احمد بخارایی کارشناس حکومتی در دیدار نیوز رژیم:
۷هزار نفر الآن منتظر اعدام هستند
یک سری از آنها توی انفرادی هستند
دیدار نیوز:
ما چند ماه پیش تجربه کردیم که آن آقا در دادگستری دو تا از قاضیها را کشت
اگر بخواهیم بهنوعی آسیب اجتماعی تعریفش کنیم، چه تعریفی دارد؟
بخارایی: دو تا قاضی خیلی در صدور احکام اعدام نقش بهسزایی داشتند
بهویژه مقیسه و رازینی وقتی مردم شنیدند خیلی خوشحال شدند
من خودم خبر را به چند نفر که دادم همه همان اول خوشحال شدند و گفتند حقشان بود
احمد بخارایی کارشناس حکومتی ـ ۸ اسفند ۱۴۰۳
احمد بخارایی استاد دانشگاه و جامعهشناس: خشونت سیاسی در داخل آمار اعدامهاست. ۷هزار نفر الآن منتظر اعدام هستند، خانم نیکنام 7هزار نفر در این لحظه یکسری از آنها توی انفرادی هستند. سحرگاه فردا معلوم نیست دیگه بعدش در قید حیات باشند از این 7هزار تا ۵۴نفرشون سیاسی امنیتی هستند. خانم نیکنام سیاسی امنیتی، هر یه نفرشون ویژه است، هر یک نفرش یه کنشگر است، پس یک یک نفر نیست، این بازتاب داره توی جامعه، شما ۵۴تا الآن این خشونت سیاسیه، برای سیاسی امنیتی کسی رو اعدام میکنن؟
سال ۱۴۰۲، ۲۰تا سیاسی امنیتی اعدام شدن در زمان آقای رئیسی، ۲۵ آمار اعدامها نسبت به سال قبلش افزایش پیدا کرد، خب وقتی که این هست وقتی که نظام سیاسی ما تداوم داره خشونت اقتصادی هم در سطح کلان تداوم پیدا میکنه، خشونت اجتماعی تداوم پیدا میکنه خشونت روانی تداوم پیدا میکنه.
آقای پزشکیان حرف خوب میزنه از نهجالبلاغه دیدید دیگه از علی، علی تره، از پاپ، کاتولیک تره تو حرف شعار، چند روز پیش هم گفته بود که هر طور آینده رو تصور کنید همون طور آینده اتفاق خواهد افتاد، من جمله ایشان را شنیدم یاد روانشناسیهای زرد افتادم دیدید چشمتون را ببندید آرزو کنید خواهید رسید یعنی چی آینده در دستان شماست هر جور اراده کنید فلان میرسید چه حرفیه، آقای پزشکیان یا حرف روانشناسی زرده یا حرف آدمیه که شکمش سیره، از درد دیگران خبر نداره، دیدین شکم سیرا حرفای حکیمانه هم میزنن دیگه خیلی مبادی آداب هم هستن.
مجری: ما اتفاقی هم چند ماه پیش تجربه کردیم اون آقایی که توی دادگستری دو تا از قاضیها را کشت اگر بخواهیم اون هم یه نوعی آسیب اجتماعی تعریفش کنیم یعنی از نگاه اون ضارب به ماجرا نگاه کنیم اون سطح از خشونت چه تعریفی داره؟
بخارایی: ببینید اولاً در سطح خرد هست یه واقعه خاص داره اتفاق میفته، منتها ریشهاش سطح کلانه، حالا این فرد یا مسائل اقتصادی بوده حالا اونجا خدمات چی بوده، تبعیضات را دیده، اون فشار مالی ممکنه بخش عمده علتش باشه که من این رو نمیدانم یا انگیزه بهاصطلاح اجتماعیتری داشته باشه ببینه، دو تا قاضی که خیلی در صدور احکام اعدام نقش بهسزایی داشتن بهویژه مقیسه و رازینی که وقتی هم مردم شنیدن خیلی خوشحال شدن دیگه، من خودم خبر رو به چند نفر که دادم همه همون اول خوشحال شدن، گفتن حقشون بود، مثلاً ببینید شاید از این زاویه دست به این اقدام زده یعنی یک حرکتی که همسو با دیگرخواهی همسو با دیگرخواهی خیلی مهمه خودخواهی است یا دیگرخواهی و من اطلاع دقیقی ندارم که دقیقاً بر چه اساسی ایشون این کارو کرده، ولی قاعدتاً قاعدتاً باید هر دو عامل درش دخیل باشه، اگر شکم سیری میداشت شاید کمتر راغب بود همچین کاری بکنه، اگر فهم سیاسیش پایین بود شاید این کار را نمیکرد، احتمالاً فهم سیاسیش هم بالا بوده.