۱۴آوریل ۲۰۱۱ ـ ۲۵فروردین ۱۳۹۰
ژنرال ریچارد مایرز
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵
نایبرئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۰ ـ ۲۰۰۱
فرمانده مرکز سازمان هوا فضای آمریکا ـ ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۰
ژنرال وسلی کلارک
کاندیدای ریاستجمهوری ـ ۲۰۰۴
فرمانده ناتو در اروپا ۱۹۹۷– ۲۰۰۰
دینا پرینو
سخنگوی کاخ سفید ـ ۲۰۰۷ ـ ۲۰۰۹
پورتر گاس
نخستین رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا ۲۰۰۳- ۲۰۰۶
دنیس بلر
مدیر اطلاعات ملی آمریکا ۲۰۰۹ ـ ۲۰۱۰
فرمانده نیروهای آمریکا در اقیانوس آرام ۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۲
سناتور اون بای
عضو سنای آمریکا ۱۹۹۸-۲۰۱۱
فرماندار ایالت ایندیانا ۱۹۸۸ ـ ۱۹۹۸
سناتور بیل برادلی
کاندیدای ریاستجمهوری ـ ۲۰۰۰
عضو سنای آمریکا ـ ۱۹۷۹ ـ ۱۹۹۷
مایکل موکیزی
وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ - ۲۰۰۹
ریاست دادگاه (بمدت ۶سال)
قاضی فدرال (به مدت ۱۸سال)
سفیر میچل ریس
مدیر سیاستگذاری وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵
نماینده ویژه در ایرلند شمالی تا ۲۰۰۷
بروس مکولم
رئیس بنیاد «خانه آزادی» ۱۹۸۸ ـ ۱۹۹۳
سرهنگ مارتین
فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف ـ ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۶
پیام ژنرال جیمز جونز به کنفرانس واشنگتن:
متاسفم که نتوانستم در اندوه از دست دادن جانها در اشرف با شما باشم.
کسانی که این حمله را طراحی و به اجرا گذاشتند، باید بهخاطر اعمالشان پاسخگو باشند.
ما باید تلاشهای بینالمللی برای انجام هرکار ممکن را صورت بدهیم تا تکرارنشدن یک تراژدی مشابه کاملاً تضمین شود
بروس مکولم:
رئیس بنیاد «خانه آزادی» ۱۹۸۸ ـ ۱۹۹۳
من در رابطه با چند مورد بحث را شروع خواهم کرد. اولین موضوع کمپ اشرف است. شما ویدئوهایی را از وقایعی که در آنجا اتفاق افتاده است خواهید دید. سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و حتی یک هیأت پارلمانی از عراق خواستار بازدید از کمپ اشرف شدهاند اما هنوز به آنها اجازه ورود به کمپ داده نشده است.
سازمان خبرنگاران بدون مرز گزارش داده است که خبرنگاران مستقل اجازه ورود به کمپ اشرف را ندارند و من فکر میکنم وقت آن رسیده است که ما فشار آوریم تا روند تحقیقات مستقل آغاز شود.
دومین موضوع گزارش وزارت دفاع آمریکا است. به نظر من باید فشار آورد تا این گزارش بهصورت کامل در دسترس عموم باشد.
و نکته آخر اینکه اگر سازمان مجاهدین از لیست آمریکا خارج میشد هیچیک از این وقایع صورت نمیگرفت.
این لیستگذاری در واقع جان همه ساکنان کمپ اشرف را به خطر انداخته است. سیستم بوروکراسی ما دائم اتلاف وقت میکند درصورتیکه این وضعیت جان انسانها را به خطر میاندازد.
اکنون میکروفون را به رئیس این جلسه، سفیر میچل ریس واگذار میکنم. او رئیس دانشگاه واشنگتن است و همچنین مدیر سیاستگذاری وزارت امور خارجه در دور وزارت کالین پاول بود. با تشکر.
میچل ریس:
مدیر سیاستگذاری وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵
از شما متشکرم بروس.
من وظیفه ریاست در این جلسه را برعهدهدارم که توسط جامعه ایرانیان مقیم آمریکا در شمال کالیفرنیا برگزار میشود. اجازه بدهید که سلام ویژهای به ساکنان کمپ اشرف بفرستیم که امروز شاهد جلسه ما هستند. سلام اشرف.
قبل از آغاز جلسه، اجازه بدهید از سخنرانان، حضار و مهمانان که با ما اینجا در واشنگتن هستند و همچنین کسانی که در هر نقطهای از دنیا شاهد این جلسه هستند بخواهم که لطفاًبهپاخیزید تا بهخاطره مردان و زنان شجاعی که جان خود را در جریان وقایع ناگواری که هفته گذشته در اشرف بهدست ارتش عراق بهوقوع پیوست از دست دادند ادای احترام کنیم.
طبق سنتی هم که داریم از شما میخواهم که یک دقیقه ممتد برای آنها کف بزنیم.
بسیار متشکرم.
موضوع بحث سمپوزیوم امروز موج دموکراسی در خاورمیانه است. اما مطمئنم که سخنرانان برجسته این جلسه نکات بسیاری را در رابطه با لغو نامگذاری مجاهدین مطرح خواهند کرد. همچنین در رابطه با قولی که آمریکا در رابطه با حفاظت از ساکنان کمپ اشرف داد، بیعملی دولت اوباما تا این لحظه، دولت عراق و جامعه بینالمللی، و تهدید مستمر رژیم ایران برای زنان و مردانی که در سراسر جهان خواستار آزادی و دموکراسی هستند.
ما امروز بسیار مفتخر هستیم که شخصیتهای فوقالعاده و صاحبنظرانی را از هر دو حزب در اینجا در کنار خود داریم. سخنرانان این جلسه جمعاً بیش از ۲۰۰سال تجربه کاری در دولت آمریکا دارند.
ژنرال ریچارد مایرز
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵
از همه شما متشکرم و با سلام به همکاران برجستهام در اینجا و دوستانمان در کمپ اشرف. اول از همه تسلیت. آنچه ما در این فیلم دیدیم و آنچه میدانیم اتفاق افتاده است یک تراژدی وحشتناک است.
من در حالی که فیلم را میدیدم دو نکته... من قبلاً آن را دیدهام. برای من فرستاده شده بود. من آن را قبلاً دیدم ولی الآن در صفحه بزرگتر بود و چیزهایی برجسته شد، اینکه ساکنان اشرف غیرمسلح هستند و کسانی که به آنها شلیک میکردند هدف گیری میکردند. این یک شلیک هدفدار بود. این شلیک هوایی برای تأثیر گذاری روی رفتار نبود. این انتخاب اهداف و شلیک به آنها بود.
نکته دیگری که تکانم داد تعداد زنانی بود که در بیمارستان بودند. و میدانم بسیاری از مدعوین در اینجا را نیز تکان داد. یک تراژدی وحشتناک. شجاعت آنهایی که فیلم میگرفتند و مادر یکی از زنان جوانی که فیلم میگرفت امروز اینجا با ماست. متأسفانه او بهخاطر کارش جان سپرد.
ولی افراد کمپ چه شجاعتی از خود نشان دادند. بنابراین تسلیتهای من از طرف خانوادهام است و همه ما که فکر میکنم این تراژدی را میفهمیم.
باید تحقیقاتی صورت گیرد و افراد باید بهخاطر این تراژدی حساب پس بدهند. از لیست خارج کردن مجاهدین قطعاً کار درستی است و خیلی از زمان انجام آن گذشته است.
باید یک ساختار دائمی به وجود آید که اطمینان یابیم ساکنان کمپ اشرف حفاظت میشوند. اینکه بر اساس سازمان ملل یا هر پایه دیگری باشد به نظر من قاطعانه باید صورت گیرد.
خاورمیانه در حال تغییر است. فکر میکنم اینکه درآینده تغییر چه سمتی بگیرد نامعلوم است ولی در حال حاضر دستکم برای بسیاری در خاورمیانه این امید وجود دارد که از فقدان هیچ علامتی در مورد فراهم شدن فرصتها در قرن ۲۱ رها شوند. این اشعه امید وجود دارد.
رژیم ایران بهعنوان یک رژیم شکست خورده بیش از پیش با نوعی از حکومت که برای این قرن برای مردم موثر نیست منزوی میشود.
بهعنوان رئیس ستاد مشترک مشکل ما با رژیم ایران چندین موضوع بود که با آن برخورد کردیم.
اول، قبل از اینکه به عراق برویم، زمانی که به افغانستان میرفتیم، باید بهخاطر میآوردیم که رژیم ایران سلاحهای کشتار جمعی دارد و آن را گسترش میدهد. آنها از تروریسم حمایت میکنند و همواره تلاش میکنند همسایگانشان را تحت نفوذ قرار دهند.
نهایتاً وقتی ما به عراق رفتیم به یاد میآورم که شواهدی داشتیم از اینکه سلاحهایی از ایران به عراق فرستاده میشود تا نخست نیروهای آمریکایی را بکشد و بهطور خاص میخواهم درباره وسایل طراحی شدهیی صحبت کنم که روی برخی از زرهها تأثیر داشتند، زرههایی که ما روی خودروهایمان برای حفاظت در مقابل بمبهای کنار جادهیی نصب کرده بودیم. ما باید سلاحهایمان را تغییر میدادیم.
جدیترین مشکل با رژیم ایران برای من مشکل گسترش اتمی بود.
اوایل این قرن ۲۱ آمریکا تقریباً تنها صدا در مورد خطر یک ایران مسلح هستهیی بود.
حالا این (شرایط) عوض شده است و ما بسیاری از قطعنامههای سازمان ملل و سایر چیزها را داریم که سعی میکند شتاب آنها برای (دستیابی به) سلاحهای هستهیی را مهار کند.
این به سمت مثبت عوض شده است. تحریمها دارند اثر میکنند.
وقتی شما سعی میکنید چنین رفتاری را عوض کنید ترجیح میدهید از دیپلوماسی استفاده کنید ولی هرگز نباید زور را از روی میز بردارید. باید بخشی از معادله باشد. باید بخشی از مذاکره باشد.
برگردیم آنجایی که بودیم. کارهای زیادی هست. من فکر میکنم این سازمان و توجه شما به موضوعاتی که در کمپ اشرف اخیراً اتفاق افتاده، بزرگتر از اینهاست.
توجه را به کل موضوع ایران معطوف خواهد کرد، تلاشهای رژیم ایران برای نفوذ در وقایع سوریه و افغانستان و عراق و در غزه و البته در لبنان.
یعنی این یک موضوع واقعی است. در حالی که ما روی کمپ اشرف متمرکز هستیم و در حالی که تسلیتهایمان را به آنهایی که عزیزانشان را از دست دادهاند میگوییم این هم موضوع بزرگتری است و من از شما که اجازه دادید امروز اینجا باشم متشکرم.
ژنرال وسلی کلارک،
فرمانده ناتو در اروپا ۱۹۹۷– ۲۰۰۰
از شما بهخاطر این معرفی گرم متشکرم. فیلمی که پخش شد بسیار تکاندهنده و منقلب کننده و فجیع بود. اجازه بدهید مراتب همدردی خودم را به ساکنان کمپ اشرف که شاهد این جلسه هستند و به خویشاوندان آنها که در میان حضار جلسه نشستهاند، ابراز کنم.
و همچنین ابراز همدردی میکنم با کسانی که صدمه و خسارت دیدهاند و افرادی که بار تلاش برای ایجاد تغییر در کشور خود را متحمل شدهاند.
به نظر من تمام مردم آمریکا شجاعت و فداکاری که شما در آنجا نشان دادهاید را تحسین میکنند و با شما احساس همدردی دارند. متشکرم.
ما در مقطع تاریخی هستیم که یک خاورمیانه مدرن و آزاد در حال ظهور از یک دریچه حساس است. آن را دریچه حساس میخوانم چون منبع اصلی تهدید و تنش در منطقه رژیم ایران است.
این رژیم، سلطهجو و توسعهطلب است و از طریق نیروهای مزدور خود عمل میکند. رژیم ایران مبلغ بحران و خونریزی است. رژیمی بیرحم و حامی تروریسم.
همه رؤسای جمهور اخیر آمریکا تاکید کردهاند که به رژیم ایران اجازه داشتن سلاح اتمی داده نخواهد شد. برخی به وجود گزینه نظامی نظر انداختهاند و برخی هم میگویند این گزینه مطلوبی نیست.
در عین حال رهبران رژیم ایران نباید هیچگاه بپندارند که این گزینه در واشنگتن اصلاً بر روی میز نیست.
آنچه در لیبی در حال وقوع است تنها یک پیش نمایش بسیار اندک است.
لیبی در جنگ غلتیده است. ما هم در آمریکا از طریق ناتو در آن جنگ نقش داریم و امیدوارم معمر قذافی هیچگونه توهم و شکی نسبت به پایان کار نداشته باشد. او از صحنه حذف خواهد شد.
در سوریه سرکوب فعالی در جریان است. یمن در آشفتگی و غوغا است. پس از این همه به ایران میرسیم، کشوری است که همه در راستای آن فعالیت میکنند و به آن امید بستهاند.
یک جنبش مقاومت ایرانی وجود دارد. و ما آن را میشناسیم.
ما همچنین میدانیم افراد شجاعی وجود دارند که آماده فدای جان خود هستند و برخی از آنها هم جان خود را از دست دادهاند. افراد شجاعی در اشرف هستند که دائم تلاش و فعالیت میکنند و در جستجوی جامعه مدرن و آزادی در ایران هستند که مردم در آن بتوانند به خوبی زندگی کنند، عقاید خود را ابراز نمایند و از همان حقوق و فرصتهایی برخوردار شوند که در سایر نقاط دنیا وجود دارد.
در حال حاضر همه مردم ایران از دستیابی به این حقوق محروم شدهاند. وقتی من به آنچه که هفته گذشته در کمپ اشرف گذشت فکر میکنم آن را مطلقاً مایه تنفر و غیرقابل توجیه مییابم.
ما به ساکنان اشرف قول دادیم که آنها افراد حفاظتشده خواهند بود. این وعده ایالات متحده آمریکا بود. این بسیار مهم است و وقت محترم شمردن آن فرارسیده است. این مسأله به وجهه و اعتبار آمریکا ربط دارد.
