سخنرانی رئیس فدراسیون کانون وکلای اروپا، دبیرکل عفو بینالملل تا دسامبر۲۰۲۰، نخست وزیر بلژیک تا۲۰۰۸، وزیر خارجه کانادا در۲۰۱۵، وزیر خارجه لیتوانی در ۲۰۱۲ و وزیر خارجه ایتالیا در ۲۰۱۱
نسلکشی و قتلعام سال۱۳۶۷ در ایران
نه به مصونیت مسئولان جنایت - آری به حسابرسی سران رژیم
دومینیک آتیاس - رئیس فدراسیون کانون وکلای اروپا با بیش از ۱میلیون عضو
خانم رجوی، شما ستارهیی درخشان در دل تاریکیها هستید. امروز روز مهم و حساسی است. ما میدانیم چه اتفاقاتی در ایران رخ میدهد. نور امید از زنان ایرانی خواهد آمد. بهیمن شما و کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران، بهیمن مردانی که در کنار شما هستند، انتقام همهٔ این زنان، همهٔ این زنان جوان شهید گرفته خواهد شد. بله، انتقام گرفته خواهد شد.
این جلادان مرگ آفریدند، پریشانی آفریدند، ویرانی آوردند، جانها را گرفتند. مادران، خواهران و کودکان هنوز دارند شیون میکنند. بله، صحبت از یک نسلکشی است. بله، صحبت از جنایتی علیه بشریت است. کافی است! چشمبستن اروپا و کل جهان بر این جنایتها کافی است.
امروز جلادی با دستانی آغشته بهخون بر ایران حکومت میکند. من مجلسی که او را تأیید کرده را دیدم؛ اما شما و ما هرگز اینرا نخواهیم پذیرفت. زنان ایرانی هرگز اینرا نخواهند پذیرفت. چون جایگاه زنان یک امر بنیادین است و زنان در سال۱۳۶۷ حذف فیزیکی شدند. تعداد خیلی کمی از آنها جان سالم بهدر بردند. این همه کشتار. اگر چشمانمان را ببندیم، این اتفاق در کشور ما هم رخ خواهد داد.
زنان ستارههایی هستند که جهان را روشنایی میبخشند. آنها همیشه مسیر عدالت را ترسیم خواهند کرد.
من همیشه در کنار شما خواهم بود. کانونهای وکلای اروپایی همیشه در کنار شما خواهند بود.
ما زنان ۵۲درصد جمعیت بشری را نمایندگی میکنیم. ما در کشورها و در کانونهای وکالت، اکثریت را داریم و در همهجا حضور داریم. دیگر تمام شد، تمام شد؛ و شما خانم رجوی، شما حضور دارید تا پرچم را با شجاعت تمام برافراشته نگهدارید. شما رئیسجمهور آینده ایران هستید.
و ما تا بهآخر با شما خواهیم بود و پرچمهای قرمز را بر میافرازیم در حمایت از همهٔ زنانی که دیگر در میان ما نیستند، ولی از آن بالا ما را مینگرند.
آنها به ما میگویند: ادامه بدهید، ادامه بدهید! ملل متحد باید صدای ما را بشنود. آنها باید ما را بشنوند؛ همهٔ آنها! از فاعل مذکر استفاده میکنم، چون اغلبشان از مردان هستند. ممنونم که رشتهٔ سخن را بهمن دادید. همواره در کنار شما خواهیم بود، همواره در کنار زنان و مردان با حسننیت ایرانی خواهیم بود. متشکرم.
کومی نایدو - دبیرکل عفو بینالملل (تا دسامبر۲۰۲۰)
برادران و خواهران عزیز، سلامها و درودهای آفریقا را برای شما بههمراه دارم و همچنین از جانب سازمان «آفریقاییان بپا خاسته برای عدالت، صلح و کرامت» یک جنبش اجتماعی که من سفیر بینالمللی آن هستم. همانطور که برخی از شما ممکن است بدانید، من بهعنوان دبیرکل عفو بینالملل خدمت کردم و در دورهٔ من گزارش این فاجعهٔ و بیعدالتی وحشتناک که ما در سال۱۳۶۷ در ایران شاهد آن بودیم ارائه شد.
اجازه بدهید بهروشنی بگویم، آنچه در سال۱۳۶۷ اتفاق افتاد، یک قتلعام تماماً وحشیانه و خونین زندانیان سیاسی بود که یک جنایت علیه بشریت است و اگر بهتعریفی که سخنران قبلی ارائه کرد مراجعه کنیم و از جزییات فنی آن صرفنظر کنیم، این یک نسلکشی است. بهعنوان یک آفریقایی، یعنی قارهیی که شاهد فجایع بسیاری بوده، از جمله در کشور خودم آفریقای جنوبی، باید بگویم که این عمل مشخص توسط یک حکومت، یعنی قتل افرادی که تحت مراقبت خودشان بودند، زیرا وقتی شما زندانی هستید، تحت مراقبت ارگانی قرار دارید که شما را بازداشت کرده است و آنها طبق قانون بینالملل مسئولیت دارند که غذا، خدمات درمانی و سایر نیازهای شما را تأمین کنند. آنها این حق را ندارند که کسی را شبانه بیرون ببرند و بدار بیاویزند.
مایلم درود بفرستم بهزندانیان سیاسی که امروز با ما هستند. برای من بسیار تکاندهنده است که شاهد قدرت و شجاعت کسانی باشم که از چنین ابتلائاتی عبور کردهاند. افرادی که از چنین جنایاتی رنج بردهاند و همچنین شاهد آن بودهاند که دوستان و همزنجیرانشان متحمل برخی از شنیعترین جنایاتی باشند که بشریت بهخود دیده است. پس مایلم درود بفرستم بههمهٔ زندانیان سیاسی و اعضا و هواداران سازمان مجاهدین بهخاطر پایداریشان و فداکاریهایی که کردند. میخواهم در این گردهمایی، شما را تحسین کنم، چون شما و سایر سخنرانان تأکید کردید که از جانب همهٔ زندانیان سیاسی که جان خود را از دست دادند صحبت میکنید، از جمله آنهایی که اعضای گروههای سیاسی کوچکتر بودند و کسانی که اعتقادات متفاوتی داشتند
بسیار مهم است که در این لحظه از تاریخ جهان که در آن شاهدیم دولتهای بسیاری مشروعیت خود را از دست میدهند و آنگونه که شهروندانشان انتظار دارند حکومت نمیکنند، باید بهمنبع الهامبخش جدیدی روی بیاوریم که از نسل جدید جوانان در سراسر جهان متبلور میشود. از ایران تا افغانستان تا آمریکا و اروپا، ما شاهدیم که جوانان با شجاعت و انگیزش بسیار بهپا میخیزند و این چیزی است که افرادی مانند من که مبارزان قدیمیتر حقوقبشر هستیم، باید اکنون بهطور تمامعیار مورد تشویق و حمایت قرار دهیم. بسیار انگیزاننده بوده که شاهد باشیم تعداد قابل توجهی از افراد جوان طی دههٔ گذشته در ایران بهپا خاستهاند، جان خود را بهخطر انداختهاند و بسیاری از آنها بهای آنرا پرداختهاند.
میخواهم در اینجا تأمل کنم و نکتهیی را بگویم در این باره که چگونه حکومتها از جنایاتی مانند جنایت۱۳۶۷ مصون میمانند. بسیاری اوقات ما تصور میکنیم حکومتها ما را کنترل میکنند که اساساً از طریق بهکارگیری آنچه میتوان آنرا دستگاه سرکوب دولتی نامید صورت میگیرد. یعنی ارتش، پلیس، قوانین رسمی، دستگاه زندان و غیره. البته که این یک ابزار بسیار قوی است و تراژدی۱۳۶۷ اینرا بهما میگوید. ولی بسیار مهماست که بدانیم بههمان تعیینکننده، اگر نه بیشتر، که چگونه دولتهای نامشروع از سیستمهای فکری حکومتی استفاده میکنند که دستگاه تعلیم و تربیت، دین و مذهب، نرمهای اجتماعی و سنتها و همچنین دستگاه رسانهها و ارتباطات است. پس اگر ما بخواهیم اوضاع را در ایران تغییر بدهیم، باید آگاهانه بهاین فکر کنیم که چگونه میتوانیم کنترل رژیم روی اطلاعات را در هم بشکنیم و اینکه چگونه رژیم میتواند افراد را نسبت بهجنایاتی که مرتکب شده نامطلع نگاه دارد. لذا مهم است بگویم اتحادیه اروپا و جامعهٔ بینالمللی بهطور عام در نحوهٔ اجرای تعهدشان بهدموکراسی و حقوقبشر بسیار گزینشی عمل میکنند و این، نقشی را که باید ایفا کنند برایشان دشوار میسازد. ولی صرفنظر از این موضوع، آنها باید رهبری این امر را بهدست بگیرند، آنهم با توجه بهاقدامات صورتگرفته و شواهد و تحقیقاتی که بهروشنی نشان میدهد چه اتفاقی افتاده، آنها باید تحقیقات بینالمللی را در رابطه با این قتلعام و برای حسابرسی از همهٔ عاملان این جنایت علیه بشریت تشکیل دهند. سیاست اتحادیه اروپا در رابطه با ایران باید مورد تجدید نظر قرار گیرد و این حقیقت را در نظر بگیرد که حکومت فعلی سزاوار درجهٔ بالاتری از مجرمیت است، آنهم با توجه بهنقش مشخص رئیسی در جنایات سال۱۳۶۷.
میخواهم سخنانم را با این گفته بهپایان برسانم که دولتهایی که اینچنین رفتار میکنند باید متوجه باشند که این رفتار آنها بیانگر قدرتشان نیست، بلکه اذعان بهضعفشان است. وقتی شما مجبور هستید مردم خودتان را بکشید، با این میزان از شقاوت و این میزان از مصونیت، با این میزان از عدم پاسخگویی، تنها چیزی که بهجهان میگویید این است که «ما ضعیف هستیم». «ما ضعیف هستیم». حکومتهای قوی نیازی بهارتکاب جنایاتی که در سال۱۳۶۷ صورت گرفت ندارند.
اجازه بدهید با این جمله تمام کنم که صرفنظر از همهٔ دستکاریها و کنترل رسانهها که توسط بسیاری از حکومتهای نامشروع در سراسر جهان صورت میگیرد و نمونهٔ آنرا در ایران شاهد هستیم، بهحکومت ایران میگویم، همانطور که قبلاً هم گفته شده، شما میتوانید همهٔ مردم را برخی اوقات فریب بدهید. یا برخی از مردم را همواره فریب بدهید. ولی هرگز نمیتوانید همهٔ مردم را همواره فریب دهید
میخواهم سخنانم را با تشکر از همهٔ زندانیانی بهپایان ببرم که اینجا هستند، بهخاطر یادآوری اینکه مبارزه برای عدالت یک ماراتون است، نه یک مسابقهٔ دو سرعت. میخواهم از صمیم قلبم قدردانی کنم همهٔ زندانیان سیاسی که همراه ما هستند بهخاطر شجاعت، تعهد و انگیزشی که نه تنها به مردم ایران بلکه بههمه کسانی میدهند که در سراسر جهان برای عدالت میجنگند. بسیار متشکرم.
گی ورهوفستاد – نخستوزیر بلژیک (۱۹۹۹ تا ۲۰۰۸)
قبل از هر چیز میخواهم از شما تشکر کنم بابت این فرصت برای صحبت در اینجا. بهطور خاص میخواهم از سخنرانان پنل اول تشکر کنم و از متخصصینی که در زمینهٔ حقوقبشر در بخش اول شنیدیم. چرا که فکر میکنم یک تصویر واضح و با ارزش را بهما در رابطه با قتلعام۱۳۶۷ ارائه دادند. بهطور خاص فکر میکنم آقای رابرتسون و پروفسور داوید، روشن ساختند که موضوع فقط جنایت علیه بشریت نیست، بلکه قتلعام۶۷ تمامی شرایط یک نسلکشی را دارد. فکر میکنم این میتواند یک نتیجهگیری بسیار مهم از این کنفرانس باشد. این واقعیت که هر یک از این متخصصان و پروفسورهای برجسته در امور حقوقبشر میگویند این موضوع روشن است، این یک نسلکشی است؛ و این موضوع این امکان را بهمن میدهد که بگویم، میخواهم عمیقترین قدردانیهای خود را از شاهدانی ابراز کنم که امروز بهآنها گوش کردیم، از بازماندگان و از خانوادههای کسانی که بهقتل رسیدهاند. چرا که من هنوز شوکه هستم از اینکه در سال۱۳۶۷ چه اتفاقی در جمهوری اسلامی ایران افتاد؛ و دلیل آن این است که این افراد که ما دربارهٔ آنها صحبت میکنیم، که بسیاری جوان هستند، هیچ امکانی نداشتند که از دست شکنجهگران خود بگریزند. تمامی این افراد از قبل دستگیر شده بودند و آزادی از آنها سلب شده بود. همگی در زندان بهسر میبردند و محکوم شده بودند؛ آنهم توسط همان بهاصطلاح دادگاههای انقلاب و این بهخاطر فتوای خمینی بود که این افراد که از قبل زندانی بودند مورد شکنجه قرار گرفتند و توسط هیأت مرگ مورد بازجویی در جلسات تفتیش عقاید قرار گرفتند و تقریباً بلافاصله بعدش اعدام شدند. آنچه دربارهٔ قتلعام سال۶۷ بسیار ویژه است، این است که فکر میکنم یک نسل کامل از افراد جوان و زنان جوان را هدف قرار میداد؛ و من فکر میکنم و البته شواهد و اسناد هم وجود دارد که نشان میدهد این موضوع از سالها قبل از سال۶۷ برنامهریزی شده بود. و آنچه در سال۶۷ رخ داد پیآمد (حاکمیت) خود رژیم ایران است. این واقعیت که این رژیم همیشه تلاش دارد از هر طریقی و بهوحشیانهترین صورت، آنهایی را که خواهان بهبود حقوقبشر هستند بهسکوت بکشاند، و نیز کسانی که خواهان آزادی هستند، یا حتی از کسانی که خواهان یک سیستم پایدار برای آبرسانی هستند. حتی این موضوع هم از نظر رژیم یک حمله بهنظام است. بنابراین من فکر میکنم که قتلعام سال۶۷ برنامهریزی شده بود، با دقت زیاد آمادهسازی شده بود و به طرز بیرحمانهیی اجرا شد؛ با حداکثر سرعت، با در نظر داشتن گروه مشخصی بهعنوان هدف.
لذا قتلعام سال۶۷، اهمیت فوقالعاده عمیقی برای ایران دارد. و سخنرانان پیش از من هم این موضوع را گفتند، ولی من میخواهم بهیاد بیاورم. سالگرد قتلعام سال۶۷ فقط برای سوگواری برای جانهای از دسترفته نیست، بلکه برای بهیاد آوردن این است که چه قیمتی برای آزادی و در راه مبارزه برای آزادی پرداخت شده است؛ و ما باید اینرا بهرسمیت بشناسیم. این موضوع گفته شده، ولی من میخواهم باز بهیاد بیاورم که سه دهه بعد از این قتلعام، جامعهٔ بینالمللی هیچ اقدامی در رابطه با این جنایت علیه بشریت انجام نداده است. همهٔ ما میدانیم، اینجا هم گفته شد ولی من میخواهم تکرار کنم، وقایع تابستان سال۶۷، هرگز بهصورت رسمی توسط سازمانملل مورد تحقیق قرار نگرفت. همانطور که میدانیم آمران و عاملان هرگز به دادگاه کشیده نشدند، ولی باید بگوییم که خیلی بدتر این است که، عاملان همچنان از مصونیت برخوردارند و امروز رژیم توسط همین قاتلان آن زمان اداره میشود. ما همهٔ آنها را میشناسیم، همگی بالاترین مقامات دولتی را اشغال کردهاند، شامل رئیسجمهور جدید رئیسی، کسی که همهٔ ما بهسابقهٔ نقض حقوقبشر او واقفیم. کسی که همانطور که میدانیم، نقش محوری در این قتلعامها ایفا میکرد.
من فکر میکنم تنها حسنِ این امر، که البته نمیشود به آن انتخابات گفت چون یک انتخابات عادلانه نبود، بلکه میشود گفت ترفیع رئیسی بهمنصب ریاستجمهوری بود، تنها حسنِ آن این است که شاید برای اولین بار توجه جهان را به قتلعام۶۷ دوباره معطوف کرده است؛ و نیز بهبسیاری از رفتارهای دیرینهٔ نقض حقوقبشر و قتل در ایران.
نباید فراموش کنیم که در بسیاری کشورها در غرب و در بسیاری از کشورهای اروپایی، در همین قوانین موجود قضایی، در همین قانونگذاری فعلی، همین الآن این امکان وجود دارد که کسانی را که به این مظنونند که از عاملان جنایات علیه بشریت هستند به دادگاه در کشورشان بکشانند؛ ... ... . چرا که در قوانین آنها، دارم حرفم رو تکرار میکنم، در قوانین امروز آنها امکان قرار دادن عاملان جنایات علیه بشریت در برابر دادگاه وجود دارد، حتی وقتی وقایع در خاک این کشورهای اروپایی یا غربی رخ نداده باشد. با اینحال من با فراخوان عمومی امروز در اینجا در این کنفرانس موافقم که یک تحقیقات عمیق رسمی بینالمللی ضروریست. چرا که ما نمیتوانیم این واقعیت را تحمل کنیم که مصونیت ادامه یابد و ما نباید بیش از این، این موضوع را بهتأخیر بیاندازیم. لذا زمان آن رسیده که ۳۳سال بعد از آن وقایع دردناک، تمامی ابعاد قتلعام رونمایی بشود و این وظیفه اخلاقی ماست که این کار را بکنیم. چون اگر ما این کار را انجام ندهیم، نه فقط نسبت بهجنایات هولناکی که این رژیم مرتکب شده بیتفاوت میمانیم، بلکه فکر میکنم حتی مهمتر از آن این است که ما در برابر درد و رنج بیپایان خانوادههای داغدار و بازماندگان چشمبسته میمانیم. برای آنها این موضوع ادامه دارد، این جنایت؛ و این جنایت فقط وقتی پایان میپذیرد که آنهایی که مسئول آن بودند محاکمه بشوند، محکوم بشوند. عدم ایجاد یک تحقیقات بینالمللی همچنین این برداشت را القا میکند که ما داریم راه مصونیت را باز نگه میداریم. اینرا به همهٔ رژیمهای دیگر هم که شکنجه میکنند و بهقتل میرسانند القا میکند که اقدامات آنها رفتار معمول تلقی میشود.
عدم اجرای تحقیقات رسمی تحت نظارت سازمانملل این نتیجه را خواهد داشت که در واقع ما داریم همهٔ رژیمهای شرور که حقوقبشر را نقض میکنند دعوت میکنیم که بهرفتار خود ادامه بدهند و خشونت خود علیه مردم خودشان را ادامه بدهند. لذا ضروریست که فوراً این تحقیقات رسمی صورت بگیرد و آنچه که بعد از قتلعام در رواندا و بعد از جنگ داخلی در جمهوری یوگسلاوی سابق امکانپذیر بود، باید همچنین برای قتلعام در ایران امکانپذیر باشد. در رواندا امکانپذیر بود، در جمهوری سابق یوگسلاوی هم امکانپذیر بود که یک تحقیقات رسمی تحت نظارت سازمانملل صورت گیرد و در پی آن یک دادگاه بینالمللی برگزار بشود. من فکر میکنم که اروپا باید نقش مهمی در این ماجرا ایفا کند. ما همیشه دربارهٔ حقوقبشر صحبت میکنیم. ما باید بهقول و وعدههای خود وفادار باشیم و ما بهعنوان «اروپا» باید همچون یک معین عمل وارد بشویم برای سرعتبخشیدن به روند یک تحقیقات رسمی در این ماجرا. از اینرو من یک ابتکار عملی انجام خواهم داد که میخواهم آنرا اینجا در این کنفرانس اعلام کنم. میخواهم یک نامهٔ رسمی بهجوزف بورل نمایندهٔ عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امنیتی بفرستم و از او بخواهم که از جانب اروپا یک درخواست رسمی بهسازمانملل برای ایجاد کمیسیون تحقیقات در مورد این قتلعام بدهد و از دیگر دولتهای دمکراتیک مانند آمریکا، کانادا، استرالیا و ژاپن کمک بخواهد که این خواسته را روی میز ببرند. من فکر میکنم این همان کاری است که ما باید در سطح اروپایی انجام بدهیم؛ نه فقط کلام، بلکه یک درخواست رسمی توسط اتحادیه اروپا بهسازمان ملل برای برقراری این تحقیقات. لذا من در پایان نتیجه میگیرم که ۳دهه بعد از قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ در ایران، حتماً باید این کار انجام بشود و ما باید این کار را برای ایران و برای دموکراسی و آزادی ایران انجام بدهیم، ولی باید آنرا بهطور خاص برای خانوادههایشان انجام بدهیم تا سرانجام دریابند که اقوامشان کجا دفن شدهاند و اینکه سرانجام قربانیان در جایگاه شایستهٔ خود قرار بگیرند و مصونیت از مجازات بهخاطر جنایت علیه بشریت سرانجام بهپایان برسد. این بهترین حالت است تا بعد از ۳۰سال، سالیان سوگواری برای آنها پایان یابد. ممنونم خانم رئیسجمهور.
جان برد - وزیر خارجهٔ کانادا (۲۰۱۵)
از کانادا بههمهٔ شرکتکنندگان از سراسر جهان روز بهخیر میگویم.
بسیار مفتخرم که در این گردهمایی شرکت میکنم.
میخواهم سلام مخصوص خودم را بههمه دوستانم در اشرف۳ و همهٔ دوستانم در شورای ملی مقاومت ایران در سراسر جهان تقدیم کنم. سلام ویژه بهپشتیبانان شورای ملی مقاومت ایران، حامیان آزادی، دموکراسی، حقوقبشر و حاکمیت قانون که اکنون در داخل ایران هستند. بگذارید بهشما بگویم مردم کانادا در مبارزهٴتان در کنار شما هستند.
در حالیکه ما در کانادا بهطیفی از ارزشها معتقدیم، ارزشهای بسیار مهمی که ما در اینجا داریم، مصونیت و پاسخگو بودن است. ما در اینجا نیستیم فقط برای بزرگداشت فداکاریهای ۳۰هزار نفری که در سال۶۷ توسط این رژیم اعدام شدند. ما اینجا هستیم تا خود را دوباره متعهد کنیم تا آنچه را که در سال۶۷ اتفاق افتاد با صدای بلند بازگو کنیم. این یک قتلعام و یک جنایت علیه بشریت بود.
برای پیروزی شر در این جهان تنها کافیست انسانهای خوب کاری نکنند. بههمین دلیل بسیار مهم است که ما فراخوان میدهیم نسبت بهآنچه اتفاق افتاد و خواستار عدالت برای انسانهای شجاعی میشویم که جانشان را در راه نبرد برای یک ایران بهتر فدا کردند.
هیچ شکی نیست که اعدامهایی که در سال۶۷ اتفاق افتاد، مطمئناً پایه در فتوایی دارند که زندانیان سیاسی را هدف قرار داده بود که ۹۰درصدشان از مجاهدین بودند. هیأت مرگ، وحشیانه رفتار میکرد. این بخش مهمی از تاریخ ایران است. اما بگذارید روشن سازیم که همهٔ این تاریخ نیست، بلکه بحث بر سر وقایعی است که هماکنون جریان دارد. چرا که افراد بسیاری که دستشان بهخون آغشته است، همچنان بهعنوان دادستان، قاضی و افراد بلندپایه در دولت نقش دارند. هیچکس بهاندازه فردی که اکنون خودش را بهعنوان رئیسجمهور رژیم ایران عرضه میکند، دستش بهخون آغشته نیست: ابراهیم رئیسی.
تهدیدهای مستمر علیه مدافعان حقوقبشر که در معرض تهدید، ارعاب و حملات زیادی هستند، آنهم فقط بهاین دلیل که خواستار اطلاعات و عدالت هستند و میخواهند بدانند که عزیزانشان کجا آرمیدهاند. این بهواقع انزجارآور است. آنهایی که در قدرت هستند، باید در برابر آنچه در سال۶۷ اتفاق افتاد مورد حسابرسی قرار گیرند. شکست جامعه جهانی در مواجهه با این مسأله میتواند جبران شود؛ توسط سازمانملل، اتحادیه اروپا و توسط افرادی مثل من، دوستان و متحدان مردم ایران با تحت تعقیب قرار دادن آنهایی که مسئول بودهاند. اگر ما در پیگرد آنها شکست بخوریم، آنها برای ارتکاب مجدد این جنایات، تشجیع میشوند؛ و ما میدانیم این رژیم چگونه رفتار میکند. حمایتش از تروریسم بینالمللی در چهار گوشهٔ جهان، کارنامهٔ وحشتناک حقوقبشر آن در تهران و در سراسر کشور، پرونده اتمی آن، مدیریت مفتضحانهٔ اقتصاد و بحران کرونا. آنها نباید تشجیع شوند و ما باید با این شر مقابله کنیم و آنرا همانطور که هست بخوانیم: یک قتلعام و جنایت علیه بشریت. ما نباید بگذاریم رئیسی در گردهمایی بینالمللی شرکت کند که در آن بابت آنچه در سال۶۷ اتفاق افتاد در معرض پاسخگویی قرار نگیرد.
من بهواقع تکان خوردم وقتی بهطور مشخص در مورد شجاعت زندانیان سیاسی مطلع شدم. وقتی بهآنها فرصت داده شد تا منکر حمایتشان از همهٔ ارزشهای مشترک ما بشوند، آنها قاطعانه ایستادند و شجاعت عظیمی را بهنمایش گذاشتند و گفتند که حاضر بهنفی آن چیزی که برایش ایستادگی کردند نیستند؛ و ما باید شجاعت مشابهی را از خود نشان بدهیم برای گرامیداشت فداکاری آنها و مبارزه علیه مصونیت و برای پاسخگویی. آنها بهای زیادی برای آزادی پرداختند و ما باید کار مشابهی بکنیم.
من معتقدم که امیدی برای مردم ایران وجود دارد. همهٔ مردم از دانشجو گرفته تا اتحادیهها، از گروههای زنان گرفته تا دانشگاهیان، از مدافعان حقوقبشر تا هواداران بسیار شورای ملی مقاومت در سراسر جهان، برای همهٔ آنها یک امید بزرگ وجود دارد. اما بگذارید بهشما بگویم که شورای ملی مقاومت ایران و مبارزان آن، چه در اشرف۳ یا در هر گوشهٔ ایران و دوستان این مقاومت در سراسر جهان، آمادهٔ ادامه نبرد برای آزادی و کرامت انسانی هستند و ما عزم سترگی را نشان میدهیم.
و در پایان باید بگویم، ما باید رهبری شورای ملی مقاومت را بهرسمیت بشناسیم. خانم رجوی ما بهشما ادای احترام میکنیم. به برنامهٔ ۱۰مادهیی شما ادای احترام میکنیم، برای ایجاد تغییر در ایران؛ ما بهرهبری شما ادای احترام میکنیم برای نبرد با مصونیت و برای حسابرسی. بهخاطر شجاعت شما در مبارزه برای حسابرسی از آخوندها و حسابرسی از کسانی که در جوخههای مرگ بودند و همهٔ کسانی که در جنایت علیه بشریت شرکت داشتند ادای احترام میکنیم.
مردم بهخاطر خواهند داشت، مردم ایران هنگامی که بهآزادی برسند بهخاطر خواهند داشت چه کسانی در کنار آنها ایستادند. خانم رجوی، من بسیار خوشحالم که به کاناداییها و بسیاری از اقشار دیگر و بسیاری از احزاب سیاسی پیوستهام که به حمایت از مبارزه شما و ارزشهای شما و برنامهٔ شما برخاستهاند. بگذارید یکبار دیگر برای نبرد با رئیسی متعهد شویم و علیه مصونیت و بهنبرد برای حسابرسی متعهد شویم و بگذارید آرزو کنیم که یک روز همگی ما بتوانیم در تهران یکدیگر را ببینیم، در سرزمینی که مردم ایران میتوانند از ظرفیتهای کامل خود بهرهمند شوند و در سرزمینی بهواقع شکوفا و آزاد زندگی کنند.
بسیار خوشحالم که مرا از کانادا دعوت کردید و بههمهٔ شما درود میفرستم، بهویژه بهدوستانم در اشرف۳ و یک بار دیگر از کانادا بهشما درود میفرستم.
او درونیوس آزوبالیس- وزیر خارجهٔ لیتوانی (۲۰۱۲)
خانمها و آقایان، جنایتی که امروز ما در مورد آن صحبت میکنیم همچنان مجازاتناشده باقی مانده و تمامی کسانی که مسؤل آن بودهاند، در رژیم حاکم بر ایران در مناصب کلیدی باقی ماندهاند.
خامنهای ولیفقیه (رژیم) ایران که در آن زمان رئیسجمهور بود و روحانی، هر دو وزیر دادگستری روحانی را تأیید کردند که خودش عضو هیأتهای مرگی بود که تصمیمات مربوط به اعدامها در قتلعام۱۳۶۷ را میگرفت.
رئیسی، رئیسجمهور جدید (رژیم) ایران، یکی از اعضای شناختهشدهٔ هیأتهای مرگ بود، با اینحال وی بهریاستجمهوری ارتقا یافت، بهجای اینکه در مقابل عدالت قرار بگیرد.
عفو بینالملل گزارشی در سال۲۰۱۸ در مورد این جنایات ددمنشانه با عنوان «اسرار بهخون آغشته» داشت.
در ژوئن۲۰۲۱، دبیرکل عفو بینالملل خواستار تحقیق در این مورد بهخاطر جنایت علیه بشریت شد. همچنین هفت کارشناس ملل متحد خواستار تحقیق مستقل در مورد این قتلعام شدند.
گزارشگر ویژهٔ ملل متحد در مورد ایران نیز در ژوئیهٔ ۲۰۲۱ بهتحقیقات مستقل حول قتلهای فراقضایی سال۱۳۶۷ فراخوان داد.
اما بهرغم شواهد و مدارک و شهود فراوان در رابطه با قتلعام۱۳۶۷، هنوز هیچکس بهخاطر این جنایت علیه بشریت مجازات نشده است؛ و مقامات (رژیم) ایران بهجنایات خود، از جمله اعدامها، با مصونیت کامل ادامه میدهند، چرا که هیچ ارادهٔ سیاسی در ملل متحد و دولتهای غربی برای حسابرسی از عاملان آن نمیبینند.
این موضوع اصلی این کنفرانس است. قتلعام۱۳۶۷ جنایت علیه بشریت است و تحقیقات مستقل بینالمللی باید صورت گیرد.
من معتقدم که باید فشار وارد آورد تا... ... . رئیسی بهخاطر جنایت علیه بشریت توسط دادگاه بینالمللی عدالت مورد تحقیق قرار گیرد که شامل قتل، ناپدیدسازی اجباری و شکنجه است.
میخواستم به «نظام تحریم جهانی حقوقبشر» اشاره کنم. در دسامبر۲۰۱۹، شورای اروپا مرکب از تمامی رهبران کشورهای اتحادیه اروپا از شروع اقدامات مقدماتی توسط نمایندهٔ عالی، برای برقراری یک نظام با دامنهٔ عمومی در اتحادیه اروپا بهمنظور اعمال تدابیر محدودکننده علیه نقضهای فاحش حقوقبشر استقبال کرد. این یک سال بعد در دسامبر۲۰۲۰ توسط اتحادیه اروپا تصویب شد تا بتواند برای اولین بار از چارچوبی برخوردار شود که بتوان از طریق آن اشخاص و نهادها را هدف قرار داد، از جمله عاملان دولتی و غیردولتی که مسئول یا دارای نقش در نقضهای فاحش حقوقبشر در سراسر جهان هستند، بدون توجه به اینکه در کجا اتفاق افتاده باشد.
چارچوب این تدابیر هدفمند و محدود کننده در مواردی نظیر نسلکشی، جنایت علیه بشریت و دیگر نقضهای جدی حقوقبشر، شکنجه، بردهداری، قتلهای فراقضایی، دستگیریها یا بازداشتهای خودسرانه بهکار گرفته میشود.
این برعهدهٔ شورا خواهد بود که بر اساس پیشنهاد یک دولت عضو یا نمایندهٔ عالی در امور خارجی و سیاست امنیتی بهباز بینی و اصلاح فهرست تحریمهای خود بپردازد. اتحادیه اروپا تأکید میکند که پیشبردن و حفاظت از حقوقبشر یک پایه و یک اولویت برای بخش خارجی اتحادیه اروپاست و بیانگر عزم اتحادیه اروپا برای پرداختن بهنقضهای جدی حقوقبشر است.
بهرغم تصمیم مذکور که توسط اتحادیه اروپا اتخاذ شده و بهرغم تمامی فراخوانها از جانب عفو بینالملل و کارشناسان ملل متحد برای یک تحقیقات مستقل بینالمللی در رابطه با قتلعام۱۳۶۷ در ایران، تا بهامروز اتحادیه اروپا جنایت علیه بشریتی را که در سال۱۳۶۷ در ایران اتفاق افتاد نادیده گرفته، هیچ واکنشی نسبت بهآن نشان نداده است و حاضر نشده تصمیمات خودش را در این رابطه اجرا کند.
میخواهم بهمقامهای اتحادیه اروپا فراخوان بدهم تا نظام تحریمهای بینالمللی اتحادیه را در ارتباط با مستبدان (رژیم حاکم) ایران و جنایتهای آنها علیه بشریت اعمال کنند.
اتحادیه اروپا تأخیر بسیاری در تصویب مکانیسم مذکور داشته است. اما کشورهای بالتیک از جمله کشور من لیتوانی، ممنوعیتهای سفر ملی را بسا قبل از اتحادیه اروپا اعمال کردند. بههمین دلیل فکر میکنم لیتوانی میتواند پیشتاز این امر در میان اعضای اتحادیه اروپا باشد.
اکنون میخواهم از یک فیلسوف معروف انگلستان نقلقول کنم «برای پیروزی شر تنها همین کافیست که انسانهای خوب، هیچکاری نکنند». این گفته در رابطه با تجارب و چالشهای فاجعهبار انسانی بسیار مهم است. بردباری و آزادی هیچگاه ایستا نیستند و برای اینکه این آرمانها آزادانه جاری بشوند، قوانین خوب کافی نیست. بلکه ضروریست انسانهای دارای حسننیت وجود داشته باشند که بخواهند و بتوانند آنها را بهاجرا بگذارند. برای سالهایی بیش از حد طولانی، این رژیم تلاش کرده تا این قتلعامها را از چشم جهان پنهان کند.
خانمها و آقایان از توجه محبتآمیز شما متشکرم.
فرانکو فراتینی - وزیر خارجهٔ ایتالیا (۲۰۱۱)
عصر بهخیر خانمها و آقایان. خانم رئیسجمهور بسیار خرسندم که یکبار دیگر شما را میبینم، اگر چه از طریق فضای مجازی.
نخست مایلم ادای احترام بکنم بهقربانیان، بهخانوادههای مخالفان رژیم ایران، اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و همهٔ ایرانیانی که بهاصول غیرقابل مذاکرهٔ دموکراسی و آزادی در کشور شما وفاداراند. کشوری که شایسته نیست تحت سرکوب و اختناق و همهٔ رفتارهای نابرابر قرار بگیرد؛ از قبیل محروم کردن ایرانیان از واکسن کووید که در کشور من و در صدها کشور جهان باعث نجات جان انسانها شده است. از اینرو همدردی کامل خودم را با قربانیان اعدامها اعلام میکنم بهویژه با اعدامهایی که در سال۶۷ صورت گرفت، که تحت نظارت گروه موسوم بههیأت ۴نفره، شامل فرد منصوبشده توسط خامنهای بهعنوان رئیسجمهور کنونی رژیم ایران انجام میشد.
هر زن و مردی که جانش را در نبرد برای حقوق پایهیی غیرقابل مذاکره فدا کند، برای همیشه و همیشه منبعی الهامبخش برای نسلهای جدید است.
