شعار آخوند حسن روحانی در جریان خیمهشب بازی انتخابات ریاستجمهوری رژیم، شعار ”تعامل“ با کشورهای دیگر و بهطور تیز و مشخص تعامل با غرب بود.
آخوند روحانی رشد پایدار را در گرو همین تعامل و کمک سایر کشورها میداند و در کنفرانس داووس در این زمینه میگفت: ”من بعد از ریاستجمهوری تصمیم گرفتم که اعتدال و تدبیر که رمز موفقیت ایرانیان است را در حد توانم جاری کنم. حوادث در 6سال اخیر دنیای اقتصاد نشان داد که هیچکس نمیتواند بدون کمک کشورهای دیگر به رشد پایدار دست یابد“.
پیگیری این سیاست توسط دولت روحانی با شروع مذاکرات هستهیی رژیم با کشورهای1+5 سرعت بیشتری یافت.
واضح است که دلیل در پیش گرفتن سیاست ”تعامل“ با کشورهای غربی توسط دولت آخوندروحانی، بنبست و شکست نظام ولایت در تمامی زمینهها است و باند رفسنجانی- روحانی فکر میکند که در ”تعامل“ با کشورهای غربی میتوانند نظام را از این مخمصه نجات دهند. در راستای چنین هدفی است که دولت روحانی با دعوت از مقامات کشورها و نمایندگان پارلمانهای غربی میخواهد سیاست ”تعامل“ کلید بخورد.
رسانهها و مهرههای وابسته به باند رفسنجانی- روحانی نیز بهطور گسترده این سیاست را تبلیغ میکنند و از آن دفاع میکنند.
اما سیاست ”تعامل“ بیمایه فطیر است، یعنی سیاست ”تعامل“ با غرب، بدون کنار گذاشتن پروژه دستیابی به بمب اتمی، بدون کنار گذاشتن پروژه صدور تروریسم و آتشافروزی در منطقه، بدون برچیدن بساط دار و جراثقال و قطع دست و چشم از حدقه در آوردن، به هیچ جایی نخواهد رسید.
روشن است که دست کشیدن از هر کدام از این سیاستها هیچگاه در چارچوب این رژیم محقق نخواهد شد زیرا بهمثابه کنار گذاشتن بخشی از ماهیت نظام ولایتفقیه است. حالا معلوم نیست باند ”رفسنجانی ـ روحانی“ از کجا خواب نما شده که گویا با حرف و ادعا و ژست، (و به قول آخوند خاتمی با «گفتار درمانی» ) میتوانند فوائد «تعامل» را به جیب بزنند، اما کوچکترین هزینهیی هم بابت آن نپردازند.
اکنون که عناصر زیادی از باند رفسنجانی ـ روحانی در همین یک قلم گفتگو با غرب بر سر پرونده اتمی سرشان به سنگ خورده و با واقعیات سرسخت شرایط موجود جهانی که حاکی از پایان دوران مفتخوری رژیم از بحرانهای منطقهیی و بینالملی است روبهرو شدهاند، توصیه میکنند آخوند روحانی دامنه فریبکاریها و مانورهای توخالیش را به زمینه مورد درخواست مذاکرهکنندگان اروپایی یعنی حقوقبشر، نیز گسترش دهد. تا در آنجا هم همچون پرونده اتمی از رژیم «رفع سوء ظن» بشود!
روزنامه حکومتی مردمسالاری17فروردین 93 در مورد تعامل حقوقبشری رژیم با کشورهای غربی مینویسد: ”دولتمردان و سیاستورزان ایرانی باید بدانند که بذل توجه به مسائل داخلی و تدوین سند «حقوق شهروندی» متقن و اساسی و عملی ساختن آن میتواند به کم نمودن بهانهجوییها کمک کند، این بذل توجه مقدمه تقویت جامعه مدنی خواهد بود و در این راستا باید این واقعیت تاریخی را پذیرفت که بدون توجه به نظام اندیشگی غربی نمیتوان به تبیین اینگونه دخالتهای پرداخت“.
علی خرم یکی از مهرههای باند رفسنجانی- روحانی پا را فراتر میگذارد و با نگاه مثبت به طرح پارلمان اروپا برای گشایش دفتر در تهران (وظیفه اصلی دفتر مانیتور وضعیت حقوقبشراست)، آن را در جهت بالارفتن وجهه رژیم در جامعه جهانی میداند. این کارگزار رژیم اضافه میکند ایران زمانی که تصیم گرفت در جامعه جهانی حضور داشته باشد و ایفای نقش کند، نباید از طرح ادعاهای حقوقبشری نگران باشد.
چنین زمزمههایی اکنون در باند ولایت نیز شنیده میشود.
بهرغم داد و فریادهای باند خامنهای در زمینه سفر بعضی از هیأتهای اروپایی به تهران و ملاقاتهای غیررسمی آنان که بهنحوی در آنها بحث حقوقبشر مطرح شده بود، و بهرغم سوزو گداز این باند در زمینه ملاقات غیررسمی اشتون در تهران و قطعنامه پارلمان اروپا، یکی از گردانندگان باند فاشیستی مؤتلفه وابسته به خامنهای در روزنامه رسالت ارگان این باند زیرعنوان ”حقوقبشر و لزوم اتخاذ رویکرد تعاملی فعال تمام عیار“ ، از رویکرد تعاملی رژیم با حقوقبشر دفاع میکند و سخن به میان میآورد.
طبعاً منظور نویسنده مقاله رسالت از لزوم اتخاذ رویکرد تعاملی فعال با حقوقبشر تعمیم همان فریبکاریهای چندین ساله آخوند روحانی در زمینه اتمی به زمینه حقوقبشر است. نویسنده روزنامه حکومتی رسالت در ادامه به این فریبکاری اعتراف میکند: ”پس از اجرایی شدن فاز «گفتگوهای هستهای» باید از موضع فعال برای حل دومین بهانه یا مشکل فرا رو که غربیان از آن برای تخریب چهره ایران بهره میگیرند، اقدام نمائیم.
«حقوقبشر» و ابهاماتی که عمدتاً از آن برای اعمال فشار بر ایران سود میبرند. دومین بهانه غربیان و مخالفان نظام اسلامی است، که نمیتوان در برابر این «بهانه» با شعارهای احساسی یا سکوت منفعلانه مواجه شد.
برخورد منفعلانه در این موضوع تبعات جبرانناپذیری برای نظام اسلامی که میکوشد خود را در جهان چونان الگو مطرح سازد خواهد داشت. بهدلیل اهمیت این موضوع برای ما و نیز کشورهای بیگانه معارض این امرهمچون مسأله هستهیی پروژهیی ملی تلقی شده و سیاستگذاری آن بالاتر از سطح یک فرد، سازمان و یا حتی یک قوه خاص است.. فرصت مناسبی برای رفع سوءتفاهمهای پدید آمده بهوجود خواهد آمد و با بهانه زدایی مانع سوءاستفاده معارضین خواهیم شد“.
امیر محبان سپس شعر و شعارهای نظام ولایت را فاقد اعتماد بهنفس وعزت نفس میداند که: ”فقدان اعتماد بهنفس منجر به «شعارهای احساسی و هراس از تعامل شده است“
این مهره باند خامنهای در ادامه راهحلی برای خلاص شدن رژیم از تأثیرات افشاگریهای مقاومت در زمینه نقض حقوقبشر در نظام آخوندی ارائه میکند و مینویسد که اگر رژیم از این ”فرصت“ برای «رفع سوءتفاهمهای پدید آمده» استفاده کند مانع ”سوء استفاده معارضین“ خواهد شد
آنچه که از حرفهای مهرههای هر دو باند در واکنش به فشارهای جامعه جهانی در زمینه نقض حقوقبشر برمیآید، این است که بهزعم آنها بنبست نظام با روی آوردن به ”تعامل هسته و روابط خارجی“ و ”تعامل حقوقبشری“ میسراست. تنها میماند تعریف کلمه ”تعامل“ در فرهنگ آخوندی، تعریف این واژه بر اساس کارنامه رژیم مترادف «فریبکاری» و «شیادی» است.
تا آنجایی که به ماهیت قرونوسطایی رژیم برمیگردد، ماهیت آن با اعدام، قطع دست و سنگسار عجین است و ماهیت این رژیم اساساً بامعیارهای انسانی و حقوقبشری همخوانی ندارد.
آخوند روحانی رشد پایدار را در گرو همین تعامل و کمک سایر کشورها میداند و در کنفرانس داووس در این زمینه میگفت: ”من بعد از ریاستجمهوری تصمیم گرفتم که اعتدال و تدبیر که رمز موفقیت ایرانیان است را در حد توانم جاری کنم. حوادث در 6سال اخیر دنیای اقتصاد نشان داد که هیچکس نمیتواند بدون کمک کشورهای دیگر به رشد پایدار دست یابد“.
پیگیری این سیاست توسط دولت روحانی با شروع مذاکرات هستهیی رژیم با کشورهای1+5 سرعت بیشتری یافت.
واضح است که دلیل در پیش گرفتن سیاست ”تعامل“ با کشورهای غربی توسط دولت آخوندروحانی، بنبست و شکست نظام ولایت در تمامی زمینهها است و باند رفسنجانی- روحانی فکر میکند که در ”تعامل“ با کشورهای غربی میتوانند نظام را از این مخمصه نجات دهند. در راستای چنین هدفی است که دولت روحانی با دعوت از مقامات کشورها و نمایندگان پارلمانهای غربی میخواهد سیاست ”تعامل“ کلید بخورد.
رسانهها و مهرههای وابسته به باند رفسنجانی- روحانی نیز بهطور گسترده این سیاست را تبلیغ میکنند و از آن دفاع میکنند.
اما سیاست ”تعامل“ بیمایه فطیر است، یعنی سیاست ”تعامل“ با غرب، بدون کنار گذاشتن پروژه دستیابی به بمب اتمی، بدون کنار گذاشتن پروژه صدور تروریسم و آتشافروزی در منطقه، بدون برچیدن بساط دار و جراثقال و قطع دست و چشم از حدقه در آوردن، به هیچ جایی نخواهد رسید.
روشن است که دست کشیدن از هر کدام از این سیاستها هیچگاه در چارچوب این رژیم محقق نخواهد شد زیرا بهمثابه کنار گذاشتن بخشی از ماهیت نظام ولایتفقیه است. حالا معلوم نیست باند ”رفسنجانی ـ روحانی“ از کجا خواب نما شده که گویا با حرف و ادعا و ژست، (و به قول آخوند خاتمی با «گفتار درمانی» ) میتوانند فوائد «تعامل» را به جیب بزنند، اما کوچکترین هزینهیی هم بابت آن نپردازند.
اکنون که عناصر زیادی از باند رفسنجانی ـ روحانی در همین یک قلم گفتگو با غرب بر سر پرونده اتمی سرشان به سنگ خورده و با واقعیات سرسخت شرایط موجود جهانی که حاکی از پایان دوران مفتخوری رژیم از بحرانهای منطقهیی و بینالملی است روبهرو شدهاند، توصیه میکنند آخوند روحانی دامنه فریبکاریها و مانورهای توخالیش را به زمینه مورد درخواست مذاکرهکنندگان اروپایی یعنی حقوقبشر، نیز گسترش دهد. تا در آنجا هم همچون پرونده اتمی از رژیم «رفع سوء ظن» بشود!
روزنامه حکومتی مردمسالاری17فروردین 93 در مورد تعامل حقوقبشری رژیم با کشورهای غربی مینویسد: ”دولتمردان و سیاستورزان ایرانی باید بدانند که بذل توجه به مسائل داخلی و تدوین سند «حقوق شهروندی» متقن و اساسی و عملی ساختن آن میتواند به کم نمودن بهانهجوییها کمک کند، این بذل توجه مقدمه تقویت جامعه مدنی خواهد بود و در این راستا باید این واقعیت تاریخی را پذیرفت که بدون توجه به نظام اندیشگی غربی نمیتوان به تبیین اینگونه دخالتهای پرداخت“.
