درگذشت کریستین گروبه
وزیر سابق ترابری و سازندگی سوئیس
یار دیرین مجاهدین و مقاومت ایران
روزنامهٔ تریبون دو ژنو:
از نظر سیاسی، کریستین گروبه یک جنگجو بود
روزنامهٔ لوکوریه در فقدان کریستین گروبه:
این تاریخ سیاسی ژنو و حتی سوئیس است که ورق میخورد
کریستین گروبه در دادگاه نظامی شاه در بهمن ۱۳۵۰
قسمتهایی از دفاعیات مسعود رجوی را که بر روی کاغذ سیگار ریزنویس شده بود
مخفیانه از او دریافت کرد و به برادرش دکتر کاظم رجوی در ژنو رساند
کریستین گروبه بعدها گفت:
نجات مسعود از اعدام یکی از خوشترین لحظات زندگیم بود
زندهیاد کریستین گروبه، کنفرانس حقوقدانان در ژنو ۱۳۸۲:
نام من کریستین گروبه است من اینجا در ژنو وکیل هستم من وکالت نفراتی از اعضای خانوادههای مجاهدین را به عهدهدارم که بستگانشان در قرارگاه اشرف زندگی میکنند.
و مستقیماً نگران تهدید استرداد ۴هزار اعضای مجاهدین به ایران میباشم.
مایلم بگویم که شخصاً هم نگران چنین تهدیدی میباشم بهخصوص که در مقام یک وکیل با اوضاع ایران آشنایی دارم و در زمان شاه نیز از جمله وکلای ناظر بر دادگاههای شاه بودم.
در آن زمان من به دادگاه مسعود رجوی کمک کردم.
در اینجا میخواستم به این موضوع و به این نام اشاره کنم.
ما میدانیم در ایران چه شیوههایی علیه مخالفان به کار گرفته میشود ۴۰۰۰نفری که در قرارگاه اشرف هستند بهعنوان مخالفان از سوی رژیم ایران شناخته شدهاند که اگر پای خود را داخل ایران بگذارند یک فاجعه وحشتناک رخ خواهد داد.
کریستین گروبه، شخصیت برجستهٔ سیاسی، حقوقی و حقوقبشری سوئیس با کارنامهٔ ی درخشان از فعالیتهای بشردوستانه و مواضع قوی سیاسی علیه دو دیکتاتوری سلطنتی و مذهبی در ایران پس از یک دورهٔ طولانی بیماری درگذشت. او از ۵۲سال پیش یار دیرین مجاهدین و مقاومت ایران و پشتیبان اشرفیان بود. روزنامهٔ تریبون دو ژنو او را در زمینهٔ سیاسی «یک جنگجو» نامید و روزنامه لوکوریه در فقدان او نوشت: «با رفتن کریستین گروبه، تاریخ سیاسی ژنو و حتی سوئیس ورق خورد»
کریستین گروبه در سال۱۹۴۱ در نیویورک متولد شد، او پس از تحصیلات بهعنوان یک وکیل کار آغاز کرد اما در همان سنین جوانی وارد سیاست شد و در ۲۶ سالگی بهعضویت شورای شهر ژنو درآمد، در ۲۸ سالگی به شورای بزرگ سوئیس پیوست. او از سال۱۹۷۵ تا ۱۹۸۲ نماینده پارلمان فدرال بود. در سال۱۹۸۱ در سن ۴۰ سالگی بهعنوان وزیر ترابری و سازندگی به عضویت شورای دولتی انتخاب شد و دوازده سال در سمت باقی ماند.
روزنامهٔ تریبون دو ژنو دربارهٔ این دوره از زندگی سیاسی گروبه نوشته است: رهبری بسیار مصمم او و تسلطش بر پروندههایی که بهدست میگرفت از برجستهترین ویژگیهای او بود. گروبه از مدافعان سرسخت حقوق زنان و خواهان اعطای حقوق سیاسی به زنان در کشورش بود. او حتی در اوج کارها و مشغلههای حقوقی و بینالمللیاش یکی از دشمنان قسمت خورده احتکار املاک و مستغلات و مدافع مستاجران بود. گروبه پس از خروج از حزب سوسیالیست، حزب اتحاد چپ سوئیس را تأسیس کرد و موفقیتهای انتخاباتی فراوانی به دست آورد. او همچنین در انتخابات سال۲۰۰۸ هم به پیروزی بزرگی دست یافت. گروبه سرانجام در سال۲۰۱۸ صحنه سیاسی را بهعلت بیماری ترک کرد و در شب ۱۷دسامبر ۲۰۲۳ (۲۶ اذر ۱۴۰۲) درگذشت.
