شیوهٴ (خودسوزی) در ایران بیشتر از سوی زنان مورد استفاده قرار میگرفته است و کمتر مردم به یاد دارند که یک مرد، آن هم بهدلیل اعتراض به شرایط سخت اجتماعی خود، دست به خودسوزی بزند. اما دیروز رسانههای خبری، خبر از یک خودسوزی جلو وزارت نفت، آن هم هنگام بازدید حسن روحانی از این وزارتخانه دادند».
این بخشی از خبری بود که سایت حکومتی عصر ایران (29بهمن) منتشر کرد. بنا به گزارشات رسیده، در همین روز (28بهمن) نیز، پس از حمله نیروی جنایتکار انتظامی رژیم به دستفروشان محروم در ایستگاه نواب تهران، 2 زن به جان آمدهٴ دستفروش، در اعتراض به این اقدامات سرکوبگرانهٴ مزدوران رژیم آخوندی، خود را به زیر قطار انداخته و خودکشی کردند. روز 6بهمن نیز، خسرو حیدریان، کارگر زحمتکش اخراجی فولاد مبارکه در نجفآباد اصفهان، در اعتراض به بیکاری و فقر شدید، خود را از طبقه پنجم یک آپارتمان نیمهکاره به پایین پرتاب کرد و جان سپرد. این کارگر به جان آمده، نامهیی نوشته و آن را درصد نسخه به چاپ رسانده بود و آنها را همراه با پرتاب خود، پخش کرد. روی این نامهها نوشته بود: «همه بدانند که خون من بر گردن حاکم بزرگ این مملکت (خامنهای) است که بهرغم روزی 14ساعت کار، نمیتوانم وامهای خود را پرداخت کنم».
روز 28دیماه نیز، مأموران جنایتکار رژیم، به اموال ناچیز جوان دستفروشی در متروی تهران حمله کرده، دار و ندار او را بهزور گرفتند. در حالیکه تمام اموال آن جوان، 8هزار تومان (کمتر از 3 دلار) بیشتر نبود، او از فرط فقر، تنها راه را خودکشی دیده، خود را به زیر مترو انداخت و جان سپرد. در همین رابطه، روزنامه حکومتی اعتماد نوشت: «خانم دستفروشی گفت: ”مردی که شنبه کشته شد را دورادور میشناختم، حدود 27سال داشت، دستفروش بود و سفره میفروخت“ !»
این نمونهها، گوشهیی ناچیز از موارد بیشمار خودکشی در ایران زیر حاکمیت آخوندهاست. در حالیکه با روی کارآمدن آخوند شیاد، روحانی، او وعدهٴ «امید» و «اعتدال» میداد؛ اما نه تنها ذرهیی از فشارهای سیاسی و اقتصادی، از خفقان و سرکوب، از اعدام، و از فقر و گرسنگی کاسته نشد بلکه در 6، 7ماه گذشته، وضعیت روز به روز بدتر و تحملناپذیر شد و اکنون، نمونههای خودکشی و خودسوزی، آن هم هنگام بازدید آخوند روحانی از وزارت نفت، ترکیدن حباب امید و اعتدال یا در واقع برملا شدن دروغ و فریب این آخوند شیاد است. این افشا و این حکم محکومیت، نه با کلمات و نوشته و سخنرانی، بلکه با شعلههای آتش بر پوست و گوشت قربانیان نوشته میشود با خون و پیکر متلاشی شدهٴ زنان و مردان ستمدیده بر روی ریلهای قطار نقش میبندد؛ اینها فراتر از حکم محکومیت، حکم نابودی قطعی رژیم پلید و غارتگری است که مالکان حقیقی این سرزمین غنی را این چنین، از یک لقمه نان، از یک نفس آزادی و از اولیهترین حق هر موجود زنده، حق حیات محروم ساخته است.
این بخشی از خبری بود که سایت حکومتی عصر ایران (29بهمن) منتشر کرد. بنا به گزارشات رسیده، در همین روز (28بهمن) نیز، پس از حمله نیروی جنایتکار انتظامی رژیم به دستفروشان محروم در ایستگاه نواب تهران، 2 زن به جان آمدهٴ دستفروش، در اعتراض به این اقدامات سرکوبگرانهٴ مزدوران رژیم آخوندی، خود را به زیر قطار انداخته و خودکشی کردند. روز 6بهمن نیز، خسرو حیدریان، کارگر زحمتکش اخراجی فولاد مبارکه در نجفآباد اصفهان، در اعتراض به بیکاری و فقر شدید، خود را از طبقه پنجم یک آپارتمان نیمهکاره به پایین پرتاب کرد و جان سپرد. این کارگر به جان آمده، نامهیی نوشته و آن را درصد نسخه به چاپ رسانده بود و آنها را همراه با پرتاب خود، پخش کرد. روی این نامهها نوشته بود: «همه بدانند که خون من بر گردن حاکم بزرگ این مملکت (خامنهای) است که بهرغم روزی 14ساعت کار، نمیتوانم وامهای خود را پرداخت کنم».
روز 28دیماه نیز، مأموران جنایتکار رژیم، به اموال ناچیز جوان دستفروشی در متروی تهران حمله کرده، دار و ندار او را بهزور گرفتند. در حالیکه تمام اموال آن جوان، 8هزار تومان (کمتر از 3 دلار) بیشتر نبود، او از فرط فقر، تنها راه را خودکشی دیده، خود را به زیر مترو انداخت و جان سپرد. در همین رابطه، روزنامه حکومتی اعتماد نوشت: «خانم دستفروشی گفت: ”مردی که شنبه کشته شد را دورادور میشناختم، حدود 27سال داشت، دستفروش بود و سفره میفروخت“ !»
این نمونهها، گوشهیی ناچیز از موارد بیشمار خودکشی در ایران زیر حاکمیت آخوندهاست. در حالیکه با روی کارآمدن آخوند شیاد، روحانی، او وعدهٴ «امید» و «اعتدال» میداد؛ اما نه تنها ذرهیی از فشارهای سیاسی و اقتصادی، از خفقان و سرکوب، از اعدام، و از فقر و گرسنگی کاسته نشد بلکه در 6، 7ماه گذشته، وضعیت روز به روز بدتر و تحملناپذیر شد و اکنون، نمونههای خودکشی و خودسوزی، آن هم هنگام بازدید آخوند روحانی از وزارت نفت، ترکیدن حباب امید و اعتدال یا در واقع برملا شدن دروغ و فریب این آخوند شیاد است. این افشا و این حکم محکومیت، نه با کلمات و نوشته و سخنرانی، بلکه با شعلههای آتش بر پوست و گوشت قربانیان نوشته میشود با خون و پیکر متلاشی شدهٴ زنان و مردان ستمدیده بر روی ریلهای قطار نقش میبندد؛ اینها فراتر از حکم محکومیت، حکم نابودی قطعی رژیم پلید و غارتگری است که مالکان حقیقی این سرزمین غنی را این چنین، از یک لقمه نان، از یک نفس آزادی و از اولیهترین حق هر موجود زنده، حق حیات محروم ساخته است.