13آوریل ۲۰۱۱ ـ 24فروردین ۱۳۹۰
سخنرانی خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت
حضار محترم،
شخصیتهای والاقدری که از آمریکا و آلمان و فرانسه در این کنفرانس حضور به هم رساندهاید،
به همه شما درود میفرستم.
5روز از فاجعه کشتار مجاهدان اشرف میگذرد. در روز 19فروردین، 34زن و مرد شجاع از بهترین فرزندان مردم ایران بهشهادت رسیدند.
هر یک از آنها، با 10، 20 و حتی 30سال سابقه مبارزه علیه دیکتاتوری، سمبلی از فداکاری و رنج طولانی ایرانیان برای نیل به آزادیاند. در عین حال پایداری و جانباختن هر یک از آنها گواه حتمی پیروزی بر رژیم ولایت فقیه است.
برای احترام به 34قهرمانی که جان خود را فدای آزادی مردم ایران کردند، اجازه بدهید یک دقیقه کف بزنیم.
در مورد آخرین وقایع اشرف باید به اطلاعتان برسانم تا همین امروز رفتار جنایتکارانه مالکی که دیکتهشده از سوی خامنهای است، همچنان ادامه دارد.
به دستور مالکی، مجروحان تیرخورده را بدون مداوا از بیمارستان به اشرف برگرداندهاند.
در خود اشرف گردانهای مهاجم و نیروهای زرهی در قسمتهای اشغالی باقیمانده و در حال ایجاد خاکریزهای بلند هستند. بهدلیل ممانعتها در چند روز گذشته امکان تدفین اجساد وجود نداشت.
از طرف دیگر در داخل ایران رژیم آخوندها، بعد از تقدیر و تشکر رسمی از مالکی، فیلم کشتار در اشرف را در برخی زندانهای سیاسی پخش کرده تا روحیه زندانیان را تضعیف کند. اما از داخل زندانها تا جامعه ایران تا اشرف روحیه و عزم و ایمان شعلهور است.
حضار محترم،
کشتار در اشرف اگرچه توسط دیکتاتور عراق صورت گرفته است، اما این واقعه، تماماً مربوط به معادله میان رژیم ولایت فقیه و مردم ایران است. در واقع این بخشی از عملیات سرکوبگرانه آخوندها برای مهار قیام مردم ایران است.
از هنگام از سرگیری قیامها در ایران در 25بهمن گذشته، ترس آخوندها از مجاهدین ده چندان شد. چند روز بعد در گزارش تحقیقی مجلس رژیم تصریح شد که در این قیام مجاهدین نقش اساسی داشتهاند. بنابراین سردمدار فاشیسم مذهبی طرح تازهیی برای سرکوب اشرف را پیش کشید.
نخستوزیر عراق نیز به علت تزلزل حکومت نامشروع خود به حمایت هر چه بیشتر آخوندها نیازمند است. بهخصوص که در هفتههای اخیر در محاصره قیامهای مستمر مردم عراق قرار گرفته است.
یک عامل دیگر، واهمه آخوندها از چشمانداز حذف نامگذاری تروریستی علیه مجاهدین در آمریکاست. آنها از تأثیر چنین تحولی در دامن زدن به قیامها در ایران وحشت دارند.
به همین دلیل کمتر از یک روز پس از حمله، وزیر خارجه رژیم از مالکی بهخاطر این حمله تقدیر کرد.
سپس مشاور نظامی خامنهای رسماًًًًًًًًًًً از دولت عراق خواست به حملات خود به اشرف تا نابودی آن ادامه دهد.
همزمان، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران هم در نامهنگاریها و هم تماسهایشان و هم در منابع علنی به مالکی توصیه کردند که کار مجاهدان اشرف را در همین عملیات تمام کند والا آنها او و دولتش را بهخاطر نقض حقوقبشر محکوم و صحنه را عوض خواهند کرد.
این اظهارات تأکیدی بر این واقعیت است که خامنهای و مالکی طرح مشترک خود را به جد دنبال میکنند.
در روزهای گذشته هم وزیر خارجه و سخنگوی وزارتخارجه رژیم ایران و هم سخنگویان رسمی مالکی طرح قتلعام ساکنان اشرف را با ادعاهایی نظیر اعمال حاکمیت ملی یا دفاع از کشاورزان اطراف اشرف توجیه میکنند.
میدانید که حمله به اشرف با ستونهای زرهی صورت گرفت. حملهیی با شرکت گردانها و یگانهای زرهی، پیاده، مکانیزه و تکاور از 5تیپ مختلف. این عملیات در صحنه توسط سپهبد غیدان فرمانده نیروی زمینی عراق فرماندهی میشود و در پایتخت توسط شخص نوری مالکی. آنها زرهپوشها و سلاحهایی را بهکار گرفته بودند که خاص جنگهای جبههیی است.
آیا وارد کردن این سطح فرماندهی و بکارگیری این همه گردان زرهی برای رفع یک اختلاف ارضی است؟
واقعیت این است که اگر ایستادگی مجاهدین در برابر این هجوم نبود، آنها بهطور قطع طرح خود برای قتلعام ساکنان اشرف را محقق میکردند. پایداری اشرفیها این طرح را در روز 19فروردین به شکست کشاند.
برای کتمان طرح نابودی اشرف، معمولاً دیکتاتور عراق ادعا میکند که میخواهد حاکمیت ملی عراق را بر اشرف اعمال کند. ساکنان اشرف بارها اعلام کردهاند حاکمیت ملی عراق را محترم میشمارند. از شروع سال ۲۰۰۹ دولت عراق با همین ادعا کنترلهای شدیدی بر اشرف اعمال کرده است. به این منظور یک ایستگاه پلیس، یک گردان ارتش و یک گردان ضدشورش در داخل اشرف مستقر کرد. به علاوه رفتوآمد ساکنان را ممنوع ساخت. از دیدار خانوادهها و وکلای اشرف با آنان جلوگیری نمود، حتی از دسترسی بیماران به درمان به موقع ممانعت کرد و عملاً اشرف را به یک زندان تبدیل نمود.
آیا حاکمیت ملی بهمعنای سیاست درمان ممنوع و زجرکش کردن بیماران است؟
آیا بهمعنای نشانهروی مستقیم به سر و قلب افراد بیدفاع یا له کردن آنها زیر هاموی است؟
آیا بهمعنای ممانعت از مداوای مجروحان تیرخورده است؟
ملایان و دیکتاتور عراق، پس از این حمله، دیگر به روشنی هدف واقعی خود را ابراز میکنند.
2روز پیش بالاترین فرمانده نظامی ملایان یعنی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رژیم ولایت فقیه گفت: 2گزینه در مقابل ساکنان اشرف است، یا اینکه تسلیم شوند یا اینکه خودکشی کنند.
همزمان، سخنگوی دیکتاتور عراق رسماًًًًًًًًًًً اعلام کرد که دولتش متعهد به انحلال سازمان مجاهدین و اخراج افراد آن از عراق تا پایان سال ۲۰۱۱ است.
تا آنجا که به مسأله حضور ساکنان اشرف در عراق برمیگردد، ساکنان اشرف از مدتها پیش به دولت آمریکا و سازمان ملل و دولت عراق اعلام کردهاند که اصراری بر ماندن در عراق ندارند. به این منظور آنها 2گزینه را پیشنهاد کردهاند:
اول بازگشت به ایران به شرط برخورداری از امنیت و آزادی بیان و فعالیت سیاسی با تضمین شورای امنیت و اعلام آن از سوی شخص خامنهای
گزینه دوم رفتن به آمریکا یا یکی از کشورهای اروپا.
دولتهای اروپا از گزینههای پیشنهادی ساکنان اشرف مطلعاند. با این حال در تمام این سالها حتی یکی از بیماران اشرف را برای مداوا نپذیرفتهاند.
دوستان گرامی،
مقاومت ایران بارها دولتهای غرب و مجامع بینالمللی را مطلع ساخته بود که روند اوضاع به طرف یک فاجعه انسانی پیش میرود.
ما بارها هشدار داده بودیم که از سرگیری حفاظت اشرف توسط آمریکا و استقرار دائمی هیأت ناظران ملل متحد در اشرف یک ضرورت حیاتی است.
متأسفانه به این هشدارها توجهی نشد.
آمریکا بهخاطر تعهداتش به قوانین بینالمللی نمیبایست حفاظت اشرف را به دولتی بسپارد که نیت و قصد آن برای سرکوب اشرف از روز اول آشکار بود.
بهعلاوه آمریکا به یکایک ساکنان اشرف تعهد سپرده که در ازای گردآوری سلاحهایشان حفاظت آنها را تأمین کند.
بر این اساس، دولت آمریکا میبایست از هجوم جنایتکارانه قوای مالکی به اشرف جلوگیری میکرد.
حالا امیدوارم رئیسجمهور آمریکا شخصاً و با صراحت کشتار مجاهدان اشرف را محکوم کند.
والا دولت کنونی عراق برای خونریزیهای بیشتر دست خود را باز میبیند.
واقعه کشتار در اشرف، به روشنی این نتیجه را به دست میدهد که راهحل صحیح و تنها راهحل، از سرگیری حفاظت اشرف توسط آمریکاست.
اخیراً رئیسجمهور آمریکا دخالت آن کشور در لیبی را بهخاطر دفاع از جان اتباع غیرنظامی موجه دانست. این ضرورت اکنون به حادترین صورت در اشرف وجود دارد.
ما همچنین دولتهای اتحادیه اروپا و بهخصوص فرانسه را به دخالت فعال برای حفاظت اشرف در مقابل یک فاجعه انسانی فرا میخوانیم.
دولتهای اروپا در دهه ۱۹۹۰ در شرایط مشابهی در کوزوو دخالت کردند. این واکنش، علاوه بر جنبههای انسانی آن، همچنین از نظر سیاسی لازم است. زیرا لازمه مقابله با فاشیسم مذهبی است که تهدید اصلی صلح و امنیت تمام جهان محسوب میشود.
بدون چنین واکنشی، سیاست غرب کماکان بر پاشنه مماشات با رژیم میچرخد.
به عبارت دیگر، محور اصلی مماشات با ملایان، یعنی بستن راه تغییر، ادامه دارد.
من به آنها میگویم: اگر نمیدانید مردم ایران چه قضاوتی در این باره میکنند، به قضاوت تاریخ درباره کسانی نگاه کنید که در آستانه جنگ جهانی دوم از توسعهطلبی فاشیستی نازیها اظهار تنفر میکردند، اما چکسلواکی و بخشهایی از اروپا را به هیتلر واگذار میکردند.
باید تأکید کنم که نه قطعنامههای بینالمللی، نه فعلوانفعالهای نظامی در سطح منطقه، هیچکدام بهاندازه رفع موانع از سر راه تغییر در ایران حکومت ولایت فقیه را به لرزه نمیاندازد.
خاتمه دادن به محاصره اشرف و لغو نامگذاری نامشروع علیه مجاهدین، دینامیزم فوقالعادهیی در جنبش آزادی مردم ایران ایجاد میکند که جهشوار راه تغییر را خواهد گشود.
محاصره اشرف با محاصره استالینگراد در جنگ جهانی دوم البته از بسیاری جهات متفاوت است. اما از این نظر شبیه است که با شکست قوای نازی، شکافی در آن پدیدار شد که تا برلین امتداد یافت. حالا با شکست فاشیسم مذهبی در اشرف شکافی در این رژیم ایجاد میشود که تا مقر خامنهای در تهران امتداد خواهد یافت.
دوستان گرامی،
مهمترین الزام یک راهحل جدید در قبال ایران، حذف نام مجاهدین از لیست وزارتخارجه آمریکاست.
کارکرد این لیست برای رژیم آخوندها را از کارزار گسترده و پرهزینهیی که برای حفظ آن پیش گرفته، میتوان دید.
کارکرد این لیست علیه مردم ایران را از کشتار بزرگ در اشرف میتوان فهمید.
هدف ما این است که جوازی که این نامگذاری به کشتار ساکنان اشرف و زندانیان سیاسی در ایران میدهد، لغو شود.
ادامه این نامگذاری یک همدستی با ملاها در کشتار فرزندان مردم ایران است.
ما میخواهیم با خاتمه دادن به این برچسب بیاعتبار، راه تغییر در ایران را باز کنیم.
حذف این برچسب یک بخش ضروری از پروسه دموکراتیک برای ایران و کل منطقه است.
این راهحل، چنان که مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران گفته است، «نه فقط مطلوب ما و ملت ما، بلکه نیاز مبرم [دولتهای غرب] و ملتهای آنها هم هست. زیرا که صلح و امنیت و دموکراسی و حقوقبشر و ثبات و سازندگی و دوستی و یک ایران غیراتمی و همکاری و توسعه اقتصادی را در این منطقه از جهان پیشنهاد میکند و به قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی احترام میگذارد».
بهعنوان نتیجهگیری، و یادآوری رئوس بحث، خواستهای مبرم مردم و مقاومت ایران از اتحادیه اروپا، ایالات متحده و مجامع بینالمللی را در چند ماده خلاصه میکنم:
1- از سرگیری حفاظت اشرف توسط دولت آمریکا و استقرار دائمی هیأت ناظران مللمتحد در اشرف برای ممانعت از اجرای طرح قتلعام ساکنان اشرف توسط رژیم آخوندها و دیکتاتور عراق جدید
2- تعیین یک هیأت بینالمللی حقیقتیابی و تحقیق درباره حمله نیروی زمینی عراق به اشرف از سوی شورای امنیت مللمتحد
3-بیرون کشیدن قوای سرکوبگر عراقی از اشرف و لغو محاصره ضدانسانی 28ماهه آن
4ـ محکومیت کشتار 19فروردین بهعنوان جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی از سوی دولتهای غرب
5 ـ حذف نامگذاری تروریستی علیه مجاهدین در آمریکا که اکنون مهمترین مجوز کشتار ساکنان اشرف و زندانیان سیاسی توسط فاشیسم مذهبی است
حضار محترم،
ما جهان غرب را به قرار گرفتن در کنار مردمی که برای آزادی و دموکراسی بپاخاستهاند، فرا میخوانیم.
مقاومتی که امروز غرقه به خون است، در دستهایش آیندهایران ساخته میشود.
مقاومت مردم ایران برای آزادی را بهرسمیت بشناسید.
از همه شما متشکرم
فرانسوا کلکومبه:
با تشکر از خانم رئیسجمهور بهخاطر تشریح خوب وضعیت، اکنون شما را دعوت میکنم یک فیلم ویدیویی را ببینید که به شما امکان خواهد داد تصویری از آنچه در اشرف روی داده به ذهن بسپارید.
(نمایش فیلم)
سخنرانی خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت
حضار محترم،
شخصیتهای والاقدری که از آمریکا و آلمان و فرانسه در این کنفرانس حضور به هم رساندهاید،
به همه شما درود میفرستم.
5روز از فاجعه کشتار مجاهدان اشرف میگذرد. در روز 19فروردین، 34زن و مرد شجاع از بهترین فرزندان مردم ایران بهشهادت رسیدند.
هر یک از آنها، با 10، 20 و حتی 30سال سابقه مبارزه علیه دیکتاتوری، سمبلی از فداکاری و رنج طولانی ایرانیان برای نیل به آزادیاند. در عین حال پایداری و جانباختن هر یک از آنها گواه حتمی پیروزی بر رژیم ولایت فقیه است.
برای احترام به 34قهرمانی که جان خود را فدای آزادی مردم ایران کردند، اجازه بدهید یک دقیقه کف بزنیم.
در مورد آخرین وقایع اشرف باید به اطلاعتان برسانم تا همین امروز رفتار جنایتکارانه مالکی که دیکتهشده از سوی خامنهای است، همچنان ادامه دارد.
به دستور مالکی، مجروحان تیرخورده را بدون مداوا از بیمارستان به اشرف برگرداندهاند.
در خود اشرف گردانهای مهاجم و نیروهای زرهی در قسمتهای اشغالی باقیمانده و در حال ایجاد خاکریزهای بلند هستند. بهدلیل ممانعتها در چند روز گذشته امکان تدفین اجساد وجود نداشت.
از طرف دیگر در داخل ایران رژیم آخوندها، بعد از تقدیر و تشکر رسمی از مالکی، فیلم کشتار در اشرف را در برخی زندانهای سیاسی پخش کرده تا روحیه زندانیان را تضعیف کند. اما از داخل زندانها تا جامعه ایران تا اشرف روحیه و عزم و ایمان شعلهور است.
حضار محترم،
کشتار در اشرف اگرچه توسط دیکتاتور عراق صورت گرفته است، اما این واقعه، تماماً مربوط به معادله میان رژیم ولایت فقیه و مردم ایران است. در واقع این بخشی از عملیات سرکوبگرانه آخوندها برای مهار قیام مردم ایران است.
از هنگام از سرگیری قیامها در ایران در 25بهمن گذشته، ترس آخوندها از مجاهدین ده چندان شد. چند روز بعد در گزارش تحقیقی مجلس رژیم تصریح شد که در این قیام مجاهدین نقش اساسی داشتهاند. بنابراین سردمدار فاشیسم مذهبی طرح تازهیی برای سرکوب اشرف را پیش کشید.
نخستوزیر عراق نیز به علت تزلزل حکومت نامشروع خود به حمایت هر چه بیشتر آخوندها نیازمند است. بهخصوص که در هفتههای اخیر در محاصره قیامهای مستمر مردم عراق قرار گرفته است.
یک عامل دیگر، واهمه آخوندها از چشمانداز حذف نامگذاری تروریستی علیه مجاهدین در آمریکاست. آنها از تأثیر چنین تحولی در دامن زدن به قیامها در ایران وحشت دارند.
به همین دلیل کمتر از یک روز پس از حمله، وزیر خارجه رژیم از مالکی بهخاطر این حمله تقدیر کرد.
سپس مشاور نظامی خامنهای رسماًًًًًًًًًًً از دولت عراق خواست به حملات خود به اشرف تا نابودی آن ادامه دهد.
همزمان، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران هم در نامهنگاریها و هم تماسهایشان و هم در منابع علنی به مالکی توصیه کردند که کار مجاهدان اشرف را در همین عملیات تمام کند والا آنها او و دولتش را بهخاطر نقض حقوقبشر محکوم و صحنه را عوض خواهند کرد.
این اظهارات تأکیدی بر این واقعیت است که خامنهای و مالکی طرح مشترک خود را به جد دنبال میکنند.
در روزهای گذشته هم وزیر خارجه و سخنگوی وزارتخارجه رژیم ایران و هم سخنگویان رسمی مالکی طرح قتلعام ساکنان اشرف را با ادعاهایی نظیر اعمال حاکمیت ملی یا دفاع از کشاورزان اطراف اشرف توجیه میکنند.
میدانید که حمله به اشرف با ستونهای زرهی صورت گرفت. حملهیی با شرکت گردانها و یگانهای زرهی، پیاده، مکانیزه و تکاور از 5تیپ مختلف. این عملیات در صحنه توسط سپهبد غیدان فرمانده نیروی زمینی عراق فرماندهی میشود و در پایتخت توسط شخص نوری مالکی. آنها زرهپوشها و سلاحهایی را بهکار گرفته بودند که خاص جنگهای جبههیی است.
آیا وارد کردن این سطح فرماندهی و بکارگیری این همه گردان زرهی برای رفع یک اختلاف ارضی است؟
واقعیت این است که اگر ایستادگی مجاهدین در برابر این هجوم نبود، آنها بهطور قطع طرح خود برای قتلعام ساکنان اشرف را محقق میکردند. پایداری اشرفیها این طرح را در روز 19فروردین به شکست کشاند.
برای کتمان طرح نابودی اشرف، معمولاً دیکتاتور عراق ادعا میکند که میخواهد حاکمیت ملی عراق را بر اشرف اعمال کند. ساکنان اشرف بارها اعلام کردهاند حاکمیت ملی عراق را محترم میشمارند. از شروع سال ۲۰۰۹ دولت عراق با همین ادعا کنترلهای شدیدی بر اشرف اعمال کرده است. به این منظور یک ایستگاه پلیس، یک گردان ارتش و یک گردان ضدشورش در داخل اشرف مستقر کرد. به علاوه رفتوآمد ساکنان را ممنوع ساخت. از دیدار خانوادهها و وکلای اشرف با آنان جلوگیری نمود، حتی از دسترسی بیماران به درمان به موقع ممانعت کرد و عملاً اشرف را به یک زندان تبدیل نمود.
آیا حاکمیت ملی بهمعنای سیاست درمان ممنوع و زجرکش کردن بیماران است؟
آیا بهمعنای نشانهروی مستقیم به سر و قلب افراد بیدفاع یا له کردن آنها زیر هاموی است؟
آیا بهمعنای ممانعت از مداوای مجروحان تیرخورده است؟
ملایان و دیکتاتور عراق، پس از این حمله، دیگر به روشنی هدف واقعی خود را ابراز میکنند.
2روز پیش بالاترین فرمانده نظامی ملایان یعنی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رژیم ولایت فقیه گفت: 2گزینه در مقابل ساکنان اشرف است، یا اینکه تسلیم شوند یا اینکه خودکشی کنند.
همزمان، سخنگوی دیکتاتور عراق رسماًًًًًًًًًًً اعلام کرد که دولتش متعهد به انحلال سازمان مجاهدین و اخراج افراد آن از عراق تا پایان سال ۲۰۱۱ است.
تا آنجا که به مسأله حضور ساکنان اشرف در عراق برمیگردد، ساکنان اشرف از مدتها پیش به دولت آمریکا و سازمان ملل و دولت عراق اعلام کردهاند که اصراری بر ماندن در عراق ندارند. به این منظور آنها 2گزینه را پیشنهاد کردهاند:
اول بازگشت به ایران به شرط برخورداری از امنیت و آزادی بیان و فعالیت سیاسی با تضمین شورای امنیت و اعلام آن از سوی شخص خامنهای
گزینه دوم رفتن به آمریکا یا یکی از کشورهای اروپا.
دولتهای اروپا از گزینههای پیشنهادی ساکنان اشرف مطلعاند. با این حال در تمام این سالها حتی یکی از بیماران اشرف را برای مداوا نپذیرفتهاند.
دوستان گرامی،
مقاومت ایران بارها دولتهای غرب و مجامع بینالمللی را مطلع ساخته بود که روند اوضاع به طرف یک فاجعه انسانی پیش میرود.
ما بارها هشدار داده بودیم که از سرگیری حفاظت اشرف توسط آمریکا و استقرار دائمی هیأت ناظران ملل متحد در اشرف یک ضرورت حیاتی است.
متأسفانه به این هشدارها توجهی نشد.
آمریکا بهخاطر تعهداتش به قوانین بینالمللی نمیبایست حفاظت اشرف را به دولتی بسپارد که نیت و قصد آن برای سرکوب اشرف از روز اول آشکار بود.
بهعلاوه آمریکا به یکایک ساکنان اشرف تعهد سپرده که در ازای گردآوری سلاحهایشان حفاظت آنها را تأمین کند.
بر این اساس، دولت آمریکا میبایست از هجوم جنایتکارانه قوای مالکی به اشرف جلوگیری میکرد.
حالا امیدوارم رئیسجمهور آمریکا شخصاً و با صراحت کشتار مجاهدان اشرف را محکوم کند.
والا دولت کنونی عراق برای خونریزیهای بیشتر دست خود را باز میبیند.
واقعه کشتار در اشرف، به روشنی این نتیجه را به دست میدهد که راهحل صحیح و تنها راهحل، از سرگیری حفاظت اشرف توسط آمریکاست.
اخیراً رئیسجمهور آمریکا دخالت آن کشور در لیبی را بهخاطر دفاع از جان اتباع غیرنظامی موجه دانست. این ضرورت اکنون به حادترین صورت در اشرف وجود دارد.
ما همچنین دولتهای اتحادیه اروپا و بهخصوص فرانسه را به دخالت فعال برای حفاظت اشرف در مقابل یک فاجعه انسانی فرا میخوانیم.
دولتهای اروپا در دهه ۱۹۹۰ در شرایط مشابهی در کوزوو دخالت کردند. این واکنش، علاوه بر جنبههای انسانی آن، همچنین از نظر سیاسی لازم است. زیرا لازمه مقابله با فاشیسم مذهبی است که تهدید اصلی صلح و امنیت تمام جهان محسوب میشود.
بدون چنین واکنشی، سیاست غرب کماکان بر پاشنه مماشات با رژیم میچرخد.
به عبارت دیگر، محور اصلی مماشات با ملایان، یعنی بستن راه تغییر، ادامه دارد.
من به آنها میگویم: اگر نمیدانید مردم ایران چه قضاوتی در این باره میکنند، به قضاوت تاریخ درباره کسانی نگاه کنید که در آستانه جنگ جهانی دوم از توسعهطلبی فاشیستی نازیها اظهار تنفر میکردند، اما چکسلواکی و بخشهایی از اروپا را به هیتلر واگذار میکردند.
باید تأکید کنم که نه قطعنامههای بینالمللی، نه فعلوانفعالهای نظامی در سطح منطقه، هیچکدام بهاندازه رفع موانع از سر راه تغییر در ایران حکومت ولایت فقیه را به لرزه نمیاندازد.
خاتمه دادن به محاصره اشرف و لغو نامگذاری نامشروع علیه مجاهدین، دینامیزم فوقالعادهیی در جنبش آزادی مردم ایران ایجاد میکند که جهشوار راه تغییر را خواهد گشود.
محاصره اشرف با محاصره استالینگراد در جنگ جهانی دوم البته از بسیاری جهات متفاوت است. اما از این نظر شبیه است که با شکست قوای نازی، شکافی در آن پدیدار شد که تا برلین امتداد یافت. حالا با شکست فاشیسم مذهبی در اشرف شکافی در این رژیم ایجاد میشود که تا مقر خامنهای در تهران امتداد خواهد یافت.
دوستان گرامی،
مهمترین الزام یک راهحل جدید در قبال ایران، حذف نام مجاهدین از لیست وزارتخارجه آمریکاست.
کارکرد این لیست برای رژیم آخوندها را از کارزار گسترده و پرهزینهیی که برای حفظ آن پیش گرفته، میتوان دید.
کارکرد این لیست علیه مردم ایران را از کشتار بزرگ در اشرف میتوان فهمید.
هدف ما این است که جوازی که این نامگذاری به کشتار ساکنان اشرف و زندانیان سیاسی در ایران میدهد، لغو شود.
ادامه این نامگذاری یک همدستی با ملاها در کشتار فرزندان مردم ایران است.
ما میخواهیم با خاتمه دادن به این برچسب بیاعتبار، راه تغییر در ایران را باز کنیم.
حذف این برچسب یک بخش ضروری از پروسه دموکراتیک برای ایران و کل منطقه است.
این راهحل، چنان که مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران گفته است، «نه فقط مطلوب ما و ملت ما، بلکه نیاز مبرم [دولتهای غرب] و ملتهای آنها هم هست. زیرا که صلح و امنیت و دموکراسی و حقوقبشر و ثبات و سازندگی و دوستی و یک ایران غیراتمی و همکاری و توسعه اقتصادی را در این منطقه از جهان پیشنهاد میکند و به قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی احترام میگذارد».
بهعنوان نتیجهگیری، و یادآوری رئوس بحث، خواستهای مبرم مردم و مقاومت ایران از اتحادیه اروپا، ایالات متحده و مجامع بینالمللی را در چند ماده خلاصه میکنم:
1- از سرگیری حفاظت اشرف توسط دولت آمریکا و استقرار دائمی هیأت ناظران مللمتحد در اشرف برای ممانعت از اجرای طرح قتلعام ساکنان اشرف توسط رژیم آخوندها و دیکتاتور عراق جدید
2- تعیین یک هیأت بینالمللی حقیقتیابی و تحقیق درباره حمله نیروی زمینی عراق به اشرف از سوی شورای امنیت مللمتحد
3-بیرون کشیدن قوای سرکوبگر عراقی از اشرف و لغو محاصره ضدانسانی 28ماهه آن
4ـ محکومیت کشتار 19فروردین بهعنوان جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی از سوی دولتهای غرب
5 ـ حذف نامگذاری تروریستی علیه مجاهدین در آمریکا که اکنون مهمترین مجوز کشتار ساکنان اشرف و زندانیان سیاسی توسط فاشیسم مذهبی است
حضار محترم،
ما جهان غرب را به قرار گرفتن در کنار مردمی که برای آزادی و دموکراسی بپاخاستهاند، فرا میخوانیم.
مقاومتی که امروز غرقه به خون است، در دستهایش آیندهایران ساخته میشود.
مقاومت مردم ایران برای آزادی را بهرسمیت بشناسید.
از همه شما متشکرم
فرانسوا کلکومبه:
با تشکر از خانم رئیسجمهور بهخاطر تشریح خوب وضعیت، اکنون شما را دعوت میکنم یک فیلم ویدیویی را ببینید که به شما امکان خواهد داد تصویری از آنچه در اشرف روی داده به ذهن بسپارید.
(نمایش فیلم)
سخنان ارتشبد هیو شلتون:
(رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۱ـ ۱۹۹۷
دارای نشان افتخار و مدال طلای خدمات برجسته از کنگره آمریکا)
خیلی متشکرم، بعدازظهر بخیر، خانمها و آقایان،
اگر فیلمی که مشاهده کردیم موجب نشده باشد که خون شما به جوش بیاید و شما را بهشدت عصبانی کند، بهتر است نبض خود را بگیرید چون احتمال دارد که زنده نباشید.
خانم رئیسجمهور رجوی،
این همیشه یک افتخار است که در کنار شما و با چنین گروه فوقالعادهیی از همکاران امروز در اینجا در پاریس باشم و برای این جمع صحبت کنم.
میخواهم بگویم که همه ما در این سالن در رابطه با موارد متعددی نگران هستیم. شما در مورد شهروندان در کشورتان نگران هستید، در بسیاری از موارد نگران ایمنی، امنیت و آینده هموطنانتان هستید. و در عین حال من فکر میکنم که همه ما در این اتاق امروزه در مورد امکان تغییر هیجانزده هستیم. «تغییر» این موضوعی است که امروز میخواهم به آن بپردازم. زیرا بدیهی است که تغییر در موارد مختلفی الزامی است.
تغییر رژیم فعلی ایران لازم است. تغییر وضعیت در قرارگاه اشرف لازم است و تغییر در عملکرد سازمان مللمتحد و همچنین عملکرد کشور خود من، ایالات متحده، لازم است.
در نتیجه از چیزهایی که ما دیدهایم و اخیراً در تعدادی از کشورها به ویژه مصر و لیبی که در حال به وقوع پیوستن هستند، فکر میکنم هیجان زیادی در مورد احتمال تغییر در تعدادی از کشورها در سراسر جهان وجود دارد و این پتانسیل بالقوه همیشه وجود دارد، چرا که افرادی که در این کشورها زندگی میکنند، تحت ستم هستند. دگراندیشان، زندانی و کشته میشوند و از روشهای دموکراتیک اثری نیست و روشهای بیسابقه شکنجه و کشتار و زندان در این کشورها متداول است.
در این رابطه، وقتی که به رژیم فعلی ایران نگاه میکنم، میبینم همه اینها در حال حاضر جریان دارد. علاوه بر این، یکی دیگر از عوامل مهم، وضعیت فعلی زنان در حاکمیت این نظام است.
رژیم حاکم بر ایران بزرگترین صادرکننده تروریسم در جهان امروز است. در 25سال گذشته هر چیزی که در سراسر جهان ایالات متحده با مورد آن درگیر شده، (ما را) به حضور فعالانه رژیم حاکم بر ایران مواجه کرده است. آنها برای آزادی مبارزه نمیکنند، آنها سعی میکنند که اراده خود را در مکانهایی که ما در آنجا جنگیدهایم، بر آن رژیم تحمیل کنند. به نظر من چیزی بدتر از وضعیتی که مردم ایران تحت این رژیم دارند، متصور نیست و من مطمئن هستم که این احساس در بسیاری از کشورهای دیگر در خاورمیانه نیز صادق است. به این دلیل که در داخل هر یک از این کشورها یک عنصر افراطی از رژیم کنونی در ایران وجود دارد که دستورالعملهای صادر شده از طرف رژیم تهران را انجام میدهند.
رژیم حاکم بر ایران رژیمی سرکوبگر است. مخلوطی از دینسالاری با حکومت مطلقه و ترکیبی از ایدئولوژی افراطی و توسعهطلبانه همچنان به تحریک و ستیز با ارگانهای بینالمللی ادامه میدهد. من معتقدم اکثر مردم ایران امروز چه در داخل و چه در خارج این احساس را دارند، به جز کسانی که از رژیم فعلی ایران منفعت میبرند. آنها کسانی هستند که متأسفانه سلاح دارند. گاردهای ویژه رژیم امکان بقای این رژیم را برای آنکه در قدرت بماند، فراهم میکنند.
در ایران امروز این واقعیت با توجه به اینکه ایالات متحده در حال حاضر سازمان مجاهدین خلق ایران را در لیست قرار داده و توانایی سازمان مجاهدین خلق ایران برای رهبری جنبش مقاومت برای تغییر رژیم را تضعیف کرده، مسأله پیچدهتر شده است. سازمان مجاهدین خلق باید از لیست حذف شود.
انگلستان آنها (مجاهدین) را در سال ۲۰۰۸ از لیست برداشت. اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۹ همین کار را کرد. بنابراین من از ایالات متحده میپرسم: ما منتظر چه هستیم؟ ما باید امروز این کار را بکنیم نه فردا.
یکی از همکاران من سفیر دیل دیلی که بهعنوان کارشناس ضدتروریسم در وزارتخارجه خدمت کرده است، احتمالاً بیش از کسی که امروز در وزارتخارجه مسئول این کار است، درباره تروریسم میداند. او سالها پیش توصیه کرد و هنوز این کار انجام نشده است. ما همینطور در آمریکا کنگره خودمان را داریم که قطعنامهیی را گذراند که میگوید سازمان مجاهدین باید از لیست برداشته شود. باید وزارتخارجه را به چالش کشید که اگر شواهدی چه علنی و چه مخفی دارد، ارائه کند تا نشان دهد سازمان مجاهدین باید در لیست باشد. بنابراین، من به وزیر کلینتون که در هر صورت فکر میکنم وزیر خارجه خوبی است، میگویم: ما منتظر چه هستیم؟ آنها را از لیست خارج کنیم و همین حالا این کار را بکنیم.
شما میدانید که سازمان مجاهدین برای مردم ایران پیامآور امید است و این امید فراتر از هر کاری است که آمریکا یا جامعه بینالمللی بتوانند برای مردم ایران بدون دخالت در ایران بکنند. برنامه 10مادهیی مجاهدین در مورد حقوق بنیادین بشر که توسط خانم رئیسجمهور رجوی ارائه شده، بر همان مبانی آزادی و و برابری جنسی و مذهبی تأکید دارد که وزارتخارجه مدافع آن است.
اگر به تاریخ برگردیم، میبینیم که مجاهدین در سال ۱۹۹۱ به این خاطر در لیست گذاشته شدند که دشمن رژیم کنونی ایران بودند و ما در آمریکا مجاهدین را به این خاطر در لیست گذاشتیم که شاید روابط بین ایالات متحده و رژیم کنونی ایران عادی شود. اما این اقدام نه در آن زمان نتیجهیی داشت و نه امروز نتیجهیی خواهد داشت. بنابراین بیایید این لیستگذاری را لغو کنیم.
زمان آن است که آن اشتباهی را که در حق مردم ایران شده است، تصحیح کنیم. رژیم کنونی ایران یک رژیم تروریستی، ضدغربی و ضددموکراتیک است و به همین صفات در سراسر منطقه خاورمیانه شناخته میشود. همانطور که گفتهام ایران تمرکز ناسیونالیستی بسیار قویتری از هر کشور دیگری در خاورمیانه دارد. رژیم کنونی ایران این را میداند که مجاهدین بهترین مسیر تغییر هستند و به همین دلیل است که مجاهدین را یک تهدید جدی برای خود میداند.
هفته گذشته من خشمگین و خجالتزده شدم که دیدم در حالی که عراقیها به کمپ اشرف تهاجم میکردند، نیروهای آمریکایی نظارهگر بودند و ما این را در فیلمی که الآن دیدیم، مشاهده میکنیم. آنها ایرانیان غیرمسلح را که آنجا مستقر هستند، میکشند و مجروح میکنند. همان افرادی را میکشند که آمریکا به آنها قول محافظت داده است. این سازمانی است که اولین بار آمریکا و همگان را از برنامه اتمی ملاها آگاه کرد و اگر آن افشاگریها نبود، رژیم کنونی ایران همین الآن هم شاید توانایی سلاح هستهیی داشت.
ولی همانطور که هفته گذشته مشاهده کردیم، ما وقتی اختیار قانونی و مشروع برای دخالت داشتیم این کار را نکردیم. بر اساس اختیاراتمان، ما میتوانیم و باید از ساکنان کمپ اشرف حفاظت کنیم.
من از وزیر کلینتون و وزیر گیتس میخواهم تعهدی که به ساکنان کمپ اشرف دادهایم را مورد تأیید قرار دهند، قول و قراری که با ساکنان کمپ اشرف داریم را تأیید کنند و توافقنامهیی که برای حفاظت ساکنان کمپ اشرف داریم را محترم بشمارند و پشت بهانههای بیمقدار که حالا آن منطقه به عراقیها تعلق دارد، مخفی نشوند.
این دلیل آن نمیشود که بایستیم و نگاه کنیم افراد غیرمسلح و بیگناه کشته شوند. من معتقدم که ما، ایالات متحده، ملت بزرگی هستیم ولی اگر به حرفهایمان پایبند نباشیم، در چشم جهانیان اینطور باقی نخواهیم ماند.
اگر ما تعهدات و قولهایی را که به سایرین دادهایم محترم نشماریم، این برای آمریکا شرمآور است.
اگر نخستوزیر مالکی آنقدر ضعیف است که نمیتواند نیروهای مسلح خودش را کنترل کند، اگر آنقدر ضعیف است که نمیتواند در اساس مانع این بشود که نیروهایش به ایالات متحده یا افراد غیرمسلح و بیگناه در کمپ اشرف حمله کنند، مالکی و رژیمش چیزی بیش از یک عروسک رژیم کنونی ایران نیستند. ما باید تعهدی را که به ساکنان کمپ اشرف دادهایم محترم بشماریم.
امروز درحالیکه اینجا نشستم و به تصاویر این افراد بزرگی که جان باختهاند نگاه کردم، و رئیسجمهور رجوی به آنها نگاه میکرد، به یاد کوزوو افتادم و اینکه چطور صربها به غیرنظامیان بیگناه در کوزوو حمله کردند. ما آمریکا، ما جامعه بینالمللی، در آن زمان به کناری نایستادیم تا ببینیم این اتفاق بیفتد. ما مداخله کردیم و آن را متوقف کردیم. ما باید همین کار را امروز برای ساکنان کمپ اشرف بکنیم.
اگر مالکی مثل اوباش قلدر میخواهد حکومت کند، او باید بخشی از همان دارویی که برای آنها تجویز شد را بگیرد.
من از پرزیدنت اوباما، وزیر کلینتون و گیتس میخواهم که وارد شوند، هر روز و هر ساعتی که مجاهدین در لیست باقی بمانند، بهمعنی از دست رفتن بالقوه جانهای بیشتری است. ما باید حملات و رفتار غیرانسانی با ساکنان کمپ اشرف را خاتمه دهیم. ما باید محاصره بهخصوص محاصره پزشکی را متوقف کنیم. ما باید بلندگوها را برداریم و این شکنجه روانی وحشتناک را متوقف کنیم. موارد مشخصی از جنایت علیه بشریت وجود دارد و سکوت ما و بیعملی ما به دولت مالکی تأییدیه ضمنی میدهد.
من از رئیس فعلی ستاد مشترک خواستهام که اطمینان یابد به این موضوع در بالاترین سطوح دولت آمریکا پرداخته میشود.
امروز برای من روشن است و فکر میکنم برای همه ما که اینجا جمع شدهایم روشن است که رژیم فعلی ایران باید عوض شود و مجاهدین با یک برنامه حقوقبشری و برابری مذهبی نیرویی هستند که آنها از آن میترسند. ما باید به انگلستان و سایر متحدان اروپاییمان بپیوندیم و مجاهدین را از لیست خارج کنیم که در نتیجه دست آنها برای اعمال حداکثر فشار روی رژیم حاکم باز بشود. این امر به همراه پشتکار و نیروی آزادیخواهان در ایران بهخصوص زنان و جوانان، بهترین راهحل را ارائه میکند که ایران را با دولتی ببینیم که نسبت به نیازهای مردمش حساس است و برای همه شهروندانش فرصت بهرهمند شدن از آزادیهای اساسی مذهبی و حقوقبشر را که بقیه جهان آزاد نیز از آن بهرمندند، فراهم میکند.
بسیار متشکرم
سخنان پاتریک کندی:
(فرزند ادوارد کندی ـ برادرزاده جان.اف.کندی
نماینده کنگره آمریکا به مدت 16سال ۱۹۹۵ ـ ۲۰۱۱)
خانم رجوی،
بهعنوان یک شهروند آمریکایی، میخواهم نزد مردم ایران و کمپ اشرف نسبت به هرگونه ارتباطی بین دولت من با این حمله وحشیانه، معذرتخواهی کنم. چون حمایت من در آخرین جنگ عراق از مردان و زنان جوان و زیبایی که زندگی خود را در این جنگ از دست دادند و دلارهای مالیاتی من برای خریداری این هامویها، این هامویهای ساخت آمریکا و با پول آمریکا، بهخاطر این نبود که برای انجام این حمله بکار گرفته شوند. من میخواهم این سخن ژنرال شلتون را تکرار کنم که «نه، تا من هستم نمیگذارم».
صدها میلیارد دلار پول مالیاتدهندگان آمریکایی برای سرنگون کردن و جایگزین کردن صدام حسین صرف شد. مهمتر از آن، مهمتر از آن، هزاران آمریکایی جوان جانشان را برای فراخوان آزادی دادند. برای چی؟ برای اینکه نوری مالکی دورهگرد ملاهای ایران بشود و ساکنان کمپ اشرف را کشتار کند؟! بههیچوجه.
اول برای یهودیان آمدند و من یهودی نبودم بنابراین اعتراضی نکردم. بعد برای فعالان کارگری آمدند و من فعال کارگری نبودم بنابراین اعتراضی نکردم. بعد برای من آمدند و کسی نمانده بود که اعتراض کند.
عموی من پرزیدنت کندی در برلین 50سال پیش سخنانی گفت که امروز هم انعکاس دارد. وقتی او هدف همه مردم آزاد جهان را همان هدف مردم محاصره شده شهر برلین خواند، میگفت: مبارزه برای آزادی مرزی ندارد.
وقتی او میگفت من یک برلینی هستم، امروز هم میتوان گفت که برلین امروز کمپ اشرف است.
اگر او امروز زنده بود، با همه شما بود که بگوید: من ایرانی هستم، من اشرفی هستم.
این افراد جوان که هفته گذشته جان دادند، میگویند: برای آنهایی که از تاریخ درس نمیگیرند، تاریخ خودش را تکرار میکند.
فکر کردم جایی بعد از هولوکاست خواند: «دیگر، هرگز نه». من بعد از آنچه در سربرنیتسا و در کوزوو پیش آمد شنیدم که «دیگر هرگز نه». چه وقت ما میخواهیم از تاریخ درس بگیریم؟ چه وقت میخواهیم از همه آن صلیبها در ساحل نرماندی در همین فرانسه، از کسانی که زندگیشان را برای این اصل برتر دادند درس بگیریم که ما همه انسان هستیم و همه ما به هم وابسته هستیم، همه ما از خدا هستیم همه در آزادی دیگری سهیم هستیم، چون بیعدالتی در هر کجا تهدیدی برای عدالت در همه جاست.
اینها اعضای خانواده ما هستند، اینها اعضای خانواده بشریت هستند. اینها فقط قربانیان اشرفی نیستند. اینها قربانیان جهان امروز ما هستند، جهانی که وقتی افراد بیگناه توسط دولتی تحت عنوان حق حاکمیت و ادعای آزاد بودن، کشته میشوند، رویش را از این صحنه برمیگرداند.
ای نوری المالکی! خون این برادران روی دستهای توست. تو باید در دادگاه بینالمللی جنایت علیه بشریت محاکمه شوی!
آنچه که امروز را متفاوت از سایر زمانها در تاریخ میکند، این است که نمیتوانیم رو برگردانیم و بگوییم ما ندیدیم. ما الآن آن ویدئو را دیدیم. ما داریم آن را مشاهده میکنیم و این ما را مسئول میکند چون اگر شما مشاهده کردید، مسئولید که در برابر آن کاری بکنید. به این دلیل است که من اینجا هستم چون میخواهم فراخوان تاریخ را تکرار کنم. هرگز نگذارید تاریخ خودش را تکرار کند، چون ما تاریخ را تکرار نکردیم.
اجازه بدهید ما سخنان خانم رئیسجمهور رجوی را که درباره این مبارزه گفته است، ادامه دهیم که میتوان و باید. ما میتوانیم و باید به این وضعیت پایان دهیم.
سخنان جان بولتون:
(معاون وزیرخارجه آمریکا ۲۰۰۱-۲۰۰۵
سفیر ایالات متحده در سازمان ملل۲۰۰۵-۲۰۰۶)
بسیار متشکرم از شما خانم رجوی و سازماندهندگان کنفرانس و متشکرم از اینکه مرا امروز به اینجا دعوت کردهاید. آنچه اتفاق افتاد تراژدی عظیمی برای ساکنان کمپ اشرف، دوستان، خویشاوندان و در واقع تمام کسانی است که پشتیبان مبارزه سیاسی مشروع هستند. این چیزی است که در آمریکا و اروپا انعکاس کافی نیافته و امیدوارم ما امروز بتوانیم در آن روند تغییری ایجاد کنیم.
میخواهم نظرم را پیرامون نقش آمریکا در رابطه با کمپ اشرف و همچنین نامگذاری سازمان مجاهدین بگویم. همانطور که ژنرال شلتون گفت این نامگذاری پس از رأی دادگاه آمریکا در دست بررسی است. اما اجازه بدهید به پیشینه رفتار آمریکا با مجاهدین برگردیم.
در تمام مدتی که آمریکا امنیت و کمک به کمپ اشرف را تأمین میکرد، مطلقاً هیچگونه اتفاقی صورت نگرفت که برای ارتش ما منبعی از نگرانی باشد. این یک سند تاریخی بسیار مهم است و چیزی است که حتی در آمریکا بهخوبی شناخته شده نیست.
اما چه موافق و چه مخالف باشیم، تصمیم عقبنشینی نیروهای ما گرفته شده است. سطح نیروها اکنون در حد مینیمم مطلق است. تمام گزارشات حاکی از آن است که تا آخر سال نیروهای آمریکایی بهطور کامل از خاک عراق خارج خواهند شد.
آنچه آمریکا انجام داد این بود که به دولت عراق از جمله خاطرنشان شود که شما باید به همان تعهداتی پایبند باشید که ما نسبت به ساکنان کمپ اشرف به آن پایبند بودیم. این چیزی است که دولت عراق به آن متعهد شد و به کنوانسیون چهارم ژنو نیز متعهد است. این تعهدی بود که آنها فهم کردند و داوطلبانه تقبل نمودند.
طی 2سال گذشته در 2نوبت نیروهای ارتش دولت عراق به کمپ اشرف هجوم بردهاند. این ابداً تناسبی با پایبندبودن به آن تعهدات ندارد. بهعلاوه، در جریان آخرین حمله، آنها ادعا کردند که میخواهند یک مسأله ارضی را حل کنند. این خطی است که آنها به خورد مطبوعات فریبخورده غربی دادند. اما حتی در دوران توحش هم مجادلات ارضی را بدینگونه حلوفصل نمیکردند. این بهشدت غیرقابلقبول است.
حقیقت این است که در زمره اختیارات آمریکا نیست که در این مقطع با نیروی نظامی از وقوع صحنههایی که مشاهده کردهاید ممانعت کند. چه شما با این تصمیم موافق باشید و چه مخالف، این یک حقیقت است. اما معنای واقعی این حرف این است که اهمیت بسا بیشتری را متوجه رهبری سیاسی آمریکا و رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و وزیر دفاع میکند که خطاب به دولت عراق بگویند: ما از شما میخواهیم که به تعهداتی که خودتان داوطلبانه آنها را پذیرفتید، پایبند باشید.
ما میدانیم که تعدادی از پرسنل آمریکایی به داخل کمپ راه یافتهاند اگرچه موضع رسمی دولت آمریکا تابهحال این بوده است که مشاهدات آنها در کمپ را فقط به دولت عراق گزارش خواهند داد. من این را نمیفهمم. فکر میکنم دولت عراق خودش میداند چه اتفاقی در کمپ اشرف افتاد. آنها نیازی به گزارش آمریکاییها در رابطه با آنچه خودشان میدانند ندارند. آمریکاییهایی که از آنجا بازدید کردند، باید برای مردم آمریکا و کنگره آمریکا وضعیت را بازگو کنند، زیرا این اطلاعاتی است که آنها بدان نیاز دارند تا بتوانند تحولات عراق را بشناسند و تصمیم بگیرند که چگونه باید حفاظتی را که ساکنان کمپ اشرف نیاز دارند، تأمین کنند.
بسیار روشن است که یک دلیل سکوت دولت آمریکا این است که از پیچیدگیهای نهفته در بیان سخن حق مطلع است. این نوع پیچیدگیهای سیاسی در گذشته نیز ظهور کردهاند. در اواسط دهه ۱۹۹۰، وقتی نام سازمان مجاهدین برای اولین بار در لیست تروریستی گنجانده شد، بسیار واضح بود که عامل عمدهای که به آن تصمیم راه برد، تمایل به استمالت از ملاها در تهران بود، با این امید که ما راهی برای مذاکرات بر سر نقش رژیم بهعنوان بانک مرکزی تروریسم بینالمللی و تلاش آن برای دستیابی به تسلیحات هستهای باز کنیم.
اما این اقدام با شکست مواجه شد. رژیم ایران هنوز بزرگترین تأمینکننده مالیتروریسم است و در تلاشش برای دستیابی به تسلیحات اتمی هم جلوتر رفته است.
وقتی عمر دولتی که من در آن کار میکردم رو به اتمام بود، مجدداً به نامگذاری مجاهدین رجوع شد و دولت تصمیم گرفت نامگذاری را با اتکا به همان دلیل گذشته ادامه دهد. یعنی به امید اینکه رژیم تهران راضی شود که ادامه نامگذاری مجاهدین پایهای برای گفتگوها گردد و این کار هم به شکست انجامید.
حقیقت این است که رژیم تهران تمایلی به مذاکره با حسننیت در رابطه با برنامه تسلیحات اتمی خود ندارد.
این رژیم سلاح اتمی میخواهد و به آن بهعنوان کارت برنده خود نگاه میکند. هیچ روند مذاکراتی وجود ندارد که بتواند ملاها را قانع کند که حمایت خود از تروریسم بینالمللی را خاتمه دهند.
بنابراین ادامه نامگذاری مجاهدین در لیست آمریکا بیانگر این ناهنجاری است که -تا آنجا که من میدانم- چندین کشور به این نامگذاری خاتمه دادهاند و تنها 2حکومت در جهان وجود دارد که بر این باور است مجاهدین یک سازمان تروریستی است، یکی رژیم ایران و دیگری وزارت امور خارجه آمریکا.
اگر من در وزارت امور خارجه بودم در این رابطه نگران میشدم و فیالواقع فکر میکنم بسیار مهم است که حقایقی که نشان میدهد چگونه رژیم ایران به هر اقدامی متوسل میشود تا مجاهدین را بهعنوان یک گروه مؤثر اپوزیسیون متلاشی کند، برملا شود. همچنین این ریسک بسیار جدی هم برملا شود که تأثیرگذاری رژیم بر روی دولت مالکی تا به کجا رسیده که او بتواند از مسئول بودن در قبال این اعمال بگریزد.
اما نکته اصلی که از اهمیت اساسی و حیاتی برخوردار است اینجا است که سیاست رسمی آمریکا تغییر رژیم در ایران باشد.
بسیاری از منتقدان سیاست قبلی آمریکا گفتهاند که خوب، این ایده تغییر رژیم که آمریکاییها در سراسر جهان بهدنبال آن هستند، اصلاً اشتباه است و سلطهجویی آمریکا برای تغییر رژیمها را برملا میکند. من کاملاً مخالفم.
این رژیمها با مذاکره و داوطلبانه از اریکه قدرت پایین نخواهند آمد. پس چه گزینه دیگری موجود است؟ آلترناتیو مخالف تغییر رژیم چیست؟ آلترناتیو، حملات بیشتر علیه پناهندگان بیگناه در نقاطی مثل کمپ اشرف است.
بنابراین اجازه بدهید صراحت کلام داشته باشیم. سیاسی کردن پروسه نامگذاری مجاهدین باید متوقف شود. باید اجازه داده شود تا حقایق پیشی بگیرند. من در جریان هیچ اطلاعاتی در رابطه با مجاهدین نیستم که ادامه نامگذاری آنها را توجیه کند. اگر وزارت امور خارجه آمریکا چنین اطلاعاتی دارد، باید طبق دستور دادگاه آنها را حلوفصل کند. فکر میکنم باید این موضوع در اسرع وقت حل شود زیرا تا وقتی رژیم ایران و وزارت امور خارجه آمریکا اتفاقنظر و وجهمشترک دارند، مردم ایران به همان اندازه از دستیابی به دولتی که بهطور مشروع آنها و منافع آنها را در نمایندگی کند، به دور هستند. از شما بسیار متشکرم
سخنان سفیر دل دیلی:
(مسئول بخش ضدتروریسم در وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۷-۲۰۰۹)
روزهای بسیار ناگوار و خطرناکی است. ناگوار از این جهت که ما 34کشته و بیش از 300مجروح داریم، اتفاقی که میتوانست از وقوع آن جلوگیری شود. و خطرناک و تهدیدآمیز است چرا که رژیم ایران میبیند که آمریکا در کمپ اشرف دخالتی نمیکند.
رژیم ایران حامیشناختهشده تروریسم است. آنها دشمن تمام دنیا هستند. نقشه نابودی کمپ اشرف اولین بار در روزهای 28 و 29ژوئیه ۲۰۰۹ آزمایش شد. کمپ اشرف بهطور مداوم تحت فشار قرار گرفت تا همین حمله 8آوریل۲۰۱۱.
و کمپ اشرف همچنان تحت فشار باقی خواهد ماند مادام که آمریکا نام سازمان مجاهدین را از لیست حذف نکرده است. این لیستگذاری توجیه رسمی و باطلی است که دولت عراق به آن تمسک میجوید تا دست به حمله بزند، از ورود به اشرف و دسترسی به امکانات پزشکی جلوگیری کند و به هر عمل وحشتناک و تراژیک دیگر در کمپ اشرف متوسل شود.
این نامگذاری باید متوقف شود. وزیر امور خارجه کلینتون میتواند مجاهدین را فوراً از لیست خارج کند. با این کار، دولت عراق توجیهی برای حمله به اشرف نخواهد داشت. بنابراین لغو نامگذاری ضروری است.
دولت عراق با حیلهگری زیاد، حملات علیه اشرف را درست لحظهای برنامهریزی و اجرا کرد که وزیر دفاع آمریکا به آن کشور سفر کرده بود. وزیر گیتس در حقیقت مشغول انجام کارهای مهمی بود اما میتوان تصور کرد که این کار تا چه حد مایه آبروریزی برای او شد.
جدا از پیامهای بینالمللی، آمریکا بازیگری در این مسأله نیست. اما میتواند قاطعانه با عراق در رابطه با موقعیت اشرف وارد مذاکره شود. این امری ضروری است و دیروز طی کنفرانس مطبوعاتی وزارت امور خارجه مطرح شد. این مذاکرات باید با دخالت آمریکا و سازمان مللمتحد که باید این گفتگوها را رهبری کنند، انجام شود و ادامه یابد.
آمریکا و وزیر کلینتون با 2گزینه سیاست خارجی در قبال ایران مواجه میباشند. در یک طرف طیف پذیرش کامل و تمامعیار وضعیت موجود است. در طرف دیگر گزینه نظامی برای وادار کردن رژیم به همراهی وجود دارد. متأسفانه قبول وضعیت موجود پاسخی ضعیف و ناکارآمد است.
اما لطفاً گوش کنید. یک آلترناتیو دیگر وجود دارد. راه میانهای که بهطور بسیار مؤثر رژیم را وادار خواهد کرد از ماجراجوییهای غیرقابلقبول دستبردارد و همچنین امکان تغییر رژیم را بهدست میدهد. این راه عبارت است از حمایت از اپوزیسیون و مقاومت ایران. ما میتوانیم و باید این کار را انجام دهیم. یعنی حمایت بادقت و اصولی از اپوزیسیون سازمانیافته، مؤثر و همیشه فعال: سازمان مجاهدین خلق.
این سازمان خودش قابلیت تأمین مالی خودش را دارد. این سازمان در عین حال در ایران حضور دارد.
سازمان مجاهدین ارتباطات و شبکهای دارد که میتواند با اتکا به آنها بهطور مؤثر ماجراجوییهای داخلی و بینالمللی رژیم را سد کند.
حمایت از اپوزیسیون ایران هزینه مالی برای آمریکا یا هیچ کس دیگر نخواهد داشت. آنها پول نمیخواهند، آنها اسلحه یا سرباز یا حمایت لجستیکی و غیره نمیخواهند. آنها فقط بهدنبال آن هستند که بتوانند سرزمین خود را به دست خود بر اساس اصولی که خانم رجوی سالها پیش آنها را بیان کرد بازسازی کنند.
آنها بهدنبال حاکمیت قانون و انتخابات آزاد هستند. آنها آزادی مذهب میخواهند. آنها تسلیحات اتمی و سلاحهای کشتار جمعی را رد میکنند و میخواهند از آزادی بیان و مطبوعات و برابری بین زن و مرد برخوردار باشند. آنها در جستجوی برقراری یک دولت جمهوری میباشند تا بتوانند از آزادی اجتماع، بازار آزاد و حق شراکت در همجواری صلحآمیز برخوردار باشند.
اما تأسفبارتر از همه اینکه آمریکا مانع ورود مجاهدین به عرصه بینالمللی میشود چرا که همچنان آنها را در لیست قرار داده است.
لغو نامگذاری باید فوراً صورت گیرد. در کل منطقه خاورمیانه انفجاری برای دموکراسی شکل گرفته است. ما نباید این روند را سد کنیم. لغو نامگذاری فوری و اساسی است و ما میتوانیم این کار را انجام دهیم. دادگاه استیناف در ژوئیه گذشته به وزارت امور خارجه دستور داد تا این نامگذاری را بازبینی کند. آنها هیچ اطلاعات محرمانه یا غیرمحرمانهای ندیدند که ادامه نامگذاری را توجیه کند. و این نتیجهگیری در راستای اقدامات اتحادیه اروپا و انگلستان است که سالها پیش نام مجاهدین را از لیست خود حذف کردند. 113نماینده کنگره آمریکا قطعنامهای را امضا کردند که خواستار لغو نامگذاری شدهاند. قطعنامه مشابهی در مجلس نمایندگان و سنا روی میز است که از طرف هر دو حزب مورد حمایت قرار گرفته است. قطعاً وزارت امور خارجه میتواند به سیاست خارجی منطقی، مطلع و ذیربط که حافظ ایالات متحده، خاورمیانه و مردم ایران است اتکا کند. ضروری است که وزیر امور خارجه خانم کلینتون در یک اقدام شجاعانه و برازنده یک سیاستمدار مقتدر، نامگذاری سازمان مجاهدین را لغو کند.
بسیار تاسفآور است که علائمی وجود ندارد که دولت عراق تلاشهای خود را برای نابودی کامل کمپ اشرف متوقف کرده باشد.
ما در انظار عموم و با صداقت کامل تعهد دادهایم که از ساکنان اشرف حفاظت کنیم. ما باید به این تعهد پایبند باشیم و نیز میبایستی نامگذاری مجاهدین را لغو کنیم.
متشکرم
سخنان گونتر فرهوگن:
(نایبرئیس کمیسیون اروپا ۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰
کمیسر اروپا در امور صنایع ۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰
وزیر مشاور خارجه در دولت آلمان ۱۹۹۸ ـ ۱۹۹۹
نماینده مجلس فدرال آلمان ۱۹۸۳ ـ ۱۹۹۹)
عصر شما بهخیر خانم رئیسجمهور و شخصیتهای والاقدری که در این جلسه حضور دارند.
دوستان عزیز،
من بسیار خوشحالم که به اینجا دعوت شدهام و امکان یافتهام که از شما و مبارزه شما برای آزادی و دموکراسی در ایران پشتیبانی کنم. میخواهم همصدا با شما پیامی نیرومند و قوی به رهبران اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن بفرستم که آنها دیگر نمیتوانند از اعمال رسوایی که بر ضداشرف صورت میگیرد، چشمپوشی کنند.
نماینده کنگره پاتریک کندی درست گفت که صرف اینکه ما از شرایطی اطلاع یافتهایم، فارغ از اینکه مستقیماً دخالت داشته باشیم یا نداشته باشیم، این آگاهی فینفسه مسئولیتی بر روی دوش ما قرار میدهد. و این نه تنها در رابطه با آمریکا، بلکه در رابطه با اتحادیه اروپا و 500میلیون شهروند آن نیز صادق است.
شرایط کمپ اشرف غیرقابل تحمل و غیرقابلقبول است. این شرایط اقدام قاطعانه و فوری را الزامآور ساخته است. اجازه بدهید این موضوع را در چارچوب کلیتری قرار دهیم که تحولات عمیق و دموکراسی در ایران را دربر میگیرد. برخی ممکن است بپرسند که چرا من به اینجا آمدهام. من به اینجا آمدهام چون شخصاً در تاریخچه تلاش برای تغییر رژیم و دموکراسی در ایران نقش داشتهام. یعنی بخشی از سابقه سیاسی من را تشکیل میدهد. من در جنبش دانشجویی کشورم آلمان که در اواخر دهه۱۹۶۰ میلادی علیه رژیم شاه تظاهرات میکرد، شرکت داشتم. ما از اپوزیسیون داخل ایران در مبارزه آن علیه دیکتاتوری حمایت میکردیم و آرزو داشتیم که روزی دموکراسی در ایران ظهور کند. اما این اتفاق در آن زمان نیفتاد و متأسفانه بعد از اینکه سرانجام انقلاب پیروز شد مردم ایران آزادی کسب نکردند.
استقرار یک دیکتاتوری مذهبی و افراطی چیزی نبود که مردم ایران آرزوی آن را داشتند. حاکمانی که از نام قرآن سوءاستفاده کرده و تفسیری از آن ارائه میکنند که اکثریت قریب به اتفاق جامعه مسلمانان در جهان آن را رد میکند. مردم ایران نمیخواستند با سرنگونی یک دیکتاتوری، نظام دیکتاتوری دیگری را برقرار کنند.
من با کشور ایران و مردم آن آشنایی دارم و میدانم که آنها شایسته سرنوشت بهتری از این دیکتاتوری هستند. شما شایسته کشوری هستید که بتوانید از آزادیهایی که همه ما بهعنوان حقوق جهانشمول از آنها برخورداریم، بهرهمند شوید.
من به نظر یاتی که معروف به جنگ تمدنهاست اعتقاد ندارم. فکر نمیکنم مذهبی در دنیا وجود داشته باشد که از پیروان خود بخواهد انسانهای دیگر را شکنجه کنند، سرکوب کنند یا به قتل برسانند. چنین مذهبی وجود ندارد که دعوت به سرکوب زنان و تمام آزادیهای مدنی نماید. این تفکر هم صحیح نیست که میگوید که یک کشور مسلمان قاعدتاً نمیتواند دموکراسی و حکومت قانون داشته باشد.
ایران دارای ظرفیت بسیار قوی و گسترده دموکراسی است و جنبش شما همچنین اثبات میکند که اسلام و دموکراسی را میتوان در کنار هم داشت. مردم ایران تحصیل کرده هستند و به کرات شجاعت خود را در مبارزه برای احقاق حقوق خود نشان دادهاند. ما باید سیاستی را پیش بگیریم که به مردم ایران امکان بدهد این قابلیتها و استعدادها را شکوفا کنند و کشور بهتری بسازند.
ما در اروپا باید به روشنی انتخاب کنیم که آیا خواهان ادامه رژیم ملایان هستیم یا حامی نیروهای دموکراتیک در ایران که مدافع تغییر رژیم و حقوقبشر هستند؟
با دیکتاتورها باید قاطعانه و بهطور روزمره برخورد کرد. ما نباید به افکار عمومی اجازه دهیم که از آنچه در آن کشور میگذرد غافل بماند. باید از رژیم بهطور روزمره حسابرسی کنیم.
میخواهم خیلی واضح بگویم. فقط یک ایران دموکراتیک میتواند ثبات درازمدتی که ما در منطقه میخواهیم را ایجاد کند، ایران دموکراتیکی که بهترین امید اروپا برای برقراری صلح در منطقه و خلاص شدن از شر مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه است.
خانمها و آقایان،
برعهده ما نیست که تصمیم بگیریم چه کسی میتواند از جانب مردم ایران حرف بزند. این مردم ایران هستند که باید طی روند عادلانه و دموکراتیک انتخاباتی، نماینده خود را معرفی کنند. این انتخابات عادلانه و دموکراتیک است که در ایران تغییر رژیم را ایجاد خواهد کرد. جنبش شما برنامه سیاسی متقاعدکننده و روشنی دارد. بنابراین باید بهعنوان نیروی تغییر در ایران بهرسمیت شناخته شود تا دموکراسی و آزادی در ایران برقرار شود.
من به همکاران آمریکایی خودم میپیوندم و دولت آمریکا را فرا میخوانم تا نام سازمان مجاهدین را برای همیشه از لیست حذف کند. من هیچگاه توجیهی برای این نامگذاری ندیدهام.
بهخوبی به یاد دارم که نلسون ماندلا، که قهرمان جهان آزاد امروز است، تا 3سال قبل از اینکه رئیسجمهور شود و مردم آلمان را مورد خطاب قرار دهد، همچنان بهعنوان یک تروریست در آلمان معرفی میشد. بنابراین در بسیاری از موارد، ما شاهد آن هستیم که سازمانهایی که برای آزادی و دموکراسی میجنگند، بیجهت تروریست قلمداد میشوند.
من فکر میکنم که برای جامعه جهانی شرمآور است که به دولت عراق اجازه دهد شهروندان خود را تهدید کند، به آنها هجوم ببرد و آنها را به قتل برساند. حمله اخیر در اشرف نشان داد که اقدام فوری ضروری است.
من از تمام رهبران اتحادیه اروپا و 27عضو این اتحادیه دعوت میکنم که موضوع کمپ اشرف را به اولویت سیاست خارجی اروپا تبدیل کنند.
من پیشنهاد میکنم که اتحادیه اروپا اقدامات دیپلوماتیکی را از سر گیرد که 3هدف داشته باشد:
اولین هدف اینکه کمکهای انساندوستانه، مخصوصاً کمکهای پزشکی، به ساکنان کمپ اشرف برساند
دوم اینکه حفاظت بینالمللی آنها را تضمین کنند، آنچنانکه نیروهای عراقی دیگر نتوانند آن را نقض نمایند
و سوم و آخرین هدف باید این باشد که راهحل طولانیمدت برای حفاظت از جان ساکنان کمپ اشرف یافت شود
خانمها و آقایان،
ما شاهد شکلگیری انقلابهای غیرمنتظرهای در دنیای عرب هستیم. اجازه بدهید صراحتاً عرض کنم که سیاست مشروط عدمدخالت، در جایی که دیکتاتور علیه مردم خود عمل میکند و از خشونت علیه مردم استفاده میکند، دیگر موضوعیتی ندارد. اصل عدم دخالت در چنین شرایطی دیگر قابل اطلاق نیست. ما باید دست بهعمل بزنیم.
من نمیدانم نتایج روند اوضاع چه خواهد بود اما میدانم که تحولات در جهان عرب به روشنی انعکاس خواستههای مردم برای کسب آزادی است و ما باید به حمایت از افرادی بپردازیم که حقوق و آزادیهای اولیه آنها نقض میشود. ما قبل از اینکه کشتار جمعی صورت گیرد باید به روشنی انتخاب کنیم که در کدام طرف ایستادهایم. انتخاب من روشن است. من در کنار شما ایستادهام.
سخنان ژاک آتالی:
(مشاور رئیسجمهور فرانسوا میتران
نویسنده و کارشناس اقتصاد)
متشکرم. خانمها، آقایان،
موجب کمال خوشوقتی من است که امروز با شما اینجا هستم، ابتدا برای اینکه در این فاجعه با شما ابراز همدردی کنم و مراتب تقدیر و تحسین خودم را از شهامت خارقالعاده کسانی که آنجا هستند بیان دارم.
در مرحله بعد احساس تحسینآمیز خود نسبت به مردم ایران را ابراز دارم.
و همچنین احساس تحسینم در قبال فرهنگ شما و هرآنچه که در عرصه تمدن بشری تجسم آن هستید که نباید به دست فراموشی سپرده شود. ایران قطعاً چیز دیگری است، متفاوت با تصویری که دولت ایران امروز از آن نشان میدهد. ملتی است بزرگ که اهمیت بسیار برای تاریخ جهان دارد.
اکنون همانطور که شما آقای معاون کمیسیون اروپا لحظهای پیش گفتید، ما میتوانیم به تحول وضعیت دنیا امیدوار باشیم. ما این امید را داریم چرا که شاهد ظهور تغییرات عظیمی در سراسر جهان هستیم که این احساس را به شخص میدهد که رسیدن به وضعیت بهتری ممکن شده است.
این را باید درک کرد که همانطورکه پیش از من گفته شد، نفع تمام دنیا در این است که ایران یک دموکراسی شود. این به نفع تمام جهان است زیرا ایران بهدلیل موقعیت ژئواستراتژیک آن یک کشور محوری است.
این یک نکته پایهای است که باید بر آن اصرار ورزیم. پس هرگز نباید این نبرد را فراموش کرد و باید تمام اقدامات لازم را بهعمل آورد تا جنبشهایی که پس از نوسانات بسیار اکنون در توسعه دموکراسی مشارکت میکنند، مورد حمایت و کمک قرار گیرند تا این مبارزه تقویت گردد.
بیتردید میتوان تصور کرد ـکه به نظر من برعهده حقوقدانانی که اینجا حضور دارند میباشند که در این باره بیندیشندـ در این جهان نوینی که درحال ساخته شدن است، حقوق بینالملل ویژه کمپها بهوجود آید که در کشورهای ناامن با وضعیت پیچیده و دشوار در محاصره قرار میگیرند و سزاوار داشتن یک «استاتو» هستند، بهعنوان سرزمینی که مالکی ندارد و باید از حفاظتی برخوردار شوند که فراتر از حفاظتی باشد که امروز به استناد کنوانسیونهای ژنو از آن برخوردارند و شامل این مورد بهخصوص نمیشود.
به نظر من این نبردی حقوقی نیست، اما درهرحال ما میخواهیم دنیایی مبتنی بر قانون و حقوق بسازیم. باید از اینجا شروع کرد و تعریفی از «استاتو» ی ویژه به دست داد و هرگز فراموش نکرد که باید برای استقرار دموکراسی جنگید که چه در ایران باستان و چه در ایران آینده یکی از بنیانهایی که ما میتوانیم شایسته آن باشیم، وجود دارد.
متشکرم
سخنان لوئیس فری:
(رئیس اف.بی.آی ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱
قاضی و معاون دادستان)
بسیار متشکرم. فرانسوا، خانم رئیسجمهور، دوستان بسیار گرامی من و این مخاطبین بسیار عالی،
من از شما تقدیر میکنم و بهخاطر صبر و علاقه و اشتیاقتان متشکرم. به همه خانوادهها و دوستان این قربانیان، نه فقط قربانیان هفته گذشته بلکه قربانیان هفتهها و سالهای قبل، تسلیتها و دعاهایمان را تقدیم میکنیم.
میدانید که لااقل از دید آمریکایی، سردرگمی زیادی وجود دارد که در این بهار نادر آزادی که در سراسر مغرب و شبهجزیره عربی و در ایران یک حرکت متعهد، شجاعانه و فوقالعاده برای آزادی و فدا را مشاهده میکنیم، اولویتهایمان چه هستند و تمرکزمان روی چیست. ولی فکر میکنم در میان سردرگمی، 2پیام بسیار روشن هست که ما میتوانیم امروز به شما بدهیم. اولین پیام به ساکنان کمپ اشرف و اعضای مجاهدین است که مسیر آزادی را رهبری میکنند: از مسیرتان دست برندارید.
به اشرفیها که میدانیم صحبت ما در این بعدازظهر را میبینند و میشنوند، میگوییم شجاعت و تعهد شما، فدای فوقالعاده شما، رژیم را به پرتگاه کشانده است.
رژیم از طریق وابستگانش در دولت عراق دست به این اعمال میزند، چون احساس میکند میتواند از جنایت آشکار جنگی، جنایت و قتلهایی که ما مشاهده کردیم ـ مشاهده کردیم و مجدداً امروز دوباره آنها را دیدیم ـ در برود. چون مستاصل است، چون بیش از یونامی، بیش از نیروهای مسلح آمریکا، بیش از ناتو، از شما و از آزادی که شما منعکسکننده آن هستید وحشت دارد.
دومین پیام به رژیم ایران و مزدورانش است که برخی از آنها را امروز (در فیلم) دیدیم که غیرنظامیان را هدف میگرفتند و شکار میکردند و از روی پیکر آنها رد میشدند. آنچه ما میگوییم این است که رژیم شما به پایان خود میرسد و شما بهخاطر جنایات و نسلکشی که ما امروز دیدیم، مسئول شناخته خواهید شد و امیدوارم همانطور که یکی از سخنرانان برجسته قبلاً گفت دولت عراق، دولتی که از خون صدها و هزاران آمریکایی و سایر عراقیها متولد شده، دولتی نباشد که مسیر تبدیل شدن به یک رژیم فاسد را برود.
و من امروز مینشینم و فکر میکنم 66سال پیش در چنین بهاری یک رژیم فاسد جنایتکار دیگر در برلین در آخرین ساعتهایش بود و کمی قبل از آن توانسته بود یک رژیم وابسته عروسکی بهنام رژیم ویشی را در فرانسه سر کار بگذارد. رژیمی که کار کثیف آن از جمله جمعآوری قربانیان هولوکاست، از جمله زنان و کودکان بود که برای مرگ فرستاده شدند. ما عکسهایی از این افراد که این قتلها را هفته پیش مرتکب میشدند، داریم و پیام باید این باشد که دیر یا زود رژیم فاسد تغییر خواهد کرد و وابستگانش و کمککنندگانش و استمالتگرانش چه در عراق باشند یا در واشنگتن دی.سی، به عدالت سپرده خواهند شد و این دومین پیام روشنی است که ما امشب میدهیم.
سومین پیام روشن خطاب به دولت خودمان در ایالات متحده است. این پیام این است که شما در مورد مجاهدین اشتباه میکنید در مورد کمپ اشرف اشتباه میکنید و شما باید به وظیفه قانونی و اخلاقی خود برای حفاظت از ساکنان کمپ اشرف عمل کنید.
من یک دیپلومات یا سیاستمدار نیستم. من یک پلیس بودم، من بهعنوان یک افسر پلیس آموزش دیدم. من سالها بهعنوان دادستان و سالها بهعنوان قاضی سپری کردم و نمیتوانم به شما بگویم چقدر از دیدن اینکه افرادی این سلاحها را شلیک میکنند، نشانه میگیرند و از لباس حفاظتی پلیسی استفاده میکنند که توسط دولت آمریکا آموزش دیده و تجهیز شده و این اعمالی را که ما امروز دیدیم انجام میدهند، آزردهام.
بنابراین، سیاست ما درباره تروریسم و سیاست ما درباره آزادی چیست؟ و باید بگویم من را در یک حالت سردرگمی زیادی گذاشته است. بهعنوان یک کشور، ما در رابطه با انقلاب یاسمن در تونس بسیار عقب بودهایم. در همسایگی ما در رابطه با انقلاب مصر خیلی عقب بودیم. ما تقریباً در رابطه با بنغازی عقب بودیم. تفاوت بین بنغازی و کمپ اشرف چیست؟ تفاوت ساده این است که آمریکا و جهان برای محافظت از مردم در بنغازی عمل کردند، برای محافظت از افراد کمپ اشرف عمل نکردند.
بنابراین، برای چند لحظه اجازه بدهید یک وکیل باشم. قوانین حقوقی زیادی و روندهای جنایی زیادی هستند که برخی از چیزهایی را که ما امروز مشاهده کردیم را در چشمانداز قرار میدهند و همه ما متعهد هستیم که مانع آن شویم. اول از همه صحبت از توطئه است. افراد برای یک عمل جنایی توطئه میکنند. شواهد قدرتمندی وجود دارد که نشان میدهد توطئهای بین رژیم تهران و برخی عناصر دولت مالکی که باید در یک تحقیقات مشخص شوند، وجود دارد. آنها توافق کردهاند که افراد کمپ اشرف را به قتل برسانند و از بین ببرند. این یک جنایت است.
خانمها آقایان،
این در نیویورک یک جنایت است، در ایالات متحده آمریکا یک جنایت است، در لاهه یک جنایت است، در ژنو یک جنایت است و در نورنبورگ یک جنایت است.
بگذارید در مورد یک نظریه حقوقی دیگر با شما صحبت کنم و این فرضیه حقوقی کمکرساندن و همراهی در جرم نام دارد که در ایالات متحده آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر یک جرم جنایی است. یک جرم جنایی جدی است و آن اجازه دادن و تسهیل جنایت با هدف وقوع جنایات است. در دفاع از آمریکا، من برای یک لحظه هم فکر نمیکنم هدفی برای تسهیل جنایات و جنایت جنگی که ما هفته گذشته مشاهده کردیم، در کار بوده است. فکر نمیکنم یک هدف جنایی بوده است ولی با بیعملی آمریکا برای یک دوره از سال ۱۹۹۶، بگویید از زمان لیستگذاری مجاهدین، با این بیعملی، کمک و شراکت در جنایات و قتلهایی که واقع شده وجود دارد. بنابراین فکر میکنم من یک موضع حقوقی و شاید اخلاقی متفاوتی میگیرم. من فکر نمیکنم ادامه نامگذاری مجاهدین خودش بیعملی است. من فکر میکنم ادامه نامگذاری غیرموجه این سازمان در لیست سازمانهای تروریست خارجی، صرفنظر از هرگونه بدبینی، تشویق و تسهیل توطئهها و قتلها و جنایات و جنایات جنگی است که ادامه خواهد داشت. اصل حفاظت از ساکنان اشرف قطعاً غیرقابل بحث است. بر طبق کنوانسیون چهارم ژنو، همه این افراد، افراد حفاظتشده هستند که کارت شناسایی حمل میکنند. شما میتوانید بعضی از آنها را در فیلم ببنید که آنها را بهعنوان افراد حافظتشده مللمتحد معرفی میکند. علاوه بر کنوانسیونهای ملل متحد، ایالات متحده آمریکا همانطور که از یکی از همکارانم شنیدید، وقتی اختیار را به دولت عراق واگذار کرد، قول امنیت این افراد را داد. قول داد. جای سؤالی نیست و ثابت شده که دولت عراق برای ادامه حفاظت از این افراد حفاظتشده توانایی ندارد و میشود گفت کاملاً نسبت به آن غیرمتعهد است. در این صورت سازمان مللمتحد و حتی ایالات متحده که قولش ثبت شده است، باید دخالت کند و حفاظت را پس بگیرد. هیچ بهانه و هیچ تأخیر و هیچ جایگزینی برای این کار اخلاقی نمیتواند باشد و شما امروز چندین بار ضرورت از لیست درآوردن سازمان مجاهدین را شنیدید و اینکه بودنش در لیست بر اساس واقعیتها و قانون توجیهناپذیر است. من سالهای زیادی را بهعنوان قاضی و دادستان سپری کردهام که بهدنبال حقایق باشم، یعنی جمعآوری حقایق، تحلیل حقایق، ارائه کردن حقایق و تصمیمگیری. هیچ حقیقتی وجود ندارد، هیچ مجموعهای از واقعیتها وجود ندارد که در لیست گذاشتن این سازمان را توجیه کند.
شما اصول را دیدهاید، اصول حقوقبشر و آزادی خانم رجوی را دیدهاید، هیچ بحث واقعگرایانه قابل دفاعی نیست که این سازمان یک سازمان تروریستی است. و هر روز و هر ساعت که این سازمان اینقدر غیرمنصفانه و به غلط در لیست بماند، ما به رژیم ایران و وابستگانش در عراق اجازه قتل میدهیم.
دادگاه استیناف ناحیه کلمبیا در آمریکا که به درستی بهعنوان مهمترین دادگاه بعد از دادگاه عالی آمریکا مورد احترام است، به این طبقهبندی نگاه کرد، به اطلاعات طبقهبندی شده که وزارتخارجه با ناشیگری به دادگاه ارائه کرد تا ادامه این نامگذاری در رابطه با مجاهدین را توجیه کند، نگاه کرد. دادگاه این پرونده را ماهها پیش، ژوئیه گذشته، به وزیر خارجه برگرداند و گفت: شما به حقایق نگاه نکردهاید و منابعتان قابل اعتماد نیستند. برای 8ماه، هر چه دانشمند موشکی در وزارتخارجه هست آن را باز بینی میکنند و هنوز اشتباه میکنند و علامتی ـ چه علنی یا غیرعلنی ـ نیست که بگویند این طبقهبندی فاسد است. فقط ببینید امروز در پنل چه کسانی هستند، شما سفرا را دارید، ژنرالها را دارید، یک مدیر اف.بی.آی را دارید. کسان دیگری هم هستند که امروز اینجا نیستند، ولی دادستانهای کل را دارید و سفرا و مدیران اطلاعات مرکزی را دارید. آیا فکر میکنید هرکدام از ما اگر یک لحظه فکر میکردیم این سازمان گرایش تروریستی دارد، بهطور جدی وارد این کار میشدیم؟ جواب قاطعانه منفی است.
بنابراین در نتیجهگیری، این امر غیرسیاسی است، شما طیف وسیع سیاسی را اینجا دارید و من میتوانم به شما مثالهایی در این باره نشان بدهم که چه کسی در این مورد موضع علنی گرفته است. ما خیلی افتخار میکنیم که آمریکایی هستیم. ولی میدانید اولین دولتی که به این مسأله نگاه اشتباه کرد، دولت کلینتون بود. همانطور که شنیدید آنها سازمان را در لیست گذاشتند که کسی را که به آنها گفته بودند یک رئیسجمهور مدره جدید ایران است استمالت کنند، همان رئیسجمهوری که بر تکامل برنامه هستهای رژیم ایران نظارت میکرد. سالها بعد به دولت بوش مراجعه کردند و گفتند الزامی است که این سازمان بهرغم هر واقعیتی در لیست بماند. نظر این بود که ظاهراً بمبهای کنار جادهای کمتری آمریکاییها را در عراق منفجر خواهند کرد چنانچه آمریکا در نگهداشتن آنها در لیست اصرار کند. آن هم نتیجه نداشت. به دومین دولت هشدار داده شد. حالا سومین دولت سر کار است. همانطور که شنیدید ما احترام زیادی برای رهبران سیاسیمان قائلیم. ولی هفته گذشته آنها اشتباه کردند. لطفاً سومین دولت در جهان نباشید که این را کاملاً اشتباه فهمیدهاند. آنها فرصت تصحیح این را دارند و برای اتخاذ این تصمیم، مشکل حقوقی یا واقع گرایانهیی وجود ندارد.
اول اینکه خانم وزیر، مجاهدین را از لیست در بیاورید. دولت همسر شما آنها را در لیست گذاشت، شما میتوانید با دست بهعمل زدن او را راحت کنید. ثانیاً شما باید از ساکنان کمپ اشرف محافظت کنید. آنچه شما هفته گذشته دیدید یک آزمایش بود. یک گرم کردن بود و آزمایشی بود که ببینند واکنش در آمریکا، در ژنو در همه پایتختهای اروپایی و در واقع پایتختها در سراسر جهان چه خواهد بود و آیا برای افکار عمومی که اعمال جنایتکارانه را دیده، غیرقابل تحمل است؟ بنابراین ضروری است که اقدامی صورت گیرد و در همه بیانیههای مطبوعاتی رژیم ایران و در واقع در بیانیه مطبوعاتی دولت عراق برای توجیه آنچه هفته گذشته رخ داد، دقیقاً از این دلیل صحبت میکنند که این گروه یک «گروه تروریستی» است.
بنابراین سازمان ملل متحد و ایالات متحده باید حفاظت این ساکنان را برعهده بگیرند و باید بلافاصله این کار را بکنند. مهمتر از همه و آخر اینکه نهتنها با دولت آمریکا، بلکه همه دولتهای اروپا، همه نیروهای تمدن سازماندهی شده و حاکمیت قانون در سراسر جهان باید از توفان آزادی در ایران، از مجاهدین و مردم ایران حمایت کنند و این باید بهصورت مستمر و همراه با تعهد باشد، وگرنه ما تراژدیهای بیشتری خواهیم داشت که درباره آن صحبت کنیم.
بسیار متشکرم
سخنان ماریو استازی:
(رئیس کانون وکلای پاریس ۱۹۵۶ ـ ۱۹۸۷
دارای مدال لژیون دنور به پاس دفاع از حقوق انسانها)
خانم رئیسجمهور، خانمها، آقایان،
اشرف باعث شده ما امروز دور هم جمع شویم. از همان ابتدا که من در کنار شما بودهام، میتوانم بگویم مهر اشرف را در دل داشتهام و شما این را میدانید.
دوست داشتم بتوانم با شما به فارسی صحبت کنم و به دستاوردهای کشور شما برای جهان در زمینههای فرهنگ، خرد و زیبابی ادای احترام کنم ـ همانطورکه پیش از من هم گفته شد ـ و همچنین ادای احترام به شهامت شما چه در داخل کشورتان و چه در بیرون آن، در این نبرد بهخاطر حکومت قانون و دموکراسی؛ ادای احترام به این 34قربانی کشته شده در اشرف؛ زیرا به نظرم آنها آخرین کلماتشان را به زبان فارسی با یکدیگر رد و بدل کردند، از درد و رنجشان گفتند و با تمام کسانی که پیرامونشان بودهاند، وداع کردند.
امروز به یاد آنها هستم و به همین دلیل است که دوست داشتم به زبان فارسی بتوانم به آنها بگویم: ما با شما هستیم، اما شما مراقب ما باشید.
آیا میشود از این مصیبتی که شاهدش بودیم، فاجعهیی که به بهای جان این 34انسان تمام شده، چیز خوب و مثبتی بیرون آید؟ خوب مرا درک کنید. منظورم این است که به نشستمان معنی و مفهومی بدهیم و به این فاجعهیی که شاهدش بودیم. یکی از سخنرانان لحظاتی پیش اشاره کرد که اگر در آمریکا یا جای دیگر فیلمی مثل این بر پرده تلویزیونها نشان داده شود، تمام افکارعمومی منقلب شده و به مسئولان آن حمله خواهند کرد.
«به مسئولانش، من که نبودم، چون من در اشرف نبودم!». آیا سکوت من مرا همدست و مباشر [ جنایت] نمیکند؟ بگذارید از نویسنده فرانسوی، شارل پگی نقلقول کنم که: «همدست و مباشر بدتر از عامل جنایت است، چون بزدلی را هم بر جرم اضافه کرده است».
یکی از ما دقایقی پیش این پرسش را مطرح کرد که آیا بودن شما در لیست بهنحوی در وقوع این رویداد مؤثر نبوده است؟ قطعاً و البته که بوده است!
اما واقعیت این ماجرا را به آن شکل که روی داده باید دانست، همانطورکه شما میخواهید بدانند و حق هم دارید بخواهید، که بدانند و حتماًًًًًً که به این پرسش منجر میشود: آیا ما هم همدست نبودهایم؟ باید مسئولان دولتی از هر رده که باشند بگویند همه با هم کاری کنیم که این لیست سرانجام ـ ببخشید این لفظ را میگویم ـ از شر حضور شما رها شود و حیثیت شما ـ نه اینکه آن را هیچگاه از دست داده باشید ـ نمیگویم به شما بازگردانده شود، بلکه بهرسمیت شناخته شود.
پس به نظر من باید آنچه را که در اشرف گذشته منعکس کرد و درس اولی که از این فاجعه باید گرفت این است که باید مبارزه را قویتر و شدیدتر پیش برد با هدف از بین بردن نامگذاری چه در لیست آمریکا و چه در ذهن و اراده دولت فرانسه. این نکته اول است.
نکته دوم، چون باید به اقدامات عملی هم پرداخت، برای اینکه نشستهایمان معنی و مفهوم داشته باشد، یعنی باید نهایتاً از اشرف یک محافظت مؤثر پیرامون کمپ بهعمل آید: این را قول داده بودند! اعلام کرده بودند! با این شرط بود که آمریکاییها قبول کردند خارج شوند. اما چنین نشد.
حال برای اینکه خشنودی خود از فراخوان برخی نمایندگان فرانسوی به دولت فرانسه را ابراز دارم ـ یعنی بیانیه کمیته پارلمانی برای یک ایران لائیک و دموکراتیک ـ از روی آن میخوانم که تقبیح میکند «بی عملی فرانسه و جامعه بینالملل را در قبال خشونتهای مرگبار ارتش عراق که غیرقابل تحمل است» و یادآور میشود که «ساکنان اشرف از حق حفاظت پیشبینیشده در کنوانسیون ژنو برخوردارند و ایالات متحده در سال ۲۰۰۴ متعهد شده بود از آنان در ازای غیرنظامیشدن کمپ، حفاظت کند».
حال آنچه امروز باید برآن تأکید و اصرار کنیم این است: باید ناظران سازمان مللمتحد به فوریت به کمپ بازگردند. درغیر این صورت بهمثابه این خواهد بود که چیزی نگفتهایم و کاری نکردهایم!
به این ترتیب، نیروهای بینالمللی که ما کمی پیش در همین جا به درستی به آن اشاره کردیم، گاه بهجا و بهموقع عمل وارد عمل میشوند. آری نیروهای بینالمللی تضمین امنیت ساکنان اشرف را برعهده خواهند گرفت.
وقتی امروز خواندم که سربازان و افسران عراقی، 16اشرفی مجروح در جریان حمله مرگبار 8آوریل را که در بیمارستان بعقوبه بستری بودهاند، از تختهایشان بیرون کشیده به بیمارستان عراق جدید در اشرف که مرکزی است برای شکنجه جسمی و روانیاشرفیهای مجروح، منتقل کردهاند، به خودم گفتم: «آیا درست میخوانم آنچه را که دارم میخوانم» ؟
درحالیکه در این مورد هم میتوانم به شما بگویم ما اقدام کردیم و من شخصاً نزد وزارتخارجه و سفیر امور حقوقبشر در وزارتخارجه اقدام کردم تا دسترسی به بیمارستانهای آمریکایی نزدیک محل را تضمین کنند تا این زخمیها به سرنوشت آن 34شهید دچار نشوند.
این آن چیزی است که باید خیلی دقیق و مشخص در قطعنامههایی که از امروز به بعد صادر خواهد شد ذکر و ثبت گردد.
اما این مجروحان، استدعا میکنم توجه کنید، هر روز که میگذرد برای آنها یعنی رنج و درد بیشتر، مصیبت بیشتر و شاید چند جان از دست رفته دیگر. این فهرست خیلی طولانی است که جلوی من است مبادا آنها برای هیچ جان باخته باشند، باشد که جان باختنشان برای ما که امروز گرد آمدهایم، سمت و سویی واقعی به نشستهایمان ببخشد.
حق با شما بود، آقا، که همین الآن گفتید: «آری ما همه اشرفی هستیم»!
سخنان خوان گارسه:
(حقوقدان ارشد بینالمللی
مشاور سالوادور آلنده)
امروز با اندوه بسیار در برابر شما صحبت میکنم، زیرا که این 34کشته، بعد از اینکه سخنرانیهای خیلی متعهدانه و خیلی درست را در حرفها شنیدم، مطمئن هستم که میشد از آن اجتناب بشود. به شما چند مورد را میگویم تا خودتان قضاوت کنید که چرا ما میتوانستیم از این مرگها جلوگیری کنیم.
این یک کشتار از پیش اعلام شده بود. از یکسال پیش، نفرات اشرف تحت بمباران صوتی و یک شکنجه روانی قرار گرفتند. من مسئولان مللمتحد را آگاه کرده بودم که این کارها برای این است که ظرفیت مقاومت را در برابر یک حملهای که پیش است ضعیف کنند.
در ماه فوریه، چاشنی یک حمله فیزیکی وجود داشت. ولی فکرش را بکنید که پنجشنبه گذشته، در ساعت7 و 45دقیقه بهوقت پاریس، تلفنم زنگ زد. در آن طرف خط، نفرات مللمتحد در بغداد بودند که به من زنگ زدند تا بگویند: «زرهپوشها درحال ورود به اشرف از قسمت شمال، جنوب، شرق و غرب هستند».
سازمان ملل متحد در بغداد، سفارتهای آمریکا و انگلستان، نماینده اتحادیه اروپا، نیروهای ارتش آمریکا، سازمان ملل متحد در ژنو و سازمان ملل متحد در آمریکا را از این ورود زرهپوشها، مطلع کرد.
