهیی استفاده کند، داشته باشیم... «اساس دکترین ما استفاده صلحآمیز هستهیی بود. گرچه هیچ وقت از ذهن ما بیرون نمیرفت که اگر روزی بنا باشد خطری ما را تهدید کند و ضرورتی باشد، امکان اینکه به طرف دیگر (بمب اتمی) هم برویم، داشته باشیم».
رفسنجانی گفت «با پاکستانیها صحبتهایی شد. یک دانشمند هستهیی به نام آقای عبدالقادرخان در پاکستان بود... در سفری که به پاکستان رفته بودم، خواستم ایشان را ببینم. اما به من نشان ندادند... من دو بار به پاکستان رفته بودم. به هر حال من ندیدم. آیتالله خامنهای هم ایشان را ندید. ولی هر دوی ما در دوران جنگ پیگیری میکردیم که باید کارهایمان را شروع کنیم. گویا خود آقای عبدالقادرخان اعتقاد داشت که دنیای اسلام باید بمب هستهیی داشته باشد و به این کار عقیده داشت و بمب هستهیی پاکستان را هم او ساخت. هر چند طول کشیده بود تا بمب را بسازند. به هر حال حاضر شدند تا یک مقدار به ما کمک کنند».
وی گفت: «بخشی از فعالیتهای هستهیی را زمانی انجام دادیم که هنوز در جنگ بودیم و عراق به نزدیکیهای غنیسازی رسیده بود که اسرائیل همه آنها را منهدم کرد. البته اولین بار در مهرماه 1359 (20سپتامبر 1980) نیروی هوایی ارتش ما با 4 فروند تأسیسات اتمی «اوسیراک» را که در شرف تکمیل و دریافت سوخت بود، بمباران کرد... آن سالها ذهنیت همه ما این بود که ما باید خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنیم. چون بنا نبود جنگ تمام شود و در سیاستهای دفاعی هم این سخن امام را مد نظر داشتیم که این جنگ 20سال طول بکشد».
وی تصریح میکند «برای اولین غنیسازی در جایی که در امیرآباد درست کردند، از همان چیزهایی که از پاکستان گرفته بودیم، کنار هم چیدند که ما هم برای بازدید رفتیم. کارگاهی هم در کنار سالن برای قطعهسازی درست کردیم که خودمان بسازیم. قطعات، مواد و فلزات خاصی را که لازم بود، تأمین کردیم».
رفسنجانی تصریح میکند پروژه مخفی اتمی رژیم در الموت قزوین، بهمنظور احداث پروژه آب سنگین در زیر کوه شروع شد. یادآوری میشود که آقای محمد محدثین در ژوئن 1991 برای اولین بار افشا کرد که رژیم طرح دستیابی به سلاح هستهیی را زیر عنوان «طرح بزرگ» در الموت قزوین شروع کرده که در درون رژیم بهعنوان پروژه معلم کلایه شناخته میشود (واشینگتن پست -26ژوئن 1991).
از سوی دیگر روحانی رئیسجمهور این رژیم در کتابش زیر عنوان امنیت ملی و دیپلوماسی هستهیی مینویسد همه چیز در نطنز به خوبی پیش میرفت و متخصصان برای راهاندازی 54هزار سانتریفوژ تا پایان سال 1381 برنامهریزی کرده بودند که کنفرانس مطبوعاتی سازمان مجاهدین در تابستان 1381هیاهو ایجاد کرد.
مقاومت ایران با تأکید بر اینکه اظهارات رفسنجانی بهمثابه یک سند تردیدناپذیر بر این حقیقت است که رژیم آخوندی از ابتدا تا کنون زیر نظر مستقیم خامنهای و رفسنجانی در جستجوی سلاح اتمی بوده و هیچگاه از آن منصرف نشده..
