ـ جفری رابرتسون
وکیل برجسته انگلستان با رتبه مشاورت ملکه
اولین قاضی دادگاه مللمتحد برای سیرالئون
متخصص حقوق بینالملل و نظریهپرداز حقوق
ـ پروفسور اریک داوید
متخصص حقوق بینالملل بشردوستانه
ـ کریستین پرگو
عضو شورای قانونگذاری ژنو
- پروفسور آلفرد زایاس
استاد حقوق بینالملل در ژنو
گی متان
نماینده پارلمان ژنو
ژان شارل ری ال
نماینده پارلمان فدرال سوئیس
ـ اریک سوتاس
سازمان جهانی علیه شکنجه
ـ جیا فرانکو فاتورینی
جنبش مراپ
ـ استاندار ایو بونه
رئیس سازمان اطلاعات فرانسه در دوران پرزیدنت میتران
اریک سوتاس، سازمان جهانی علیه شکنجه
روز بهخیر خانمها و آقایان،
کنفرانس را شروع میکنیم. تصمیم داریم که پس از خاتمه کنفرانس، همگی به میدان ناسیون برویم، جایی که خانوادههای قربانیان از 200روز پیش متحصن شده تا تضمینهایی را برای حفاظت جان افرادی که در اشرف هستند، بهدست آورند. من در این مقدمه قصد ندارم که به تفصیل صحبت کنم زیرا سخنرانان امروز به گونهیی دقیق، موضوع را از زوایای مختلفی که شاید شما با آن آشنایی داشته باشید، از زاویه وضعیت حقوقی اشرف، و وضعیت سیاسی در منطقه، مورد بررسی قرار خواهند داد.
مایلم تنها این نکته را بیان کنم که من بهعنوان دبیر سازمان جهانی ضد شکنجه نامهیی به مقامات آمریکا و سازمان ملل ارسال کرده و از آنها خواستار تضمین حفاظت ساکنان اشرف شدم. این مسأله نه یک موضوع سیاسی بلکه موضوعی در رابطه با قانون بشردوستانه میباشد. رزمندگانی که سلاح خود را تحویل دادهاند، تحت حفاظت کنوانسیونهای بینالمللی هستند و قدرت اشغالگر، در اینجا یعنی آمریکا، را موظف میسازد که جان و امنیت آنها را تضمین کند. در صورتیکه قدرت مزبور نیروهای خود را خارج سازد، نه تنها از چنین وظیفهیی معاف نمیشود، بلکه باید از تضمین تمامعیار آن اطمینان حاصل کند. این در حالی است که با توجه به شرایط سیاسی و دخالتهای بیوقفه رژیم ایران در امور عراق جدید، آشکار بود ریسکی که متوجه ساکنان اشرف میشود، بسیار بالاست.
در ماه اوت ما کنفرانسی برگزار کردیم و پس از آن خرسند بودیم زیرا ما خواستار این شدیم که یک روند سریع بهمنظور ثبتنام آنها بهعنوان پناهجو شروع شود و پس از مصاحبه با هر کدام، استاتوی پناهندگیشان توسط کمیساریای عالی پناهندگان مورد تأیید قرار گیرد.
این امر مورد موافقت کمیساریای عالی پناهندگان قرار گرفت. ما فکر میکردیم این اقدام وضعیت را ثبات خواهد بخشید. متأسفانه در تحولی جدید و نگران کننده، بهخاطر موانعی که مقامات عراقی ایجاد میکنند، مثلاً در رابطه با مکانی که مصاحبهها باید انجام گیرند و غیره، این مصاحبهها در حال حاضر بلوکه شدهاند.
بنابراین، چیزی که ما خواهانش هستیم، این است که مقامات نهادهای بینالمللی و دولتی، بر روی انجام وظایف خود بهصورت تمام عیار، پافشاری کنند. و اینکه عراق تسلیم قوانین بینالمللی در این زمینه شود و از بازیکردن کارت رژیم ایران دستبردارد. رژیم ایران که از ماهها پیش در پیرامون کمپ دست به تهدید میزند و علاوه بر آن، در پشت تهاجمات شدیدی هستند که قبلاً اتفاق افتاده و چندین کشته بر جای گذاشته است.
اولین سخنران، جفری رابرتسون میباشد. او یک حقوقدان برجسته در حوزه حقوقبشر و همچنین یکی از اعضای بسیار برجسته شورای سازمان ملل عدالت. وی نخستین رئیس دادگاه ویژه سیرالئون بوده و نظریههای حقوقی در مورد اشرف و در مورد قتلعامهای زندانیان سیاسی در ایران در سال ۱۹۸۸ نوشته است.
گی متان، نماینده کانتون ژنو
میخواستم به شما خوشآمد بگویم و فقط میگویم کلوپ مطبوعات سوئیس همیشه آماده است هر بار که شما نیاز دارید به شما خوشآمد بگوید و امیدوارم این سخنان، انعکاس مطلوبی در مطبوعات و در نزد مسئولان سیاسی که مورد خطاب هستند، داشته باشد.
جفری رابرتسون، نظریهپرداز و حقوقدان برجسته
من به زبان انگلیسی صحبت میکنم. من از وکلای دارای رتبه مشاورت ملکه در انگلستان و همانطور که گفته شد اولین رئیس دادگاه سیرا لئون هستم؛ دادگاهی که اکنون در آستانه صدور حکم پرونده چارلز تیلور بهخاطر جنایات جنگی است. بنابراین تجربه قابل توجهی در بخشی از گسترش قانون بینالملل داشتهام، که در مواردی قادر است به غیرنظامیانی که در معرض تهدید کشته شدن یا شکنجه و بدرفتاری واقع هستند، نوعی حفاظت ارائه دهد. از این بابت است که من امروز با شما صحبت میکنم. من گزارش قتلعام زندانیان مجاهدین در سال ۱۹۸۸ به دستور کسانی که بسیاری از آنها امروز در موقعیتهای بالایی حکومتی یا حتی بالاتر از قبل هستند منتشر کردهام که در دسترس است. من همواره این قتلعام زندانیان را بهعنوان یکی از جنایات بزرگ منحصر بفرد در قرن بیستم، و شاید یکی از بزرگترین جنایاتی که ناشناخته مانده است، دیدهام. این قطعاً هم تراز بربریت و رژههای مرگ زندانیان جنگی ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم است. این جنایت در نوع خود از سربرنیتسا که در آن ۷۰۰۰ مرد و پسر مسلمان کشته شدند، بدتر است. بدتر است چرا که هزاران تن از جوانان که در قتلعام زندان سال ۱۹۸۸ بدون محاکمه منصفانه کشته شدند در بسیاری از موارد زندانیانی بودند که محکومیت خود را تمام کرده بودند، زندانیانی که هفت یا هشت سال قبل از آن در تظاهرات علیه خمینی بازداشت شده بودند. البته میتوان گفت، آنها پیشینیان مجاهدینی هستند که در حال حاضر در قرارگاه اشرف هستند. شکی نیست که نگرش رژیم ایران در خونخواری، مطالبات توهینآمیز مرگبار رفسنجانی و خمینی و خامنهای که در حال حاضر رهبر نظام است و در آن زمان معاون بود منعکس است. اینها هنوز در موقعیتهای بالا هستند، و من میگویم، از مجاهدین کینه دارند و میخواهند آنها را بکشند به این خاطر که ا اعتقادات مذهبی آنها از بنیاد برخلاف آن چیزی است که توسط جمهوری و انقلاب اسلامی آنها اعمال شده است. بنابراین شکی نیست که فارغ از هر زمینه و هر بحثی ما با این واقعیت مواجهیم که مجاهدین حملاتی تا سال ۲۰۰۱ انجام دادهاند، بهعنوان یک نیروی مسلح مخالف رژیم ایران که جای شکی در آن نیست.. آنها یک سازمان سیاسی مشروع هستند و روشن است که در انگلستان، دادگاههای ما، تصمیم گرفتند که نمیتوان آنها را بهعنوان یک سازمان تروریستی طبقهبندی کرد. اتحادیه اروپا نیز حاضر نیست آنها را بهعنوان یک سازمان تروریستی طبقهبندی کند. این یکی از طنزهای بزرگ است که ایالات متحده با وجود حکم دادگاه آمریکا که میگوید لیستگذاری آنها بدون طی مراحل قانونی صورت گرفته، هنوز طبقهبندی آنها را بازبینی نکرده و این شکستی بزرگ برای آمریکاست که رژیم ایران در حال حاضر از آن برای اعمال فشار بر عراقیها از آن استفاده میکند، فشاری که آنها آگاهانه به آن تن دادهاند تا ساکنان کمپ اشرف را اخراج کنند. حالا اجازه دهید بهعنوان یک وکیل بینالمللی بگویم بر اساس قوانین بینالمللی آنها نمیتوانند این کار را انجام دهند. قوانین بینالمللی آنچه را که رفولمان نامیده میشود ممنوع میکند؛ بازگشت به کشوری که پناهندگان در آن تحت آزار و اذیت قرار میگیرند. شکی نیست که قوانین دولت عراق را از پاکسازی این قرارگاه و اخراج ساکنان آن به ایران منع میکند. در صورتی چنین کاری، ساکنان در معرض خطر همان قتلهای بدون محاکمه، بیرویه و بیرحمانهیی قرار میگیرند که به زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ (67) روا شد. آنها در معرض خطر آزار و شکنجه خواهند بود. بنابراین این مردود است، اما دولت عراق خودش سابقه وحشتناکی در رابطه با قرارگاه اشرف دارد، در حالیکه نیروهای آمریکایی منصفانه و به درستی و محترمانه با ساکنان اشرف که سلاحهای خود را تحویل دادند برخورد کردند و آنها را در سال ۲۰۰۴ افراد حفاظتشده اعلام کردند. این یک واقعیت بسیار مهم در این مورد است که نیروهای آمریکایی رسماً آنها را بهعنوان افراد حفاظتشده در سال ۲۰۰۴ اعلام کردند. وقتی آمریکاییها شروع به عقبنشینی کردند، دولت عراق شروع به بارز کردن خشونت واقعی بر ساکنان کمپ اشرف کرد، نخست در سال ۲۰۰۹ که به قرارگاه حملات مسلحانه کردند، آنها در صحنه 9تن را کشتند و بسیاری دیگر را مجروح کردند.
