فراخوان فوری به آمریکا و مللمتحد ضرورت اقدام عاجل برای نجات 7 گروگان اشرفی که در معرض استرداد به رژیم آخوندی هستند
اریک ورو، نماینده پارلمان فدرال سوئیس
اریک ورو، نماینده پارلمان فدرال سوئیس
خانم رئیسجمهور منتخب، خانم ها، آقایان و میهمانان گرامی
قبل از هر چیز، حضور شما در ژنو شهر حقوقبشر را خوشآمد میگویم. هر چند که ما ترجیح میدادیم در شرایط دیگری از شما استقبال کنیم. من باید بگویم که در این ایام، ما بهشدت از پایمال شدن و نابودی حقوقبشر خشمگین هستیم. ما بهشدت از کشتار خونین و اعدام جمعی و فرا قضایی که در کمپ اشرف رخ داد و به قیمت جان 52 پناهنده دست بسته تمام شد خشمگین هستیم. اما همچنین از اینکه 7نفر شامل 6 زن و یک مرد توسط همین جنایتکاران گروگان گرفته شدهاند. من فکر میکنم که اول سپتامبر برای بشریت و برای خود شما یک روز سیاه بوده است. متأسفانه، این جنایات در حالی واقع شدند که کمیته سوئیس برای دفاع از اشرف و لیبرتی که اینجانب عضو آن هستم، به دفعات متعدد با نامهنگاری و شیوههای مستقیم دیگر تأکید کرده بود که حفاظت ساکنان هر بار زیر علامت میرود و هیچ تضمینی وجود ندارد چرا که در اشرف همانند کمپ لیبرتی، حفاظت در دست عاملان این جنایات است. من فکر میکنم که به حقوقبشر و ارگانهای حقوقبشری سازمان ملل مانند کمیساریای عالی حقوقبشر، خیانت شده است. باید در هر صورت گفت که این ارگانهای حقوقبشری وابسته به دولتهای هستند، از جمله دولت عراق. آیا باید فکر کنیم که آنها امکان مقابله با جنایت علیه بشریت را داشتند؟ آیا واقعاً چنین بوده است؟ این خیلی جدی است چرا که دولتها به آنها آزادی عمل نمیدهند و امکانات خیلی محدودی در اختیارشان میگذارند. از طرف دیگر، زد و بندی در کار بوده و لذا میتوان گفت که این ننگآور است. عکسها و فیلمهای این فاجعه قلب ما را به درد میآورد و فراتر از حد تحمل هر انسانی است. تمامی وجدانهای بیدار در برابر کشتار این پناهندگان بیدفاع به خود لرزیدند. آنها را با شلیک گلوله به مجروحان و بیماران در کلینیک کشتار کردند، با شلیک گلوله از فاصله نزدیک در حالی که دستبند به دست داشتند. با توجه به این کشتار، آنچه که مطلقاً بیمعنی و مزخرف است این است که دولت آمریکا و مللمتحد از دولت عراق میخواهند که حفاظت ساکنان کمپ لیبرتی را تضمین کند. این کار یک افتضاح است و معادل این است که از گرگ بخواهیم از گله گوسفند حفاظت کند! واضح است که ارتش عراق مسئول کشتاری است که جنایتکاران نخستوزیر مرتکب شدهاند و توانستهاند با خیال آسوده وارد کمپ اشرف شده تا ساکنان بیدفاع را کشتار کنند و 7 گروگان را با اسکورت عراقی بربایند.
ایالات متحده و سازمان ملل بایستی جواب بدهند. این فاجعه انسانی هرگز رخ نمیداد اگر که به میزان کمی مسئولیت این تعهدات را به جای آورده بودند. و به وعدههای بینالمللی و اصول حقوقبشر احترام گذاشته میشد. اما مسأله فوری در این ساعت آزادسازی گروگانها است. این مسئولیت ایالات متحده آمریکا و سازمان ملل است که دست به اقدامات مناسب بزنند تا گروگانها بلافاصله آزاد شوند. آنها دارای اهرمهای لازم هستند تا در این راستا اقدام کنند و بایستی تصریح کنم 20روزی که از این حمله کشنده سپری شده است، معادل 20روز انتظار اضافی است. ما تمام تاریخ رژیم ملاها را میدانیم و بهخوبی اشراف داریم اگر پناهندگان به رژیم ایران استرداد شوند، هیچ چیز به غیر از شکنجه و اعدام در انتظار آنها نیست. من به تمام صداهای که در سراسر جهان برای آزادسازی گروگانها بلند شده است میپیوندم و از آمریکا و سازمان ملل میخواهم که برای آزاد کردن این گروگانها دست به اقدام بزنند. آنها مستقیم دخالت کنند تا این امر انجام شود. در ضمن، بایستی یک نیروی کلاه آبی سازمان ملل بهطور دائم در کمپ لیبرتی مستقر شود تا امنیت و حفاظت بیش از 3000 ساکن را تضمین نمایند. این اولین اقدام فوری و لازم از این نوع است تا مانع از آن شود که یک کشتار دیگر اتفاق بیافتد. آمریکا و سازمان ملل به یک اندازه میتوانند این کار را انجام دهند و فقط کافی است که انگشت کوچک شان را برای آزاد کردن گروگانها و حفاظت از پناهندگان کمپ لیبرتی بلند کنند دیگر حرافی بس است. پناهندگان بایستی در جای دیگر پناه یابند تا بهطور واقعی در امنیت باشند.
سناتور رابرت توریسلی
قبل از هر چیز، حضور شما در ژنو شهر حقوقبشر را خوشآمد میگویم. هر چند که ما ترجیح میدادیم در شرایط دیگری از شما استقبال کنیم. من باید بگویم که در این ایام، ما بهشدت از پایمال شدن و نابودی حقوقبشر خشمگین هستیم. ما بهشدت از کشتار خونین و اعدام جمعی و فرا قضایی که در کمپ اشرف رخ داد و به قیمت جان 52 پناهنده دست بسته تمام شد خشمگین هستیم. اما همچنین از اینکه 7نفر شامل 6 زن و یک مرد توسط همین جنایتکاران گروگان گرفته شدهاند. من فکر میکنم که اول سپتامبر برای بشریت و برای خود شما یک روز سیاه بوده است. متأسفانه، این جنایات در حالی واقع شدند که کمیته سوئیس برای دفاع از اشرف و لیبرتی که اینجانب عضو آن هستم، به دفعات متعدد با نامهنگاری و شیوههای مستقیم دیگر تأکید کرده بود که حفاظت ساکنان هر بار زیر علامت میرود و هیچ تضمینی وجود ندارد چرا که در اشرف همانند کمپ لیبرتی، حفاظت در دست عاملان این جنایات است. من فکر میکنم که به حقوقبشر و ارگانهای حقوقبشری سازمان ملل مانند کمیساریای عالی حقوقبشر، خیانت شده است. باید در هر صورت گفت که این ارگانهای حقوقبشری وابسته به دولتهای هستند، از جمله دولت عراق. آیا باید فکر کنیم که آنها امکان مقابله با جنایت علیه بشریت را داشتند؟ آیا واقعاً چنین بوده است؟ این خیلی جدی است چرا که دولتها به آنها آزادی عمل نمیدهند و امکانات خیلی محدودی در اختیارشان میگذارند. از طرف دیگر، زد و بندی در کار بوده و لذا میتوان گفت که این ننگآور است. عکسها و فیلمهای این فاجعه قلب ما را به درد میآورد و فراتر از حد تحمل هر انسانی است. تمامی وجدانهای بیدار در برابر کشتار این پناهندگان بیدفاع به خود لرزیدند. آنها را با شلیک گلوله به مجروحان و بیماران در کلینیک کشتار کردند، با شلیک گلوله از فاصله نزدیک در حالی که دستبند به دست داشتند. با توجه به این کشتار، آنچه که مطلقاً بیمعنی و مزخرف است این است که دولت آمریکا و مللمتحد از دولت عراق میخواهند که حفاظت ساکنان کمپ لیبرتی را تضمین کند. این کار یک افتضاح است و معادل این است که از گرگ بخواهیم از گله گوسفند حفاظت کند! واضح است که ارتش عراق مسئول کشتاری است که جنایتکاران نخستوزیر مرتکب شدهاند و توانستهاند با خیال آسوده وارد کمپ اشرف شده تا ساکنان بیدفاع را کشتار کنند و 7 گروگان را با اسکورت عراقی بربایند.
ایالات متحده و سازمان ملل بایستی جواب بدهند. این فاجعه انسانی هرگز رخ نمیداد اگر که به میزان کمی مسئولیت این تعهدات را به جای آورده بودند. و به وعدههای بینالمللی و اصول حقوقبشر احترام گذاشته میشد. اما مسأله فوری در این ساعت آزادسازی گروگانها است. این مسئولیت ایالات متحده آمریکا و سازمان ملل است که دست به اقدامات مناسب بزنند تا گروگانها بلافاصله آزاد شوند. آنها دارای اهرمهای لازم هستند تا در این راستا اقدام کنند و بایستی تصریح کنم 20روزی که از این حمله کشنده سپری شده است، معادل 20روز انتظار اضافی است. ما تمام تاریخ رژیم ملاها را میدانیم و بهخوبی اشراف داریم اگر پناهندگان به رژیم ایران استرداد شوند، هیچ چیز به غیر از شکنجه و اعدام در انتظار آنها نیست. من به تمام صداهای که در سراسر جهان برای آزادسازی گروگانها بلند شده است میپیوندم و از آمریکا و سازمان ملل میخواهم که برای آزاد کردن این گروگانها دست به اقدام بزنند. آنها مستقیم دخالت کنند تا این امر انجام شود. در ضمن، بایستی یک نیروی کلاه آبی سازمان ملل بهطور دائم در کمپ لیبرتی مستقر شود تا امنیت و حفاظت بیش از 3000 ساکن را تضمین نمایند. این اولین اقدام فوری و لازم از این نوع است تا مانع از آن شود که یک کشتار دیگر اتفاق بیافتد. آمریکا و سازمان ملل به یک اندازه میتوانند این کار را انجام دهند و فقط کافی است که انگشت کوچک شان را برای آزاد کردن گروگانها و حفاظت از پناهندگان کمپ لیبرتی بلند کنند دیگر حرافی بس است. پناهندگان بایستی در جای دیگر پناه یابند تا بهطور واقعی در امنیت باشند.
سناتور رابرت توریسلی
خانمها و آقایان، من باب توریسلی هستم و اغلب زندگی خود را در کنگره آمریکا گذراندهام، اما امروز مانند شما من یک سرباز بدون درجه در مبارزه برای آزادی ایران هستم. من امروز 3هزار مایل سفر کردم تا از شما سؤالی کنم. آیا شما خشم را حس میکنید؟ و آیا شما خود را وقف این عقیده میکنید که این جانها برای هیچ از بین نرفتند؟
این شهدا، این شهدا بالاترین هدیه حیات را یافتند، یعنی چیزی که ارزش فدای جان را داشته باشد. آنها معتقد بودند که 5هزار سال تاریخ ایران، مبارزه، رشد، فداکاری، ایجاد مردمانی بزرگ برای 5هزار سال بایستی بیش از ملایان معنی داشته باشد، و مرگ و سرکوب و فداکاری. تاریخ باید بسیاری از مردم ایران آموخته باشد، برای آنکه اکنون در تهران است، این آن چیزی است که به آن معتقد بودند، این آن چیزی است که جان آنها فدای آن شد. جان آنها معنی داشت.
اما این چیزی است که ملایان درک نمیکنند، یعنی دو دوتا چهارتای مبارزه ما. برای هر چهرهیی که شما اینجا میبینید، برای هر جانی که از دست رفت، یکهزار نفر دیگر جلو خواهند آمد تا بجنگند، مبارزه کنند، تا بمیرند تا این رژیم را سرنگون کنند، یکهزار نفر.
اگر شما صدای من را در ایران میشنوید، آنها شهید شدند تا شما یک کشور آزاد داشته باشید. این انسانهای شجاع در حال اعتصابغذا هستند تا شما آزادی داشته باشید. من از شما میپرسم، شما خودتان برای آزادی خودتان چه کاری حاضرید بکنید؟ قیام کنید، امروز برای یک ایران آزاد قیام کنید. این آن چیزی است که آنها جان خود را بابت آن از دست دادند.
و اینجا چیزی است که ملایان درک نمیکنند. نه تنها مرگ آنها، هزاران نفر را در مسیر آرمان ما قرارمیدهد، بلکه برای هر روزی که شما (آخوندها) ما را سرکوب میکنید، برای هر روزی که آزادی را از ما محروم میکنید، تمامیت مبارزه ما هیچ پایانی ندارد. این نبرد تنها به یک طریق پایان مییابد. دولت تهران سقوط کند و ملایان با عدالت روبهرو شوند.
البته من این را پشبینی میکنم و روزی دیدار خواهیم کرد و خواهید دید که حقیقت دارد. مرد یا زن جوانی در تهران که امروز به این چهره ها نگاه کرد و به این نبرد پیوست، زن و مردی خواهد بود که اهرم چوبهدار را خواهد کشید و ملایان را به مرگ جاودان خود میفرستد. من این پشبینی را میکنم. آن نفر امروز به این آرمان میپیوندد و جان خود را وقف این مبارزه خواهد کرد، بهدلیل چیزی که شاهد آن بوده است.
مردم ایران میتوانند در این مبارزه به تنهایی بجنگند و ما پیروز خواهیم شد. اما ملتهای جهان باید سؤال کنند، یک روز از خود خواهند پرسید، وقتی نیکی علیه ظلم ایستاد، وقتی آینده علیه گذشته میجنگید، وقتی یک مردم آزاد از دولت خود خواستند که آنها را از قید و بند رها کند، ملتهای جهان، مللمتحد باید از خود سؤال کنند موضع شما چه بود؟ شما کجا بودید وقتی به اشرف حمله شد، لیبرتی در اسارت نگهداشته شده بود؟ شما کجا بودید وقتی گروگانها یافت نمیشدند؟ به نام خدا، شما چطور بخودتان، این سؤال را پاسخ میدهید، و با وجدان خود ادامه میدهید؟ ما بدون شما پیروز خواهیم شد، اما مایلیم که با شما پیروز شویم، به نفع خودتان خواهد بود که با ما بایستید. پیروزی ما تضمین شده است. اما باید از خود سؤال کنید آیا نباید در طرف درست تاریخ قرار گیرید؟
ساکنان لیبرتی، شما از تمامی عواطف، تعهدات و تحسین ما برخوردارید. در مبارزه همه ملتها، منتخبان اندکی هستند که سختیها را تحمل میکنند. این شهدا قیمتی دادهاند. آنهایی که در لیبرتی هستند هر روز دارند قیمت میدهند. در فرانسه ممکن است در باستیل بوده باشد، در روسیه ممکن است در کاخ وینتر، در آمریکا ممکن است دره فورج یا تپه بانکر. تغییر، ساده صورت نمیگیرد و سختیهای آنها هرگز بهطور مساوی بر همه تقسیم نمیشود، بلکه بر دوش شما در لیبرتی قرار دارد. شما در خط مقدم آزادی ایران هستید. هیچ مرزی در تحسین ما نسبت به شما وجود ندارد. تاریخ هرگز شما را فراموش نخواهد کرد و ما همواره در کنار شما خواهیم بود. شکر خدا بابت ایستادگی شما، شکر خدا که چنین افراد شجاعی وجود دارند که بالاخره ایران را از اسارت خود رها خواهند کرد.
و به گروگانها اگر صدای ما را امروز در اسارت خود میشنوید، ما این تعهد را میدهیم. از هیچ تلاشی فروگذار نخواهیم کرد، هر روز صبح بیدار خواهیم شد و هر شب را به پایان میرسانیم در حالیکه شما در افکار ما هستید. ساده است با همه مسائلی که شاهد بودیم عدالت را رد کنیم. اما من به این معتقدم که 3هزار آمریکایی نمردند تا به عراق حیات جدید بدهند تا دولتی بسازند که گروگان بگیرد! مللمتحد زمان و منابع خود را وقف این نکرده، تغییرات را مدیریت نکرده تا بخشی از این بیعدالتی باشد.
همانطور که میگویند عدالت شاید دیر محقق شود، شاید در رسیدن آن تأخیر شود. ما با شما هستیم، ما شما را خواهیم یافت و عدالت برقرار خواهد شد. همه مبارزات این لحظات خود را دارند. شما پیروز خواهید شد، شما پیروز خواهید شد. ایران آزاد خواهد شد.
اینگرید بتانکور، کاندیدای ریاست جمهور کلمبیا
این شهدا، این شهدا بالاترین هدیه حیات را یافتند، یعنی چیزی که ارزش فدای جان را داشته باشد. آنها معتقد بودند که 5هزار سال تاریخ ایران، مبارزه، رشد، فداکاری، ایجاد مردمانی بزرگ برای 5هزار سال بایستی بیش از ملایان معنی داشته باشد، و مرگ و سرکوب و فداکاری. تاریخ باید بسیاری از مردم ایران آموخته باشد، برای آنکه اکنون در تهران است، این آن چیزی است که به آن معتقد بودند، این آن چیزی است که جان آنها فدای آن شد. جان آنها معنی داشت.
اما این چیزی است که ملایان درک نمیکنند، یعنی دو دوتا چهارتای مبارزه ما. برای هر چهرهیی که شما اینجا میبینید، برای هر جانی که از دست رفت، یکهزار نفر دیگر جلو خواهند آمد تا بجنگند، مبارزه کنند، تا بمیرند تا این رژیم را سرنگون کنند، یکهزار نفر.
اگر شما صدای من را در ایران میشنوید، آنها شهید شدند تا شما یک کشور آزاد داشته باشید. این انسانهای شجاع در حال اعتصابغذا هستند تا شما آزادی داشته باشید. من از شما میپرسم، شما خودتان برای آزادی خودتان چه کاری حاضرید بکنید؟ قیام کنید، امروز برای یک ایران آزاد قیام کنید. این آن چیزی است که آنها جان خود را بابت آن از دست دادند.
و اینجا چیزی است که ملایان درک نمیکنند. نه تنها مرگ آنها، هزاران نفر را در مسیر آرمان ما قرارمیدهد، بلکه برای هر روزی که شما (آخوندها) ما را سرکوب میکنید، برای هر روزی که آزادی را از ما محروم میکنید، تمامیت مبارزه ما هیچ پایانی ندارد. این نبرد تنها به یک طریق پایان مییابد. دولت تهران سقوط کند و ملایان با عدالت روبهرو شوند.
البته من این را پشبینی میکنم و روزی دیدار خواهیم کرد و خواهید دید که حقیقت دارد. مرد یا زن جوانی در تهران که امروز به این چهره ها نگاه کرد و به این نبرد پیوست، زن و مردی خواهد بود که اهرم چوبهدار را خواهد کشید و ملایان را به مرگ جاودان خود میفرستد. من این پشبینی را میکنم. آن نفر امروز به این آرمان میپیوندد و جان خود را وقف این مبارزه خواهد کرد، بهدلیل چیزی که شاهد آن بوده است.
مردم ایران میتوانند در این مبارزه به تنهایی بجنگند و ما پیروز خواهیم شد. اما ملتهای جهان باید سؤال کنند، یک روز از خود خواهند پرسید، وقتی نیکی علیه ظلم ایستاد، وقتی آینده علیه گذشته میجنگید، وقتی یک مردم آزاد از دولت خود خواستند که آنها را از قید و بند رها کند، ملتهای جهان، مللمتحد باید از خود سؤال کنند موضع شما چه بود؟ شما کجا بودید وقتی به اشرف حمله شد، لیبرتی در اسارت نگهداشته شده بود؟ شما کجا بودید وقتی گروگانها یافت نمیشدند؟ به نام خدا، شما چطور بخودتان، این سؤال را پاسخ میدهید، و با وجدان خود ادامه میدهید؟ ما بدون شما پیروز خواهیم شد، اما مایلیم که با شما پیروز شویم، به نفع خودتان خواهد بود که با ما بایستید. پیروزی ما تضمین شده است. اما باید از خود سؤال کنید آیا نباید در طرف درست تاریخ قرار گیرید؟
ساکنان لیبرتی، شما از تمامی عواطف، تعهدات و تحسین ما برخوردارید. در مبارزه همه ملتها، منتخبان اندکی هستند که سختیها را تحمل میکنند. این شهدا قیمتی دادهاند. آنهایی که در لیبرتی هستند هر روز دارند قیمت میدهند. در فرانسه ممکن است در باستیل بوده باشد، در روسیه ممکن است در کاخ وینتر، در آمریکا ممکن است دره فورج یا تپه بانکر. تغییر، ساده صورت نمیگیرد و سختیهای آنها هرگز بهطور مساوی بر همه تقسیم نمیشود، بلکه بر دوش شما در لیبرتی قرار دارد. شما در خط مقدم آزادی ایران هستید. هیچ مرزی در تحسین ما نسبت به شما وجود ندارد. تاریخ هرگز شما را فراموش نخواهد کرد و ما همواره در کنار شما خواهیم بود. شکر خدا بابت ایستادگی شما، شکر خدا که چنین افراد شجاعی وجود دارند که بالاخره ایران را از اسارت خود رها خواهند کرد.
و به گروگانها اگر صدای ما را امروز در اسارت خود میشنوید، ما این تعهد را میدهیم. از هیچ تلاشی فروگذار نخواهیم کرد، هر روز صبح بیدار خواهیم شد و هر شب را به پایان میرسانیم در حالیکه شما در افکار ما هستید. ساده است با همه مسائلی که شاهد بودیم عدالت را رد کنیم. اما من به این معتقدم که 3هزار آمریکایی نمردند تا به عراق حیات جدید بدهند تا دولتی بسازند که گروگان بگیرد! مللمتحد زمان و منابع خود را وقف این نکرده، تغییرات را مدیریت نکرده تا بخشی از این بیعدالتی باشد.
همانطور که میگویند عدالت شاید دیر محقق شود، شاید در رسیدن آن تأخیر شود. ما با شما هستیم، ما شما را خواهیم یافت و عدالت برقرار خواهد شد. همه مبارزات این لحظات خود را دارند. شما پیروز خواهید شد، شما پیروز خواهید شد. ایران آزاد خواهد شد.
اینگرید بتانکور، کاندیدای ریاست جمهور کلمبیا
امروز ما شاهد یک بیعدالتی هستیم، چیزی که رابرت آن را خشم نامید. خشمی از درون. وقتی که شما یک اتاق خیلی تاریکی دارید که در آن هیچ روشنایی نیست، و یک شمع کوچکی را روشن میکنید آن نور کم کل فضا را پر میکند. این چیزی است که به آن نیاز دارید تا کل اتاق را روشن کنید. خب، افراد کمپ لیبرتی شمع و روشنایی ما در تاریکی هستند. آنها کسانی هستند که قلوب ما را با امید و حتمیت و یقین به اینکه ما به آن چیزی که حق است دست پیدا خواهیم کرد، پر میکنند. آزادی برای مردم ایران. من امروز داشتم با یک فرد بسیار ویژه صحبت میکردم، یک زنی که زندگی فوقالعادهای داشته است. او بهعنوان یک زن یکی از قربانیان تبعیضنژادی در آفریقای جنوبی بود. او اکنون در یک منصب بسیار مهم در سازمان ملل کار میکند. من به دیدن او رفتم چرا که او امروز کمیسیر عالی حقوقبشر سازمان ملل است. هفت سال پیش مادر من همین کار را کرد. او با هواپیما از پاریس به ژنو سفر کرد تا با کمیسیر عالی حقوقبشر سازمان ملل صحبت کند. وقتی که من میخواستم سوار هواپیما شوم تا به اینجا بیایم و امروز با شما باشم، مادرم بمن یادآوری کرد که آن ملاقات چقدر مهم بوده. بنابراین وقتی که در برابر خانم پیلای بودم، من به وی گفتم که این موضوع برایم چقدر اهمیت دارد که همانطور که مادرم صدای من شده بود و پرونده مرا دنبال میکرد، من هم صدای شش زن و یک مرد شوم که ناپدید شدند. کسانی که امروز توسط دولت عراق بهگروگانگرفتهشدهاند. البته اطلاعاتی که در دست داریم دقیق است. ما میدانیم که آنها کشته نشدهاند و زنده هستند. ما حتی میدانیم که کجا هستند. در نزدیکی کمپ لیبرتی. اما به دلایل واضحی دولت عراق وانمود میکند که نمیداند کجا هستند، همانطور که وانمود میکند خبر ندارند که در اول سپتامبر در کمپ اشرف حملهیی صورت گرفت. در حالی که همه اطلاعات را منتشر میکردند و خواهان توجه جهانی بودند، دولت عراق وانمود میکرد که هیچ اتفاقی در کمپ اشرف صورت نگرفته. اما بعداً گفتند که شاید یک منبع منفجر شده. اما اکنون چطور ما میتوانیم وانمود کنیم که نمیدانیم در حالی که فیلمهای تصویری، 52نفری که در آن روز کشته شدند را نشان میدهد. از آنجایی که میدانیم فرصت مغتنم است باید دست به اقدام جسورانه بزنیم و تا بتوانیم برای 7نفری که در دست دولت عراق هستند بجنگیم. چرا؟ به این دلیل که آنها در معرض استرداد به ایران هستند. ما میدانیم که طرح این است که آنها شکنجه و اعدام شوند. چرا؟ چون که آنها نور و روشنایی هستند و تاریکی میخواهد از تابش آنها جلوگیری کند. ما زمان کمی داریم بنابراین باید روی آنها متمرکز شویم چون میخواهیم که به تابش خودشان ادامه دهند. وقتی که با خانم پیلای صحبت میکردم از وی خواستم که یک تحقیق به راه بیاندازد. نه در مورد 52نفری که به قتل رسیدند، بلکه در مورد اتفاقاتی که هماکنون در مورد 7 گروگانی که زنده هستند دارد بهوقوع میپیوندد. وی به من پاسخ داد که از این پیشتر به یک تحقیقات فراخوان داده بود. و من به وی گفتم که این کافی نیست. ما نیاز به فراخوان برای تحقیقات نداریم. ما نیاز نداریم که دولت عراق در مورد جنایات خودش تحقیقات انجام دهد. ما نیاز نداریم که هیچ دولت دیگری دست به تحقیقات بزند. ما به این نیاز داریم که کمیسیر عالی حقوقبشر سازمان ملل تحقیق کند که 7 گروگان اشرفی در کجا نگهداری میشوند و چطور میخواهیم آنها را بلافاصله آزاد کنیم. وی به من گفت که صدای شما در مقابل ساختمان را شنیده است. او به من گفت که تابهحال نمیدانسته که 6 زن در گروه گروگانها وجود دارند و یا اینکه اصلاً گروگانی در کار بوده. وی از من خواست که به شما این پیام را برسانم که وی صدای شما را شنیده و اینکه او دست به اقدام خواهد زد. اما من همچنین از وی خواستم که تضمین کند که از این پس گروهی از کارکنان سازمان ملل در کمپ لیبرتی مستقر شوند. همانطور که پس از وقایع 2009 یونامی در اشرف حضور داشت، اکنون ما نیاز داریم که سازمان ملل در کمپ لیبرتی حضور داشته باشد، قبل از اینکه مالکی و همدستانش بتوانند طرح خودشان برای قتلعام اشرفیها را به اجرا بگذارند. او چرا میخواهد این کار را بکند؟ چون آنها نور و روشنایی هستند. آنها برای شما نور و روشنایی هستند. و برای مردم ایران که گوش میدهند و تصاویر را میبینند و از اطلاعات با خبر میشوند و جواب یاس و نامیدی خود را در مییابند نور و روشنایی هستند. و من معنی حرفم را میفهمم وقتی که میگویم آنها همچنین برای کل دنیا نور و روشنایی هستند. فکر نمیکنم که دارم بزرگنمایی میکنم و میخواهم این احساسم را به شما برسانم. اما مشکل در اینجاست که در همه جوامع عربی ما شاهد سازمانی نظیر سازمان شما نیستیم. سازمانی که مورد احترام جامعه مسلمان است و تفسیر واقعی از فرهنگ اسلام ارائه میدهد که همانا برابری همه انسانهاست و نه سوء برداشت از قرآن. شما تنها سازمانی هستید که زنان را در جایگاه حقیقیشان قرار میدهید. شما تنها سازمانی هستید که در فکر برقراری دموکراسی در ایران هستید، دموکراسی که غیرمذهبی است. و از نظر من شما تنها کسانی هستید که میتوانید صلح را در کل خاورمیانه برقرار کنید. من اطمینان دارم که روزی شاهد حضور مریم رجوی در رأس دولت ایران خواهم بود. و آن روز مهمی برای کل دنیا خواهد بود چرا که در آن روز ما شاهد خواهیم بود که به حقوق زنان در سراسر جهان احترام گذاشته خواهد شد. شما در اینجا در حال رقم زدن تاریخ هستید و من مفتخرم که در این مبارزه شرکت داشته باشم. بسیار متشکرم.
جولیو ترتزی، وزیر خارجه ایتالیا (2011-2013)
جولیو ترتزی، وزیر خارجه ایتالیا (2011-2013)
خانم رئیسجمهور رجوی، عالیجناب ها، خانمها و آقایان، اجازه دهید که نخست به مردم ایران اینجا امشب، به خانوادهها و دوستان، دوستان قربانیان قتلعام فجیع اول سپتامبر، که ما هنوز در شوک عظیم ناشی از آن هستیم، عمیقترین احساسات و همبستگی خود و همینطور مردم ایتالیا را تقدیم شما کنم
من آرزو میکنم که الهام و شجاعت عظیم یک سال گذشته افرادی مانند خانم بتانکور یک هشدار قوی به جامعه بینالمللی باشد تا بیدار شود و تمام توجهات را بر وضعیت کمپ اشرف و کمپ لیبرتی متمرکز کنند.
تنها چند روز پیش ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوقبشر ملل متحد، گفت تمام اقدامات جهت تضمین امنیت تمامی ساکنان در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی بایستی اتخاذ شود. کمیسر عالی بر یک تحقیقات فوری، مستقل و اضافه کنم تحت نظارت بینالمللی تأکید نمود. این جنایتکاران بایستی به عدالت سپرده شوند. آنها بایستی بابت این جنایت یعنی قتل 52نفر که از جانب کنوانسیون چهارم ژنو حفاظتشده بودند، مجازات شوند.
یک جنایت دیگر ربودن 7 ساکن کمپ و انتقال آنها به یک مکان نامعلوم در عراق است، و ریسکی که اکنون وجود دارد احتمال انتقال آنها به قاتلان و شکنجهگران در عراق یا ایران است.
وقتی بسیاری از ما در ژوئن در فرانسه در یک گردهمایی موفق شورای ملی مقاومت ایران دیدار کردیم، درخواست ما بسیار قوی و روشن بود. نخست اینکه، خشونتهای بیشتر علیه کمپ اشرف دیگر از جانب جامعه بینالمللی، دولتهای ما و افکار عمومی تحمل نخواهد شد. دوماً ، این موضوع بایستی همواره یکی از اولویتهای در دستور کار جلسات اتحادیه اروپا و جلسات وزرای اتحادیه اروپا باشد.
ما در آخرین جلسه خود در ژوئن توافق کردیم که این موضوع بایستی در جلسات حقوقبشر مللمتحد مطرح گردد چون حفاظت پناهجویان، پناهندگان و ساکنان در مناطقی مانند کمپ اشرف و لیبرتی کاملاً با تعهدات کمیته ناشی از استانداردهای بینالمللی مطابقت دارد. این یک اقدام ضروری اخلاقی برای نسلی مانند نسل ماست که کشتارها و قتلعامهایی را تجربه کرده که میتوانستند تنها با اهمیت دادن و توجه بیشتر، از آنها پرهیز شود.
اگر ما قادر نیستیم به تعهدات خود در مورد کمپ اشرف و لیبرتی پاسخ دهیم، چطور حتی میتوانیم آرزو کنیم که روزی باشد که تعهدات بزرگتر برای حفاظت محقق شوند، مواردی که در نتیجهگیریهای 2005 مللمتحد در مورد تامیل قید شدهاند. من میدانم که شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا میتواند تأثیرگذار باشد، وقتی دیگران از حقوقبشر یا حفاظت انساندوستانه در مورد قتلعامها و کشتارها دفاع نمیکنند، این شورا میتواند تأثیرگذار باشد.
بنابراین، همانطور که بار دیگر از اینجا آغاز شده است، اتحادیه اروپا بهعنوان یک نهاد واحد، دولتهای اروپایی بهصورت منفرد و خانم اشتون که رهبری را برعهده گرفته، باید از دولت عراق بخواهند تا 7 گروگانی که از کمپ اشرف ربوده شدند را بهصورت سالم آزاد کند.
بهعنوان یک نکته سوم، تراژدی سوریه بهعنوان یک فرصت وحشتناک و شوم برای انجام این حملات علیه کمپ اشرف طی هفتهها و ماه های گذشته تلقی شده است، اگرچه، نه تنها حمله 10شهریور بهعنوان بدترین جنایت تا کنون نامگذاری شده، بلکه حتی برای کسانی که جهت کشتاری دیگر در تلاش بودند، یعنی حتی هنگامی که نجات یافتگان بطرف کمپ لیبرتی در حرکت بودند، یعنی در 20شهریور نیز بدترین جنایت است.
3ماه از کنفرانس شورای ملی مقاومت در پاریس گذشته است. 3ماه چشمپوشی و بیعملی، 3ماهی که از جانب تروریستهایی که برای همه ما شناخته شدهاند، مورد سوءاستفاده قرار گرفته تا ترس و وحشت ایجاد کنند. 3ماه هشدارها و درخواستها که بهصورت غلط نادیده گرفته شده یا بهطور کافی به آنها توجه نشده است. اکنون زمان آن رسیده است که به همین این مسائل پایان داده شود. اعزام کلاهآبیهای مللمتحد و تیم مانیتورینگ یونامی بایستی فوراً صورت گیرد، و همچنین ایجاد ساختار دفاعی مناسب در کمپ لیبرتی.
اما مهمترین مسأله موضوع 7نفر ربوده شده است، و بگذارید بار دیگر در این رابطه بهصورت بسیار واضح بگویم. کمیساریای عالی پناهندگان مللمتحد گفته است و نقلقول میکنم، «7نفر در اول سپتامبر ناپدید شده و جایی در عراق نگهداری میشوند و ممکن است در خطر بازگردانده شدن به ایران باشند. مسئولیت اصلی برعهده دولت عراق است».
من تا همین الآن ترفندهای ناخواسته و غیرقابل قبولی شنیدهام، مانند اینکه خشونت در عراق به قدری گسترده است که قتلعام و آدمرباییهای کمپ اشرف بایستی در این رابطه نگریسته شوند. گروههای شبهنظامی و تروریستی خارج از کنترل واقعی دولت عمل کردند. و همچنین اظهارات مشابهی میشنوم. ما حقیقت را میدانیم. مقامات عراقی بایستی پاسخگو باشند. یونامیبایستی این مسأله را با تمام قوا دنبال کند. این پرونده در مورد افرادی است که تحت حفاظت مللمتحد بودند و در مورد کمپی بوده که امنیت آن بهطور بینالمللی تضمین شده بود.
در پایان، ما در مورد حاکمیت قانون در کشوری مانند عراق صحبت نمیکنیم که با مشکلات بسیار زیادی مواجه است. ما داریم به یک موضوع بسیار مشخصتر میپردازیم، یعنی الزام احترام گذاشتن و موظف بودن به تعهدات بینالمللی در مورد حقوقبشر و جان افراد حفاظتشده. هیچ وقت دیگر نباید جامعه بینالمللی سکوت کند یا توجه آن از قتلعامهای اشرف در امروز منحرف شود، همانطور که در مورد سربرنیتسا در گذشته رخ داد.
خوزه لوئیس رودریگرز زاپاترو، نخستوزیر پیشین اسپانیا تا سال 2012
من آرزو میکنم که الهام و شجاعت عظیم یک سال گذشته افرادی مانند خانم بتانکور یک هشدار قوی به جامعه بینالمللی باشد تا بیدار شود و تمام توجهات را بر وضعیت کمپ اشرف و کمپ لیبرتی متمرکز کنند.
تنها چند روز پیش ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوقبشر ملل متحد، گفت تمام اقدامات جهت تضمین امنیت تمامی ساکنان در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی بایستی اتخاذ شود. کمیسر عالی بر یک تحقیقات فوری، مستقل و اضافه کنم تحت نظارت بینالمللی تأکید نمود. این جنایتکاران بایستی به عدالت سپرده شوند. آنها بایستی بابت این جنایت یعنی قتل 52نفر که از جانب کنوانسیون چهارم ژنو حفاظتشده بودند، مجازات شوند.
یک جنایت دیگر ربودن 7 ساکن کمپ و انتقال آنها به یک مکان نامعلوم در عراق است، و ریسکی که اکنون وجود دارد احتمال انتقال آنها به قاتلان و شکنجهگران در عراق یا ایران است.
وقتی بسیاری از ما در ژوئن در فرانسه در یک گردهمایی موفق شورای ملی مقاومت ایران دیدار کردیم، درخواست ما بسیار قوی و روشن بود. نخست اینکه، خشونتهای بیشتر علیه کمپ اشرف دیگر از جانب جامعه بینالمللی، دولتهای ما و افکار عمومی تحمل نخواهد شد. دوماً ، این موضوع بایستی همواره یکی از اولویتهای در دستور کار جلسات اتحادیه اروپا و جلسات وزرای اتحادیه اروپا باشد.
ما در آخرین جلسه خود در ژوئن توافق کردیم که این موضوع بایستی در جلسات حقوقبشر مللمتحد مطرح گردد چون حفاظت پناهجویان، پناهندگان و ساکنان در مناطقی مانند کمپ اشرف و لیبرتی کاملاً با تعهدات کمیته ناشی از استانداردهای بینالمللی مطابقت دارد. این یک اقدام ضروری اخلاقی برای نسلی مانند نسل ماست که کشتارها و قتلعامهایی را تجربه کرده که میتوانستند تنها با اهمیت دادن و توجه بیشتر، از آنها پرهیز شود.
اگر ما قادر نیستیم به تعهدات خود در مورد کمپ اشرف و لیبرتی پاسخ دهیم، چطور حتی میتوانیم آرزو کنیم که روزی باشد که تعهدات بزرگتر برای حفاظت محقق شوند، مواردی که در نتیجهگیریهای 2005 مللمتحد در مورد تامیل قید شدهاند. من میدانم که شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا میتواند تأثیرگذار باشد، وقتی دیگران از حقوقبشر یا حفاظت انساندوستانه در مورد قتلعامها و کشتارها دفاع نمیکنند، این شورا میتواند تأثیرگذار باشد.
بنابراین، همانطور که بار دیگر از اینجا آغاز شده است، اتحادیه اروپا بهعنوان یک نهاد واحد، دولتهای اروپایی بهصورت منفرد و خانم اشتون که رهبری را برعهده گرفته، باید از دولت عراق بخواهند تا 7 گروگانی که از کمپ اشرف ربوده شدند را بهصورت سالم آزاد کند.
بهعنوان یک نکته سوم، تراژدی سوریه بهعنوان یک فرصت وحشتناک و شوم برای انجام این حملات علیه کمپ اشرف طی هفتهها و ماه های گذشته تلقی شده است، اگرچه، نه تنها حمله 10شهریور بهعنوان بدترین جنایت تا کنون نامگذاری شده، بلکه حتی برای کسانی که جهت کشتاری دیگر در تلاش بودند، یعنی حتی هنگامی که نجات یافتگان بطرف کمپ لیبرتی در حرکت بودند، یعنی در 20شهریور نیز بدترین جنایت است.
3ماه از کنفرانس شورای ملی مقاومت در پاریس گذشته است. 3ماه چشمپوشی و بیعملی، 3ماهی که از جانب تروریستهایی که برای همه ما شناخته شدهاند، مورد سوءاستفاده قرار گرفته تا ترس و وحشت ایجاد کنند. 3ماه هشدارها و درخواستها که بهصورت غلط نادیده گرفته شده یا بهطور کافی به آنها توجه نشده است. اکنون زمان آن رسیده است که به همین این مسائل پایان داده شود. اعزام کلاهآبیهای مللمتحد و تیم مانیتورینگ یونامی بایستی فوراً صورت گیرد، و همچنین ایجاد ساختار دفاعی مناسب در کمپ لیبرتی.
اما مهمترین مسأله موضوع 7نفر ربوده شده است، و بگذارید بار دیگر در این رابطه بهصورت بسیار واضح بگویم. کمیساریای عالی پناهندگان مللمتحد گفته است و نقلقول میکنم، «7نفر در اول سپتامبر ناپدید شده و جایی در عراق نگهداری میشوند و ممکن است در خطر بازگردانده شدن به ایران باشند. مسئولیت اصلی برعهده دولت عراق است».
من تا همین الآن ترفندهای ناخواسته و غیرقابل قبولی شنیدهام، مانند اینکه خشونت در عراق به قدری گسترده است که قتلعام و آدمرباییهای کمپ اشرف بایستی در این رابطه نگریسته شوند. گروههای شبهنظامی و تروریستی خارج از کنترل واقعی دولت عمل کردند. و همچنین اظهارات مشابهی میشنوم. ما حقیقت را میدانیم. مقامات عراقی بایستی پاسخگو باشند. یونامیبایستی این مسأله را با تمام قوا دنبال کند. این پرونده در مورد افرادی است که تحت حفاظت مللمتحد بودند و در مورد کمپی بوده که امنیت آن بهطور بینالمللی تضمین شده بود.
در پایان، ما در مورد حاکمیت قانون در کشوری مانند عراق صحبت نمیکنیم که با مشکلات بسیار زیادی مواجه است. ما داریم به یک موضوع بسیار مشخصتر میپردازیم، یعنی الزام احترام گذاشتن و موظف بودن به تعهدات بینالمللی در مورد حقوقبشر و جان افراد حفاظتشده. هیچ وقت دیگر نباید جامعه بینالمللی سکوت کند یا توجه آن از قتلعامهای اشرف در امروز منحرف شود، همانطور که در مورد سربرنیتسا در گذشته رخ داد.
خوزه لوئیس رودریگرز زاپاترو، نخستوزیر پیشین اسپانیا تا سال 2012
خانم رجوی، دوستان،
میخواستم که اولین کلماتم تسلیت، همدردی و مرهمی بر درد و رنجها و از دست رفتن جانها باشد. بهطور خاص به خانوادههای آنهایی که جانشان را در اول سپتامبر از دست دادند.
کشتار کور و ناعادلانه شایستهٴ محکومیت قاطع است. اهانت به انسانهای حقیقی و به جامعه بینالمللی است. به همین دلیل میخواستم محکومیت قاطع خود را، و رد کردن قاطع وقایعی که دیدیم در کمپ پناهندگان اشرف رخ داد را تکرار کنم. این اعمال میباید که مورد تحقیق قرار گیرند، می باید که روشن شوند، جامعه بینالمللی و بهطور خاص سازمان ملل، می باید که رهبری تحقیقات، روشنگری و مشخص کردن مسئولان آن را برعهده گیرد، و اینکه آمران آن را وادار به حساب پس دادن بکنند
ما در ژنو هستیم. ژنو خانه شورای حقوقبشر سازمان ملل است. اکنون در ژنو و از ژنو میباید یکبار دیگر خواستار این شویم که دفاع از حقوقبشر و تضمین حقوقبشر وظیفه تمامی جامعه بینالمللی باشد.
حقوق بنیادین جهانشمول هستند و هر کجا که نقض حقوقبشر صورت میگیرد و به حقوقبشر حمله میشود، ما تمام کشورها بهعنوان تمامی بشریت خود را موظف میبینیم و میباید پاسخ بدهیم. به همین دلیل، من باور دارم که برنامه امروز و صدا های خالصانه اینجا باعث خواهد شد که یک قبل و یک بعدی وجود داشته باشد تا واقعهٴ اول سپتامبر در اشرف، تبدیل به یکی دیگر از موارد لیست طولانی وقایع خشونتباری نشود که علیه مردم ایران و علیه بسیاری خلقهای دیگر در جهان رخ میدهد.
محکومیت قاطع، تحقیقات، مسئولیت، رهبری سازمان ملل، تعهد اتحادیه اروپا و البته ایالت متحده آمریکا، و علاوه بر این، یک کارزار برای آزاد کردن گروگانها که حتماً در زندانهای مخوفی در شرایطی غیرقابل تحمل در حال رنج کشیدن هستند. کارزار برای آزاد کردن گروگانها، کارزاری که باید از همه جا صورت گیرد و پیگیری شود.
استفاده از جان انسان، از شش زن و یک مرد برای معامله و برای ایجاد رعب و ترس، نمیتواند ما را از حرکت باز دارد یا مقهور کند. این کار باید با یک پاسخ قاطع از جانب کسانی که اتوریته آن را دارند مواجه شود و این اتوریته را سازمان ملل دارد. این اوتوریته را ما یعنی همه کشورها و جامعه بینالمللی به سازمان ملل دادهایم که مسئولیتش را انجام بدهد.
بعد از آنچه که در روز اول سپتامبر رخ داد، دیگر نمیتوانیم اجازه بدهیم که وضعیت به همین شکل در کمپ لیبرتی باقی بماند. نمیتوانیم اجازه بدهیم که یک تعهد فوری و بلادرنگ برای حفاظت از افراد نباشد، و اینکه یک تیم ناظر سازمان ملل حضور داشته باشد برای حفاظت از آنهایی که تحت حفاظت کنوانسیونهای بینالمللی هستند و برای حفاظت از هموطنان و دوستان و بستگان آنها
طاهر بومدرا، مسئول پرونده اشرف در سازمان ملل
میخواستم که اولین کلماتم تسلیت، همدردی و مرهمی بر درد و رنجها و از دست رفتن جانها باشد. بهطور خاص به خانوادههای آنهایی که جانشان را در اول سپتامبر از دست دادند.
کشتار کور و ناعادلانه شایستهٴ محکومیت قاطع است. اهانت به انسانهای حقیقی و به جامعه بینالمللی است. به همین دلیل میخواستم محکومیت قاطع خود را، و رد کردن قاطع وقایعی که دیدیم در کمپ پناهندگان اشرف رخ داد را تکرار کنم. این اعمال میباید که مورد تحقیق قرار گیرند، می باید که روشن شوند، جامعه بینالمللی و بهطور خاص سازمان ملل، می باید که رهبری تحقیقات، روشنگری و مشخص کردن مسئولان آن را برعهده گیرد، و اینکه آمران آن را وادار به حساب پس دادن بکنند
ما در ژنو هستیم. ژنو خانه شورای حقوقبشر سازمان ملل است. اکنون در ژنو و از ژنو میباید یکبار دیگر خواستار این شویم که دفاع از حقوقبشر و تضمین حقوقبشر وظیفه تمامی جامعه بینالمللی باشد.
حقوق بنیادین جهانشمول هستند و هر کجا که نقض حقوقبشر صورت میگیرد و به حقوقبشر حمله میشود، ما تمام کشورها بهعنوان تمامی بشریت خود را موظف میبینیم و میباید پاسخ بدهیم. به همین دلیل، من باور دارم که برنامه امروز و صدا های خالصانه اینجا باعث خواهد شد که یک قبل و یک بعدی وجود داشته باشد تا واقعهٴ اول سپتامبر در اشرف، تبدیل به یکی دیگر از موارد لیست طولانی وقایع خشونتباری نشود که علیه مردم ایران و علیه بسیاری خلقهای دیگر در جهان رخ میدهد.
محکومیت قاطع، تحقیقات، مسئولیت، رهبری سازمان ملل، تعهد اتحادیه اروپا و البته ایالت متحده آمریکا، و علاوه بر این، یک کارزار برای آزاد کردن گروگانها که حتماً در زندانهای مخوفی در شرایطی غیرقابل تحمل در حال رنج کشیدن هستند. کارزار برای آزاد کردن گروگانها، کارزاری که باید از همه جا صورت گیرد و پیگیری شود.
استفاده از جان انسان، از شش زن و یک مرد برای معامله و برای ایجاد رعب و ترس، نمیتواند ما را از حرکت باز دارد یا مقهور کند. این کار باید با یک پاسخ قاطع از جانب کسانی که اتوریته آن را دارند مواجه شود و این اتوریته را سازمان ملل دارد. این اوتوریته را ما یعنی همه کشورها و جامعه بینالمللی به سازمان ملل دادهایم که مسئولیتش را انجام بدهد.
بعد از آنچه که در روز اول سپتامبر رخ داد، دیگر نمیتوانیم اجازه بدهیم که وضعیت به همین شکل در کمپ لیبرتی باقی بماند. نمیتوانیم اجازه بدهیم که یک تعهد فوری و بلادرنگ برای حفاظت از افراد نباشد، و اینکه یک تیم ناظر سازمان ملل حضور داشته باشد برای حفاظت از آنهایی که تحت حفاظت کنوانسیونهای بینالمللی هستند و برای حفاظت از هموطنان و دوستان و بستگان آنها
طاهر بومدرا، مسئول پرونده اشرف در سازمان ملل
خانم رئیسجمهور، برادران و خواهران، برادران و خواهران در لیبرتی. من دیروز در مقر سازمان ملل صحبت کردم و من توضیح دادم که چطور امکان ندارد که در اشرف اتفاقی بیافتد بدون دخالت مستقیم مقامات عراقی، پلیس، ارتش و پلیس نظامی. هیچ اتفاقی نمیتواند بدون تأیید و آمادهسازی حرفهای ارتش و پلیس عراق بهوقوع بپیوندد. بنابراین این داستانها را باور نکنید که دولت عراق خبر ندارد که چه اتفاقی افتاده. آنها این کار را با من در 8آوریل 2011 انجام دادند، در حالی که قتلعام در اشرف در جریان بود. در جمعه صبح 8آوریل 2011، من به خانه مشاور امنیت ملی رفتم، کسی که مسئول کمیته اشرف بود. من از وی مصرانه خواستم که دستور توقف قتلعام را بدهد. او به من گفت که هیچ خبری نیست و به شایعه پراکنی پایان بده. این الگوی رفتاری در عراق بسیار شناخته شده است. این الگویی است که مستند شده. بنابراین وقتی که میگویم امکان ندارد اتفاقی در اشرف بیافتد بدون اینکه دولت عراق از آن خبر نداشته باشد، باید اضافه کنم که هیچ اتفاقی در اشرف نمیتواند بیافتد بدون اینکه یونامی از آن آگاهی نداشته باشد. موضوع ساده این است که من در صحنه این را تجربه کردم. در شب 7 و 8آوریل میدانستم چه اتفاقی دارد میافتد. ارتباطات در بغداد، بهخصوص در روز جمعه غیرممکن بود. بنابراین من رفتم و درب خانه مشاور امنیت ملی را زدم و از وی مصرانه خواستم که به آن پایان دهد. وقتی که وی به من گفت خبری نیست، این برای شما چه معنی دارد؟ سه روز بعد من توانستم وارد اشرف شوم و من شمارش اجساد را انجام دادم و با یک گزارش برگشتم و به سراغ تمامی مقامات دفتر نخستوزیری رفتم، آنها در یک نشست بودند، و من به آنها گفتم که بیائید این گزارش و من شخصاً 28 جسد را شمارش کردم. آنها به یکدیگر نگاه کردند و بعد سرشان را پایین انداختند . هیچ کدامشان مستقیم در چشمانم نگاه نکرد. بنابراین امروز من میخواهم این را تکرار کنم. من دیروز در مقر سازمان ملل کل وضعیت اشرف را توضیح دادم و من رو به هر کسی که به حرفهایی که من زدم شک دارد میگویم اگر میتوانید، مستقیم در چشمانم نگاه کنید و آن را زیر علامت سؤال ببرید. من تلاش کردم و کسی نتوانست این کار را بکند چرا که آنها میدانند حرفهایم حق است چون من حقایق در صحنه و جنبه سیاسی آن را میدانم. حالا بگذارید به شما بگویم، بسیاری از افراد به مکانیزمهای سازمان ملل اشراف ندارند. به این دلیل باور دارند که سازمان ملل راهحلهای معجزه آسایی دارد. من به شما میگویم که یونامی سازمان ملل نیست. یونامی یک سازمان سیاسی در سازمان ملل است. وقتی میگویم سیاسی منظورم این است که انساندوستانه و یا حقوقی نیست. کارش میانجیگری است. بر سر حقوقبشر در جهت مصلحت سیاسی معامله میکند. من سه سال و نیم در بغداد این را تجربه کردم. من همیشه از همه خواهش میکردم که وقتی که مأموریت ما به حقوقبشر مربوط میشود لطفاً مصالحه نکنید و ما نمیتوانیم مصالحه کنیم. اما متأسفانه واقعیت قضیه این است. حقوقبشر در جهت مصلحت سیاسی مورد معامله قرار میگیرد. بنابراین من اکنون هر کسی را که بگوید 7نفری که به گروگان گرفته شدهاند در فرودگاه نیستند را به چالش میکشم. من الگوی آن را میدانم و اینکه چطور به اجراء در میآید. من موارد زیادی را میدانم که افراد دستگیر و در حبس مجرد گذاشته شدهاند و اثری از آنها نیست. سادهترین روش برای ناپدید کردن کسی این است که آنها را دستگیر کنی اما به ثبت نرسانی. همه مراکز بازداشت دفتر ثبتنام ندارند. بنابراین کسانی که ثبت نشدهاند و در حبس مجرد نگهداری میشوند، شما نمیتوانید آنها را ردیابی کنید و بهسادگی نمیتوانید آنها را پیدا کنید. آنها بهسادگی ناپدید میشوند. بنابراین به این دلیل است که من از همکاران سابقم در یونامی مصرانه میخواهم چرا که من میدانم آنها میتوانند این کار انجام دهند. من از نماینده ویژه موقت دبیرکل که همکار سابقم میباشد جرجی باستین میخواهم که لطفاً همین امشب و نه فردا، برو و به آنها سر بزن. تو میدانی آنها کجا هستند. اگر آن را به فردا موکول کنی، آنها را به جای دیگری منتقل خواهند کرد. و این را تجربه کردم. من این را تجربه کردم. وقتی که آن 36نفر در سال 2011 از خالص به منطقه سبز در بغداد منتقل شدند من تنها کسی بودم که به دیدن آنها رفت و چون بسیار نزدیک به محل سکونت من بودند به آنها گفتم که اکنون شما همسایگان من هستید و من هر روز از شما بازدید خواهم کرد. روز بعد من به دیدن آنها رفتم و دیدم که آنها را جابهجا کردند. ده روز دیگر طول کشید تا متوجه شویم آنها در فرودگاه المثنی هستند. بنابراین همکاران سابقم در یونامی، لطفاً ، اگر امروز اقدام کنید باعث نجات جان آنها خواهید شد. بنابراین من واقعاً ، واقعاً نگرانم چرا که میدانم کل مسأله این است که همه اشرفیها باید مورد مجازات قرار گیرند چرا که از سازمانشان جدا نشدند. طرح جابهجایی از اشرف به لیبرتی که من آن را آغاز کردم هدفش این بود که اطمینان حاصل شود که در طول این پروسه این سازمان منهدم شود و در طول پروسه همه بگویند دیگر بس است و برمیگردیم به زندگیمان. این هدف اصلی جابهجایی ساکنان اشرف به لیبرتی بود. اما دولت سرخورده شد چرا که کسی جدا نشد و کسی سازمان را ترک نکرد. انتقال آنها به لیبرتی آنها را از هر زمان دیگر به هم نزدیکتر کرد. لذا اینها همه، دولت عراق و رژیم ایران را خشمگین کرد. حالا باید چه کار بکنند. آنها دست به هر کاری زدند تا این سازمان را منهدم کنند اما شکست خوردند. پس الآن باید به آنها حمله کرد و نهایتاً کل سازمان را از بین برد. برای دولت ایران موضوع اصلی رهبری در اشرف است و تخمین آنها این است که 200نفر هستند که باید دستگیر و استرداد شوند. بنابراین بار دیگر از همکاران سابقم در یونامی مصرانه میخواهم که لطفاً همین امشب و نه فردا دست به اقدام بزنید. با تشکر.
هورست تلچیک، رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ (1999-2008)
هورست تلچیک، رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ (1999-2008)
خانم رجوی، خانمها و آقایان، با تشکر از اینکه من را دعوت کردید. برای من یک افتخار است که اینجا باشم و از شما حمایت کنم، و برای گرامی داشتن شهدای شما در اشرف. خانمها و آقایان ما بار دیگر و بار دیگر با هم دیدار میکنیم، در پاریس، برلین، یا امروز در ژنو، و در حال حمایت خود، همبستگی و همدلی با همرزمان شما در کمپ لیبرتی هستیم. و اکنون برای 7 گروگان، بودهایم. درعینحال، ما شاهد 5 قتلعام علیه دوستان شما در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی بودهایم. آخرین مورد این 52 قربانی که به طرز فجیعی به قتل رسیدند، دستانشان از پشت بسته و به سرهای آنها شلیک شد. یک کشتار با انگیزههای سیاسی با اعلام از قبل. من این را کشتار با اعلام از قبل مینامم چون این قابل پشبینی بود. دولت عراق مسئول امنیت تمامی ساکنان است، اما تا کنون دولت عراق مطلقاً از ساکنان حفاظت نکرده است.
بنابراین، رژیم عراق مسئول قتلعام است. همه میدانند چقدر نخستوزیر مالکی به رژیم ایران نزدیک است. همه در مورد روابط نزدیک میان سرویس مخفی ایران و دولت عراق خبر دارند، دولت عراق مسئول جنایات در اشرف و همچنین مسئول سرنوشت 7 گروگان است.
خانمها و آقایان، برای هر قتلعام ما بارها و بارها نامهها و طومارهایی به رؤسای جمهوری، نخست وزیران، وزرا، دبیرکل ملل متحد، نماینده عالی اتحادیه اروپا داده و درخواست حفاظت ساکنان در اشرف، و اکنون در لیبرتی، و پناه دادن آنها در اروپا و آمریکای شمالی را میکنیم. تظاهرات علنی و جلسات سازماندهی میشوند، مانند امروز، و خواستار حفاظت و حمایت برای گروگانها و پناهجویان در لیبرتی میشوند. ما نیاز بهعمل داریم، نه فقط کلمات. ما نیاز بهعمل فوری، عمل برای آزادی 7 گروگان در اسرع وقت قبل از اینکه به رژیم ایران مسترد شوند. ما نیاز بهعمل برای حفاظت از ساکنان لیبرتی داریم، مادامی که مجبور به ماندن در آنجا هستند.
تا کنون مللمتحد بهطور واضح شکست خورده است، و ساکنان کمپ را کاملاً بیدفاع رها کرده است. باید از کمیساریای عالی پناهندگان مللمتحد سؤال کنیم چرا مصاحبهها نباید داخل کمپ لیبرتی انجام شوند و چرا باید بیرون از کمپ اجراء شوند. انجام مصاحبهها در داخل کمپ به حفاظت از ساکنان کمک خواهد کرد. چرا مللمتحد هرگز این را در نظر نگرفته که کلاه آبیها را در لیبرتی مستقر کند؟ آمریکا بهطور خاص شکست خورده است و اروپاییها مانند همیشه پاسیو هستند. رژیم ایران تنها یک منافع دارد: نابودی تمامی آنها در اسرع وقت. ما باید برای نجات یافتن همه اشرفیها و 7 گروگان بجنگیم. این وظیفه ماست و هرگز نباید تسلیم شویم.
هرگز امید خود را از دست ندهید. بعضاً آرزوهایی وجود دارد. اما بعضاً آرزوها به واقعیت تبدیل میشوند و من معتقدم که ایران بار دیگر یک کشور آزاد خواهد بود. با تشکر.
الساندرو پاگانو، نماینده پارلمان ایتالیا
بنابراین، رژیم عراق مسئول قتلعام است. همه میدانند چقدر نخستوزیر مالکی به رژیم ایران نزدیک است. همه در مورد روابط نزدیک میان سرویس مخفی ایران و دولت عراق خبر دارند، دولت عراق مسئول جنایات در اشرف و همچنین مسئول سرنوشت 7 گروگان است.
خانمها و آقایان، برای هر قتلعام ما بارها و بارها نامهها و طومارهایی به رؤسای جمهوری، نخست وزیران، وزرا، دبیرکل ملل متحد، نماینده عالی اتحادیه اروپا داده و درخواست حفاظت ساکنان در اشرف، و اکنون در لیبرتی، و پناه دادن آنها در اروپا و آمریکای شمالی را میکنیم. تظاهرات علنی و جلسات سازماندهی میشوند، مانند امروز، و خواستار حفاظت و حمایت برای گروگانها و پناهجویان در لیبرتی میشوند. ما نیاز بهعمل داریم، نه فقط کلمات. ما نیاز بهعمل فوری، عمل برای آزادی 7 گروگان در اسرع وقت قبل از اینکه به رژیم ایران مسترد شوند. ما نیاز بهعمل برای حفاظت از ساکنان لیبرتی داریم، مادامی که مجبور به ماندن در آنجا هستند.
تا کنون مللمتحد بهطور واضح شکست خورده است، و ساکنان کمپ را کاملاً بیدفاع رها کرده است. باید از کمیساریای عالی پناهندگان مللمتحد سؤال کنیم چرا مصاحبهها نباید داخل کمپ لیبرتی انجام شوند و چرا باید بیرون از کمپ اجراء شوند. انجام مصاحبهها در داخل کمپ به حفاظت از ساکنان کمک خواهد کرد. چرا مللمتحد هرگز این را در نظر نگرفته که کلاه آبیها را در لیبرتی مستقر کند؟ آمریکا بهطور خاص شکست خورده است و اروپاییها مانند همیشه پاسیو هستند. رژیم ایران تنها یک منافع دارد: نابودی تمامی آنها در اسرع وقت. ما باید برای نجات یافتن همه اشرفیها و 7 گروگان بجنگیم. این وظیفه ماست و هرگز نباید تسلیم شویم.
هرگز امید خود را از دست ندهید. بعضاً آرزوهایی وجود دارد. اما بعضاً آرزوها به واقعیت تبدیل میشوند و من معتقدم که ایران بار دیگر یک کشور آزاد خواهد بود. با تشکر.
الساندرو پاگانو، نماینده پارلمان ایتالیا
خانم رئیسجمهور رجوی
خانمها و آقایان و دوستان عزیز از مقاومت ایران
از طرف کمیته ایتالیایی پارلمانترها و شهروندان برای ایران آزاد برای من افتخاری است که امروز اینجا با شما هستم. بعد از مراسم فوقالعاده 3ماه قبل در پاریس.
قبل از همه میخواهم به خانم رجوی و خانواده 52 قهرمانی که در روز 1سپتامبر قتلعام شدند چه آنهایی که در اینجا هستند و چه آنهایی که در کمپ لیبرتی و یا هر گوشه جهان هستند تسلیت بگویم. اما بونینو وزیر خارجه ما به شدیدترین لحن این جنایت را محکوم کرده و خواستار تضمین حفاظت از ساکنان کمپ لیبرتی و همچنین تحقیقات تماماً مستقل و کامل در رابطه با آن شده است.
من امروز میخواهم خیلی کوتاه به دروغگوییها و فریب دولت عراق بپردازم. اکنون زمان آن رسیده است که یک شکایت قوی از این حکومت ظالم بهعمل آید، طی این چند سال و در 5 قتلعامی که صورت گرفته ساکنان بکرات این دروغها را به ملل متحد، دولت آمریکا و اتحادیه اروپا گزارش کرده و با سند و مدرک نشان دادهاند. اگر به این اسناد و مدارک توجه میشد، میشد فهمید که دولت عراق قصد چه توطئه پلیدی را به خواست رژیم ایران دارد و دیگر شاید لازم نبود که امروز برای این کشتهها گریه کنیم، بعد هم هر بار با دروغهایی که شعور جامعه بینالمللی را مورد اهانت قرار میدهد قصد دارد اقدامات جنایتکارانه خود را بپوشاند تا خود را از حسابرسی در ببرد. بعد از جنایت بهغایت سبعانه 1سپتامبر مالکی ابتدا منکر هر گونه حملهیی به اشرف شد و آن را حاصل یک جدال درونی بین نفرات داخل کمپ دانست چون فکر میکرد هیچ عکس و فیلمی از کمپ خارج نخواهد شد که جهان بفهمد در آنجا چه اتفاقی افتاده است و البته غافلگیر شد وقتی دید که عکس و فیلمهای آدمکشانش روی یوتیوب و سایتها ظاهر شد. بعد از اینکه مقاومت ایران افشا کرد که 7تن در این حمله بهگروگانگرفتهشدهاند و بعد از آنکه بسیاری از سازمانهای حقوقبشری، پارلمان اروپا، کمیساریای عالی پناهندگان و بسیاری از پارلمانترها از سراسر جهان خواستار آزادی 7 گروگان شدند وزارت بهاصطلاح حقوقبشر عراق گفت این 7تن در بازداشت نیروهای امنیتی عراق قرار دارند و علت دستگیری آنها این بوده که گویا این پناهندگان بیدفاع و بیسلاح به نیروهای امنیتی تا دندان مسلح عراقی حمله کردهاند. از آنجایی که دروغگو کم حافظه است لابد وزارت حقوقبشر وقتی داشت این دروغ را میگفت فراموش کرده بود که نخست وزیرشان در یک دروغ دیگر در 1سپتامبر اصلاً منکر آن شده بود که نیروهای امنیتی عراق به داخل کمپ اشرف رفته باشند.
ما با دولتی مواجه هستیم که مسئول اول آن یعنی مالکی کوچکترین صداقتی ندارد و هیچ حرف راستی نمیزند. و خون حدود 120تن از ساکنان نیز روی دستان او قرار دارد. پس دیگر هیچ اعتمادی به این حکومت نمیتوان کرد. هیچ اعتمادی در حفاظت از کمپ لیبرتی نمیتوان به او کرد، مانند اینکه اعتماد کرد و بره را به گرگ سپرد، و مطلقاً هیچ اعتمادی در مورد انجام تحقیقات حول جنایتی که خودش انجام داده نمیتوان به او داشت. گناهکار نمیتواند خودش هم قاضی باشد،
باید به او با قاطعترین لحن گفت همین امروز و نه حتی یک روز بعد باید گروگانها را آزاد کنی.
مسئولیت حفاظت باید تماماً برعهده مللمتحد و دولت آمریکا باشد. باید به او گفت: اگر گروگانها را بلادرنگ آزاد نکنی و اگر اجازه ندهی که کلاه آبیهای مللمتحد در کمپ لیبرتی مستقر شوند باید منتظر عواقب آن در روابط سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا با عراق باشی.
در خاتمه میخواهم بگویم که به عقیده من و ایتالیا، برگزاری یک چنین جلسهای در یک مقر بینالمللی در مقر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل خیلی خیلی مهم و با معنی میباشد و امروز بهعنوان رئیس کمیته ایتالیایی پارلمانترها و شهروندان برای ایران آزاد از خانم ناوی پیلای کمیسر عالی حقوقبشر سازمان ملل میخواهم که بر روی مالکی و بر روی عراق فشار آورده تا اینکه بلافاصله 7 گروگان که 6نفر آنها زن میباشند و در جریان حمله به کمپ ربوده شدند آزاد شوند. همچنین میخواهم که ایالات متحده آمریکا و سازمان مللمتحد روی عراق فشار آورده تا اینکه 7 گروگان تحویل رژیم ایران داده نشود چیزی که خواسته مالکی میباشد. و بهویژه خواستار آن هستم که سازمان ملل یک کمیته حقیقتیاب تشکیل داده تا اینکه یک تحقیقات دقیق و ریز با اسناد و مدارک انجام داده تا حقیقت را روشن کنند.
واقعیت در تعریف یکی است و در رابطه با این یک واقعیت، اگر مسئول آن مشخص شود بایستی بهخاطر این جنایت برای محاکمه به دادگاه عالی لاهه کشانده شود چیزی که جامعه بینالمللی به اتفاق با آن موافق است. در رابطه با این موارد دقیق و غیرمنعطف میباشیم. این خواسته مردم ایران میباشد، این خواسته کسانی است که زندگی خود را برای آزادی فدا کردند، این خواسته تمامی کسانی است که به یک زندگی بهتر امید دارند.
زنده باد مقاومت ایران
زنده باد آزادی
خانمها و آقایان و دوستان عزیز از مقاومت ایران
از طرف کمیته ایتالیایی پارلمانترها و شهروندان برای ایران آزاد برای من افتخاری است که امروز اینجا با شما هستم. بعد از مراسم فوقالعاده 3ماه قبل در پاریس.
قبل از همه میخواهم به خانم رجوی و خانواده 52 قهرمانی که در روز 1سپتامبر قتلعام شدند چه آنهایی که در اینجا هستند و چه آنهایی که در کمپ لیبرتی و یا هر گوشه جهان هستند تسلیت بگویم. اما بونینو وزیر خارجه ما به شدیدترین لحن این جنایت را محکوم کرده و خواستار تضمین حفاظت از ساکنان کمپ لیبرتی و همچنین تحقیقات تماماً مستقل و کامل در رابطه با آن شده است.
من امروز میخواهم خیلی کوتاه به دروغگوییها و فریب دولت عراق بپردازم. اکنون زمان آن رسیده است که یک شکایت قوی از این حکومت ظالم بهعمل آید، طی این چند سال و در 5 قتلعامی که صورت گرفته ساکنان بکرات این دروغها را به ملل متحد، دولت آمریکا و اتحادیه اروپا گزارش کرده و با سند و مدرک نشان دادهاند. اگر به این اسناد و مدارک توجه میشد، میشد فهمید که دولت عراق قصد چه توطئه پلیدی را به خواست رژیم ایران دارد و دیگر شاید لازم نبود که امروز برای این کشتهها گریه کنیم، بعد هم هر بار با دروغهایی که شعور جامعه بینالمللی را مورد اهانت قرار میدهد قصد دارد اقدامات جنایتکارانه خود را بپوشاند تا خود را از حسابرسی در ببرد. بعد از جنایت بهغایت سبعانه 1سپتامبر مالکی ابتدا منکر هر گونه حملهیی به اشرف شد و آن را حاصل یک جدال درونی بین نفرات داخل کمپ دانست چون فکر میکرد هیچ عکس و فیلمی از کمپ خارج نخواهد شد که جهان بفهمد در آنجا چه اتفاقی افتاده است و البته غافلگیر شد وقتی دید که عکس و فیلمهای آدمکشانش روی یوتیوب و سایتها ظاهر شد. بعد از اینکه مقاومت ایران افشا کرد که 7تن در این حمله بهگروگانگرفتهشدهاند و بعد از آنکه بسیاری از سازمانهای حقوقبشری، پارلمان اروپا، کمیساریای عالی پناهندگان و بسیاری از پارلمانترها از سراسر جهان خواستار آزادی 7 گروگان شدند وزارت بهاصطلاح حقوقبشر عراق گفت این 7تن در بازداشت نیروهای امنیتی عراق قرار دارند و علت دستگیری آنها این بوده که گویا این پناهندگان بیدفاع و بیسلاح به نیروهای امنیتی تا دندان مسلح عراقی حمله کردهاند. از آنجایی که دروغگو کم حافظه است لابد وزارت حقوقبشر وقتی داشت این دروغ را میگفت فراموش کرده بود که نخست وزیرشان در یک دروغ دیگر در 1سپتامبر اصلاً منکر آن شده بود که نیروهای امنیتی عراق به داخل کمپ اشرف رفته باشند.
ما با دولتی مواجه هستیم که مسئول اول آن یعنی مالکی کوچکترین صداقتی ندارد و هیچ حرف راستی نمیزند. و خون حدود 120تن از ساکنان نیز روی دستان او قرار دارد. پس دیگر هیچ اعتمادی به این حکومت نمیتوان کرد. هیچ اعتمادی در حفاظت از کمپ لیبرتی نمیتوان به او کرد، مانند اینکه اعتماد کرد و بره را به گرگ سپرد، و مطلقاً هیچ اعتمادی در مورد انجام تحقیقات حول جنایتی که خودش انجام داده نمیتوان به او داشت. گناهکار نمیتواند خودش هم قاضی باشد،
باید به او با قاطعترین لحن گفت همین امروز و نه حتی یک روز بعد باید گروگانها را آزاد کنی.
مسئولیت حفاظت باید تماماً برعهده مللمتحد و دولت آمریکا باشد. باید به او گفت: اگر گروگانها را بلادرنگ آزاد نکنی و اگر اجازه ندهی که کلاه آبیهای مللمتحد در کمپ لیبرتی مستقر شوند باید منتظر عواقب آن در روابط سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا با عراق باشی.
در خاتمه میخواهم بگویم که به عقیده من و ایتالیا، برگزاری یک چنین جلسهای در یک مقر بینالمللی در مقر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل خیلی خیلی مهم و با معنی میباشد و امروز بهعنوان رئیس کمیته ایتالیایی پارلمانترها و شهروندان برای ایران آزاد از خانم ناوی پیلای کمیسر عالی حقوقبشر سازمان ملل میخواهم که بر روی مالکی و بر روی عراق فشار آورده تا اینکه بلافاصله 7 گروگان که 6نفر آنها زن میباشند و در جریان حمله به کمپ ربوده شدند آزاد شوند. همچنین میخواهم که ایالات متحده آمریکا و سازمان مللمتحد روی عراق فشار آورده تا اینکه 7 گروگان تحویل رژیم ایران داده نشود چیزی که خواسته مالکی میباشد. و بهویژه خواستار آن هستم که سازمان ملل یک کمیته حقیقتیاب تشکیل داده تا اینکه یک تحقیقات دقیق و ریز با اسناد و مدارک انجام داده تا حقیقت را روشن کنند.
واقعیت در تعریف یکی است و در رابطه با این یک واقعیت، اگر مسئول آن مشخص شود بایستی بهخاطر این جنایت برای محاکمه به دادگاه عالی لاهه کشانده شود چیزی که جامعه بینالمللی به اتفاق با آن موافق است. در رابطه با این موارد دقیق و غیرمنعطف میباشیم. این خواسته مردم ایران میباشد، این خواسته کسانی است که زندگی خود را برای آزادی فدا کردند، این خواسته تمامی کسانی است که به یک زندگی بهتر امید دارند.
زنده باد مقاومت ایران
زنده باد آزادی
نخستوزیر، سید احمد غزالی
خانم رئیسجمهور، دوستان عزیز، میهمانان محترم و دوستان مقاومت ایران، خواهران و برادران عزیز ایرانی،
من به نیابت از شما به دوستان ایرانی که در این دوره دردناک برای مقاومت و مردم ایران در اعتصابغذا هستند، درود میفرستم. من به شما درود میفرستم و با تعظیم در برابر شما شروع میکنم، در برابر شهدای بسیار عزیز اول سپتامبر 2013 شوم.
52 قهرمان و شهید مقاومت ایران. کلمه قویتری برای بیان درد وجود ندارد. صفتی سختتر برای محکوم کردن وحشیگری و پستی عاملان این جنایت علیه بشریت وجود ندارد. و هشداری مؤثرتری برای خشمگین شدن در برابر سکوت و بیعملی در برابر جنایت علیه بشریت وجود ندارد.
خانم رئیسجمهور مریم رجوی دیروز در سخنانی نصیحت گرانه خطاب به کمیسر عالی حقوقبشر میگفت، من استناد میکنم: ”امروز هیچکس نمیتواند بگوید که آمدن این قتلعام وحشتناک را ندیده است“. طاهر بومدرا به نوبه خودش در یک سخنرانی در سازمان ملل میگفت که آمریکا، سازمان ملل، دولت عراق نمیتوانستند و این غیرممکن بود که آن چیزی که اتفاق افتاده را نادیده بگیرند و نمیتوانند وقایع گروگانها را نادیده بگیرند.
و این جالب است بدانید و دقیقاً بخوانید این تنظیم رابطه را وقتی که مجدداً صحبت از شروع مجدد مذاکرات بین دولت آمریکا و رژیم ایران است.
من جداًنگرانم که این اشتباه که نتایج آن را دیدم، مجدداً تکرار شود وقتی بحث نزدیک شدن رئیسجمهور اوباما به روحانی است. آمریکا نباید درسهای گذشته را فراموش کند.
در سال 1939 همچنین دولتهای اروپا سیاست مماشات را در قبال هیتلر در بر گرفتند یعنی در قبال رژیم نازی آن زمان. و نتیجه آن مونیخ بود و یک جنگ جهانی که منجر به مرگ بیش از 100 میلیون نفر شد. و نتایج آن هولوکاست و کمپهای اسرای جنگی، اورادور سورگلان بود که سالگرد آن را گرامی داشتیم و نقطه به نقطه مشابه اتفاقی است که در اشرف افتاده است. اورادور سورگلان یک شهر است، یک دهکده است که تنها نیروی نازی وارد آن شد و دقیقاً مانند اشرف، ساکنان بیسلاح و بیگناه آنجا را به رگبار بست که منجر به 600 کشته شد.
پس یک رژیم دیکتاتوری نمیتواند معتبر باشد. یک رژیم دیکتاتوری نمیتواند توسط یک قدرت جهانی به پای میز مذاکره کشانده شود. و برای این است که خانم مریم رجوی که من ده سال سخنرانیهای او را میشنوم، میگوید راهحل سوم. نه جنگ که فقط میتواند در خدمت رژیم باشد و نه مماشات و مذاکره. راهحل سوم این است که بگذارید مردم ایران این رژیم را سرنگون کنند. سد راه مقاومت ایران نشوید، سد راه تنها قدرت سیاسی قادر به زمین زدن این رژیم نشوید. و این تنها روی اعتبار دولت آمریکا بلکه بر روی نتایج هم... من فکر میکنم که اگر لطمهیی به اعتبار دولت آمریکا وارد شود، این یک گیت باز برای بینظمی و اختلال است. یعنی نظمی که قرار است توسط سازمان ملل و دولت آمریکا به اجرا گذاشته شود.
و در آخر من دولت آمریکا و سازمان ملل را برمیانگیزم که به خسارتهای که رژیمهای دیکتاتوری و در رأس آنها یک رژیم مانند رژیم ایران میتوانند ایجاد کنند، کم بها ندهند.
به یاد بیاورید، چون تهدید این است که فراموش کنیم، کشتن 7نفر برای این رژیمها کاری ندارد. در سال 1988در زندانهای ایران 30هزار زندانی سیاسی وجود داشت. این را ثبت کنید. 30هزار زندانی سیاسی که توسط قضاییه رژیم ملاها محاکمه شده بودند و برخی به سه سال حبس محکوم شده بودند، برخی 5سال و برخی 10سال و این تصمیم قضایی بود. و در سال 1988، خمینی دستور قتلعام این 30هزار نفر را داد. و این در مدت زمان سه ماه انجام شد. این در سه ماه در برابر دسیسه سکوت بینالمللی انجام شد که واقعاً منقلب کننده است. پس اگر آمریکاییها و سازمان ملل از داستان 7 گروگان بگذرند، و اگر خدایی ناکرده بلایی سرشان بیاید، خوب بدانند که رژیم ایران آن را بهعنوان یک علامت از طرف آنها یعنی یک چراغ سبز تلقی خواهد کرد.
سازمان مجاهدین در طی این سالیان هیچوقت از دادن هشدار در رابطه با تهدید حمله به اشرف به جامعه بینالملل باز نایستاد. با وجود شکنجههای فیزیکی، حملههای نظامی و قتلعامهای پیدرپی بیگناهان، من احساس میکنم که بازیگران بزرگ بینالمللی به خواندن این وقایع مانند بوقلمونی که در برابر خطر سرش را در خاک میکند که خطر را نبیند ادامه میدهند. مرسی.
فیلیپ کراولی، سخنگو و معاون وزارتخارجه آمریکا (2009-2011)
من به نیابت از شما به دوستان ایرانی که در این دوره دردناک برای مقاومت و مردم ایران در اعتصابغذا هستند، درود میفرستم. من به شما درود میفرستم و با تعظیم در برابر شما شروع میکنم، در برابر شهدای بسیار عزیز اول سپتامبر 2013 شوم.
52 قهرمان و شهید مقاومت ایران. کلمه قویتری برای بیان درد وجود ندارد. صفتی سختتر برای محکوم کردن وحشیگری و پستی عاملان این جنایت علیه بشریت وجود ندارد. و هشداری مؤثرتری برای خشمگین شدن در برابر سکوت و بیعملی در برابر جنایت علیه بشریت وجود ندارد.
خانم رئیسجمهور مریم رجوی دیروز در سخنانی نصیحت گرانه خطاب به کمیسر عالی حقوقبشر میگفت، من استناد میکنم: ”امروز هیچکس نمیتواند بگوید که آمدن این قتلعام وحشتناک را ندیده است“. طاهر بومدرا به نوبه خودش در یک سخنرانی در سازمان ملل میگفت که آمریکا، سازمان ملل، دولت عراق نمیتوانستند و این غیرممکن بود که آن چیزی که اتفاق افتاده را نادیده بگیرند و نمیتوانند وقایع گروگانها را نادیده بگیرند.
و این جالب است بدانید و دقیقاً بخوانید این تنظیم رابطه را وقتی که مجدداً صحبت از شروع مجدد مذاکرات بین دولت آمریکا و رژیم ایران است.
من جداًنگرانم که این اشتباه که نتایج آن را دیدم، مجدداً تکرار شود وقتی بحث نزدیک شدن رئیسجمهور اوباما به روحانی است. آمریکا نباید درسهای گذشته را فراموش کند.
در سال 1939 همچنین دولتهای اروپا سیاست مماشات را در قبال هیتلر در بر گرفتند یعنی در قبال رژیم نازی آن زمان. و نتیجه آن مونیخ بود و یک جنگ جهانی که منجر به مرگ بیش از 100 میلیون نفر شد. و نتایج آن هولوکاست و کمپهای اسرای جنگی، اورادور سورگلان بود که سالگرد آن را گرامی داشتیم و نقطه به نقطه مشابه اتفاقی است که در اشرف افتاده است. اورادور سورگلان یک شهر است، یک دهکده است که تنها نیروی نازی وارد آن شد و دقیقاً مانند اشرف، ساکنان بیسلاح و بیگناه آنجا را به رگبار بست که منجر به 600 کشته شد.
پس یک رژیم دیکتاتوری نمیتواند معتبر باشد. یک رژیم دیکتاتوری نمیتواند توسط یک قدرت جهانی به پای میز مذاکره کشانده شود. و برای این است که خانم مریم رجوی که من ده سال سخنرانیهای او را میشنوم، میگوید راهحل سوم. نه جنگ که فقط میتواند در خدمت رژیم باشد و نه مماشات و مذاکره. راهحل سوم این است که بگذارید مردم ایران این رژیم را سرنگون کنند. سد راه مقاومت ایران نشوید، سد راه تنها قدرت سیاسی قادر به زمین زدن این رژیم نشوید. و این تنها روی اعتبار دولت آمریکا بلکه بر روی نتایج هم... من فکر میکنم که اگر لطمهیی به اعتبار دولت آمریکا وارد شود، این یک گیت باز برای بینظمی و اختلال است. یعنی نظمی که قرار است توسط سازمان ملل و دولت آمریکا به اجرا گذاشته شود.
و در آخر من دولت آمریکا و سازمان ملل را برمیانگیزم که به خسارتهای که رژیمهای دیکتاتوری و در رأس آنها یک رژیم مانند رژیم ایران میتوانند ایجاد کنند، کم بها ندهند.
به یاد بیاورید، چون تهدید این است که فراموش کنیم، کشتن 7نفر برای این رژیمها کاری ندارد. در سال 1988در زندانهای ایران 30هزار زندانی سیاسی وجود داشت. این را ثبت کنید. 30هزار زندانی سیاسی که توسط قضاییه رژیم ملاها محاکمه شده بودند و برخی به سه سال حبس محکوم شده بودند، برخی 5سال و برخی 10سال و این تصمیم قضایی بود. و در سال 1988، خمینی دستور قتلعام این 30هزار نفر را داد. و این در مدت زمان سه ماه انجام شد. این در سه ماه در برابر دسیسه سکوت بینالمللی انجام شد که واقعاً منقلب کننده است. پس اگر آمریکاییها و سازمان ملل از داستان 7 گروگان بگذرند، و اگر خدایی ناکرده بلایی سرشان بیاید، خوب بدانند که رژیم ایران آن را بهعنوان یک علامت از طرف آنها یعنی یک چراغ سبز تلقی خواهد کرد.
سازمان مجاهدین در طی این سالیان هیچوقت از دادن هشدار در رابطه با تهدید حمله به اشرف به جامعه بینالملل باز نایستاد. با وجود شکنجههای فیزیکی، حملههای نظامی و قتلعامهای پیدرپی بیگناهان، من احساس میکنم که بازیگران بزرگ بینالمللی به خواندن این وقایع مانند بوقلمونی که در برابر خطر سرش را در خاک میکند که خطر را نبیند ادامه میدهند. مرسی.
فیلیپ کراولی، سخنگو و معاون وزارتخارجه آمریکا (2009-2011)
بعد از 30سال کار و تجربه در زمینه امنیت ملی شما یاد میگیرید که چیزهای بسیار کمی، تصادفی هستند. اگر یکی باشد میتوان آن را استثنا کرد. اگر دو بار شد مشکوک است و ما تنها در امسال سه مورد داشتیم که افراد در کمپ لیبرتی و کمپ اشرف مورد حمله قابلتوجه قرار گرفتهاند. این علاوه بر تراژدیهایی بوده که در سالهای اخیر رخ داده است.
پنج حمله تصادفی نیستند بلکه یک رشته عملیات نظامی است. ما دیگر نمیتوانیم وانمود کنیم که دولت عراق در این تراژدی در حال وقوع تنها یک ناظر است. ما با اتفاقات تصادفی مواجه نیستیم. ما با تصمیمگیریهای آگاهانه از طرف عراق روبهرو هستیم و این انتخابها توسط دولت عراق ساکنان کمپ لیبرتی را در خطر بزرگ و مستمر قرار داده است.
دولت عراق میخواهد ما باور کنیم که این یک درگیری بین خود ساکنان بوده است. دولت عراق میخواهد ما باور کنیم که مواد منفجره در خود کمپ بوده است. دولت عراق میخواهد ما باور کنیم که آنها هیچ نقشی در آن نداشتند. دولت عراق حتی حاضر نیست تأیید کند که هفت گروگان را در دست دارد. همانطور که ما میدانیم این ادعاها بهسادگی بیاعتبارند و ما مدارک لازم برای اثبات آن را داریم.
ساده است که فراموش کنیم 52جان از دست رفته در عراق در مقابل هزار جان از دست رفته هر هفته در سوریه چیزی نیست. اما تفاوت این است که جامعه بینالمللی به رهبری آمریکا متعهد شد کمک کند تا این افراد سالم از عراق و از خطر خارج شوند.
- ابتدا هفت نفری که در بازداشت عراق هستند باید فوراً آزاد شوند و به همکاران خود در کمپ لیبرتی بپیوندند. تمامی دولتها و بهطور خاص دولت من باید بهطور علنی و محرمانه خواستار آزادی آنها شوند. ما باید فراتر از تکذیبیههای عراق برویم و به این هفت نفر دسترسی پیدا کنیم تا وضعیت بازداشت آنها را بتوان ثبت کرد. و ما باید این فشار را روی دولت عراق نگهداریم تا آنکه آنها آزاد شوند. کمیساریای عالی پناهندگان در اینکه این هفت نفر پناهجو بوده و حق حفاظت بینالمللی دارند ثابت قدم بوده است. ما باید خواستار شویم که عراق مطابق قاعدهها بینالمللی در مورد این کیس عمل کند.
- دوم اینکه امنیت در کمپ لیبرتی بهسادگی در محیطی که حملات بیشتر مورد انتظار است، کافی نیست. امنیت آنها باید به اولویت بالاتری تبدیل شود. و من به همکارانم میپیوندم در اینکه بگویم که سازمان ملل بیشتر از این برای بهبود امنیت فعال شود، از جمله با استقرار سربازان کلاه آبی در خود کمپ لیبرتی.
فاکتها غیرقابل انکار هستند، با در نظر گرفتن آنچه وب سایت نخستوزیر مالکی منتشر کرده وضعیت فعلی غیرقابلقبول است. تأخیرهای مستمر دولت عراق در عدم ورود امکانات پایهیی امنیتی به داخل کمپ شامل تی-وال، سنگر، کیسه شن و دیگر اقدامهای دیگر قابلتحمل نیست. امنیت یک حق پایهیی انسانی است
کسانی که در لیبرتی هستند سلاحهایشان را دادند. آنها توافق کردند که جابهجا شوند. آنها اطمینانهای بینالمللی را قبول کردند که امن خواهند بود. ساکنان کمپ لیبرتی الآن زیر حمله قرار دارند. کسانی که در لیبرتی هستند حالا دارند کشته میشوند و در خطرند.
آنچه در تردید است نه شجاعت افراد در کمپ لیبرتی بلکه این است که جامعه بینالمللی حاضر است چه کاری بکند تا از آنها حفاظت و دفاع کند. در ماههای اخیر غیرنظامیان ابتدا تهدید شده و سپس با سلاحهای شیمیایی در سوریه کشته شدند، جامعه بینالمللی و آمریکا خط قرمزی ترسیم کردند و گفتند که این نقص قاعدهها بینالمللی است و بر آن تبعاتی مترتب است. آیا نباید در رابطه با حملات به لیبرتی و اشرف خط سرخ مشابهی وجود داشته باشد؟ این حملات غیرقابلقبول است و باید متوقف شوند.
ما باید حقوقبشر را برای همه محقق کنیم. از جمله حقوقبشر کسانی که در کمپ لیبرتی هستند. اگر ما مسئولیت جهانی حفاظت را مورد تأیید قرار میدهیم، این باید در دنیای ما معنی مشخص داشته باشد یا اگر معنی دارد باید در مورد کمپ لیبرتی نیز اعمال شود. درها باید در اروپا و در آمریکا باز شوند. افراد باید از خطر دور شوند. نه یک روزی بلکه امروز. همانطور که همه ما میدانیم فرصتی برای از دست دادن وجود ندارد.
مارک کینزبرگ، سفیر پیشین آمریکا در مراکش
خانم رجوی، میهمانان محترم و سخنرانان برجسته، من میخواهم یک لحظه در مورد شما صحبت کنم. شما با صبر بسیار به شخصیتهای برجسته بینالمللی گوش دادهاید، افرادی که یک پیام مهم نه تنها برای شما، بلکه برای دولتهای محترم خود دارند. شما ساعتهای زیادی اینجا نشستهاید در حالیکه همگی ما به این تصاویر این افرادی که با قساوت کشته شدهاند نگاه کردهایم. در حالیکه اینجا نشسته بودم به این فکر میکردم که چه میزان درد را شما در قلوب خود حس میکنید، برای جانهایی که وقف آرمانی شدند که همگی ما در آن شریک هستیم. شما اینجا با صبر نشستهاید، با این اشراف که جان 7 گروگان در خطر فوری است. وقتی من به آن تصاویر ویدئویی نگاه کردم، که شما الآن با ما نگاه کردید، آن افرادی که ردیف شده و دستانشان از پشت بسته و با شقاوت تمام به آنها شلیک شده، این یک تصویر دیگری بود که من را یاد کودکان و افراد بیگناهی که در دمشق ردیف شده و توسط یک دیکتاتور مشابه کشته شدند، انداخت. این یک جنایت علیه بشریت بود که صورت گرفت و احساسات شما به حق است، و من این را درک میکنم و من هم با احساسات شما شریک و همدرد هستم، و شما به سازمانهای بینالمللی، ملل متحد، کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد، شما به دولتهای اروپا و همچنین دولت من فراخوان دادهاید که اقدام کنند.
مهمترین مسأله این است که مطمئن شویم نخستوزیر عراق درک کند که این تنها یک درخواست از طرف ما به او نیست، بلکه عواقبی برای شخص او، عواقبی برای دولت او، و عواقبی برای روابطی که ظرفیت او برای ادامه رهبری این کشور را تأمین میکنند، دارد. این نکته اول است.
شما از اقصی نقاط جهان آمدهاید تا افراد در اینجا هم صدای شما را بشنوند. من به شما قول میدهم که صدای شما را شنیدم. من به شما قول میدهم که هر کاری بتوانم انجام خواهم داد. با تشکر فراوان
سناتور مارگاریتا دوران، عضو سنای اسپانیا
عصر بهخیر خانم رجوی چه حادثهٴ دیگری نیاز است صورت گیرد جامعه بینالمللی بالاخره درک کند که جان پناهندگان ایرانی تحت شرایط کنونی در عراق در خطر دائم قرار دارد؟ چه تعداد کشته دیگر، چه تعداد مجروح دیگر، چه تعداد گروگان دیگر لازم است تا جامعه بینالمللی یک اقدام به واقع مؤثر برای نجات جان پناهندگان ایرانی اتخاذ کند؟ چه چیز دیگری ناوی پیلای و بان کیمون نیاز دارند؟ چه چیز دیگری دولت آمریکا و جامعه اتحادیه اروپا نیاز دارند؟ تا کی باید جان پناهندگانی ایرانی در دستان دولت طرفدار ایران در عراق باشد؟ تا کی جامعه بینالمللی در مورد وضعیت اسفناک پناهندگان ایرانی به طرف دیگری نگاه خواهد کرد؟ چه قدر دیگر؟ آیا بار دیگر تأخیر خواهیم داشت؟ چه میزان شواهدی آنها نیاز دارند در مورد قتلعام اخیر در کمپ اشرف، که در آن 52 فرد بیدفاع در یک حمله وحشیانه کشته شدند و طی آن نیروهای عراقی 7 عضو کمپ، از جمله شش زن را، ربودند؟
100 پناهنده بیدفاع و غیرمسلح، اعضاء جنبش اصلی اپوزیسیون ایرانی، سازمان مجاهدین خلق ایران، طبق یک توافق چهارجانبه میان آمریکا، ملل متحد، دولت عراق و مجاهدین خلق، امضاء شده در 17 اوت 2012، در اشرف باقی مانده بودند. آنها مسئول نظارت بر اموال 3هزار تن دیگری بودند که از اشرف به لیبرتی در نزدیکی بغداد در سال گذشته منتقل شدند، تا اموال فروخته شود یا غرامتی بابت آنها پرداخته شود.
از سال 2009، وقتی نیروهای آمریکایی حفاظت اشرف را به نیروهای عراقی تحویل دادند، این کمپ در چندین نوبت از جانب نیروهای عراقی مورد حمله قرار گرفته، آخرین قتلعام علیه ساکنینی که همگی از استاتو حفاظتشده تحت کنوانسیون چهارم ژنو برخوردار بودند و همچنین از جانب کمیساریای عالی پناهندگان مللمتحد بهعنوان افراد مورد نگرانی شناخته شده بودند، معادل جنایت علیه بشریت است.
اما در واقع چرا ما امروز اینجا هستیم. ما قویاً وقایع 1سپتامبر را در کمپ محکوم میکنیم اینجا برای درخواست چه چیزی آمدهایم؟ نخست، ما خواهان آزادی فوری 7 گروگان توسط عراق هستیم. ما خواهان آن هستیم که دولت عراق بایستی پاسخگو باشد و همچنین بایستی یک تحقیقات مستقل بینالمللی در مورد قتلعام کمپ اشرف صورت گیرد. ما خواهان استقرار یک تیم دائم کلاه آبی در کمپ لیبرتی هستیم. ما برای تأمین تجهیزات حفاظتی فوری در کمپ لیبرتی فراخوان میدهیم، از جمله سقفهای دو جداره برای بنگالها و بازگشت تی-والها و سنگرهای بتونی.
من میدانم بسیاری از هواداران مقاومت وارد اعتصابغذا در لندن، برلین، اتاوا، در کمپ لیبرتی و اینجا در ژنو شدهاند، و همگی آنها ادامه خواهند داد تا به جامعه بینالمللی فشار آورند اقدامی اتخاذ کنند. آنها نباید این را نادیده بگیرند.
با تشکر فراوان
100 پناهنده بیدفاع و غیرمسلح، اعضاء جنبش اصلی اپوزیسیون ایرانی، سازمان مجاهدین خلق ایران، طبق یک توافق چهارجانبه میان آمریکا، ملل متحد، دولت عراق و مجاهدین خلق، امضاء شده در 17 اوت 2012، در اشرف باقی مانده بودند. آنها مسئول نظارت بر اموال 3هزار تن دیگری بودند که از اشرف به لیبرتی در نزدیکی بغداد در سال گذشته منتقل شدند، تا اموال فروخته شود یا غرامتی بابت آنها پرداخته شود.
از سال 2009، وقتی نیروهای آمریکایی حفاظت اشرف را به نیروهای عراقی تحویل دادند، این کمپ در چندین نوبت از جانب نیروهای عراقی مورد حمله قرار گرفته، آخرین قتلعام علیه ساکنینی که همگی از استاتو حفاظتشده تحت کنوانسیون چهارم ژنو برخوردار بودند و همچنین از جانب کمیساریای عالی پناهندگان مللمتحد بهعنوان افراد مورد نگرانی شناخته شده بودند، معادل جنایت علیه بشریت است.