کریستین گروبه در جریان استقبال از میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی
در ژنو، در جریان اجلاس سران با رئیسجمهور ایالات متحده،
رونالد ریگان، ۱۹ تا ۲۰نوامبر ۱۹۸۵
تریبون دو ژنو دربارهٔ کریستین گروبه افزوده است: شخصیت قوی به او اجازه داد تا از بسیاری فراز و نشیبهای سیاسی سالم عبور کند و هرگز از خط خود منحرف نشود.
کریستین گروبه که با شهید بزرگ حقوقبشر، دکتر کاظم رجوی رابطهٔ نزدیکی داشت، در سال۱۳۵۰ بهخواست دکتر کاظم از سوی جمعیت حقوقبشر و عفو بینالملل بهعنوان وکیل ناظر در دادگاه مسعود رجوی در تهران در بهمن ۱۳۵۰ در بیدادگاه نظامی شاه حضور یافت.
کریستین گروبه در دادگاه نظامی قسمتهایی از دفاعیات مسعود رجوی را که بر روی کاغذ سیگار ریزنویس شده بود مخفیانه از او دریافت کرد و به برادرش دکتر کاظم رجوی در ژنو رساند. او سالها بعد در مراسم بزرگداشت دکتر کاظم رجوی طی سخنانی ضمن بیان چگونگی شرکتش در بیدادگاه نظامی شاه در بهمن۱۳۵۰ و مشاهدهٔ دفاعیات مجاهدین گفت: آن لحظات خوشترین لحظات زندگیم بود.
نشریه ایرانزمین -۸ اردیبهشت ۱۳۷۶
سخنرانی کریستین گروبه وزیر سابق ترابری و سازندگی سوئیس
وکیل ناظر از سوی جمعیت حقوقبشر و عفو بینالملل
در دادگاه مسعود رجوی در تهران بهمن ۱۳۵۰ دادرسی ارتش شاه
در سال۱۹۶۰ زمانی که هنوز وکیل جوان جمعیت حقوقبشر بودم با کاظم آشنا شدم. در آن دوران، فرصتی پیش آمد که افتخار دفاع از چند دانشجوی ایرانی را که بهدلیل افشاگری علیه رژیم شاه در شهر ما دستگیر شده بودند، داشته باشم. جرم آنها اشغال قسمتی از خاک میهنشان، یعنی کنسولگری ایران در ژنو، بود.
اما روزی کاظم پیش من آمد و از من خواست که به تهران بروم و بهعنوان ناظر حقوقی در چند بهاصطلاح دادگاه مخالفان شاه شرکت کنم. در حالیکه از این پیشنهاد مفتخر شده بودم، آن را با کمیسیون بینالمللی حقوقدانان، سازمان عفو بینالملل و لیگ بینالمللی حقوقبشر در میان گذاشتم و آن سازمانها حاضر شدند به من برای این مأموریت، که در ژانویه۱۹۷۱ اجرا شد، اعتبار بدهند.
کاظم برای تدارک مقدمات انجام این مأموریت، بهطور فعال، میکوشید. یکی از نمایندگان پارلمان ـکه دیگر در میان ما نیستـ در این راه با او همراهی میکرد. زمان کمی به آغاز سفرم مانده بود که کاظم به من خبر داد برادر کوچکترش مسعود هم، در میان زندانیان است و گفت: «میدانی؟ شاید برادر من هم در یکی از این دادگاهها حضور داشته باشد. نمیدانم. اما در ایران برای زندانیان سیاسی خیلی مهم است که تو در آنجاباشی. البته مطمئن نیستم که این دادگاهها حتماً تشکیل بشود. ولی تو باید بروی!»
هر چند زمان دقیق برگزاری این دادگاهها از قبل اعلام نشده بود، اما من این شانس را داشتم که طی ده روزی که در تهران بودم، در دوتا از این دادگاهها شرکت کنم. هر چند که زبان کشور را نمیفهمیدم اما توانستم وضع دادگاه را از نزدیک ببینم. البته موفق شدم با برخی افراد تماس بگیرم و اطلاعاتی در اینباره جمعآوری کنم. این اطلاعات مرا یاری کرد که پس از بازگشت، گزارش کاملی در مورد این محاکمه نمایشی بنویسم.
در فرصت کوتاه یکی از همین دادگاهها، مسعود رجوی هم حضور داشت. مسعودی که کاظم دربارهاش برایم خیلی صحبت کرده بود. کاظم علاقه ویژهیی به مسعود داشت؛ به او بهشدت دلبسته بود و این دلبستگی را پیوسته ابراز میکرد؛ پیوند او با مسعود، با تحسین عمیق نسبت به کسی همراه بود که با دلاوری بسیار برای آزادی هموطنانش مبارزه میکرد. وقتی کاظم درباره مسعود سخن میگفت همواره این احساس به من دست میداد که دلش میخواهد به جای مسعود میبود و از این راه او را از رنج کشیدن رها میکرد، با اینکه کاظم در ژنو هم بسیار فعال بود.
بله، در آن دادگاه بود که من برادرش را دیدم و متأسفانه دیگر موفق نشدم او را، که یک رزمنده آزادی بود و به مرگ محکوم شده بود، ببینم.
وقتی به سوئیس برگشتم، علاوه بر گزارشهایی که در طی سفرهایم به چند کشور اروپایی، ارائه دادم، شخصاً هم به سراغ پیر گرابر، وزیر خارجه وقت سوئیس ـکه با او آشنایی داشتم و بین ما رابطه دوستی برقرار بودمـ رفتم. این دیدار را با این هدف انجام دادم که هم گزارشم را به او تقدیم کنم و هم، بهویژه، بهطور مستقیم، آنچه را که دیده بودم، به او بگویم و از او بخواهم که از فرصت سفر هر ساله شاه به سنموریس ـکه در ماه فوریه صورت میگرفتـ استفاده کند و بهعنوان وزیر خارجه سوئیس به او بفهماند که ما نمیتوانیم این عدالت نمایشی را بپذیریم و از او بخواهد به این محکومیتها پایان دهد.
متأسفانه همه آن زندانیان سیاسی اعدام شدند جز یک نفر و او مسعود بود. آن لحظات خوشترین لحظات زندگیم بود؛ چرا که توانسته بودم در نجات زندگی حتی یک نفر نقشی داشته باشم؛ زندگی کسی که امروز پرچمدار دفاع از آزادی در ایران شده است.
سخنرانی خانم مریم در کنفرانس بینالمللی در ژنو۲۷فوریه۲۰۱۳ ـ ۹ اسفند ۹۱
کنفرانس در ژنو ـ ۱۱اسفند۱۳۹۱
اجازه بدهید که در اینجا من چند سطر از کتاب دکتر کاظم را برایتان بخوانم.
کاظم مینویسه در این کتاب دستنوشته اش: «عصر روز۲۸بهمن۱۳۵۰ که آقای کریستیان گروبه از تهران بازگشت. او در فرودگاه مصاحبه مطبوعاتی افشاگرانهیی علیه دادگاههای نظامی ایران نمود و از همانجا مستقیماً به منزل من آمد و نامههایی را که مسعود به وی داده بود به من داد و تأکید نمود که در دادگاه به مسعود گفته است «چرا اینقدر سعی میکند همهٔ اتهامها را خودش بهگردن بگیرد؟»
و مسعود به او جواب داده بود: «من میدانم که مرا اعدام خواهند کرد پس بگذار از جرمِ دیگران کاسته شود».
آقای گروبه گفت: «مسعود و سه نفرِ دیگر که دادستان برای آنها حکم اعدام تقاضا کرد، سعی داشتند کلیهٔ اتهامها را به گردن بگیرند. گویی در این زمینه مسابقه گذاشته بودند. اما مسعود بیش از دیگران موفق بود».
پیام و تسلیت خانم مریم رجوی
تسلیتهای خانم مریم رجوی بهمناسبت فقدان اسفبار حقوقدان و مدافع برجستهٔ حقوقبشر کریستین گروبه که با شجاعت ستایشانگیز در نخستین دادگاه علنی مجاهدین در سال۱۳۵۰ حضور پیدا کرد و دفاعیات مسعود را به برادرش رساند.
کریستین گروبه همراه با پروفسور ژان زیگلر و خانم پرگو وکلا و حقوقدانان و مبارزان برجسته آزادی در سوئیس بودند و مشترکاًً با دکتر کاظم رجوی برای جلوگیری از اعدام مسعود حداکثر تلاش ممکن را در سال۱۳۵۰ و فروردین ۱۳۵۱ بهعمل آوردند.