728 x 90

جوابیه نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در اسکاندیناوی

بازنشخوار سوژه‌های کهنه در جنگ کودکان توسط اطلاعات آخوندی علیه مجاهدین

جوابیه نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در اسکاندیناوی
جوابیه نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در اسکاندیناوی

بار دیگر وزارت اطلاعات آخوندها در مخمصه دادگاه دژخیم حمید نوری با «فرقه ام(M)»! یک مزدور پیشانی سیاه دیگر به نام قهرمان حیدری با نام مستعار حنیف حیدرنژاد را به‌کار گرفته است تا با استفاده و بازنشخوار یک سوژه کهنه، بلکه موضوع قتل‌عام را به سمت کودکان جداشده (!) از مجاهدین بچرخاند. به‌این ترتیب به‌زعم اطلاعات آخوندی، اعزام ۴۴۰هزار دانش‌آموز به میدان‌های مین در جنگ ضدمیهنی و همچنین اعدام نوجوانان و چشم‌های ساچمه‌خورده جوانان اصفهان نیز تحت الشعاع قرار می‌گیرد.
از این پیشتر یک دوجین انجمن‌های نجاست وزارت اطلاعات یکی پس از دیگری، از اینترلینک تا هابیلیان و فراق و پژواک نیز به‌کار گرفته شدند تا بر طبل‌های شبکه خبرنگاران دوست نظام و زن بسیجی در دی‌سایت بکوبند. سوژه این‌بار در یک مجله دانمارکی، یک پاسبان سوئدی به نام حنیف عزیزی است که ۸‌ماه پیش به فرموده کتابی به نام‌«پاسبان محله» ارائه داده و با یک رادیوی محلی در استکهلم در‌ همین خصوص مصاحبه کرده بود و مزدور حیدری به بازنشخوار آن پرداخته است. جالب اینکه ۴ماه قبل از انتشار«پاسبان محله» انجمن نجات اطلاعات آخوندی و خبرگزاری فراق در۳۰دی۱۳۹۹، پیشاپیش از انتشار آن خبر داده بودند.
پاسخ نمایندگی شورای ملی مقاومت در اسکاندیناوی در ۱۵آوریل گذشته را در همین باره بخوانید:

 

جوابیه نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در اسکاندیناوی
۱۵آوریل۲۰۲۱

طی چهل سال گذشته، رژیم قرون وسطایی آخوندی که از پاسخگویی به کمترین مطالبات مردم ایران ناتوان بوده است، کادر و بودجه هنگفتی برای از میان برداشتن مخالفین خود اختصاص داده است. ملایان از اولین روزهای سر کار آمدن یک کمپین تمام‌ عیار، بلاانقطاع مشخصاً علیه مجاهدین خلق ایران در داخل و خارج ایران به‌راه انداخته‌اند. این سازمان عضو محوری ائتلاف گسترده شورای ملی مقاومت ایران است که چهار دهه است برای سرنگونی فاشیسم دینی و استقرار یک جمهوری دمکراتیک براساس جدایی دین از دولت و برابری زن و مرد و برابری همه اقوام وملیت ها و پیروان ادیان مختلف، مبارزه می‌کند. پلاتفرم ۱۰ماده‌ای خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده این شورا برای دوران انتقال قدرت ضمیمه است.

کتاب «پاسبان محله» را می‌باید بخشی از این کارزار قلمداد کرد. زیرا، مستقل از هر انگیزه‌ای که حنیف عزیزی در نوشتن این کتاب داشته، این نوشته سلسله‌ای از تهمت‌ها و افتراهای بی‌پایه نخ‌نما شده‌ای علیه سازمان مجاهدین خلق ایران را که دستپخت آشپزخانه وزارت بدنام اطلاعات ایران هستند تکرار کرده است بدون اینکه منشأ آنها را مطرح کند.

بسیاری از اکاذیب این کتاب مرتبط است با مجاهدین در اشرف و لیبرتی در عراق یا در اشرف۳ در آلبانی. اما این اتهامات را کسی مطرح می‌کند که در ۹سالگی اشرف را ترک کرده است، و بعد از آن‌هم تماس‌های بسیار محدودی با سازمان مجاهدین داشته است [این فرد فقط یک بار در سال ۲۰۰۰ برای دیدن مادرش چند روز به قرارگاه اشرف در عراق رفته است]. لذا منطقاً این دعاوی و قضاوت‌ها مشاهدات مستقیم او نیست و باید مفروض دانست که اینها یا مستقیم یا غیرمستقیم به او القاء شده یا از سایت‌های متعدد و رنگارنگ و گوبلزنشان وابسته به وزارت اطلاعات کپی چسبان شده است. بنابراین، خواسته یا ناخواسته به سوختی برای ماشین شیطان‌سازی فاشیسم دینی حاکم بر ایران و گشتاپوی آن تبدیل شده است.

بی‌دلیل نیست که ارگان‌های بی‌اعتبار و کاملاً شناخته شده وزارت اطلاعات از جمله انجمن نجات و خبرگزاری فراق در تاریخ ۳۰دی۱۳۹۹، یعنی قبل از انتشار این کتاب، خبر انتشار آن را اعلام کرده‌اند. سایت انجمن نجات نوشت: «روایت یک افسر پلیس سوئدی در باره جنایات فرقه تروریستی رجوی».

اما واقعیت انکارناپذیر این است که کتاب فوق الذکر هیچ نکته جدید و بدیعی ندارد و به قول آن ضرب‌المثل معروف خیلی ناکارآمد و دیرهنگام است.

از چهل سال پیش، استبداد دینی حاکم بر ایران به تأسی از گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر،‌ که گفته بود «دروغ را هر قدر بزرگتر بگویید و هر قدر تکرار کنید باور کردنی‌تر است»، هزاران مقاله، صدها کتاب و ده‌ها فیلم و سریال حاوی همین اتهامات و دعاوی مسخره و مطلقاً کذب علیه شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران که به‌عنوان یک جنبش مسلمان بردبار آنتی‌تز رژیم بنیادگرای تهران است منتشر یا تولید کرده است. وزیر گشتاپوی ملایان، محمود علوی، در روز ۲۰بهمن۱۳۹۹ در مصاحبه با تلویزیون حکومتی به دخالت مستقیم وزارت اطلاعات در این قبیل تولیدات به مثابه یکی از بالاترین دستاوردهای این وزارتخانه اذعان کرد.

علاوه بر وزارت اطلاعات بسیاری ارگان‌های دیگر رژیم از جمله وزارت امور خارجه، وزارت ارشاد، سپاه پاسداران نیز درگیر این بسیج بوده‌اند. رژیم ملایان با اختصاص بودجه های کلان و با به کار گرفتن «نویسندگان و ناشرین»، «آکادمیسن‌ها»، «محققین»، «بنیادهای فکری»، «خبرنگاران» و «تهیه کنندگان برنامه‌های مستند تلویزیونی» و به‌راه انداختن «پروژه های تحقیقاتی» و «برگزاری سمینار و جلسه» این ماشین شیطان‌سازی علیه مقاومت مشروع و دمکراتیک مردم ایران را پیش می‌برد.

مردم کشورهای نوردیک و همسایگانشان در بالتیک مشخصاً تجربه مقاومت نروژ، فنلاند، دانمارک و استونی علیه فاشیسم هیتلری را دارند بخوبی با این تاکتیک‌ها و روش‌ها که از سوی فاشیسم هیتلری و حکومت دست‌نشانده آنها علیه اعضای مقاومت دامن زده می‌شد آشنایی دارند.

روی آوردن رژیم به این تشبثتات و کارزارهای پرهزینه البته به این علت است که آخوندها به‌رغم کشتار گسترده و خونین مجاهدین شامل اعدام بیش از ۱۰۰هزارتن از اعضا و هواداران این سازمان، بمباران و موشک‌باران کمپ‌های اشرف و لیبرتی در عراق و ۷ رشته حمله نظامی و قتل‌عام مجاهدین در این دو کمپ، عملیات و توطئه‌های تروریستی و آدم‌ربایی علیه اعضا و فعالان شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین در کشورهای همجوار، اروپا و آمریکا و زد و بند با کشورهای خارجی و دولت‌های مماشاتگر برای وارد کردن بر چسب تروریستی علیه مجاهدین و مقاومت ایران در نابودی مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران ناکام مانده‌اند.

قیام‌های سراسری مردم خشمگین از جمله در ژانویه ۲۰۱۸ و نوامبر ۲۰۱۹ و ژانویه ۲۰۲۰ که خواستار سرنگونی رژیم در تمامیت آن شدند و انزوای بین‌المللی و منطقه‌ای، رژیم را بیش ‌از پیش نیازمند بی‌اعتبار کردن آلترناتیو خود کرده است تا به طرف حساب‌های خود این دروغ بزرگ را القا نماید که در فقدان یک جایگزین دمکراتیک و ذی‌صلاح، جامعه جهانی راهی جز این‌که با همین رژیم کنار بیاید ندارد و باید همه وجوه شیطانی آن از جمله نقض گسترده حقوق بشر، جنگ افروزی در منطقه، پدرخوانده تروریسم جهانی، اشاعه بنیادگرایی و افراطی‌گری در منطقه و تشکیل گروه‌های نیابتی و سوخت‌رساندن به جریانات تروریستی مانند القاعده و داعش و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای و موشک‌های بالستیک را تحمل کند.

