واشنگتن پست – 4نوامبر ۲۰۱۱ – به قلم چارلز کراتهامر
باراک اوباما از همان ابتدا یک مخالف اصولی جنگ عراق بود. ولی هنگامی که او در ژانویه ۲۰۰۹ رئیسجمهور شد، یک جنگ پیروز را تحویل گرفت. طرح افزایش نیرو موفق شده بود. القاعده در عراق توسط شورای بیداری سنیهای انبار که شانه به شانه آمریکاییهای کافر میجنگیدند، ریشهکن شده و شکست تحقیرکنندهیی دریافت کرده بود. قابلتوجهتر اینکه شبهنظامیان شیعه توسط نیروهای نخستوزیر نوری مالکی و با حمایت آمریکا، نابود شده بودند. آنها شبهنظامیان صدر را از بصره تا شهرک صدر در هم کوبیدند…
مذاکرات، دست آخر در ماه گذشته بینتیجه ماندند. هیچ توافق و هیچ مشارکتی وجود ندارد. حضور نظامی آمریکا در عراق در 31دسامبر پایان خواهد یافت.
و اینطور نیست که این ضربالاجل به ناگهان در برابر اوباما قرار گرفته باشد. او 3سال زمان داشت تا برای آن آمادهسازی کند. همه طرفهای درگیر، عراقیها و آمریکاییها، میدانستند توافق ۲۰۰۸ سوفا که به خروج کامل آمریکا فرامیخواند، قرار بود مجدداً مورد مذاکره قرار گیرد. و همه احزاب بزرگ به استثنا یک حزب (جناح صدر) در حفظ میزانی نیروی ثباتآفرین آمریکا، مانند اعزام نیروها بعد از جنگ به ژاپن، آلمان و کره منافع داشتند.
2شکست تحقیرکننده ظرف 3سال. اولین آن ناتوانی دولت، آن هم در اوج قدرت آمریکا بعد از طرح افزایش نیرو، برای ایجاد یک ائتلاف میانهرو و ملیگرا تحت هدایت فراکسیونهای اصلی، یعنی حزب شیعه مالکی، حزب سنی ایاد علاوی و کردها بود که رویهمرفته اکثریت مطلق (69درصد) کرسیها را در انتخابات ۲۰۱۰ بهدست آوردند.
این وظیفه به معاون رئیسجمهور بایدن واگذار شد. او بهکلی شکست خورد. دولت سرانجام تماماً توسط یک ائتلاف محدود فرقهیی هدایت شد که تعادلقوا در آن توسط 12درصد متعلق به جناح صدر، وابسته به ایران، برقرار میشود.
شکست دوم، خود سوفا بود. فرماندهان آمریکا حضور ۲۰هزار نیرو را توصیه کردند که نسبت به ۲۸۵۰۰نیروی ما در کره، ۴۰هزار نیروی ما در ژاپن و ۵۴هزار نیروی ما در آلمان بسیار کمتر است. رئیسجمهور این پیشنهادات را رد کرد و در عوض میزان ۳ تا ۵هزار نیرو را انتخاب نمود…
پیشنهاد اوباما علامت روشنی از عدم جدیت بود. او روشن ساخت که صرفاً میخواهد خارج شود و از اینرو، هر عراقی که برای حفظ تمایل آمریکاییگرایانه خود به قدر کافی دیوانه باشد را در برابر نفوذ ایران قرار دهد. آن هم نفوذی که اکنون بیرقیب و احتمالاً مرگبار است. پیام دریافت شد. رهبر کردها مسعود بارزانی که به مدت 2دهه قویترین متحد آمریکا [در عراق] بوده، هفته گذشته برای زانو زدن در برابر رئیسجمهور محمود احمدینژاد و آیتالله علی خامنهای، به تهران سفر کرد.
نیاز نبود وضعیت چنین باشد. نیاز نبود دوستان ما بهحال خودشان رها شوند تا به جستجوی حفاظت ایران بروند. 3سال و یک جنگ پیروز این فرصت را به اوباما داد که یک ائتلاف استراتژیک پایدار با دومین قدرت مهم جهان عرب ایجاد کند.
او شکست خورد، گرچه به سختی یک تلاش جدی بهعمل آورد. بهانه آن هم خودداری عراق از اعطای مصونیت قانونی به نیروهای آمریکایی است. ولی دولت بوش با همین مشکل مواجه شد و بر آن غلبه نمود. اوباما تمایل اندکی به این کار داشت. او در عوض این خروج را بهعنوان یک پیروزی و انجام وعده دوران کارزار انتخابات عنوان میکند… .
باراک اوباما از همان ابتدا یک مخالف اصولی جنگ عراق بود. ولی هنگامی که او در ژانویه ۲۰۰۹ رئیسجمهور شد، یک جنگ پیروز را تحویل گرفت. طرح افزایش نیرو موفق شده بود. القاعده در عراق توسط شورای بیداری سنیهای انبار که شانه به شانه آمریکاییهای کافر میجنگیدند، ریشهکن شده و شکست تحقیرکنندهیی دریافت کرده بود. قابلتوجهتر اینکه شبهنظامیان شیعه توسط نیروهای نخستوزیر نوری مالکی و با حمایت آمریکا، نابود شده بودند. آنها شبهنظامیان صدر را از بصره تا شهرک صدر در هم کوبیدند…
مذاکرات، دست آخر در ماه گذشته بینتیجه ماندند. هیچ توافق و هیچ مشارکتی وجود ندارد. حضور نظامی آمریکا در عراق در 31دسامبر پایان خواهد یافت.
و اینطور نیست که این ضربالاجل به ناگهان در برابر اوباما قرار گرفته باشد. او 3سال زمان داشت تا برای آن آمادهسازی کند. همه طرفهای درگیر، عراقیها و آمریکاییها، میدانستند توافق ۲۰۰۸ سوفا که به خروج کامل آمریکا فرامیخواند، قرار بود مجدداً مورد مذاکره قرار گیرد. و همه احزاب بزرگ به استثنا یک حزب (جناح صدر) در حفظ میزانی نیروی ثباتآفرین آمریکا، مانند اعزام نیروها بعد از جنگ به ژاپن، آلمان و کره منافع داشتند.
2شکست تحقیرکننده ظرف 3سال. اولین آن ناتوانی دولت، آن هم در اوج قدرت آمریکا بعد از طرح افزایش نیرو، برای ایجاد یک ائتلاف میانهرو و ملیگرا تحت هدایت فراکسیونهای اصلی، یعنی حزب شیعه مالکی، حزب سنی ایاد علاوی و کردها بود که رویهمرفته اکثریت مطلق (69درصد) کرسیها را در انتخابات ۲۰۱۰ بهدست آوردند.
این وظیفه به معاون رئیسجمهور بایدن واگذار شد. او بهکلی شکست خورد. دولت سرانجام تماماً توسط یک ائتلاف محدود فرقهیی هدایت شد که تعادلقوا در آن توسط 12درصد متعلق به جناح صدر، وابسته به ایران، برقرار میشود.
شکست دوم، خود سوفا بود. فرماندهان آمریکا حضور ۲۰هزار نیرو را توصیه کردند که نسبت به ۲۸۵۰۰نیروی ما در کره، ۴۰هزار نیروی ما در ژاپن و ۵۴هزار نیروی ما در آلمان بسیار کمتر است. رئیسجمهور این پیشنهادات را رد کرد و در عوض میزان ۳ تا ۵هزار نیرو را انتخاب نمود…
پیشنهاد اوباما علامت روشنی از عدم جدیت بود. او روشن ساخت که صرفاً میخواهد خارج شود و از اینرو، هر عراقی که برای حفظ تمایل آمریکاییگرایانه خود به قدر کافی دیوانه باشد را در برابر نفوذ ایران قرار دهد. آن هم نفوذی که اکنون بیرقیب و احتمالاً مرگبار است. پیام دریافت شد. رهبر کردها مسعود بارزانی که به مدت 2دهه قویترین متحد آمریکا [در عراق] بوده، هفته گذشته برای زانو زدن در برابر رئیسجمهور محمود احمدینژاد و آیتالله علی خامنهای، به تهران سفر کرد.
نیاز نبود وضعیت چنین باشد. نیاز نبود دوستان ما بهحال خودشان رها شوند تا به جستجوی حفاظت ایران بروند. 3سال و یک جنگ پیروز این فرصت را به اوباما داد که یک ائتلاف استراتژیک پایدار با دومین قدرت مهم جهان عرب ایجاد کند.
او شکست خورد، گرچه به سختی یک تلاش جدی بهعمل آورد. بهانه آن هم خودداری عراق از اعطای مصونیت قانونی به نیروهای آمریکایی است. ولی دولت بوش با همین مشکل مواجه شد و بر آن غلبه نمود. اوباما تمایل اندکی به این کار داشت. او در عوض این خروج را بهعنوان یک پیروزی و انجام وعده دوران کارزار انتخابات عنوان میکند… .