به میان رزمندگان لیبی میرویم در زلیتن، پیشروی کند است، سلاح و مهمات کم است و شقاوت دشمن زیاد، اما امید به پیروزی خاموش نمیشود، لحظات نادری از سکوت در اطراف شهر زلیتن. برخی از اعضای خانوادهاین رزمندگان در داخل این شهر در محاصره هستند.
یکی از آنها میگوید: «9نفر از خویشاوندان من در آنجا هستند».
دیگری میگوید، 13نفر، و سومی از وجود 6تن از اعضای خانوادهاش در شهر خبر میدهد. با وجود انگیزه بالای آنها، نمیخواهند که چهرههایشان نشان داده شود. سکوت با صدای انفجار موشک شکسته میشود. این داوطلبان پابرهنه در یک جنگ جبههیی مرگبار و قفل شده در این ناحیه درگیرند و به کندی پیشروی میکنند. این مردان برای نجات خانوادههای خود در شهر زلیتن، باید 20کیلومتر دیگر پیشروی کنند، اما با مشکل آتش توپخانه و موشکهای قذافی مواجهند.
اکرم میگوید: «قذافی ما را با موشکهایش میکوبد، ولی ما فقط سلاحهای سبک داریم».
نتیجه، یک بنبست پر هرجومرج است. این رزمندگان ناتو را بهخاطر پیشتیبانی هوایی ناکافی مقصر میدانند، اما اکرم معتقد است که رزمندگان در داخل شهر باید تلاش بیشتری بکنند.
از مصراته برای کسب خبر از زلیتن تلاش میشود. به همین منظور در نیمهشب با یکی از رهبران اپوزیسیون در زلیتن تماس گرفته میشود، او میگوید: «وضعیت در اینجا بسیار بد است و هیچ خبر خوشی نداریم. ما تجهیزات نظامی و مهمات نداریم. آنها رو به اتمام است. نیروهای قذافی هر روز مردم را دستگیر میکنند. آنها از مساجد و بیمارستانها و ساختمانهای عمومی برای مقاصد نظامی خود استفاده میکنند».
با همه مشکلات رزمندگان امید خود را به پیروزی و تصرف شهر از دست ندادند.
یکی از آنها میگوید: «9نفر از خویشاوندان من در آنجا هستند».
دیگری میگوید، 13نفر، و سومی از وجود 6تن از اعضای خانوادهاش در شهر خبر میدهد. با وجود انگیزه بالای آنها، نمیخواهند که چهرههایشان نشان داده شود. سکوت با صدای انفجار موشک شکسته میشود. این داوطلبان پابرهنه در یک جنگ جبههیی مرگبار و قفل شده در این ناحیه درگیرند و به کندی پیشروی میکنند. این مردان برای نجات خانوادههای خود در شهر زلیتن، باید 20کیلومتر دیگر پیشروی کنند، اما با مشکل آتش توپخانه و موشکهای قذافی مواجهند.
اکرم میگوید: «قذافی ما را با موشکهایش میکوبد، ولی ما فقط سلاحهای سبک داریم».
نتیجه، یک بنبست پر هرجومرج است. این رزمندگان ناتو را بهخاطر پیشتیبانی هوایی ناکافی مقصر میدانند، اما اکرم معتقد است که رزمندگان در داخل شهر باید تلاش بیشتری بکنند.
از مصراته برای کسب خبر از زلیتن تلاش میشود. به همین منظور در نیمهشب با یکی از رهبران اپوزیسیون در زلیتن تماس گرفته میشود، او میگوید: «وضعیت در اینجا بسیار بد است و هیچ خبر خوشی نداریم. ما تجهیزات نظامی و مهمات نداریم. آنها رو به اتمام است. نیروهای قذافی هر روز مردم را دستگیر میکنند. آنها از مساجد و بیمارستانها و ساختمانهای عمومی برای مقاصد نظامی خود استفاده میکنند».
با همه مشکلات رزمندگان امید خود را به پیروزی و تصرف شهر از دست ندادند.