جلسه محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام ۶۷ در روز پنجشنبه ۱۱شهریور، به استماع نصرالله مرندی از شاکیان پرونده که بهمدت ۱۰سال در زندانهای رژیم آخوندی در اسارت بهسر برده و از شاهدان قتلعام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت بوده است، اختصاص داشت.
در ابتدای این جلسه دژخیم حمید نوری با داد و فریاد تلاش کرد نظم جلسه را به بهانه دروغین اینکه به چشم او رسیدگی پزشکی نمیشود، به هم بزند، اما قاضی وضعیت را مهار کرد و با تذکرات خود نظم را به جلسه بازگرداند و دادگاه کار خود را ادامه داد
نصرالله مرندی گفت: هنگام دستگیری مورد اصابت گلوله قرار گرفتم، بعد از بهوش آمدن ۴ماه در اوین تحت شکنجه بودم. یکسال بعد در یک دادگاه سه دقیقهای توسط یک آخوند محاکمه شدم. در اسفند ۱۳۶۱ یک پاسدار کاغذی به من داد که نوشته بود به ۱۵سال زندان محکوم شدم
مرندی افزود: در پاییز ۱۳۶۵ به گوهردشت منتقل شدم در بندی که ما بودیم ۱۸۰ تا ۲۰۰نفر بودیم که اکثر قریب به اتفاق آنها مجاهدین بودند. برای اولین بار دژخیم حمید نوری را در بهار ۱۳۶۶ در زندان دیدم که من و چند زندانی دیگر را تهدید کرد.
دژخیم ناصریان و دژخیم نوری در بهار ۱۳۶۶ علی طاهرجویان، یکی از زندانیان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند تا تشکیلات مجاهدین در داخل زندان را لو بدهد. علی برای اینکه اسرار مجاهدین را حفظ کند با نفت به خودسوزی مبادرت کرد، او جلوی ما میسوخت و حمید نوری و ناصریان در رساندن او به بیمارستان تعلل و تأخیر میکردند و چند روز بعد بهشهادت رسید.
نصرالله مرندی توضیح داد که از روز ۸مرداد، شماری از مجاهدین را از بندهای زندان بیرون بردند و اعدام کردند، او سپس تجارب خودش را از حضور در راهروی مرگ در روزهای ۱۵ و ۲۲ و ۲۵مرداد تشریح کرد. او همچنین وضعیت و اسامی شمار زیادی از مجاهدان هم بند و سر به دارش از جمله طاهر بزاز حقیقت طلب، قاسم سیفان، سیدعلی بصری، حسین برهانی (قزوینی) و علی حقوردی را ذکر کرد.
نصرالله مرندی - زندانی سیاسی در رژیم آخوندی از شاهدان قتلعام و از شاکیان پرونده
من امروز در مقابل دادگاه در مورد مشاهداتم در زندان شهادت دادم
من این امکان را داشتم که بخشی از مشاهداتم را در اختیار دادگاه قرار دهم. من در ماه مهر سال۶۱ دستگیر شدم و هنگام دستگیری چون مقاومت کردم به من شلیک کردند که بر اثر آن بیهوش شدم و بهمدت ۴۸ساعت بیهوش بودم. من در یک دادگاه که چند دقیقه طول کشید به ۱۵سال زندان محکوم شدم. طی دوران زندانم در زندانهای اوین قزلحصار و گوهردشت بودم. من بهطور مشخص برخی از موارد مشخص مشارکت حمید نوری در شکنجه و اعدام زندانیان را برای دادگاه توضیح دادم
بهعنوان مثال یکسال قبل از شروع زندانها یک هم بند من به نام علی طاهرجویان توسط ناصریان و حمید نوری تحت فشار قرار گرفت که از او میخواستند که علیه بقیه زندانیان همکاری کند. او نهایتاً تحت فشار در تابستان ۶۶ اقدام به خودسوزی کرد و ما با تلاش خودمان توانستیم آتش را خاموش کنیم ولی او در وضعیت بدی بود اما حمید نوری اجازه نمیداد که او را برای مداوا به بیمارستان ببرند و اینکار را با تأخیر انجام گرفت و نهایتاً بهدلیل عدم رسیدگی او بر اثر خودسوزی فوت کرد
در این بند حدوداً ۱۸۰ تا ۲۰۰نفر بودیم که بجز چند نفر همه از هواداران سازمان مجاهدین بودند. البته بهدلیل فرصت کم امکان بیان همه جزئیات نبود چون متعاقباً ما همه دست به اعتصاب غذا زدیم و بهمدت ۴۰روز همه در اعتصاب غذا بودیم تا اینکه یک روز حمید عباسی و ناصریان و تعدادی پاسدار به بند ما حمله کردند تا اعتصاب ما را بشکنند.
من شاهد یک مورد دیگر هم بودم که فرصت صحبت نداشتم و راجع به آن زیاد نتوانستم بدهم. حدود دو ماه قبل از شروع اعدام یکی دیگر از هواداران مجاهدین که تحت فشار ناصریان و حمید عباسی قرار گرفته بود که اطلاعات تشکیلات مجاهدین در داخل زندان را در اختیار آنها قرار دهد او تحت فشار خودش را از طبقه سوم پرت کرد و قطع نخاع شد و متعاقباً در حالیکه روی برانکارد بود در ۱۵مرداد در گوهردشت سربهدار شد.
من همچنین در مورد روزهایی که در راهروی مرگ شاهد بردن بسیاری از دوستانم به اتاق مرگ بودند جرم همه اینها این بود که در مقابل هیأت مرگ اعلام کرده بودند که هوادار سازمان مجاهدین هستند. من اسامی شماری از مجاهدین اعدام شده را به دادگاه دادم.
من در مقابل هیأت مرگ که رفتم ۵نفر در آنجا بودند. رئیس هیأت حسینعلی نیری. افراد دیگری که در هیأت بودند، اشرافی، پورمحمدی، شوشتری و ابراهیم رئیسی رئیسجمهور کنونی رژیم ولایت فقیه. من همچنین توضیح دادم که چطور ناصریان و حمید عباسی تلاش میکردند هویت ما بهعنوان هوادار مجاهدین را نفی کنند و این نقطه مقاومت زندانیان بود. بنابراین دو پدیده متضاد در مقابل هم قرار داشت در یکطرف سبعیت رژیم و عوامل آن در زندان بود و در طرف دیگر مقاومت هواداران مجاهدین. با تشکر
همزمان با این جلسه هواداران مجاهدین و بستگان شهیدان قتلعام ۶۷ در تجمع خود در مقابل دادگاه، یاد قهرمانان سربهدار ۶۷ را گرامی داشتند و بر ضرورت محاکمه سران رژیم و مسئولان قتلعام ۶۷ بهویژه خامنهای و رئیسی و اژهای به جرم نسلکشی و جنایت علیه بشریت تأکید کردند.