دست نوشتهای از زندانی سیاسی ارژنگ داودی دربارهی اعمال سرکوبگرانه و غیرانسانی عباس جعفری دولتآبادی از جنایتکاران علیه بشریت که نام او در لیست بینالمللی ناقضین حقوقبشر ثبت شده است. در پی درگیری فیزیکی خادم معاون زندان رجایی شهربا علی عجمیزندانی سیاسی در بند ۴سالن ۱۲که منجر به ضربوشتم و آسیب دیدگی وی از ناحیه مچ پای راست گردید.
مادر این زندانی سیاسی که در مشهد زندگی میکند سراسیمه خود را در گرمای تیرماه به تهران رسانده و با مراجعه به دفتر دادستان آقای دولتآبادی خواستار ملاقات حضوری با فرزندش شد که ابتدائا مخالفت شد ولی پس از اصرار مادر و تأکید کردن مشارع الیها در دفتر دادستان، بالاخره طی نامهیی مجوز ملاقات با فرزندش صادر شد.
ولی فردای آن روز یعنی پنجشنبه ۲ /۴/ ۹۰ که به زندان مراجعه مینماید بعد ازچند ساعت سرگردانی مسئولان زندان گوهردشت به وی گفتند که از دفتر دادستان زنگزده و نامه وی را ابطال کردهاند. این حرکت چندشآور میرساند که صدور نامه فوقالذکر صرفاً برای این بوده که مادر زندانی را از سر خود وا کند و حتماً نام مشارع الیها را هم در لیست سیاه قرار دادهاند تا در صورت مراجعه بعدی حتی اجازه ورود به ساختمان مربوط به دادستان را نیز نداشته باشد زهی بیشرمی است!
صبح روز دوشنبه ۶ تیرماه ۹۰ در بند ۴سالن ۱۲ از طریق بلندگو به سالن زندانیان سیاسی اعلام شد که آقای فراهانی به نمایندگی از آقای رشته احمدی معاون امنیتی دادستان تهران به زندان گوهردشت مراجعه نموده و منتظر است تا درخواستهای کتبی زندانیان سیاسی را جمعآوری و به دادستان آقای دولتآبادی ارائه بدهد.
اکثریت قریب به اتفاق کسانی که نامه نوشتند تقاضای ملاقات با خانواده و امکان تماسی تلفنی را از وی داشتند.
اینجانب ارژنگ داوودی که از صدر تا ذیل رژیم ولایت فقیه را بهرسمیت نمیشناسم و هرگز از آنان تقاضایی نداشته و ندارم مطلب زیر را خطاب به دادستان تهران اعلام میدارم.
بیدادستان نامحترم تهران به نام دولتآبادی آیا شرم نمیکنی که از تاریخ ۱۱/۹/۸۹ تاکنون بهرغم ۴ بار مراجعه همسرم به دفتر دادستانی مرا از ملاقات با خانواده محروم کردهای؟
آیا شرم نمیکنی که از تاریخ ۴/۱۱/۸۹ تاکنون مرا از تماس تلفنی با خانواده محروم کردهای؟
در کدامین زندان و در کدام جای دنیا زندانیان برای دیدار با خانواده و یا تماس تلفنی با آنها بایستی در خواست کتبی بنویسند آن هم نه برای مسئولان زندان بلکه برای دادستان.
شرمتان باد نه یک بار بلکه هفتادو پنج میلیون بار،
اژنگ داوودی
تیرماه ۱۳۹۰
مادر این زندانی سیاسی که در مشهد زندگی میکند سراسیمه خود را در گرمای تیرماه به تهران رسانده و با مراجعه به دفتر دادستان آقای دولتآبادی خواستار ملاقات حضوری با فرزندش شد که ابتدائا مخالفت شد ولی پس از اصرار مادر و تأکید کردن مشارع الیها در دفتر دادستان، بالاخره طی نامهیی مجوز ملاقات با فرزندش صادر شد.
ولی فردای آن روز یعنی پنجشنبه ۲ /۴/ ۹۰ که به زندان مراجعه مینماید بعد ازچند ساعت سرگردانی مسئولان زندان گوهردشت به وی گفتند که از دفتر دادستان زنگزده و نامه وی را ابطال کردهاند. این حرکت چندشآور میرساند که صدور نامه فوقالذکر صرفاً برای این بوده که مادر زندانی را از سر خود وا کند و حتماً نام مشارع الیها را هم در لیست سیاه قرار دادهاند تا در صورت مراجعه بعدی حتی اجازه ورود به ساختمان مربوط به دادستان را نیز نداشته باشد زهی بیشرمی است!
صبح روز دوشنبه ۶ تیرماه ۹۰ در بند ۴سالن ۱۲ از طریق بلندگو به سالن زندانیان سیاسی اعلام شد که آقای فراهانی به نمایندگی از آقای رشته احمدی معاون امنیتی دادستان تهران به زندان گوهردشت مراجعه نموده و منتظر است تا درخواستهای کتبی زندانیان سیاسی را جمعآوری و به دادستان آقای دولتآبادی ارائه بدهد.
اکثریت قریب به اتفاق کسانی که نامه نوشتند تقاضای ملاقات با خانواده و امکان تماسی تلفنی را از وی داشتند.
اینجانب ارژنگ داوودی که از صدر تا ذیل رژیم ولایت فقیه را بهرسمیت نمیشناسم و هرگز از آنان تقاضایی نداشته و ندارم مطلب زیر را خطاب به دادستان تهران اعلام میدارم.
بیدادستان نامحترم تهران به نام دولتآبادی آیا شرم نمیکنی که از تاریخ ۱۱/۹/۸۹ تاکنون بهرغم ۴ بار مراجعه همسرم به دفتر دادستانی مرا از ملاقات با خانواده محروم کردهای؟
آیا شرم نمیکنی که از تاریخ ۴/۱۱/۸۹ تاکنون مرا از تماس تلفنی با خانواده محروم کردهای؟
در کدامین زندان و در کدام جای دنیا زندانیان برای دیدار با خانواده و یا تماس تلفنی با آنها بایستی در خواست کتبی بنویسند آن هم نه برای مسئولان زندان بلکه برای دادستان.
شرمتان باد نه یک بار بلکه هفتادو پنج میلیون بار،
اژنگ داوودی
تیرماه ۱۳۹۰