سیاوش سیفی فرمانده قهرمانی برخاسته از کوران آزمایش ها:
سیاوش سیفی، قبل از اینکه عضو سازمان مجاهدین شود، از رهبران فعال جنبش دانشجویی در سالهای دهه 1350 بود که خط حمایت از مجاهدین و مبارزه مسلحانه را ترویج میکرد. بهخاطر همین فعالیتها توسط ساواک شاه دستگیر و زندانی شد. وقتی به زندان افتاد به قول خودش بخت یارش شد و مدتی در زندان اوین با برادر مجاهد مسعود رجوی همبند شد. در این مدت با نظارت مسعود، توسط فرمانده والامقام محمد ضابطی تحت آموزش قرار گرفت و به سرعت روند رشد تشکیلاتی و ایدئولوژیکی خود را طی کرد. برخوردهای قاطع و پرصلابت سیاوش سیفی در زندان شماره 1 قصر و در مقابل زندانبانان دژخیمی مثل سرهنگ محرری و سرهنگ زمانی در زندانهای شاه، نقل محافل زندانیان سیاسی آن دوره بود.سیاوش سیفی بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی:
سیاوش سیفی بعد از انقلاب ضدسلطنتی همراه با سردار کبیر خلق موسی خیابانی به تبریز رفت و در آنجا مسئولیتهای خود را با شایستگی بهعهده گرفت. بهمنظور فراهم کردن زمینه راهاندازی رادیو صدای مجاهد، سیاوش سیفی اولین مسئول مجاهد بود که در اوایل سال 60 به کردستان رفت.سیاوش سیفی فرماندهی با کارنامهیی از کارهای شگرف
مجاهد قهرمان سیاوش سیفی، پس از 30خرداد 60، در سازماندهی مقاومت مسلحانه در استانهای گیلان و مازندران و راهاندازی شاخه جنگل نیز نقشی چشمگیر و تعیینکننده داشت.کار سترگ فرمانده سیاوش سیفی در شرایط اختناق سیاهی که رژیم خمینی ایجاد کرده بود، حفظ تماس و رساندن رهنمودهای سازمانی به شهرهای مختلف بود. این کار در شرایطی انجام میشد که در خیابانهای تهران قدم به قدم از عابران پیاده تا مسافران تاکسی و اتوبوس شهری و خودروهای شخصی تفتیش و بازرسی میشد. اما خلاقیت و بنبست شکنی فرمانده سیاوش سیفی مانع از این شد که ارتجاع هار خمینی بتواند ارتباط سر و بدنه سازمان مجاهدین خلق را قطع کند. سیاوش سیفی توانست با پیشدستی بر دشمن ضدبشر که برای از میان بردن مجاهدین خیز برداشته بود، به موقع اقدام کند و ضمن سوزاندن بسیاری از طرحهای دشمن، با تجدید سازماندهی، آتش مقاومت و اعتراض علیه اقدامات سرکوبگرانهٴ رژیم را در شهرهای میهن روشن نگهدارد. این تجدید سازماندهی و تغییر و جابهجایی کادرها گاه روزانه چند بار برای یک شهر ضرورت پیدا میکرد.
هر کس که کمترین دستی در آتش مبارزه با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران داشته باشد میداند که پیشبردن چنین مبارزهای نه تنها لازمهاش انگیزه بسیار بالای انقلابی برای آزادی خلق و میهن است بلکه داشتن جسارت انقلابی، همراه با نظم و دقت در برنامهریزی مبتنی بر شناخت دقیق از موقعیتهای متنوعی است که مختصات آن، بهدلیل تحرکات دشمن ضدبشری، مدام در حال تغییر هستند. چنین سیالیت انقلابی، از کسانی برمیآید که هیچ چیز برای خودشان نمیخواهند و یکسویه به سمت محقق کردن آرمان رهایی مردم و میهنشان جهتگیری کردهاند.
طبعاً دشمن ضدبشری هم در جریان اقدامات ضدانقلابیاش به چنین موتور محرک و انگیزانندهای پی برده بود و تمام توان ضدانقلابی خود را معطوف به شناسایی و خاموش کردن آن کرده بود.
سیاوش سیفی رأس پایداری پرشکوه 10مرداد 1361
سیاوش سیفی در مرداد 1361، معاون مرکزیت و مسئول کل بخش شهرستان سازمان مجاهدین خلق ایران بود.درس ماندگار فرمانده سیاوش سیفی برای دوستان و دشمنانش، فرماندهی دفاع از پایگاه فرماندهیاش در تهاجم سنگین دشمن بود.