پیوست پنجم، برآوردهایی دربارهٴ هزینهٴ پروژه شکست خورده اتمی
موسویان از اعضای سابق تیم مذاکرهکننده اتمی رژیم، در مصاحبه با روزنامه حکومتی شرق در 15 تیر 93 به گوشهیی از هزینههای کمرشکن پروژه ساخت بمب اتمی رژیم اشاره کرد و گفت: «یک مؤسسه مطالعاتی آمریکایی هزینه پروژه هستهیی را حدود 400 میلیارد دلار برآورد کرده بود. بههرحال هزینههای مستقیم و غیرمستقیم آن، صدها میلیارد دلار برآورد میشود».
همچنین جهرمی وزیر کار دولت پاسدار احمدینژاد در اعترافی گفت: «پرونده هستهیی همهساله بیش از 160 میلیارد دلار به کشور ضرر زده و مذاکرات مربوطه به ژنو باید 18سال پیش انجام میشد». (روزنامه حکومتی شرق- 28 اردیبهشت 93)
اگر 160میلیارد هزینه یکسال پروژه اتمی را که که وزیر خود رژیم به آن اعتراف کرده، در 24سال ضرب کنیم سه تریلیون و هشتصد و چهل میلیارد دلار یا آنگونه که آخوندها با فرهنگ عدد شمار خودشان میگویند، سه هزار وهشتصد و چهل میلیارد دلار میشود. این، تنها هزینهٴ سالانه ایست که خودشان تخمین زدهاند.
به این عدد، اضافه کنید عدد چهارصد میلیارد دلار هزینهٴ ساخت را که خودشان گفتهاند.
از آنچه که قاچاقچیها و چینیها و دیگران بر سر رژیم کلاه گذاشته و پول را گرفته و آخوندها را ”قال “ گذاشتهاند! بیخبریم. رفسنجانی میگوید 60 میلیون دلار به چینیها دادیم ولی وسط کار ول کردند و رفتند!
چندتا از این 60میلیاردها بوده؟ کسی نمیداند و آنانی هم که میدانند، چیزی نمیگویند؟
به این ترتیب، هزینهٴ این ماجراجویی ضدملی هم مانند درآمد نفت در دوران آخوندها جزء عدد و رقمهایی است که شاید هرگز واقعیت آن رو نشود!
همچنین جهرمی وزیر کار دولت پاسدار احمدینژاد در اعترافی گفت: «پرونده هستهیی همهساله بیش از 160 میلیارد دلار به کشور ضرر زده و مذاکرات مربوطه به ژنو باید 18سال پیش انجام میشد». (روزنامه حکومتی شرق- 28 اردیبهشت 93)
اگر 160میلیارد هزینه یکسال پروژه اتمی را که که وزیر خود رژیم به آن اعتراف کرده، در 24سال ضرب کنیم سه تریلیون و هشتصد و چهل میلیارد دلار یا آنگونه که آخوندها با فرهنگ عدد شمار خودشان میگویند، سه هزار وهشتصد و چهل میلیارد دلار میشود. این، تنها هزینهٴ سالانه ایست که خودشان تخمین زدهاند.
به این عدد، اضافه کنید عدد چهارصد میلیارد دلار هزینهٴ ساخت را که خودشان گفتهاند.
از آنچه که قاچاقچیها و چینیها و دیگران بر سر رژیم کلاه گذاشته و پول را گرفته و آخوندها را ”قال “ گذاشتهاند! بیخبریم. رفسنجانی میگوید 60 میلیون دلار به چینیها دادیم ولی وسط کار ول کردند و رفتند!
چندتا از این 60میلیاردها بوده؟ کسی نمیداند و آنانی هم که میدانند، چیزی نمیگویند؟
به این ترتیب، هزینهٴ این ماجراجویی ضدملی هم مانند درآمد نفت در دوران آخوندها جزء عدد و رقمهایی است که شاید هرگز واقعیت آن رو نشود!
پیوست ششم، مذاکرات پنهانی خامنهای با آمریکاییها
سایت حکومتی نامه نیوز، روز 9 دی 92 بهنقل از لیبراسیون نوشت: اولین بار آخوندها و آمریکاییها در فروردین سال 92 در کاخ البستان در نزدیکی مسقط، پایتخت سلطان نشین عمان با همدیگر ملاقات کردند.
رئیس هیأت رژیم، ”علی اکبر ولایتی“ مشاور ویژه خامنهای بود و از جمله ”علی اکبر صالحی“ او را همراهی میکرد. رئیس هیأت آمریکایی هم ویلیام برنز معاون امور خارجه بود.
”جک سولیوان“ مشاور امنیت ملی ”جوبایدن“ و ”بونیت تالوار“ عضو شورای امنیت ملی کاخ سفید، از دیگر اعضای هیأت آمریکایی بودند.
زمینه سازیهای اولیه را جان کری وقتی که سناتور بود با سلطان قابوس ترتیب داده بود. اما دلال اصلی مذاکرات، یک تاجر عمانی به نام ”سلیم الاسماعیلی“ است که مسئول ویژه ارتقای صادرات عمان بوده و در عینحال سمت مشاور ویژه قابوس را نیز به عهده دارد.
در حقیقت الاسماعیلی پیش از این در جریان مبادلة دیپلومات تروریست دستگیر شده رژیم ”نصرت الله تاجیک“ با گروگانهای آمریکایی در ایران، وارد ماجرا شده بود و ظاهراً شغلش حل و فصل تضادهای مربوط به مبادلة جاسوسها میباشد.
به نوشته سایت حکومتی عصر ایران22آذر92، هیأتهای دو طرف از هواپیماهای نظامی و ورودیهای غیرمعمول، برای ترددهای حین مذاکراتشان استفاده میکردند. این دیدارها حداقل 5 بار صورت گرفته.
در این میان، مبادلة جاسوسهای دو طرف هر ازگاهی ادامه داشته، مانند آزادی ”مجتبی عطاردی“ و ”شهرزاد میرقلی خان“ از یک طرف و ”سارا شورد“ از طرف دیگر.
این البته مربوط به سال 92 است در حالیکه مشکل افشا شدن پروژه اتمی آخوندها به سالها پیش از این بر میگردد. اینرا علی اکبر صالحی گفت که پنهان از رئیسجمهورنظام؟! این مذاکرات اساساً توسط شخص خامنهای و در زمان ریاست احمدینژاد، اما بدون اطلاع وی شروع شد و ادامه یافت.
مذاکرات عمان سرانجام در سوم آذر92 در ژنو به یک توافقنامه بالغ شد.
مهمترین توافقهای 3آذر 63:
فعالیت برخی سایتهای اتمی رژیم و غنیسازی آن متوقف شد.
اورانیوم غنی شده 20 درصدی آن، به اورانیوم 5 درصدی تنزل پیدا کرد.
ادامه ساخت و ساز سایت آب سنگین اراک متوقف شد
و... .
این توافق، باعث بروز یک شکاف جدی و بحران سیاسی در رأس حاکمیت نظام شد، تا آنجا که خامنهای که خود بانی و آغازگر مذاکرات بود، ترجیح داد نقش میانجی بین باندهای رژیم را به عهده بگیرد آنچنان که خودش مبرا از دو طرف جلوه کند!
سابقه قبیل مذاکرات پنهانی با آنچه که خود آخوندها، آن را شیطان بزرگ! مینامند، به شخص خمینی بر میگردد.
بهعنوان مثال وقتی قضیهٴ مک فارلین و کیک و کلت رو شد، افشاگریهای باند منتظری بهروشنی اصل قضیه و نقش شخص خمینی را در آن ماجرا علنی کرد.
سالها بعد منتظری گفت: من از نامهیی که منوچهر قربانیفر در شکایت از نرسیدن حق الزحمهاش به من نوشت، از ماجرای مذاکرات با خبر شدم. قربانیفر دلال سلاحی بود که در میانهٴ جوش دادن مذاکرات مخفی خمینی با آمریکا، حق دلالیاش پرداخت نشده بود.
