چهارشنبهٴ پایان سال، که به آن چهارشنبه سوری یا چهارشنبهٴ آتش گفته میشود؛ روزیست که ایرانیان، با پریدن از روی آتش، درد و رنج خود را به آن میسپارند و به جای آن سرخی (شادابی و تندرستی) را از اخگرهای سرکش و سوزندهی آتش میگیرند.
ولی چرا چهارشنبه! اگر آتش پاک کنندهی پلیدیهاست پس چرا روزهای دیگر از روی آن نمیپرند و شادابی از او نمیگیرند؟!...
بر پایهی گواههایی که در گنجینهی تاریخ و سینهی مردمان بر جای مانده است، سیاوش در روز چهارشنبهی پایان سال، کشته شده است. روزی که ما از آن با نام چهارشنبهسوری یاد میکنیم و هرساله آن را گرامی میداریم.
از بهر ناسازگاری دین زردشت با سوگواری در مرگ کسان و خویشان، ایرانیان برای زنده نگاهداشتن یاد سیاوش، در روز چهارشنبهٴ پایان سال آتش برمیافروختند و به شیوهی سیاوش از میان اخگرهای سرکش آن میگذشتند. آیینی که تا امروز در فرهنگ ما بر جای مانده و زمینهچینیهای ایرانستیزان در راه پیشگیری از انجام بزرگداشت آن به جایی نرسیده است... .
در روز شمار ایرانیان باستان هر یک از سی روز ماه را نامی است که نام دوازده ماه سال نیبز در میان آنهاست، ایرانیان باستان در هر ماه که نام روز با نام ماه برهم منطبق و یکی میشدند آن را به فال نیک گرفته و آن روز را جشن میگرفتند، اغلب جشنهای ایرانیان آریایی چه آنهایی که امروز برگزار میشوند و چه آنهایی که فراموش شدهاند، ریشه در آیین کهن زرتشتی دارد، به قول پرفسور مری بریس شادی کردن، تکلیف دلپذیر دینی این جماعت است. در کتیبههای هخامنشی هم شادی و جشن ودیعهای الهی «اهورایی» است. پیوند ایرانیان آریایی قبل از ”اشو“ زرتشت با ایزدان خود نه پرپایه جهل و ترس از آنان بلکه بر اساس مهر و دوستی استوار بود و مردم در مقابل نعمات و سلامتی عطا شده به آنان به جشن (یزشن = نیایش شادمانه) میپرداختند و آنان بایستی با خشنودی و شادی و پایکوبی (نه غم و سوگ و گریه و زاری که از صفات و علامات اهریمنی میباشد) و در عرصه روشنایی و آگاهی به نیایش و ستایش ایزدان میپرداختند.
در گذشتههای دور آریاییان به گرد آتش جمع میشدند و با نوشیدن شیره گیاهی به نام ”هوم“ و با پایکوبی و هلهله و شادی به قربانی حیوانی (معمولاً گاو) میپرداختند و بخشی از آن گوشت را به آتش میافکندند زرتشت غریوهای مستانه و افکندن گوشت قربانی در آتش و آلوده کردن آن را نفی کرد و کشتن جانوران را به رنج، و تباه کردن گوشت آن را کاری اهریمنی بهشمار آورد و در برابر اینها خشنودی و پایکوبی و شادمانی از هستی و آفرینش را در گرد آتش درست و برابر با ارته (فضیلت، سامان و نظم هستی) و نیکوکارانه شمرد. مطابق قول و حدس استاد ذبیح بهروز چهارشنبهسوری جشنی است مانند بیشتر جشنهای ایرانی که با ستاره شناسی بستگی تام داشته ومبدأ همهی حسابهای علمی تقویمی بهشمار میرود. در آن روز در سال 1725 پیش از میلاد زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ های کهن را درست و منظم کرده است؛ پس به نظر ایشان در سال 1725 پیش از میلاد، شبی که در روز آن زرتشت تاریخ را اصلاح کرده است، به یادبود آن، همه ساله مردم ایران جشن بزرگی برپا کرده و با آتشافروزی، شادی خود را آشکار و اعلام کردهاند و آن رصد و اصلاح تاریخ تا کنون در هیأت و یادمان چهارشنبهسوری (شب جشن سوری) یا جشن سوری باقی و جاری مانده است...
در گذشتههای دور آریاییان به گرد آتش جمع میشدند و با نوشیدن شیره گیاهی به نام ”هوم“ و با پایکوبی و هلهله و شادی به قربانی حیوانی (معمولاً گاو) میپرداختند و بخشی از آن گوشت را به آتش میافکندند زرتشت غریوهای مستانه و افکندن گوشت قربانی در آتش و آلوده کردن آن را نفی کرد و کشتن جانوران را به رنج، و تباه کردن گوشت آن را کاری اهریمنی بهشمار آورد و در برابر اینها خشنودی و پایکوبی و شادمانی از هستی و آفرینش را در گرد آتش درست و برابر با ارته (فضیلت، سامان و نظم هستی) و نیکوکارانه شمرد. مطابق قول و حدس استاد ذبیح بهروز چهارشنبهسوری جشنی است مانند بیشتر جشنهای ایرانی که با ستاره شناسی بستگی تام داشته ومبدأ همهی حسابهای علمی تقویمی بهشمار میرود. در آن روز در سال 1725 پیش از میلاد زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ های کهن را درست و منظم کرده است؛ پس به نظر ایشان در سال 1725 پیش از میلاد، شبی که در روز آن زرتشت تاریخ را اصلاح کرده است، به یادبود آن، همه ساله مردم ایران جشن بزرگی برپا کرده و با آتشافروزی، شادی خود را آشکار و اعلام کردهاند و آن رصد و اصلاح تاریخ تا کنون در هیأت و یادمان چهارشنبهسوری (شب جشن سوری) یا جشن سوری باقی و جاری مانده است...