اعتراضات اقشار مختلف جامعه ایران این روزها فراگیرتر بالا گرفته است؛ کارگران، بازنشستگان، و پرستاران و... دوباره به خیابانها آمدهاند تا خواستههای خود را به گوش همگان برسانند.
این اقشار که بهعنوان پایههای اصلی اجتماع و نیروی زحمتکش کار شناخته میشوند، بهدلیل شرایط سخت اقتصادی از جمله گرانی و تورم، پوچ بودن تمام وعدههای پزشکیان و اسلافش و نادیده گرفتن مطالبات صنفیشان به ستوه آمدهاند.
اعتراضات آنان در حالی صورت میگیرد که حکومت آخوندی با افزایش احکام اعدام و سرکوبهای شدید سعی در کنترل نارضایتیها و خاموش کردن صدای اعتراضات دارد. اعدام ۲۵ زندانی تنها در فاصله سه روز از هفتم تا دهم آبان نمونهیی از حجم خونخواری هیولای ولایت است. با این وجود، قشرهای محروم جامعه همچنان بر طبل حقوق خود میکوبند و از صحنه عقبنشینی نمیکنند.
اعتراضات مستمر
کمتر روزی در هفتههای اخیر بوده است که خیابانهای شهرهای مختلف از معترضان به وضع موجود خالی باشد.
روز سهشنبه ۱۵ آبان حرکتهای اعتراضی ثبتشده، چندین استان کشور از جمله تهران، کرمانشاه، خوزستان، ایلام، زنجان و بوشهر را در بر گرفت. در این روز تجمع اعتراضی کارگران پارس جنوبی از سه ماه گذشت و برای چهاردهمین هفتهٔ متوالی ادامه داشت. آنها به خلف وعدهٔ دولت پزشکیان در زمینه طرح طبقهبندی مشاغل، ساماندهی تردد کارگران اداری و پشتیبانی و ساماندهی وضعیت رانندگان خودروهای استیجاری معترضند و تجمعاتشان بارها به درگیری با حراست کشیده است. چند روز قبل حراست مزدور، کارت تردد تعدادی از کارگران معترض را ضبط کرد که با حمایت بقیهٔ همکارانشان مجبور به عقبنشینی و بازگرداندن کارتها شد.
اعتصاب سراسری کارگران شهرداریها نیز یکی دیگر از این اعتراضات مستمر بود. روزنامه اعتماد با عنوان ۳۸ تجمع برای دستمزد از ۱۴۰۰ یک بررسی سرجمع از اعتراضات کارگران شهرداری و پاکبانان پرداخته و مینویسد: «کارگران شهرداریها در ۴۶ ماه اخیر بیش از ۶۰ بار اعتراضات صنفی خود را در فضای رسانه اعلام کردهاند... طی ۴۶ ماه اخیر، کارگران شهرداریها ۱۰۰ بار در تجمعات اعتراضی یا در فضای رسانهیی، نسبت به مطالبات معوقشان اعتراض کردهاند...»
در تهران، کارکنان بانک مرکزی در اعتراض به حقوق دریافتی و انتصابات خارج از چارچوب و تغییرات ساختاری (یعنی همان پارتیبازی و باندبازی) تجمع کردند. چوبداران زنجانی هم به خیابانهای این شهر آمدند. نیروهای شرکتی اداره راهداری در ایلام نیز بخش دیگری از معترضان سهشنبه بودند. از دیگر حرکتهای اعتراضی در این روز میتوان به تجمع کارکنان نفت و گاز اروندان در خوزستان، اعتصاب و تجمع پرستاران در یزد و شیراز و همچنین تجمع بازنشستگان کرمانشاه اشاره کرد.
خیلی از اعتراضات مذکور، در ادامهٔ روزها و حتی هفتهها و ماههای قبل بود. بهعنوان مثال اعتراضات نفتگران جنوب یا بسیاری از بازنشستگان از مدتها قبل جریان داشته است. در نمونهٔ دیگری، اعتراضات پرستاران از هفتههای قبل اوج گرفته است که روز سهشنبه نیز ادامه داشت.
با این حال برای ارزیابی جزییتر از هفتهٔ جاری میتوان به روز دوشنبه ۱۴ آبان نیز اشاره کرد. در این روز پرستاران و بازنشستگان در بسیاری از شهرها و استانها به خیابان زده بودند. پرستاران در یزد، زنجان و بوشهر دست از کار کشیدند. در یک حرکت بیسابقه و گسترده، پرستاران اغلب بیمارستانهای یزد از جمله بیمارستانهای صدوقی، رهنمون، افشار و... دست به تجمع اعتراضی زدند. این اعتراضات به حدی شدت گرفت که بیمارستانها در شرف تعطیلی بود و تنها عملهای اورژانسی انجام میشد. در همین رابطه فراخوانی نیز از سوی پرستاران و کادر درمان کشور برای تجمع اعتراضی و آغاز اعتصاب سراسری در آستانه روز پرستار در ایران (۱۷ آبان) منتشر شده است.
بازنشستگان رنجدیده نیز در چند استان از جمله تهران، آذربایجان شرقی، گیلان، خوزستان، کرمانشاه، و اصفهان برای بیان اعتراض خود خیابان را انتخاب کردند. در این روز تجمعات دیگری هم در جریان بود.
روزهای قبل هم وضعیت خیابانها، انفجاری و فریادهای اقشار و طبقات به آسمان بود.
شعارها و گزارههای سیاسی
روز دوشنبه ۱۴ آبان در تجمع اعتراضی بازنشستگان صدا و سیما در تهران یکی از بازنشستگان پلاکاردی روی دست بلند کرده بود که روی آن نوشته بود: «چرا دریافتی بازنشستگان زیر خط فقر است؟» حال اگر این سؤال را یکی از مهمترین سؤالات درباره حرکتهای اعتراضی کلیهٔ اقشار بدانیم، در همان روز - و همچنین روزهای قبل - بازنشستگان در شهرهای مختلف در شعارهای خود به آن پاسخ میدادند. آنها فریاد میزدند: «جنگافروزی کافیه، سفرهٔ ما خالیه»، «بنیاد تعاون سپاه، حق ماها رو خورده»، «ستاد اجرایی، حق ماها رو خورده»، «حسین حسین شعارشون، دروغ و دزدی کارشون» و...
بنابراین برای تمام بازنشستگان آگاه و تمام کسانی که این روزها در خیابانها هستند و اینگونه شعار میدهند، گزارههای زیر کاملاً مشخص است:
یکی از مهمترین دلایل مشکلات اقتصادی، سیاستهای جنگافروزانهٔ رژیم است.
علت مهم دیگر ریخت و پاشهای میلیاردی برای پروپاگاندا و تبلیغات دجالگرانه [حسین حسین شعارشون] است.
نهادهای غولپیکری چون «بنیاد تعاون سپاه»، «ستاد اجرایی» و... که متصل به بیت خامنهای هستند حقوق مردم ایران را چپاول میکنند.
این نهادها علاوه بر فساد گستردهٔ ادارهکنندگانش از مهمترین منابع مالی برای سرکوب داخلی و تروریسم خارجی هستند.
و در نهایت اینکه، خالی بودن سفرهها یعنی وضعیت اقتصادی با جنگافروزی یعنی کلانتصمیمات سیاسی ربط مستقیم داشته و در نتیجه پاسخ بحرانهای اقتصادی، در راهحلهای اقتصادی یا مدیریتی یا تعویض مدیران و حتی تغییر دولتها نیست.