اگرچه کارنامه مجاهدین خلق به‌عنوان عضو محوری شورای ملی مقاومت طی ۵۶ سال مبارزه علیه دو دیکتاتوری شاه و ملایان برای استقرار دمکراسی و حقوق بشر در ایران نیاز به دفاع ندارد، و دعاوی مطرح شده علیه این مقاومت در کتاب پاسبان محله پیش از این بارها توسط محققان و دانشگاهیان سرشناس و مستقل پاسخ داده شده است، در اینجا به پاره ای نکات اشاره میکنیم:

 

۱. اعزام کودکان به خارج از عراق

موضوع اعزام کودکان مجاهدین خلق به اروپا و آمریکا از عراق در حین جنگ کویت در سال‌های ۱۹۹۰و ۱۹۹۱ که یکی از تهمت‌های اصلی کتاب را تشکیل می‌دهد، از افتخارات این سازمان است. مجاهدین خلق در حالی‌که هیچ نقشی در ایجاد بحران کویت نداشتند، ناگهان خود را در میان آن یافتند. آنها با یک تصمیم‌گیری به‌غایت انسانی و با فداکاری و ریسک‌پذیری فوق‌العاده و هزینه فوق‌العاده زیاد فرزندان خود، ازجمله نویسنده این کتاب و برادر کوچکترش را از عراق خارج و به کشورهای غربی اعزام کردند تا از یکی از مهیب‌ترین بمباران‌های تاریخ تا آن زمان در امان بمانند. این در تاریخچه کشورهای شمال اروپا هم نمونه داشته است و مشخصاً در طی جنگ جهانی دوم بیش از ۷۰۰۰۰کودک فنلاندی برای در امان ماندن از جنگ به سوئد فرستاده شدند که شوربختانه چند صدنفر آنان در این دوره که « وینترگریگ»، یعنی جنگ زمستان، خوانده می‌شد، در راه یخ زدند و جان‌باختند. همچنین بسیاری از خانواده‌های انگلیسی فرزندان خود را در حین جنگ به‌دور از خانواده‌هایشان اغلب با کشتی، به نقاط امن‌تر و به کشورهای دورتر منتقل کردند. دریک بمباران هواپیماهای جنگی نازی‌ها یک کشتی حامل این کودکان در دریا غرق گردید. اما در طول عملیات به‌غایت پیچیده و خطرناک انتقال کودکان مجاهدین از عراق به اروپا و آمریکا حتی یک کودک آسیب ندید. نویسنده که معلوم است تاریخ همین منطقه را هم نخوانده و به آن بی‌علاقه است. تنها سیاه کردن و شیطان‌سازی مقاومتی سرفراز را مد نظر دارد که می‌خواهد با سرنگون کردن فاشیسم خونخوار دینی کشوری آزاد و دمکراتیک در ایران بنا نهد.

این حقیقت آن اندازه درخشان است که نویسندگان کتاب در ضدو نقیض گویی‌های آشکار به آن اذعان کرده‌اند. در پیشگفتار کتاب آمده است مجاهدین کودکان را به خارج از عراق اعزام کردند که جانشان حفظ شود، یا «به کشوری می‌رویم که در آن جنگ نیست».

 

۲. هم‌دستی با دولت وقت عراق و شرکت در کشتار اکراد عراقی

ادعای هم‌دستی مجاهدین خلق با دولت سابق عراق یک دروغ محض است و تکرار همان مجعولاتی است که تئوکراسی حاکم بر ایران و لابی‌های آن طی سه دهه گذشته با تمام قوا ترویج کرده‌اند. مجاهدین خلق طی سه دهه حضور خود در عراق، قبل و بعد از اشغال عراق، همواره استقلال سیاسی، نظامی و مالی خود را از میزبان خود حفظ کردند. این استقلال‌عمل سیاسی قبل از هرچیز خودش را در موضعگیری‌های مجاهدین در جریان اشغال کویت و جنگ اول خلیج فارس درسال ۱۳۶۹ و اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۱۳۸۲ و اعلام بی‌طرفی در هر دو جنگ به نمایش می‌گذارد.

تحقیقات ۱۶ماهه ۷‌ارگان مختلف آمریکا مبین همین استقلال عمل بود. نیویورک تایمز ۲۷ژوییه۲۰۰۴ درباره ۳۸۰۰عضو مجاهدین در کمپ اشرف در عراق نوشت: رژیم ایران خواهان اینست که «دولت عراق اعضای آن را تحت پیگرد قانونی قرار دهد یا آنها را به ایران اخراج کند» اما «به گفته مقامات ارشد آمریکایی یک بررسی ۱۶ماهه از سوی ایالات متحده، هیچ مبنایی برای اتهام اعضای یک گروه مخالف ایرانی در عراق برای نقض قوانین آمریکا پیدا نکرد». آنها گفتند «مصاحبه‌های گسترده توسط مقامات وزارت امور خارجه و دفتر تحقیقات فدرال (اف.بی.آی) فاقد پایه‌ای بوده است که بتواند اتهاماتی را علیه اعضای این گروه وارد کند. در نامه ۲۱ژوئیه ۲۰۰۴، سرلشکر جفری میلر یکی از معاونان فرماندهی نیروهای ائتلاف در عراق، گفت که اعضای مجاهدین توسط ارتش ایالات متحده “افراد محافظت شده” تعیین شده اند و حقوق جدیدی را در مورد آنها به رسمیت می‌شناسد».