آنها گفتند که تحقیقات میکنند که هرگز انجام ندادند، من هرگز نشنیدهام، و بعد البته اخیراً همانطور که میدانید، حمله کاملاً بیرحمانه، غیرقابل توضیح و غیرقابل توجیه به کمپ اشرف صورت گرفت که 36 کشته شامل 8 زن بر جای گذاشت. این یک رویداد شیطانی بود که در سراسر جهان محکوم شده است.
آیا فکر میکنید مالکی کاری برای توضیح آن انجام داده است؟ آیا فکر میکنید عراقیها قوانین بینالمللی را دنبال کردهاند و تحقیقاتی انجام دادهاند؟ آنها میگویند که تحقیقات میکنند، اما آنها دروغگو هستند. مالکی یک دروغگو است چرا که او قوانین بینالمللی را رعایت نمیکند و همه میدانند که به فرمان رژیم ایران، افرادی را که دارای موقعیت حفاظتشده هستند و با هر دیدگاهی پناهنده هستند، به قتل میرساند. بنابراین واقعاً موقعیتی که در آن هستیم این است. ما ۳۴۰۰ پناهنده در کشوری داریم که حکومتش مصمم است با جنایت و فریبکاری آنها را از میان بردارد و تاکنون تقریباً 50تن از آنها را بیرحمانه به قتل رسانده است؛ قتل دولتی. و این دولتی است که وجود خود را مدیون غرب است، زیرا اگر غرب، آمریکا و بریتانیا، مسلماً به اشتباه اما به هرصورت، این یک حقیقت بود صدام حسین را با رژیم وحشی او جایگزین نکرده بود، هنوز این کشور تحت حاکمیت صدام حسین میبود.
وضعیت خطیر است، زیرا مالکی تاریخ 31دسامبر را که به طرز مشکوکی مصادف با تاریخ خروج نهایی آمریکاست، مشخص کرده است... باید بهخاطر داشت در سال ۱۹۸۶ زمانی که این گروه از فرانسه را ترک کرد، به این علت بود که فرانسه آنها را بهدلیل فشار رژیم ایران اخراج کرد و این فرانسه بود، واقعاً ، که به فشار رژیم ایران در سال ۱۹۸۶ اولین بار تن داد و آنها را مجبور به آمدن به عراق کرد و البته آنها مورد استقبال صدام حسین قرار گرفتند. رژیم او به درستی به آنها پناهندگی داد. قرارگاه اشرف، یک جا در صحرای بایر به آنها داده شد، و آنها میلیونها دلار هزینه نوسازی، ساخت جادهها، ساختن مدرسه، ساخت امکانات کتابخانهیی کردند. همه اینها داراییهای آنهاست و حق دارند جبران خسارت شوند، و من بحثی نمیکنم و نمیدانم که چگونه همکاران من آن را میبینید، اما من قوانین بینالمللی را بسیار روشن میبینم. با توجه به اینکه به مدت 25سال آنها روی آن زمین ساختمان ساختهاند، باید از حق غرامت برای آن برخوردار باشند. هر چند که در این لحظه به نظر میرسد تقاضای بیش از حد بزرگی است، زیرا آنها الآن نگران حفاظت خود هستند. جامعه بینالمللی، اگر مسئولیت حفاظت معنی دارد، این یک مورد کلاسیک برای اجرای آن است. سازمان مللمتحد اصل مسئولیت حفاظت از افراد غیرمسلح بیگناه را که در معرض خطر هستند امضا کرده است. اینجا ما پناهندگانی داریم، افراد حفاظتشدهای را داریم که بهوضوح در معرض خطرند. چه باید کرد؟ من فکر میکنم ایالات متحده مسئولیت سنگینی دارد چون وقتی هر کسی را یک فرد حفاظتشده اعلام کرد، انتظار مشروعی را ایجاد کرد. این انتظار مشروع را ایجاد کرده و باید به آن احترام بگذارد. پس این اولین نکته است. نکته دوم اینکه سازمان مللمتحد عمیقاً درگیر است و به نظر من وظیفه دارد از اصل مسئولیت حفاظتش اطمینان حاصل کند. من یک نظریه حقوقی نوشتم که امیدوارم امروز در دسترس باشد و از نظر حقوقی نتیجهگیری کردم که سازمان مللمتحد مسئولیت حفاظت مجاهدین خلق را دارد چون آنها پناهنده هستند. رهبران آنها و گروه اولیهیی که به عراق آمدند چون در سال ۱۹۸۶ از فرانسه اخراج شدند. آنها طبق قانون بینالمللی نمیتوانند به ایران برگردانده شوند و کمیسر عالی پناهندگان مسئولیت دارد حقوق اساسی انسانیشان از جمله حق برخورداری از شرایط قابلقبول زندگی را تضمین کند. بنابراین شرایط این است و من معتقدم در قانون بینالمللی آمده است. یک نیروی سازمان ملل متحد، نیرویی که در عراق هست. البته این یونامی است. بنابراین سازمان مللمتحد باید نیروهایش را، کلاه آبی هایش را، در نزدیکی کمپ مستقر کند تا آن را تا زمانی که این فوریت حل شود یک پناهگاه امن اعلام بکند. در همین حال کمیساریا عالی پناهندگی باید پرونده ۳۴۰۰نفر را بررسی کند. حالا ما اینجا عجیب و غریبترین برخورد بوروکراتیک توسط کمیساریا را داریم که بهرغم کار عالی که این سازمان انجام میدهد باید اعتراف کنم آن را بسیار خطرناک و فوقالعاده و بوروکراتیک و اشتباه میدانم. آنها میگویند ”خوب ما باید بهصورت فردی در بیرون کمپ اشرف مصاحبه کنیم“. خوب آن لحظهیی که شما افراد را به بیرون کمپ ببرید ضربهپذیر خواهند بود، این از چیزی که در دو سال گذشته مشاهده شده روشن است. برای کمیساریا احمقانه است که این شرط را بگذارد. همه ما میدانیم که این افراد، ۳۴۰۰تن، پناهندگان واقعی هستند. تمامی تاریخچه آنها داد میزند که آنها پناهندگان واقعی هستند و کمیساریا با این برخورد احمقانه، پرت افتاده و بوروکراتیک میخواهد با همه افراد در بیرون کمپ اشرف مصاحبه کند. باید مصاحبهها را در چهار هفته آینده در کمپ انجام دهد و همانطور که واضح است برای همه آنها، تأییدیهای بدهد که پناهندگان واقعی هستند. و بعد نوبت کشورهای اروپایی بهخصوص فرانسه است چون فرانسه به نظر من به اشتباه سالها پیش در ۱۹۸۶ به فشار ایران گردن گذاشت که آنها را اخراج کند و به این دلیل است که آنها اصلاً به عراق آمدند. بنابراین وظیفه بر دوش فرانسه و سایر کشورهای اروپایی است. و من بارونس اشتون را که میدانم درباره این موضوع و حقوقبشر نگران است فرا میخوانم که از دفاتر معتبرش استفاده کند - با کمک کمیساریا که باید کمتر بوروکراتیک و بیشتر واقعگرایانه باشد- تا اطمینان یابد این شرایط اضطراری در حال وقوع، به سرعت حل میشود. متشکرم.
ژان شارل ری یل، نماینده مجلس فدرال سوئیس
یک بار دیگر ما خودمان را در حال گفتن بحثهایی مییابیم که بهوضوح توسط افرادی که وظیفه و مسئولیت اجرای احترام به قوانین بینالمللی را دارند بندرت شنیده میشود.
بله در هر صورت، ما در برن، از شورای فدرال میخواهیم که در نزد دبیرکل سازمان مللمتحد برای فرستادن نیروهای کلاه آبی و ناظران سازمان ملل به اشرف، برای حفاظت از ساکنان کمپ دخالت فوری بکند و در مورد ضربالاجل موضع بگیرند تا اینکه ساکنان بتوانند به کشورهای ثالت منتقل شوند. من فکر میکنم که این واقعاً حداقل چیزی است که ما میتوانیم درخواست کنیم. و سازمانها و کمیسیونها کمیساریای عالی این صدا را برسانند.
پروفسور اریک داوید، متخصص حقوق بینالملل بشردوستانه
متشکرم آقای رئیس،
میخواهم به دو مسأله حقوقی بپردازم. واقعاً از بعد فنی. ابتدا استاتوی ساکنان اشرف که اولین سخنران ما با شما در این باره صحبت کرد. و سپس مسأله دوم که حفاظت این ساکنان است آن هم مسألهیی است که به شکل مبسوطی توسط سخنران سمت چپ من مطرح شده و اما استاتوی ساکنان اشرف. شما میدانید میتوان اینطور تلقی کرد که ساکنان اشرف از زمانیکه در سال ۱۹۸۶ در عراق پذیرفته شدند، دارای یک استاتوی پناهندگی سیاسی هستند. درست است که متنی در این رابطه وجود ندارد. سندی وجود ندارد که این استاتو را گواهی کند. ولی، از طرف دیگر میدانیم که اعضای مجاهدین خلق که در عراق هستند مشمول استاتوی پناهندگی سیاسی بودهاند، یعنی با همان تعریفی که شما در کنوانسیون ژنو درباره استاتوی پناهندگی مورخ ۱۹۵۱ مییابید و میگوید پناهندگان، افرادی هستند که بهدنبال پناه جستن در کشوری هستند زیرا بهخاطر عقاید سیاسی، یا بهخاطر تعلقشان به یک گروه اجتماعی خاص، مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند و این دقیقاً در مورد اعضای مجاهدین خلق صدق میکند. و در عین حال، چیزی که اندکی خاص است، این است که این پناهندگان از سال ۱۹۸۶ به بعد، زمانیکه در اشرف بودند، در این مکان مستقر شدهاند، و بهرغم هر شرایطی با رژیم ایران جنگیدهاند. بنابراین آنها درعینحال، بهلحاظ حقوقی، دارای یک استاتوی پناهندگی هستند که ناشی از یک متن قانونی نیست، ولی از یک پراتیک نشأت میگیرد، از یک نوع رضایت ضمنی از سوی دولت عراق، یعنی میتوانیم امروز بگوییم یک نوع «استوپل» و تعهد قبلی برای عراق وجود دارد و نمیتواند ادعایی در مورد نفی این استاتو داشته باشد.
بنابراین با توجه به این مانورهای ایذایی که از یک طرف دلایل سیاسی دارند، و از طرف دیگر بهخاطر تعلق ساکنان اشرف به مجاهدین خلق صورت میگیرند، باعث میشود ما در وضعیتی قرار بگیریم که سرکوب محسوب میشود و میتواند این را توجیه نماید که، مستقل از این استاتوی پناهندگی که آنها قبلاً از سال ۱۹۸۶ به بعد در عراق بهدست آورده بودند، امروز هم دارای یک استاتو بر اساس کنوانسیون ۱۹۵۱ شوند که همچنان یک استاتوی پناهندگی است، ولی این بار نه فقط در برابر رژیم ایران، بلکه در برابر عراق نیز همینطور. این وضعیت جالب توجه است، و این وضعیتی است که امروز میتوان در نظر گرفت.
نکته دوم که میخواستم در زمان کوتاهی که داریم مطرح کنم، مسأله حفاظت از ساکنان اشرف است. در این مورد نیز من فکر میکنم که اولین سخنران خیلی خوب توضیح داد. باید متوجه بود که عملیات مستمر ایذایی بر ساکنان اشرف در عراق، سرکوب علیه این ساکنان محسوب میشود، به این معنا نقض حقوقبشر است. این موارد نقض، در کادر یک تهاجم سیستماتیک و عمومی، علیه یک جمعیت غیرمسلح، با همان کلمات استاتوی دادگاه کیفری بینالمللی عنوان میکنم، در چارچوب یک حمله سیستماتیک یا عمومی علیه یک جمعیت غیرمسلح، در کادر سیاست دولت عراق صورت میگیرد و بنابراین دقیقاً جنایت علیه بشریت است. و در برابر این جنایت، البته یک الزام عمومی حفاظت وجود دارد که مبتنی بر دو نوع متن قانونی است. از یکطرف متون عام، و از طرف دیگر متون خاص. در مورد متون عام، راه دوری نرویم، منشور مللمتحد پاسخگوست، شما میدانید که در ماده اول پاراگراف3 از منشور ملل متحد، کلیه دولتها ملزم به احترام به حقوقبشر و آزادیهای اساسی برای همه هستند، این یک الزام است که هم سازمان مللمتحد و هم دولتهای عضو را در برمیگیرد. شما همین را در مقدمه بیانیه جهانی حقوقبشر مورخ ۱۹۴۸ نیز دارید، از طریق این تعهد دولتها به گردن گرفتهاند که به حقوقبشر احترام بگذارند. و البته مسئولیت حفاظت هم وجود دارد که اولین سخنران به آن اشاره کرد، با سند نهایی آن در سال ۲۰۰۵، پاراگرافهای 138و 139 که بهروشنی این الزام را برای همه دولتها اعلام میکند، این تعهد رسمی و جدی همه دولتهاست، که مراقبت کنند که هیچگونه جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و یا نسلکشی رخ ندهد. این مورد مشخص جنایت علیه بشریت است و علیه مردمی صورت میگیرد که تحت حاکمیت قضایی این دولتها هستند. این مربوط به تعهد عمومی حفاظت است. بنابراین، الزام خاص حفاظت به هیأت مساعدت مللمتحد در عراق بر میگردد. میدانید که این در قطعنامههای ۱۴۳۸، ۱۵۰۰، و ۲۰۰۱ شورای امنیت مللمتحد ذکر شده و حتی در قطعنامه مورخ ژوئیه ۲۰۱۱ که در آن هر بار شورای امنیت، چارچوبهای کار یونامی را یادآوری کرده است که مشتمل بر ارتقا حقوقبشر نسبت به همه مردمی که در خاک عراق هستند، میباشد. همه مردم، البته که این شامل ساکنان اشرف هم میشود.
بنابراین بهعنوان نتیجهگیری، ساکنان اشرف بهطور غیرقابل انکاری مشمول استاتوی پناهندگی هستند که در محتوا آن را در سال ۱۹۸۶ در برابر رژیم ایران بهدست آوردند، ولی امروز، بایستی یک استاتوی ثانوی هم در برابر عراق بهدست بیاورند، و از سوی دیگر الزام قضایی وجود دارد. وقتیکه میگویم قضایی، کلماتم را میسنجم که سازمان مللمتحد الزام قضایی دارد که حفاظت این اشخاص را در کادر یونامی تضمین کند. اگر این الزام رعایت نشود، میتواند در زمینه حقوقی مسئولیتآور باشد. یعنی مسئولیت قضایی سازمان ملل بهخاطر خودداری از اقدام، بهخاطر سهلانگاری در اقدام، همانطور که چند سال پیش زمانی که دبیرکل ملل متحد، از این جنبه هنوز کاملاً آسوده نبود، البته این باعث نشد که جایزه صلح نوبل را دریافت نکند، او آقای کوفی عنان بود، ولی نباید فراموش کرد کوفی عنان در سال ۱۹۹۴ رئیس عملیات حافظ صلح بود و وضعیت رواندا تحت مسئولیت او بود، رواندا هنگامی که خواست مسئولیت سازمان مللمتحد را در خودداری مفتضحانه از اقدام در رواندا زیر سؤال ببرد، بهدنبال آن، دبیرکل توانست با ایجاد یک کمیسیون تحقیق گل خود را بزند. ضمن اینکه مدعی بود بهلحاظ حقوقی به سؤالاتی که در زمینه مسئولیت سازمان ملل مطرح شده است پاسخگو نیست و نتیجه گرفت که اگر نه در عرصه حقوق، ولی صرف بیان واقعیتها خودش در واقع یک امر حقوقی است ولی این از واقعیت دور نیست که سازمان مللمتحد مسئولیت سنگینی در خودداری از اقدام به موقع هنگام نسلکشی در رواندا داشته است. این فصلی است که هنوز هم بسته نشده است و امیدوارم که در مورد کیس اشرف به این شکل پیش نرود و سازمان مللمتحد واقعاً مسائل را در دست بگیرد، برای اینکه نتوان آنها را متهم کرد از تعهدات خود سر باز زدهاند.
استاندار ایو بونه
مثل هر پرونده دیگری، یک وجه داستان «حقوق» است و وجه دیگر «وقایع». در کنار «حقوق»، «سیاست» هم هست. ولی من میخواهم به «وقایع» بپردازم و از فرصت استفاده کنم و ابایی نداشته باشم از اینکه از اپورتونیسم در وقایع بگویم. آخرین باری که به اشرف رفتم سه سال پیش بود. فکر میکنم یکی از آخرین نفراتی بودم که توانست آزادانه از اشرف بازدید بهعمل بیاورد. مالکی بهوضوح اسیر ریشههایش و اسیر رژیم ایران است که به آرامی ولی با گستردگی تمام در عراق نفوذ کرده است. عراقی که تا قبل از این کاملاً غیرقابل نفوذ برای رژیم ایران و نهادهای ایرانی بود، درهایش را کاملاً به روی این نهادها باز کرده است تا جایی که برای مثال، میبینیم اطراف اشرف تعدادی مستقر شدهاند که خلص مأمور واواک یعنی وزارت اطلاعات ایران هستند.
حالا آیا آقای مالکی حق دارد که بدین صورت خودش را به دستورات و ارادهایران وابسته کند؟ قطعاً و حتماً نه!
در مراوده با حکومت ملاها رابطه فقط یکطرفه است. پس ما باید با قدرت تمام عمل کنیم.
باید اقداماتمان را با دولت آمریکا ادامه دهیم و باید به آنها یادآوری کنیم که امضاء، امضاست و ایالات متحده نه تنها بهلحاظ اخلاقی، بلکه بهلحاظ قضایی تعهد دارند و پروفسور داوید هم این موضوع را به خوبی تمام در سخنرانیش تکرار کرد. و اما نکته آخر. امروز خیلی از خطر هستهیی رژیم ایران صحبت به میان میآید. این خطر واقعی است، شدت دارد و بحث روز است. باید بدانیم که صرف داشتن یا نداشتن بمب اتمی تفاوت زیادی ایجاد نمیکند. مهم این است که رژیم ایران رسماً خود را خارج از جرگه مللمتحد اعلام کرده.
صحبتم را با سخنانی از ژنرال دو گل به اتمام میرسانم. او یکی از متفکرین شهیر سیاسی فرانسه بود وی گفته: «هر چیزی ممکن است پیش آید و رسیدن به آینده زمان زیادی میخواهد. در نهایت اقدامی شرافتمندانه و جوانمردانه میتواند سرمایهگذاری سیاسی خوبی بهشمار آید».
کریستین پرگو، عضو شورای قانونگذاری ژنو
با تشکر از شما. من به اختصار صحبت خواهم کرد. میخواستم در اینجا سخنگوی کوچکی برای زنان و مردان ایرانی باشم که از 200روز پیش در تحصن در میدان «ناسیون» بهسر میبرند تا انظار عمومی شهر ژنو و انظار جهانی را از طریق سازمان مللمتحد با خطری که در حال حاضر اشرف با آن مواجه است آشنا کنند. این واقعیتی است که بیش از شش ماه تحصن موضوع اشرف را در قلب شهر ژنو و در دروازههای سازمان ملل قرار داده تا پیام خود را به گوش همگان برساند. شما میبینید خانوادههای ساکنان اشرف که تحصن میکنند و در اینجا هم حضور دارند، پلاکاردهایی حمل میکنند که روی آن نوشته شده «توقف کشتار در اشرف»، «200روز تحصن در ژنو برای اشرف»، «سکوت را بشکنید، 200روز تحصن در ژنو».
شاید این سؤال به وجود آید که ضرورت تحصنهایی با این طول و عرض چیست، ولی من معتقدم که امروز دیگر زمان عمل کردن فرا رسیده، زمان عمل فوری هم فرا رسیده چون وقت کمی در دست داریم. و پیامی که من در قلب تحصن ژنو میبینم این است که باید ضربالاجل 31دسامبر را لغو کرد. باید حتماً این مهلت زمانی را لغو کرد تا کمیساریای عالی پناهندگان بتواند کارش را پیش ببرد. ما از موانعی که عراق پیش رو میگذارد صحبت کردیم ولی الآن دیگر باید حتماً سازمان مللمتحد و سازمانهای وابسته به مللمتحد مسئولیتهایشان را به عهده بگیرند.