علی خرم یکی از مهرههای باند رفسنجانی- روحانی پا را فراتر میگذارد و با نگاه مثبت به طرح پارلمان اروپا برای گشایش دفتر در تهران (وظیفه اصلی دفتر مانیتور وضعیت حقوقبشراست)، آن را در جهت بالارفتن وجهه رژیم در جامعه جهانی میداند. این کارگزار رژیم اضافه میکند ایران زمانی که تصیم گرفت در جامعه جهانی حضور داشته باشد و ایفای نقش کند، نباید از طرح ادعاهای حقوقبشری نگران باشد.
چنین زمزمههایی اکنون در باند ولایت نیز شنیده میشود.
بهرغم داد و فریادهای باند خامنهای در زمینه سفر بعضی از هیأتهای اروپایی به تهران و ملاقاتهای غیررسمی آنان که بهنحوی در آنها بحث حقوقبشر مطرح شده بود، و بهرغم سوزو گداز این باند در زمینه ملاقات غیررسمی اشتون در تهران و قطعنامه پارلمان اروپا، یکی از گردانندگان باند فاشیستی مؤتلفه وابسته به خامنهای در روزنامه رسالت ارگان این باند زیرعنوان ”حقوقبشر و لزوم اتخاذ رویکرد تعاملی فعال تمام عیار“ ، از رویکرد تعاملی رژیم با حقوقبشر دفاع میکند و سخن به میان میآورد.
طبعاً منظور نویسنده مقاله رسالت از لزوم اتخاذ رویکرد تعاملی فعال با حقوقبشر تعمیم همان فریبکاریهای چندین ساله آخوند روحانی در زمینه اتمی به زمینه حقوقبشر است. نویسنده روزنامه حکومتی رسالت در ادامه به این فریبکاری اعتراف میکند: ”پس از اجرایی شدن فاز «گفتگوهای هستهای» باید از موضع فعال برای حل دومین بهانه یا مشکل فرا رو که غربیان از آن برای تخریب چهره ایران بهره میگیرند، اقدام نمائیم.
«حقوقبشر» و ابهاماتی که عمدتاً از آن برای اعمال فشار بر ایران سود میبرند. دومین بهانه غربیان و مخالفان نظام اسلامی است، که نمیتوان در برابر این «بهانه» با شعارهای احساسی یا سکوت منفعلانه مواجه شد.
برخورد منفعلانه در این موضوع تبعات جبرانناپذیری برای نظام اسلامی که میکوشد خود را در جهان چونان الگو مطرح سازد خواهد داشت. بهدلیل اهمیت این موضوع برای ما و نیز کشورهای بیگانه معارض این امرهمچون مسأله هستهیی پروژهیی ملی تلقی شده و سیاستگذاری آن بالاتر از سطح یک فرد، سازمان و یا حتی یک قوه خاص است.. فرصت مناسبی برای رفع سوءتفاهمهای پدید آمده بهوجود خواهد آمد و با بهانه زدایی مانع سوءاستفاده معارضین خواهیم شد“.
امیر محبان سپس شعر و شعارهای نظام ولایت را فاقد اعتماد بهنفس وعزت نفس میداند که: ”فقدان اعتماد بهنفس منجر به «شعارهای احساسی و هراس از تعامل شده است“
این مهره باند خامنهای در ادامه راهحلی برای خلاص شدن رژیم از تأثیرات افشاگریهای مقاومت در زمینه نقض حقوقبشر در نظام آخوندی ارائه میکند و مینویسد که اگر رژیم از این ”فرصت“ برای «رفع سوءتفاهمهای پدید آمده» استفاده کند مانع ”سوء استفاده معارضین“ خواهد شد
آنچه که از حرفهای مهرههای هر دو باند در واکنش به فشارهای جامعه جهانی در زمینه نقض حقوقبشر برمیآید، این است که بهزعم آنها بنبست نظام با روی آوردن به ”تعامل هسته و روابط خارجی“ و ”تعامل حقوقبشری“ میسراست. تنها میماند تعریف کلمه ”تعامل“ در فرهنگ آخوندی، تعریف این واژه بر اساس کارنامه رژیم مترادف «فریبکاری» و «شیادی» است.
تا آنجایی که به ماهیت قرونوسطایی رژیم برمیگردد، ماهیت آن با اعدام، قطع دست و سنگسار عجین است و ماهیت این رژیم اساساً بامعیارهای انسانی و حقوقبشری همخوانی ندارد.