اما در واقع چرا ما امروز اینجا هستیم. ما قویاً وقایع 1سپتامبر را در کمپ محکوم میکنیم اینجا برای درخواست چه چیزی آمدهایم؟ نخست، ما خواهان آزادی فوری 7 گروگان توسط عراق هستیم. ما خواهان آن هستیم که دولت عراق بایستی پاسخگو باشد و همچنین بایستی یک تحقیقات مستقل بینالمللی در مورد قتلعام کمپ اشرف صورت گیرد. ما خواهان استقرار یک تیم دائم کلاه آبی در کمپ لیبرتی هستیم. ما برای تأمین تجهیزات حفاظتی فوری در کمپ لیبرتی فراخوان میدهیم، از جمله سقفهای دو جداره برای بنگالها و بازگشت تی-والها و سنگرهای بتونی.
من میدانم بسیاری از هواداران مقاومت وارد اعتصابغذا در لندن، برلین، اتاوا، در کمپ لیبرتی و اینجا در ژنو شدهاند، و همگی آنها ادامه خواهند داد تا به جامعه بینالمللی فشار آورند اقدامی اتخاذ کنند. آنها نباید این را نادیده بگیرند.
با تشکر فراوان
الس دمول - نماینده پارلمان بلژیک
خانمها و آقایان، خانم رئیسجمهور رجوی. میخواهم همبستگی خودم و بسیاری از همکارانم در پارلمان بلژیک را با جنبش شما ابراز دارم. خانم رجوی ما یقین داریم که مقاومت ایران تحت رهبری شما با دیدگاه جدایی دین از دولت و تعهد در برابر دموکراسی، دارای بهترین جایگزین در برابر رژیم حاکم بر ایران میباشد. امسال 25مین سالگرد اعدام 30، 000 زندانی سیاسی در تابستان 1988 در ایران است. اکثر آنها از اعضای سازمان مجاهدین بودند. قربانیان اعدامها در گورهای جمعی در سراسر ایران پراکنده شدهاند. بسیاری از آنها در گورستان خاوران در تهران به خاک سپرده شدند. و حتی امروز خانوادههای این قربانیان در اطراف گورستانها سرگردان هستند و نمیدانند که عزیزانشان در کدام نقطه دفن شدهاند. بهنظر میرسد که در تقدیر سازمان مجاهدین خلق ایران است که برای آزادی ایران قیمت سنگینی بدهد. اتفاقی که 20روز پیش در اشرف صورت گرفت تنها یک نمونه تراژیک دیگر است. وقتی که از حمله به کمپ اشرف با خبر شدم به خشم آمدم. من میدانم که بسیاری از این قربانیان از اعضای ارشد سازمان مجاهدین بودند. برخی از آنها حتی در دوران رژیم شاه زندانی سیاسی بودند. دوستان عزیز، من در غم و اندوه شما شریکم و من میتوانم بگویم که امروز در اینجا این یک احساس مشهود است. اما من یقین دارم که شما به 52 برادر و خواهرتان بسیار افتخار میکنید. بهخاطر مقاومتشان و بهخاطر نبردشان برای آزادی و دموکراسی در ایران. هر بار که با خانم رجوی دیدار میکنم، همواره برانگیخته میشوم که در مورد زنان ایرانی چیزی بگویم. من پایداری و شجاعت آنها را میستایم. باید بگویم که امروز برایم غمانگیز بود که از مرگ خانم زهره قائمی با خبر شوم. او همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین بود. قبل از رفتن به اشرف او به مدت 5سال زندانی سیاسی بود. و او رهبری کمپ اشرف در 11ماه آخر را برعهده داشت. افرادی مثل زهره برای همیشه در خاطرهها باقی خواهند ماند و این تنها مقاومت ایران است که به زنان ذیصلاح مثل زهره اجازه میدهد مسئولیتهای سنگینی را برعهده بگیرند. دوستان عزیز، قتلعام و اعدام 52 پناهنده بیدفاع نشانه بارزی است که ملاها سازمان مجاهدین را بهعنوان تنها جایگزین واقعی خود میبینند. به این دلیل است که میخواهند شما را نابود کنند و از بین ببرند. اما همانطور که تاریخ به اثبات رسانده، ملاها محتوم به شکست هستند. تنها بحث زمان است تا اینکه سرنگون شوند. دولتهای غربی ما نباید گول مانورهای سیاسی رژیم و رئیسجمهور جدیدش حسن روحانی را بخورند. او تنها یک چهره جدید بر پیکر فرتوت یک دیکتاتوری است. او همان اهداف پیشینیان خود را دنبال میکند سهشنبه گذشته، در کمیته روابط خارجی پارلمانمان، من شخصاً وزیر خارجهمان را در مورد حوادث کمپ اشرف مورد سؤال قرار دادم. او پاسخ داد که سازمان ملل در حال انجام تحقیقات خود در مورد قتلعام است اما او هم عقیده است که نتایج باید علنی شوند. من باید اضافه کنم که اصلیترین نگرانی ما در این لحظه البته آزادی فوری و سلامت 7 گروگان اشرفی است. دولت عراق باید آنها را آزاد و به کمپ لیبرتی منتقل کند، جایی که سایر برادران و خواهرانشان در آنجا هستند. من میخواهم همبستگی خودم را با خانوادهها و دوستان این قربانیان که در لیبرتی و سایر نقاط جهان در اعتصابغذا بهسر میبرند، ابراز دارم. ما باید اطمینان حاصل کنیم که از 3000نفری که در کمپ لیبرتی مستقر هستند حفاظت شود. بنابراین دیوارهای حفاظتی باید به لیبرتی بازگردانده شود. در پایان باید بگویم که دولت عراق باید به بازی دادن جامعه بینالمللی پایان دهد. اگر به آزار و اذیت ساکنان ادامه دهد اتحادیه اروپا باید روابط دیپلوماتیک و تجاری خودش را با این رژیم مورد بازبینی قرار دهد. با تشکر.
سناتورکارلوتا ریپولی، عضو سنای اسپانیا
سناتورکارلوتا ریپولی، عضو سنای اسپانیا
خانم رجوی، مقامات و نمایندگان سیاسی کشورهای مختلف که امروز اینجا جمع شدهاید. دوستان مقاومت ایران.
یکبار دیگر این افتخار و فرصت استثنایی را دارم که بتوانم با شما سخن بگویم، هر چند اینکار را با احساسات عمیقی که مخلوطی از اندوه و خشم است انجام میدهم.
تحت پوش ”مدراسیون“ ، دولتی که از یک انتخابات غیردموکراتیک ریاستجمهوری بر آمده است، همان رفتار قبلی را بیش از قبل اعمال میکند.
چه مدراسیونی وجود دارد در کشوری که بهطور دائم حقوقبشر در آن نقض میشود؟ که در آن دسترسی به اطلاعات آزاد وجود ندارد، که جایی برای آزادی بیان وجود ندارد، که حقوق زنان در آن لگدمال شده است، که در آن زندانیان سیاسی وجود دارند و اعدامها در ملأعام صورت میگیرد؟ حکومتی که حتی رئیسجمهورش که به همان روش غیردموکراتیک گزینش میشود و میتواند توسط یک ”ولیفقیه“ برکنار شود؟
مدراسیون؟ نه! ولی ترور آری، سرکوب، عدم بردباری، دستگیری و کشتار آری! این ایران امروز است. این آن چیز است که رخ میدهد، در حالیکه دموکراسی نیست و هیچ حکومت قانونی وجود ندارد.
آنچه که در اشرف رخ داد یک جنایت علیه بشریت است.
دولت اسپانیا شدیداً خشونتی را که منجر به از دست رفتن جان 52نفر شد محکوم کرده و در عینحال تسلیتهای خود را به خانوادهای قربانیان فرستاده است و همانطور که من هم اینجا امروز تکرار میکنم، خواستار یک تحقیقات در مورد وقایع رخ داده شده است بهطوری که مسئولان آن در برابر عدالت قرار گیرند.
حال که همه این پناهندگان در کمپ لیبرتی هستند، میباید حفاظت آنها را تأمین کرد و باید اطمینان کامل کسب کنیم که مجدداً مورد حمله قرار نگیرند و فراموش نمیکنیم که این حفاظت نه تنها موضوع انسانی و اخلاقی است بلکه الزام قانون بینالمللی است و بنابراین سازمان ملل و اتحادیه اروپا و آمریکا نیز نقش جدی دارند.
کینهیی که علیه زنان ایرانی روا داشته میشود خود را بهخوبی در کشتار آنها یا گروگانگیری آنها نشان داده است و علت آن روشن است: تبعیض علیه زنان ناشی از ترس است، ترس آنها ناشی از این است که نسبت به قدرت این زنان کاملاً آگاهند. زنانی مانند شما خانم رجوی که روزانه این را در مبارزه برای عدالت و برای دفاع از آزادی مردمشان نشان میدهند.
مسیر ممکن است که طولانی و سخت باشد. البته که اینطور است، ولی شما در آن تنها نیستید و برنامه امروز با حضور همه ما گواهی بر همین حقیقت است.
من سیاستمدار هستم، سناتور هستم من اسپانیایی هستم، ولی در عینحال یک زن هستم و از اینرو میخواستم ارزش فداکاری تمامی شما را اینجا بیان کنم. چه شمایی که امروز اینجا هستید و چه آنهایی که متأسفانه نتوانستند همراه ما باشند، شمایی که مبارزه میکنید برای اینکه بتوانیم به ایرانی برسیم که مردان و زنان حقوق برابر داشته باشند، ایرانی که در دموکراسی مطلق باشد و در نتیجه یک ایران آزاد باشد
با تشکر فراوان
یکبار دیگر این افتخار و فرصت استثنایی را دارم که بتوانم با شما سخن بگویم، هر چند اینکار را با احساسات عمیقی که مخلوطی از اندوه و خشم است انجام میدهم.
تحت پوش ”مدراسیون“ ، دولتی که از یک انتخابات غیردموکراتیک ریاستجمهوری بر آمده است، همان رفتار قبلی را بیش از قبل اعمال میکند.
چه مدراسیونی وجود دارد در کشوری که بهطور دائم حقوقبشر در آن نقض میشود؟ که در آن دسترسی به اطلاعات آزاد وجود ندارد، که جایی برای آزادی بیان وجود ندارد، که حقوق زنان در آن لگدمال شده است، که در آن زندانیان سیاسی وجود دارند و اعدامها در ملأعام صورت میگیرد؟ حکومتی که حتی رئیسجمهورش که به همان روش غیردموکراتیک گزینش میشود و میتواند توسط یک ”ولیفقیه“ برکنار شود؟
مدراسیون؟ نه! ولی ترور آری، سرکوب، عدم بردباری، دستگیری و کشتار آری! این ایران امروز است. این آن چیز است که رخ میدهد، در حالیکه دموکراسی نیست و هیچ حکومت قانونی وجود ندارد.
آنچه که در اشرف رخ داد یک جنایت علیه بشریت است.
دولت اسپانیا شدیداً خشونتی را که منجر به از دست رفتن جان 52نفر شد محکوم کرده و در عینحال تسلیتهای خود را به خانوادهای قربانیان فرستاده است و همانطور که من هم اینجا امروز تکرار میکنم، خواستار یک تحقیقات در مورد وقایع رخ داده شده است بهطوری که مسئولان آن در برابر عدالت قرار گیرند.
حال که همه این پناهندگان در کمپ لیبرتی هستند، میباید حفاظت آنها را تأمین کرد و باید اطمینان کامل کسب کنیم که مجدداً مورد حمله قرار نگیرند و فراموش نمیکنیم که این حفاظت نه تنها موضوع انسانی و اخلاقی است بلکه الزام قانون بینالمللی است و بنابراین سازمان ملل و اتحادیه اروپا و آمریکا نیز نقش جدی دارند.
کینهیی که علیه زنان ایرانی روا داشته میشود خود را بهخوبی در کشتار آنها یا گروگانگیری آنها نشان داده است و علت آن روشن است: تبعیض علیه زنان ناشی از ترس است، ترس آنها ناشی از این است که نسبت به قدرت این زنان کاملاً آگاهند. زنانی مانند شما خانم رجوی که روزانه این را در مبارزه برای عدالت و برای دفاع از آزادی مردمشان نشان میدهند.
مسیر ممکن است که طولانی و سخت باشد. البته که اینطور است، ولی شما در آن تنها نیستید و برنامه امروز با حضور همه ما گواهی بر همین حقیقت است.
من سیاستمدار هستم، سناتور هستم من اسپانیایی هستم، ولی در عینحال یک زن هستم و از اینرو میخواستم ارزش فداکاری تمامی شما را اینجا بیان کنم. چه شمایی که امروز اینجا هستید و چه آنهایی که متأسفانه نتوانستند همراه ما باشند، شمایی که مبارزه میکنید برای اینکه بتوانیم به ایرانی برسیم که مردان و زنان حقوق برابر داشته باشند، ایرانی که در دموکراسی مطلق باشد و در نتیجه یک ایران آزاد باشد
با تشکر فراوان
ژنرال مثقال البطیش، ستاد ارتش آزادی سوریه
بسم الله الرحمن الرحیم
خانم مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب مقاومت ایران، برادران حاضر در جلسه،
من سرتیپ ستاد مثقال بطیش النعیمی، از ستاد مشترک ارتش آزادی سوریه هستم،
من از سوریه مجروح میآیم که دو سال و نیم از مجروح شدن آن میگذرد و مورد هجوم انواع جنایت قرار گرفته، از قتل و ویرانی و آوارگی و دستگیریها توسط رژیم جنایتکار سوریه و همپیمانهای آن رژیم ایران و حزبالشیطان با انواع سلاحها از جمله سلاح شیمیایی.
به اینجا آمدهام تا تسلیت بگویم به مردم تحت ستم ایران که نماینده واقعی آن مقاومت ایران بهریاست خانم مریم رجوی است. به قربانیانی که در پی اعتماد شان به حفاظت بینالمللی کشته شدند. بین آنها و نیروهای آمریکایی قراردادی برای حفاظت از آنها بسته شد، ولی آن را به حکومت عراق واگذار کردند که تعهد داد از آنها حمایت کند.
سپس باندهای جنایتکار رژیم ایران و سپاه قدس به فرماندهی (قاسم) سلیمانی و نیروهای سوات عراق و نیروهایی از «لشکر طلایی» عراق به آنها حمله کردند.
و به اطلاع شما میرسانم قاتل اینها (اشرفی ها) همان کسی است که 200هزار تن را در سوریه بهشهادت رساند. کسی که اینها را بهشهادت رساند همان کسی است که حاکمیت لبنان را از دست حکومت لبنان خارج کرده است. یک اتاق عملیات مشترک وجود دارد که در آن فرماندهان جنایتکار رژیم سوریه و رژیم ایران و حزبالشیطان در لبنان شرکت دارند.
در اینجا به اعتصاب غذاکنندگان درود میفرستم که در همبستگی با برادران و خواهران دستگیر شده توسط رژیم مالکی در عراق دست به اعتصاب زدهاند. و از دولتها و از همه مردم دنیا میخواهم که به حکومت عراق فشار بیاورند تا افراد دستگیر شده را آزاد کند.
برادران، آنها به جنایات بزرگی دست میزنند، خون میریزند و پشت آن نمایشنامههایی راه میاندازند و آن را به دیگران نسبت میدهند.
در سوریه رژیم در جلوی چشم همه جهان سلاح شیمیایی بهکار گرفت ولی آن را به یکی از لشگرهای اپوزیسیون در دمشق بهنام لشگر اسلام نسبت میدهند. آیا نباید کشورهای دنیا در مقابل آن بایستند و اقدامات مناسب برای محاسبه رژیم جنایتکار سوریه و کسانی که با آن در اجرای این جنایات سهیم هستند انجام دهند؟
و آیا تصمیم به جمعآوری سلاح شیمیایی و نابود آنها کافی است؟ تازه اگر که بشود آن را انجام داد.
این کار به هر دیکتاتوری این امکان را میدهد که سلاح شیمیایی بهکار بگیرد و هزاران تن را بکشد سپس تصمیم گرفته شود که سلاحهای او جمعآوری شده و منهدم شوند.
آیا این قربانیان از کودکان و زنان و افراد مسن در حالیکه همه در خواب بودند برای اینکه وجدان مردم جهان را تکان بدهد کافی نیست؟ و موضع واحدی بگیرند تا این رژیم را بهخاطر جنایتها و قتلعام مورد حسابرسی قرار داده و آن را به دادگاه رسیدگی به جنایت بینالمللی بکشانند؟
امروز از طریق رسانهها شنیدم که رئیسجمهور رژیم ایران، حسن روحانی، شریک در جنایات رژیم سوریه، و در همه کارهایی که او انجام میدهد و این موضوع اثبات شده از طریق رسانههای آنها که در کنار وزیر خارجه رژیم سوریه ایستاد و موضع آن در حمایت از رژیم سوریه تغییری نکرده است و همچنانکه یکی از مهرههای رژیم اعلام کرد سوریه استان سی و پنجم رژیم ایران است.
اکنون این فرد از طریق رسانهها اعلام کرده که میخواهد گفتگو بین اپوزیسیون سوریه و رژیم را تسهیل کند.
کدام نیروی اپوزیسیون حسن روحانی را میپذیرد؟ و کدام نیروی اپوزیسیون قبول میکند با یکی از نیروهای رژیم ایران که شریک رژیم سوریه است گفتگو کند؟ ما بهطور قطع و مطلقاً آن را رد میکنیم.
من به اینجا آمدم و بیانیه امضاء شده توسط 100 فرمانده صحنه را به همرا دارم، که در آن تأکید کردهایم هر گونه گفتگو و یا نشستی که یکی از عناصر رژیم ایران در آن شرکت داشته باشد را رد میکنیم.
برادران، ما در سوریه به مبارزهمان تا پیروزی ادامه خواهیم داد و آزادی را برای همه مردممان محقق کنیم.
هشدار میدهم که دنیا فریب لبخند حسن روحانی را نخورند زیرا او یک جنایتکار یک جنایتکار است که هنوز در ایران دست به اعدام میزند و بنیادگراها را به سوریه گسیل میکند و ما دلایل محکمی در دست داریم که نشان میدهد بعد از روی کارآمدن او روند حمایت رژیم ایران از سوریه بیشتر شده است و نظامیان بیشتری برای حمایت از آن گسیل کرده است.
سرهنگ وسلی مارتین، فرمانده حفاظت اشرف
با تشکر، با تشکر از شما خانمها و آقایان،
خانم رجوی، خانمها و آقایان، این یک زمان راحتی برای صحبت کردن نیست وقتی 52نفر از دوستانم مانند حسین اعدام شدند. حسین و زهره دوستان بسیار خوبی بودند و بعد از قتل آنها من تلاش کردم دفعاتی که با هم کار کردیم و ارتباط داشتیم را بشمارم، و همواره یک خاطره خوب دیگر کار با این افراد بسیار والا را به یاد میآوردم.
خانم رجوی، خانمها و آقایان، ساکنان لیبرتی، عمیقترین همدردیام را بابت این سبعیت که صورت گرفته ابراز میدارم. همانطور که امروز و قبلاً هم به دفعات گفته شد، این قابل پشبینی بود.
وقتی من در کمپ اشرف بودم عکسهای بسیار زیادی از کل کمپ گرفتم.
در سمت شمالی کمپ اشرف در قسمت سنگرها، یعنی جایی که مجاهدین بسیاری از تسلیحات خود را در آن قرار داده بودند و یک مجموعه بسیار بسیار بزرگ است، مالکی یک لشکر و مقر فرماندهی را در آنجا قرار داد.
مقر فرماندهی لشکر را بهطور کامل با تانکها و تمامی تجهیزات در قسمت شمالی کمپ اشرف (قرار دارد). در مورد نیروهای مهاجم، یونیفورمهایی که میپوشند دقیقاً مشابه نیروهای سوات مالکی هستند. تاکتیکهایی که استفاده میکنند، در شغل مدنی که در تیم سوات وزارت انرژی داشتیم و از دو راکتور هستهیی حفاظت میکردیم، دقیقاً مشابه همان آموزشی بود که ما داشتیم وقتی به آن تصاویر ویدئویی نگاه میکنید آنها را میبینید آرایش گرفتهاند که مشابه آرایشهای نیروهای آمریکایی است. شما میبینید که مانند تیمهای سوات آمریکایی سلاحهای خود را حمل میکنند. چیزی که در مورد نیروهای آمریکایی نمیبینید این است که صدا خفهکن بر سلاحهای خود نصب کنند. این جنایت است، یعنی وقتی کسی با صداخفهکن وارد میشود. همچنین، وقتی به مواد منفجره که کار گذاشته شده بود نگاه میکنید، اینجاست که من تفاوتهای بسیاری میبینم. تسلیحات آمریکایی در آنجا بود که تاریخ آن مربوط به 2006 بود. شما به یاد دارید که مجاهدین تمامی تسلیحات خود را در سال 2003 به ما تحویل دادند. و کسی به تسلیحات مربوط به سال 2006 دسترسی نداشت. چرا که توسط آمریکاییها به نیروهای مالکی تحویل داده شد. سپس به تلفنهای موبایل و سیمبندی که به برخی از مواد منفجره وصل است نگاه میکنم. این چیزی بود که ما با آن در اقدامات تروریستی مواجه بودیم. آن نیروها، تیم سوات مالکی، تاکتیکهای آمریکایی را با تاکتیکهای تروریستی، و همچنین با آموزشهای نیروی قدس تلفیق کردند.
شما دو دستبند را دیدید. دستبند آهنی و چیزی که ما زیپکاپ (دستبند پلاستیکی) مینامیم، پلاستیکی که دستان را در کنار هم نگه میدارد. اگر یک تحقیقات بهصورت سریع و حرفهیی توسط مللمتحد صورت میگرفت، و وزارتخارجه پشت آن میبود، ما وارد میشدیم و میفهمیدیم چه شرکتی آن دستبندهای پلاستیکی و آهنی را ساخته است. و چه کسی تسلیحات را ساخته بود.
تنها یک نیرو در جهان وجود دارد که میتوانست این حمله را انجام دهند، و این نیروهای نظامی عراقی بودند.
تحقیقات مربوطه بایستی ظرف 24ساعت آغاز میشد و بایستی ظرف 72ساعت به اتمام میرسید چون در کار تحقیقات جنایی ما یک چیز را خوب میدانیم. اگر شما یک تحقیقات را ظرف 72ساعت تمام نکردهاید، احتمالات انجام دادن آن بهصورت درست بعد از 72ساعت بسیار کاهش مییابد. و اکنون، سه هفته از آن واقعه گذشته و هنوز داریم در مورد یک تحقیقات صحبت میکنیم. زمان آن رسیده صحبتها را تمام کنیم. افراد وزارتخارجه به مدت سه روز میترسیدند امنیت مجموعه بغداد را ترک کنند، و نهایتاً دو نفر از آنها رفتند. اگر این لازم است من همین الآن حاضرم از جانب وزارتخارجه بروم و این تحقیقات را در کمپ اشرف انجام دهم.
تحقیقاتی که در مورد دو حمله موشکی علیه لیبرتی برای آن فراخوان داده بودند چه شد، و آن دو حمله زمینی که روشن بود آنجا نیروهای مالکی بودند؟ ما هنوز این تحقیقات را نداریم.
در پایان من میگویم که وزارتخارجه آمریکا و مللمتحد نسبت به همه توافقات انجام شده با ساکنان کوتاهی کردهاند. درعینحال، ساکنان به تمامی آن توافقات احترام گذاشتهاند. در اول سپتامبر 2013، 52 قتل و 7 فرد ربوده شده به شواهدی در مورد عواقب کوتاهی مللمتحد و وزارت خارجه، و همچنین قیمت افتخاری که ساکنان اشرف پرداختند، تبدیل شدند.
با تشکر
خانم رجوی، خانمها و آقایان، این یک زمان راحتی برای صحبت کردن نیست وقتی 52نفر از دوستانم مانند حسین اعدام شدند. حسین و زهره دوستان بسیار خوبی بودند و بعد از قتل آنها من تلاش کردم دفعاتی که با هم کار کردیم و ارتباط داشتیم را بشمارم، و همواره یک خاطره خوب دیگر کار با این افراد بسیار والا را به یاد میآوردم.
خانم رجوی، خانمها و آقایان، ساکنان لیبرتی، عمیقترین همدردیام را بابت این سبعیت که صورت گرفته ابراز میدارم. همانطور که امروز و قبلاً هم به دفعات گفته شد، این قابل پشبینی بود.
وقتی من در کمپ اشرف بودم عکسهای بسیار زیادی از کل کمپ گرفتم.
در سمت شمالی کمپ اشرف در قسمت سنگرها، یعنی جایی که مجاهدین بسیاری از تسلیحات خود را در آن قرار داده بودند و یک مجموعه بسیار بسیار بزرگ است، مالکی یک لشکر و مقر فرماندهی را در آنجا قرار داد.
مقر فرماندهی لشکر را بهطور کامل با تانکها و تمامی تجهیزات در قسمت شمالی کمپ اشرف (قرار دارد). در مورد نیروهای مهاجم، یونیفورمهایی که میپوشند دقیقاً مشابه نیروهای سوات مالکی هستند. تاکتیکهایی که استفاده میکنند، در شغل مدنی که در تیم سوات وزارت انرژی داشتیم و از دو راکتور هستهیی حفاظت میکردیم، دقیقاً مشابه همان آموزشی بود که ما داشتیم وقتی به آن تصاویر ویدئویی نگاه میکنید آنها را میبینید آرایش گرفتهاند که مشابه آرایشهای نیروهای آمریکایی است. شما میبینید که مانند تیمهای سوات آمریکایی سلاحهای خود را حمل میکنند. چیزی که در مورد نیروهای آمریکایی نمیبینید این است که صدا خفهکن بر سلاحهای خود نصب کنند. این جنایت است، یعنی وقتی کسی با صداخفهکن وارد میشود. همچنین، وقتی به مواد منفجره که کار گذاشته شده بود نگاه میکنید، اینجاست که من تفاوتهای بسیاری میبینم. تسلیحات آمریکایی در آنجا بود که تاریخ آن مربوط به 2006 بود. شما به یاد دارید که مجاهدین تمامی تسلیحات خود را در سال 2003 به ما تحویل دادند. و کسی به تسلیحات مربوط به سال 2006 دسترسی نداشت. چرا که توسط آمریکاییها به نیروهای مالکی تحویل داده شد. سپس به تلفنهای موبایل و سیمبندی که به برخی از مواد منفجره وصل است نگاه میکنم. این چیزی بود که ما با آن در اقدامات تروریستی مواجه بودیم. آن نیروها، تیم سوات مالکی، تاکتیکهای آمریکایی را با تاکتیکهای تروریستی، و همچنین با آموزشهای نیروی قدس تلفیق کردند.
شما دو دستبند را دیدید. دستبند آهنی و چیزی که ما زیپکاپ (دستبند پلاستیکی) مینامیم، پلاستیکی که دستان را در کنار هم نگه میدارد. اگر یک تحقیقات بهصورت سریع و حرفهیی توسط مللمتحد صورت میگرفت، و وزارتخارجه پشت آن میبود، ما وارد میشدیم و میفهمیدیم چه شرکتی آن دستبندهای پلاستیکی و آهنی را ساخته است. و چه کسی تسلیحات را ساخته بود.
تنها یک نیرو در جهان وجود دارد که میتوانست این حمله را انجام دهند، و این نیروهای نظامی عراقی بودند.
تحقیقات مربوطه بایستی ظرف 24ساعت آغاز میشد و بایستی ظرف 72ساعت به اتمام میرسید چون در کار تحقیقات جنایی ما یک چیز را خوب میدانیم. اگر شما یک تحقیقات را ظرف 72ساعت تمام نکردهاید، احتمالات انجام دادن آن بهصورت درست بعد از 72ساعت بسیار کاهش مییابد. و اکنون، سه هفته از آن واقعه گذشته و هنوز داریم در مورد یک تحقیقات صحبت میکنیم. زمان آن رسیده صحبتها را تمام کنیم. افراد وزارتخارجه به مدت سه روز میترسیدند امنیت مجموعه بغداد را ترک کنند، و نهایتاً دو نفر از آنها رفتند. اگر این لازم است من همین الآن حاضرم از جانب وزارتخارجه بروم و این تحقیقات را در کمپ اشرف انجام دهم.
تحقیقاتی که در مورد دو حمله موشکی علیه لیبرتی برای آن فراخوان داده بودند چه شد، و آن دو حمله زمینی که روشن بود آنجا نیروهای مالکی بودند؟ ما هنوز این تحقیقات را نداریم.
در پایان من میگویم که وزارتخارجه آمریکا و مللمتحد نسبت به همه توافقات انجام شده با ساکنان کوتاهی کردهاند. درعینحال، ساکنان به تمامی آن توافقات احترام گذاشتهاند. در اول سپتامبر 2013، 52 قتل و 7 فرد ربوده شده به شواهدی در مورد عواقب کوتاهی مللمتحد و وزارت خارجه، و همچنین قیمت افتخاری که ساکنان اشرف پرداختند، تبدیل شدند.
با تشکر
سناتور رابرت توریسلی
خانم رجوی، دوستان، زمان ما رو به اتمام است. وقتی که ما امروز اینجا را ترک میکنیم، هر کدام راهی برای غلبه بر غم و اندوه و اشکهایمان در از دست دادن خویشاوندان و دوستان پیدا خواهیم کرد. اما ما در جنبشی هستیم برای نجات یک ملت. شما باید خشم و اندوه خود را تبدیل به عزم و اراده کنید. جمله زیبایی از مارتین لوتر کینگ در مبارزهاش برای آزادی مردمش وجود دارد که میگوید: منحنی تاریخ به آرامی خم میشود اما رو به عدالت خم میشود. من از این پیشتر به شما گفتم که یک چیزی که در رابطه با این مبارزه میدانیم، تنها چیزی که میدانیم این است که در نهایت ما پیروزیم. چرا که در تاریخ بشر عدالت پیروز میشود. همه ما اگر چه در میراث شما سهیم نیستیم اما در عزم شما سهیم هستیم. ما عهد کردیم که هر روز و هر سال در هر فداکاری با شما باشیم تا اینکه در این نبرد پیروز شویم. همه ما از سراسر جهان. و ما اینجا را با پیامی رو به مردم ایران و عراق ترک میکنیم، آقای مالکی قدرت در دست توست و میتوانی ما را بکشی. تو زندان داری و میتوانی ما را به اسارت در آوری. اما کاری که تو نمیتوانی بکنی این است که به ما دروغ بگویی. تو مردم ما را کشتی، تو گروگانهای ما را در دست داری، تو تسلیحات داری، تو شرور هستی، تو این جنایت را مرتکب شدی، تو قیمت آن را خواهی داد و رو به مردم ایران که شاید صدای ما را از طریق اینترنت و رادیو، از طریق نوار و شاید دهان به دهان بشنوند: 52 فرد شجاع جان خودشان را فدای آزادی شما کردند، برای شما. اولینها نیستند و آخرینها هم نیستند. فرزندان ایران، هر روزی که از خواب بیدار میشوید به این فکر کنید که چطور به روشهای خودتان میتوانید برای ملت خود و آزادی خود بایستید. هیچ جای آسمان نوشته نشده که مردم ایران باید در اسارت و بردگی و بدون هیچگونه آزادی زندگی کنند، هر آنچه که بشر ساخته میتواند به دست بشر تغییر داده شود. این میتواند تغییر داده شود. انقلابها با اقدامات افراد شروع و پیروز میشوند. یک عمل فردی شجاعانه، مثل 52نفری که ما در گرامیداشت آنها امروز جمع شدیم. در جایی در ایران یک نفر هست که میتواند فردا آن اقدام مخالفت آمیز را انجام دهد. جهان در کنار شما خواهد ایستاد اما شما باید ابتدا دست بهکار شوید. از همه شما که امروز در اینجا حاضر شدید تشکر میکنم. رو به ساکنان لیبرتی که صدای ما را میشنوند میگوییم که ما با شما هستیم و همیشه با شما خواهیم بود. رو به کسانی که در غم شهیدان هستید، خدا به شما صبر بدهد و خدا آنها را در جایی ویژه در قلبش نگه دارد. و رو به همه شما، پیش به سوی پیروزی.
هرگز تسلیم نشوید، هرگز تسلیم نشوید، هرگز تسلیم نشوید.