728 x 90

اعتراف آخوند کاظمی به‌شهادت فرزندان مجاهد دژخیم محمدی گیلانی + سخنرانی برادر مجاهد مسعود رجوی ۲۴بهمن ۱۳۸۸

آخوند کاظمی عضو خبرگان ارتجاع
آخوند کاظمی عضو خبرگان ارتجاع

آخوند کاظمی عضو خبرگان ارتجاع:

از اول انقلاب تا الآن برخی از مسئولان لغزیدند

خودشان از قطار نظام پیاده شدند

اما برخی از مسئولان در امتحان فرزند سربلند بیرون آمدند

 

آیت‌الله محمدی گیلانی جزو عالی‌ترین مقام قضایی ما بود

دو تا از بچه‌هایش عضو سازمان مجاهدین خلق بودند به او خبر دادند

قرار است عملیات کنیم دو تا بچه‌های شما احتمال این‌که کشته بشوند هست

فرمود همون جوری که با دیگر اعضای سازمان برخورد می‌کنید انجام بدید

انجام دادند دو تا فرزندش کشته شدند و ایشون شکر خدا را به جا آورد

 

دشمن می‌داند نیروهای نظامی و انتظامی

همه چشم‌شان به دستور و لب رهبری است اینها را می‌زند

 

آخوند کاظمی عضو خبرگان ارتجاع ـ ۱۳خرداد ۱۴۰۴

علی کاظمی عضو مجلس خبرگان از استان گیلان: از اول انقلاب تا الآن برخی از مسئولان به سه علت لغزیدند برخی خودشون رو از قطار انقلاب، انقلاب کسی رو از قطار انقلاب پیاده نکرده خودشون خودشون پیاده شدند برخی این‌گونه برخی از طریق دفتر لغزیدند دفترها ریاست می‌کردند بر اون‌ها برخی هم از طریق بچه‌ها و فرزندها اما برخی از مسئولان در امتحان فرزند سربلند بیرون آمدند آیت‌الله محمدی گیلانی جزو عالی‌ترین مقام قضایی کشور ما بود به او خبر دادند دو تا از بچه‌هایش عضو سازمان مجاهدین خلق بودند به او خبر دادند که دو تا بچه‌هاتون در یک خانه تیمی اونجا مستقر هستند ما قرار است عملیات کنیم نیروهای امنیتی و نظامی به همان خانه ولی دو تا بچه‌های شما هستند چکار کنیم؟ احتمال این‌که کشته بشوند هست فرمود همون جوری که با دیگر اعضای سازمان برخورد می‌کنید نسبت به بچه‌های من همون گونه به‌صورت طبیعی معمولی مثل دیگر برخوردهایی که گروه ضربت و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی می‌کردند همونجور انجام بدید و انجام دادند دو تا فرزندش کشته شدند و ایشون شکر خدا رو به جا آورد، بی‌جهت نیست که دشمن نسبت به این چهره‌ها بغض و کینه داشت، بغض داشتند که رفتند دنبال شهید احسان‌بخش که او رو بزنند چیزی در او می‌دیدند دشمن می‌داند کجا را بزند، دشمن می‌داند که باید روحانیت رو بزند، روحانیت رو از انقلاب بگیره تمام است دشمن می‌دونه سپاه چقدر در (قطعی) این کشور مهم است و با اهمیت است سپاه رو می‌زنه، دشمن می‌دونه که نیروهای نظامی و انتظامی و این‌ها همه چشم‌شان به دستور و لب رهبری است این‌ها رو می‌زنه.

 

اخبار سیمای آزادی – ۲۸آبان ۱۳۸۹

خانواده مجاهدین یا مزدوران ارتجاع؟
به مجاهدان شهر شرف در ۲۴بهمن ۸۸
مسعود رجوی

از سال ۵۹ و اوایل دهه ۶۰ از ۳پسر مجاهد محمدی گیلانی، سردژخیم و رئیس دادگاه خمینی در شکنجه‌گاه اوین خاطراتی دارم که چند بار در نشست‌ها گفته‌ام و در نشریه هم نوشته شده بود.

محمدی گیلانی، ۳سه پسر داشت و هر سه، مجاهد خلق بودند.

برادرمان جعفر از کادرهای سازمان و مجاهد بسیار والاقدری بود. جعفر در فاز سیاسی در یک تصادف اتومبیل حین مأموریت به‌شهادت رسید. ۲مجاهد دیگر، محمدمهدی و کاظم بودند.

حالا گوش کنید: وقتی که موج اعدام‌های مجاهدین به حکم همین محمدی گیلانی که قاضی شرع خمینی بود بالا گرفت، یک روز من نامه‌یی از کاظم و مهدی دریافت کردم که نوشته بودند ما دیگر طاقت و تحمل این دژخیم را نداریم و به‌سادگی آب خوردن می‌توانیم و می‌خواهیم که او را به جزای این همه حکم اعدام برسانیم.

تا وقتی که این نامه در آن شرایط به من برسد، چند روز طول کشیده بود بنابراین بلادرنگ برای مهدی و کاظم پیام دادم که دست نگهدارید و چرا می‌خواهید حساب کسی را برسید که به‌هرحال پدرتان است.

چند روز بعد یک پیام شفاهی دریافت کردم که مهدی و کاظم گفته بودند این چه سؤالیست که از ما شده، مگر ما بچه‌ایم و سازمان به ما اعتماد ندارد و مگر ما کلام ۵۵ در نهج‌البلاغه را نخوانده‌ایم. جمله‌ای که از همان زمان در گوشم زنگ می‌زند و آن ۲مجاهد شهید نوشته و پیام داده بودند این بود که «به برادر بگویید یکبار دیگر کلام ۵۵ را بخواند و روی ما هم حساب کند. ما مجاهدیم».

برای این‌که کارشان را متوقف کنند، من زود پیام دادم که به‌لحاظ سیاسی خواهش می‌کنم این‌کار را نکنید، ممکن است به ضررمان تمام شود. البته در آن زمان من نمی‌دانستم که دژخیم بر ما پیشدستی خواهد کرد و حکم اعدام پسر را خودش خواهد داد تا پیش خمینی عزیزتر شود و بعدها هم از پاسدار احمدی‌نژاد نشان عدالت بگیرد.

 

پاسدار احمدی‌نژاد - تلویزیون رژیم - ۶تیر ۱۳۸۸

«شخصیت آقای گیلانی، و خود ایشون یک مدال افتخار بر سینه ملت ایرانند که آیت‌الله محمدی گیلانی کسی است که عدالت را از خودش شروع کرد و درباره خودش اجرا کرد بعد منشاء خدمات بزرگ به انقلاب و جمهوری اسلامی شد».

 

گزارش‌های آن موقع را که کاظم و مهدی از خانه‌شان می‌دادند یادم هست که محمدی گیلانی با پول کلان می‌خواست آنها را بخرد و شغل‌های نان و آبدار هم به آنها بدهد.

از عجایب روزگار این بود که یک سال و اندی قبل از ۳۰خرداد، در اوایل سال ۵۹ همین محمدی گیلانی حاکم شرع، در خانهٔ رضایی‌های شهید به دیدار من آمد چون قبل از انقلاب ضدسلطنتی به مجاهدین ابراز ارادت می‌کرد.

وقتی وارد خانه شد چند پاسدار هیولای گلنگدن کشیده او را همراهی می‌کردند. روز بعد خودش در مورد دیداری که با من داشت با مطبوعات آن روزگار مصاحبه کرد و من هیچ اطلاع قبلی نداشتم. طوری تعریف و تمجید کرده بود که بنی‌صدر بعدها به من گفت یقین کرده بود که محمدی گیلانی خودش از اعضای مجاهدین است!

نمونهٔ دیگر برادر مجاهدمان حسین جنتی است که قهرمان نامداری بود. پدرش همین آخوند جنتی ملعون رئیس شورای نگهبان ارتجاع امام جمعه خمینی و خامنه‌ای است. می‌گویند وقتی که حسین به‌شهادت رسید، آخوند ملعون روزه گرفته و گفته بود نذر کرده‌ام اگر حسین دستگیر یا کشته شود روزه شُکر بگیرم. تف بر این نماز و روزه خمینی و خمینی‌گرایان که یادآور نماز و روزهٔ شمر و ابن زیاد است. ابن زیاد هم به حضرت زینب می‌گفت که مگر در قرآن نیامده که خدا عزت می‌دهد هر که را بخواهد و ذلیل می‌کند هر که را بخواهد، دیدی که برادرت و تو را چگونه به عذاب الیم دچار کرد و خوارتان ساخت؟

بله وقتی قرآن به‌دست خمینی و جنتی و ابن زیاد بیفتد، معنا و تفسیرش هم همین است. اما تاریخ و توده‌هایی که سازندهٔ تاریخ هستند قضاوت دیگری از امام حسین و حضرت زینب دارند.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/81f09411-3a1e-4018-bf33-cb75909f9a0f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات