728 x 90

پارلمان ایتالیا - جلسه مشترک شماری از نمایندگان مجلسین ایتالیا - قسمت دوم

جلسه مشترک شماری از نمایندگان مجلسین ایتالیا
جلسه مشترک شماری از نمایندگان مجلسین ایتالیا

پارلمان ایتالیا – ۲۱تیر ۱۴۰۲

(قسمت دوم)

سناتور لوچو مالان رهبر اکثریت در مجلس سنای ایتالیا:

برنامه‌یی که خانم رجوی به ما ارائه کرد، ایران آزاد با برابری زن و مرد را نوید می‌دهد و ما تمام تلاش خود را برای حمایت از مبارزه شما به‌عمل می‌آوریم.

تشکر می‌کنم از آقای پوتزولو به‌خاطر سازمان‌دهی و کمک به‌سازمان‌دهی این جلسه. یک سلام بسیار صمیمانه و بسیار حمایت‌کننده به خانم مریم رجوی. از سخنرانی شما متشکرم، مثل همیشه بسیار واضح، با انسجام بسیار، مانند تمام دفعاتی که در گذشته به‌آن گوش داده‌ایم. هم‌چنین سلام می‌کنم به‌جناب جان برکو، خانم سناتور ایزابلا ناتوراله و به‌همهٔ حضار در اینجا؛ شما به‌واقع بسیار زیاد هستید. خانم رجوی مثل همیشه خیلی‌ها را گردهم می‌آورد که ما به‌دفعات زیادی این‌را دیده‌ایم، و پیام بسیار واضح است. به‌طور فزاینده‌یی در می‌یابیم که رژیم حاکم بر تهران برای امنیت بین‌المللی خطرناک است و آسیب بسیار بزرگی برای جامعهٔ ایران است. مردمی خارق‌العاده، با سابقه و توانمندی بسیار بزرگ، اما متأسفانه این رژیم همهٔ ویژگی‌ها و امکانات و پتانسیل مردم ایران را عقب نگه می‌دارد و می‌کشد. برنامه‌یی که خانم رجوی به‌ما ارائه کرد مثل همیشه است، یعنی ایران آزاد، با برابری زن و مرد که در آن دیگر مخالفان سیاسی، زندانی، شکنجه و کشته نخواهند شد، چیزی که مدت‌زمان طولانی است شاهد آن هستیم، (ایرانی که با آن) دیگر برای صحنهٔ بین‌المللی خطری وجود نخواهد داشت. هم‌چنین ایشان با ما از ایران غیراتمی صحبت کردند و این دلیل به‌تنهایی کافیست تا نه‌فقط همهٔ کشورها، بلکه دولتها بایستی از برنامه‌یی در این راستا حمایت کنند. ما می‌دانیم که اکثر سناتورها و اکثر نمایندگان دورهٔ قانون‌گذاری حاضر این فراخوان را امضا کرده‌اند و ما تمام تلاش خود را برای حمایت از مبارزه شما و حمایت از درخواست‌های شما و فوریت‌های شما به‌عمل می‌آوریم؛ با علم به‌این‌که این به‌نفع مردم ایران است، به‌نفع امنیت بین‌الملل است و بنابراین به‌نفع ایتالیا و ایتالیایی‌ها نیز هست. چون دنیای امن‌تری را برقرار می‌کند، با ملت بزرگی مانند ایران که بتواند بار دیگر سهم مثبتی در امنیت و پیشرفت بین‌المللی داشته باشد. این یک میراث برای همه، برای جهان، برای ایران و برای ایتالیا است. متشکرم.

 

جان برکو - رئیس و سخنگوی پارلمان انگلستان (۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹):

این افتخار و امتیاز برای من است که در این لحظه خاص در کنار یکی از شجاع‌ترین، اصولی‌ترین و ژرف‌بین‌ترین زنان جهان خانم مریم رجوی بنشینم.

این ترفند قدیمی دیکتاتوریها است که برای اغفال دشمنانشان با مطرح کردن امکان تغییر از درون نظام وانمود می‌کنند رقابتی از نوع سیستم پارلمانی وجود دارد.