چند سال بعد، سعید قاسمی یکی از سران باند لباس شخصیهای خامنهای هم در مورد مذاکرات مرجع تقلید و امامش با آمریکا بنا به نوشته سایت پارسینه ۲۶/۴/۹۳ در همایش «خط قرمز؛ نه به صنعت هستهیی دکوری» میگوید: ”در یک سال آخر، این طرف در جبهه چه خبر است؟ گیجی و کلافهگی است. بچهها میپرسیدند چه خبر است اینجا؟ چرا اینجوری شده؟ جواب رد و بدل میشد که ولش کن آقا. اینها دارند پشت پرده میبندند و مگر ندیدهای مک فارلین را آوردهاند. آن طرف در شهرها چه خبر است؟ آقا برویم جبهه؟ ولش کن حاجی ”
تلویزیون رژیم دربارهٴ آن مذاکرات و معاملات حاصل از آن در تاریخ 870705 گفت: ”ایران هم با هوشیاری مسؤلان سیاسی و برخی فرماندهان نظامی، سعی میکند با کنترل روند مذاکرات، بخشی از نیازهای نظامی خود از جمله توپهای دقیق 155 میلیمتری را تأمین کند! “
کمی بعد رفسنجانی گفت: ”برای تاوها حدود 20میلیون دلار دادیم و برای هاک حدود 10میلیون! “
منتظری در مصاحبه با بی.بی.سی گفت: ”اون چیزهایی که میخواستن تاو و نمیدانم اینچیزها، آمریکاییها از راه اسرائیل میخواستند به ایران بدهند! “
محسن رضایی سرکرده وقت پاسداران گفت: ”وقتی مسئلة مک فارلین مطرح شد من اطلاع پیدا کردم قبل از اینکه بیاید من احساس کردم یک جریانی بدون اطلاع و نظر ما دارد پشت صحنهٴ جنگ رقم میخورد.
به این ترتیب، وقتی همگان فهمیدند که درست در زمانی که حزباللهیها در خیابان و نماز جمعه مشغول تکرار شعار مرگ بر آمریکا بودهاند، خامنهای هم مثل امام دجالش، مشغول مذاکره با شیطان بزرگ بوده، بیشتر به واقعیت آن چه در جریان بود واقف شدند.
رئیس هیأت رژیم، ”علی اکبر ولایتی“ مشاور ویژه خامنهای بود و از جمله ”علی اکبر صالحی“ او را همراهی میکرد. رئیس هیأت آمریکایی هم ویلیام برنز معاون امور خارجه بود.
”جک سولیوان“ مشاور امنیت ملی ”جوبایدن“ و ”بونیت تالوار“ عضو شورای امنیت ملی کاخ سفید، از دیگر اعضای هیأت آمریکایی بودند.
زمینه سازیهای اولیه را جان کری وقتی که سناتور بود با سلطان قابوس ترتیب داده بود. اما دلال اصلی مذاکرات، یک تاجر عمانی به نام ”سلیم الاسماعیلی“ است که مسئول ویژه ارتقای صادرات عمان بوده و در عینحال سمت مشاور ویژه قابوس را نیز به عهده دارد.
در حقیقت الاسماعیلی پیش از این در جریان مبادلة دیپلومات تروریست دستگیر شده رژیم ”نصرت الله تاجیک“ با گروگانهای آمریکایی در ایران، وارد ماجرا شده بود و ظاهراً شغلش حل و فصل تضادهای مربوط به مبادلة جاسوسها میباشد.
به نوشته سایت حکومتی عصر ایران22آذر92، هیأتهای دو طرف از هواپیماهای نظامی و ورودیهای غیرمعمول، برای ترددهای حین مذاکراتشان استفاده میکردند. این دیدارها حداقل 5 بار صورت گرفته.
در این میان، مبادلة جاسوسهای دو طرف هر ازگاهی ادامه داشته، مانند آزادی ”مجتبی عطاردی“ و ”شهرزاد میرقلی خان“ از یک طرف و ”سارا شورد“ از طرف دیگر.
این البته مربوط به سال 92 است در حالیکه مشکل افشا شدن پروژه اتمی آخوندها به سالها پیش از این بر میگردد. اینرا علی اکبر صالحی گفت که پنهان از رئیسجمهورنظام؟! این مذاکرات اساساً توسط شخص خامنهای و در زمان ریاست احمدینژاد، اما بدون اطلاع وی شروع شد و ادامه یافت.
مذاکرات عمان سرانجام در سوم آذر92 در ژنو به یک توافقنامه بالغ شد.
مهمترین توافقهای 3آذر 63:
فعالیت برخی سایتهای اتمی رژیم و غنیسازی آن متوقف شد.
اورانیوم غنی شده 20 درصدی آن، به اورانیوم 5 درصدی تنزل پیدا کرد.
ادامه ساخت و ساز سایت آب سنگین اراک متوقف شد
و... .
این توافق، باعث بروز یک شکاف جدی و بحران سیاسی در رأس حاکمیت نظام شد، تا آنجا که خامنهای که خود بانی و آغازگر مذاکرات بود، ترجیح داد نقش میانجی بین باندهای رژیم را به عهده بگیرد آنچنان که خودش مبرا از دو طرف جلوه کند!
سابقه قبیل مذاکرات پنهانی با آنچه که خود آخوندها، آن را شیطان بزرگ! مینامند، به شخص خمینی بر میگردد.
بهعنوان مثال وقتی قضیهٴ مک فارلین و کیک و کلت رو شد، افشاگریهای باند منتظری بهروشنی اصل قضیه و نقش شخص خمینی را در آن ماجرا علنی کرد.
سالها بعد منتظری گفت: من از نامهیی که منوچهر قربانیفر در شکایت از نرسیدن حق الزحمهاش به من نوشت، از ماجرای مذاکرات با خبر شدم. قربانیفر دلال سلاحی بود که در میانهٴ جوش دادن مذاکرات مخفی خمینی با آمریکا، حق دلالیاش پرداخت نشده بود.
چند سال بعد، سعید قاسمی یکی از سران باند لباس شخصیهای خامنهای هم در مورد مذاکرات مرجع تقلید و امامش با آمریکا بنا به نوشته سایت پارسینه ۲۶/۴/۹۳ در همایش «خط قرمز؛ نه به صنعت هستهیی دکوری» میگوید: ”در یک سال آخر، این طرف در جبهه چه خبر است؟ گیجی و کلافهگی است. بچهها میپرسیدند چه خبر است اینجا؟ چرا اینجوری شده؟ جواب رد و بدل میشد که ولش کن آقا. اینها دارند پشت پرده میبندند و مگر ندیدهای مک فارلین را آوردهاند. آن طرف در شهرها چه خبر است؟ آقا برویم جبهه؟ ولش کن حاجی ”
تلویزیون رژیم دربارهٴ آن مذاکرات و معاملات حاصل از آن در تاریخ 870705 گفت: ”ایران هم با هوشیاری مسؤلان سیاسی و برخی فرماندهان نظامی، سعی میکند با کنترل روند مذاکرات، بخشی از نیازهای نظامی خود از جمله توپهای دقیق 155 میلیمتری را تأمین کند! “
کمی بعد رفسنجانی گفت: ”برای تاوها حدود 20میلیون دلار دادیم و برای هاک حدود 10میلیون! “
منتظری در مصاحبه با بی.بی.سی گفت: ”اون چیزهایی که میخواستن تاو و نمیدانم اینچیزها، آمریکاییها از راه اسرائیل میخواستند به ایران بدهند! “
محسن رضایی سرکرده وقت پاسداران گفت: ”وقتی مسئلة مک فارلین مطرح شد من اطلاع پیدا کردم قبل از اینکه بیاید من احساس کردم یک جریانی بدون اطلاع و نظر ما دارد پشت صحنهٴ جنگ رقم میخورد.
به این ترتیب، وقتی همگان فهمیدند که درست در زمانی که حزباللهیها در خیابان و نماز جمعه مشغول تکرار شعار مرگ بر آمریکا بودهاند، خامنهای هم مثل امام دجالش، مشغول مذاکره با شیطان بزرگ بوده، بیشتر به واقعیت آن چه در جریان بود واقف شدند.