«مسئولان محترم به این توجه کنند، به این تکیه کنند... افکار عمومی مردم... مطالبهگر باشد، مطالبات مردم هدایت بشود به این سمتی که مورد توجه و مورد تعرض امروز ماست».
چه شده است که علی خامنهای در سخنرانی نوروزیاش از ایادی خود میخواهد که مردم را به سمت «مطالبهگری» هدایت کنند؟ این البته نه یک سهو و لغزش زبانی، بلکه بیانگر یک خط بود؛ کمااینکه در سه جای سخنرانیش این موضوع را تکرار کرد و در جای دیگر نیز گفت: «مردم عزیزمان خوب است بدانند... و در آن جهت حرکت کنند و مطالبه آنها از ما مسئولان باشد».
وی ضمن اعتراف بهشدت وخامت اوضاع اقتصادی و اجتماعی و ابراز وحشت از سرانجام فیصلة آن با ارادهٴ انقلابی مردم ایران گفت: «هدف دشمن این است که بتواند با فشار اقتصادی ملت ایران را نسبت به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی دلسرد و دلزده کند و... کمبودهای معیشتی و اقتصادی کشور را به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی نسبت بدهد...»
ولیفقیه ارتجاع بهسختی تلاش کرد تا صورت مسألهٴ کنونی ایران، یعنی تضاد آشتیناپذیر مردم با تمامیت نظام حاکم را، تغییر دهد و خواست مبرم و سوزان مردم ایران برای سرنگونی رژیم را به یک مشت «مطالبات» عمدتاً اقتصادی تبدیل کند. خامنهای در این راستا، آنچه از دجالیت و فریب در چنته داشت را به کار گرفت؛ از اپوزیسیون نمایی مسخره و گرفتن ژست همدردی و همراهی با مردم و انداختن تقصیر به گردن «مسئولان» تا اعترافهای کمسابقه (هم در این سخنرانی و هم در پیام نوروزی) به «تلخی» و «تلخکامی» مردم و «سختی معیشت مردم» و ابعاد گسترده فساد و ویرانی اقتصاد کشور.
وی با اشاره به قضاوت و آگاهی مردم نسبت به رژیم و بنبست همه جانبهٴ آن، گفت: «مردم نسبت به این مسأله آگاه بشوند، بدانند ما بنبست نداریم، ما راهی که نتوانیم حرکت بکنیم و پیش برویم نداریم، ما میتوانیم پیش برویم».
خامنهای در عینحال به سختی تلاش کرد وانمود کند که بهرغم این آگاهی عمومی و بهرغم سختیها و تلخیهای دامنگیر مردم، «جهت اصلی (مردم) جهت نظام است، جهت انقلاب است، مردم همسو و همجهتاند». او برای اثبات آن، بهطور مسخرهیی به نمایش «راهپیمایی 22بهمن و شرکت مردم در «مراسم دینی» و «جلسات محرم و ماه رمضان و اعتکاف و راهپیمایی اربعین» استناد کرد. به این ترتیب، بهادعای خامنهای، مردم ایران، عاشق جلادان و غارتگران خود که آنها را در بیکاری و فقر و فلاکت و فساد و اعتیاد غرق کردهاند و بهدلیل عوارض همینها زندانی و اعدامشان میکنند، میباشند و با راهپیماییها و «مراسم دینی» خواهان تداوم حاکمیت آنها هستند.
خامنهای در تلاش مسخره برای اپوزیسیون نمایی و مبرا جلوه دادن خودش از تباهیهای سیستماتیک رژیم به بهاصطلاح افشای برخی اطلاعات سوخته متوسل شد و از جمله اعتراف کرد: «به بنده گزارش دادند که از فلان بندر، یک بندر مشخصی در روزی مثلاً 3هزار تا 5هزار کانتینر وارد کشور میشود، از مجموع این 3هزار یا 5هزار، فقط 150 کانتینر بازدید میشود». خامنهای روشن نکرد که آیا این گزارشها را پس از کنفرانس مطبوعاتی مقاومت ایران در روز 17اسفند در لندن به او دادهاند، یا پس از آن؟!