چه اعتراف وحشتناکی به‌ضعف، و فریب از سوی رژیمی که می‌گوید هیچ آلترناتیوی وجود ندارد. آنها نمی‌توانند از سابقهٔ اقتصادی و حقوق‌بشری و از سابقهٔ خود به‌عنوان تروریست، شکنجه‌گر، آدم‌ربا، گروگان‌گیر و حامل سلاحهای اتمی در آینده دفاع کنند. می‌گویند هیچ جایگزینی وجود ندارد.

شورای ملی مقاومت ایران تکذیب زندهٔ این تز است که جایگزینی وجود ندارد. در حالی‌که یک آلترناتیو وجود دارد، یک آلترناتیو دموکراتیک، یک آلترناتیو به‌خوبی سازمان‌دهی‌شده، آلترناتیوی که در محتوا منسجم است و بر اصولی پایه‌گذاری شده و متعهد به‌یک برنامهٔ مشخص است.

آلترناتیو وجود دارد و خانم رجوی هر سال این جایگزین را در قالب برنامهٔ ۱۰ماده‌یی بیان کرده است.

رویداد پاریس گواهی باشکوهی بود بر حمایتی که در سراسر اروپا و آمریکای شمالی از مقاومت ایران وجود دارد.

۵۰نفر در یک اجلاس یک روز کامل در ادای احترام به‌خانم رجوی و شورای ملی مقاومت سخنرانی کردند و گفتند نباید پشتیبان یک دیکتاتوری باشیم.

زمان آن فرا رسیده که نیروهای تغییر، دموکراسی، حاکمیت قانون و عدالت در ایران به‌نمایندگی شورای ملی مقاومت و تجسم بسیار مشخص آن در رهبری خانم رجوی فرصت را مغتنم بشمارند.

آقای رئیس، اجازه بدهید از شما صمیمانه، عمیقاً و از صمیم قلب تشکر کنم به‌خاطر آن سخنان محبت‌آمیز و اجازه بدهید سخنانم را این‌طور شروع کنم که بگویم فکر می‌کنم نه‌تنها از طرف خودم و همکارانم در سنا یا پارلمان، بلکه از طرف همهٔ حضار در اینجا می‌گویم که این یک افتخار و امتیاز است که اینجا بایستم، آن‌هم در این لحظه خاص، اگر بشود گفت، شانه به‌شانهٔ یکی از شجاع‌ترین، اصولی‌ترین و ژرف‌بین‌ترین زنان جهان بنشینم، منظور خانم رجوی است.

خانم‌ها و همکاران، یک افسانهٔ فراگیر وجود دارد که به‌سرعت در حال تبدیل‌شدن به‌نوعی توهم مزمن در جهان غرب است که می‌گوید چیزی وجود دارد که می‌توان آن‌را به‌عنوان یک جناح اصلاح‌طلب یا اصلاح شونده یا دارای ذهن اصلاح‌طلب توصیف کرد که با جدیت و موفقیت روزافزون برای برتری در داخل دیکتاتوری (حاکم بر) ایران تلاش می‌کند. انگلیسی‌ها را اغلب متهم می‌کنند، دوستان من، که محافظه‌کار هستند و نمی‌خواهند خیلی صریح باشند. خب من این طلسم را می‌شکنم، خانم رجوی، آقای رئیس، همکاران، خانم‌ها و آقایان، زیرا آن افسانهٔ فراگیر که تبدیل به‌توهم مزمن شده، بی‌گناه نیست، بی‌ضرر نیست، بلکه بسیار خطرناک است، بسیار خطرناک. زیرا هم اشتباه است، در واقع این خودش تقریباً تناقض مفهومی است که گمان کنیم یک جناح اصلاح‌طلب و شورشی در چارچوب یک دیکتاتوری وجود دارد، پس این اشتباه است و برای این‌که به‌صراحت آن‌را توصیف کنم می‌گویم که تماماً مزخرف است؛ و البته خطرناک است، زیرا باعث می‌شود به‌قول ما در انگلستان، به‌نحوی تمام‌عیار در دامی بیفتیم که توسط خود حکومت ایران برای ما ایجاد شده است. این یک ترفند قدیمی دیکتاتوریها است که در پی اغفال دشمنانشان با مطرح کردن امکان تغییر هستند، یعنی وجود یک رقابتی واقعی از نوعی که در یک سیستم پارلمانی و کابینه محور برای دستیابی به‌نفوذ انتظار دارید. حال تا زمانی که رژیم در غرب افرادی دارد که «دمکرات» هستند اما می‌گویند، اوه، ما باید از اصلاح‌طلبان درون رژیم حمایت کنیم، نباید نقشه را برهم بزنم، نباید خیلی صریح باشیم، ما نباید تهدید کنیم که رژیم را متلاشی خواهیم کرد، باید از اصلاح‌طلبان حمایت کنیم؛ این مطلوب شکنجه‌گران و مستبدان در تهران است، زیرا فشار بر رژیم را کاهش می‌دهد و تقریباً به‌حد ناچیزی می‌رساند. پس باید گفت که این اشتباه و خطرناک است. ولی تا زمانی که این توهم مزمن پابرجاست، منجر به‌فلج شدگی مؤثر سیاسی از نظر هدف همهٔ ما در این سالن، یعنی تحقق یک ایران آزاد می‌شود. زیرا اگر مردم فکر کنند که امکانی برای تغییر از درون وجود دارد، با وجود این‌که من شاهد هیچ شواهدی در این رابطه نبوده‌ام و حتی اثری یا ذره‌یی یا کوچک‌ترین اشاره‌یی به‌امکان اصلاحات معنادار در ۴۰سالی که از آگاهی سیاسی‌ام نسبت به‌وضعیت ایران می‌گذرد ندیده‌ام؛ تا زمانی که این تصور پابرجاست، خانم‌ها و آقایان آیا من را درک می‌کنید وقتی می‌گویم در این صورت، بلافاصله وارد استدلال به‌سود مماشات می‌شوید؟ زیرا وقتی فکر می‌کنید فرصتی برای تغییر وجود دارد، کمی فشار آوردن یا کمی هل‌دادن، یک سخنرانی در جای دیگر و تلاشی از طریق نوعی تعامل دیپلماتیک یا پروتکل برای ایجاد تغییر، این همان روح و جوهر، معنی، خلق و خو و طرز فکر مماشات است و مماشات در همه‌جا شکست می‌خورد.

و امیدوارم دوستان من را ببخشید، بدون هیچ بی‌احترامی به‌نسل‌های پارلمانترهای فوق‌العادهٔ ایتالیایی و مبارزان آزادی، می‌خواهم با کمک از سر وینستون چرچیل فقید و بزرگ نظرم را بیان کنم. زمانی که چرچیل با کلمات و قلم خود برای ایجاد تغییر نگرش در دولت انگلستان در دههٔ ۱۹۳۰ مبارزه می‌کرد، آن‌هم دولتی در انگلستان که عمدتاً از حزب خود او تشکیل شده بود، چرچیل در مورد استنلی بالدوین گفت -البته همه نویل چمبرلن را با آن تکه کاغذ مسخره‌اش به‌یاد می‌آورند، ولی افراد زیادی وجود ندارند که بالدوین را همان فرد بدی که بود معرفی کنند- اما بالدوین فرد بدی در زمینهٔ مماشات بود. بالدوین به‌عنوان نخست‌وزیر مماشات را دنبال کرد و این چرچیل بود که به‌صراحت به‌او گفت –پس دوستان من دارم راه خوبی را ادامه می‌دهم –

او گفت: «در آنجا دوست بزرگوارم نخست‌وزیر را روی نیمکت خزانه‌داری (نیمکت دولت در ردیف جلو) می‌بینیم که در برابر آدولف هیتلر قرار گرفته و او چه رویکردی دارد؟» چرچیل گفت: «من به‌مجلس می‌گویم که او فقط مصمم است که بی‌اراده باشد، سمج در قبال حرکت، قاطع برای سیال‌نبودن و با قدرت تمام ناتوان است، به‌عبارت دیگر، تماماً بی‌فایده». و همان‌طور که چرچیل در نهایت گفت، شاید برای خنده و البته شاید کمی بی‌پرده و با بی‌مهری، اما شاید برای خنده بوده، (او گفت که) من هیچ‌چیز شخصی علیه استنلی بالدوین ندارم، فقط در مجموع فکر می‌کنم اگر او هرگز به‌دنیا نمی‌آمد برای جهان سودمندتر بود.

احتمالاً من و شما در مورد مستبدان و شکنجه‌گران (حاکم بر) تهران همین‌طور فکر می‌کنیم.

حقیقت امر این است که مماشات شکست می‌خورد. تنها چیزی که دیکتاتورها به‌آن احترام می‌گذارند قدرت است. پس نباید به‌آنها اجازه بدهیم یک فضای مماشات ایجاد کنند و با کدی که من آن‌را «تینا» می‌نامم آن‌را همراهی کنند. «تینا» چیست؟ البته تینا اسم یک زن است، اما تینا در انگلیسی مخفف عبارت «جایگزینی وجود ندارد» است. هیچ جایگزینی جز مجموعه‌یی از زد و بندها که به‌هرج و مرج منجر شود وجود ندارد و ما می‌دانیم که این نیز اشتباه است. دوستان من، مجبور نیستید به‌گوی پیشگویی نگاه کنید وقتی می‌توانید کتاب را بخوانید و ما می‌توانیم کتاب ۴۰سال گذشته را بخوانیم. شورای ملی مقاومت ایران تکذیب زندهٔ این تز است که جایگزینی وجود ندارد. یک آلترناتیو وجود دارد، یک آلترناتیو دموکراتیک، یک آلترناتیو به‌خوبی سازمان‌دهی‌شده، آلترناتیوی که در محتوا منسجم است و آلترناتیوی که بر اصولی پایه‌گذاری شده و متعهد به‌یک برنامهٔ مشخص است. شاید بتوان گفت قرارداد مدنظر خانم رجوی با مردم ایران است. پس بیایید دیگر از این یاوه‌گویی‌های بی‌معنای بی میزان و سطح پایین نداشته باشیم در مورد این‌که هیچ آلترناتیوی وجود ندارد. چه اعتراف وحشتناکی به‌ضعف، اشتباه، شکست و فریب از سوی رژیمی که می‌گوید هیچ آلترناتیوی وجود ندارد. آنها نمی‌توانند از سوابق خود دفاع کنند، نمی‌توانند از سابقهٔ اقتصادی خود دفاع کنند، نمی‌توانند از سابقهٔ حقوق‌بشری خود دفاع کنند، آنها نمی‌توانند از سابقهٔ خود به‌عنوان تروریست، شکنجه‌گر، آدم‌ربا، گروگان‌گیر و حامل سلاحهای اتمی در آینده دفاع کنند. به‌عنوان افرادی که می‌خواهند مردم و در صورت امکان دیگران را سرکوب کنند، می‌گویند هیچ جایگزینی وجود ندارد. آلترناتیو وجود دارد و خانم رجوی سال به‌سال آن جایگزین را در قالب برنامهٔ ۱۰ماده‌یی بیان کرده است که در مورد حقوق‌بشر، برابری زن و مرد، تمایز و جدایی بین دین و سیاست، اشتیاق به‌حفاظت از محیط‌زیست و به‌رسمیت‌شناختن این موضوع که دموکراسی به‌معنای دادن فرصت به‌مردم است تا انتخاب کنند که چه کسی بر آنها حکومت می‌کند و بله این شانس که هر چند وقت یک‌بار این انتخاب را تغییر بدهند.

دوستان، من فقط می‌خواهم با گفتن این حرف صحبتم را تمام کنم؛ در فرهنگ لغت ناصادقانه متوجه می‌شوید، در استفادهٔ ناصادقانه از فرهنگ لغت توسط رژیم ایران، متوجه خواهید شد که چگونه می‌گویند اپوزیسیون متحد وجود ندارد، اپوزیسیون متحد وجود ندارد. آنها از گفتن این‌که هیچ آلترناتیو معناداری وجود ندارد، دست برداشته‌اند. الآن می‌گویند هیچ اپوزیسیون آلترناتیو متحدی وجود ندارد. خب، پاسخ به‌آن این است که یک آلترناتیو متحد با حمایت فزاینده و توده‌یی در میان مردم ایران وجود دارد که به‌دموکراسی معتقدند، معتقد به‌کثرت‌گرایی، معتقد به‌حکومت پارلمانی، معتقد به‌حق انتخاب و معتقد به برابری و معتقد به‌عدالت و حاکمیت قانون هستند. اگر آنچه که جلادها، ظالمان، عوام فریب‌های حکومت ایران می‌گویند این است که اتفاق‌نظر وجود ندارد، خب البته که اتفاق‌نظر وجود ندارد. دوستان من اتفاق‌نظر وجود دارد، این به‌معنی داشتن فقط یک دیدگاه است که فقط در بهشت یا جهنم یافت می‌شود. البته اتفاق‌نظر وجود ندارد و نمی‌توان از خانم رجوی و جنبش توده‌یی او انتظار داشت که با دشمنان دموکراسی، با کسانی متحد شوند که طرفدار کثرت‌گرایی نیستند، کسانی که خواهان تغییر دموکراتیک نیستند و اعتقادی به برابری ندارند؛ کسانی که فکر می‌کنند نباید حق انتخابات منظم و تحت نظارت مستقل وجود داشته باشد؛ اما در میان توده مردمی که شعلهٔ آزادی برای آنها هرگز خاموش نخواهد شد و آن شعله برای آنها روشن است، حمایت توده‌یی از تغییر وجود دارد. هر چه من شنیده‌ام و بارها به‌صحبت‌های خانم رجوی از او و همکارانش گوش داده‌ام، به‌من می‌گوید که آنها برای تغییر در ایران به‌دنبال افراد خارج از ایران نیستند. رویداد پاریس گواهی باشکوهی بود بر حمایتی که در سراسر اروپا و آمریکای شمالی وجود دارد، ۵۰نفر، ۱۱روز پیش در یک اجلاس، یک روز کامل در ادای احترام به‌خانم رجوی و شورای ملی مقاومت سخنرانی کردند و آنچه آن افراد، از جمله خود من، می‌گفتیم این بود که کاری که ما نباید انجام بدهیم این است که سد راه باشیم، نباید پشتیبان یک دیکتاتوری باشیم، بلکه ابزار تغییری که خانم رجوی از آن دفاع می‌کند و برای او عزیز است، یک ابزار تغییر داخلی است، بومی است، از درون خاک ایران است، این‌که مردم ایران آینده خود را رقم می‌زنند. و دلیل این‌که من این‌قدر مشتاقانه در حمایت از تغییر در ایران صحبت می‌کنم این است که با وجود همهٔ ایرادات و نارسایی‌ها و ناکامی‌های دموکراسی کشور خودم، با این وجود، یک دموکراسی است و من مانند دولتمردان ایتالیایی به‌این واقعیت علاقه دارم و به‌آن افتخار می‌کنم. همان‌گونه که مبارزان حقوق‌بشر، نمایندگان جامعهٔ مدنی ایتالیا نیز به‌همین ترتیب به‌دموکراسی خود در ایتالیا افتخار خواهند کرد. ما حق نداریم نگاهمان را برگردانیم و به‌خانه برویم و وضعیت اسفبار ایران را فراموش کنیم. زمان آن رسیده که نیروهای تغییر، دموکراسی، حاکمیت قانون، عدالت در ایران، به‌نمایندگی شورای ملی مقاومت و تجسم بسیار مشخص آن در رهبری خانم رجوی، فرصت را مغتنم بشمارند. آنها باید از آزادی، صلح، عدالت، حاکمیت قانون برخوردار باشند که ما مدتها از آن برخوردار بوده‌ایم و مدت‌هاست که آنها از آن محروم بوده‌اند. بگذارید از اینجا شروع شود و در سراسر کشورها گسترش پیدا کند تا زمانی که فریاد کر کننده‌یی برای تغییر بلند شود و ظالمان در تهران در زباله‌دان تاریخ دفن شوند، جایی که به‌آن تعلق دارند. متشکرم.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/010623d1-2ca4-427c-af01-03a955bf3c8d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات