728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

«راه نور و عطر و سنبل»

-

-
-
 
راه نور و عطر و سنبل سد شده
موج سرما زینطرفها رد شده
مهربانان رفته‌اند از شهر ما
هر که انسان بود این‌جا دد شده
گر بپرسی حال ما و روز ما
”ای بحمدالله“ نگویم!... . بد شده!
آنجه باید باشد از خاطر برفت
هر ”نباشد“ ”شد“ شده، ”باشد“ شده
گریه و فریاد و شیون در وفور
قحط، انسانی که می‌خندد شده
گونه‌ها شد دشت و بسترهای اشک
آه، توفانی که می‌سوزد شده
هیچ چیزی بر سر جایش نماند
واژه‌ی ”حتمـا“، کنون ”شاید“ شده
دهخدا را باز کن! بنگر که ”کاش“
معنی‌اش ”هرگز نمی‌گردد“ شده
هر در و دیوار جانها، پنجره
بر ره آنکس که می‌آید شده
آن که می‌آید پیامی داد و گفت
رهگشا آن کس که می‌جنگد شده
درد و اشک و آه را شمشیر کن
کاردها از استخوان هم رد شده.
 
از م. شوق
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0d01f01b-0c9c-46ec-96e1-b954b7d79837"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات