مذاکرات هستهیی وین6 در سکوت کامل و پشت درهای بسته ادامه دارد و به نظر میرسد به مرحله حساس و تعیینکنندهیی رسیده است. بههمین دلیل ولیفقیه ارتجاع عصر 16تیر هراسان بهصحنه آمد تا این بار، با زدن یکی بهنعل دو تا به میخ، هم وحوش دلواپس باندش را مهار کند و هم به طرف حسابهای غربی اطمینان بدهد که در پشت تیم مذاکرهکننده قرار دارد و هرچه را آنها امضا کنند، مورد تأیید اوست. بهنظر میرسد ولیفقیه ارتجاع نگران است مبادا دود و دمهای مهرهها و رسانههایش سرنوشت مذاکرات را بهخطر بیندازد. خامنهای حتی با نشاندن رفسنجانی در کنار خودش و اعتراف بهجایگاه او بهعنوان مقام دوم نظام، تلاش کرد پیام آمادگی ولایت برای سرکشیدن کامل جام زهر را هرچه واضحتر و برجستهتر به 5+1 بهویژه آمریکا برساند.
اگر لایه دود و دم را از اظهارات ولیفقیه رژیم کنار بزنیم، کل حرفهایش در دو جمله ابراز وحشت و دو جمله تندادن بهذلت خلاصه میشود. میگوید: «بهمعنای واقعی کلمه در یک پیچ تاریخی قرار داریم و اگر قوی نباشیم همه به ما زور خواهند گفت»، «طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشیم». تندادن به ذلت هم در پشت این عبارات خامنهای موج میزند: «این را همه بدانند بنده دولت را حمایت میکنم، از همه توانی که در اختیار من هست استفاده خواهم کرد برای کمک به دولت، دولت رو تأیید میکنم حمایت میکنم، نسبت به مسئولان بلندپایه دولت اونهایی که میشناسم اعتماد دارم» و «هر گونه نقدی باید منصفانه و محترمانه و دلسوزانه و به دور از هر گونه مچگیری و اذیت رسانی به دولت باشد» و «ما به تیم مذاکرهکنندهمان اعتماد داریم».
خامنهای که مدتی پیش برای خلعسلاح سنگاندازان در مسیر مذاکرات، بهوحوش باند خودش هشدار داده بود، «مذاکرات را به تحریمها گره نزنید»، این بار با ریختن آب پاکی روی دست آنها، اصلاً دندان لغو تحریمها را کند و گفت: «فرض کنیم که این تحریمها ذرهیی سر سوزنی کم نخواهد شد» و اضافه کرد که حتی اگر در زمینه هستهیی هم به توافق برسیم معنایش این نیست که تحریمها همه برداشته خواهد شد».
آخوند حسن روحانی هم در ابتدای جلسه 16تیر صحبت کرد و او هم به نوبة خودش به وجوه دیگری از شرایط حساس و پیچ تاریخی که رژیم درش قرار گرفته اشاره کرد. از جمله نسبت به وضعیت منطقه و عراق ابراز وحشت کرد و آن را دشوار توصیف کرد.
روحانی در اظهاراتش در برابر خامنهای و تمامی سردمداران نظام، در کنار دعاوی پوچ بهبود وضعیت اقتصادی، مهار تورم و رکود، تقریباً تمامی حرفها و مواضع قبلی خودش و باند رفسنجانی را که هر کدام جنجالی در رژیم ایجاد کرده بود، تکرار کرد. از جمله گفت: «در کنار حق مسلم ملت در عرصه فنآوری صلحآمیز هستهیی، بهدنبال استیفای حق دسترسی ملت به بازار سرمایه و فنآوری نیز هست». یعنی عملاً باز شدن راه سرمایهگذاری خارجی را بالاتر از خواستهای اتمی رژیم قرار داد و تأکید کرد که «لازمه رونق، ارتباط و تعامل خوب و سازنده با جهان، بهخصوص همسایگان است».
بهاین ترتیب خامنهای و روحانی، بهرغم اینکه دو باند متخاصم رژیم را نمایندگی میکنند، در پس کلمات و عبارات و دود و دمها و دعاوی پوشالی، در دو زمینه مهم اشتراک نظر نشان دادند. اول ابراز وحشت نسبت بهوضعیت رژیم و شرایط منطقه و پیچ خطرناک و تاریخی که نظام ولایت در آن قرار دارد و دوم ضرورت سرکشیدن کامل جام زهر و تندادن به هر ذلتی برای شل شدن طناب بحرانها و تحریمها بر گردن رژیم.
سؤال این است که این پیچ تاریخی که نظام ولایت در آن گرفتار شده و خامنهای چنین بهخاطر آن ابراز وحشت میکند، چیست؟ در یک کلام این پیچ تاریخی و خطرناک همان سراشیبی سرنگونی است که نظام به زانو درآمدهٴ ولایتفقیه با شتابی فزاینده آن را بهسوی عمق زبالهدان تاریخ طی میکند.
اگر لایه دود و دم را از اظهارات ولیفقیه رژیم کنار بزنیم، کل حرفهایش در دو جمله ابراز وحشت و دو جمله تندادن بهذلت خلاصه میشود. میگوید: «بهمعنای واقعی کلمه در یک پیچ تاریخی قرار داریم و اگر قوی نباشیم همه به ما زور خواهند گفت»، «طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشیم». تندادن به ذلت هم در پشت این عبارات خامنهای موج میزند: «این را همه بدانند بنده دولت را حمایت میکنم، از همه توانی که در اختیار من هست استفاده خواهم کرد برای کمک به دولت، دولت رو تأیید میکنم حمایت میکنم، نسبت به مسئولان بلندپایه دولت اونهایی که میشناسم اعتماد دارم» و «هر گونه نقدی باید منصفانه و محترمانه و دلسوزانه و به دور از هر گونه مچگیری و اذیت رسانی به دولت باشد» و «ما به تیم مذاکرهکنندهمان اعتماد داریم».
خامنهای که مدتی پیش برای خلعسلاح سنگاندازان در مسیر مذاکرات، بهوحوش باند خودش هشدار داده بود، «مذاکرات را به تحریمها گره نزنید»، این بار با ریختن آب پاکی روی دست آنها، اصلاً دندان لغو تحریمها را کند و گفت: «فرض کنیم که این تحریمها ذرهیی سر سوزنی کم نخواهد شد» و اضافه کرد که حتی اگر در زمینه هستهیی هم به توافق برسیم معنایش این نیست که تحریمها همه برداشته خواهد شد».
آخوند حسن روحانی هم در ابتدای جلسه 16تیر صحبت کرد و او هم به نوبة خودش به وجوه دیگری از شرایط حساس و پیچ تاریخی که رژیم درش قرار گرفته اشاره کرد. از جمله نسبت به وضعیت منطقه و عراق ابراز وحشت کرد و آن را دشوار توصیف کرد.
روحانی در اظهاراتش در برابر خامنهای و تمامی سردمداران نظام، در کنار دعاوی پوچ بهبود وضعیت اقتصادی، مهار تورم و رکود، تقریباً تمامی حرفها و مواضع قبلی خودش و باند رفسنجانی را که هر کدام جنجالی در رژیم ایجاد کرده بود، تکرار کرد. از جمله گفت: «در کنار حق مسلم ملت در عرصه فنآوری صلحآمیز هستهیی، بهدنبال استیفای حق دسترسی ملت به بازار سرمایه و فنآوری نیز هست». یعنی عملاً باز شدن راه سرمایهگذاری خارجی را بالاتر از خواستهای اتمی رژیم قرار داد و تأکید کرد که «لازمه رونق، ارتباط و تعامل خوب و سازنده با جهان، بهخصوص همسایگان است».
بهاین ترتیب خامنهای و روحانی، بهرغم اینکه دو باند متخاصم رژیم را نمایندگی میکنند، در پس کلمات و عبارات و دود و دمها و دعاوی پوشالی، در دو زمینه مهم اشتراک نظر نشان دادند. اول ابراز وحشت نسبت بهوضعیت رژیم و شرایط منطقه و پیچ خطرناک و تاریخی که نظام ولایت در آن قرار دارد و دوم ضرورت سرکشیدن کامل جام زهر و تندادن به هر ذلتی برای شل شدن طناب بحرانها و تحریمها بر گردن رژیم.
سؤال این است که این پیچ تاریخی که نظام ولایت در آن گرفتار شده و خامنهای چنین بهخاطر آن ابراز وحشت میکند، چیست؟ در یک کلام این پیچ تاریخی و خطرناک همان سراشیبی سرنگونی است که نظام به زانو درآمدهٴ ولایتفقیه با شتابی فزاینده آن را بهسوی عمق زبالهدان تاریخ طی میکند.