بحران اقلیمی یک واقعیت جهانی و یک مصیبت همهگیر است، ربطی هم به این کشور یا آن کشور ندارد، اما آنچه که درباره بحران اقلیمی در ایران میتوان گفت، تشدید آن توسط سیاستهای ضدمردمی دیکتاتوری حاکم بر ایران است.
بحران اقلیمی جهانی از سالها پیش موضوع بحث کنفرانسهای سران کشورهای جهان بوده است.
در کنفرانس گلاسکو در دو سال پیش این بحران و ریشههای آن برای چندمین بار مورد بحث سران کشورها قرار گرفت
قرار شد که تولید گازهای گلخانهیی مهار شود و کشورها در زمینه کاهش عوامل تسریع کننده بحران اقلیمی اقدامهای مشخصی انجام دهند اما در ایران نه تنها چنین نشد بلکه به همان سیاستهای ضد محیطزیستی پیشین با شدت بیشتر ادامه داده شد آن هم در کشوری که به شکلی باور نکردنی در شمار ده کشور تولیدکننده بیشترین گازهای گلخانهٔ در جهان است!
---
در حالیکه در کشورهایی با شرایط اقلیمی بسیار خشکتر از ایران مانند کشورهای حاشیه خلیجفارس اکنون مدتهاست که مسأله آب نوشیدنی مردم با پروژههای عظیم آبشیرین کن در سواحل جنوبی خلیجفارس حل شده است.
در بسیاری از مناطق کویری و ریگزارهای کشورهای جنوب خلیجفارس، شهرهایی سرسبز با اکو سیستمهای مصنوعی و تأمین آب لازم حل شده است.
بسیاری مزارع نمونه در عقیمترین کویرهای آن کشورها ایجاد شده و بسیاری اقدامات دیگر
اما در ایران آخوندزده؛
-بهعلت فرسودگی سیستم پالایشگاهی کشور، صنعت نفت فرسوده ایران تنها میتواند نفت خام و مازوت و اندکی بنزین بیکیفیت تولید کند، بنزینی که نه کفاف مصارف داخلی را میدهد و نه حتی دولت طالبان خریدار آن است!
-نیروگاههای حرارتی در قلب شهرها همچنان با نفت سیاه کار میکنند در حالیکه اکنون سالهاست که استفاده از نفتسیاه و مازوت حتی برای نفتکشهای اقیانوسپیما هم ممنوع شده است.
-آخوندها در یک اقدام سراسری به جنگل زدایی روی آوردهاند.
-بسیاری از تالابها را برای یافتن نفت خشکاندهاند.
-در مناطق دیگر مانند تالاب میانکاله، تالاب را با ساخت پالایشگاه پتروشیمی به نابودی کشاندهاند.
-مالکیت رودخانهها را اکنون مدتی است با صدور سند مالکیت، به انحصار دولت و عواملش درآورده است.
-در مورد آبهای زیرزمینی و منابع آبهای فسیلی که منابع استراتژیک هر کشوری محسوب میشوند، با انحصار مالکیت دولتی و فروش مجوزهای چند دههزارتایی، حفر بیرویه چاههای عمیق، منابع آبی استراتژیک را هم به سراشیب اضمحلال کشانده...
عیسی کلانتری در این مورد گفت: از دوره موسوی تا رفسنجانی گرفته و از دوره خاتمی تا امروز رژیم مستمراً به منابع استراتژیک آب کشور دستبرد زده است.
-مالکیت سدها هم که اساساً در اختیار سپاه پاسداران و وزارت نیرو قرار گرفته است.
با این دادهها، بسیار روشن است که بحران اقلیمی در ایران اساساً با تمامی دیگر مناطق جهان متفاوت است و با مسیر معکوسی که رژیم در پیش گرفته، نهتنها در پی اقدامات مناسب برای مقابله با بحران اقلیمی نیست بلکه عملاً به تشدید بحران اقلیمی در ایران کمک میکند!
این، آن وضعیتی است که مسأله بحران اقلیمی در ایران را با دیگر مناطق جهان، متفاوت کرده است.
و به همین علت هم هست که اگر بحران اقلیمی در دیگر کشورها راهحلهای تخصصی دارد، در ایران اساساً محتاج یک راهحل سیاسی یعنی تغییر بنیادی در حاکمیت است.