اما مهمتر از همه این است که بپرسیم که چگونه ما میتوانیم به مردم ایران کمک کنیم که به یک دولت آزادی برسند اگر ما نتوانیم به ساکنان اشرف کمک کنیم آن هم وقتی تنها خواسته ساکنان اشرف برخورداری از حفاظت و زیستن در صلح است. قطعاً ایالات متحده میتواند این خواسته را برآورده کند و ما باید این کار را انجام دهیم.
فکر میکنم باید نسبت به بهار جهان عرب خوشبین بود. و دلیل امید داشتن به ایران نیز وجود دارد. اما کسانی که سنگینترین حجم این مبارزه را متحمل شدهاند به ما نظر افکندهاند تا از آنها حمایت معنوی کنیم، آنها را تشویق کنیم و سیاستهای منطقی پیش بگیریم. قطعاً ما در آمریکا میتوانیم این کار را انجام دهیم و باید هم اینطور شود. متشکرم.
دنیس بلر
مدیر اطلاعات ملی آمریکا ۲۰۰۹ ـ ۲۰۱۰
وقایعی که ما چند دقیقه پیش در فیلم ویدئو دیدیم مسلماً تکاندهنده و شجاعتی که شاهدش بودیم تحسینبرانگیز بود.
ایالات متحده رویکردهای مختلفی در قبال رژیم ایران را در سالهای اخیر آزمایش کرده که تازهترین آن پیشنهاد مذاکره است درباره اختلافات فیمابین بهمنظور رسیدن به تفاهمی که متقابلاًًًًً برای هر دو طرف رضایتبخش باشد، اما رژیم ایران قاطعانه تمام این رویکردها را رد کرده و یک رشته سیاستهای ضدآمریکایی را به اجرا گذارده است.
رژیم ایران همچنین کمک و تجهیزات به گروههایی در عراق و افغانستان که سربازان و تفنگداران آمریکایی را میکشند، ارسال میکند. من براین باورم و این بیشتر یک احساس است تا یک تحلیل دقیق، که رژیم ایران ممکن است آمریکا را به جایی سوق دهد که ناگزیر از اقدام شود. آمریکا به سادگی به خشم نمیآید، اما صبر آن هم نامحدود نیست.
قیامی که چند هفته پیش در سراسر خاورمیانه آغاز شد، رژیم ایران را ابتدا غافلگیر و شوکه کرد. اما همین که تشخیص دادند میتوانند نا آرامی و شورشی را که قیام مزبور درکشور خودشان باعث شده، کنترل کنند، بلافاصله به برنامه تهاجمی قبلی خود بازگشتند به بهرهبرداری از فرصتهای تازه یافته بهخصوص درکشورهایی مانند بحرین و یمن پرداختند.
گرچه ایران روابطش با عراق و ترکیه را بهبود بخشیده و پیوندهایش با سوریه را محکمتر ساخته، لیکن این سه کشور متحدان بلندمدت رژیم ایران به حساب نمیآیند و حتی مشتری آن نیستند و در وضعیتهای معین و متعددی ممکن است به سرعت علیه رژیم ایران برگردند.
مخالفتی که پیرامون انتخابات ژوئن۲۰۰۹ برخاست، بازتاب یک نارضایتی عمیق در بسیاری از ایرانیان از رژیم فعلی بود. هم خود رژیم را غافلگیر کرد و هم در واقع بسیاری از اعضای اپوزیسیون را که تصور نمیکردند وضعیت به این سرعت به آن سمت برود.
من هم مانند بسیاری از کسانی که در این سالن هستند هیچ چیز برایم بهتر از دیدن پایان رژیم احمدینژاد نیست.
بسیار متشکرم.
مایکل موکیزی
وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ – ۲۰۰۹
متشکرم میچل. از سازماندهندگان این سمپوزیوم و جامعه ایرانیان مقیم آمریکا که هیچگاه ازتلاش دست بر نمیدارند، متشکرم.
قبل از اینکه سخنان خودم را شروع کنم میخواهم نامهیی از ژنرال جیمز جونز، از تفنگداران دریایی و مشاور قبلی امنیت ملی پرزیدنت اوباما که میخواست امروز صبح اینجا باشد ولی نتوانست و نامهاش را برایمان فرستاد، بخوانم.
{متن نامه ژنرال جیمر جونز}
خانمها، آقایان،
من عمیقاً متاسفم که نتوانستم امروز با شما در اندوه از دست دادن جانها در اشرف دراثر حمله دیگری توسط نیروهای عراقی علیه شهروندان غیرنظامی همراه باشم.
این حمله نباید اتفاق میافتاد. مسلماً هرگز نباید دوباره اتفاق بیفتد.
من میخواهم تسلیتهایم را به آنهایی که اعضای خانواده و دوستانشان را در حمله نیروهای عراقی از دست دادند، ابراز دارم. من به وزیر کلینتون در ابراز محکومیت و درخواست تحقیقات کامل در مورد شرایطی که منجر به این اتفاق تراژدیک شد، میپیوندم. من همچنین امیدوارم که سازمان ملل متحد در مورد وقایع هفته گذشته تحقیق کند.
آگاهی فزاینده در مورد مسأله حفاظت ساکنان کمپ اشرف و فراخوان برای «لغو نامگذاری» سازمان مجاهدین اکنون به نقطهیی رسیده است که باید تغییر ضروری در سیاست ملی ما را امکانپذیر کند.
کسانی که این حمله را طراحی و به اجرا گذاشتند، باید بهخاطر اعمالشان پاسخگو باشند و ما باید به تلاشهای بینالمللی برای انجام هر آنچه ممکن است دست بزنیم تا تکرارنشدن یک تراژدی مشابه تضمین شود.
جمیز جونز
ژنرال تفنگدار آمریکا
ادامه صحبت مایکل موکیزی
این کنفرانس، این سمپوزیوم یکی از مجموعه کنفرانسهایی است که هدف و مضمون فوقالعاده مهمی دارد که چیزی کمتر از آزاد کردن مردم ایران نیست و خاتمه دادن به رژیمی که امروز بزرگترین تهدید صلح جهانی است، رژیم ایران که تروریست صادر میکند و میخواهد بر همه خاورمیانه و جهان تسلط داشته باشد و تهدید به استفاده از سلاح اتمی میکند.
امروز ما در تلاش برای رسیدن به این هدف با حوادثی که حالا در اشرف اتفاق میافتد درگیر شدهایم. دولت عراق ظاهراً به نیابت از رژیم ایران تهاجم کرد و همانطور که شنیدید بیش از ۳۰تن کشته شدند و کمپ اشغال شده و بخشهایی از آن که بهعنوان مزار مورد استفاده قرار گرفته بود جدا شده و مراقبتهای پزشکی از مجروحان دریغ میشود.
در سال ۲۰۰۳ وقتی آمریکا به عراق حمله کرد یک ژنرال نیروهای مسلح ایالات متحده بهعنوان معاون فرماندهی نیروهای ائتلاف تضمین کتبی به ساکنان کمپ اشرف داد که بهعنوان افراد حفاظتشده تحت کنوانسیون چهارم ژنو شناخته میشوند و این موقعیت ادامه خواهد یافت.
از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ این تضمین بهطور... اجرا میشد. ژنرال دیوید پترائوس وقتی در سال ۲۰۰۹ کنترل را به نیروهای عراقی تحویل میداد گفت که از نیروهای عراقی تضمینهایی دریافت کرده است که بدون آن کنترل بر (کمپ اشرف) را رها نمیکرد و تضمین این بود که همان موقعیت (حفاظت شده) ادامه خواهد داشت.
اکنون ثابت شده آن تضمین بیارزش بوده است. آنچه در اشرف دارد اتفاق میافتد یک تراژدی حقوقبشری و یک خجالت سیاسی برای آمریکاست، زیرا پس از آن اتفاق افتاد که نیروهای آمریکایی عقب کشیدند و در حالی اتفاق افتاد که وزیر دفاع ایالات متحده در حال بازدید از عراق بود.
سازمانهای حقوقبشری و ایالات متحده باید به کمپ اشرف دسترسی داشته باشند و گزارشی از آنچه اتفاق افتاده و چرا اتفاق افتاده باید علناً منتشر شود.
اشتباه نکنید. آنچه که این رخداد را ممکن ساخته، آنچه که اجازه دادهاین اتفاق بیفتد و اینکه آیاباز هم اجازه خواهد داد که اتفاق بیفتد، عبارت است از ادامه دادن به نامگذاری مجاهدین در لیست وزارتخارجه است.
این لیستگذاری در سالهای ۱۹۹۰ شروع شد و مجاهدین، بهخاطر نشاندادن یک ژست به رژیم ایران به خیال اینکه در مذاکره را باز کند، در لیست گذاشته شدند.
این فایدهیی نداشت. اینطور نیست؟ تحت دولتی که من در آن خدمت کردم متأسفم که بگویم مجاهدین کماکان در لیست ماندند از ترس اینکه اگر از لیست برداشته شوند رژیم ایران کار وحشتناکی نظیر فرستادن بمبهای کنارجادهیی به عراق برای کشتن نیروهای آمریکایی میکند، که البته در هر صورت این کار را کرد.
مجاهدین بر طبق قانون درخواست کردند که از لیست خارج شوند و دادگاه آمریکا به وزارتخارجه گفته است، این تصمیمی است که حالا در دست وزیر کلینتون است که وزارتخارجه حق مجاهدین را برای یک دادرسی عادلانه نقض کرده و باید این نامگذاری را مورد تجدید نظر قرار دهد.
صدور این حکم در تابستان گذشته بود و از آن زمان وزارتخارجه در این زمینه بیکار نشسته و وقتکشی میکند.
آنچه که دولت عراق را قادر کرده که به نیابت از طرف رژیم ایران دست به این کارها بزند و آنچه خود رژیم ایران را قادر به آن کرده، ادامه همین نامگذاری است.
این نامگذاری یک پوشش حقوقی برای رفتار وحشتناکی ارائه میکند که شما در نوار ویدئویی دیدید و دست و پای تنها گروه اپوزیسیون ایرانی را به زنجیر کشیده است که متعهد به یک ایران دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین از دولت و یک ایران غیراتمی است و حقوق همگان از جمله زنان را بهرسمیت میشناسد. این نامگذاری باید لغو شود. ما در این برهه یک سالگرد تاسفبار دیگر هم داریم. این روزی است که پرزیدنت آبراهام لینکلن در سال ۱۸۶۵ به قتل رسید، ولی آنچه او برای آن ایستاد جاودان ماند.
آنچه که ساکنان اشرف برای آن میایستند نیز جاودان باقی میماند و بستگی به ما دارد که اطمینان یابیم اینطور خواهد شد. یکی از راههایی که به ما بستگی دارد این است که اطمینان یابیم فشار و تبلیغ تا زمانی که وزارتخارجه مان کاری را که باید مدتها پیش میکرد، انجام دهد و مجاهدین را از لیستی که هرگز نباید در آن گنجانده میشد بردارد، و این راه را ادامه دهیم.
بسیار متشکرم.
پورتر گاس
نخستین رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا ۲۰۰۳- ۲۰۰۶
از شما بسیار متشکرم
من هم در غم شما و از دست دادن عزیزانتان در جمعه گذشته خود را سهیم میدانم. کار زیادی از دستم بر نمیآید که انجام دهم اما این قول را به شما میدهم که جواب سؤالهایی که باید پرسیده شوند را بگویم و اینکه آیا میتوانیم آن را بهزودی درست کنیم. کارهای مشخصی باید انجام شوند. سؤال این است که چه کسی این کارها را انجام میدهد و چه انرژیهایی در این رابطه صرف خواهد شد تا این کار به ثمر بشیند. مطمئناً خارج کردن نام مجاهدین از لیست بسیار تعیین کننده است و فکر نکنم که هیچ کس در این رابطه مخالفتی داشته باشد.
موضوعی که ابتدا میخواستیم در مورد آن صحبت کنیم یعنی موانع بر سر راه دموکراسی این را نشان میدهد که اگر شما دموکراسی نداشته باشید چه اتفاقاتی امکان دارد بیفتند مانند چیزهایی که در اشرف اتفاق افتاد.
اولین مانع خیلی روشن است رژیم کنونی در تهران میباشد.
وقتی به سوءاستفادهاین رژیم از قدرت نگاه میکنم بهرغم اینکه رژیم سعی در پنهان کردن نیات خود دارد اما سوءاستفاده از قدرت در رابطه با آزادیهای مردم و رفتار با مردم برای همه واضح است. من بسیار با این راهحل سوم که توسط این گروه پیشنهاد شده موافقم. شما دارید برای خودتان دست میزنید این را میدانید. اپوزیسیون و مقاومت را تقویت کردن البته شیوه درستی است.
فکر کنم همه با این موافق باشند که رژیم تهران تنها بهدنبال مسأله سازی در منطقه است. آنها مسأله سازهای نابغهای هستند. آنها رژیمهای ضعیف را بیثبات میکنند. کشورهای دیگری را در این رابطه میتوان نام برد، لبنان و سوریه که البته یادآور حزبالله و سپاه پاسداران و عراق است.
مسائلی که روز جمعه در کمپ اشرف انجام گرفتند بسیار تراژیک و خارقالعاده و قابلتوجه بود. تا بحال چه اتفاقی افتاده است؟ ما شاهد این بودیم که سازمانهای متعددی مانند سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و اتحادیه اعراب آن را محکوم و نگرانی خود را ابراز کردهاند. انگلستان گفته است که مایه نگرانی ماست و وزارتخارجه گفته است نگرانند. اما سؤال این است که چکار میکنند؟ چگونه باید با این مسأله برخورد کرد و کسی را به داخل فرستاد تا مسأله را حل کند.
و امیدوارم که این کف زدنها را کسانی که زخمی هستند و آسیب دیدهاند درک کنند که ما موقعیتشان را میدانیم و همچنین میدانیم که به کمک ما احتیاج دارند.
آخرین موردی که میخواستم در مورد آن صحبت کنم این است که تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده است که در هر زمانی که صحبت میکنید شنوندگان شما همیشه بیشتر از حضار در سالن سخنرانی هستند. من فکر کنم مردم سراسر جهان گوش میدهند. این یک کنفرانس بسیار مهمی است. مسائل مهمی اینجا دارد اتفاق میافتد. پیام مهمی در مورد یک اتفاق بسیار مهم. مسألهای که در روز در جمعه کمپ اتفاق افتاد واقعاً یک تراژدی بود. همچنین مسأله اتمی و ثبات و دموکراسی نه فقط در خاورمیانه بلکه سراسر جهان.
