اظهارات ظریف در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا و جدالهای لفظی بین دو باند اصلی ژیم بر سر ضرورت یا عدم ضرورت آویختن به دامان غرب، نشانههایی از شروع فراز جدیدی از جنگ قدرت درونی نظام ولایت است.
با اوجگیری بحران منطقه و تشکیل ائتلاف بینالمللی علیه داعش، سران و باندهای درونی رژیم و حتی رسانههای هر دو باند، در زمینه به خطر افتادن خاکریزهای ”عمق استراتژیک“ نظام در عراق و سوریه، به یک سان نگران هستند و در هراس از پیامدهای زیانباری هستند که بحران منطقه و پیامدهای ژئوپلیتیکی آن برای رژیم آخوندی بهدنبال خواهد داشت.
جناحهای رقیب در رژیم ناگزیر در برابر این خطر مشترک همصدا شده و مواضع مشابه گرفتند و علیه ائتلاف جهانی علیه داعش و تحولات منطقه آه وفغان سر دادند.
اما از آنجایی که شقه درونی رژیم عمیق و لاعلاج است وحدت نظر و همصدایی موضعی در برابر خطر مشترک نیز نمیتواند مانع عملکرد شقه در قدمهای بعدی شود.
جنگ بر سر قدرت و غارت و چپاول مردم همواره اصلیترین موضوع و تضاد در نظام آخوندی بوده و هست و سایر مسائل رژیم حول آن شکل میگیرند وتحولات درونی رژیم نیز از آن نشات میگیرد.
همین واقعیت است که بهدنبال یک دوره کوتاه چند هفتهیی از همصدایی رفسنجانی با باند خامنهای، او اکنون تمامعیار پشت دولت روحانی آمده و علیه باند خامنهای تیغکشی میکند که چرا در مقابل هر برنامه دولت روحانی ”فریاد وا اسلاما سرمیدهند“.
رفسنجانی ضمن دفاع از عملکرد آخوند حسن روحانی و شعارهایش علیه باند خامنهای تیغکشی میکند که: ”دولت به همه شعارها پایبند است، اما مجموعه شرایط را ببینید که چگونه یک اقلیت محدود در مقابل همه اقدامات مثبت حتی انتصابات بر حق دولت، هیاهو میکنند. کسانی که همه اقدامات دولت سابق را با همه رسواییها و فسادها، تقدیس میکردند، امروز در مقابل هر برنامه دولت فریاد وا اسلاما سر میدهند“.
رفسنجانی ضمن انتقاد بهعملکرد دولت سابق رژیم در زمینه داخلی و روابط خارجی، از عملکرد سیاست خارجی دولت روحانی و سیاست آویختن به دامان غرب و آمریکا حمایت میکند: ”با همان روحیهیی که قطعنامههای بینالمللی را کاغذپاره میخواندند، قوانین و مصوبات داخلی را زیر پا میگذاشتند که آمار رسمی تخلفات آنان تأسفبرانگیز است. دولت یازدهم به حق، کلید حل مسائل را سیاست خارجی تشخیص داد“. (رسانههای رژیم 9مرداد93)
از سوی دیگر، باند خامنهای نیز شخص رفسنجانی، سیاست خارجی دولت روحانی و عملکرد وزیرخارجهاش را به مراتب شدیدتر از گذشته به باد انتقاد گرفته است.
کیهان خامنهای12مرداد با حمله به سیاست رفسنجانی در جریان شقه درونی رژیم در سال 88 و حمله به مخالفت او با باند ولیفقیه در قضایای درونی رژیم در آن سال، عملکرد رفسنجانی را با طرح یک سؤال زیرضرب میگیرد و خطاب به رفسنجانی مینویسد: ”خاطره انتقام از مردم با توسل به بیگانه را فراموش کردید؟!“
کیهان این گفته رفسنجانی را که ”دولت یازدهم به حق کلید حل مسائل را سیاست خارجی تشخیص داد“ مورد حمله قرار داده و بهاصطلاح ”آرای“ روحانی در جریان خیمهشب بازی انتخابات سال 92 رژیم را مورد سؤال قرار میدهد و یادآور میشود ”آیا اگر مردم به نامزد مورد نظر ما رأی دادند این «فتح» است اما اگر همان مردم میزان مشارکت بالاتر به ما رأی ندادند و به رقیب ما رأی دادند، «فتح» نیست و باید علیه آن اردوکشی خیابانی کرد و آشوب به راه انداخت؟!“
کیهان ولیفقیه دست آخر دعوا با رفسنجانی را و باند او را به به مسأله اصلی یعنی دعوا بر سر ”لحاف ملا“ ی غارت و چپاول مردم میکشاند که: ”اقدامات پسر شماست که اکنون در دادگاه در حال رسیدگی است نه سخنرانیهای مخالفنین دولت و تذکرهای آنها در مجلس“.
منظور روزنامه خامنهای از اقدامات پسر رفسنجانی که در دادگاه در حال رسیدگی است، موضوع دزدیهای پسر رفسنجانی است که باند خامنهای بهخاطر افشای دزدی مهرهها و کارگزارانش توسط باند رفسنجانی- روحانی، دزدی پسر رفسنجانی را دادگاهی کرده است.
روزنامه دیگر باند ولیفقیه به بهانه انتقاد از عملکرد ظریف وزیرخارجه دولت روحانی، سیاست آویختن باند رفسنجانی- روحانی را زیرضرب میبرد که: ”در هیچ کدام از روایتهای تاریخی مطرح در سالهای اخیر آمار و ارقامی از دیپلوماتهایی که به علت ارتکاب جرائمی همچون جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل و حتی برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس کماکان در زندان بهسر برده یا به خارج از کشور متواری شده و سپس احیاناً بیسر و صدا به کشور بازگشتهاند، ارائه نشده“ است.
این روزنامه باند خامنهای اظهارات ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا را محملی کرده است برای زیر سؤال بردن سیاست خارجی باند- رفسنجانی روحانی: ”کتابی که حاصل ساعتها مصاحبه وزیر فعلی امور خارجه کشورمان و مجموعهیی از دیپلوماتهای مطرح و تجار حامی فتنه ۸۸ است هنوز در کشورمان ترجمه نشده است! در کتاب مذکور نقل قولهایی درباره حقیقی نبودن «دشمنی ایران و اسرائیل» از برخی دیپلوماتهای شهیر فعلی به چشم میخورد که حقیقتاً باید کلاه از سر دستگاههای امنیتی کشور بپراند!“
این چنین است که باند خامنهای در جنگ بر سرقدرت و غارت، همچنان که پسر رفسنجانی را عجالتاً به دادگاه کشانده است شمشیر دستگاههای امنیتی رژیم را نیز بالای سر باند رفسنجانی- روحانی نگه میدارد و از دستگاههای امنیتی رژیم نیز تلویحاً انتقاد میکند که تا کنون در خواب و باید از خواب بیدار شوند. این وضعیت بیانگر فراز جدیدی از جنگ وجدالهای باندی درونی رژیم است
سؤال این است در شرایطی که وضعیت جامعه بحرانی و انفجاری است و رژیم در انزوای منطقهیی و بینالمللی قرار دارد و بحران منطقهیی و ائتلاف ضدداعش نیز برای رژیم تهدید هایی بهوجود آورده است، راهحل و چاره رژیم برای خروج از تضادهای درونی چیست؟
پاسخ روشن است هیچ راهحلی برای برونرفت این نظام و سران آن وجود ندارد، دنبال هر راهحلی که بروند، همان تشبث خودش به تضاد و بحران جدیدی تبدیل میشود.
تجربه 36ساله حکومت آخوندی نشان داده که هیچ راهحلی برای برونرفت از تضادها از داخل این رژیم بیرون نمیآید. این تجربه در زمان به قدرت رسیدن رفسنجانی و خاتمی نیز تجربه شد شقه و چنددستگی ذاتی نظام آخوندی است و این نظام گریزی از آن ندارد.
با اوجگیری بحران منطقه و تشکیل ائتلاف بینالمللی علیه داعش، سران و باندهای درونی رژیم و حتی رسانههای هر دو باند، در زمینه به خطر افتادن خاکریزهای ”عمق استراتژیک“ نظام در عراق و سوریه، به یک سان نگران هستند و در هراس از پیامدهای زیانباری هستند که بحران منطقه و پیامدهای ژئوپلیتیکی آن برای رژیم آخوندی بهدنبال خواهد داشت.
جناحهای رقیب در رژیم ناگزیر در برابر این خطر مشترک همصدا شده و مواضع مشابه گرفتند و علیه ائتلاف جهانی علیه داعش و تحولات منطقه آه وفغان سر دادند.
اما از آنجایی که شقه درونی رژیم عمیق و لاعلاج است وحدت نظر و همصدایی موضعی در برابر خطر مشترک نیز نمیتواند مانع عملکرد شقه در قدمهای بعدی شود.
جنگ بر سر قدرت و غارت و چپاول مردم همواره اصلیترین موضوع و تضاد در نظام آخوندی بوده و هست و سایر مسائل رژیم حول آن شکل میگیرند وتحولات درونی رژیم نیز از آن نشات میگیرد.
همین واقعیت است که بهدنبال یک دوره کوتاه چند هفتهیی از همصدایی رفسنجانی با باند خامنهای، او اکنون تمامعیار پشت دولت روحانی آمده و علیه باند خامنهای تیغکشی میکند که چرا در مقابل هر برنامه دولت روحانی ”فریاد وا اسلاما سرمیدهند“.
رفسنجانی ضمن دفاع از عملکرد آخوند حسن روحانی و شعارهایش علیه باند خامنهای تیغکشی میکند که: ”دولت به همه شعارها پایبند است، اما مجموعه شرایط را ببینید که چگونه یک اقلیت محدود در مقابل همه اقدامات مثبت حتی انتصابات بر حق دولت، هیاهو میکنند. کسانی که همه اقدامات دولت سابق را با همه رسواییها و فسادها، تقدیس میکردند، امروز در مقابل هر برنامه دولت فریاد وا اسلاما سر میدهند“.
رفسنجانی ضمن انتقاد بهعملکرد دولت سابق رژیم در زمینه داخلی و روابط خارجی، از عملکرد سیاست خارجی دولت روحانی و سیاست آویختن به دامان غرب و آمریکا حمایت میکند: ”با همان روحیهیی که قطعنامههای بینالمللی را کاغذپاره میخواندند، قوانین و مصوبات داخلی را زیر پا میگذاشتند که آمار رسمی تخلفات آنان تأسفبرانگیز است. دولت یازدهم به حق، کلید حل مسائل را سیاست خارجی تشخیص داد“. (رسانههای رژیم 9مرداد93)
از سوی دیگر، باند خامنهای نیز شخص رفسنجانی، سیاست خارجی دولت روحانی و عملکرد وزیرخارجهاش را به مراتب شدیدتر از گذشته به باد انتقاد گرفته است.
کیهان خامنهای12مرداد با حمله به سیاست رفسنجانی در جریان شقه درونی رژیم در سال 88 و حمله به مخالفت او با باند ولیفقیه در قضایای درونی رژیم در آن سال، عملکرد رفسنجانی را با طرح یک سؤال زیرضرب میگیرد و خطاب به رفسنجانی مینویسد: ”خاطره انتقام از مردم با توسل به بیگانه را فراموش کردید؟!“
کیهان این گفته رفسنجانی را که ”دولت یازدهم به حق کلید حل مسائل را سیاست خارجی تشخیص داد“ مورد حمله قرار داده و بهاصطلاح ”آرای“ روحانی در جریان خیمهشب بازی انتخابات سال 92 رژیم را مورد سؤال قرار میدهد و یادآور میشود ”آیا اگر مردم به نامزد مورد نظر ما رأی دادند این «فتح» است اما اگر همان مردم میزان مشارکت بالاتر به ما رأی ندادند و به رقیب ما رأی دادند، «فتح» نیست و باید علیه آن اردوکشی خیابانی کرد و آشوب به راه انداخت؟!“
کیهان ولیفقیه دست آخر دعوا با رفسنجانی را و باند او را به به مسأله اصلی یعنی دعوا بر سر ”لحاف ملا“ ی غارت و چپاول مردم میکشاند که: ”اقدامات پسر شماست که اکنون در دادگاه در حال رسیدگی است نه سخنرانیهای مخالفنین دولت و تذکرهای آنها در مجلس“.
منظور روزنامه خامنهای از اقدامات پسر رفسنجانی که در دادگاه در حال رسیدگی است، موضوع دزدیهای پسر رفسنجانی است که باند خامنهای بهخاطر افشای دزدی مهرهها و کارگزارانش توسط باند رفسنجانی- روحانی، دزدی پسر رفسنجانی را دادگاهی کرده است.
روزنامه دیگر باند ولیفقیه به بهانه انتقاد از عملکرد ظریف وزیرخارجه دولت روحانی، سیاست آویختن باند رفسنجانی- روحانی را زیرضرب میبرد که: ”در هیچ کدام از روایتهای تاریخی مطرح در سالهای اخیر آمار و ارقامی از دیپلوماتهایی که به علت ارتکاب جرائمی همچون جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل و حتی برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس کماکان در زندان بهسر برده یا به خارج از کشور متواری شده و سپس احیاناً بیسر و صدا به کشور بازگشتهاند، ارائه نشده“ است.
این روزنامه باند خامنهای اظهارات ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا را محملی کرده است برای زیر سؤال بردن سیاست خارجی باند- رفسنجانی روحانی: ”کتابی که حاصل ساعتها مصاحبه وزیر فعلی امور خارجه کشورمان و مجموعهیی از دیپلوماتهای مطرح و تجار حامی فتنه ۸۸ است هنوز در کشورمان ترجمه نشده است! در کتاب مذکور نقل قولهایی درباره حقیقی نبودن «دشمنی ایران و اسرائیل» از برخی دیپلوماتهای شهیر فعلی به چشم میخورد که حقیقتاً باید کلاه از سر دستگاههای امنیتی کشور بپراند!“
این چنین است که باند خامنهای در جنگ بر سرقدرت و غارت، همچنان که پسر رفسنجانی را عجالتاً به دادگاه کشانده است شمشیر دستگاههای امنیتی رژیم را نیز بالای سر باند رفسنجانی- روحانی نگه میدارد و از دستگاههای امنیتی رژیم نیز تلویحاً انتقاد میکند که تا کنون در خواب و باید از خواب بیدار شوند. این وضعیت بیانگر فراز جدیدی از جنگ وجدالهای باندی درونی رژیم است
سؤال این است در شرایطی که وضعیت جامعه بحرانی و انفجاری است و رژیم در انزوای منطقهیی و بینالمللی قرار دارد و بحران منطقهیی و ائتلاف ضدداعش نیز برای رژیم تهدید هایی بهوجود آورده است، راهحل و چاره رژیم برای خروج از تضادهای درونی چیست؟
پاسخ روشن است هیچ راهحلی برای برونرفت این نظام و سران آن وجود ندارد، دنبال هر راهحلی که بروند، همان تشبث خودش به تضاد و بحران جدیدی تبدیل میشود.
تجربه 36ساله حکومت آخوندی نشان داده که هیچ راهحلی برای برونرفت از تضادها از داخل این رژیم بیرون نمیآید. این تجربه در زمان به قدرت رسیدن رفسنجانی و خاتمی نیز تجربه شد شقه و چنددستگی ذاتی نظام آخوندی است و این نظام گریزی از آن ندارد.