روزنامه حکومتی مردمسالاری این روزهای قیام و خیزش سراسری عنان از کف داده و روز پنجشنبه ۱۹ آبان نوشت: فرصت از دست رفته، گفتوگو
این روزنامه حکومتی دریغ و افسوسش را چنین نوشت: التهاب و اعتراضات این روزهای ایران، نشان از جسم تیماری دارد که ما آنرا نادیده گرفتیم، صدایش را نشنیدیم و توجهی هم نکردیم و حالا شد آنچه که میتوانست نباشد و اکنون فغان این درد چرک آلود دل هر دردمندی را به درد میآورد.
مردمسالاری مجبور به اعتراف شد که قیامکنندگان بیگانه نیستند و ایرانی هستند و وضعیت فعلی نتیجه بلافصل عملکردهای این رژیم است و افزود: بیتعارف باید گفت که این معترضان، ایرانی هستند و حاکمیت بایستی بدون فرافکنی و کتمان مسأله، درصدد شنیدن صدای اعتراضها بربیاید. فضای ملتهب این روزهای کشور، حاصل همان کتمانهای مداوم دایره قدرت است که قبول ندارد ممکن است سیاستی را به اشتباه اجرا کند.
این روزنامه حکومتی هشدار میدهد که جنایتها قابل سرپوشگذاری نیست و راه به بیرون دارد و نوشت: در عصری که فشردگی زمانی و مکانی، دهکده جهانی را بهوجود آورده، خطاست اگر فکر کنیم به آسانی میتوان هر صدایی را خاموش کرد و هر نوع رفتاری را بهوسیله ارعاب و تبلیغ انجام داد.
این روزنامه تأکید دارد که گوشهایتان را باز کنید و نوشت: معترضان این روزها، حرفهایی دارند که شاید پیش از این، از انحاء مختلفی درصدد بیان آن بودهاند اما گوش شنوایی پیدا نکردهاند. هر جامعهیی بنا بر باورهایش، آرمانهایی دارد که شاید مشترک با بسیاری از دیگر جوامع باشد و بتوان آنها را در ردیف خواستهای ابتدایی هر انسانی جای داد.
مردمسالاری درباره شعارهای بیمحتوای این چهار دهه اضافه کرد: آزادی نه شعاری توخالی و سطحی، بلکه آرمانی عمیق است که نیاز یک انسان آزاده و شریف را شامل میشود که میخواهد بدون ترس از سرکوب و حذف شدن، زندگی مطلوبی کسب کند اما با تأسف ما شاهد اجابت آن از سوی حاکمیت نیستیم.
همچنین اشاره دارد به تلاش بیامان حکومت برای پوشاندن چالشها و نفرت مردم از آن و نوشت: واقعیت این است که بیاعتمادی حاصل از کتمان رخدادهای اشتباه صورت پذیرفته توسط حکومت، پشتوانه حمایتی سیستم را به میزان زیادی کاهش داده است. بنابراین کاهش میزان اعتماد به سیستم، خود باعث تلقی عدم پذیرش حرف مخالف از سوی قدرت میشود و این نقطه، شروع اعتراضات خیابانی بهجای اعتراضات گفتمانی میشود که خشونت، درگیری، شعارهای ضدحکومتی و پرخاش شاخصههای آن است.
مردمسالاری که باز هم در اوهام خود خیال میکند که میشود آب رفته را به جوی بازگرداند، نوشت: ای کاش بهجای کتمان اعتراضات، به بازسازی اعتماد عمومی همت بگمارند تا خشم انباشت شده جامعه، خود را در قالب اعتراضات مدنی بروز دهد نه اینکه مقابل به مثل از طریق خسارت زدن به سرمایه ملی، الگوی رفتاری این اعتراضات شود. اما اکنون که مدتی است کتمان نارضایتیهای عمومی، خود را از طریق اعتراضات خیابانی نشان میدهد، بهنظر میرسد نمیتواند سرانجام خوبی داشته باشد.
مردمسالاری با ابراز افسوس از وضعیت پیش آمده که خود کرده را تدبیر نیست نوشت: طرفه آنکه، انسداد تمامی مجاریهای گفتگو حتی در ساحت پر ادعای دانشگاه و تعلیق و تنبیه معترضان اگر سریعاً مورد بررسی قرار نگیرد، این خشم انباشت شده خود را در کف خیابان نشان خواهد داد که میتوانست در عرصه گفتگو حل و فصل، و راهکارهای برونرفت از آن برای ساختن جامعهیی مدنی، آزاد و مترقی تدوین گردد و توسط مجریان سیاستگذاری، اجرا گردد. اما افسوس که چنین نیست.
اینجاست که باید به مردمسالاری گفت: «آمدی ولی دیر آمدی ای نگار نازنین» زیرا که خانه از پای بست ویران است و زنان و جوانان شورشی برآنند که این کاخ ظلم و نابرابری را از اساس درهم کوبند و بر ویرانههای آن ایرانی نو بسازند.