من بهیاد دارم وقتی که بند ۷ طرح ۱۰مادهیی خانم رجوی را میخواندم، یا طرح ۱۰ مادهیی مریم را میخواندم یکی از آنها نوشته بود جداسازی دین از دولت. آخرین خبری که من دارم این است که این حرف در ایران حکم اعدام دارد. من میخواهم همه این را بدانند که من از شجاعت و مقاومت اپوزیسیون قدردانی میکنم. این کار درستی است که شما میکنید و شما دوستان زیادی دارید.
خداشما را برکت بدهد. متشکرم.
دینا پرینو
سخنگوی کاخ سفید ـ ۲۰۰۷ ـ ۲۰۰۹
بسیار متشکرم. از اینکه میتوانم در میان شما باشم، خوشحالم. میخواهم از همه شما بهخاطر اینکه من را امروز اینجا دعوت کردید تشکر کنم.
ویدئویی که در اول برنامه نشان داده شد بیانگر این است که ما قطعاً بحثهای سیاسی مسخرهای را در واشنگتن دی.سی دنبال میکنیم.
من هم مایلم تسلیتهایم را به همه افراد در اینجا بگویم چون از این نقطه میتوانم تأثیری را که روی همه گذاشت ببینم. بهخصوص آنهایی از شما که ممکن است زمانی در کمپ اشرف زندگی کرده باشید و باز بهخصوص آنهایی که در آنجا عزیزانی دارند و به خانمی که امروز پیشتر او را دیدم و در ویدئو دیدیم که دخترش را از دست داد عمیقترین تسلیتهایم را بگویم. من بهعنوان یک مادر میگویم که شما پریشان هستید و ما همه در آن سهیم هستیم.
من یک تجریه فوقالعاده در زندگیم داشتم و اینکه از من خواسته شد سخنگوی پرزیدنت بوش باشم.
من تنها دومین زنی بودم که این شغل را داشته است. اولین زن دیدی مایرز بود. او سخنگوی مطبوعاتی پرزیدنت کلینتون بود، بهعنوان اولین سخنگوی زن کاخ سفید.
من وقتی کاخ سفید را ترک کردم به خودم قول دادم که فعال باقی بمانم، نه فقط اینجا در آمریکا و در رابطه با محافل سیاسی در واشنگتن دی. سی.
من امروز زن جوانی را دیدم که برادرش در کمپ اشرف است. او آنجاست. اولین خاطره او اعدام پدر و مادرش بود.
بزرگترین مشکل من هر روز این است که با توجه به فرصتهای بزرگ متفاوتی که در روز دارم چه بپوشم. بزرگترین مشکل او این است که بفهمد چطور برادرش را نجات دهد. آمدن به جلسهیی شبیه به این، برای من تفاوت این دو هدف را بارز میکند.
تا زمانی که همه جای جهان در نفرت و استبداد و ایدئولوژیهایی که قتل و قدرت تخریبی را ترویج میکنند غوطه میخورند و از محکمترین مرزها عبور میکنند و تهدید مرگباری را برجسته میکنند، ما با حوادثی پیش میرویم و عقل سلیم به یک نتیجه میرسد که بقای آزادی در سرزمین ما بهطور فزایندهای به موفقیت آزادی در سایر سرزمینها بستگی دارد.
بهترین امید برای صلح در جهان گسترش آزادی در همه جهان است.
همینطور میخواهم بگویم که آینده جهان و امید جهان به زنان بر میگردد.
شما ماجرای جالبی برای گفتن دارید. شما ماها را دارید که بهطور دو حزبی متحد هستیم تا به شما کمک کنیم و آن را بازگو میکنید. من از اندوهگین بودن شما بسیار متأسفم. من در ناراحتی شما و خشم شما شریکم ولی از روحیه شما قدرت میگیرم.
یکی از چیزهایی که میخواهم بگویم این است که بهعنوان سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید نوعی کارشناسی ارتباطی فراگرفتهام که قدرت حرفهای شما واقعاً تاثیرگذار است.
آنچه شما میگویید پیامی میفرستد. همینطور آن چیزی که نمیگویید پیامی دارد. اگر وزارتخارجه ما و کاخ سفید ما کماکان ساکت باشند، پیاماشتباهی برای این موضوع دو حزبی ما میفرستد، موضعی که فکر میکنم همه ما به آن ایمان داریم.
من تحسینهایم را به زنان کمپ اشرف میفرستم و به مردانی که تمامی ما را در نقشهایی که برعهدهداریم دوست دارند. متشکرم.
سناتور اون بای
عضو سنای آمریکا ۱۹۹۸-۲۰۱۱
خیلی متشکرم آقای سفیر برای معرفی بسیار پر مهر و لطفتان. میخواهم از همه شما در جمعیت حاضر بهخاطر خوشآمدگویی گرمتان تشکر کنم. در طول خدمتم من این افتخار را داشتهام که با تعدادی از شما که در جمعیت هستید برای پیشبرد هدفی که امروز به خاطرش جمع شدهایم که لغو نامگذاری از سازمان مجاهدین خلق است، کار کنم و کسانی را که خواهان تغییر و دموکراسی در کشور ایران هستند، تشویق کنم.
من این افتخار را داشتهام که در این رابطه با شما کار کنم نه فقط بهخاطر اینکه احساس میکنم این برای مردم ایران درست است بلکه بهخاطر اینکه احساس میکنم مصالح عالیه مردم ایالات متحده آمریکا را نیز در برمیگیرد. افتخار من است که امروز بخشی از این پنل برجسته باشم.
بیاختیار یاد صحبتهای رئیسجمهور کندی میافتم که یکبار به برندگان جایزه نوبل که برای شام دعوت کرده بود، گفت: این یکی از با استعدادترین گروههایی است که برای صرف شام در کاخ سفید جمع شده است، از زمانی که تامس جفرسون خودش به تنهایی در اینجا شام صرف کرد.
ما بهاندازهیی که دوست داریم، زمان نداریم. بیشتر حرفهایی که من به آن اعتقاد دارم پیشتر از من گفته شده است ولی اجازه بدهید با خطاب قراردادن آنهایی که در اشرف هستند و دارند امروز ما را تماشا میکنند و خطاب به همه شما درباره این ویدئوی بسیار تکاندهنده که در ابتدای این جلسه پخش شد، شروع کنم. من این گروه را تشویق میکنم که این ویدئو را هرچه گستردهتر پخش کنند. تا جایی که من هموطنان خودم را درک میکنم، معتقدم این تصاویر قویتر از هر کلام و صحبتی است. میشود گفت به احساس اخلاقی مردم آمریکا برمیخورد و هدفی که ما بهخاطرش امروز جمع شدهایم را پیش میبرد.
هیچ جامعهای، هیچ مذهبی، هیچ ملیتی بر روی کره زمین نیست که از چنین خشونتی، چنین کشتار غیرعقلانی انسانهای بیسلاح، و کشتار زنان که ما در این ویدئو شاهدش بودیم دفاع کند. این عمل تمامی معیارهای رفتار انسانی را که من از آن مطلع هستم، نقض میکند و من اطمینان دارم که مردم آمریکا آنگاه که نسبت به حوادث هولناک جمعه گذشته مطلع شوند به طرف شما خواهند آمد.
اینکه چنین عملی توسط رژیمی انجام شده است که اکنون از حمایت مالی قابلتوجه مردم آمریکا و از حمایت نظامی حداقل بخشی از نیروهای مسلح آمریکا برخوردار است، مردم آمریکا را بیش از پیش به طرف ما خواهد آورد. این به سادگی غیرقابلقبول است رژیمی که متحد ماست دست به چنین جنایاتی علیه بشریت که ما در این ویدئو دیدیم، بزند. من به شما میگویم مردم آمریکا در کنار شما ایستادهاند.
رژیم ایران به حوادثی که خاورمیانه را دربرگرفته است بهعنوان یک دوران تغییر و تحول فرصت طلبانه نگاه میکند و آنها جری شدهاند.
آنها دنبال این هستند که از نفوذ خود در عراق برای تغییر مسیر آن ملت استفاده بکنند و شکی نیست که دست آنها در پشت این جنایاتی بود که در کمپ اشرف اتفاق افتاد.
فکر میکنم باید با این درک روشن شروع کنیم که دیگر نمیتوانیم خودمان را گول بزنیم که سیاست مماشات با این رژیم در ایران موفق خواهد بود. به سادگی باید گفت که کار نمیکند. این رژیم تنها به قدرت احترام میگذارد. فقط به فشار احترام میگذارد، یا استفاده از زور یا تهدید معتبر استفاده از زور.
مهم است که ما با رژیم ایران بهصورتیکه هست برخورد کنیم و نه بهصورتیکه دوست داریم باشد یا بهصورتیکه ممکن است بشود. این یعنی چی؟ یعنی کاری را ادامه بدهیم که کمک به نیروهای مخالف هم در اشرف و هم در داخل ایران باشد. یعنی قاطع بودن در برخورد با رژیمهایی مانند بغداد در عراق که باید به سادگی انتخاب کنند. یا میتوانند با ما کار کنند و از پشتیبانی آمریکا بهرهمند باشند یا میتوانند تلاش کنند که با رژیم ایران کنار بیایند ولی نمیتوانند هردو کار را باهم بکنند.
این حمله ضدانسانی علیه اشرف باید موجب شود که ما به روشنی به رژیم مالکی بگوییم چنین چیزی غیرقابل تحمل است و اگر ادامه پیدا کند منجر به قطع روابط با ایالات متحده آمریکا خواهد شد.
اجازه بدهید چنین خاتمه بدهم درحالیکه که به رخدادهای سراسر منطقه نگاه میکنم ساده خواهد بود که بدگمان و بدبین بشوم. شما به وحشیگری در خیابانهای تهران، به تقلب در انتخابات، به وحشیگری در اشرف، به ترور در لبنان در سالهای پیش نگاه میکنید. پلیدی در این جهان وجود دارد و مهم است که آن را تشخیص بدهیم. همزمان میخواهم یک نکته خوشبینانه به شما بگویم. من معتقدم وقتی برای آرمانی که امروز بهخاطرش اینجا جمع شدهایم، میایستیم ما خودمان و ایالات متحده آمریکا را در طرف درست تاریخ بشریت و طرف درست طبیعت بشری قرار دادهایم.
ما در طرف درست تاریخ بشریت هستیم زیرا آرمانی که ما برایش امروز ایستادهایم از تپههای آتن باستان تا میدانهای رانمید تا اینجا در کشور خودمان در میدانهای لگزینگتون و کنکورد، آرمان آزادی یک نیروی قدرتمندی برای تغییر در سرتاسر تاریخ بشریت بوده است. آزادی انتخاب رهبران خودتان، آزادی بیان کردن خودتان آن طور که مناسب میدانید، آزادی پرستیدن خدا آن طور که مناسب میدانید، آزادی برخورداری از دستآوردهای کار و زحمت خودتان، این نیرویی قدرتمندتر از هر مستبد و هر دیکتاتوری بوده است.
بهرغم پلیدی و سرکوب که ما مشاهده کردیم، معتقدم در درازمدت دانش قدرتمندتر از جهل است، حقیقت قدرتمندتر از دروغ است، عشق شرافتمندانهتر از تنفر است. چنین ارزشهایی است که نهایتاً مردم ایران را به آزادیشان خواهد رساند و جهانی بهتر برای آنها و ما به ارمغان خواهد آورد و من افتخار میکنم که امروز صدای خودم را به این آرمان اضافه کنم. خیلی ممنون.
سناتور بیل برادلی،
کاندیدای ریاستجمهوری ـ سال ۲۰۰۰
بسیار متشکرم
خوشوقتم که اینجا هستم. امروز وقتی به اینجا رسیدم انتظار دیدن فیلم نداشتم. واکنش من به این فیلم فکر میکنم شبیه بسیاری دیگر حضار در این سالن است که اکنون شاهدش بودم. خشونتی بیمعنی در برابر چشمانمان بود که اشکها را سرازیر میکرد.
مایلم به ساکنان کمپ اشرف بگویم که با شما هستم و بگویم که تروریستهای واقعی، آن بیگناهان کمپ اشرف نیستند، بلکه سربازان عراقی هستند که هامویها را میراندند و ماشه ها را میچکاندند، باید به دست عدالت سپرده شوند.
وقتی مسأله امنیت ما در جهان امروز مطرح میشود، میبینیم که در عصری مملو از تناقضات و دوگانگیها زندگی میکنیم، آن طورکه پیتر رامو نوشته است، سیاستهایی که قرار است به ما ایمنی بیشتری ببخشد، گاه برعکس جهان را خطرناکتر میکند. جنگ علیه تروریسم تنها تروریسم را حذف نمیکند، بلکه تروریستهای بیشتری تولید میکند.
اگر به این وقایع نگاه کنید، وقایع وحشتناکی که اشاره کردم و امروز در کمپ اشرف دیدیم، میتوان گفت که این رویداد به نوعی حاصل سیاست ده سال گذشته بوده است. اگر بپرسید چه کسی از سیاست آمریکا نفع برده و سود برنده اصلی سیاست آمریکا در ده سال گذشته چه کسی بوده، باید گفت رژیم ایران بوده، اما اگر عنصر نوآوری را در نظر بگیریم، فکر میکنم باید به یاد داشته باشیم که هنگامی که رژیم ایران، به جنبش دموکراسی حمله میکند، این میتواند به جای یک رویداد تراژیک، نیرویی تولید کند که اپوزیسیون را به خلاقیت بیشتر وادارد. در این زمینه که چگونه ارتباط برقرار و اطلاعرسانی کند، چگونه برنامهریزی کند، چگونه آموزش بدهد و چگونه عمل کند. بالاتر از هر چیز باید سیاستی باشد که که هدفش مردم ایران باشد.
در یک سخن حکیمانه قدیمی چینی آمده که میگوید: «کسی که شجاع است و دل به دریا زن، کشته خواهد شد، اما کسی که شجاع است و دل به دریا زن نیست، زنده خواهد ماند». از نگاه من آینده به کسانی تعلق دارد که درعین حال که توانا و مایل به توسل به قهر در لحظه ضروری و مناسب باشند، در عوض میخواهند زندگی کنند و هزاران راه وصل و ارتباط در جامعهیی مثل ایران بیابند که میتواند بستر لازم برای آن تغییر را مهیا کند. همین همبستگی با مردم ایران که به نظر من امروز شما در این مکان نشان میدهید و از آن صحبت میکنیم، قدرت واقعی تعیین کننده در وضعیت امروز ایران است.
