گزارش رسیده از خرمشهر 16 دی 91
رژیم آخوندی اخیراً بر روی وکلای دادگستری فشارهای بیشتری وارد میکند و به آنان میگوید که شما با مجاهدین خلق همکاری میکنید و تهدید کرده است که نباید پروندههای زندانیان و خانوادههای هواداران مجاهدین و وکالت فعالان حقوقبشری و فعالان کارگری را به عهده بگیرند، والاّ با لغو پروانه وکالت و زندان مواجه خواهند شد.
زندان اوین 911016
محمدعلی دادخواه زندانی سیاسی و وکیل دادگستری طی نامهیی به رئیس دادگستری رژیم نسبت به قطعی تلفن بند 350 زندان اوین اعتراض کرد و نوشت: شما زندانیانی را که اتهام آنها قتل و غارت... است برخوردار از حق استفاده از تلفن میدانید اما در همان زندان به دیگر گروهی که نام محکوم یا متهم دارند نه! شایان ذکر است که پیش از این در بند 350 تلفن وجود داشته است اما پس از چندی، زندانبانها به این بهانه که از تلفن بهرهبرداری نابجا شده خط تلفن را قطع کردند.
بیدادگاه انقلاب سنندج 16 دی 91
علی نجاتی عضو هیأت مدیرهٴ سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه به اتهام خواندن ترانه لری ”دایه دایه وقت جنگه“ در یک میهمانی، روز گذشته مورد محاکمه قرار گرفت. بیدادگاه وی را با اخذ یک وثیقه 10 میلیون تومانی جهت بازگشت مجدد به این بیدادگاه آزاد کرد.
خانم شهناز سگوند همسر علی نجاتی نیز به اتهام عکس برداشتن از همان مهمانی در 25آذر ماه گذشته در بیدادگاه انقلاب دزفول مورد محاکمه قرار گرفت و هنوز حکمی برای او صادر نشده است.
زندان اوین 15 دی 91
زندانی سیاسی نازنین دیهیمی طی دستنوشتههایی از زندان اوین از برگزاری مراسم شب یلدا در بند زنان زندان اوین که بهرغم فشارهای دژخیمان، این زندانیان سیاسی با روحیهای بالا برگزار کردند خبر داد. نازنین دیهیمی در مورد تبعید راحله ذکایی زندانی عادی که به جرم همبستگی با زندانیان سیاسی زن به بند زنان زندان قرچک ورامین تبعید شده نوشته است: چقدر ترسانده بودندش: اما ده بار بلکه بیشتر، میان حرفهایش گفت که میترسد از اینجا ببرندش و من بیخبر از همه جا، هر بار میگفتم که اینطور نمیشود. میگفت به ما خو گرفته، و به اینجا دیگر احساس غریبی نمیکند، و یواش یواش دارد خودش را پیدا میکند. گفت میخواهد درس بخواند...
آقایان پشت میز؛ مجریان بیمثال عدالت! راحلهی ما را کجا بردید؟ برای همان چهار تا شعاری که چند نفرمان در اعتراض به تبعید ناحق زندانیهای ۳۵۰ سر دادیم؟ این ترازوی عدالت را از کجا خریدهاید که وزنه زندگی راحله در آن وزنی ندارد و میشود به این راحتی با آن بازی کرد؟ تولید ملی است این ترازو یا وارداتی؟
طنابهای دار و جرثقیلها
اینجا جراثقالها حافظ نظام ولایتفقیهند. به بهانه مواد مخدر سرهای جوانان را بالای دار میبرند، اما زندانیان سیاسی را نیز لابلای آنان اعدام میکنند.یکی از آنان ایرج محمدی است.
ایرج محمدی 46ساله بعد از سه سال زندان و شکنجه به اتهام مواد مخدر در زندان زاهدان اعدام شد. اما ایرج محمدی یک معترض به نظام آخوندی بود که ماه گذشته در نامهای به کمیسر حقوقبشر سازمان ملل و آقای احمد شهید جنایات رژیم در زندانها را افشا کرد. ایرج هنگام سفر دبیرکل مللمتحد در مرداد امسال به تهران برای شرکت در کنفرانس غیرمتعهدها، از وی خواسته بود سری هم به زندان زاهدان بزند و جنایات رژیم را از نزدیک مشاهده کند. این اقدامات، خشم جلادان خامنهای را در زندان زاهدان برانگیخت و حکم اعدام برای او صادر و اجرا کردند.
گزارش رسیده از زندان سمنان 15 دی 91
هفته گذشته حدود 50تن از مادران زندانیان سیاسی به جلو زندان مرکزی سمنان در میدان مرکزی اومده بودن و تونستم با یکی از مادرها صحبت کنم. از یکی از مادرها پرسیدم: مادر شما برای چی اومدین پشت زندون؟ گفت: پسرمو سه ماهه تو زندان نگهداشتن و اجازه نمیدن برای 5 دقیقه هم شده پسرم رو ببینم.
گفتم: اتهام پسرتون چیه؟ گفت: هوادار مجاهدینه، تو کردستان معلم بود دستگیرش کردند. یکی از دوستاش رو اخیراً اعدام کردن. رژیم هم که از سایه مجاهد وحشت داره پسرم رو انداخته زندان و تبعیدش کردن به سمنان
پرسیدم: مادر خودتون هم طرفدار مجاهدین هستید؟ گفت: نه تنها من، بلکه تمامی خانوادم و همسایه هامون همه هوادار مجاهدین هستیم که الآن تو اشرف و لیبرتی هستند اونها تو قلب ما جا دارن. به مادر گفتم: مادر من پیغامتون رو به سیمای آزادی میرسونم پیامتون به مردم ایران چیه؟
مادر گفت: پایداری تا آخرین قطره و به قول برادر مسعود عزیزم که جانم فدایش باد: از آن ماست پیروزی از آن ماست فردا!