«معلم قیام کن، از حق خود دفاع کن»، «تا حق خود نگیریم، از پا نمینشینیم»، «معلم زندانی، آزاد باید گردد»، اینها شعار معلمان و فرهنگیان بهجان آمده میهنمان است. اعتراض معلمان و فرهنگیان به اجرا نشدن طرح رتبهبندی است که مجلس ارتجاع در وحشت از فوران خشم مردم، در خردادماه امسال آن را تصویب کرد. اما رژیم از اجرایی کردن آن سر باز میزند؛ چرا که در صورت اجرا، باید مقداری از پولی که به مزدورانش مانند حزبالشیطان میدهد، همچنین از دزدیهای نجومی بکاهد و بر حقوق ناچیز معلمان و فرهنگیان اضافه کند؛ که نه میخواهد و نه میتواند؛ چون اولویت برایش حفظ نیروها و مزدورانش است. این همان دردی است که حرکتهای اعتراضی معلمان را از یک خواست صنفی به یک اعتراض سیاسی پیوند میدهد.
اکنون خامنهای درمییابد که آوردن رئیسی جلاد برای مرعوب کردن جامعه هم پاسخ نداشته و اقشار مختلف، هر روز بهخیابانها میآیند.
شرایط عینی و انقلابی جامعه، بسا بیشتر از قبل آماده شده و نفرت و خشم اجتماعی بهطور کیفی نسبت به گذشته افزون شده است. بر اساس تجارب چند سال گذشته، استمرار و گسترش اعتراضات اجتماعی، خصلت رعبشکنی دارد؛ بنابراین همواره پس از مدتی زنجیره اعتراضات اقشار به یک قیام بزرگ و سراسری بالغ شده است.