اینها همه در حالیست که آمریکایی‌ها پس از اشغال عراق به تمامی اسناد و مدارک ارگان‌های مختلف دولت گذشته عراق دسترسی داشتند و حتی یک برگ سند دال بر همکاری مجاهدین و حکومت سابق عراق یافت نکردند. رژیم آخوندی نیز که از طریق مزدورانش در عراق و از طریق دولت دست نشانده اش به همه اسناد و آرشیوهای دولت سابق عراق دسترسی داشته است، قادر به ارائه یک سند در این رابطه نبوده است.

مجاهدین در خرداد ۱۳۶۵ یعنی ۶سال پس از شروع جنگ در کادر کارزار داخلی و بین المللی مقاومت ایران برای پایان بخشیدن به جنگ خانمان‌سوزی که تنها دومیلیون کشته و مجروح در طرف ایرانی به جای گذاشت به عراق رفتند. شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین از مه۱۹۸۲،‌ پس از عقب نشینی نیروهای عراقی به پشت مرزهای بین المللی و اعلام آمادگی این کشور برای صلح اعلام کردند ادامه جنگ مطلقاً نامشروع و ضدمیهنی است. در ژانویه۱۹۸۳ نایب رئیس جمهور وقت عراق آقای طارق عزیز با مسئول شورای ملی مقاومت ایران در محل اقامتش در پاریس با حضور خبرنگاران ملاقات کردند و بیانیه مشترک صلح را صادر کردند. حضور مجاهدین در عراق بخشی از مقاومت مردم ایران برای آزادی بود و عملیات آنها کاملاً مستقل از عراق و نه علیه مردم ایران، بلکه علیه رژیم خمینی و سپاه پاسداران منفور آن بود. این مهمترین عامل داخلی بود که خمینی را مجبور کرد به‌قول خودش «جام زهر آتش بس را سربکشد».

آیا وقتی که خمینی شعار فتح قدس از طریق کربلا و برقراری اتحاد جماهیر اسلامی می‌داد، باید مقاومت سازمان‌یافته دست روی دست می‌گذاشت و نظاره‌گر قتل هزاران هزار ایرانی دیگر و خرابی صدها شهر و روستا، در ایران و سراسر منطقه میشد؟! بله، ارتش آزادیبخش ملی ایران جنگ‌طلبی خمینی را برای استقرار اولین قمر اتحاد جماهیر اسلامی‌اش، با افتخار پایان داد که مورد استقبال همه جهان قرار گرفت.

منوط کردن قتل‌عام ۳۰هزار زندانی سیاسی بی‌دفاع در سال۱۳۶۷ به عملیات مجاهدین خلق ایران نیز یکی از دروغ‌های بزرگی است که رژیم ملایان طی سه دهه به آن دامن زد تا شاید بتواند این جنایت که به‌عنوان یکی از بارزترین نمونه‌های «جنایت علیه بشریت» در نیمه دوم قرن بیستم بوده است را به نوعی توجیه کند. اما اسناد و مدارک و گزارش‌ها و تحقیقات منتشرشده در این سال‌ها هیچ تردیدی باقی نمی‌گذارد که این جنایت بزرگ هیچ ربطی به عملیات مجاهدین نداشته و نابودی زندانیان مجاهد از مدتها پیش برنامه ریزی شده بوده است.

نوار گفتگوی آقای حسینعلی منتظری، جانشین وقت خمینی در اوج قتل عام در ۲۴مرداد۱۳۶۷دیدار با هیئت مرگ در تهران، در مرداد۱۳۹۵ علنی شد، تصریح می‌کند «به نظر من این یک چیزی است که اطلاعات روش نظرداشت و سرمایه‌گذاری کرد و شخص احمد آقا پسر آقای خمینی هم از سه چهار سال قبل هی می‌گفت مجاهدین از روزنامه خونش و از مجله خونش و از اعلامیه خونش همه باید اعدام شوند. اینا یه همچین فکری می‌کردند».

در ۲۷‌تیر۱۳۹۹ سخنگوی وزیر امور خارجه آمریکا در توییتی اعلام کرد «۲۹تیرماه سالگرد شروع کمیته‌های مرگ توسط آیت الله خمینی است». این تاریخ چندین روز قبل از حتی شروع عملیات فروغ جاویدان مجاهدین خلق ایران است.

گزارش‌های مکرر عفو بین الملل از جمله گزارش این سازمان به مناسبت سی‌امین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی به‌نام «جنایت ادامه‌دار علیه بشریت» تصریح می‌کند که این قتل‌عام ربطی به عملیات مجاهدین نداشته و مدت‌ها قبل ازآن طراحی شده بود.

شرکت مجاهدین در کشتار اکراد عراقی تماماً ساخته و پرداخته اطلاعات آخوندهاست که حتی از طرف هوشیار زیباری اولین وزیر خارجه دولت جدید عراق بعد از تغییر رژیم این کشور، در سال۱۹۹۹ در یک شهادت رسمی و مکتوب خطاب به دادگاهی در هلند تکذیب شده بود. وی که در آن زمان عضو دفتر سیاسی و مسئول روابط بین المللی حزب دمکرات کردستان عراق، بزرگترین حزب کردی در این کشور بود در این شهادت نوشت «حزب دمکرات کردستان می‌تواند تأیید کند که مجاهدین نه در دوران قیام و نه بعد از آن درگیر سرکوب مردم کردستان نبوده‌اند.

