۷۵- در برابر توطئههای تروریستی رژیم علیه مقاومت بهویژه علیه گردهمایی بزرگ ایرانیان در ویلپنت افراد و گروههای سیاسی و جریانهای مدعی دموکراسی و دفاع از حقوقبشر، به جز چند مورد، یا بیموضع و منفعل بودند و یا بدتر از آن در همسویی رذیلانه با وزارت اطلاعات و سپاه تروریستی قدس، این پروژه را کار خود مجاهدین خلق دانستند. روح خمینی که میگفت؛ خودشان خودشان را شکنجه کردند، در جسم این افراد و جریانهای فرو مایه حلول کرد و داستان انفجار در حرم امام رضا و کشتن کشیشان مسیحی یک بار دیگر تکرار شد. در آن زمان هم کسانی با اما و اگرها و استدلالهای سخیف، دستهای خون آلود رژیم را پنهان میکردند و بعدها معلوم شد که نهادهای امنیتی رژیم با چه شیوههای رذیلانه عمل کردهاند. در این جا یک پرنسیب اصولی و انسانی مطرح است و پُر روشن است که صرف محکوم کردن توطئه و اقدام تروریستی رژیم، بهمعنی تأیید سیاستها و مواضع شورا یا مجاهدین نیست.
سناریوهای مبتذل و جنایتکارانه رژیم در مورد نسبت دادن اقدامات تروریستی به مجاهدین تحت عنوان «تصفیه و درگیری درونی» و «مرگهای مشکوک» بارها افشا شده است. در یک نمونه شایان توجه، اطلاعات آخوندها و عوامل آن در عراق و اروپا (مانند ایرج مصداقی) پس از قتلعام مجاهدین در ۱۰شهریور ۱۳۹۲در اشرف، تلاش کردند این قتلعام را درگیری درونی بین مجاهدین قلمداد کرده و کشتن راهنمای مزدور حمله را هم به خود مجاهدین نسبت بدهند. راهنمای مزبور عنصر خیانتکاری بهنام دلیلی بود که به خدمت نیروی قدس در آمده بود اما در پایان حمله توسط نیروی تروریستی قدس کشته و صورتش هم سوزانده شد تا شناسایی نشود. این موضوع در همان زمان در گزارش ارتش آزادیبخش ملی ایران درباره جنایت علیه بشریت در اشرف با جزئیات و عکسهایی که عامر قیسی نماینده سازمان ملل در دیالی از مقتول و صورت او گرفته بود، افشا شد. عامر قیسی در فروردین ۹۴توسط نیروی تروریستی قدس ربوده شد و سرانجام در بهمن همان سال به شهادت رسید.
سند انکار ناپذیر همکاری با اطلاعات بدنام آخوندها برای شستن دست دژخیمان در جنایت علیه بشریت در اشرف
تشبثات مجدد رژیم برای نسبت دادن قتل خائن خود فروخته (مسعود دلیلی) به مجاهدین از طریق یک مزدور مستعمل (ایرج مصداقی)
پس از جنایت بزرگ علیه بشریت در ۱۰شهریور ۹۲در اشرف، حکومت آخوندی و دست نشاندگان عراقی که جرأت به عهده گرفتن جنایت هایشان را نداشتند، به سناریوی مبتذل ”تصفیه و درگیری درونی“ و ”مرگهای مشکوک در درون مجاهدین“ روی آوردند. تلویزیون شبکه یک رژیم در همان روز ۱۰شهریور به نقل از خبرنگارش در بغداد اعلام کرد ”موضوعی که در اردوگاه اشرف رخ داده یک نوع تصفیه درونی بوده“ است. تلویزیون رژیم به نقل از پاسدار داناییفر سفیر آخوندها در عراق ادعا کرد که همه چیز نشاندهندهٔ ” اختلافات شدید “ در میان مجاهدین است و طرفهای عراقی هم گفتهاند که درگیری با مجاهدین نداشتند و ” عامل حملهیی در اردوگاه اشرف نبودند“.
خبرگزاری جهاد دانشگاهی رژیم (ایسنا) نیز در ۲۰شهریور ۹۲به نقل از ”منبع عراقی“ خبر داد که مجاهدین ” بر اساس سوابق قبلی در تصفیه فیزیکی اعضا از فرصت بهدست آمده برای خونریزی بیشتر استفاده کرده و اعضای خود را برای استفاده تبلیغاتی و مظلوم نمایی بهقتل رساندهاند“. این در حالی بود که پاسدار قاسم سلیمانی، سرکرده نیروی تروریستی قدس، در ۱۲شهریور در مجلس خبرگان ارتجاع تصریح کرده بود که آنچه در اشرف واقع شد ” مهمتر از حملهٔ مرصاد بود“.
به گزارش خبرگزاری رویتر در ۵آذر ۹۲، یک مقام ارشد حکومت عراق گفت ”نزاعی در بین نفرات این کمپ وجود داشته و برخی از مهاجمان از داخل کمپ بودهاند. سناریوی دیگر این است که ۷نفر مفقود پشت این حمله بودهاند“. لازم به یادآوری است که حکومت عراق در نخستین روز حمله به اشرف، آن را به کلی منکر شده و اعلام کرد”هیچ سرباز عراقی وارد اشرف نشده و انفجارها ناشی از اصابت گلولههای خمپاره به بشکه نفت یا گاز بوده است “ (خبرگزاری فرانسه-اول سپتامبر۲۰۱۳)
سناریو سازیهای مبتذل و تشبثات زنجیرهای و متداخل رژیم آخوندی و حکومت عراق برای پوشاندن حقایق و گریز از پیامدهای جنایت علیه بشریت در اشرف، به تفصیل در گزارش مستند ارتش آزادیبخش ملی ایران آمده است. این گزارش پس از تکمیل در اوایل دیماه ۹۲با ذکر تمام جزئیات به اطلاع هموطنانمان رسیده است. در فصل نهم گزارش، نقش یک خائن خود فروخته در حمله به اشرف که دو سال قبل از واقعه خود را به نیروهای عراقی و رژیم تسلیم کرده بود، برملا میشود.
گزارش مستند ارتش آزادیبخش، همچنین بهصورت کتابی در ۵۵۰صفحه با صدها عکس و سند منتشر شده و در گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس در ۶تیر ماه ۹۳در اختیار علاقمندان قرار گرفت.
قبل و بعد از این گردهمایی، که به واقع لشکرکشی عظیم سیاسی و بینالمللی علیه رژیم بود، حکومت آخوندی و اطلاعات بدنام آن به ”پاتک“ های خاص خود مبادرت کردند از جمله بهراه انداختن دادگاههایی که به گفتهٔ خبرگزاری نیروی تروریستی قدس قرار است در سراسر کشور” با محوریت جنایات و ترورهای“ مجاهدین، برگزار شود (تسنیم -۲۴/۴/۹۳). چرا که ”سازمان منافقین و فرقة رجوی خطر جدی برای نسل جدید میباشد. دشمن همیشه دشمن است و نسل جدید میتواند از تبلیغات سوء؛ تأثیر پذیرد پس باید به جوانان هشدار داد که گول ظاهر فریبندهٔ این فرقهها را نخورند“(افکار نیوز- ۱۹/۲/۹۳).
در این میان، اطلاعات آخوندها تشبثات شکست خورده و سناریوهای مبتذل پیشین دربارهٔ قتلعام اشرف را از سر گرفته و از جمله مزدور مستعمل ایرج مصداقی را بار دیگر به میدان فرستاده است تا به بازنشخوار لجن پراکنیهای وزارت بدنام علیه مقاومت ایران بپردازد. ترهّات وزارت پسند، سریعاً در همان روز ۲۸تیر در یک سایت دیگر وزارت اطلاعات (اینترلینک) منعکس شده است.
مزدور مزبور در نقش مبتذل کارآگاه نظام، از جمله به بازسازی این سناریو میپردازد که مجاهدین خودشان ”مسعود دلیلی داخل“ را که ”محافظ مخصوص رهبری“ بوده و ”در طرح های امنیتی ویژه، نقش حفاظتی “ داشته است، در سپتامبر ۲۰۱۱تحت عنوان عنصر ” بریده“ بیرون فرستادهاند. خبر آن را هم ”از طریق کانالهای مجاهدین با اهداف خاصی به رژیم منتقل“ و یکسال بعد ” در ۲۴تیر ماه ۹۱در سایت تابناک وابسته به محسن رضایی“ به چاپ رساندهاند!
جانی دالرِ واواک آخوندها در ”واکاوی“ مسخره و دیرهنگام خود، مدعی است که مجاهدین”سناریوی وحشتناکی را طراحی میکنند و در آن مسعود دلیلی را مزدور رژیم و خائن خود فروخته جا میزنند که پس از جدایی از مجاهدین نزد رژیم رفته و با توجه به شناختی که از اشرف داشته، یکان کماندویی رژیم را به محل آورده و تلفات بالایی را هم به سازمان تحمیل کرده است“. بههمین خاطر ” مسعود دلیلی داخل به نوعی سرنوشتی مشابه سعید امامی داشت“ و همچنان که خامنهای ” تصمیم به حذف سعید امامی گرفت“ در مورد حذف دلیلی هم آقای رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران تصمیم گرفته است! دلیلش هم این است که ”مجاهدین بعد از یک روز به نیروهای عراقی اجازهٔ ورود به اشرف “ را دادهاند، ” تعداد کشته شدههای مجاهد را ۵۲نفر اعلام کردند “ و ” با صحنه سازیهای گوناگون ابتدا کوشیدند جنازهٔ پنجاه و سوم را متعلق به یکی از کماندوهایی که به اشرف حمله کردند جا بزنند“.
برخلاف ادعای مزدور مستعمل، مجاهدین هیچگاه از آمدن “یکان کماندویی رژیم“ به اشرف سخنی نگفتهاند. این حرف دقیقاً برای در بردن مالکی و استخبارات و مشاور امنیتی حکومت عراق ابداع و توسط پاسدار قاسم سلیمانی و اطلاعات آخوندها به مزدوران برون مرزی رژیم ابلاغ شده است.
اینکه مجاهدین، بعد از یک روز به نیروهای عراقی اجازهٔ ورود به اشرف دادهاند، ادعای مالکی و مشاور امنیتی برای انکار جنایت در اشرف و کذب محض است. در این مورد نیز، مزدور مستعمل صرفاً خط و ابلاغیه پاسدار سلیمانی و اطلاعات آخوندی را پژواک میدهد. زیرا نیروهای عراقی در داخل اشرف بودند و اجازه گرفتن از مجاهدین در حالیکه نفرات عراقی کنترل ورود و خروج را بهدست دارند، موضوعیت پیدا نمیکند. وانگهی ۴۲مجاهد باقیمانده در اشرف، شامل مجاهدان مجروح که در ساختمان مقر فرماندهی در قطعه ۵۲گردآمده بودند، امکان عملی ممانعت از نیروهای تا دندان مسلح عراقی و رفتن این نیروها بر سر جنازهٔ دلیلی را که در قطعه ۴۹بود، نداشتند. ظهر یکشنبه ۱۰شهریور ۹۲نمایندهٔ سازمان ملل قصد ورود به اشرف را داشت و این نیروهای عراقی بودند که مانع شدند. این نماینده بعد از اقداماتی که در تماسهای دو ساعته با مقامهای بالاتر انجام داد، توانست وارد اشرف شود. نمایندهٔ سازمان ملل بر سر جنازهٔ دلیلی حاضر شد و از جنازه عکس و فیلم گرفت. این کار قبل از اینکه مجاهدین بخواهند یا بتوانند به جنازه دست بزنند انجام شده است. هر کسی میداند که در چنین شرایطی نباید به جنازهٔ مهاجم مقتول دست بزند زیرا اثر انگشت باقی میگذارد و حکومت عراق آن را دستاویز میکند. صحنهٔ گرفتن عکس و فیلم از جنازه توسط نمایندهٔ سازمان ملل در گزارش ارتش آزادیبخش از تلویزیون پخش شده و در صفحه ۱۹۸کتاب گزارش ارتش آزادیبخش هم آمده است. جنازه را در ساعت ۷صبح روز دوشنبه ۱۱شهریور، پلیس واکنش سریع عراق مستقر در اشرف با خود برده و این صحنه نیز در تلویزیون پخش و در کتاب گزارش ارتش آزادیبخش منعکس شده است.
بنابراین، رذالت پیشگی مزدور مصداقی مبنی بر اینکه ”مجاهدین بعد از یک روز به نیروهای عراقی اجازهٔ ورود به اشرف “ دادهاند، صرفاً مقدمه چینی برای این است که بگوید مجاهدین خودشان دلیلی را کشته و سپس صحنهسازی کردهاند.
این هیچ چیز جز رله کردن کلمه به کلمهٔ سناریوی دیکته شده از سوی اطلاعات و نیروی قدس آخوندی به حکومت و مأموران عراقی برای شستن دستهای خود از پیامدهای جنایت بزرگ علیه بشریت در اشرف، نیست. حکومت مالکی برای فرار از پاسخگویی و تحقیقات بینالمللی ادعا کرده است که مجاهدین بعد از یک روز به نیروهای عراقی اجازهٔ ورود به اشرف دادهاند!
اما تواب تشنه به خون به لیسیدن چنگالهای خونین حکومت عراق ادامه میدهد و در نقش کاسة داغتر از آش مینویسد: ” با توجه به تحقیقات صورت گرفته از سوی دولت عراق و در دست داشتن نمونهٔ DNAساکنان اشرف، مقامات عراقی به هویت مسعود دلیلی بهعنوان یکی از ساکنان اشرف پی بردند“.
این دروغ مجرمانه صرفاً برای این ساخته شده تا چنین وانمود کند که کسانی که دلیلی را به راهنمایی نیروی مهاجم در اشرف گماشتند از هویت او بیاطلاع بوده و در کشتن و پوست کندن او نقشی نداشتهاند، بنابراین، مجاهدین او را کشتهاند و ” پس از گذشت ۱۱۰روز بهخاطر پافشاری دولت عراق مجبور به اعتراف شدند“.
داعیة ”پافشاری دولت عراق“، ”تحقیقات صورت گرفته از سوی دولت عراق“ و پی بردن به هویت دلیلی با ”در دست داشتن نمونه DNA“ که مصداقی مدعی آن است، هیچ چیز جز اثبات مزدوری و اجرای مأموریت برای اطلاعات آخوندی نیست.
در همین راستاست که مینویسد: ”مأموران رژیم چه نیازی بهقتل مسعود دلیلی در اشرف و سوزاندن او داشتند؟“. سپس به مجاهدین حواله داده و میگوید ” آیا منطقیتر نیست به این سناریو فکر کنیم که عاملان سوزاندن چهرهٔ مسعود دلیلی گلوله و مواد منفجره و نارنجک در اختیار نداشتند؟“
کارآگاه نظام، جواب مقدر این سؤال را هم در آستین دارد و مینویسد:” بنا به تصدیق شاهدان و کسانی که سابقهٔ حضور در اشرف را دارند، شلواری که پای اوست شلوار یشمی رنگ یکان هوایی مجاهدین است. مهاجمان شلوار سیاهرنگ به تن داشتند او کفش ورزشی سفیدرنگ بهپا دارد که اعضای مجاهدین در پادگان اشرف استفاده میکردند و همچنین کمربندش چرمی و معمولی است“. این، در حالی است که، همچنانکه در تصاویر پیداست و مقامات آمریکایی و سازمان ملل هم در جریان هستند، شلوار سیاهرنگ دقیقاً همان شلوار نیروهای سوات مالکی است. کفش هم دقیقاً متناسب با مأموریت انتخاب شده و مطلقاً ربطی به کفشهای ” ورزشی سفیدرنگ اعضای مجاهدین“ در اشرف ندارد.
تردیدی نیست که شاهدان مصداقی و کسانی که به ادعای او در اشرف بودهاند، هیچکس جز تعداد دیگری از مأموران و مستخدمان اطلاعات نظیر خودش نیستند. از قبیل همان مستخدمانی که ” نهایت سپاسگزاری و تشکر عمیق“ خود را به مالکی بهخاطر قتلعام مجاهدین در اشرف تقدیم کردند و به او نوشتند: ” ما میخواهیم با هماهنگی و همکاری یونامی و سازمان ملل و سفارتخانههای کشورهای اروپایی و آمریکا در جهت جدا سازی بدنهٔ سازمان از رهبری و اعلام انحلال این تشکیلات تلاش لازم مبذول گردد“ (روزنامهٔ حکومتی الصباح الجدید در عراق ۱۷مارس ۲۰۱۴- سایت وزارت اطلاعات به نام اینترلینک ۱۵اسفند۹۲).
اسناد امضا شده توسط جانشین نمایندهٔ ویژهٔ دبیرکل ملل متحد و رئیس حقوقبشر یونامی در عراق بعد از آمدن آنها به اشرف و دیدن وضعیت از نزدیک که با خط خود گواهی کردهاند پیکر ۵۲نفر شهیدان مجاهد را رویت و تحویل گرفتند(صفحات ۱۴۴و ۲۰۷کتاب گزارش)، و سند پزشکی قانونی عراق به تاریخ ۸سپتامبر ۲۰۱۳(۱۷شهریور ۹۲) که بهوضوح نشان میدهد حکومت عراق خائن خود فروخته را تحت عنوان ” مجهول الهویه“ بهعنوان نفر پنجاه و سوم قالب کرده است (صفحات ۲۰۴و ۲۰۵و ۲۰۶)، جای هیچ شک و شبهه باقی نمیگذارد. مگر آن که کسی ریگ وزارت اطلاعات در کفش داشته باشد.
حرص و ولع تواب تشنه به خون برای متهم کردن مجاهدین بهقتل دلیلی، صرفاً دلیل مضاعف بر همکاسگی با اطلاعات آخوندی و اجرای مأموریت توسط اوست.
در سند رسمی تحویلگیری پیکرهای شهیدان آمده است: «بر اساس توافق بین نمایندگان ساکنان اشرف با یونامی، ۵۲جسد شهید که در قتلعام روز اول سپتامبر با شلیک گلوله بهقتل رسیدند در حضور آقای فرانچسکو موتا، رئیس دفتر حقوقبشر یونامی در تاریخ ۲سپتامبر ۲۰۱۳تحویل داده شد که تا زمانی که یک ناظر بیطرف بینالمللی برای کالبد شکافی حاضر شود، در سردخانهٔ بعقوبه نگهداری شوند». سؤال این است که حکومت عراق چرا و برای پنهان کردن چه چیزی جنازه را از سردخانهٔ شهر بعقوبه بدون اطلاع و حضور نمایندهٔ سازمان ملل خارج کرده و چرا بدون ناظر بیطرف بینالمللی،کالبد شکافی کرده است؟ تردیدی نیست که جنازه میتوانست سرنخ برملا شدن حقایق و طرح و برنامهیی باشد که مأمورانی از قبیل مصداقی در آن به کار گرفته شدهاند.