در روز 10مرداد 1361، دشمن ضدبشری از طریق شبکهٴ مخفیاش موسوم به عبدالله پیام، به موقعیت پایگاه فرمانده سیاوش سیفی پی برده بود. شبکهٴ مخفی عبدالله پیام ترکیبی از مأموران اطلاعات ساواک شاه و شیخ بود که دشمن ضدبشر، با اختفای کامل برای مبارزه با مجاهدین تدارک دیده بود. در روز 10مرداد نیز به خیال خام آنکه مجاهدین را اسیر و دستگیر کند با اختفای کامل دهها حلقه محاصره گرد این پایگاه کشید. اما فرمانده سیاوش سیفی این فرصت را به عبرتی برای دشمن و فصلی ماندگار در کتاب مقاومت تبدیل کرد.
سیاوش سیفی قهرمان حماسه 10مرداد 1361
آزمایش نبرد و ایستادگی مجاهدین خلق در برابر تهاجم وحشیانه مزدوران آخوندی در ساعت 7 صبح آغاز شد آمادگی مجاهدین مستقر در پایگاههای مورد تهاجم واقع شده دشمن را بهشدت غافلگیر کرد. زیرا دشمن که تجربه درگیریهای 19بهمن، 12 اردیبهشت و 19 اردیبهشت را داشت بهخوبی میدانست که نزدیک شدن به هر پایگاه مجاهدین پاسخی دندانشکن خواهد داشت، لذا سعی کرده بود با استفاده از شبکهٴ نیروهای امنیتی ویژه خود بهنام «عبدالله پیام» حمله خود را طوری سازمان دهد که حداقل تلفات را بدهد و بیشترین ضربه را به مجاهدین وارد کند، لذا پاسداران بدون هیچ اخطار قبلی، ناگهان با سلاحهای نیمه سنگین مثل مسلسل و آر.پی.جی شروع به شلیک کردند.مجاهد خلق سیاوش سیفی پیشاپیش با هوشیاری کامل درصد عمدهیی از طرح دشمن را کشف کرده و غالب نفرات تحت فرماندهیش پایگاههای خود را ترک کرده بودند. هم از اینرو ضربه بهمیزان بسیار زیادی کنترل و محدود شد.
سیاوش سیفی با صفی از سیاوشان
در پایگاه سیاوش جنگ بیامان و شعلهور تا ساعتها ادامه داشت. پس از پایان نبرد نیز، جز پیکرهای سیاوش و شماری از یارانش، هیچ چیز دیگری نصیب دشمن نشد. در کنار فرمانده سیاوش سیفی قهرمانان شیراوژنی از خواهران و برادران مجاهد جنگیدند و بهشهادت رسیدند. خواهران مجاهدی چون فاضله مددپور از خواهران مسئول در اتحادیه انجمنهای دانشآموزان مسلمان و همسر قهرمان سیاوش و مجاهد شهید زهره گودرزی در همین پایگاه بهشهادت رسیدند.تابلو حماسه پایداری مجاهدین در 10مرداد تنها به مقاومت جانانهٴ پایگاه فرمانده سیاوش سیفی ختم نمیشود.
در این روز پر حادثه چندین پایگاه سازمان مجاهدین در تهران مورد شناسایی و تهاجم دشمن ضدبشری قرار گرفت. همزمان در بسیاری از نقاط تهران از یوسفآباد، تا امیرآباد، جی، سهراه ضرابخانه، چیذر، مصدق، قلهک، آلاحمد، جمهوری، مجیدیه، و فاطمی را فراگرفت.
مجاهدین قهرمانی که در رزم رویاروی با دشمن قرار گرفتند درسی جانانه به او دادند. آنان با پاکبازی تمام تا آخرین گلوله جنگیدند و شیرانه غریدند و با یورش به دشمن، ساعتها به رزم نابرابر خود با او ادامه دادند. در این نبرد انبوهی از پاسداران بههلاکت رسیدند و آنگاه که شعلهها خاموش شد قهرمانان سرخفام و سرفراز به خاک افتاده تنها جسم بیجان خود را برای دشمن باقی گذاشتند. این قهرمانان عبارت بودند از:
اردلان صفییاری، جعفر آمرطوسی (فرشاد)، مهدی زائریان، علی رحمانی، شهاب راسخی، افشین قهرمانی، محمدعلی بیات، علیرضا حسینی، هادی غلامی، فرهاد فتحپور پاکزاد، باقر آلاسحاق، محمد لقا نازنده، مصطفی موسوی و تنی چند از دیگر مجاهدان قهرمانان این صحنه نبرد بودند.
در میان شهیدان والامقام این روز بزرگ از مادران پیر تا زنان و مردان مجاهد دیده میشوند. قهرمانانی که با دلاوری خود نشان دادند آنچه میان عنصر مجاهد خلق و پاسداران و مزدوران خمینی وجود دارد تنها زبان سرخ مقاومت است و بس. و سیاوش سیفی فرماندهی برجسته و مجاهدی رشید بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در این مسیر تقدیم خلق و انقلاب کرد.