«ما به هیچ مدرک و سندی برنخورده‌ایم که این‌را نشان دهد که مجاهدین خصومتی علیه مردم کردستان عراق روا کرده باشند. مجاهدین خلق اهداف سیاسی خود را در ایران دنبال می‌کنند و اعضای آن در امور داخلی عراق دخالت نمی‌کنند»( سند در اینترنت در دسترس عموم است).

سرهنگ وسلی مارتین فرمانده حفاظت کمپ اشرف در عراق در شهادت تحت قسم در کنگره آمریکا در ۷اکتبر۲۰۱۵ گفت من از وزیر هوشیار زیباری سوال کردم که آیا این شهادت را تایید می‌کنی که او گفت آری تایید می‌کنم ( سند در اینترنت در دسترس عموم است).

 

۳. برچسب تروریستی علیه مجاهدین

این یک موضوع شناخته شده است که نامگذاری مجاهدین خلق در لیست تروریستی، صرفاً برای استمالت از ملایان بوده است. یک مقام ارشد وزارت‌خارجه آمریکا روز بعد از نامگذاری گفت هدف یک ژست حسن نیت به رئیس جمهور جدید ایران محمد خاتمی است ( لس آنجلس تایمز ۱۷مهر۱۳۷۶). این دروغ که مجاهدین خلق از عملیات ۱۱سپتامبر۲۰۰۱ استقبال کردند یکی از آن دروغ‌های شاخدار است که ملایان با پشتیبانی سیاست استمالت دامن می‌زدند تا توجیهی برای نامگذاری تروریستی مجاهدین بتراشند. اما مجاهدین برچسب تروریستی را در ده‌ها دادگاه در انگلستان، آمریکا، فرانسه و دادگاه عدالت اروپا و … به چالش کشیدند و در تمامی آنها پیروز شدند و بطلان همه افترائات و اتهامات ثابت شد.

قضات فرانسوی، مارک ترویدیک و ادموند برونو در حکم خود در تاریخ ۱۲مه ۲۰۱۱ اعلام کردند عملکرد مجاهدین در اشرف مشمول یک ارتش منظم می‌شود و طبق قوانین بین المللی است و عملیاتشان در داخل کشور هم علیه اهداف مشروع بوده و در قانون فرانسه مقاومت تلقی میشود و نه تروریسم.

دادگاه استیناف انگلستان نامگذاری مجاهدین را غیرعقلانی توصیف کرد و دولت انگلستان را به ‌خاطر پایبند نبودن به استانداردهای قانون مورد انتقاد قرار داد. قاضی القضات انگلستان و ولز، لرد فیلیپس در رأی اجماع نوشت: «این جای نظر دادن و تأسف دارد که پروسه تصمیم گیری در این پرونده به وجه بارزی پایین‌تر استانداردهایی هستند که حقوق عمومی ما مشخص می‌کند و کسانی که از چنین تصمیم هایی متأثر می شوند انتظار دارند».

در عین‌حال مجاهدین و مقاومت ایران که اولین قربانیان تروریسم رژیم آخوندی بوده‌اند با افشای تروریسم رژیم آخوندی، طی سالیان گذشته چه در کشورهای منطقه و چه در اروپا بیشترین خدمت را در راستای حفاظت از جامعه بین‌المللی علیه تروریسم کرده‌اند. افشای اسامی و مشخصات ۳۲۰۰۰ تن از حقوق بگیران رژیم آخوندی در عراق، افشای اسامی و شبکه ارتباطی نیروی قدس دراروپا و آمریکا برخی از این شمار است. نتیجه اینکه اکنون این سپاه پاسداران و فرماندهان آن و مقامات مهم رژیم هستند که در لیست تروریستی آمریکا و کشورهای اروپایی قرار گرفته‌اند.

 

۴. «مغزشویی» و «روش تنبیه جنبی» اعضای ناراضی

برای سالیان رژیم ایران ادعا می‌کرد که اعضای مجاهدین خلق ایران به زور و بر خلاف میل خود و با «مغزشویی» و «روش تنبیه جنبی» که در کتاب هم به آنها اشاره شده است، در عراق در کمپ‌های اشرف و متعاقباً لیبرتی نگاه داشته شده‌اند. این ادعای مضحک بعد از انتقال این افراد به آلبانی در قلب اروپا دیگر با هیچ منطقی قابل دفاع نیست.

اعضای مجاهدین مستقر در اشرف۳، یک شهر کوچک مدرن، در آلبانی از آزادی کامل برخوردارند. برخلاف ادعای نویسنده هیچ دیوار بلند با سیم خاردار اشرف۳ را احاطه نکرده است. تا قبل از پاندمی کرونا و محدودیت‌های ناشی از این وضعیت، بطور روزانه و هفتگی گروه‌های کثیری از شهروندان آلبانی به آنجا رفت‌و آمد داشته و ساکنان نیز برای حل و فصل مسائل خود آزادانه تردد می‌کردند.

اشرف‌۳ ازجمله شاهد برگزاری جلسات پنج روزه از ۱۱تا ۱۴ژوئیه۲۰۱۹ با حضور حدود ۳۵۰شخصیت سیاسی و پارلمانتر از ۴۷کشور از جمله هیئت‌های چند حزبی از آمریکا، کانادا، اروپا، استرالیا و خاورمیانه، که در حمایت از قیام و اعتراضات مردم ایران برای تغییر رژیم و استقرار دمکراسی و حقوق بشر بود. آنها و ده‌ها خبرنگاران از رسانه های آمریکایی، اروپایی و خاورمیانه‌ای در این پنج روز در اشرف‌۳ حضور داشته و با شرکت در جلسات با ساکنین به‌طور خصوصی و تک به تک مصاحبه کرده و گزارشات متعددی مخابره در طی این چند روز مخابره نمودند.

نشریه اشپیگل آلمان، در ۱۶فوریه۲۰۱۹در مورد مناسبات درونی در اشرف۳ و «محدودیت‌ها» و اعمال «شکنجه» در درون مناسبات مجاهدین مقاله‌ای درج کرد دادگاه هامبورگ در اول فروردین ۱۳۹۸ طی حکمی اشپیگل را موظف کرد که این اتهامات را از مقاله حذف کند والا باید ۲۵۰هزار یورو جریمه پرداخت کند یا ۶ماه زندان برود. اشپیگل هیچ‌گاه این رأی دادگاه را مورد چالش قرار نداد و سریعاً بخش‌هایی از مقاله را حذف کرد چون به‌خوبی می‌دانست در صورت چالش شکست سنگین‌تری خواهد خورد.

روزنامه فرانکفورتر آلگماینه نیز در مطلبی در سایت خود در ۲۴اردیبهشت۱۳۹۹ برخی از این اتهامات را طرح کرده بود که مجدداً دادگاه هامبورگ در ۴تیر۱۳۹۹ به این روزنامه دستور داد سه فقره از اتهاماتی که علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و اعضای آن در آلبانی نوشته بود را حذف کند و این ادعاها را دیگر تکرار نکند که رسانه مزبور حکم را اجرا کرد و آن قسمت‌ها را از مقاله‌اش حذف کرد. با این‌حال فرانکفورتر آلگماینه درخواست بررسی مجدد کیس را داد که دادگاه مجدداً حکم خودش را تأیید کرد و فرانکفورتر آلگماینه را به پرداخت هزینه‌های دادگاه نیز محکوم نمود.

 

هم در اشپیگل و هم در فرانکفورترآلگماینه و هم در مقاله‌های مشابه عمده اتهامات مبتنی بر دروغ‌هایی است که عوامل وزارت اطلاعات که خود را به‌عنوان اعضای سابق مجاهدین خلق معرفی می‌کنند، مطرح می‌کنند. در ۲۴بهمن۱۳۹۹، هادی ثانی خانی یکی از همین افراد که به‌مدت ۴سال در آلبانی برای شیطان‌سازی علیه مجاهدین به خدمت وزارت اطلاعات در آمده بود طی نامه سرگشاده‌ای به دبیرکل ملل متحد بخشی از تاکتیک‌های وزارت اطلاعات در این رابطه را افشاء کرد و ازجمله نوشت که پس از انتقال از عراق به آلبانی در شهریور۱۳۹۵ «چون نمی‌توانستم به مبارزه ادامه دهم در آبان۱۳۹۵، مجاهدین را ترک و نزد کمیساریای عالی پناهندگی رفتم. سپس به سفارت رژیم ایران در تیرانا رفته و از آن پس به مدت چهار سال در دامی که وزارت اطلاعات و سفارت رژیم ایران در آلبانی برایم گسترده بودند افتاده و به همکاری با مأموران رسمی اطلاعات در سفارت مانند فریدون زندی علی‌آبادی و مزدوران شناخته شده اطلاعات مانند ابراهیم و مسعود خدابنده، غلامرضا شکری و احسان بیدی و در سال‌های بعد حسن حیرانی کشیده شدم. آنها مرا در توطئه‌های شیطان‌سازی- جاسوسی- جمع‌آوری اطلاعات و شناسایی برای اقدامات تروریستی علیه سازمان مجاهدین به خدمت گرفتند». وی از جمله افزوده بود که وزارت اطلاعات چگونه ماهانه شبکه‌ای از همین مزدوران به‌خدمت گرفته شده را برای مقاله نویسی و درج اکاذیب در سایت‌های مختلف وابسته به وزارت اطلاعات، تحت‌عنوان اعضای سابق یا جداشده را هدایت می‌کرده است و آنها موظف بوده ‌اند که ماهانه مابه‌ازای دریافت ۵۰۰ یورو به درج ۱۲مطلب علیه مجاهدین و مطالبی که سفارت برای آنها مشخص می‌کرد را به‌صورت زنجیره‌ای بازنشر کنند. آنها همچنین به ارسال گسترده سی‌دی کلیپ‌های شیطان‌سازی علیه مجاهدین برای کانال‌های مطبوعاتی و نمایندگان پارلمان‌ها در کشورهای مختلف اقدام می‌کردند.

او تصریح کرد: «موضوعاتی که سفارت رژیم برای این مزدوران برای مصاحبه با ارگان‌های وابسته به وزارت اطلاعات یا بصورت محور برای نوشتن مقاله در سایت‌های وزارت اطلاعات می‌فرستاد، شامل موارد زیر بود: شکنجه ناراضیان، نبودن آزادی در مناسبات مجاهدین، شستشوی مغزی، اعتراف به موضوعات و لحظات جنسی، قطع روابط با دنیای بیرون، طلاق‌های اجباری، قتل‌های مشکوک در درون مجاهدین کشتن اکراد و شیعیان در عراق، گرفتن پول از آمریکا و اسرائیل و عربستان و این که اطلاعات اتمی خود را هم از اسراییل گرفته‌اند و هیچ پایگاه و پشتیبانی مردمی در ایران ندارند» .

ثانی خانی در خصوص مقاله اشپیگل نوشته بود: «در سپتامبر۲۰۱۸ از سفارت به ما گفتند که خبرنگار اشپیگل به آلبانی خواهد آمد و برای مصاحبه نزد او بروید. خبرنگار مذکور یک خانم ۳۰ساله بنام لویزا هومریش بود که بعداً فهمیدم در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ در دانشگاه تهران در زمینه معارف اسلامی درس خوانده و با بسیجیان رژیم نیز مراوداتی داشته است. با تعدادی از بریده‌های مرتبط با سفارت در محیط رمسا واقع در میدان زاگوزی در کافه‌یی جمع شدیم و با خبرنگار اشپیگل ملاقات کردیم و هرکدام براساس توجیهات قبلی دروغ‌هایی علیه سازمان گفتیم. ارتباط من با این خبرنگارتا سه ماه بعد نیز ادامه داشت و هرازگاهی سئوالاتی در باره سازمان مجاهدین می‌کرد و من هم از سفارت سوال می‌کردم و به او پاسخ می‌دادم».

مشابهت این حرف با برخی از نکات درج شده در کتاب «پاسبان محله» را نمی‌توان تصادفی انگاشت.

ثانی خانی در افشاگری خود به نقش دو مزدور رژیم در انگلستان به‌نام مسعود خدابنده و همسر او ان سینگلتون نیز اشاره می‌کند که نقش اصلی در توجیه و اعزام خبرنگار به آلبانی و مصاحبه مزدوران با این خبرنگاران را ایفا کرده‌اند و برای این کار از مزدوران محلی استفاده می‌کردند. گزارش تحقیقاتی کنگره آمریکا در مورد وزارت اطلاعات در آذرماه ۱۳۹۱تصریح کرده بود این زوج سال‌ها است که برای وزارت اطلاعات کار می‌کنند. آنها همان کسانی هستند که با چاپ کتاب «ارتش خصوصی صدام» و درج همین دروغ‌هایی که در«پاسبان محله» هم آمده است، زمینه بمباران آنها توسط نیروهای ائتلاف را فراهم کردند. امری که باعث کشته شدن ده‌ها نفر از مجاهدین خلق و زخمی شدن تعداد زیاد دیگری گردید.

واقعیت این است که مناسبات درونی مجاهدین خلق ایران متکی بر مناسبات عمیقاً دمکراتیک و داوطلبانه است. اگر غیر از این می‌بود، در مواجهه با یک دیکتاتوری خونریز بنیادگرا این مقاومت نمی‌توانست بیش از چهار‌دهه دوام بیاورد. هیچ‌کس به اجبار به عضویت مجاهدین در نیامده است که به زور و بر خلاف میل خود در سازمان مانده باشد. هیچ‌گاه افراد برخلاف میل و انتخاب عمیق و آگاهانه‌ای که با پرداخت مستمر بها همراه است چند دهه در هیچ مقاومتی ایستادگی نخواهند کرد.

 

۵. پایگاه اجتماعی مجاهدین در داخل ایران

اگر همان‌گونه که «پاسبان محله» ادعا کرده است مجاهدین خلق واقعاً از حمایت در میان مردم ایران برخوردار نیستند، چرا موضوع اصلی نگرانی رژیم و هدف اول سرکوب آن هستند؟‌ چرا درخواست رژیم از طرف حساب‌های بین‌المللی اش محدود کردن مجاهدین است؟ و بالاخره چرا به گفته سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای غربی از جمله آلمان و هلند مستمراً هدف اصلی اطلاعات غلط رژیم آخوندی هستند؟

پلیس امنیت سوئد (سپو) در گزارش سالانه ۲۰۲۰ خود به تهدیدی که رژیم آخوندی از سوی اپوزیسیون خود احساس می‌کند اشاره دارد و می‌نویسد: «رژیم ایران از سرویس‌های امنیتی خود برای پیشبرد اهداف خطرناک در سوئد سود می‌برد. این اَعمال شامل جاسوسی علیه گروه‌های اپوزیسیون می‌شود که رژیم ایران آن‌ها را خطر بی‌ثباتی برای خود محسوب می‌کند. هدف اصلی رهبران ایران حفظ (حکومت- م) خود با مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی در هرجایی از جمله سوئد است. گروه‌های اپوزیسیون تبعیدی تهدید داخلی محسوب می‌شوند که خارج از مرزهای ایران مستقر هستند».

در ۱۹دی۹۶ در اوج قیام‌های مردم ایران که صراحتاً خواستار سرنگونی رژیم شده بودند، علی خامنه‌ای، رهبر رژیم، تصریح کرد نیروی اصلی قیام اخیر مجاهدین خلق ایران بودند که از قبل برای آن برنامه‌ریزی کرده بودند. روحانی در ۱۳دی همان سال در تماس با رئیس جمهور فرانسه مجاهدین را سرنخ نا آرامی‌ها در ایران توصیف کرد و خواستار اعمال محدودیت بر آنها گردید. تا چه اندازه روحانی بایستی در موضع استیصال در برابر مجاهدین باشد که چنین درخواست ذلیلانه‌ای را مطرح کند.

سرتیپ پاسدار رسول ثنایی راد معاون امور سیاسی سپاه در مورد قیام دی۱۳۹۶ گفت این مجاهدین و به‌خصوص زنان آنها بودند که ناآرامی‌های دی ماه را فرماندهی می‌کردند. همچنین آخوند احمد علم الهدا، نماینده خامنه‌ای در مشهد دومین شهر ایران در اشاره‌ای به مجاهدین گفت ۴۰ الی ۵۰تن از دستگیرشدگان سرشاخه بودند.

در ۱۸دی۱۳۹۸، خامنه ای در مورد قیام آبان‌ماه آن سال که رژیم ملایان را تا یک قدمی سرنگونی برد صراحتاً بر نقش مجاهدین خلق تصریح کرد. وی گفت: «چند روز قبل از قیام، در یک کشور کوچک و شریر اروپا، یک آمریکایی با تعدادی ایرانی برنامه‌ریزی کردند. نقشه‌ای که در قضایای بنزین دیدیم. به مجرد اینکه مردم (معترض) وارد میدان شدند عمال دشمن شروع کردند تخریب کنند، آتش بزنند، آدم بکشند، ویران کنند، جنگ راه بیندازند. این تجدید نقشه کارهایی بود که از قبل کرده بودند و این کارها را هم می‌کنند، هرچه بتوانند انجام می‌دهند».

علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی رژیم آخوندی، در ۲۶‌آبان‌۹۸ در یک کنفرانس مطبوعاتی در ارتباط با قیام آبان ۹۸ گفت: « این افراد به دولت‌ها و مجاهدین وصل بودند…. فکر می‌کنم ۳۴ نفر از مجاهدین تاکنون دستگیر شدند و یک شبکه وسیعی از کانال‌هایی که نه به اسم مجاهدین بلکه با خط و مشی مجاهدین عمل می‌کردند نیز شناساسی شدند». وی روز بعد درجلسه غیرعلنی مجلس رژیم نیز گفت: «تعدادی از افراد که اقدام به تحریک مردم در خیابان‌ها می‌کردند، مشخص شد که با سازمان مجاهدین در ارتباط هستند».

ابراز وحشت روزمره مقامات رژیم از استقبال عمومی از شعارها و فعالیت‌های مجاهدین و کانون‌های شورشی در داخل کشور، بیانگر شکست تلاش‌های ماشین پرهزینه دروغ پراکنی علیه مجاهدین است. به قول مهاتما گاندی، رهبر استقلال هند، «یک اشتباه به خاطر تبلیغ مکرر به حقیقت تبدیل نمی‌شود و یک حقیقت به خاطر آنکه کسی آن‌را نمی بیند به اشتباه تبدیل نمی‌گردد».

واقعیت این است که بر خلاف ادعای «پاسبان محله» و درست در نقطه مقابل آن، مجاهدین خلق نه تنها مبلغ ایده ماکیاولیستی «هدف وسیله را توجیه میکند» نبوده‌اند بلکه صرفاً به واسطه ایستادگی بر اصول خود و پرداخت بها توانسته‌اند آن نمونه نادری باشند که در کتاب اذعان می‌شود: حفظ عشق به آرمان به آزادی ملتی مثل ملت بزرگ ایران را آن‌هم در مقابل این‌همه مصائب برای ۴دهه.

ایران در آغاز سال جدید ایرانی در وضعیت انفجاری است. مقامات بالای رژیم مستمراً در مورد طوفان بزرگتری که در راه هست هشدار می‌دهند. مردم ایران تصمیم خود را برای تغییر این رژیم و استقرار دمکراسی گرفته‌اند و مجاهدین خلق نقش تعیین‌کننده و غیرقابل جایگزینی در این روند داشته و خواهند داشت. این همان کابوس ملایان است که هر کاری می‌کنند نمی‌توانند خود را از آن خلاص کنند.

نمایندگی شورای ملی مقاومت- اسکاندیناوی

 

 

برگرفته از سایت ایران افشاگر

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8c96fa83-7206-4d3b-9b5e-9ec5e0c38526"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات