تولد: ۱۳۴۲- آبادان
شهادت: ۱۹فروردین ۱۳۹۰- اشرف
ما نه آن شیریم کز ما جان برد خصم وطن!
یا ز پنجه ما تواند بر پرد خصم وطن
مرغ دریاییم و با امواج توفان کرده خو
کی بط از امواج سهماگین بگرداندست رو
این بود آغاز پایان تو ای دژخیم دون
سرنگونی سرنگونی سرنگونی سرنگون
شهادت: ۱۹فروردین ۱۳۹۰- اشرف
ما نه آن شیریم کز ما جان برد خصم وطن!
یا ز پنجه ما تواند بر پرد خصم وطن
مرغ دریاییم و با امواج توفان کرده خو
کی بط از امواج سهماگین بگرداندست رو
این بود آغاز پایان تو ای دژخیم دون
سرنگونی سرنگونی سرنگونی سرنگون
«من خلیل کعبی فرزند ابراهیم، متولد ۱۳۴۲ از آبادان. از سال ۶۸ تاکنون شرف و افتخار آن را داشتم که در خدمت این رهبری و این ارتش باشم».
کلاس دوم راهنمایی بودکه انقلاب ضد سلطنتی سال ۵۷ روی داد. زمان زیادی نگذشت که جنگ ویرانگر ایران و عراق شعلهور شد و خانواده خلیل از جمله جنگ زدگان و زندگی باختگان این جنگ ضدمیهنی بودند. خلیل از آن پس ناگزیر از ترک تحصیل شد و به شغل آزاد روی آورد تا کمکی برای امرار معاش خانوادهاش باشد.
«آشنایی من با سازمان توسط دو تن از پسرعموهایم شروع شد. یکی جابر ملقب به توران کعبی که درقتلعام سال ۶۷ زندانیان سیاسی توسط خمینی اعدام شد. و دیگری مسعود فرزند مهدی که دبیر راهنمایی بود و درآغاجاری به دست خلخالی دژخیم به همراه ۱۵تن دیگر از اعضا و هواداران مجاهدین اعدام شد. من و همه خانواده و آشنایان محل شیفته اخلاق و خلوص و پاکی آنها شده بودیم. در آن ایام سیل عظیمی روستاها و مناطق مسکونی آبادان و خرمشهر را فراگرفته بود. و سازمان بسیج کمک به سیل زدگان داده بود… من با دستگیری و اعدام این بچهها از سازمان قطع شدم. از سال ۶۳ تا ۶۵ در زندانهای رژیم در ماهشهر بودم. سه ماه پس از آزادی به قصد خروج از کشور از مرزهای آبی جنوب سفر کردم. و توانستم یک بار دیگر به سازمان وصل شوم. در سال ۶۸ وارد ارتش آزادیبخش شدم و تاکنون و تا آخرین نفس و قطره خونم عضو آن هستم و خواهم بود».
زندگی پرفراز و نشیب مجاهد خلق خلیل کعبی، با دفاع جانانهاش از خاک اشرف، اوجی پرشکوه گرفت و نامش در حلقه نگاهبانان اشرف پایدار ثبت گردید.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.