مصداقی مینویسد: ”مجاهدین در تبلیغاتشان مدعی هستند کماندوهای عراقی حمله به اشرف را انجام دادند و حتی کسانی را که به اسارت بردند در عراق نگهداری میکنند. اما توضیحی نمیدهند چرا مقدار ناچیزی پول ایرانی در کنار جنازهٔ مسعود دلیلی قرار دارد؟ آیا ریال پول رایج عراق است؟ آیا نحوهٔ قرار گرفتن پولهای ایرانی و عکس خمینی که در لابلای پولها برجسته شده هدف خاص را دنبال نمیکند؟ “
پس تا وقتی که مجاهدین اشرفی نتوانند توضیح بدهند که پول ایرانی در نزد کسی که در ایران بوده چه میکند، از نظر ”واکاوِ واواک“، این یک ادعای تبلیغاتی است که نیروهای مالکی حمله را انجام دادهاند و نباید”کماندوها“ی محترم عراقی را متهم کرد بلکه باید یقهٔ مجاهدین و مسئول شورا را گرفت!
این همان سناریوی دژخیمان و طراحان حمله است تا طبق آن بعداً در یک دوبله خوری آخوندی امثال مصداقی را به خونخواهی دلیلی بفرستند.
اما آنچه بادکنک مزدور مستعمل را فی الفور میترکاند، این است که اگر بهواقع قتل و پوست کندن صورت دلیلی، چنانکه مصداقی ادعا میکند، کار مجاهدین بوده و طراحان و عاملان حمله به اشرف حتی از هویت دلیلی هم بیاطلاع بودهاند؛چرا رژیم آخوندی و حکومت عراق باید از جنازهٔ دلیلی که در بافتههای مصداقی و اطلاعات آخوندی سند جرم مجاهدین است، به این سادگی بگذرند و بعد از افشای قضیه در گزارش ارتش آزادیبخش، آن را مخفیانه دفن کنند؟
اگر اراجیف مزدور مستعمل و کارفرمایان وزارتی علیه مسئول شورا و مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاومت در اشرف، موضوعیت و ذرهیی ارزش می داشت و اگر حکومت عراق و اطلاعات آخوندها و نیروی تروریستی قدس چیزی برای پنهان کردن نداشتند؛
-باید هیأت بینالمللی تحقیق را که مقاومت ایران، دولت آمریکا، اتحادیهٔ اروپا، کنگرهٔ آمریکا، پارلمان اروپا، عفو بینالملل، کلیسا، شخصیتهای سیاسی، وکلا و حقوقدانان از سراسر جهان بارها و بارها درخواست کردهاند، میپذیرفتند.
-باید به خانوادههای شهیدان و نمایندگان رسمی و قانونی آنها که در ۱۵۰نامه و ۶۹گزارش روزانهٔ لیبرتی و صدها مراجعه و تماس و ملاقات با مقامهای عراقی و آمریکایی و ملل متحد در لیبرتی، واشنگتن، ژنو، نیویورک و بروکسل، خواستار تحویل پیکر شهیدان شدند، پاسخ مثبت میدادند (دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران-۴اسفند ۱۳۹۲).
-باید به خبرنگاران و وکلا اجازه میدادند، همچنانکه مجاهدین میخواستند، وارد اشرف شوند.
– باید همین سؤالاتی را که امروز اطلاعات آخوندها از طریق مزدور مستعمل روی میز گذاشته، آنروز قبل از دفن جسد بهعمل میآوردند.
راستی چرا حکومت عراق تا زمان کالبد شکافی و حتی دفن جنازه، باز هم از آوردن اسم خائن خود فروخته پرهیز دارد و او را کماکان ”مجهول الهویه “ تلقی میکند؟ مگر کارگردانان، به مصداقی نگفته بودند ”با توجه به تحقیقات صورت گرفته از سوی دولت عراق و در دست داشتن نمونهٔ DNAساکنان اشرف، مقامات عراقی به هویت مسعود دلیلی بهعنوان یکی از ساکنان اشرف پی بردند“؟!
از این گذشته، دولت عراق که تا کنون هویت دلیلی را اعلام نکرده، چگونه میتواند، به ادعای مزدور مصداقی، به مجاهدین فشار بیاورد و آنها را مجبور به افشای مأموریت دلیلی در گزارش ارتش آزادیبخش کرده باشد؟!
سوزش وزارت بدنام از افشا و درهم شکسته شدن سناریو و طرح و برنامهیی که با کشتن و پوست کندن خائن خود فروخته در کار بود، پنهان کردنی نیست. سفید سازی دلیلی توسط مصداقی نیز بیدلیل نیست.
نسبت دادن قتل خائن خودفروخته به مجاهدین جای خود دارد، اطلاعات آخوندی از این پیشتر، از طریق مزدوران تمام سوختهٔ خود، ترور دکتر کاظم رجوی و خواهر مجاهد فائزه رجبی را هم به خود مجاهدین نسبت میداد.
حال اگر مصداقی از همزاد خود فروختهٔ خود، دفاع و سفید سازی نکند؛
اگر نگوید که مجاهدین او را به ایران فرستاده و بعداً برگردانده و در اشرف کشتهاند؛
اگر منکر دستخط و امضای مسعود دلیلی داخل که ارتش آزادیبخش منتشر کرده نشود؛
اگر با ابتذال وسخافت، چند تکه کاغذ بدون امضا را از کلاه شعبده تحت عنوان دستخط های ۳۰سال پیش دلیلی برای زدن زیرآب دهها و صدها دستخط و امضاهای او طی سالیان در سازمان مجاهدین خلق ایران، رو نکند؛
توبرهٔ چرندیات و خورجین خزعبلات از هم میدرد و او دیگر مصرفی برای اربابان وزارت ندارد.
او سال گذشته بر آن بود تا طبق نوشتهٔ خودش از بریدگان مجاهدین ” بزرگترین سازمان سیاسی خارج از کشور“راتشکیل بدهد(!) اکنون پس از یک سال به ”تغییرات از درون نظام“ چشم دوخته و مینویسد: ” وجود مسائل و مشکلات متعددی در اپوزیسیون رادیکال [بخوانید اپوزیسیون برانداز و خواهان سرنگونی رژیم ولایت فقیه]، موجب استمرار بقای نظام جمهوری اسلامی از یک طرف و بیاعتمادی بخش قابل توجهی از مردم به اپوزیسیون و چشم دوختن به تغییرات از درون نظام شده است“.
باد و بلوف سفیهانه درباره ”استمرار بقای نظام“ بهخاطر” مشکلات متعددی در اپوزیسیون رادیکال“ و سخن گفتن بچگانه بهنمایندگی از ”بخش قابل توجهی از مردم“ که کرم مرداب را هم به خنده میاندازد، نمیتواند ناشیگری در روکردن دست را بپوشاند.
آن روی سکة وزارتی تشکیل ” بزرگترین سازمان سیاسی خارج کشور(!)“ از بریدگان مجاهدین،بهطور قانونمند چشم دوختن و سر درآوردن از میانهٔ رژیم است. تجسس و جاسوسی وقفهناپذیر برای دست یافتن به مسئول شورای ملی مقاومت لازمهٔ همین شیرجهٔ ”میانهروانه“ به اندرون نظام است تا از دست دشمن اصلی خود خلاص شوند. ارجاع دادن خلایق به ”درون نظام “ ولایت فقیه، طرح و برنامهٔ همین رژیم و مزدوران گوناگون وزارتی و هدف اصلی چرندبافی و اکاذیب پیشین و غایت همهٔ پشت هم اندازیها و جفتک پرانی و لجن پراکنی بر ضد خط سرنگونی است.
به همین خاطر بود که تلویزیون شبکهٔ یک رژیم در ۳۱اردیبهشت۹۲به استمالت از مزدور کمربسته پرداخت و اعلام کرد: ”یکی از اعضای ارشد پادگان متروکه اشرف که حالا با گروهک تروریستی منافقین زاویه پیدا کرده است راز بزرگی را فاش میکند. این فرد که ایرج مصداقی نام دارد با نگارش مقالهای به نام مکاتبات من با ابوالقاسم رضایی از اعضای اصلی گروهک منافقین در سال ۸۸فیلمهایی را یادآوری میکند که در اشرف با حضور اعضای منافقین ضبط شده و بهنام تصاویر اغتشاشات عاشورای ۸۸شهر مشهد منتشر شده است“.
همزمان، مزدور در هم شکسته ابراهیم خدابنده از داخل اطلاعات آخوندی و ”دانشگاه اوین“ در سایت شناخته شدهٔ وزارت بدنام (نجات ۳۰اردیبهشت۹۲) نوشت: ”نامهٔ افشاگرانهٔ نسبتاًً طولانی آقای ایرج مصداقی از جدا شدگان سازمان مجاهدین خلق به رهبر این سازمان مسعود رجوی “را ”به آقای مصداقی تبریک میگویم و.. به نوبهٔ خود از ایشان قدردانی میکنم “.
در همین ”تبریک“، سؤالات ممتحن ”دانشگاه اوین“ که مصداقی رله کننده و پژواک یکایک آنهاست، این بود که ” آیا این سازمان یک نیروی اصیل اپوزیسیون جمهوری اسلامی بهشمار میرود؟ آیا رهبری این سازمان به اصول استقلال و آزادی انقلاب مردم ایران پایبند است؟ آیا در داخل این سازمان ذرهیی روابط دموکراتیک برقرار میباشد؟ آیا رهبر این سازمان مسعود رجوی واقعاً یک رهبر سیاسی محسوب میشود؟ آیا رهبر این سازمان انتقاد پذیر است و ظرفیت مخالفت را دارد؟ آیا اعضای سازمان حداقل در برخی زمینهها حق انتخاب دارند؟ آیا به همان سادگی که میشود عضو این سازمان شد میتوان از آن جدا گردید؟ آیا کسانی که به هر طریق عضو این سازمان میشوند از پیش نسبت به همهٔ ضوابط و نحوهٔ اداره و مناسبات درونی آن آگاهی دارند؟ آیا میشود با این سازمان و مسعود رجوی مخالفت کرد و مزدور وزارت اطلاعات ایران نامیده نشد؟ آیا …آیا…
پاسخ من و بسیاری دیگر که از این سازمان[در دانشگاه اوین!] جدا شدهاند به این سؤالات و از این دست پرسشها قطعاً منفی است و اگر چنین است باید با همین مفروضات با آن تنظیم رابطه کرد. من بر اساس تجربه و مطالعه ۱۰سال گذشته [در دانشگاه اوین!] قویاً باور دارم که اگر در ذهن ذرهیی شکاف در این خصوص موجود باشد و احیاناً کوچکترین تصوری در این رابطه که شاید جواب یک یا چند سؤال مشابه آنچه ذکر شد میتواند به میزانی مثبت باشد قطعاً قافیه را باخته ایم…“ (سایت نجات،وزارت اطلاعات-مزدور ابراهیم خدابنده ۳۰اردیبهشت۹۲).
مزدوران قطعاً قافیه را باختهاند. روز بزرگ عدالت و قانون برای دژخیمان و مزدوران وزارت شکنجه و کشتار نیز، قطعاً فرا میرسد.
سند ضمیمه، سند رسمی کالبدشکافی جنازهٔ ”مجهول الهویه“ به تاریخ ۲۷فوریه ۲۰۱۴در پزشکی قانونی عراق، سند نحوه قتل و همچنین تعیینتکلیف پوشاک خائن خودفروخته و در عینحال سند انکارناپذیر یاوهگویی و مزدوری تواب تشنه به خون است.
سند پزشکی قانونی بهروشنی نشان میدهد که تواب تشنه بخون، نکته به نکته سناریوی وزارت اطلاعات را پژواک داده است.
مدیریت پزشکی قانونی عراق در تاریخ ۲۷فوریه ۲۰۱۴یعنی ۱۸۰روز بعد از جنایت؛
-برخلاف مزدور مصداقی، که مدعی است ”مقامات عراقی“ با در دست داشتن نمونه DNAساکنان اشرف ”به هویت مسعود دلیلی بهعنوان یکی از ساکنان اشرف پی بردند “، کماکان از جنازه او بهعنوان ”مجهول الهویه“ نام میبرد.
-برخلاف مزدور مصداقی، که مدعی است ”شلواری که پای اوست شلوار یشمی رنگ یکان هوایی مجاهدین است“، تصریح میکند پوشاک دلیلی”شلوار سیاه و پیراهن سربی و زیرپوش سفید و سیاه و جورابهای سربی رنگ(متعلق به پلیس) “ بوده است.
-برخلاف مزدور مصداقی، که مدعی است ”عاملان سوزاندن چهرهٔ مسعود دلیلی گلوله و مواد منفجره و نارنجک در اختیار نداشتند“، تصریح میکند که ”علت مرگ، پارگیها و خونریزیها بر اثر اصابت گلولههای نفوذ کرده“ و پوست کنده شدگیهای روی بدن ” غیربیولوژیک“ یعنی بعد از شلیک گلولهها و مرگ صورت گرفته است.
به وضوح پیداست که همان دژخیمانی که به خائن خودفروخته لباس ویژهٔ پلیس عراق پوشاندند و برای انجام مأموریت و کشتار مجاهدین به اشرف فرستادند، او را، پس از مصرف، با ۳گلوله کشتند و صورتش را هم پوست کندند.
شورای ملی مقاومت ایران
کمیسیون امنیت و ضدتروریسم
اول مرداد ۹۳
ترجمه سند پزشکی قانونی عراق به تاریخ ۲۷فوریه ۲۰۱۴
بسم الله الرحمن الرحیم
جمهوری عراق
وزارت بهداری
(دفتر وزیر)
انستیتو پزشکی قانونی
شماره: ۶۱۵۳
تاریخ: ۲۷/۲/۲۰۱۴
شماره فنی: ۱۴۴۴۴در ۸/۹/۲۰۱۳
به / مرکز پلیس کمپ عراق جدید
عطف به نامه درخواست کالبدشکافی شماره ۶۹۴۸در تاریخ ۲/۹/۲۰۱۳، ذیلاً گزارش کالبدشکافی پزشکی قانونی مربوط به متوفی (مجهول الهویه) آمده است. خواهشمندیم از آن مطلع شوید… با سپاس
ملاحظه: این گزارش را در داخل پاکتی که مهر وموم شده است برای شما میفرستیم.
امضا
از طرف/ دکتر منجد صالح الدین علی رضا
مدیر انستیتو پزشکی قانونی
دکتر خالد مجید لفته
پزشک قانونی مشورتی
۲۰/ ۲/ ۲۰۱۴
گزارش کالبد شکافی پزشکی قانونی
من امضا کننده زیر ” کمیته پزشکی” اقدام به معاینه پزشکی قانونی جهت کالبدشکافی جسد (مجهول الهویه) در ساعت ۰۸صبح روز ۸/ ۹/ ۲۰۱۳نمودم و نتیجه به شرح زیر بود:
توصیف بالینی جسد:
سن: ………….. جنس: مرد قد: ۱۶۵سانتیمتر رنگ پوست: گندمی رنگ موی سر: سیاه رنگ موی صورت:
چشمان: سیاه لکههای ناشی از مرگ: از بین رفته تورم جسد: متوسط هیکل: متوسط ترشحات ناشی از مرگ: از بین رفته پوشش: شلوار سیاه و پیراهن سربی و زیرپوش سفید وسیاه و جورابهای سربی رنگ (متعلق به پلیس)
خال کوبی یا نشانههای منحصر بهفرد: ………….
آسیبهای خارجی
۱-محل ورود گلوله بهصورت دایرهیی شکل شماره (۱) به قطر نیم سانتیمتر روی گونه راست و محل خروج گلوله بهصورت بیضی در ابعاد ۲×۱سانتیمتر در سمت چپ لب بالا.
۲- محل ورود گلوله بهصورت دایرهیی شکل شماره(۲) به قطر نیم سانتیمتر در سمت راست نوک پستان راست و محل خروج آن یک جراحت نامنظم به ابعاد ۵/۱× ۱سانتیمتر در پایین لبه بیرونی سمت چپ سینه
۳- محل ورود گلوله دایرهیی شکل شماره (۱) به قطر نیم سانتیمتر در وسط سمت جلوی بازوی چپ و محل خروج گلوله بهصورت بیضی با ابعاد ۵/۱× ۱سانتی متر در پشت آرنج چپ.
۴- پوست کنده شدگیهای غیربیولوژیک روی بدن [بعد از مرگ]
سر:
پوست سر: متورم و بدون آسیب
آرواره و چانه: بدون اثر شکستگی
جمجمه ومغز: متورم بدون آسیب
استخوانهای صورت: پارگی لب بالا (در سمت چپ)
شانه و اطراف آن: ……….
سینه ودیافراگم: خون جمع شدگی در دیافراگم به میزان زیاد
استخوان سینه: بدون اثر شکستگی
نای و قلب: پارگی ریههای راست و چپ
دو ریه و پوسته آن: ………………………
پرده دیافراگم شکم: ………………
شکم و داخل شکم: خون جمع شدگی در داخل به میزان زیاد
رودهها و طحال: پارگی طحال و رودهها و معده حاوی مایع تیره رنگ
معده و روده ها: ……………
کبد و طحال ولوزالمعده: ………….
دوکلیه و کبد: …………….
رحم و متعلقات آن:
اعضای تناسلی:
ستون فقرات و استخوان لگن: پارگی بافتهای نرم و رگهای خونی آرنج چپ و در مچ چپ
دو طرف بالاتنه: ………….
دو طرف پایین تنه: ……………
آزمایشهای تکمیلی و نتایج آن و بررسیها:
نتیجهگیری:
۱- از اوصاف مشاهدات کالبدشکافی در جنازهٔ متوفی (مجهول الهویه) پیداست که علت مرگ، پارگیها و خونریزیها بر اثر اصابت گلولههای نفوذ کرده است.
۲- مسافت شلیک گلوله: با توجه به تورم متوسط موجود در جسد، امکان اظهارنظر در مورد فاصله شلیک کلیه گلولهها وجود ندارد.
۳-سمت شلیک: اولی: پشت جلو- بالا پایین – راست چپ
دومی: پشت جلو – بالا پایین – راست چپ
سومی: پشت جلو – بالا پایین – کمی چپ راست
۴- با توجه به خروج گلولههای شلیک شده از جسد امکان اظهارنظر در مورد نوع و کالیبر سلاح مورد استفاده وجود ندارد.
محل امضا-عضو
محل امضا-عضو
محل امضا-رئیس کمیته
پزشکان انستیتوی پزشک قانونی
/ / ۲۰۱۴