تلاش خامنهای برای تغییر صورت مسألهٴ اصلی ایران، تنها به «بحث اقتصادی» محدود نمیشد، بلکه او به «بحث انتخابات» هم بهعنوان یکی از دو موضوع اصلی رژیم پرداخت و در این مورد هم کوشید خشم و تنفر عموم مردم ایران از نمایش غصب حاکمیت ملی، تحت عنوان انتخابات را وارونه جلوه دهد و آن را «انتخابات ملت» جا بزند؛ خامنهای مدعی شد که این «دشمنان» و «معارضین» هستند که «انتخابات ما را ندیده میگیرند و متهم میکنند» و در حالی که مانند خمینی ادعا میکرد «بنده در انتخاباتها دخالت نمیکنم» اما بلافاصله اضافه کرد: «یک جا بنده فقط دخالت میکنم... آنجایی که... میایستیم در مقابل مخالفان و معارضین انتخابات». اعتراف صریحی که ماهیت نمایش مسخره و بازی درونی «انتخابات» در استبداد قرونوسطایی ولایت فقیه را برملا میکند.
خامنهای اما در عینحال با شکستن همهٴ کاسه کوزة فساد و تباهی رژیم بر سر «مدیریت» «مسئولان» نشان داد که این فعل و انفعال درونی، از آنجا که سرفصل تقسیم قدرت و غارت بین باندهای حاکم میباشد، یک جنگ قدرت جدی است؛ در همین رابطه وی از جمله اشاره کرد که: «ضعفهای زیادی وجود داشته که این مربوط به مدیریتهای ماست، این مربوط به حرکت عمومی نظام اسلامی نیست. ما هر جا یک مدیریت انقلابی، فعال، پر تحرک داشتیم کار پیش رفته است. هر جا مدیریتهای ضعیف، بیحال، ناامید، غیر انقلابی، بیتحرک داشتیم، کارها یا متوقف مانده است یا انحراف پیدا کرده است».
ولیفقیه ارتجاع اگر چه تمام تلاش خود را کرد تا پایان کار رژیمش و در گلماندگی مطلق آن را انکار نماید و این همه را ناشی از ضعف مدیریت و تبلیغات دشمن وانمود کند؛ اما این تاریخ است که بار دیگر به تلاشهای مذبوحانهٴ دیکتاتوری که هزار نشانه سر آمدن زمانش را گواهی میدهد، پوزخند میزند!
چه شده است که علی خامنهای در سخنرانی نوروزیاش از ایادی خود میخواهد که مردم را به سمت «مطالبهگری» هدایت کنند؟ این البته نه یک سهو و لغزش زبانی، بلکه بیانگر یک خط بود؛ کمااینکه در سه جای سخنرانیش این موضوع را تکرار کرد و در جای دیگر نیز گفت: «مردم عزیزمان خوب است بدانند... و در آن جهت حرکت کنند و مطالبه آنها از ما مسئولان باشد».
وی ضمن اعتراف بهشدت وخامت اوضاع اقتصادی و اجتماعی و ابراز وحشت از سرانجام فیصلة آن با ارادهٴ انقلابی مردم ایران گفت: «هدف دشمن این است که بتواند با فشار اقتصادی ملت ایران را نسبت به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی دلسرد و دلزده کند و... کمبودهای معیشتی و اقتصادی کشور را به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی نسبت بدهد...»
ولیفقیه ارتجاع بهسختی تلاش کرد تا صورت مسألهٴ کنونی ایران، یعنی تضاد آشتیناپذیر مردم با تمامیت نظام حاکم را، تغییر دهد و خواست مبرم و سوزان مردم ایران برای سرنگونی رژیم را به یک مشت «مطالبات» عمدتاً اقتصادی تبدیل کند. خامنهای در این راستا، آنچه از دجالیت و فریب در چنته داشت را به کار گرفت؛ از اپوزیسیون نمایی مسخره و گرفتن ژست همدردی و همراهی با مردم و انداختن تقصیر به گردن «مسئولان» تا اعترافهای کمسابقه (هم در این سخنرانی و هم در پیام نوروزی) به «تلخی» و «تلخکامی» مردم و «سختی معیشت مردم» و ابعاد گسترده فساد و ویرانی اقتصاد کشور.
وی با اشاره به قضاوت و آگاهی مردم نسبت به رژیم و بنبست همه جانبهٴ آن، گفت: «مردم نسبت به این مسأله آگاه بشوند، بدانند ما بنبست نداریم، ما راهی که نتوانیم حرکت بکنیم و پیش برویم نداریم، ما میتوانیم پیش برویم».
خامنهای در عینحال به سختی تلاش کرد وانمود کند که بهرغم این آگاهی عمومی و بهرغم سختیها و تلخیهای دامنگیر مردم، «جهت اصلی (مردم) جهت نظام است، جهت انقلاب است، مردم همسو و همجهتاند». او برای اثبات آن، بهطور مسخرهیی به نمایش «راهپیمایی 22بهمن و شرکت مردم در «مراسم دینی» و «جلسات محرم و ماه رمضان و اعتکاف و راهپیمایی اربعین» استناد کرد. به این ترتیب، بهادعای خامنهای، مردم ایران، عاشق جلادان و غارتگران خود که آنها را در بیکاری و فقر و فلاکت و فساد و اعتیاد غرق کردهاند و بهدلیل عوارض همینها زندانی و اعدامشان میکنند، میباشند و با راهپیماییها و «مراسم دینی» خواهان تداوم حاکمیت آنها هستند.
خامنهای در تلاش مسخره برای اپوزیسیون نمایی و مبرا جلوه دادن خودش از تباهیهای سیستماتیک رژیم به بهاصطلاح افشای برخی اطلاعات سوخته متوسل شد و از جمله اعتراف کرد: «به بنده گزارش دادند که از فلان بندر، یک بندر مشخصی در روزی مثلاً 3هزار تا 5هزار کانتینر وارد کشور میشود، از مجموع این 3هزار یا 5هزار، فقط 150 کانتینر بازدید میشود». خامنهای روشن نکرد که آیا این گزارشها را پس از کنفرانس مطبوعاتی مقاومت ایران در روز 17اسفند در لندن به او دادهاند، یا پس از آن؟!
تلاش خامنهای برای تغییر صورت مسألهٴ اصلی ایران، تنها به «بحث اقتصادی» محدود نمیشد، بلکه او به «بحث انتخابات» هم بهعنوان یکی از دو موضوع اصلی رژیم پرداخت و در این مورد هم کوشید خشم و تنفر عموم مردم ایران از نمایش غصب حاکمیت ملی، تحت عنوان انتخابات را وارونه جلوه دهد و آن را «انتخابات ملت» جا بزند؛ خامنهای مدعی شد که این «دشمنان» و «معارضین» هستند که «انتخابات ما را ندیده میگیرند و متهم میکنند» و در حالی که مانند خمینی ادعا میکرد «بنده در انتخاباتها دخالت نمیکنم» اما بلافاصله اضافه کرد: «یک جا بنده فقط دخالت میکنم... آنجایی که... میایستیم در مقابل مخالفان و معارضین انتخابات». اعتراف صریحی که ماهیت نمایش مسخره و بازی درونی «انتخابات» در استبداد قرونوسطایی ولایت فقیه را برملا میکند.
خامنهای اما در عینحال با شکستن همهٴ کاسه کوزة فساد و تباهی رژیم بر سر «مدیریت» «مسئولان» نشان داد که این فعل و انفعال درونی، از آنجا که سرفصل تقسیم قدرت و غارت بین باندهای حاکم میباشد، یک جنگ قدرت جدی است؛ در همین رابطه وی از جمله اشاره کرد که: «ضعفهای زیادی وجود داشته که این مربوط به مدیریتهای ماست، این مربوط به حرکت عمومی نظام اسلامی نیست. ما هر جا یک مدیریت انقلابی، فعال، پر تحرک داشتیم کار پیش رفته است. هر جا مدیریتهای ضعیف، بیحال، ناامید، غیر انقلابی، بیتحرک داشتیم، کارها یا متوقف مانده است یا انحراف پیدا کرده است».
ولیفقیه ارتجاع اگر چه تمام تلاش خود را کرد تا پایان کار رژیمش و در گلماندگی مطلق آن را انکار نماید و این همه را ناشی از ضعف مدیریت و تبلیغات دشمن وانمود کند؛ اما این تاریخ است که بار دیگر به تلاشهای مذبوحانهٴ دیکتاتوری که هزار نشانه سر آمدن زمانش را گواهی میدهد، پوزخند میزند!