جریان تکامل، با آنچنان قدرت و با آنچنان مهارتی حرکت میکند که گویی پر قدرت ترین ارتشهای جهانی را، ارتش هستی را، زبدهترین سربازان و کارگران را فرماندهی میکند و در مسیر خودش تمام نهادها و وسایل پیشرفت را هم خودش خلق میکند، همچنانکه تمام موانع راه را هم واژگون و جاروب میکند، یکی از این عوامل مهمِتسریعکننده و شتابدهنده، پدیده »جنسیت« است....
بگذارید در همینجا نتیجه بگیریم، پس درست به همین دلیل، اگر کسی جنسیت را جز با دیدگاه تکاملی و تعالی جویانه نگاه کند، ضدتکاملی فکر کرده است و این فکر یک اندیشه کافرانه است، چون حق را پوشانده است. ببینید واقعیت روشن و درخشان تکامل تا چه مقدار بر ضد ایدههای جنسی سرمایهداری است، چه تصوری آنها از مسأله جنسیت دارند؟ سرمایهداری در مورد جنسیت، در مورد زن، چه ایدهیی را تبلیغ میکند؟ جز کاال؟... چقدرتفاوت هست بین دیدگاههای واقعگرایانه و دیدگاههای سودپرستانه؟....
به حکم تکامل، هر قانون، هر رژیم، هر حکومت و هر نظامی تا آنجا میتواند برقرار باشد، که تأمین کننده مصالح تکامل و کمال جویانه باشد و تا همانجا قابل احترام و حفظ کردنی است. در غیراینصورت، یک لحظه هم نباید درنگ کرد! تکامل انقلابی است؟ نه، بلکه انقلاب تکاملی است. وقتی چیزی کهنه شد، وقتی با تکامل تطبیق نکرد، آنوقت باید فعالانه با آن درآویخت، واژگونش کرد، به زمینش زد و صورتها و اشکال جدید را جانشین آن کرد. کما اینکه فراموش نمیکنیم، اگر رژیمی، حکومتی، قانونی و نظامی، عناصری از ترقیخواهی داشت، آنوقت به همان درجه، مشروعیت تکاملی و مشروعیت تاریخی دارد و دیگر نباید تضادها را با آن مطلق کرد و به همین دلیل در افتادن با آن، موجب. انحراف و شکست است...