چهلمین جلسه دادگاه قضاییه جلادان
محاکمه غیابی ۱۰۴تن از مجاهدین و مقاومت ایران
بهخاطر شورش و جنگ پرافتخار (بغی و محاربه) با رژیم ضدبشری
(قسمت سوم)
مسخرهبازار سیرک قضاییه جلادان
سالها پس از بالا کشیدن اموال و ارثیه همه مجاهدین
توقیف و مصادره مجدد اموال کلیه دارائیهای نداشته
۱۰۴ متهم پرونده برای تأمین «ناترازیهای نظام»!
دهقانی: در خصوص قرار تأمین خواسته صادره از شعبه یازدهم کیفری یک استان تهران پروندهیی در این خصوص تشکیل شده دادسرای ناحیه ۲۳ حسب دستورات صادره برای توقیف اموال متهمین پرونده برابر دلایل ارائه شده در کیفرخواست از سوی نماینده محترم دادستان و وکیل محترم شکات پرونده تشکیل بسیاری از اموال و داراییهای این افراد و یا چنانچه اگر صاحب ارثی بودن یا تغییر نامی انجام دادن یا در هر یک از مراجع مالی کشور دارای مالی بودن اقدام به استعلام کرده و برخی از اموال هم شناسایی شده اما همچنان پرونده قرار تأمین خواسته در حال تکمیل است و بهمحض تکمیل شدن بهصورت کامل یه گزارش جامعی از اون در دادگاه ارائه میشه
یادآوری از اخبار سیمای آزادی- ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
رأی بیدادگاه آخوندی برای
بالا کشیدن اموال و ارثیه
مجاهد خلق نعمت اولیایی در زندان لیبرتی
نمونهیی در سرقت اموال و سلب مالکیت
از مجاهدان اشرفی
به موازات کوبلر و مالکی
سندی که به اطلاع بینندگان سیمای آزادی میرسد، یک آگهی رسمی در روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی به امضا رئیس دادگاه ویژه رژیم برای سرقت اموال در استان مازندران است. نمونهای از بیشمار احکام قضاییه آخوندی علیه مجاهدین خلق ایران بهویژه مجاهدان اشرفی که بهسادگی با استناد عبارت «فرقه جهنمی منافقین»، حکم صادر میکند که «ستاد اجرایی فرمان مبارک امام» میتواند اموال و ارثیه یک مجاهد خلق را بالا بکشد.
اقدامی مشابه آنچه کوبلر و مالکی برای بالا کشیدن داراییها و اموال مجاهدین در اشرف به آن اشتغال دارند.
مضحک اینکه در پایان حکم دادگاه آخوندی، رئیس دادگاه ویژه اصل ۴۹ در مازندران، دادگاهی که خود از صنایع سرقت و چپاول حکومت آخوندهاست، حق واخواهی در محاکم تجدید نظر را هم در این صنعت لحاظ کرده است تا در فرمالیسم و صورت پردازی آخوندی تمامی ترتیبات شرع و قانون آخوندها برای ذبح حقوق و سرقت مایملک خلق و مجاهد خلق رعایت شده باشد
روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی
۱۶ اردیبهشت۱۳۹۲
دادنامه
کلاسه پرونده: ۴۹/۹۱/۴۷
شماره دادنامه: ۵۴-۹۱/۵/۱۸
خواهان: ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) استان مازندران – ساری
خوانده: نعمت الله اولیایی فرزند رمضان مجهول المکان
خواسته: تملک
رای دادگاه
حسب گزارش اداره کل اطلاعات آقای نعمت الله اولیایی فرزند رمضان از فرقه جهنمی منافقین و در دوره فاز سیاسی فعالیت داشته هماکنون از عناصر متعصب منافقین بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت مینماید که پدرش مرحوم رمضان فوت نموده از نامبرده اموال باقی مانده است ۱ـ دو سهم مشاع از ۱۸ سهم ششدانگ یک قطعه زمین بهمساحت ۲۹۰۹ مترمربع به استثناء بهاء ثمن اعیانی بهپلاک ثبتی ۴۳۴ فرعی از ۲۰ اصلی بخش ۲۴ دو سهم مشاع از ۱۸ سهم ششدانگ یک قطعه زمین بمساحت ۲۹۸۹ مترمربع به استثناء بهاء ثمن اعیانی بهپلاک ثبتی ۴۴۵ فرعی از ۲۰ اصلی بخش ۳۴ دو سهم مشاع از ۱۸ سهم ششدانک یک قطعه زمین بهمساحت ۲۷۸۲ مترمربع به استثناء بهاء ثمن به پلاک ثبتی ۲۳۹ فرعی از ۲۰ اصلی بخش۴ که پلاکهای یاد شده در مالکیت نعمت الله اولیایی قرار داشته ۴ -ششدانگ پلاک فرعی ۷۶ فرعی از ۴۷ اصلی بخش ۴ ثبت تنکابن بهمساحت ۶۳۰۰مترمربع ۵ – پلاک فرعی از ۴۷ اصلی بخش ثبت بهمساحت ۲۷۰۰مترمربع که دو پلاک اخیر در مالکیت رمضان اولیایی قرار داشته دادگاه با توجه به محتویات پرونده گزارش ستاد اجرایی فرمان مبارک حضرت امام (ره) و اداره کل اطلاعات استان مازندران مبنی بر اینکه نعمت الله اولیایی جزء فرقه جهنمی منافقین میباشد دادگاه نامبرده را از استمان جمهوری اسلامی خارج داشته و به استناد بند یک و ۱۱ اصلاحیه آئیننامه نحوه رسیدگی به پروندههای اصل ۴۹ قانون اساسی حکم به مصادره پلاکهای ۴۳۴، ۴۴۵، ۴۳۹ که در ردیفهای یک الی ۳ آمده است حکم به مصادره سهم الارث آقای نعمت الله رمضانی در پلاکهای ۷۶ و ۷۷ که در ردیفهای ۴ و ۵ آمده است بهنفع ستاد اجرایی فرمان مبارک حضرت امام (ره) صادر و اعلام مینماید رأی صادره غیابی ظرف مدت ۲۰روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این دادگاه، پس از انقضای مهلت واخواهی ظرف مدت ۲۰روز قابل تجدید نظرخواهی در محاکم تجدید نظر استان تهران ویژه اصل ۴۹ می باشد. م الف ۱۰۸۵
سید مرتضی موسوی
رئیس دادگاه ویژه اصل ۴۹ استان مازندران
رأی بیدادگاه آخوندی در مازندران، در مورد مصادرهٔ اموال و ارثیهٔ مجاهد خلق، نعمت اولیایی در زندان لیبرتی بهخاطر اینکه بر آرمان مجاهدی خود پافشرده و حاضر نشده است به حکم دژخیمان قضاییهٔ ولایت فقیه «فرقهٔ جهنمی منافقین» را ترک و طرد کند. این حکم، در ۱۶ اردیبهشت امسال، در روزنامهٔ حکومتی جمهوری اسلامی هم آگهی شده است. این حکم، نمونهیی است از هزاران و هزاران فقره سرقت و مصادرهٔ دیگر در مورد داراییها و اموال و خانههای مجاهدین و هوادارانشان در همه شهرها و مناطق ایران.
نماینده معلوم الهویه
ارتش تحتامر خامنهای
تلویزیون رژیم ـ۱۵ مهر ۱۴۰۴
سرهنگ بازنشسته ستاد ابوالقاسم شاکری هستم. در زمان جنگ ستوان دوم بودم فرمانده گروهان دوم گردان ۱۲۴ تیپ سه زرهی همدان از لشکر ۱۶ زرهی قزوین، منطقه مهران... ... . لشکر ما یه لشکر زرهی بود یعنی گردانهای تانک چهار تا گردان تانک داشتیم یه گردان پیاده مکانیزه و یک گردان هم تکاور، گردان تکاور در ارتفاعات شورشیرین مستقر بود گروهان و گردان ما سمت راست لشکر بود، ... ... . منطقه مهران جایی که ما اومدیم مستقر شدیم ارتفاعات تقریباً صعبالعبور بودن خیلی از ارتفاعات بهگونهیی بود که استفاده از تانک و عرض کنم خدمت شما نفربر یه مقدار با مشکل مواجه میشد... ... . یعنی بعد از گروهان من حدود ۸ کیلومتر ارتفاعات کانی سخت قرار داشت و هیچ یگانی اونجا مستقر نبود بهدلیل اینکه ارتفاع آن قدر صعبالعبور بود که هیچ یگانی نمیتوانست اونجا باشه نه جادهیی وجود داشت حتی عراقیها هم در روبهروی منطقه نیرو نداشتن... ... . حدوداً سی شش هفت سال پیش، فکر میکنم شاید یه هفته، ۵ روز قبل از اجرای عملیات چلچراغ از رکن دوم یه نامه کاملاً محرمانه خیلی محرمانه واصل شد قشنگ یادم هست یک کاغذ آ-۵ بود کوچیک بود قرمز رنگ هم بود در اون نامه قید شده بود که آمادهباش صد در صد و کامل برای یگانها باید داشته باشن از اعزام به مرخصی خودداری بشه... ... . آمادگی لازم رو برای برخورد و دفاع داشته باشید. عصر روز ۲۸ بود که دیدبان در واقع دیدبان توپخانه که سمت چپ ما قرار داشت گزارش میده که ما داریم مشاهده میکنیم که بهاصطلاح تانکها و نفربرها و تریلرها هستن که نیرو دارن پیاده میکنن تو منطقه عمومی مهران ساعت فکر میکنم چهار و نیم بعدازظهر بود فرمانده لشکر به همراه رؤسای رکن دوم، رکن سوم فرمانده تیپ حضور پیدا کردن تو اون منطقه در دیدگاه توپخانه و مسائل رو دیدن برگشتن در ستاد گردان جلسه تشکیل دادن و تمام دستورات تاکتیکی رو برای دفاع از خطوط پدافندی ابلاغ کردن خب به طبع ما که فرمانده گروهان بودیم ما هم رفتیم در ستاد گردان دستورات لازم داده شد ما برگشتیم تو خط منافقین قرار بود ساعت ۳۰ دقیقه بامداد در واقع عملیاتشون رو انجام بدن روز بیست و نهم دستور برای این بود که ما تمام سلاحهامونو اعم از سلاحهای توپخانه، اعم از توپخانههای سبک، توپخانههای سنگین، دوربرد، نزدیک، خمپاراندازها، موشکهای کاتیوشا ۱۰۷ تمام سلاحهای سنگین رو ما تنظیم کردیم برای ساعت ۱۲ یعنی حدود نیم ساعت قبل از اینکه اونها بخوان عملیاتی رو انجام بدن، ما بتونیم یک آتش تهیه سنگینی رو روی منطقه مهران اجرا بکنیم و از در واقع تک دشمن رو مختل کنیم. من خاطرم هست تا ساعت ۱۱ من خودم شخصاً در خطوط پدافندی یگان خودم تمام قبضهها رو از خمپاره ۶۰ خمپاره ۸۱ عرض کنم بی.ام.پی وانها نفربرامون توپ ۱۰۶ همه رو تنظیم کردیم که رأس ساعت ۱۲ یک آتش تهیه سنگینی روی دشمن بریزیم در منطقه مهران ساعت من ساعت ۱۱، ۱۱ و ۱۰ دقیقه بود اومدم داخل سنگر که تازه شام بخورم در واقع قورمه سبزی هم بود و همین که لقمه دوم را زدیم دیدم که صدای گروم گروم میاد و آتیش تهیه داره ریخته میشه ساعت مو نگاه کردم دیدم ۱۱ و۲۰ دقیقه بود گفتم چرا اینجوری شد قرار بود ساعت ۱۲ ما آتش تهیه رو بریزیم چرا الآن دارن اینا این کارو میکنن اومدم از سنگر بیرون دیدم نه این به سمت ما دارن آتش تهیه رو میریزن... ... . . یعنی ما دقیقاً تا فردا صبح اسم عملیات هم چهلچراغه حالا همکار عزیزمون گفتن ولی اسم عملیات از اینجا گرفته شد که از همون شبی که آتش تهیه شروع شد تا صبح فردا که هنوز هوا هم روشن بود ۴۰تا منور در آسمون روشن بود یعنی اصلاً ما بیرون میایستادیم تمام منطقه مهران روشن بود... ... . تا ۵ صبح ما تو خطوط خودمون منتظر بودیم که حالا از روبهرو دشمن بیاد چون به بهقول معروف ما اصلاً فکر نمیکردیم که وضعیت به گونه دیگهای باشه وقتی فردا صبحش شد هوا که روشن شد متوجه شدیم که نه منافقین ستاد لشکر رو گرفتن... ... . دیدیم بله رئیس ستاد اسیر شده رئیس ستاد و در واقع داره مصاحبه میکنه متوجه شدیم از دور هم چون ستاد لشکر رو ارتفاعات ملک شاهی بود خیلی عقب نبود. ۱۶، ۱۷ کیلومتر از ما عقبتر بود. ما میدیدیم چون ما ارتفاعاتمون خیلی بلند بود و متوجه شدیم که اونجایی که بهاصطلاح دود بالا رفت و آتش داره بهاصطلاح دود به هوا میره ستاد لشکرمونه. خب تماس باسیم نداشتیم چون بهخاطر اون همه خمپارههایی که رو سر ما زدن و آتش تهیهای که رو سر ما ریخته بودن ارتباط باسیم کلاً قطع شده بود با بیسیم تماس گرفتیم با معاون گردان و درخواست کردیم که اگر امکان داره یک سری بیایم پیشش ببینیم باید چیکار بکنیم وضعیت چون به گونه دیگه ما اصلاً انتظار داشتیم از جلو حمله بشه اومدیم ستاد گردان معاون گردان گفتن که البته فرمانده گردان جای دیگه بودن معاون گردان گفتن که طبق اطلاعی که از تیپ بهشون رسیده. منافقین ستاد لشکر رو گرفتن سد کنجان چم پل کنجان چم رو منفجر کردن و امکان اینکه نیرویی از عقب یعنی یگانهای در واقع پشتیبانی بخواد برسه به ما کمکی به ما برسه وجود نداره ما خودمون بایستی همین جا تمام سلاحهامونو برگردونیم به پشت و دفاع بکنیم چون منافقین از این سمت دارن میان خب برای اینکه بدونیم منافقین تا کجا اومدن جلو یکی از نفربرهای گروهان خودمو فرستادم حدوداً شاید بگم ۷۰۰ متر از پاسگاه گردان که دور شده بود دیده بود که منافقین تمام بهاصطلاح آیفاهاشون یا آیفاهاشون نفربرها همه اونجا هستن... ... . ما تا ساعت فکر میکنم ۱۱ و نیم ۱۲ بود هرچی نشستیم که اینها بیان کسی نیومد و منتظر موندیم بعد فرمانده گردان تماس گرفت گفتش که وضعیت رو توضیح داد. وقتی شرایط برای ما توضیح داده شد انگار تنها گردانی که از لشکر از دو تا تیپ ۲ تا گردان تقریباً سالم دست نخورده مونده بود و فکر میکنم منافقینم برای این جلو نیومدن که کلاً در نظر داشتن هر دو تا گردان رو سالم به اسارت بگیرن. یعنی برای همین اونجا مستقیم وایساده بودن جلو نمیومدن تا جناح چپ تکلیفش مشخص بشه. وضعیت خود شهر مهران و عقبه ما مشخص بشه البته صبحش هوانیروز ما تلاش کرده بودن که بیان بهاصطلاح ببینن منافقین تا کجا اومدن که نیرو بفرستن که هلیکوپتر متأسفانه میزنن هلیکوپتر سقوط میکنه با این وجود نیروی هوایی برای بمباران اومد اف ۵ها شون اومدن ما خودمون دیدیم شاهد بودیم که بمباران رو انجام میدادن ولی خب کارساز نبود نشد و بالاخره معاون گردان گفتن که با این شرایطی که تجزیه و تحلیل کردن و با فرمونده تیپ هم صحبت شده چون قرارگاه تیپ ما پشت کنجان چم بود یعنی کلاً اون پل که منفجر شده بود رودخانه عمقش ۲ الی ۳ متر بود... ... .
امکان اینکه هیچ نیرویی بخواد از اون سمت وارد بشه برای کمک وجود نداشتش خب تصمیم بر این شدش که ما بتونیم جون سربازها رو حداقل حفظ کنیم. عرض کردم منطقه سمت راست من ۸ کیلومتر خالی بود. هیچ نیرویی هم نبود. ما تصمیم گرفتیم که از همون منطقه بههرحال عقب روی رو انجام بدیم... ... . از اون بالا پایین رو نگاه میکردیم بینیم چه اتفاقی میفته بلافاصله منافقینی وقتی دیدن که یگان خب تعداد زیاده دیگه هر گردانی حدود ۳۰۰، ۴۰۰ نفر نیرو وقتی رو اون ارتفاع دارن میرن متوجه شده بودن که همه دارن از این ارتفاعات عقب روی میکنن منافقین اومدن تو خط ما ابتدا اشاره کردن که برگردید اسیر بشید یعنی اشاره میکردن از روی نفربرهاشون به ما که بهاصطلاح برگردید و وقتی که ما دیدیم این صحنه رو بچهها دستور دادن که تیراندازی کنن وقتی ما تیراندازی کردیم به سمت نفربرهاشون و نفراتشون بلافاصله اونها جواب دادن و در همین حین خب حدود ۹ نفر از سربازهای ما هم از گروهان من هم از گروهان کناری مون در همون منطقه بهشهادت میرسیدن ما بههرحال دیدیم که نمیتونیم دفاع بکنیم با این شرایط امکانپذیر نیست... ... . ما مجبور شدیم سرعت حرکت رو بیشتر بکنیم یه یال کوه بود پشت یال که رفتیم دیگه بهاصطلاح تونستیم جان خودمون رو حفظ بکنیم کاری نداریم فردا صبحش ما بعد از ۲۴ ساعت کوهنوردی تونستیم خودمونو ملحق کنیم به قرارگاه تیپ مجدد... ... . البته ناگفته نمونه خب تو رودخانههایی بود این رودخونهها میشه گفتش که آلوده به آهک بودن یعنی آب آشامیدنی نبودن و اکثر بچههای ما بر اثر استفاده از این آب برای اینکه جان خودشون رو از دست ندن از این آب استفاده کرده بودن و بهاصطلاح دچار بیرونروی شده بودن خیلی مشکلات این مدلی هم داشتیم
... ... . بههرحال مجبور شدیم یه یه هفتهیی با این شرایط اونجا سر بکنیم تا اینکه یه مقدار امکانات بهاصطلاح عرض کنم که زیلویی پتویی یه سری امکانات این مدلی بهمون رسید.
قاضی آخوندک:
با توجه به نوع آسیب و تلفاتی که به ارتش وارد شده باید مشخص شود
در مواجهه با چه نیرویی با چه سطح آمادگی
و چه حجم برخورداری از امکانات نظامی و لجستیکی قرار داشته است
دادگاه این قرار کارشناسی را به شرح مکتوب برای دریافت گزارش کارشناسی از ارتش صادر میکند
دهقانی: نوع تیراندازی که این افراد پیاده داشتن به سمت شما و اینکه میگفتین روی اون نفربرها اشاره میکردن
شاکری: بله خانم بودن همشون خانم بودن میخواهم بگم خانم بودن
دهقانی: فارغ از خانم یا آقا بودنشون میزان تسلط شون به امور نظامی چقدر بود
شاکری: دقیقاً حاج آقا عین فیلمهای سینمایی که شما میبینید طرف داره رو تپه میدوئه پشت سرش میزنن هی گلوله میخوره اینور اونور اصلاً شرایط ما دقیقاً همون طوری شد یعنی وقتی که ما دیدیم فایدهای نداره دفاع کردن چون ما سنگر دفاعی نداشتیم اونا پشت آیفاهاشون وایساده بودن پشت کانکساشون وایساده بودن پشت نفربرهاشون وایساده بودن داشتن با تیربار نفربر و نمیدونم عرض کنم با تیربارهایی که تو دستشون بود ما رو داشتن میزدن ما روی ارتفاع بودیم نه سنگر نه جان پناهی داشتیم و راحت میدیدن ما رو و شلیک میکردن این بود که اون چیزی که ما دیدیم بله راحت داشتن تیراندازی میکردن اینها احتمال ۹۰درصد آموزش لازم رو... ... . دیده بودن برای تیراندازی این نبود که آموزش ندیده باشن
... ... . . یادمه درجه داری بود به نام خان محمدیان بچه کرمانشاه بود وقتی اونو فرستادیم بره که ببینه منافقین تا کجا اومدن اونجا عرض کردم جاده به این صورت بود که میرفت پایین بعد میومد بالا وقتی که از این جاده رفته بود پایین پل پیچ اس بود به نام همین که اومده بود بالا نفربر رو سوراخ سوراخ کرده بودن یعنی با آر.پی.جی و تیربار و همچین زده بودن وقتی درجه ما با نفربر برگشت من دیدم تمام پریسکوپا شکسته گلگیر کنده شده گفتم حاجی بوده حاج خان محمود گفتم حاجی این چه وضعیه چی شد گفت جناب سروان همین ۷۰۰متر پشت سر ما هستن من نفربر اومد بالا شروع کردن با آر.پی.جی و تیربار به سمت نفربر
دهقانی: میخواهم ببینم با آر.پی.جی تیربار با آرپی جی
شاکری: قطعاً که آموزش می خواهد
دهقانی: میدونم به نفربر زدن چطور نفربر متوقف نشده آخه معمولاً
شاکری: ببینید نفربر زده بودن به سپرش عرض کردم سپر کنده شده بود
دهقانی: میدانم یعنی یا باید گلگیر رو میزدن یا سری بالاش رو اما
شاکری: گلگیر رو رد کرده بود گلگیر رو انگار مثلاً آر.پی.جی خورده بود به لبه گلگیر، گلگیرو کنده بود اون گلگیرهایی که مال شنی هست پریسکوپها خب شکسته شده بود اینا نشون میداد که بهاصطلاح آموزش دیدن که تونستن در یک آن البته میگفتش که دو تا ایفا به این شکل پشت به پشت وایساده بودن و همشون آماده بودن یعنی دقیقاً با سلاح و آر.پی.جی میگفت اصلاً انگار آماده وایستاده بودن
دهقانی: چون شاید نهایتاً یه آر.پی.جی یا دو آر.پی.جی برای متوقف کردن یه نفربر کافیه اینجور که شما میگین یعنی اگر یه فرد حرفهیی کافی باشه با یه آر.پی.جی یا دو آر.پی.جی یه نفربر رو
شاکری: اگر فاصله میزون باشه و آر.پی.جی زن هم آر.پی.جی زن باشه بله درسته