بسیارمتشکرم
سرهنگ مارتین
فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف ـ ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۶
خانمها و آقایان، مهمانان والاقدر، من از همه شما تشکر میکنم.
من امروز غافلگیر شدم و نمیدانستم که دوستان من در اشرف این جلسه را تماشا خواهند کرد. پس اجازه بدهید به نوبه خود به آنها سلام کنم و امیدوارم از من بپذیرند.
من مقالهای را منتشر کردهام که اخیراً نوشتهام و نام آن «حبس شده در سیاست» است.
برخی اوقات از من سؤال میشود که چرا درگیر موضوع مجاهدین خلق هستم. در پاسخ همیشه برمیگردم به موضوع هدفی که جنگجویان برای آن مبارزه میکنند. خیلی اوقات از من سؤال میشود که ما بهخاطر چه هدفی میجنگیم؟ برای کشور؟ برای قانون اساسی؟
حال در پاسخ به آن من نگاهم به مبارزانی است که در این جلسه حضور دارند و از آنها میخواهم که لطفاً جوابم را تأیید کنند. وقتی ما در نبردی شرکت میکنیم، هدفمان خدمت به کشور، دفاع از قانون اساسی، گردهم آمدن زیر یک پرچم مشترک و جنگیدن برای حفاظت از افرادی است که هم دوش ما در چپ و راست ما مبارزه میکنند.
ژنرال کلارک فکر میکنم شما با این ارزیابی موافق باشید. ما در دفاع از همرزمانی که طرف چپ و راست ما ایستادهاند، میجنگیم.
من بهعنوان فرمانده پایگاه در اشرف با مجاهدین از نزدیک در ارتباط بودهام و قبل از آن هم در عملیات بازداشتی بودم و اگرچه یک افسر ضدتروریسم بودم اما بهخوبی مجاهدین را میشناختم و از فعالیت تحسین برانگیز و همکاریشان با ما آگاهی داشتم.
حال در کنار این توصیف که باید به همرزمان سمت چپ و راست خود وفادار ماند، تفکری که من در بسیاری موارد با مجاهدین در آن شریک بودم، وصف خدمت به کشور وجود دارد.
میراث ژنرال واشنگتن، آدامز و جفرسون برای ما قانون اساسی و منشور حقوق ایالات متحده است که با تمسک به آنان بتوانیم اشتباهات دولت را گوشزد کنیم.
ما حق اجتماعات و حق آزادی بیان را که امروز از آن برخورداریم و بهرهمند هستیم. ما پیروان بسیار بدی برای ژنرال واشنگتن و پدران بنیانگذار آمریکا خواهیم بود، اگر ما امروز قدم به پیش نگذاریم و نگوییم که اقدامی از اساس اشتباه در جریان است و قدمی برای اصلاح آن برنداریم.
وقتی من به اشرف پا گذاشتم ۳۵۰۰تن در آنجا مستقر بودند. آنچه دیدم یک مجموعه زیبا در قلب صحرای هموار بود. پارک، دریاچه و آب داشت. من هر وقت که با مجاهدین بودم آب آشامیدنی آنها را مینوشیدم چون آب بطری خیلی تمیز و سالم نبود. من همچنین بیمارستانی را دیدم که کارآیی بالایی داشت و همچنین تأسیسات ژنراتور در آنجا یافتم.
آنچه بیش از هرچیز برای من جلب توجه میکرد مسجد اشرف بود. زیرا اگرچه این مسجد مثل سایر مساجد شیعیان دارای مناره دوقلو بود اما در عین حال همه افراد آزاد بودند، وارد آن شوند. اهل سنت و شیعیان در کنار هم نماز میخواندند. آمریکاییها هم میتوانستند به آنجا وارد شوند. یعنی ساختمانی بود که همه ما میتوانستیم وارد آن شویم. این بیانگر یک جامعه مترقی بود.
اگر عراق بخواهد پیشرفت کند و کارهای عالی انجام بدهد باید اول نزد ساکنان اشرف برود و از آنها بیاموزد که چگونه میتوان در صحرا یک مجموعه زیبا ساخت.
تجربه من از آنجا این بود که ساکنان به خوبی غذا میخوردند و به خوبی لباس میپوشیدند و آزاد بودند که بیایند و هر وقت ما از مجموعه آنها بازدید میکردیم با ما حرف بزنند. ما حداقل یک بار در هفته و گاهی اوقات بیشتر از آنجا بازدید میکردیم.
برخی شبها من به یکی از نقاط نگهبانی آنها میرفتم و فقط مینشستم و درحالیکه از نوشیدن اشرف کولا لذت میبردم با ساکنان حرف میزدم.
یکی از بزرگترین مشکلاتی که من طی مدتی که در اشرف بودم به آن برمیخوردم، متأسفانه حضور افراد وزارت امور خارجه خودمان در آنجا بود. این چیز سری نیست و کاملاً شناخته شده است که وزارت امور خارجه بهترین افراد خود را به اشرف نمیفرستاد بلکه کارکنان رده دوم یا سوم را میفرستاد.
ما هنوز تا همین امروز هزینه این نوع رویکرد را میپردازیم. یکی از کارکنانی که مشخصاً ماموریتش معطوف به اشرف بود رویکرد بسیار خصومت آمیزی داشت. او رفتار تحقیرآمیزی از خود نشان میداد و گزارشهایی مینوشت که از اساس اشتباه در میآمد. و من بسیار آزرده خاطر شدم وقتی فهمیدم که او اطلاعات حساسی را از آنجا به مشاور امنیت ملی وقت عراق، ربیعی منتقل میکرد و ربیعی هم مستقیم به رژیم ایران میفرستاد.
من همچنین در جریان همکاریم با وزارت امور خارجه دریافتم که آنها روال تدقیق نداشتند و فقط از اطلاعات خام استفاده میکردند. وقتی من به آمریکا بازگشتم به ژنرال گاردنر تعهد شخصی دادم که اگرچه مجدداً به کار در پنتاگون موظف شده بودم اما به وزارتخارجه خواهم رفت و در این رابطه فعالیت خواهم کرد.
ژنرال گاردنر هنوز دوست من است. ما تا همین هفته پیش با هم در تماس بودیم. و بهعنوان همرزم همیشه در کنار هم خواهیم بود.
من به او تعهد دادم که در رابطه با این موضوع فعالیت خواهم کرد. وقتی به وزارت امور خارجه مراجعه کردم فهمیدم افرادی که روی پرونده اشرف کار میکنند ابداً هیچ آگاهی در مورد اشرف نداشتند. باید خودم به آنها عکسهای مختلف و تصاویر رهبری را نشان میدادم. یعنی در واقع باید یک آموزش بسیار ابتدایی در مورد اشرف به آنها میدادم.
ما همچنین به موضوعاتی از قبیل دعاوی در مورد کشتار کردها پرداختیم. من به آنها اسنادی را ارائه دادم حاوی گفتههای آقای هوشیار زیباری که مسئول بخش روابط بینالمللی حزب دموکرات کردستان بود و گفته بود که مجاهدین در این رابطه هیچ دخالتی نداشتهاند. وزارتخارجه بغداد نیز آن را تأیید کرد. او (هوشیار زیباری) مجدداً گفت که آنها دخالتی نداشتند.
اما گزارش بعدی از وزارتخارجه که منتشر شد باز ادعا کرد مجاهدین در این رابطه سهیم بودهاند. بنابراین کار کردن با افرادی که اصلاً با هم حرف نمیزدند و همه اطلاعات خود را بر اساس شایعه تنظیم میکردند بیاندازه برای من دردناک و ناراحت کننده بود. گزارشهای اطلاعاتی تنظیم میشد و آنها دائم به من میگفتند که ما مدارک محرمانه داریم. من به وزارت امور خارجه پیشنهاد کردم که پس اجازه بدهید با هم آنها را مرور کنیم. من خودم اجازه دیدن مدارک محرمانه را در سطح خیلی بالا دارم و میتوانم مطالب بسیار سری را رویت کنم. دیگر چه چیز بیش از این میخواهید؟ آنها گفتند نمیتوانیم به شما نشان بدهیم. گفتم پس چطور میخواهید آنها را تدقیق کنیم؟ بنابراین ما هیچ وقت نتوانستیم آن مدارک را ببینیم که صحت آنها را تأیید کنیم.
ما باید رابطه بیپردهیی با وزارتخارجه در این رابطه داشته باشیم. شما باید نشان بدهید که چه چیزی در دست دارید. اگر این کار را نکنید فرض ما این خواهد بود که شما اطلاعات خود را برپایه شایعات تنظیم کردهاید.
یکی از شایعات جدی که ما دریافت کردیم از همین مأمور وزارت امور خارجه بود که لحظاتی پیش به او اشاره کردم. او گفت آنها دارند عراقیها را عضوگیری میکنند و آموزش میدهند تا دست بهعملیات تروریستی بزنند.
وقتی به ما اسم ساختمان و مختصات آن را دادند، من به آن مجموعه در اشرف رفتم و کارگران عراقی را یافتیم که در طول هفته در آنجا میماندند چون اگر هر روز آنجا را ترک میکردند جوخههای مرگ آنها را شناسایی میکردند و میکشتند. این کارگران چک خود را آخر هفته به منزلشان میبردند و بعد دوباره برمیگشتند. آنها فقط کارگران محلی بودند. همین.
من دیدم که آنها دائم من را به جستجوی بهاصطلاح «آتش روباه» میفرستند و هر بار که من بهدنبال منبع میرفتم تا نور را پیدا کنم، به تاریکی برمیخوردم. من از این واهمه دارم که تمام گزارشهای وزارتخارجه بر این پایه باشد
بگذارید به شما همین الآن بگویم که نمیتوان به دولت مالکی اعتماد کرد. ما دائماًًًً بازداشتگاه مخفی در عراق کشف میکردیم از جمله در وزارت کشور. یک بار کاروان نظامی ما در یک ایست بازرسی عراقی مورد حمله قرار گرفت و من دیدم که مأمور پلیس سریع دوید و پنهان شد. آنجا بود که فرمانده ما فهمید در میان رگبار است و فوراً جنگ شروع شد.
اخیراً مالکی به تظاهرات شیعیان و سنیها در بغداد حمله کرد. سربازان او مجهز به اسلحه، چاقو، قمه و چماق بودند و به تظاهرکنندگان حمله میکردند.
به این دولت نباید اعتماد کرد که دست به کار صحیح بزند. از دولت مالکی توقع چیزی بهتر از این در رابطه با مجاهدین نمیتوانیم داشته باشیم. بنابراین من خطاب به هیلاری کلینتون میگویم که تعهدات و وعدههای مالکی را وقتی میگوید نگران نباشید ما کار صحیح را انجام میدهیم، اصلاً جدی نگیرید.
ما باید عمل کردن بر پایه شایعات را متوقف کنیم و دیگر با اتکا به شایعه دائم تکرار نکنیم که مجاهدین فلان کار را کرد.
وقتی حقایق روشن شود این شایعات فوراً محو میشود. مرا به یاد فیلم قدیمی جان وین بهنام «مردی که لیبرتی والانس را کشت» میاندازد که میگفت وقتی افسانه یک واقعیت میشود، افسانه را تبلیغ کن.
متأسفانه وزارت امور خارجه به استفاده از شایعات بهعنوان حقیقت ادامه میدهد و همان شایعات را منتشر میکند.
همانطور که در ابتدای صحبتم گفتم، اجداد ما ابزاری را برای ما به یادگار گذاشتهاند تا با توسل به آن ابزار عملکرد خودمان بهعنوان یک ملت را بسنجیم.
ما باید اکنون دست به کار شویم تا از ادامه چنین اشتباهی در تاریخ مان جلوگیری کنیم. ما در گذشته اشتباه کردهایم. برده داری، نحوه رفتار با سرخ پوستان و نحوه برخورد با ژاپنیهای آمریکایی همه اشتباه بودهاند.
حالا بگذارید این اشتباه را بهطور خاص قبل از اینکه در تاریخ ما تا ابد ثبت شود جبران کنیم. تا بهحال جان بسیاری از انسانهای خوب بهخاطر آن از دست رفته است. ما اکنون فرصتی داریم تا قدم به جلو بگذاریم و من از وزارت امور خارجه میخواهم که عمل درست اما سخت را به جای عمل غلط اما راحت انجام دهد.
از شما متشکرم خانمها و آقایان.
میچل ریس:
در طول چند ساعت گذشته ما به طیف وسیعی از نظرات برخی از برجستهترین دولتمردان کشورمان گوش کردیم. وظیفه من است که برخی از رئوس جلسه را بازگو کنم.
اولاً: بسیار ضروری است که درهای کمپ اشرف به روی مطبوعات بینالمللی باز شود و همچنین به روی اتحادیه اروپا، سازمانهای حقوقبشری، نمایندگان مجلس عراق و آن تعداد از نمایندگان مجلس آمریکا که مایلند به آنجا سفر کنند. نشر اطلاعات بهترین پادزهر برای مقابله با فساد و هرج و مرجی است که ما بهوضوح نمود آن را در ویدئوها دیدیم و همچنین بهترین حفاظ برای ساکنان کمپ اشرف است.
ثانیاً: ما باید قاطعانه درخواست کنیم که یافتههای تیم آمریکایی که بعد از رویدادهای ناگوار اخیر از کمپ اشرف بازدید کرد فوراً در دسترس عموم قرار گیرد. ما هیچ اطمینان خاطری نسبت به قابلیت یا نیت دولت عراق برای انجام تحقیقات نداریم.
ثالثا: وزارت امور خارجه باید نامگذاری مجاهدین را فوراً لغو کند. زمان رو به اتمام است و جان انسانها در خطر است. برای آمریکا این نمونهای است که منافع آمریکا در مخالفت آن با رژیم تهران کاملاً با ارزشهای آزادی و دموکراسی آمریکا تقارن پیدا میکند. در حقیقت ساکنان اشرف و میلیونها ایرانی چه در داخل و چه در تبعید در اقصی نقاط دنیا در احترام به ارزشهای آزادی و دموکراسی متفقالقول هستند. موج دموکراسی در سراسر خاورمیانه بالا گرفته و من مطمئنم که این موج ایران را هم روزی در خواهد نوردید.
من از سخنرانان جلسه دعوت میکنم که به من بپیوندند و لطفاً به یادبود قهرمانان کمپ اشرف در سمت چپ مراجعه و ادای احترام کنند. من از همه شما بهخاطر حضورتان در جلسه امروز و از همه سخنرانان قدردانی میکنم. بسیار متشکرم.
ژنرال ریچارد مایرز
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵
نایبرئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۰ ـ ۲۰۰۱
فرمانده مرکز سازمان هوا فضای آمریکا ـ ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۰
ژنرال وسلی کلارک
کاندیدای ریاستجمهوری ـ ۲۰۰۴
فرمانده ناتو در اروپا ۱۹۹۷– ۲۰۰۰
دینا پرینو
سخنگوی کاخ سفید ـ ۲۰۰۷ ـ ۲۰۰۹
پورتر گاس
نخستین رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا ۲۰۰۳- ۲۰۰۶
دنیس بلر
مدیر اطلاعات ملی آمریکا ۲۰۰۹ ـ ۲۰۱۰
فرمانده نیروهای آمریکا در اقیانوس آرام ۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۲
سناتور اون بای
عضو سنای آمریکا ۱۹۹۸-۲۰۱۱
فرماندار ایالت ایندیانا ۱۹۸۸ ـ ۱۹۹۸
سناتور بیل برادلی
کاندیدای ریاستجمهوری ـ ۲۰۰۰
عضو سنای آمریکا ـ ۱۹۷۹ ـ ۱۹۹۷
مایکل موکیزی
وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ - ۲۰۰۹
ریاست دادگاه (بمدت ۶سال)
قاضی فدرال (به مدت ۱۸سال)
سفیر میچل ریس
مدیر سیاستگذاری وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵
نماینده ویژه در ایرلند شمالی تا ۲۰۰۷
بروس مکولم
رئیس بنیاد «خانه آزادی» ۱۹۸۸ ـ ۱۹۹۳
سرهنگ مارتین
فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف ـ ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۶
پیام ژنرال جیمز جونز به کنفرانس واشنگتن:
متاسفم که نتوانستم در اندوه از دست دادن جانها در اشرف با شما باشم.
کسانی که این حمله را طراحی و به اجرا گذاشتند، باید بهخاطر اعمالشان پاسخگو باشند.
ما باید تلاشهای بینالمللی برای انجام هرکار ممکن را صورت بدهیم تا تکرارنشدن یک تراژدی مشابه کاملاً تضمین شود
بروس مکولم:
رئیس بنیاد «خانه آزادی» ۱۹۸۸ ـ ۱۹۹۳
من در رابطه با چند مورد بحث را شروع خواهم کرد. اولین موضوع کمپ اشرف است. شما ویدئوهایی را از وقایعی که در آنجا اتفاق افتاده است خواهید دید. سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و حتی یک هیأت پارلمانی از عراق خواستار بازدید از کمپ اشرف شدهاند اما هنوز به آنها اجازه ورود به کمپ داده نشده است.
سازمان خبرنگاران بدون مرز گزارش داده است که خبرنگاران مستقل اجازه ورود به کمپ اشرف را ندارند و من فکر میکنم وقت آن رسیده است که ما فشار آوریم تا روند تحقیقات مستقل آغاز شود.
دومین موضوع گزارش وزارت دفاع آمریکا است. به نظر من باید فشار آورد تا این گزارش بهصورت کامل در دسترس عموم باشد.
و نکته آخر اینکه اگر سازمان مجاهدین از لیست آمریکا خارج میشد هیچیک از این وقایع صورت نمیگرفت.
این لیستگذاری در واقع جان همه ساکنان کمپ اشرف را به خطر انداخته است. سیستم بوروکراسی ما دائم اتلاف وقت میکند درصورتیکه این وضعیت جان انسانها را به خطر میاندازد.
اکنون میکروفون را به رئیس این جلسه، سفیر میچل ریس واگذار میکنم. او رئیس دانشگاه واشنگتن است و همچنین مدیر سیاستگذاری وزارت امور خارجه در دور وزارت کالین پاول بود. با تشکر.
میچل ریس:
مدیر سیاستگذاری وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵
از شما متشکرم بروس.
من وظیفه ریاست در این جلسه را برعهدهدارم که توسط جامعه ایرانیان مقیم آمریکا در شمال کالیفرنیا برگزار میشود. اجازه بدهید که سلام ویژهای به ساکنان کمپ اشرف بفرستیم که امروز شاهد جلسه ما هستند. سلام اشرف.
قبل از آغاز جلسه، اجازه بدهید از سخنرانان، حضار و مهمانان که با ما اینجا در واشنگتن هستند و همچنین کسانی که در هر نقطهای از دنیا شاهد این جلسه هستند بخواهم که لطفاًبهپاخیزید تا بهخاطره مردان و زنان شجاعی که جان خود را در جریان وقایع ناگواری که هفته گذشته در اشرف بهدست ارتش عراق بهوقوع پیوست از دست دادند ادای احترام کنیم.
طبق سنتی هم که داریم از شما میخواهم که یک دقیقه ممتد برای آنها کف بزنیم.
بسیار متشکرم.
موضوع بحث سمپوزیوم امروز موج دموکراسی در خاورمیانه است. اما مطمئنم که سخنرانان برجسته این جلسه نکات بسیاری را در رابطه با لغو نامگذاری مجاهدین مطرح خواهند کرد. همچنین در رابطه با قولی که آمریکا در رابطه با حفاظت از ساکنان کمپ اشرف داد، بیعملی دولت اوباما تا این لحظه، دولت عراق و جامعه بینالمللی، و تهدید مستمر رژیم ایران برای زنان و مردانی که در سراسر جهان خواستار آزادی و دموکراسی هستند.
ما امروز بسیار مفتخر هستیم که شخصیتهای فوقالعاده و صاحبنظرانی را از هر دو حزب در اینجا در کنار خود داریم. سخنرانان این جلسه جمعاً بیش از ۲۰۰سال تجربه کاری در دولت آمریکا دارند.
ژنرال ریچارد مایرز
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵
از همه شما متشکرم و با سلام به همکاران برجستهام در اینجا و دوستانمان در کمپ اشرف. اول از همه تسلیت. آنچه ما در این فیلم دیدیم و آنچه میدانیم اتفاق افتاده است یک تراژدی وحشتناک است.
من در حالی که فیلم را میدیدم دو نکته... من قبلاً آن را دیدهام. برای من فرستاده شده بود. من آن را قبلاً دیدم ولی الآن در صفحه بزرگتر بود و چیزهایی برجسته شد، اینکه ساکنان اشرف غیرمسلح هستند و کسانی که به آنها شلیک میکردند هدف گیری میکردند. این یک شلیک هدفدار بود. این شلیک هوایی برای تأثیر گذاری روی رفتار نبود. این انتخاب اهداف و شلیک به آنها بود.
نکته دیگری که تکانم داد تعداد زنانی بود که در بیمارستان بودند. و میدانم بسیاری از مدعوین در اینجا را نیز تکان داد. یک تراژدی وحشتناک. شجاعت آنهایی که فیلم میگرفتند و مادر یکی از زنان جوانی که فیلم میگرفت امروز اینجا با ماست. متأسفانه او بهخاطر کارش جان سپرد.
ولی افراد کمپ چه شجاعتی از خود نشان دادند. بنابراین تسلیتهای من از طرف خانوادهام است و همه ما که فکر میکنم این تراژدی را میفهمیم.
باید تحقیقاتی صورت گیرد و افراد باید بهخاطر این تراژدی حساب پس بدهند. از لیست خارج کردن مجاهدین قطعاً کار درستی است و خیلی از زمان انجام آن گذشته است.
باید یک ساختار دائمی به وجود آید که اطمینان یابیم ساکنان کمپ اشرف حفاظت میشوند. اینکه بر اساس سازمان ملل یا هر پایه دیگری باشد به نظر من قاطعانه باید صورت گیرد.
خاورمیانه در حال تغییر است. فکر میکنم اینکه درآینده تغییر چه سمتی بگیرد نامعلوم است ولی در حال حاضر دستکم برای بسیاری در خاورمیانه این امید وجود دارد که از فقدان هیچ علامتی در مورد فراهم شدن فرصتها در قرن ۲۱ رها شوند. این اشعه امید وجود دارد.
رژیم ایران بهعنوان یک رژیم شکست خورده بیش از پیش با نوعی از حکومت که برای این قرن برای مردم موثر نیست منزوی میشود.
بهعنوان رئیس ستاد مشترک مشکل ما با رژیم ایران چندین موضوع بود که با آن برخورد کردیم.
اول، قبل از اینکه به عراق برویم، زمانی که به افغانستان میرفتیم، باید بهخاطر میآوردیم که رژیم ایران سلاحهای کشتار جمعی دارد و آن را گسترش میدهد. آنها از تروریسم حمایت میکنند و همواره تلاش میکنند همسایگانشان را تحت نفوذ قرار دهند.
نهایتاً وقتی ما به عراق رفتیم به یاد میآورم که شواهدی داشتیم از اینکه سلاحهایی از ایران به عراق فرستاده میشود تا نخست نیروهای آمریکایی را بکشد و بهطور خاص میخواهم درباره وسایل طراحی شدهیی صحبت کنم که روی برخی از زرهها تأثیر داشتند، زرههایی که ما روی خودروهایمان برای حفاظت در مقابل بمبهای کنار جادهیی نصب کرده بودیم. ما باید سلاحهایمان را تغییر میدادیم.
جدیترین مشکل با رژیم ایران برای من مشکل گسترش اتمی بود.
اوایل این قرن ۲۱ آمریکا تقریباً تنها صدا در مورد خطر یک ایران مسلح هستهیی بود.
حالا این (شرایط) عوض شده است و ما بسیاری از قطعنامههای سازمان ملل و سایر چیزها را داریم که سعی میکند شتاب آنها برای (دستیابی به) سلاحهای هستهیی را مهار کند.
این به سمت مثبت عوض شده است. تحریمها دارند اثر میکنند.
وقتی شما سعی میکنید چنین رفتاری را عوض کنید ترجیح میدهید از دیپلوماسی استفاده کنید ولی هرگز نباید زور را از روی میز بردارید. باید بخشی از معادله باشد. باید بخشی از مذاکره باشد.
برگردیم آنجایی که بودیم. کارهای زیادی هست. من فکر میکنم این سازمان و توجه شما به موضوعاتی که در کمپ اشرف اخیراً اتفاق افتاده، بزرگتر از اینهاست.
توجه را به کل موضوع ایران معطوف خواهد کرد، تلاشهای رژیم ایران برای نفوذ در وقایع سوریه و افغانستان و عراق و در غزه و البته در لبنان.
یعنی این یک موضوع واقعی است. در حالی که ما روی کمپ اشرف متمرکز هستیم و در حالی که تسلیتهایمان را به آنهایی که عزیزانشان را از دست دادهاند میگوییم این هم موضوع بزرگتری است و من از شما که اجازه دادید امروز اینجا باشم متشکرم.
ژنرال وسلی کلارک،
فرمانده ناتو در اروپا ۱۹۹۷– ۲۰۰۰
از شما بهخاطر این معرفی گرم متشکرم. فیلمی که پخش شد بسیار تکاندهنده و منقلب کننده و فجیع بود. اجازه بدهید مراتب همدردی خودم را به ساکنان کمپ اشرف که شاهد این جلسه هستند و به خویشاوندان آنها که در میان حضار جلسه نشستهاند، ابراز کنم.
و همچنین ابراز همدردی میکنم با کسانی که صدمه و خسارت دیدهاند و افرادی که بار تلاش برای ایجاد تغییر در کشور خود را متحمل شدهاند.
به نظر من تمام مردم آمریکا شجاعت و فداکاری که شما در آنجا نشان دادهاید را تحسین میکنند و با شما احساس همدردی دارند. متشکرم.
ما در مقطع تاریخی هستیم که یک خاورمیانه مدرن و آزاد در حال ظهور از یک دریچه حساس است. آن را دریچه حساس میخوانم چون منبع اصلی تهدید و تنش در منطقه رژیم ایران است.
این رژیم، سلطهجو و توسعهطلب است و از طریق نیروهای مزدور خود عمل میکند. رژیم ایران مبلغ بحران و خونریزی است. رژیمی بیرحم و حامی تروریسم.
همه رؤسای جمهور اخیر آمریکا تاکید کردهاند که به رژیم ایران اجازه داشتن سلاح اتمی داده نخواهد شد. برخی به وجود گزینه نظامی نظر انداختهاند و برخی هم میگویند این گزینه مطلوبی نیست.
در عین حال رهبران رژیم ایران نباید هیچگاه بپندارند که این گزینه در واشنگتن اصلاً بر روی میز نیست.
آنچه در لیبی در حال وقوع است تنها یک پیش نمایش بسیار اندک است.
لیبی در جنگ غلتیده است. ما هم در آمریکا از طریق ناتو در آن جنگ نقش داریم و امیدوارم معمر قذافی هیچگونه توهم و شکی نسبت به پایان کار نداشته باشد. او از صحنه حذف خواهد شد.
در سوریه سرکوب فعالی در جریان است. یمن در آشفتگی و غوغا است. پس از این همه به ایران میرسیم، کشوری است که همه در راستای آن فعالیت میکنند و به آن امید بستهاند.
یک جنبش مقاومت ایرانی وجود دارد. و ما آن را میشناسیم.
ما همچنین میدانیم افراد شجاعی وجود دارند که آماده فدای جان خود هستند و برخی از آنها هم جان خود را از دست دادهاند. افراد شجاعی در اشرف هستند که دائم تلاش و فعالیت میکنند و در جستجوی جامعه مدرن و آزادی در ایران هستند که مردم در آن بتوانند به خوبی زندگی کنند، عقاید خود را ابراز نمایند و از همان حقوق و فرصتهایی برخوردار شوند که در سایر نقاط دنیا وجود دارد.
در حال حاضر همه مردم ایران از دستیابی به این حقوق محروم شدهاند. وقتی من به آنچه که هفته گذشته در کمپ اشرف گذشت فکر میکنم آن را مطلقاً مایه تنفر و غیرقابل توجیه مییابم.
ما به ساکنان اشرف قول دادیم که آنها افراد حفاظتشده خواهند بود. این وعده ایالات متحده آمریکا بود. این بسیار مهم است و وقت محترم شمردن آن فرارسیده است. این مسأله به وجهه و اعتبار آمریکا ربط دارد.
اما مهمتر از همه این است که بپرسیم که چگونه ما میتوانیم به مردم ایران کمک کنیم که به یک دولت آزادی برسند اگر ما نتوانیم به ساکنان اشرف کمک کنیم آن هم وقتی تنها خواسته ساکنان اشرف برخورداری از حفاظت و زیستن در صلح است. قطعاً ایالات متحده میتواند این خواسته را برآورده کند و ما باید این کار را انجام دهیم.
فکر میکنم باید نسبت به بهار جهان عرب خوشبین بود. و دلیل امید داشتن به ایران نیز وجود دارد. اما کسانی که سنگینترین حجم این مبارزه را متحمل شدهاند به ما نظر افکندهاند تا از آنها حمایت معنوی کنیم، آنها را تشویق کنیم و سیاستهای منطقی پیش بگیریم. قطعاً ما در آمریکا میتوانیم این کار را انجام دهیم و باید هم اینطور شود. متشکرم.
دنیس بلر
مدیر اطلاعات ملی آمریکا ۲۰۰۹ ـ ۲۰۱۰
وقایعی که ما چند دقیقه پیش در فیلم ویدئو دیدیم مسلماً تکاندهنده و شجاعتی که شاهدش بودیم تحسینبرانگیز بود.
ایالات متحده رویکردهای مختلفی در قبال رژیم ایران را در سالهای اخیر آزمایش کرده که تازهترین آن پیشنهاد مذاکره است درباره اختلافات فیمابین بهمنظور رسیدن به تفاهمی که متقابلاًًًًً برای هر دو طرف رضایتبخش باشد، اما رژیم ایران قاطعانه تمام این رویکردها را رد کرده و یک رشته سیاستهای ضدآمریکایی را به اجرا گذارده است.
رژیم ایران همچنین کمک و تجهیزات به گروههایی در عراق و افغانستان که سربازان و تفنگداران آمریکایی را میکشند، ارسال میکند. من براین باورم و این بیشتر یک احساس است تا یک تحلیل دقیق، که رژیم ایران ممکن است آمریکا را به جایی سوق دهد که ناگزیر از اقدام شود. آمریکا به سادگی به خشم نمیآید، اما صبر آن هم نامحدود نیست.
قیامی که چند هفته پیش در سراسر خاورمیانه آغاز شد، رژیم ایران را ابتدا غافلگیر و شوکه کرد. اما همین که تشخیص دادند میتوانند نا آرامی و شورشی را که قیام مزبور درکشور خودشان باعث شده، کنترل کنند، بلافاصله به برنامه تهاجمی قبلی خود بازگشتند به بهرهبرداری از فرصتهای تازه یافته بهخصوص درکشورهایی مانند بحرین و یمن پرداختند.
گرچه ایران روابطش با عراق و ترکیه را بهبود بخشیده و پیوندهایش با سوریه را محکمتر ساخته، لیکن این سه کشور متحدان بلندمدت رژیم ایران به حساب نمیآیند و حتی مشتری آن نیستند و در وضعیتهای معین و متعددی ممکن است به سرعت علیه رژیم ایران برگردند.
مخالفتی که پیرامون انتخابات ژوئن۲۰۰۹ برخاست، بازتاب یک نارضایتی عمیق در بسیاری از ایرانیان از رژیم فعلی بود. هم خود رژیم را غافلگیر کرد و هم در واقع بسیاری از اعضای اپوزیسیون را که تصور نمیکردند وضعیت به این سرعت به آن سمت برود.
من هم مانند بسیاری از کسانی که در این سالن هستند هیچ چیز برایم بهتر از دیدن پایان رژیم احمدینژاد نیست.
بسیار متشکرم.
مایکل موکیزی
وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ – ۲۰۰۹
متشکرم میچل. از سازماندهندگان این سمپوزیوم و جامعه ایرانیان مقیم آمریکا که هیچگاه ازتلاش دست بر نمیدارند، متشکرم.
قبل از اینکه سخنان خودم را شروع کنم میخواهم نامهیی از ژنرال جیمز جونز، از تفنگداران دریایی و مشاور قبلی امنیت ملی پرزیدنت اوباما که میخواست امروز صبح اینجا باشد ولی نتوانست و نامهاش را برایمان فرستاد، بخوانم.
{متن نامه ژنرال جیمر جونز}
خانمها، آقایان،
من عمیقاً متاسفم که نتوانستم امروز با شما در اندوه از دست دادن جانها در اشرف دراثر حمله دیگری توسط نیروهای عراقی علیه شهروندان غیرنظامی همراه باشم.
این حمله نباید اتفاق میافتاد. مسلماً هرگز نباید دوباره اتفاق بیفتد.
من میخواهم تسلیتهایم را به آنهایی که اعضای خانواده و دوستانشان را در حمله نیروهای عراقی از دست دادند، ابراز دارم. من به وزیر کلینتون در ابراز محکومیت و درخواست تحقیقات کامل در مورد شرایطی که منجر به این اتفاق تراژدیک شد، میپیوندم. من همچنین امیدوارم که سازمان ملل متحد در مورد وقایع هفته گذشته تحقیق کند.
آگاهی فزاینده در مورد مسأله حفاظت ساکنان کمپ اشرف و فراخوان برای «لغو نامگذاری» سازمان مجاهدین اکنون به نقطهیی رسیده است که باید تغییر ضروری در سیاست ملی ما را امکانپذیر کند.
کسانی که این حمله را طراحی و به اجرا گذاشتند، باید بهخاطر اعمالشان پاسخگو باشند و ما باید به تلاشهای بینالمللی برای انجام هر آنچه ممکن است دست بزنیم تا تکرارنشدن یک تراژدی مشابه تضمین شود.
جمیز جونز
ژنرال تفنگدار آمریکا
ادامه صحبت مایکل موکیزی
این کنفرانس، این سمپوزیوم یکی از مجموعه کنفرانسهایی است که هدف و مضمون فوقالعاده مهمی دارد که چیزی کمتر از آزاد کردن مردم ایران نیست و خاتمه دادن به رژیمی که امروز بزرگترین تهدید صلح جهانی است، رژیم ایران که تروریست صادر میکند و میخواهد بر همه خاورمیانه و جهان تسلط داشته باشد و تهدید به استفاده از سلاح اتمی میکند.
امروز ما در تلاش برای رسیدن به این هدف با حوادثی که حالا در اشرف اتفاق میافتد درگیر شدهایم. دولت عراق ظاهراً به نیابت از رژیم ایران تهاجم کرد و همانطور که شنیدید بیش از ۳۰تن کشته شدند و کمپ اشغال شده و بخشهایی از آن که بهعنوان مزار مورد استفاده قرار گرفته بود جدا شده و مراقبتهای پزشکی از مجروحان دریغ میشود.
در سال ۲۰۰۳ وقتی آمریکا به عراق حمله کرد یک ژنرال نیروهای مسلح ایالات متحده بهعنوان معاون فرماندهی نیروهای ائتلاف تضمین کتبی به ساکنان کمپ اشرف داد که بهعنوان افراد حفاظتشده تحت کنوانسیون چهارم ژنو شناخته میشوند و این موقعیت ادامه خواهد یافت.
از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ این تضمین بهطور... اجرا میشد. ژنرال دیوید پترائوس وقتی در سال ۲۰۰۹ کنترل را به نیروهای عراقی تحویل میداد گفت که از نیروهای عراقی تضمینهایی دریافت کرده است که بدون آن کنترل بر (کمپ اشرف) را رها نمیکرد و تضمین این بود که همان موقعیت (حفاظت شده) ادامه خواهد داشت.
اکنون ثابت شده آن تضمین بیارزش بوده است. آنچه در اشرف دارد اتفاق میافتد یک تراژدی حقوقبشری و یک خجالت سیاسی برای آمریکاست، زیرا پس از آن اتفاق افتاد که نیروهای آمریکایی عقب کشیدند و در حالی اتفاق افتاد که وزیر دفاع ایالات متحده در حال بازدید از عراق بود.
سازمانهای حقوقبشری و ایالات متحده باید به کمپ اشرف دسترسی داشته باشند و گزارشی از آنچه اتفاق افتاده و چرا اتفاق افتاده باید علناً منتشر شود.
اشتباه نکنید. آنچه که این رخداد را ممکن ساخته، آنچه که اجازه دادهاین اتفاق بیفتد و اینکه آیاباز هم اجازه خواهد داد که اتفاق بیفتد، عبارت است از ادامه دادن به نامگذاری مجاهدین در لیست وزارتخارجه است.
این لیستگذاری در سالهای ۱۹۹۰ شروع شد و مجاهدین، بهخاطر نشاندادن یک ژست به رژیم ایران به خیال اینکه در مذاکره را باز کند، در لیست گذاشته شدند.
این فایدهیی نداشت. اینطور نیست؟ تحت دولتی که من در آن خدمت کردم متأسفم که بگویم مجاهدین کماکان در لیست ماندند از ترس اینکه اگر از لیست برداشته شوند رژیم ایران کار وحشتناکی نظیر فرستادن بمبهای کنارجادهیی به عراق برای کشتن نیروهای آمریکایی میکند، که البته در هر صورت این کار را کرد.
مجاهدین بر طبق قانون درخواست کردند که از لیست خارج شوند و دادگاه آمریکا به وزارتخارجه گفته است، این تصمیمی است که حالا در دست وزیر کلینتون است که وزارتخارجه حق مجاهدین را برای یک دادرسی عادلانه نقض کرده و باید این نامگذاری را مورد تجدید نظر قرار دهد.
صدور این حکم در تابستان گذشته بود و از آن زمان وزارتخارجه در این زمینه بیکار نشسته و وقتکشی میکند.
آنچه که دولت عراق را قادر کرده که به نیابت از طرف رژیم ایران دست به این کارها بزند و آنچه خود رژیم ایران را قادر به آن کرده، ادامه همین نامگذاری است.
این نامگذاری یک پوشش حقوقی برای رفتار وحشتناکی ارائه میکند که شما در نوار ویدئویی دیدید و دست و پای تنها گروه اپوزیسیون ایرانی را به زنجیر کشیده است که متعهد به یک ایران دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین از دولت و یک ایران غیراتمی است و حقوق همگان از جمله زنان را بهرسمیت میشناسد. این نامگذاری باید لغو شود. ما در این برهه یک سالگرد تاسفبار دیگر هم داریم. این روزی است که پرزیدنت آبراهام لینکلن در سال ۱۸۶۵ به قتل رسید، ولی آنچه او برای آن ایستاد جاودان ماند.
آنچه که ساکنان اشرف برای آن میایستند نیز جاودان باقی میماند و بستگی به ما دارد که اطمینان یابیم اینطور خواهد شد. یکی از راههایی که به ما بستگی دارد این است که اطمینان یابیم فشار و تبلیغ تا زمانی که وزارتخارجه مان کاری را که باید مدتها پیش میکرد، انجام دهد و مجاهدین را از لیستی که هرگز نباید در آن گنجانده میشد بردارد، و این راه را ادامه دهیم.
بسیار متشکرم.
پورتر گاس
نخستین رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا ۲۰۰۳- ۲۰۰۶
از شما بسیار متشکرم
من هم در غم شما و از دست دادن عزیزانتان در جمعه گذشته خود را سهیم میدانم. کار زیادی از دستم بر نمیآید که انجام دهم اما این قول را به شما میدهم که جواب سؤالهایی که باید پرسیده شوند را بگویم و اینکه آیا میتوانیم آن را بهزودی درست کنیم. کارهای مشخصی باید انجام شوند. سؤال این است که چه کسی این کارها را انجام میدهد و چه انرژیهایی در این رابطه صرف خواهد شد تا این کار به ثمر بشیند. مطمئناً خارج کردن نام مجاهدین از لیست بسیار تعیین کننده است و فکر نکنم که هیچ کس در این رابطه مخالفتی داشته باشد.
موضوعی که ابتدا میخواستیم در مورد آن صحبت کنیم یعنی موانع بر سر راه دموکراسی این را نشان میدهد که اگر شما دموکراسی نداشته باشید چه اتفاقاتی امکان دارد بیفتند مانند چیزهایی که در اشرف اتفاق افتاد.
اولین مانع خیلی روشن است رژیم کنونی در تهران میباشد.
وقتی به سوءاستفادهاین رژیم از قدرت نگاه میکنم بهرغم اینکه رژیم سعی در پنهان کردن نیات خود دارد اما سوءاستفاده از قدرت در رابطه با آزادیهای مردم و رفتار با مردم برای همه واضح است. من بسیار با این راهحل سوم که توسط این گروه پیشنهاد شده موافقم. شما دارید برای خودتان دست میزنید این را میدانید. اپوزیسیون و مقاومت را تقویت کردن البته شیوه درستی است.
فکر کنم همه با این موافق باشند که رژیم تهران تنها بهدنبال مسأله سازی در منطقه است. آنها مسأله سازهای نابغهای هستند. آنها رژیمهای ضعیف را بیثبات میکنند. کشورهای دیگری را در این رابطه میتوان نام برد، لبنان و سوریه که البته یادآور حزبالله و سپاه پاسداران و عراق است.
مسائلی که روز جمعه در کمپ اشرف انجام گرفتند بسیار تراژیک و خارقالعاده و قابلتوجه بود. تا بحال چه اتفاقی افتاده است؟ ما شاهد این بودیم که سازمانهای متعددی مانند سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و اتحادیه اعراب آن را محکوم و نگرانی خود را ابراز کردهاند. انگلستان گفته است که مایه نگرانی ماست و وزارتخارجه گفته است نگرانند. اما سؤال این است که چکار میکنند؟ چگونه باید با این مسأله برخورد کرد و کسی را به داخل فرستاد تا مسأله را حل کند.
و امیدوارم که این کف زدنها را کسانی که زخمی هستند و آسیب دیدهاند درک کنند که ما موقعیتشان را میدانیم و همچنین میدانیم که به کمک ما احتیاج دارند.
آخرین موردی که میخواستم در مورد آن صحبت کنم این است که تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده است که در هر زمانی که صحبت میکنید شنوندگان شما همیشه بیشتر از حضار در سالن سخنرانی هستند. من فکر کنم مردم سراسر جهان گوش میدهند. این یک کنفرانس بسیار مهمی است. مسائل مهمی اینجا دارد اتفاق میافتد. پیام مهمی در مورد یک اتفاق بسیار مهم. مسألهای که در روز در جمعه کمپ اتفاق افتاد واقعاً یک تراژدی بود. همچنین مسأله اتمی و ثبات و دموکراسی نه فقط در خاورمیانه بلکه سراسر جهان.
من بهیاد دارم وقتی که بند ۷ طرح ۱۰مادهیی خانم رجوی را میخواندم، یا طرح ۱۰ مادهیی مریم را میخواندم یکی از آنها نوشته بود جداسازی دین از دولت. آخرین خبری که من دارم این است که این حرف در ایران حکم اعدام دارد. من میخواهم همه این را بدانند که من از شجاعت و مقاومت اپوزیسیون قدردانی میکنم. این کار درستی است که شما میکنید و شما دوستان زیادی دارید.
خداشما را برکت بدهد. متشکرم.
دینا پرینو
سخنگوی کاخ سفید ـ ۲۰۰۷ ـ ۲۰۰۹
بسیار متشکرم. از اینکه میتوانم در میان شما باشم، خوشحالم. میخواهم از همه شما بهخاطر اینکه من را امروز اینجا دعوت کردید تشکر کنم.
ویدئویی که در اول برنامه نشان داده شد بیانگر این است که ما قطعاً بحثهای سیاسی مسخرهای را در واشنگتن دی.سی دنبال میکنیم.
من هم مایلم تسلیتهایم را به همه افراد در اینجا بگویم چون از این نقطه میتوانم تأثیری را که روی همه گذاشت ببینم. بهخصوص آنهایی از شما که ممکن است زمانی در کمپ اشرف زندگی کرده باشید و باز بهخصوص آنهایی که در آنجا عزیزانی دارند و به خانمی که امروز پیشتر او را دیدم و در ویدئو دیدیم که دخترش را از دست داد عمیقترین تسلیتهایم را بگویم. من بهعنوان یک مادر میگویم که شما پریشان هستید و ما همه در آن سهیم هستیم.
من یک تجریه فوقالعاده در زندگیم داشتم و اینکه از من خواسته شد سخنگوی پرزیدنت بوش باشم.
من تنها دومین زنی بودم که این شغل را داشته است. اولین زن دیدی مایرز بود. او سخنگوی مطبوعاتی پرزیدنت کلینتون بود، بهعنوان اولین سخنگوی زن کاخ سفید.
من وقتی کاخ سفید را ترک کردم به خودم قول دادم که فعال باقی بمانم، نه فقط اینجا در آمریکا و در رابطه با محافل سیاسی در واشنگتن دی. سی.
من امروز زن جوانی را دیدم که برادرش در کمپ اشرف است. او آنجاست. اولین خاطره او اعدام پدر و مادرش بود.
بزرگترین مشکل من هر روز این است که با توجه به فرصتهای بزرگ متفاوتی که در روز دارم چه بپوشم. بزرگترین مشکل او این است که بفهمد چطور برادرش را نجات دهد. آمدن به جلسهیی شبیه به این، برای من تفاوت این دو هدف را بارز میکند.
تا زمانی که همه جای جهان در نفرت و استبداد و ایدئولوژیهایی که قتل و قدرت تخریبی را ترویج میکنند غوطه میخورند و از محکمترین مرزها عبور میکنند و تهدید مرگباری را برجسته میکنند، ما با حوادثی پیش میرویم و عقل سلیم به یک نتیجه میرسد که بقای آزادی در سرزمین ما بهطور فزایندهای به موفقیت آزادی در سایر سرزمینها بستگی دارد.
بهترین امید برای صلح در جهان گسترش آزادی در همه جهان است.
همینطور میخواهم بگویم که آینده جهان و امید جهان به زنان بر میگردد.
شما ماجرای جالبی برای گفتن دارید. شما ماها را دارید که بهطور دو حزبی متحد هستیم تا به شما کمک کنیم و آن را بازگو میکنید. من از اندوهگین بودن شما بسیار متأسفم. من در ناراحتی شما و خشم شما شریکم ولی از روحیه شما قدرت میگیرم.
یکی از چیزهایی که میخواهم بگویم این است که بهعنوان سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید نوعی کارشناسی ارتباطی فراگرفتهام که قدرت حرفهای شما واقعاً تاثیرگذار است.
آنچه شما میگویید پیامی میفرستد. همینطور آن چیزی که نمیگویید پیامی دارد. اگر وزارتخارجه ما و کاخ سفید ما کماکان ساکت باشند، پیاماشتباهی برای این موضوع دو حزبی ما میفرستد، موضعی که فکر میکنم همه ما به آن ایمان داریم.
من تحسینهایم را به زنان کمپ اشرف میفرستم و به مردانی که تمامی ما را در نقشهایی که برعهدهداریم دوست دارند. متشکرم.
سناتور اون بای
عضو سنای آمریکا ۱۹۹۸-۲۰۱۱
خیلی متشکرم آقای سفیر برای معرفی بسیار پر مهر و لطفتان. میخواهم از همه شما در جمعیت حاضر بهخاطر خوشآمدگویی گرمتان تشکر کنم. در طول خدمتم من این افتخار را داشتهام که با تعدادی از شما که در جمعیت هستید برای پیشبرد هدفی که امروز به خاطرش جمع شدهایم که لغو نامگذاری از سازمان مجاهدین خلق است، کار کنم و کسانی را که خواهان تغییر و دموکراسی در کشور ایران هستند، تشویق کنم.
من این افتخار را داشتهام که در این رابطه با شما کار کنم نه فقط بهخاطر اینکه احساس میکنم این برای مردم ایران درست است بلکه بهخاطر اینکه احساس میکنم مصالح عالیه مردم ایالات متحده آمریکا را نیز در برمیگیرد. افتخار من است که امروز بخشی از این پنل برجسته باشم.
بیاختیار یاد صحبتهای رئیسجمهور کندی میافتم که یکبار به برندگان جایزه نوبل که برای شام دعوت کرده بود، گفت: این یکی از با استعدادترین گروههایی است که برای صرف شام در کاخ سفید جمع شده است، از زمانی که تامس جفرسون خودش به تنهایی در اینجا شام صرف کرد.
ما بهاندازهیی که دوست داریم، زمان نداریم. بیشتر حرفهایی که من به آن اعتقاد دارم پیشتر از من گفته شده است ولی اجازه بدهید با خطاب قراردادن آنهایی که در اشرف هستند و دارند امروز ما را تماشا میکنند و خطاب به همه شما درباره این ویدئوی بسیار تکاندهنده که در ابتدای این جلسه پخش شد، شروع کنم. من این گروه را تشویق میکنم که این ویدئو را هرچه گستردهتر پخش کنند. تا جایی که من هموطنان خودم را درک میکنم، معتقدم این تصاویر قویتر از هر کلام و صحبتی است. میشود گفت به احساس اخلاقی مردم آمریکا برمیخورد و هدفی که ما بهخاطرش امروز جمع شدهایم را پیش میبرد.
هیچ جامعهای، هیچ مذهبی، هیچ ملیتی بر روی کره زمین نیست که از چنین خشونتی، چنین کشتار غیرعقلانی انسانهای بیسلاح، و کشتار زنان که ما در این ویدئو شاهدش بودیم دفاع کند. این عمل تمامی معیارهای رفتار انسانی را که من از آن مطلع هستم، نقض میکند و من اطمینان دارم که مردم آمریکا آنگاه که نسبت به حوادث هولناک جمعه گذشته مطلع شوند به طرف شما خواهند آمد.
اینکه چنین عملی توسط رژیمی انجام شده است که اکنون از حمایت مالی قابلتوجه مردم آمریکا و از حمایت نظامی حداقل بخشی از نیروهای مسلح آمریکا برخوردار است، مردم آمریکا را بیش از پیش به طرف ما خواهد آورد. این به سادگی غیرقابلقبول است رژیمی که متحد ماست دست به چنین جنایاتی علیه بشریت که ما در این ویدئو دیدیم، بزند. من به شما میگویم مردم آمریکا در کنار شما ایستادهاند.
رژیم ایران به حوادثی که خاورمیانه را دربرگرفته است بهعنوان یک دوران تغییر و تحول فرصت طلبانه نگاه میکند و آنها جری شدهاند.
آنها دنبال این هستند که از نفوذ خود در عراق برای تغییر مسیر آن ملت استفاده بکنند و شکی نیست که دست آنها در پشت این جنایاتی بود که در کمپ اشرف اتفاق افتاد.
فکر میکنم باید با این درک روشن شروع کنیم که دیگر نمیتوانیم خودمان را گول بزنیم که سیاست مماشات با این رژیم در ایران موفق خواهد بود. به سادگی باید گفت که کار نمیکند. این رژیم تنها به قدرت احترام میگذارد. فقط به فشار احترام میگذارد، یا استفاده از زور یا تهدید معتبر استفاده از زور.
مهم است که ما با رژیم ایران بهصورتیکه هست برخورد کنیم و نه بهصورتیکه دوست داریم باشد یا بهصورتیکه ممکن است بشود. این یعنی چی؟ یعنی کاری را ادامه بدهیم که کمک به نیروهای مخالف هم در اشرف و هم در داخل ایران باشد. یعنی قاطع بودن در برخورد با رژیمهایی مانند بغداد در عراق که باید به سادگی انتخاب کنند. یا میتوانند با ما کار کنند و از پشتیبانی آمریکا بهرهمند باشند یا میتوانند تلاش کنند که با رژیم ایران کنار بیایند ولی نمیتوانند هردو کار را باهم بکنند.
این حمله ضدانسانی علیه اشرف باید موجب شود که ما به روشنی به رژیم مالکی بگوییم چنین چیزی غیرقابل تحمل است و اگر ادامه پیدا کند منجر به قطع روابط با ایالات متحده آمریکا خواهد شد.
اجازه بدهید چنین خاتمه بدهم درحالیکه که به رخدادهای سراسر منطقه نگاه میکنم ساده خواهد بود که بدگمان و بدبین بشوم. شما به وحشیگری در خیابانهای تهران، به تقلب در انتخابات، به وحشیگری در اشرف، به ترور در لبنان در سالهای پیش نگاه میکنید. پلیدی در این جهان وجود دارد و مهم است که آن را تشخیص بدهیم. همزمان میخواهم یک نکته خوشبینانه به شما بگویم. من معتقدم وقتی برای آرمانی که امروز بهخاطرش اینجا جمع شدهایم، میایستیم ما خودمان و ایالات متحده آمریکا را در طرف درست تاریخ بشریت و طرف درست طبیعت بشری قرار دادهایم.
ما در طرف درست تاریخ بشریت هستیم زیرا آرمانی که ما برایش امروز ایستادهایم از تپههای آتن باستان تا میدانهای رانمید تا اینجا در کشور خودمان در میدانهای لگزینگتون و کنکورد، آرمان آزادی یک نیروی قدرتمندی برای تغییر در سرتاسر تاریخ بشریت بوده است. آزادی انتخاب رهبران خودتان، آزادی بیان کردن خودتان آن طور که مناسب میدانید، آزادی پرستیدن خدا آن طور که مناسب میدانید، آزادی برخورداری از دستآوردهای کار و زحمت خودتان، این نیرویی قدرتمندتر از هر مستبد و هر دیکتاتوری بوده است.
بهرغم پلیدی و سرکوب که ما مشاهده کردیم، معتقدم در درازمدت دانش قدرتمندتر از جهل است، حقیقت قدرتمندتر از دروغ است، عشق شرافتمندانهتر از تنفر است. چنین ارزشهایی است که نهایتاً مردم ایران را به آزادیشان خواهد رساند و جهانی بهتر برای آنها و ما به ارمغان خواهد آورد و من افتخار میکنم که امروز صدای خودم را به این آرمان اضافه کنم. خیلی ممنون.
سناتور بیل برادلی،
کاندیدای ریاستجمهوری ـ سال ۲۰۰۰
بسیار متشکرم
خوشوقتم که اینجا هستم. امروز وقتی به اینجا رسیدم انتظار دیدن فیلم نداشتم. واکنش من به این فیلم فکر میکنم شبیه بسیاری دیگر حضار در این سالن است که اکنون شاهدش بودم. خشونتی بیمعنی در برابر چشمانمان بود که اشکها را سرازیر میکرد.
مایلم به ساکنان کمپ اشرف بگویم که با شما هستم و بگویم که تروریستهای واقعی، آن بیگناهان کمپ اشرف نیستند، بلکه سربازان عراقی هستند که هامویها را میراندند و ماشه ها را میچکاندند، باید به دست عدالت سپرده شوند.
وقتی مسأله امنیت ما در جهان امروز مطرح میشود، میبینیم که در عصری مملو از تناقضات و دوگانگیها زندگی میکنیم، آن طورکه پیتر رامو نوشته است، سیاستهایی که قرار است به ما ایمنی بیشتری ببخشد، گاه برعکس جهان را خطرناکتر میکند. جنگ علیه تروریسم تنها تروریسم را حذف نمیکند، بلکه تروریستهای بیشتری تولید میکند.
اگر به این وقایع نگاه کنید، وقایع وحشتناکی که اشاره کردم و امروز در کمپ اشرف دیدیم، میتوان گفت که این رویداد به نوعی حاصل سیاست ده سال گذشته بوده است. اگر بپرسید چه کسی از سیاست آمریکا نفع برده و سود برنده اصلی سیاست آمریکا در ده سال گذشته چه کسی بوده، باید گفت رژیم ایران بوده، اما اگر عنصر نوآوری را در نظر بگیریم، فکر میکنم باید به یاد داشته باشیم که هنگامی که رژیم ایران، به جنبش دموکراسی حمله میکند، این میتواند به جای یک رویداد تراژیک، نیرویی تولید کند که اپوزیسیون را به خلاقیت بیشتر وادارد. در این زمینه که چگونه ارتباط برقرار و اطلاعرسانی کند، چگونه برنامهریزی کند، چگونه آموزش بدهد و چگونه عمل کند. بالاتر از هر چیز باید سیاستی باشد که که هدفش مردم ایران باشد.
در یک سخن حکیمانه قدیمی چینی آمده که میگوید: «کسی که شجاع است و دل به دریا زن، کشته خواهد شد، اما کسی که شجاع است و دل به دریا زن نیست، زنده خواهد ماند». از نگاه من آینده به کسانی تعلق دارد که درعین حال که توانا و مایل به توسل به قهر در لحظه ضروری و مناسب باشند، در عوض میخواهند زندگی کنند و هزاران راه وصل و ارتباط در جامعهیی مثل ایران بیابند که میتواند بستر لازم برای آن تغییر را مهیا کند. همین همبستگی با مردم ایران که به نظر من امروز شما در این مکان نشان میدهید و از آن صحبت میکنیم، قدرت واقعی تعیین کننده در وضعیت امروز ایران است.
بسیارمتشکرم
سرهنگ مارتین
فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف ـ ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۶
خانمها و آقایان، مهمانان والاقدر، من از همه شما تشکر میکنم.
من امروز غافلگیر شدم و نمیدانستم که دوستان من در اشرف این جلسه را تماشا خواهند کرد. پس اجازه بدهید به نوبه خود به آنها سلام کنم و امیدوارم از من بپذیرند.
من مقالهای را منتشر کردهام که اخیراً نوشتهام و نام آن «حبس شده در سیاست» است.
برخی اوقات از من سؤال میشود که چرا درگیر موضوع مجاهدین خلق هستم. در پاسخ همیشه برمیگردم به موضوع هدفی که جنگجویان برای آن مبارزه میکنند. خیلی اوقات از من سؤال میشود که ما بهخاطر چه هدفی میجنگیم؟ برای کشور؟ برای قانون اساسی؟
حال در پاسخ به آن من نگاهم به مبارزانی است که در این جلسه حضور دارند و از آنها میخواهم که لطفاً جوابم را تأیید کنند. وقتی ما در نبردی شرکت میکنیم، هدفمان خدمت به کشور، دفاع از قانون اساسی، گردهم آمدن زیر یک پرچم مشترک و جنگیدن برای حفاظت از افرادی است که هم دوش ما در چپ و راست ما مبارزه میکنند.
ژنرال کلارک فکر میکنم شما با این ارزیابی موافق باشید. ما در دفاع از همرزمانی که طرف چپ و راست ما ایستادهاند، میجنگیم.
من بهعنوان فرمانده پایگاه در اشرف با مجاهدین از نزدیک در ارتباط بودهام و قبل از آن هم در عملیات بازداشتی بودم و اگرچه یک افسر ضدتروریسم بودم اما بهخوبی مجاهدین را میشناختم و از فعالیت تحسین برانگیز و همکاریشان با ما آگاهی داشتم.
حال در کنار این توصیف که باید به همرزمان سمت چپ و راست خود وفادار ماند، تفکری که من در بسیاری موارد با مجاهدین در آن شریک بودم، وصف خدمت به کشور وجود دارد.
میراث ژنرال واشنگتن، آدامز و جفرسون برای ما قانون اساسی و منشور حقوق ایالات متحده است که با تمسک به آنان بتوانیم اشتباهات دولت را گوشزد کنیم.
ما حق اجتماعات و حق آزادی بیان را که امروز از آن برخورداریم و بهرهمند هستیم. ما پیروان بسیار بدی برای ژنرال واشنگتن و پدران بنیانگذار آمریکا خواهیم بود، اگر ما امروز قدم به پیش نگذاریم و نگوییم که اقدامی از اساس اشتباه در جریان است و قدمی برای اصلاح آن برنداریم.
وقتی من به اشرف پا گذاشتم ۳۵۰۰تن در آنجا مستقر بودند. آنچه دیدم یک مجموعه زیبا در قلب صحرای هموار بود. پارک، دریاچه و آب داشت. من هر وقت که با مجاهدین بودم آب آشامیدنی آنها را مینوشیدم چون آب بطری خیلی تمیز و سالم نبود. من همچنین بیمارستانی را دیدم که کارآیی بالایی داشت و همچنین تأسیسات ژنراتور در آنجا یافتم.
آنچه بیش از هرچیز برای من جلب توجه میکرد مسجد اشرف بود. زیرا اگرچه این مسجد مثل سایر مساجد شیعیان دارای مناره دوقلو بود اما در عین حال همه افراد آزاد بودند، وارد آن شوند. اهل سنت و شیعیان در کنار هم نماز میخواندند. آمریکاییها هم میتوانستند به آنجا وارد شوند. یعنی ساختمانی بود که همه ما میتوانستیم وارد آن شویم. این بیانگر یک جامعه مترقی بود.
اگر عراق بخواهد پیشرفت کند و کارهای عالی انجام بدهد باید اول نزد ساکنان اشرف برود و از آنها بیاموزد که چگونه میتوان در صحرا یک مجموعه زیبا ساخت.
تجربه من از آنجا این بود که ساکنان به خوبی غذا میخوردند و به خوبی لباس میپوشیدند و آزاد بودند که بیایند و هر وقت ما از مجموعه آنها بازدید میکردیم با ما حرف بزنند. ما حداقل یک بار در هفته و گاهی اوقات بیشتر از آنجا بازدید میکردیم.
برخی شبها من به یکی از نقاط نگهبانی آنها میرفتم و فقط مینشستم و درحالیکه از نوشیدن اشرف کولا لذت میبردم با ساکنان حرف میزدم.
یکی از بزرگترین مشکلاتی که من طی مدتی که در اشرف بودم به آن برمیخوردم، متأسفانه حضور افراد وزارت امور خارجه خودمان در آنجا بود. این چیز سری نیست و کاملاً شناخته شده است که وزارت امور خارجه بهترین افراد خود را به اشرف نمیفرستاد بلکه کارکنان رده دوم یا سوم را میفرستاد.
ما هنوز تا همین امروز هزینه این نوع رویکرد را میپردازیم. یکی از کارکنانی که مشخصاً ماموریتش معطوف به اشرف بود رویکرد بسیار خصومت آمیزی داشت. او رفتار تحقیرآمیزی از خود نشان میداد و گزارشهایی مینوشت که از اساس اشتباه در میآمد. و من بسیار آزرده خاطر شدم وقتی فهمیدم که او اطلاعات حساسی را از آنجا به مشاور امنیت ملی وقت عراق، ربیعی منتقل میکرد و ربیعی هم مستقیم به رژیم ایران میفرستاد.
من همچنین در جریان همکاریم با وزارت امور خارجه دریافتم که آنها روال تدقیق نداشتند و فقط از اطلاعات خام استفاده میکردند. وقتی من به آمریکا بازگشتم به ژنرال گاردنر تعهد شخصی دادم که اگرچه مجدداً به کار در پنتاگون موظف شده بودم اما به وزارتخارجه خواهم رفت و در این رابطه فعالیت خواهم کرد.
ژنرال گاردنر هنوز دوست من است. ما تا همین هفته پیش با هم در تماس بودیم. و بهعنوان همرزم همیشه در کنار هم خواهیم بود.
من به او تعهد دادم که در رابطه با این موضوع فعالیت خواهم کرد. وقتی به وزارت امور خارجه مراجعه کردم فهمیدم افرادی که روی پرونده اشرف کار میکنند ابداً هیچ آگاهی در مورد اشرف نداشتند. باید خودم به آنها عکسهای مختلف و تصاویر رهبری را نشان میدادم. یعنی در واقع باید یک آموزش بسیار ابتدایی در مورد اشرف به آنها میدادم.
ما همچنین به موضوعاتی از قبیل دعاوی در مورد کشتار کردها پرداختیم. من به آنها اسنادی را ارائه دادم حاوی گفتههای آقای هوشیار زیباری که مسئول بخش روابط بینالمللی حزب دموکرات کردستان بود و گفته بود که مجاهدین در این رابطه هیچ دخالتی نداشتهاند. وزارتخارجه بغداد نیز آن را تأیید کرد. او (هوشیار زیباری) مجدداً گفت که آنها دخالتی نداشتند.
اما گزارش بعدی از وزارتخارجه که منتشر شد باز ادعا کرد مجاهدین در این رابطه سهیم بودهاند. بنابراین کار کردن با افرادی که اصلاً با هم حرف نمیزدند و همه اطلاعات خود را بر اساس شایعه تنظیم میکردند بیاندازه برای من دردناک و ناراحت کننده بود. گزارشهای اطلاعاتی تنظیم میشد و آنها دائم به من میگفتند که ما مدارک محرمانه داریم. من به وزارت امور خارجه پیشنهاد کردم که پس اجازه بدهید با هم آنها را مرور کنیم. من خودم اجازه دیدن مدارک محرمانه را در سطح خیلی بالا دارم و میتوانم مطالب بسیار سری را رویت کنم. دیگر چه چیز بیش از این میخواهید؟ آنها گفتند نمیتوانیم به شما نشان بدهیم. گفتم پس چطور میخواهید آنها را تدقیق کنیم؟ بنابراین ما هیچ وقت نتوانستیم آن مدارک را ببینیم که صحت آنها را تأیید کنیم.
ما باید رابطه بیپردهیی با وزارتخارجه در این رابطه داشته باشیم. شما باید نشان بدهید که چه چیزی در دست دارید. اگر این کار را نکنید فرض ما این خواهد بود که شما اطلاعات خود را برپایه شایعات تنظیم کردهاید.
یکی از شایعات جدی که ما دریافت کردیم از همین مأمور وزارت امور خارجه بود که لحظاتی پیش به او اشاره کردم. او گفت آنها دارند عراقیها را عضوگیری میکنند و آموزش میدهند تا دست بهعملیات تروریستی بزنند.
وقتی به ما اسم ساختمان و مختصات آن را دادند، من به آن مجموعه در اشرف رفتم و کارگران عراقی را یافتیم که در طول هفته در آنجا میماندند چون اگر هر روز آنجا را ترک میکردند جوخههای مرگ آنها را شناسایی میکردند و میکشتند. این کارگران چک خود را آخر هفته به منزلشان میبردند و بعد دوباره برمیگشتند. آنها فقط کارگران محلی بودند. همین.
من دیدم که آنها دائم من را به جستجوی بهاصطلاح «آتش روباه» میفرستند و هر بار که من بهدنبال منبع میرفتم تا نور را پیدا کنم، به تاریکی برمیخوردم. من از این واهمه دارم که تمام گزارشهای وزارتخارجه بر این پایه باشد
بگذارید به شما همین الآن بگویم که نمیتوان به دولت مالکی اعتماد کرد. ما دائماًًًً بازداشتگاه مخفی در عراق کشف میکردیم از جمله در وزارت کشور. یک بار کاروان نظامی ما در یک ایست بازرسی عراقی مورد حمله قرار گرفت و من دیدم که مأمور پلیس سریع دوید و پنهان شد. آنجا بود که فرمانده ما فهمید در میان رگبار است و فوراً جنگ شروع شد.
اخیراً مالکی به تظاهرات شیعیان و سنیها در بغداد حمله کرد. سربازان او مجهز به اسلحه، چاقو، قمه و چماق بودند و به تظاهرکنندگان حمله میکردند.
به این دولت نباید اعتماد کرد که دست به کار صحیح بزند. از دولت مالکی توقع چیزی بهتر از این در رابطه با مجاهدین نمیتوانیم داشته باشیم. بنابراین من خطاب به هیلاری کلینتون میگویم که تعهدات و وعدههای مالکی را وقتی میگوید نگران نباشید ما کار صحیح را انجام میدهیم، اصلاً جدی نگیرید.
ما باید عمل کردن بر پایه شایعات را متوقف کنیم و دیگر با اتکا به شایعه دائم تکرار نکنیم که مجاهدین فلان کار را کرد.
وقتی حقایق روشن شود این شایعات فوراً محو میشود. مرا به یاد فیلم قدیمی جان وین بهنام «مردی که لیبرتی والانس را کشت» میاندازد که میگفت وقتی افسانه یک واقعیت میشود، افسانه را تبلیغ کن.
متأسفانه وزارت امور خارجه به استفاده از شایعات بهعنوان حقیقت ادامه میدهد و همان شایعات را منتشر میکند.
همانطور که در ابتدای صحبتم گفتم، اجداد ما ابزاری را برای ما به یادگار گذاشتهاند تا با توسل به آن ابزار عملکرد خودمان بهعنوان یک ملت را بسنجیم.
ما باید اکنون دست به کار شویم تا از ادامه چنین اشتباهی در تاریخ مان جلوگیری کنیم. ما در گذشته اشتباه کردهایم. برده داری، نحوه رفتار با سرخ پوستان و نحوه برخورد با ژاپنیهای آمریکایی همه اشتباه بودهاند.
حالا بگذارید این اشتباه را بهطور خاص قبل از اینکه در تاریخ ما تا ابد ثبت شود جبران کنیم. تا بهحال جان بسیاری از انسانهای خوب بهخاطر آن از دست رفته است. ما اکنون فرصتی داریم تا قدم به جلو بگذاریم و من از وزارت امور خارجه میخواهم که عمل درست اما سخت را به جای عمل غلط اما راحت انجام دهد.
از شما متشکرم خانمها و آقایان.
میچل ریس:
در طول چند ساعت گذشته ما به طیف وسیعی از نظرات برخی از برجستهترین دولتمردان کشورمان گوش کردیم. وظیفه من است که برخی از رئوس جلسه را بازگو کنم.
اولاً: بسیار ضروری است که درهای کمپ اشرف به روی مطبوعات بینالمللی باز شود و همچنین به روی اتحادیه اروپا، سازمانهای حقوقبشری، نمایندگان مجلس عراق و آن تعداد از نمایندگان مجلس آمریکا که مایلند به آنجا سفر کنند. نشر اطلاعات بهترین پادزهر برای مقابله با فساد و هرج و مرجی است که ما بهوضوح نمود آن را در ویدئوها دیدیم و همچنین بهترین حفاظ برای ساکنان کمپ اشرف است.
ثانیاً: ما باید قاطعانه درخواست کنیم که یافتههای تیم آمریکایی که بعد از رویدادهای ناگوار اخیر از کمپ اشرف بازدید کرد فوراً در دسترس عموم قرار گیرد. ما هیچ اطمینان خاطری نسبت به قابلیت یا نیت دولت عراق برای انجام تحقیقات نداریم.
ثالثا: وزارت امور خارجه باید نامگذاری مجاهدین را فوراً لغو کند. زمان رو به اتمام است و جان انسانها در خطر است. برای آمریکا این نمونهای است که منافع آمریکا در مخالفت آن با رژیم تهران کاملاً با ارزشهای آزادی و دموکراسی آمریکا تقارن پیدا میکند. در حقیقت ساکنان اشرف و میلیونها ایرانی چه در داخل و چه در تبعید در اقصی نقاط دنیا در احترام به ارزشهای آزادی و دموکراسی متفقالقول هستند. موج دموکراسی در سراسر خاورمیانه بالا گرفته و من مطمئنم که این موج ایران را هم روزی در خواهد نوردید.
من از سخنرانان جلسه دعوت میکنم که به من بپیوندند و لطفاً به یادبود قهرمانان کمپ اشرف در سمت چپ مراجعه و ادای احترام کنند. من از همه شما بهخاطر حضورتان در جلسه امروز و از همه سخنرانان قدردانی میکنم. بسیار متشکرم.