اکنون مایلم چیزی را بگویم که پیش از این گفته نشده است. اولین اقدام دولت جدید رژیم ایران بهروشنی نشاندهندهٔ استمرار قابل توجه (سیاستهای) دولتهای پیشین است:؛ برای مثال انتخاب وزیر خارجهٔ جدید. او معاون وزیر خارجه در دولت احمدینژاد، روحانی و مشاور رئیس مجلس رژیم بود تا بهعنوان وزیر خارجه در دولت جدید رئیسجمهور منصوبشده انتخاب شد. آیا اکنون کسی میتواند دوباره شک کند که گویا فرقی بین «اصلاحطلبان» و «اصولگرایان» وجود دارد. من شکی ندارم که چنین نیست. همیشه داستان همان داستان است. همیشه رژیم همان رژیم است.
برای تأیید نزدیکی و وابستگی این وزیر خارجهٔ جدید بهنیروی قدس اشاره کنم که او چند روز پیش در همین ماه اوت گفت و من نقلقول میکنم: «در سیاست خارجی من مسیر قاسم سلیمانی را ادامه خواهم کرد». کسی که همهٔ جهان میدانند که از دستانش خون میچکید. این جمله تأییدی است بر اینکه عناصر اصلی دولت جدید و ترکیب جدید از چه قرار است.
من فکر میکنم مطلب مهم بعدی که باید در نظر گرفته شود آشکارترین تناقض بین ادعاها و اعمال رژیم بهویژه در مورد اعدامهای جمعی زندانیان سیاسی در سال۶۷ است که بهاین ترتیب است:
من شخصاً بهعنوان وزیر خارجهٔ ایتالیا بیانیههای آغازین بسیاری از جلسات مجمععمومی سازمانملل را شنیدهام که همیشه رؤسای جمهور رژیم ایران در مورد وابستگی کاملشان بهارزشهای سازمان ملل سخنرانی میکردند. همه میدانیم که چنین ارزشهایی مقدمتاً حقوق غیرقابل چشمپوشی مردم و حیات و کرامت انسانی آنها را شامل میشود. اما خانمها و آقایان، خانم رئیسجمهور، در عمل این رژیم که حمایت مردمیاش را بهشکل گسترده از دست داده، حاکمیت سلاح را بهجای حاکمیت قانون اعمال میکند. این واقعیت غمانگیزی برای میهن شما و هممیهنان شماست.
همچنان که گفته شد از سپتامبر۲۰۲۰ بسیاری، از کمیسر محترم حقوقبشر سازمان ملل متحد خانم باشله خواستهاند که سرانجام یک تحقیق بینالمللی را در مورد قتلعام۶۷ آغاز کند. سازمان عفو بینالملل درخواست مشابهی کرده است و بهدرستی اضافه کرده که منصب کنونی ریاستجمهوری در ایران به هیچوجه مصونیت از تحقیق را توجیه نمیکند. من که خودم یک قاضی بودهام کاملاً با این نظرگاه موافقم و امیدوارم که سرانجام یک تحقیق بینالمللی مستقل، بدون هیچ محدودیتی در ارتباط با سمتهای جاری یا پیشین آغاز شود. نظرگاه مشابهی توسط گزارشگر محترم حقوقبشر در ایران مورد تأیید قرار گرفته است.
خانمها و آقایان اکنون اعتبار سیستم سازمان ملل متحد در بوتهٔ آزمایش قرار دارد.
من نمیتوانم در برابر چنین فاجعه و جنایت علیه بشریت ساکت باشم. چون رژیم ایران علیه کلیدیترین قوانین حقوقبشر جامعهٔ ملل عمل میکند، اما در مقابل دوربینهای ملل متحد درست مخالف آنرا میگوید.
اما خانمها و آقایان، خانم رئیسجمهور، ارتقا و حفاظت از حقوق جهانی، و من اینرا همچنین بهعنوان معاون پیشین رئیس اتحادیه اروپا و کمیسر قضایی و همچنین بنیانگذار آژانس حقوق پایهیی اروپا میگویم که ارتقا و حفاظت از حقوق جهانی، منوط بهمقام طرف مورد نظر نیست. استقلال در تحقیق ضروریست. واضح است که رژیم ایران هرگز قوانین دادگاه جنایی بینالمللی سازمانملل را در مورد جنایت علیه بشریت نمیپذیرد. از اینرو شورای امنیت سازمانملل بهعقیدهٔ شخصی من یک وظیفهٔ اخلاقی دارد. سازمانملل وظیفهٔ اخلاقی خود را مدیون قربانیان بیگناه است. این وظیفه ارجاع این پرونده به دادگاه لاهه است. بیایید در پی عدالت باشیم. اگر چنین چیزی غیرممکن مینماید، دستکم بیایید یک تحقیقات جدی بینالمللی را آغاز کنیم. البته این هرگز و هرگز و هرگز و متأسفانه قربانیان را باز نمیگرداند، اما خانمها و آقایان اعتبار سازمانملل در چنین حالتی بسیار قویتر خواهد بود و همین برای اروپای ما و کشور من ایتالیا نیز صادق است. ما خودمان را «سرزمین حقوق» میخواندیم. اکنون زمان مناسبی است که اینرا به بقیهٔ جهان نشان بدهیم. بسیار متشکرم.