ولی جا دارد از خودمان سوأل کنیم که اشرف چه کسی را اینقدر میترساند؟ اشرفیها چه کسی را اینقدر میترسانند که وضعیت به چنین نقطه تعیینکنندهیی رسیده است؟ واقعیت این است که در این داستان به خوبی میبینیم چه کسی خواهان از میان برداشته شدن این کمپ است: قبل از همه رژیم ایران که عراق فقط سخنگوی آن است.
نکتهیی که یادآوری آن برای اپوزیسیون ایران و برای همه ما که به یک ایران دموکراتیک اعتقاد داریم بسیار مهم این، این است که اشرف یک دیدگاه جدید و یک دیدگاه دیگر از ایران را نمایندگی میکند: یک ایران دموکراتیک. برای حاکمان ایران امروز، این سمبل ایران دموکراتیک باید از میان برداشته شود، و مفهوم مبارزه هم این است که این نماد ایران دموکراتیک را در اشرف و سایر نقاط، باید زنده نگاه داشت.
به هر حال، وقت کمی در دست داریم. این چیزی است که آنهایی که در میدان «ناسیون» هستند هر روزه به ما یادآوری میکنند. باید همه سازمانهای بینالمللی که در فاصلهای کم و در اطراف این تحصن حضور دارند به آنها گوش بدهند و مسئولیتهای خود را برعهده بگیرند و اشرف را حفظ کنند. با تشکر.
اریک ورو، نماینده مجلس فدرال سوئیس
من نمیخواهم آنچه را که گفته شد تکرار کنم. صرفاً با آنچه که نمایندگان، دیپلوماتها و حقوقدانان بینالمللی گفتند کاملاً موافق هستم.
بهعنوان نماینده فدرال، الآن 4سال است که من یا ما پرونده اشرف را دنبال میکنیم. آنچه که گفته شد، در واقع ضربالاجل اعمال شده توسط دولت عراق، خلاف قوانین و بر خلاف کنوانسیونهای ژنو هست. و ما باید از آنجا که سوئیس و ژنو، کشور کنوانسیونهای حقوقبشر است، در اینجا در سوئیس ما باید با روح و همچنین با روح حقوق بینالمللی از همه اقلیتهایی که در جهان هستند دفاع کنیم.
من همچنین این خشونت ملاها را با آنچه که امروز در سوریه علیه مخالفان جریان دارد، برابر میدانم.
این موضوع قابل توجهی است، چرا که برملا شده که پاسداران رژیم ملاها برای حمایت از رژیم سوریه و برای سرکوب مخالفین، به سوریه رفتهاند. بهعنوان سوئیسی نمیتوانم چنین موضوعی را بپذیرم. اینها مواردی بود که میخواستم بگویم.
پروفسور آلفرد زایاس، استاد حقوق بینالملل در ژنو
متشکرم، بهعنوان یک حقوقدان با اظهارات جفری رابرتسون، اریک داوید و ایوبونه موافقم. و در مورد استاتوی افراد حفاظتشده برای تمام ساکنان اشرف، در مورد اصل نانرفولمان (عدم بازگشت) در مورد دکترین مسئولیت حفاظت، در مورد جنایت علیه بشریت. از طرف دیگر با نظریه حقوقی گودوین گیل، اریک داوید و خانم ورا گولاند موافقم. بنابراین میخواهیم که همه این موارد را بخوانند، از جمله همکاران ما در کمیساریای عالی حقوقبشر، و گاهی اوقات، احساس میکنم که درک نمیکنم که در آنجا چه میگذرد.
قطعنامه مجمع عمومی مورخ 20دسامبر ۱۹۹۳ برای ایجاد دفتر کمیساریای عالی حقوقبشر، خیلی روشن است. یک قدرت ابتکارعمل از طرف کمیسرعالی وجود دارد. به این معنی که خانم کمیسر عالی البته میتواند اظهارنظر کند، میتواند بیانیه بدهد، میتواند از بان کیمون بخواهد و به او بگوید که این وضعیت اضطراری است، بایستی کاری کرد
بنابراین ما فراخوانی به سازمان ملل متحد، به مقامات کنفدراسیون و به جامعه بینالمللی میدهیم، بهطور خاص ما دبیرکل سازمان مل متحد، بان کیمون را فرامیخوانیم که اظهاراتش واضح باشد. همانطور که گفتید بایستی کلاه آبیها را به عراق بفرستید برای حفاظت این افراد که در خطر هستند.
ابوالقاسم رضایی، معاون دبیرخانه شورای ملی مقاومت
جناب رئیس از شما متشکرم
خانمها و آقایان، دوستان عزیز سلام
قبل از هر چیز از طرف ساکنان اشرف و خانوادههای آنها، از همه شخصیتهایی که در این شرایط خطیر به دفاع از اشرف قیام کردهاند، تشکر میکنم.
بعد از گذشت 200روز از تحصن خانوادهها و حامیان اشرف، مایلم یک بار دیگر بر مواضع ساکنان اشرف تأکید کنم:
1ـ همانگونه که مطلع هستید دو ماه قبل کمیساریای عالی پناهندگان روز 13سپتامبر اعلام کرد ساکنان اشرف «پناهجو» هستند. پس از آن قرار بر این بود که کمیساریا با تکتک افراد مصاحبه کند و موقعیت پناهندگی هر فرد را مورد بازتأیید قرار دهد. با وجود گذشت دو ماه از آن تاریخ هنوز این پروسه شروع نشده است و دولت عراق در مسیر کار کمیساریا کارشکنی میکند و با موانعی که ایجاد میکند، میخواهد این پروسه را به عقب بیاندازد.
اما رژیم و عراق با دجالگری و دروغپردازی گناه این تأخیر و کارشکنی را به گردن مجاهدین و رهبری کمپ میاندازند.
من اینجا صریحاً اعلام میکنم بر خلاف دروغهای رژیم ایران و عراق: ساکنان اشرف، رهبری کمپ و رئیسجمهور مقاومت بارها تأکید کردهاند که ساکنان اشرف هیچ مشکلی برای مصاحبههای تکی ندارند. ساکنان اشرف تنها سه درخواست مشروع دارند.
اولاً مصاحبهها سریعتر انجام شود و استاتوی پناهندگی افراد زودتر تأیید شود.
ثانیا اگر مصاحبهها در بیرون اشرف صورت میگیرد، حفاظت آنها کاملاً توسط مللمتحد بر اساس استانداردهای خودشان تأمین شود.
ثالثا تضمین شود پس از مصاحبه به اشرف باز گردند.
ساکنان اشرف هیچگاه نخواستهاند مصاحبهها در داخل اشرف انجام شود. آنها برای اینکه کار سریعتر پیش برود پیشنهاد کردهاند کمیساریا بخشی از اشرف را که از بقیه مناطق اشرف ایزوله است کاملاً در اختیار خود بگیرند، از بقیه قسمتها جدا کنند و پرچم سازمان مللمتحد را در آنجا نصب نموده و کارشان را در آنجا تکمیل کنند.
دوستان عزیز
ما از کمیساریا میخواهیم تن به فشارهای دولت عراق ندهد و از جامعه جهانی، سازمان ملل متحد، آمریکا و اتحادیه اروپا میخواهیم به کمیساریا کمک کنند تا فشارهای دولت عراق را کنار بزند
ـ جیا فرانکو فاتورینی، جنبش علیه نژادپرستی و برای دوستی خلقها (مراپ)
متشکرم آقای رئیس، از سالها پیش در کنار شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران بودهایم، چون نیروی امید برای تغییر و دموکراسی در ایران هستند.
بنابراین امروز در اینجا نیستم برای قضاوت در مورد اعمال گذشته، ما در اینجا هستیم برای دفاع از حقوق بینالملل، برای دفاع از ۳۴۰۰ شهروند بدون سلاح که در یک کمپ تحت تهدیدات دولت عراق محبوس شدهاند. وضعیت فعلی این ساکنان ناشی از عدم تعهد دولت آمریکا از یک طرف، و از طرف دیگر بهدلیل فشارهای رژیم ایران روی دولت فعلی عراق است.
بنابراین برعهده جامعه بینالمللی است که امروز برای حفاظت ۳۴۰۰ شهروند اقدام کنند. پراکندگی در قلمرو عراق یک راهحل نیست. به این معنی که هیچکس نخواهد دانست که این ۳۴۰۰نفر کجا هستند و نمیتوان آن را بهعنوان یک راهحل پذیرفت.
رفولمان (بازگشت) ممنوع است، و ما تا پایان خواهیم جنگید برای اینکه هیچکدام از ساکنان اشرف به ایران فرستاده نشوند.
ما یک فراخوان به کمیساریای حقوقبشر فرستادهایم که در ماه آوریل گذشته، بعد از حمله به کمپ بر لزوم یک تحقیقات شفاف بیطرفانه و کامل تأکید کرده بودیم، ما امروز به کمیساریای عالی حقوقبشر سازمان ملل فراخوان میدهیم که از حق ابتکارعمل خود استفاده کند و این تحقیقات را شروع کند.
بالاخره بایستی که کمیساریای عالی پناهندگی کار خودش را انجام بدهد، کمیساریا در 13سپتامبر گذشته بهطور رسمی اعلام کرد که ساکنان اشرف را بهعنوان پناهجویان میداند. مراحل این کار میتوانند فوراً انجام شوند، امروز یا فردا، اگر این کار بلوکه شده بهدلیل دولت عراق است. بایستی این انسداد برداشته شود بایستی که دولت عراق بفهمد نمیتواند قوانین بینالمللی را نقض کند. بفهمد که این ۳۴۰۰تن حق دارند توسط مقامات کمیساریای عالی پناهندگی مصاحبه شوند، برای اینکه از حق پناهندگی خود دفاع کند.
اریک سوتاس، سازمان جهانی علیه شکنجه
متشکرم ژان-فرانکو. ما به پایان این اجلاس رسیدهایم. مایلم از مرکز مطبوعات سپاسگزاری کنم، همینطور بهطور خاص از همه سخنرانان، بهویژه کسانی که از خارج آمدند تا یک بار دیگر همبستگی خودشان را با ساکنان اشرف ابراز دارند و یادآوری کنند که خواستار رعایت قانون میباشند. امری که در نبرد ما عنصری اساسی میباشد.
و ما مایلیم که در صورتیکه میتوانید، همراه ما به دیدار متحصنان که از 200روز پیش تلاش دارند تا صدای خود را به گوش سازمان مللمتحد برسانند، برویم. از همگی متشکرم.
وکیل برجسته انگلستان با رتبه مشاورت ملکه
اولین قاضی دادگاه مللمتحد برای سیرالئون
متخصص حقوق بینالملل و نظریهپرداز حقوق
ـ پروفسور اریک داوید
متخصص حقوق بینالملل بشردوستانه
ـ کریستین پرگو
عضو شورای قانونگذاری ژنو
- پروفسور آلفرد زایاس
استاد حقوق بینالملل در ژنو
گی متان
نماینده پارلمان ژنو
ژان شارل ری ال
نماینده پارلمان فدرال سوئیس
ـ اریک سوتاس
سازمان جهانی علیه شکنجه
ـ جیا فرانکو فاتورینی
جنبش مراپ
ـ استاندار ایو بونه
رئیس سازمان اطلاعات فرانسه در دوران پرزیدنت میتران
اریک سوتاس، سازمان جهانی علیه شکنجه
روز بهخیر خانمها و آقایان،
کنفرانس را شروع میکنیم. تصمیم داریم که پس از خاتمه کنفرانس، همگی به میدان ناسیون برویم، جایی که خانوادههای قربانیان از 200روز پیش متحصن شده تا تضمینهایی را برای حفاظت جان افرادی که در اشرف هستند، بهدست آورند. من در این مقدمه قصد ندارم که به تفصیل صحبت کنم زیرا سخنرانان امروز به گونهیی دقیق، موضوع را از زوایای مختلفی که شاید شما با آن آشنایی داشته باشید، از زاویه وضعیت حقوقی اشرف، و وضعیت سیاسی در منطقه، مورد بررسی قرار خواهند داد.
مایلم تنها این نکته را بیان کنم که من بهعنوان دبیر سازمان جهانی ضد شکنجه نامهیی به مقامات آمریکا و سازمان ملل ارسال کرده و از آنها خواستار تضمین حفاظت ساکنان اشرف شدم. این مسأله نه یک موضوع سیاسی بلکه موضوعی در رابطه با قانون بشردوستانه میباشد. رزمندگانی که سلاح خود را تحویل دادهاند، تحت حفاظت کنوانسیونهای بینالمللی هستند و قدرت اشغالگر، در اینجا یعنی آمریکا، را موظف میسازد که جان و امنیت آنها را تضمین کند. در صورتیکه قدرت مزبور نیروهای خود را خارج سازد، نه تنها از چنین وظیفهیی معاف نمیشود، بلکه باید از تضمین تمامعیار آن اطمینان حاصل کند. این در حالی است که با توجه به شرایط سیاسی و دخالتهای بیوقفه رژیم ایران در امور عراق جدید، آشکار بود ریسکی که متوجه ساکنان اشرف میشود، بسیار بالاست.
در ماه اوت ما کنفرانسی برگزار کردیم و پس از آن خرسند بودیم زیرا ما خواستار این شدیم که یک روند سریع بهمنظور ثبتنام آنها بهعنوان پناهجو شروع شود و پس از مصاحبه با هر کدام، استاتوی پناهندگیشان توسط کمیساریای عالی پناهندگان مورد تأیید قرار گیرد.
این امر مورد موافقت کمیساریای عالی پناهندگان قرار گرفت. ما فکر میکردیم این اقدام وضعیت را ثبات خواهد بخشید. متأسفانه در تحولی جدید و نگران کننده، بهخاطر موانعی که مقامات عراقی ایجاد میکنند، مثلاً در رابطه با مکانی که مصاحبهها باید انجام گیرند و غیره، این مصاحبهها در حال حاضر بلوکه شدهاند.
بنابراین، چیزی که ما خواهانش هستیم، این است که مقامات نهادهای بینالمللی و دولتی، بر روی انجام وظایف خود بهصورت تمام عیار، پافشاری کنند. و اینکه عراق تسلیم قوانین بینالمللی در این زمینه شود و از بازیکردن کارت رژیم ایران دستبردارد. رژیم ایران که از ماهها پیش در پیرامون کمپ دست به تهدید میزند و علاوه بر آن، در پشت تهاجمات شدیدی هستند که قبلاً اتفاق افتاده و چندین کشته بر جای گذاشته است.
اولین سخنران، جفری رابرتسون میباشد. او یک حقوقدان برجسته در حوزه حقوقبشر و همچنین یکی از اعضای بسیار برجسته شورای سازمان ملل عدالت. وی نخستین رئیس دادگاه ویژه سیرالئون بوده و نظریههای حقوقی در مورد اشرف و در مورد قتلعامهای زندانیان سیاسی در ایران در سال ۱۹۸۸ نوشته است.
گی متان، نماینده کانتون ژنو
میخواستم به شما خوشآمد بگویم و فقط میگویم کلوپ مطبوعات سوئیس همیشه آماده است هر بار که شما نیاز دارید به شما خوشآمد بگوید و امیدوارم این سخنان، انعکاس مطلوبی در مطبوعات و در نزد مسئولان سیاسی که مورد خطاب هستند، داشته باشد.
جفری رابرتسون، نظریهپرداز و حقوقدان برجسته
من به زبان انگلیسی صحبت میکنم. من از وکلای دارای رتبه مشاورت ملکه در انگلستان و همانطور که گفته شد اولین رئیس دادگاه سیرا لئون هستم؛ دادگاهی که اکنون در آستانه صدور حکم پرونده چارلز تیلور بهخاطر جنایات جنگی است. بنابراین تجربه قابل توجهی در بخشی از گسترش قانون بینالملل داشتهام، که در مواردی قادر است به غیرنظامیانی که در معرض تهدید کشته شدن یا شکنجه و بدرفتاری واقع هستند، نوعی حفاظت ارائه دهد. از این بابت است که من امروز با شما صحبت میکنم. من گزارش قتلعام زندانیان مجاهدین در سال ۱۹۸۸ به دستور کسانی که بسیاری از آنها امروز در موقعیتهای بالایی حکومتی یا حتی بالاتر از قبل هستند منتشر کردهام که در دسترس است. من همواره این قتلعام زندانیان را بهعنوان یکی از جنایات بزرگ منحصر بفرد در قرن بیستم، و شاید یکی از بزرگترین جنایاتی که ناشناخته مانده است، دیدهام. این قطعاً هم تراز بربریت و رژههای مرگ زندانیان جنگی ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم است. این جنایت در نوع خود از سربرنیتسا که در آن ۷۰۰۰ مرد و پسر مسلمان کشته شدند، بدتر است. بدتر است چرا که هزاران تن از جوانان که در قتلعام زندان سال ۱۹۸۸ بدون محاکمه منصفانه کشته شدند در بسیاری از موارد زندانیانی بودند که محکومیت خود را تمام کرده بودند، زندانیانی که هفت یا هشت سال قبل از آن در تظاهرات علیه خمینی بازداشت شده بودند. البته میتوان گفت، آنها پیشینیان مجاهدینی هستند که در حال حاضر در قرارگاه اشرف هستند. شکی نیست که نگرش رژیم ایران در خونخواری، مطالبات توهینآمیز مرگبار رفسنجانی و خمینی و خامنهای که در حال حاضر رهبر نظام است و در آن زمان معاون بود منعکس است. اینها هنوز در موقعیتهای بالا هستند، و من میگویم، از مجاهدین کینه دارند و میخواهند آنها را بکشند به این خاطر که ا اعتقادات مذهبی آنها از بنیاد برخلاف آن چیزی است که توسط جمهوری و انقلاب اسلامی آنها اعمال شده است. بنابراین شکی نیست که فارغ از هر زمینه و هر بحثی ما با این واقعیت مواجهیم که مجاهدین حملاتی تا سال ۲۰۰۱ انجام دادهاند، بهعنوان یک نیروی مسلح مخالف رژیم ایران که جای شکی در آن نیست.. آنها یک سازمان سیاسی مشروع هستند و روشن است که در انگلستان، دادگاههای ما، تصمیم گرفتند که نمیتوان آنها را بهعنوان یک سازمان تروریستی طبقهبندی کرد. اتحادیه اروپا نیز حاضر نیست آنها را بهعنوان یک سازمان تروریستی طبقهبندی کند. این یکی از طنزهای بزرگ است که ایالات متحده با وجود حکم دادگاه آمریکا که میگوید لیستگذاری آنها بدون طی مراحل قانونی صورت گرفته، هنوز طبقهبندی آنها را بازبینی نکرده و این شکستی بزرگ برای آمریکاست که رژیم ایران در حال حاضر از آن برای اعمال فشار بر عراقیها از آن استفاده میکند، فشاری که آنها آگاهانه به آن تن دادهاند تا ساکنان کمپ اشرف را اخراج کنند. حالا اجازه دهید بهعنوان یک وکیل بینالمللی بگویم بر اساس قوانین بینالمللی آنها نمیتوانند این کار را انجام دهند. قوانین بینالمللی آنچه را که رفولمان نامیده میشود ممنوع میکند؛ بازگشت به کشوری که پناهندگان در آن تحت آزار و اذیت قرار میگیرند. شکی نیست که قوانین دولت عراق را از پاکسازی این قرارگاه و اخراج ساکنان آن به ایران منع میکند. در صورتی چنین کاری، ساکنان در معرض خطر همان قتلهای بدون محاکمه، بیرویه و بیرحمانهیی قرار میگیرند که به زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ (67) روا شد. آنها در معرض خطر آزار و شکنجه خواهند بود. بنابراین این مردود است، اما دولت عراق خودش سابقه وحشتناکی در رابطه با قرارگاه اشرف دارد، در حالیکه نیروهای آمریکایی منصفانه و به درستی و محترمانه با ساکنان اشرف که سلاحهای خود را تحویل دادند برخورد کردند و آنها را در سال ۲۰۰۴ افراد حفاظتشده اعلام کردند. این یک واقعیت بسیار مهم در این مورد است که نیروهای آمریکایی رسماً آنها را بهعنوان افراد حفاظتشده در سال ۲۰۰۴ اعلام کردند. وقتی آمریکاییها شروع به عقبنشینی کردند، دولت عراق شروع به بارز کردن خشونت واقعی بر ساکنان کمپ اشرف کرد، نخست در سال ۲۰۰۹ که به قرارگاه حملات مسلحانه کردند، آنها در صحنه 9تن را کشتند و بسیاری دیگر را مجروح کردند.
آنها گفتند که تحقیقات میکنند که هرگز انجام ندادند، من هرگز نشنیدهام، و بعد البته اخیراً همانطور که میدانید، حمله کاملاً بیرحمانه، غیرقابل توضیح و غیرقابل توجیه به کمپ اشرف صورت گرفت که 36 کشته شامل 8 زن بر جای گذاشت. این یک رویداد شیطانی بود که در سراسر جهان محکوم شده است.
آیا فکر میکنید مالکی کاری برای توضیح آن انجام داده است؟ آیا فکر میکنید عراقیها قوانین بینالمللی را دنبال کردهاند و تحقیقاتی انجام دادهاند؟ آنها میگویند که تحقیقات میکنند، اما آنها دروغگو هستند. مالکی یک دروغگو است چرا که او قوانین بینالمللی را رعایت نمیکند و همه میدانند که به فرمان رژیم ایران، افرادی را که دارای موقعیت حفاظتشده هستند و با هر دیدگاهی پناهنده هستند، به قتل میرساند. بنابراین واقعاً موقعیتی که در آن هستیم این است. ما ۳۴۰۰ پناهنده در کشوری داریم که حکومتش مصمم است با جنایت و فریبکاری آنها را از میان بردارد و تاکنون تقریباً 50تن از آنها را بیرحمانه به قتل رسانده است؛ قتل دولتی. و این دولتی است که وجود خود را مدیون غرب است، زیرا اگر غرب، آمریکا و بریتانیا، مسلماً به اشتباه اما به هرصورت، این یک حقیقت بود صدام حسین را با رژیم وحشی او جایگزین نکرده بود، هنوز این کشور تحت حاکمیت صدام حسین میبود.
وضعیت خطیر است، زیرا مالکی تاریخ 31دسامبر را که به طرز مشکوکی مصادف با تاریخ خروج نهایی آمریکاست، مشخص کرده است... باید بهخاطر داشت در سال ۱۹۸۶ زمانی که این گروه از فرانسه را ترک کرد، به این علت بود که فرانسه آنها را بهدلیل فشار رژیم ایران اخراج کرد و این فرانسه بود، واقعاً ، که به فشار رژیم ایران در سال ۱۹۸۶ اولین بار تن داد و آنها را مجبور به آمدن به عراق کرد و البته آنها مورد استقبال صدام حسین قرار گرفتند. رژیم او به درستی به آنها پناهندگی داد. قرارگاه اشرف، یک جا در صحرای بایر به آنها داده شد، و آنها میلیونها دلار هزینه نوسازی، ساخت جادهها، ساختن مدرسه، ساخت امکانات کتابخانهیی کردند. همه اینها داراییهای آنهاست و حق دارند جبران خسارت شوند، و من بحثی نمیکنم و نمیدانم که چگونه همکاران من آن را میبینید، اما من قوانین بینالمللی را بسیار روشن میبینم. با توجه به اینکه به مدت 25سال آنها روی آن زمین ساختمان ساختهاند، باید از حق غرامت برای آن برخوردار باشند. هر چند که در این لحظه به نظر میرسد تقاضای بیش از حد بزرگی است، زیرا آنها الآن نگران حفاظت خود هستند. جامعه بینالمللی، اگر مسئولیت حفاظت معنی دارد، این یک مورد کلاسیک برای اجرای آن است. سازمان مللمتحد اصل مسئولیت حفاظت از افراد غیرمسلح بیگناه را که در معرض خطر هستند امضا کرده است. اینجا ما پناهندگانی داریم، افراد حفاظتشدهای را داریم که بهوضوح در معرض خطرند. چه باید کرد؟ من فکر میکنم ایالات متحده مسئولیت سنگینی دارد چون وقتی هر کسی را یک فرد حفاظتشده اعلام کرد، انتظار مشروعی را ایجاد کرد. این انتظار مشروع را ایجاد کرده و باید به آن احترام بگذارد. پس این اولین نکته است. نکته دوم اینکه سازمان مللمتحد عمیقاً درگیر است و به نظر من وظیفه دارد از اصل مسئولیت حفاظتش اطمینان حاصل کند. من یک نظریه حقوقی نوشتم که امیدوارم امروز در دسترس باشد و از نظر حقوقی نتیجهگیری کردم که سازمان مللمتحد مسئولیت حفاظت مجاهدین خلق را دارد چون آنها پناهنده هستند. رهبران آنها و گروه اولیهیی که به عراق آمدند چون در سال ۱۹۸۶ از فرانسه اخراج شدند. آنها طبق قانون بینالمللی نمیتوانند به ایران برگردانده شوند و کمیسر عالی پناهندگان مسئولیت دارد حقوق اساسی انسانیشان از جمله حق برخورداری از شرایط قابلقبول زندگی را تضمین کند. بنابراین شرایط این است و من معتقدم در قانون بینالمللی آمده است. یک نیروی سازمان ملل متحد، نیرویی که در عراق هست. البته این یونامی است. بنابراین سازمان مللمتحد باید نیروهایش را، کلاه آبی هایش را، در نزدیکی کمپ مستقر کند تا آن را تا زمانی که این فوریت حل شود یک پناهگاه امن اعلام بکند. در همین حال کمیساریا عالی پناهندگی باید پرونده ۳۴۰۰نفر را بررسی کند. حالا ما اینجا عجیب و غریبترین برخورد بوروکراتیک توسط کمیساریا را داریم که بهرغم کار عالی که این سازمان انجام میدهد باید اعتراف کنم آن را بسیار خطرناک و فوقالعاده و بوروکراتیک و اشتباه میدانم. آنها میگویند ”خوب ما باید بهصورت فردی در بیرون کمپ اشرف مصاحبه کنیم“. خوب آن لحظهیی که شما افراد را به بیرون کمپ ببرید ضربهپذیر خواهند بود، این از چیزی که در دو سال گذشته مشاهده شده روشن است. برای کمیساریا احمقانه است که این شرط را بگذارد. همه ما میدانیم که این افراد، ۳۴۰۰تن، پناهندگان واقعی هستند. تمامی تاریخچه آنها داد میزند که آنها پناهندگان واقعی هستند و کمیساریا با این برخورد احمقانه، پرت افتاده و بوروکراتیک میخواهد با همه افراد در بیرون کمپ اشرف مصاحبه کند. باید مصاحبهها را در چهار هفته آینده در کمپ انجام دهد و همانطور که واضح است برای همه آنها، تأییدیهای بدهد که پناهندگان واقعی هستند. و بعد نوبت کشورهای اروپایی بهخصوص فرانسه است چون فرانسه به نظر من به اشتباه سالها پیش در ۱۹۸۶ به فشار ایران گردن گذاشت که آنها را اخراج کند و به این دلیل است که آنها اصلاً به عراق آمدند. بنابراین وظیفه بر دوش فرانسه و سایر کشورهای اروپایی است. و من بارونس اشتون را که میدانم درباره این موضوع و حقوقبشر نگران است فرا میخوانم که از دفاتر معتبرش استفاده کند - با کمک کمیساریا که باید کمتر بوروکراتیک و بیشتر واقعگرایانه باشد- تا اطمینان یابد این شرایط اضطراری در حال وقوع، به سرعت حل میشود. متشکرم.
ژان شارل ری یل، نماینده مجلس فدرال سوئیس
یک بار دیگر ما خودمان را در حال گفتن بحثهایی مییابیم که بهوضوح توسط افرادی که وظیفه و مسئولیت اجرای احترام به قوانین بینالمللی را دارند بندرت شنیده میشود.
بله در هر صورت، ما در برن، از شورای فدرال میخواهیم که در نزد دبیرکل سازمان مللمتحد برای فرستادن نیروهای کلاه آبی و ناظران سازمان ملل به اشرف، برای حفاظت از ساکنان کمپ دخالت فوری بکند و در مورد ضربالاجل موضع بگیرند تا اینکه ساکنان بتوانند به کشورهای ثالت منتقل شوند. من فکر میکنم که این واقعاً حداقل چیزی است که ما میتوانیم درخواست کنیم. و سازمانها و کمیسیونها کمیساریای عالی این صدا را برسانند.
پروفسور اریک داوید، متخصص حقوق بینالملل بشردوستانه
متشکرم آقای رئیس،
میخواهم به دو مسأله حقوقی بپردازم. واقعاً از بعد فنی. ابتدا استاتوی ساکنان اشرف که اولین سخنران ما با شما در این باره صحبت کرد. و سپس مسأله دوم که حفاظت این ساکنان است آن هم مسألهیی است که به شکل مبسوطی توسط سخنران سمت چپ من مطرح شده و اما استاتوی ساکنان اشرف. شما میدانید میتوان اینطور تلقی کرد که ساکنان اشرف از زمانیکه در سال ۱۹۸۶ در عراق پذیرفته شدند، دارای یک استاتوی پناهندگی سیاسی هستند. درست است که متنی در این رابطه وجود ندارد. سندی وجود ندارد که این استاتو را گواهی کند. ولی، از طرف دیگر میدانیم که اعضای مجاهدین خلق که در عراق هستند مشمول استاتوی پناهندگی سیاسی بودهاند، یعنی با همان تعریفی که شما در کنوانسیون ژنو درباره استاتوی پناهندگی مورخ ۱۹۵۱ مییابید و میگوید پناهندگان، افرادی هستند که بهدنبال پناه جستن در کشوری هستند زیرا بهخاطر عقاید سیاسی، یا بهخاطر تعلقشان به یک گروه اجتماعی خاص، مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند و این دقیقاً در مورد اعضای مجاهدین خلق صدق میکند. و در عین حال، چیزی که اندکی خاص است، این است که این پناهندگان از سال ۱۹۸۶ به بعد، زمانیکه در اشرف بودند، در این مکان مستقر شدهاند، و بهرغم هر شرایطی با رژیم ایران جنگیدهاند. بنابراین آنها درعینحال، بهلحاظ حقوقی، دارای یک استاتوی پناهندگی هستند که ناشی از یک متن قانونی نیست، ولی از یک پراتیک نشأت میگیرد، از یک نوع رضایت ضمنی از سوی دولت عراق، یعنی میتوانیم امروز بگوییم یک نوع «استوپل» و تعهد قبلی برای عراق وجود دارد و نمیتواند ادعایی در مورد نفی این استاتو داشته باشد.
بنابراین با توجه به این مانورهای ایذایی که از یک طرف دلایل سیاسی دارند، و از طرف دیگر بهخاطر تعلق ساکنان اشرف به مجاهدین خلق صورت میگیرند، باعث میشود ما در وضعیتی قرار بگیریم که سرکوب محسوب میشود و میتواند این را توجیه نماید که، مستقل از این استاتوی پناهندگی که آنها قبلاً از سال ۱۹۸۶ به بعد در عراق بهدست آورده بودند، امروز هم دارای یک استاتو بر اساس کنوانسیون ۱۹۵۱ شوند که همچنان یک استاتوی پناهندگی است، ولی این بار نه فقط در برابر رژیم ایران، بلکه در برابر عراق نیز همینطور. این وضعیت جالب توجه است، و این وضعیتی است که امروز میتوان در نظر گرفت.
نکته دوم که میخواستم در زمان کوتاهی که داریم مطرح کنم، مسأله حفاظت از ساکنان اشرف است. در این مورد نیز من فکر میکنم که اولین سخنران خیلی خوب توضیح داد. باید متوجه بود که عملیات مستمر ایذایی بر ساکنان اشرف در عراق، سرکوب علیه این ساکنان محسوب میشود، به این معنا نقض حقوقبشر است. این موارد نقض، در کادر یک تهاجم سیستماتیک و عمومی، علیه یک جمعیت غیرمسلح، با همان کلمات استاتوی دادگاه کیفری بینالمللی عنوان میکنم، در چارچوب یک حمله سیستماتیک یا عمومی علیه یک جمعیت غیرمسلح، در کادر سیاست دولت عراق صورت میگیرد و بنابراین دقیقاً جنایت علیه بشریت است. و در برابر این جنایت، البته یک الزام عمومی حفاظت وجود دارد که مبتنی بر دو نوع متن قانونی است. از یکطرف متون عام، و از طرف دیگر متون خاص. در مورد متون عام، راه دوری نرویم، منشور مللمتحد پاسخگوست، شما میدانید که در ماده اول پاراگراف3 از منشور ملل متحد، کلیه دولتها ملزم به احترام به حقوقبشر و آزادیهای اساسی برای همه هستند، این یک الزام است که هم سازمان مللمتحد و هم دولتهای عضو را در برمیگیرد. شما همین را در مقدمه بیانیه جهانی حقوقبشر مورخ ۱۹۴۸ نیز دارید، از طریق این تعهد دولتها به گردن گرفتهاند که به حقوقبشر احترام بگذارند. و البته مسئولیت حفاظت هم وجود دارد که اولین سخنران به آن اشاره کرد، با سند نهایی آن در سال ۲۰۰۵، پاراگرافهای 138و 139 که بهروشنی این الزام را برای همه دولتها اعلام میکند، این تعهد رسمی و جدی همه دولتهاست، که مراقبت کنند که هیچگونه جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و یا نسلکشی رخ ندهد. این مورد مشخص جنایت علیه بشریت است و علیه مردمی صورت میگیرد که تحت حاکمیت قضایی این دولتها هستند. این مربوط به تعهد عمومی حفاظت است. بنابراین، الزام خاص حفاظت به هیأت مساعدت مللمتحد در عراق بر میگردد. میدانید که این در قطعنامههای ۱۴۳۸، ۱۵۰۰، و ۲۰۰۱ شورای امنیت مللمتحد ذکر شده و حتی در قطعنامه مورخ ژوئیه ۲۰۱۱ که در آن هر بار شورای امنیت، چارچوبهای کار یونامی را یادآوری کرده است که مشتمل بر ارتقا حقوقبشر نسبت به همه مردمی که در خاک عراق هستند، میباشد. همه مردم، البته که این شامل ساکنان اشرف هم میشود.
بنابراین بهعنوان نتیجهگیری، ساکنان اشرف بهطور غیرقابل انکاری مشمول استاتوی پناهندگی هستند که در محتوا آن را در سال ۱۹۸۶ در برابر رژیم ایران بهدست آوردند، ولی امروز، بایستی یک استاتوی ثانوی هم در برابر عراق بهدست بیاورند، و از سوی دیگر الزام قضایی وجود دارد. وقتیکه میگویم قضایی، کلماتم را میسنجم که سازمان مللمتحد الزام قضایی دارد که حفاظت این اشخاص را در کادر یونامی تضمین کند. اگر این الزام رعایت نشود، میتواند در زمینه حقوقی مسئولیتآور باشد. یعنی مسئولیت قضایی سازمان ملل بهخاطر خودداری از اقدام، بهخاطر سهلانگاری در اقدام، همانطور که چند سال پیش زمانی که دبیرکل ملل متحد، از این جنبه هنوز کاملاً آسوده نبود، البته این باعث نشد که جایزه صلح نوبل را دریافت نکند، او آقای کوفی عنان بود، ولی نباید فراموش کرد کوفی عنان در سال ۱۹۹۴ رئیس عملیات حافظ صلح بود و وضعیت رواندا تحت مسئولیت او بود، رواندا هنگامی که خواست مسئولیت سازمان مللمتحد را در خودداری مفتضحانه از اقدام در رواندا زیر سؤال ببرد، بهدنبال آن، دبیرکل توانست با ایجاد یک کمیسیون تحقیق گل خود را بزند. ضمن اینکه مدعی بود بهلحاظ حقوقی به سؤالاتی که در زمینه مسئولیت سازمان ملل مطرح شده است پاسخگو نیست و نتیجه گرفت که اگر نه در عرصه حقوق، ولی صرف بیان واقعیتها خودش در واقع یک امر حقوقی است ولی این از واقعیت دور نیست که سازمان مللمتحد مسئولیت سنگینی در خودداری از اقدام به موقع هنگام نسلکشی در رواندا داشته است. این فصلی است که هنوز هم بسته نشده است و امیدوارم که در مورد کیس اشرف به این شکل پیش نرود و سازمان مللمتحد واقعاً مسائل را در دست بگیرد، برای اینکه نتوان آنها را متهم کرد از تعهدات خود سر باز زدهاند.
استاندار ایو بونه
مثل هر پرونده دیگری، یک وجه داستان «حقوق» است و وجه دیگر «وقایع». در کنار «حقوق»، «سیاست» هم هست. ولی من میخواهم به «وقایع» بپردازم و از فرصت استفاده کنم و ابایی نداشته باشم از اینکه از اپورتونیسم در وقایع بگویم. آخرین باری که به اشرف رفتم سه سال پیش بود. فکر میکنم یکی از آخرین نفراتی بودم که توانست آزادانه از اشرف بازدید بهعمل بیاورد. مالکی بهوضوح اسیر ریشههایش و اسیر رژیم ایران است که به آرامی ولی با گستردگی تمام در عراق نفوذ کرده است. عراقی که تا قبل از این کاملاً غیرقابل نفوذ برای رژیم ایران و نهادهای ایرانی بود، درهایش را کاملاً به روی این نهادها باز کرده است تا جایی که برای مثال، میبینیم اطراف اشرف تعدادی مستقر شدهاند که خلص مأمور واواک یعنی وزارت اطلاعات ایران هستند.
حالا آیا آقای مالکی حق دارد که بدین صورت خودش را به دستورات و ارادهایران وابسته کند؟ قطعاً و حتماً نه!
در مراوده با حکومت ملاها رابطه فقط یکطرفه است. پس ما باید با قدرت تمام عمل کنیم.
باید اقداماتمان را با دولت آمریکا ادامه دهیم و باید به آنها یادآوری کنیم که امضاء، امضاست و ایالات متحده نه تنها بهلحاظ اخلاقی، بلکه بهلحاظ قضایی تعهد دارند و پروفسور داوید هم این موضوع را به خوبی تمام در سخنرانیش تکرار کرد. و اما نکته آخر. امروز خیلی از خطر هستهیی رژیم ایران صحبت به میان میآید. این خطر واقعی است، شدت دارد و بحث روز است. باید بدانیم که صرف داشتن یا نداشتن بمب اتمی تفاوت زیادی ایجاد نمیکند. مهم این است که رژیم ایران رسماً خود را خارج از جرگه مللمتحد اعلام کرده.
صحبتم را با سخنانی از ژنرال دو گل به اتمام میرسانم. او یکی از متفکرین شهیر سیاسی فرانسه بود وی گفته: «هر چیزی ممکن است پیش آید و رسیدن به آینده زمان زیادی میخواهد. در نهایت اقدامی شرافتمندانه و جوانمردانه میتواند سرمایهگذاری سیاسی خوبی بهشمار آید».
کریستین پرگو، عضو شورای قانونگذاری ژنو
با تشکر از شما. من به اختصار صحبت خواهم کرد. میخواستم در اینجا سخنگوی کوچکی برای زنان و مردان ایرانی باشم که از 200روز پیش در تحصن در میدان «ناسیون» بهسر میبرند تا انظار عمومی شهر ژنو و انظار جهانی را از طریق سازمان مللمتحد با خطری که در حال حاضر اشرف با آن مواجه است آشنا کنند. این واقعیتی است که بیش از شش ماه تحصن موضوع اشرف را در قلب شهر ژنو و در دروازههای سازمان ملل قرار داده تا پیام خود را به گوش همگان برساند. شما میبینید خانوادههای ساکنان اشرف که تحصن میکنند و در اینجا هم حضور دارند، پلاکاردهایی حمل میکنند که روی آن نوشته شده «توقف کشتار در اشرف»، «200روز تحصن در ژنو برای اشرف»، «سکوت را بشکنید، 200روز تحصن در ژنو».
شاید این سؤال به وجود آید که ضرورت تحصنهایی با این طول و عرض چیست، ولی من معتقدم که امروز دیگر زمان عمل کردن فرا رسیده، زمان عمل فوری هم فرا رسیده چون وقت کمی در دست داریم. و پیامی که من در قلب تحصن ژنو میبینم این است که باید ضربالاجل 31دسامبر را لغو کرد. باید حتماً این مهلت زمانی را لغو کرد تا کمیساریای عالی پناهندگان بتواند کارش را پیش ببرد. ما از موانعی که عراق پیش رو میگذارد صحبت کردیم ولی الآن دیگر باید حتماً سازمان مللمتحد و سازمانهای وابسته به مللمتحد مسئولیتهایشان را به عهده بگیرند.
ولی جا دارد از خودمان سوأل کنیم که اشرف چه کسی را اینقدر میترساند؟ اشرفیها چه کسی را اینقدر میترسانند که وضعیت به چنین نقطه تعیینکنندهیی رسیده است؟ واقعیت این است که در این داستان به خوبی میبینیم چه کسی خواهان از میان برداشته شدن این کمپ است: قبل از همه رژیم ایران که عراق فقط سخنگوی آن است.
نکتهیی که یادآوری آن برای اپوزیسیون ایران و برای همه ما که به یک ایران دموکراتیک اعتقاد داریم بسیار مهم این، این است که اشرف یک دیدگاه جدید و یک دیدگاه دیگر از ایران را نمایندگی میکند: یک ایران دموکراتیک. برای حاکمان ایران امروز، این سمبل ایران دموکراتیک باید از میان برداشته شود، و مفهوم مبارزه هم این است که این نماد ایران دموکراتیک را در اشرف و سایر نقاط، باید زنده نگاه داشت.
به هر حال، وقت کمی در دست داریم. این چیزی است که آنهایی که در میدان «ناسیون» هستند هر روزه به ما یادآوری میکنند. باید همه سازمانهای بینالمللی که در فاصلهای کم و در اطراف این تحصن حضور دارند به آنها گوش بدهند و مسئولیتهای خود را برعهده بگیرند و اشرف را حفظ کنند. با تشکر.
اریک ورو، نماینده مجلس فدرال سوئیس
من نمیخواهم آنچه را که گفته شد تکرار کنم. صرفاً با آنچه که نمایندگان، دیپلوماتها و حقوقدانان بینالمللی گفتند کاملاً موافق هستم.
بهعنوان نماینده فدرال، الآن 4سال است که من یا ما پرونده اشرف را دنبال میکنیم. آنچه که گفته شد، در واقع ضربالاجل اعمال شده توسط دولت عراق، خلاف قوانین و بر خلاف کنوانسیونهای ژنو هست. و ما باید از آنجا که سوئیس و ژنو، کشور کنوانسیونهای حقوقبشر است، در اینجا در سوئیس ما باید با روح و همچنین با روح حقوق بینالمللی از همه اقلیتهایی که در جهان هستند دفاع کنیم.
من همچنین این خشونت ملاها را با آنچه که امروز در سوریه علیه مخالفان جریان دارد، برابر میدانم.
این موضوع قابل توجهی است، چرا که برملا شده که پاسداران رژیم ملاها برای حمایت از رژیم سوریه و برای سرکوب مخالفین، به سوریه رفتهاند. بهعنوان سوئیسی نمیتوانم چنین موضوعی را بپذیرم. اینها مواردی بود که میخواستم بگویم.
پروفسور آلفرد زایاس، استاد حقوق بینالملل در ژنو
متشکرم، بهعنوان یک حقوقدان با اظهارات جفری رابرتسون، اریک داوید و ایوبونه موافقم. و در مورد استاتوی افراد حفاظتشده برای تمام ساکنان اشرف، در مورد اصل نانرفولمان (عدم بازگشت) در مورد دکترین مسئولیت حفاظت، در مورد جنایت علیه بشریت. از طرف دیگر با نظریه حقوقی گودوین گیل، اریک داوید و خانم ورا گولاند موافقم. بنابراین میخواهیم که همه این موارد را بخوانند، از جمله همکاران ما در کمیساریای عالی حقوقبشر، و گاهی اوقات، احساس میکنم که درک نمیکنم که در آنجا چه میگذرد.
قطعنامه مجمع عمومی مورخ 20دسامبر ۱۹۹۳ برای ایجاد دفتر کمیساریای عالی حقوقبشر، خیلی روشن است. یک قدرت ابتکارعمل از طرف کمیسرعالی وجود دارد. به این معنی که خانم کمیسر عالی البته میتواند اظهارنظر کند، میتواند بیانیه بدهد، میتواند از بان کیمون بخواهد و به او بگوید که این وضعیت اضطراری است، بایستی کاری کرد
بنابراین ما فراخوانی به سازمان ملل متحد، به مقامات کنفدراسیون و به جامعه بینالمللی میدهیم، بهطور خاص ما دبیرکل سازمان مل متحد، بان کیمون را فرامیخوانیم که اظهاراتش واضح باشد. همانطور که گفتید بایستی کلاه آبیها را به عراق بفرستید برای حفاظت این افراد که در خطر هستند.
ابوالقاسم رضایی، معاون دبیرخانه شورای ملی مقاومت
جناب رئیس از شما متشکرم
خانمها و آقایان، دوستان عزیز سلام
قبل از هر چیز از طرف ساکنان اشرف و خانوادههای آنها، از همه شخصیتهایی که در این شرایط خطیر به دفاع از اشرف قیام کردهاند، تشکر میکنم.
بعد از گذشت 200روز از تحصن خانوادهها و حامیان اشرف، مایلم یک بار دیگر بر مواضع ساکنان اشرف تأکید کنم:
1ـ همانگونه که مطلع هستید دو ماه قبل کمیساریای عالی پناهندگان روز 13سپتامبر اعلام کرد ساکنان اشرف «پناهجو» هستند. پس از آن قرار بر این بود که کمیساریا با تکتک افراد مصاحبه کند و موقعیت پناهندگی هر فرد را مورد بازتأیید قرار دهد. با وجود گذشت دو ماه از آن تاریخ هنوز این پروسه شروع نشده است و دولت عراق در مسیر کار کمیساریا کارشکنی میکند و با موانعی که ایجاد میکند، میخواهد این پروسه را به عقب بیاندازد.
اما رژیم و عراق با دجالگری و دروغپردازی گناه این تأخیر و کارشکنی را به گردن مجاهدین و رهبری کمپ میاندازند.
من اینجا صریحاً اعلام میکنم بر خلاف دروغهای رژیم ایران و عراق: ساکنان اشرف، رهبری کمپ و رئیسجمهور مقاومت بارها تأکید کردهاند که ساکنان اشرف هیچ مشکلی برای مصاحبههای تکی ندارند. ساکنان اشرف تنها سه درخواست مشروع دارند.
اولاً مصاحبهها سریعتر انجام شود و استاتوی پناهندگی افراد زودتر تأیید شود.
ثانیا اگر مصاحبهها در بیرون اشرف صورت میگیرد، حفاظت آنها کاملاً توسط مللمتحد بر اساس استانداردهای خودشان تأمین شود.
ثالثا تضمین شود پس از مصاحبه به اشرف باز گردند.
ساکنان اشرف هیچگاه نخواستهاند مصاحبهها در داخل اشرف انجام شود. آنها برای اینکه کار سریعتر پیش برود پیشنهاد کردهاند کمیساریا بخشی از اشرف را که از بقیه مناطق اشرف ایزوله است کاملاً در اختیار خود بگیرند، از بقیه قسمتها جدا کنند و پرچم سازمان مللمتحد را در آنجا نصب نموده و کارشان را در آنجا تکمیل کنند.
دوستان عزیز
ما از کمیساریا میخواهیم تن به فشارهای دولت عراق ندهد و از جامعه جهانی، سازمان ملل متحد، آمریکا و اتحادیه اروپا میخواهیم به کمیساریا کمک کنند تا فشارهای دولت عراق را کنار بزند
ـ جیا فرانکو فاتورینی، جنبش علیه نژادپرستی و برای دوستی خلقها (مراپ)
متشکرم آقای رئیس، از سالها پیش در کنار شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران بودهایم، چون نیروی امید برای تغییر و دموکراسی در ایران هستند.
بنابراین امروز در اینجا نیستم برای قضاوت در مورد اعمال گذشته، ما در اینجا هستیم برای دفاع از حقوق بینالملل، برای دفاع از ۳۴۰۰ شهروند بدون سلاح که در یک کمپ تحت تهدیدات دولت عراق محبوس شدهاند. وضعیت فعلی این ساکنان ناشی از عدم تعهد دولت آمریکا از یک طرف، و از طرف دیگر بهدلیل فشارهای رژیم ایران روی دولت فعلی عراق است.
بنابراین برعهده جامعه بینالمللی است که امروز برای حفاظت ۳۴۰۰ شهروند اقدام کنند. پراکندگی در قلمرو عراق یک راهحل نیست. به این معنی که هیچکس نخواهد دانست که این ۳۴۰۰نفر کجا هستند و نمیتوان آن را بهعنوان یک راهحل پذیرفت.
رفولمان (بازگشت) ممنوع است، و ما تا پایان خواهیم جنگید برای اینکه هیچکدام از ساکنان اشرف به ایران فرستاده نشوند.
ما یک فراخوان به کمیساریای حقوقبشر فرستادهایم که در ماه آوریل گذشته، بعد از حمله به کمپ بر لزوم یک تحقیقات شفاف بیطرفانه و کامل تأکید کرده بودیم، ما امروز به کمیساریای عالی حقوقبشر سازمان ملل فراخوان میدهیم که از حق ابتکارعمل خود استفاده کند و این تحقیقات را شروع کند.
بالاخره بایستی که کمیساریای عالی پناهندگی کار خودش را انجام بدهد، کمیساریا در 13سپتامبر گذشته بهطور رسمی اعلام کرد که ساکنان اشرف را بهعنوان پناهجویان میداند. مراحل این کار میتوانند فوراً انجام شوند، امروز یا فردا، اگر این کار بلوکه شده بهدلیل دولت عراق است. بایستی این انسداد برداشته شود بایستی که دولت عراق بفهمد نمیتواند قوانین بینالمللی را نقض کند. بفهمد که این ۳۴۰۰تن حق دارند توسط مقامات کمیساریای عالی پناهندگی مصاحبه شوند، برای اینکه از حق پناهندگی خود دفاع کند.
اریک سوتاس، سازمان جهانی علیه شکنجه
متشکرم ژان-فرانکو. ما به پایان این اجلاس رسیدهایم. مایلم از مرکز مطبوعات سپاسگزاری کنم، همینطور بهطور خاص از همه سخنرانان، بهویژه کسانی که از خارج آمدند تا یک بار دیگر همبستگی خودشان را با ساکنان اشرف ابراز دارند و یادآوری کنند که خواستار رعایت قانون میباشند. امری که در نبرد ما عنصری اساسی میباشد.
و ما مایلیم که در صورتیکه میتوانید، همراه ما به دیدار متحصنان که از 200روز پیش تلاش دارند تا صدای خود را به گوش سازمان مللمتحد برسانند، برویم. از همگی متشکرم.