آنها اطلاع دادند که شب قبل، چهارشنبه، یک نماینده از سازمان ملل متحد به اشرف رفته بود و نزد ساکنان یک احساس قتلعام دیده بود و سازمان ملل متحد این قتلعامهای قریبالوقوع را، غیرقابلقبول میدانست.
در ساعت7 و 45دقیقه، همه نهادهای مربوطه مطلع شده بودند که حمله شروع شده است.
در خبری که در ساعت 7 و 45دقیقه بهوقت پاریس دریافت کردم، آمده بود که نیروهای ارتش آمریکا از قبل در اطراف اشرف بنا به درخواست سازمان ملل متحد بهعنوان ناظر بر آنچه که میگذشت، مستقر بودند. آنها توسط سازمان ملل متحد مطلع شده بودند.
در ساعت 10ـ11 شب به وقت پاریس، یک ایمیل دریافت کردم که بین وزارتخارجه آمریکا و سازمان ملل متحد مبادله شده بود. این یک تلکس ژنرال عراقی بود که نمیدانم اسمش چیست. در این تلکس میگفت که: «سازمان مجاهدین خلق را مطلع کنید که نیروهای ارتش عراق دارند وارد کمپ میشوند».
بنابراین ساعت 11شب، وزارتخارجه از این ورود آگاه بود.
نماینده سازمان ملل متحد به من گفت که او همه را خبر میکند.
او وزارت خارجه، سفارت آمریکا و انگلستان، هیأت اتحادیه اروپا، مقر ملل متحد در ژنو و در نیویورک را هم خبر کرد.
متوجه شدم که آنها مسئولیت را به گردن یکدیگر میاندازند. هر یک منتظر این است که دیگری کاری کند. ملل متحد به تنهایی نمیتواند مانع این قتلعام شود.
لذا من احساس کردم که نماینده ملل متحد بیشتر خطابش رو به وزارتخارجه آمریکاست و خواستار یک اقدام دیپلوماتیک نزد مقامات عراقی برای ممانعت از قتلعامی است که در حال وقوع است.
در ساعت 7صبح جمعه بهوقت پاریس، مجدداً از جانب سازمان ملل متحد از این خبر مطلع شدم: «تابهحال 12نفر کشته شدند و اینکه حدود ساعت 9شب دیشب، نیروهای آمریکایی از اشرف خارج شدند».
پس میبینیم که این همزمان است با زمانی که ژنرال عراقی اعلام کرده بود قصد ورود به اشرف را دارد. او همچنین به وزارتخارجه اعلام میکرد که نیروهای آمریکایی از اشرف خارج خواهند شد.
من بهعنوان یک حقوقدان باید بگویم که چارچوب قانونی این دادهها کنوانسیون ژنو میباشد که ساکنان اشرف از آن برخوردار میباشند. آنها در ژوئیه ۲۰۰۴، زمانی که آمریکا در عراق حضور داشت، از حقوق این کنوانسیون، بر اساس حکم شورای امنیت طبق ماده 7 منشور ملل متحد، برخوردار شدند.
این نقض کنوانسیون ژنو، بهلحاظ قانون، یک جنایت جنگی محسوب میشود. پس میتوان گفت که جمعه گذشته یک جنایت جنگی در اشرف رخ داده است.
مسئولیتهای مستقیم طرفها به راحتی قابل تشخیص است. من صرفاً صحبت از مسئولیتهای مستقیم میکنم. مسئولیتهای غیرمستقیم را به عهده دیگران میگذارم.
باید بگویم که تعیین این مسئولیتهای مستقیم پیشرفتهای زیادی داشته است. چند روز پیش یک دادگاه در جهان پذیرفت که پیگردهایی را در رابطه با اولین حمله به اشرف در ژوئیه ۲۰۰۹ انجام دهد. این دادگاه مطابق با تعهدات بینالمللی کشور اسپانیا که کنوانسیون ژنو را امضا کرده، درصدد اجرای این کنوانسیون برآمد. این دادگاه همچنین اصول معاهده رم را اجرا میکند که توسط دادگاه جنایی بینالمللی ایجاد شده است. طبق این اصول تمامی دادگاههای دولتی در موقعیت تکمیلی برای اجرای مسئولیت دادگاه جنایی بینالمللی در امر پیگرد جنایات جنگی و دیگر جنایات میباشد.
در این چشمانداز و در این چارچوب قانونی بود که در مارس گذشته، دادگاه اسپانیا حاضر به گسترش شکایت جنایی در رابطه با مسئولیتهای افراد در حوادث اشرف شد. نقض کنوانسیون و جنایت جنگی صورت گرفته است.
حالا این بالاترین مقامات کمیته برای بستن اشرف تحت مسئولیت مستقیم نخستوزیر عراق هستند که تحت پیگرد میباشند.
با حوادث هفته گذشته، و البته ژنرالی که این نیروها را فرماندهی میکرد بهخاطر همدستی و مسئولیتش در جنایت جنگی متهم میشود. اما نخستوزیر هم متهم میشود. او بهخاطر اینکه نخستوزیر است از مصونیت برخوردار است. ما اشخاصی هستیم که به قانون و به اصل مصونیت احترام میگذاریم. اما این مصونیت یک مهلت زمانی دارد و آن روزی است که دیگر نخستوزیر نخواهد بود. در آن زمان او مجبور خواهد بود بهخاطر اعمالش و دستوراتی که داده و یا دستوراتی که برای پیشگیری از قتلعام اشرف نداده، در برابر قانون پاسخگو باشد.
من بدون اینکه صدایم را بلند کنم، در آرامش این را میگویم: «حالا بحث برای صدور احکام جلب بینالمللی توسط اینترپل جهت دستگیری اشخاصی که مستقیماً مسئول قتلعام اشرف بودهاند، فقط بحث زمان است».
این احکام البته توسط اینترپل به همه کشورهای جهان منتقل خواهد شد. در آن زمان ما نیازمند همکاری بینالمللی برای اجرای قانون در رابطه با مسئولان این جنایت خواهیم بود.
اشرف در محور این جلسه میباشد و کشتهشدهها اولین مشغله ذهنی ما میباشند. اجرای عدالت نیز اولین دغدغه ماست.
ولی اشرف یک موضوع جداگانهای نیست اگر در این زمینه آن را بررسی کنیم. بهویژه همه نیروهایی که حول این قتلعام درگیر بودند. میتوان این دامنه را گسترش داد و این سؤال را مطرح کرد که آیا این حادثه جزیی از یک مجموعه شرایط بینالمللی میباشد و کشورهای زیادی را دربر میگیرد و بهخودیخود آیا نشانهای از یک تهدید احتمالی برای صلح بینالمللی در ابعاد دیگر نمیباشد؟
اگر این برداشت، از نظر منابع قانونی، برای مقابله با این حادثه، ما را به چشم دوختن به شورای امنیت وامیدارد، جای آن دارد که به بررسی آن بپردازیم و برای پیشگیری از یک قتلعام جدید در اشرف در ابعادی دیگر در کشورهای دیگر منطقه اقدام کنیم.
سخنان دومینیک کورته:
(شهردار کورنو اسونیو در ایتالیا)
با سلام و تشکر از خانم رئیسجمهور مریم رجوی و همه دوستان،
بسیار خوشحالم که امروز در این کنفرانس بینالمللی که برای اشرف ترتیب داده شده، شرکت دارم.
من از طرف بیش از ۱۵۰۰تن از شهرداران شهرهای ایتالیا که بیانیهیی در حمایت از مقاومت ایران و ساکنان اشرف امضا کردهاند، در اینجا حضور دارم. درست چند روز قبل نیروهای عراقی به دستور مالکی و در توافق با رژیم ایران به ساکنان بیدفاع کمپ اشرف حمله کردند. من صحنههایی را که در آنجا اتفاق افتاد و در فیلم دیدم، در قلبم با خود به ایتالیا میبرم.
بهرغم آن که آنها حفاظتشده طبق کنوانسیون چهارم ژنو میباشند، این حمله مرگبار و کشنده علیه بشریت علیه زنان، مردان، و نوجوانان اتفاق افتاد.
بسیاری از برادران بیگناه شما در اشرف که برادران من هستند مورد حمله قرار گرفتند. ما باید این صحنهها را به تمام مردم دنیا نشان دهیم.
صحنههای وحشیانه و سرکوبگرانه را به مردم نشان بدهیم و محکوم کنیم. ما شهرداران ایتالیایی یک فراخوان را با امضا ۱۵۰۰شهردار برای متوقف کردن کشتار در اشرف صادر کردیم، ما شهرداران ایتالیایی از شورای امنیت، از دولت آمریکا و از اتحادیه اروپا میخواهیم حمله به شهر اشرف را محکوم کنند و برای توقف آن اقدامات ضروری را انجام بدهند. از دولت آمریکا میخواهیم دخالت کند و زخمیها را به بیمارستان ببرد تا در آنجا معالجه شوند.
از اتحادیه اروپا و خانم اشتون میخواهیم کمکهای مالی اروپا به عراق را متوقف کنند، تا آنها در مورد اشرف به تعهدتشان گردن بگذارند. ما به سازمان مللمتحد برای حفاظت کمپ اشرف و خروج بلادرنگ نیروهای عراقی فراخوان میدهیم. ما در این روزها در شهرهای ایتالیا جشن 150سالگی اتحاد ایتالیا را برگزار میکنیم و در آن از مبارزان آزادی نیز یاد میکنیم. شاید بهخاطر پرچم 3رنگ ایران که بر روی شانههای شماست و شبیه پرچم ایتالیاست، امروز من اینجا احساس میکنم که یکی از شما هستم برای اینکه ما یک پیکر واحد هستیم، نه تنها یک ملت، یک پیکر واحد هستیم. من امیدوارم که روزی با شما جشن یک دولت آزاد و دموکراتیک را در ایران برگزار کنیم. و خورشیدی که بر پرچم شماست بر کشور و مردم شما بتابد، اما قبل از آن بر اشرف بتابد. خورشیدی که بر مردم شما میتابد و مردمی که به صلح و آزادی و حقوقبشر نیاز دارند.
متشکرم
به خانم رئیسجمهور مریم رجوی این کتاب را اهدا میکنم و از زحماتی که ایشان برای آزادی ایران میکشند، تشکر میکنم.
اکنون من کتاب این اسناد را که شامل امضاهای بیش از ۱۵۰۰تن از شهرداران ایتالیایی در حمایت از شهر اشرف است، تقدیم میکنم.
سخنان فرانسوا کولکومبه:
(نماینده مجلس ملی فرانسه ۱۹۹۷ ـ ۲۰۰۲
بنیانگذار سندیکای قضات)
این نشست کاری ـ چون واقعاً هم یک نشست کاری و مطالعاتی بود ـ و ما بسیاری چیزها طی آن آموختیم، به پایان میرسد. فکر میکنم خوب است در چند کلمه مطالب و نکاتی را که دوستان آمریکاییمان گفتند، مرور کنیم.
به یاد داشته باشیم به ما گفتند که نامگذاری سازمان مجاهدین خلق در لیست آمریکا در آن زمان یک تصمیم کلان سیاسی بود که ربطی به واقعیت نداشت. قضیه عبارت بود از نشاندادن یک ژست حسننیت در قبال رئیسجمهور رژیم ایران که انتظار میرفت در روابط با غرب آسانتر بتوان با او کار کرد.
یادآوری شد که در دورانی که او مذاکره میکرد و مثلاًًًًًًًًًًً به فرانسه میآمد و به سراسر اروپا سفر میکرد، در حال تولید سلاح اتمی هم بود که به روشنی نشان میدهد تا چه حد آمریکاییها در این قضیه سرشان کلاه رفته است.
ابتدا باید یک بسیج همگانی بهعمل آید که به یمن تلاش سازمان مجاهدین ابتدا افکار عمومی و بعد دادگستری بسیج شدند، بهنحوی که آرا و احکام قضایی در تمام کشورها از جمله در ایالات متحده، در انگلستان و در سطح اتحادیه اروپا صادر گردید تا نامگذاری حذف شود.
لیکن همه اینها میتوانست به سوابقی قضایی جهت مطالعه حقوقدانان مبدل شود اگر در پشت آن ماجرای وحشتناکی وجود نداشت که امروز بهصورت ملموس پیش روی ماست. شما، همه شما با تأثر بسیار صحنههایی را که در اشرف گذشته دیدید و این انسانهای با دست خالی را که نفربرها تعقیبشان میکردند و با آن قطعات آهن جلو خودروها له شده یا تکه پاره میشدند. همچنین سربازان عراقی را دیدید که به روی نفرات بیدفاع شلیک میکردند.
و اما یادآوری کنیم که این انسانهای بیدفاع کسانی هستند که تحت حفاظت یک کنوانسیون بینالمللی قرار دارند، یعنی مقدسترین سندی که جامعه بینالملل میتواند تدوین کند. با این وجود، دولت عراق و رژیم ایران تصور کردهاند میتوانند مرتکب این عمل جبرانناپذیر شوند.
چرا این کار را کردند؟ به نظر من این کار را کردند، زیرا کل افکار عمومی جهان حواسش جای دیگر است، زیرا امروز مسائل و مشکلات بیشماری در همه جا وجود دارد.
به نظر من، دولت عراق و رژیم ایران از این لحظه بهخصوص استفاده کردند تا آمریکا را یکبار دیگر در برابر عمل انجام شده قرار دهند، چرا که عملیات همزمان با دیدار یک مقام آمریکایی شروع شده تا چنین القا کنند که آمریکاییها اجازه این عمل را دادهاند. اما من فکر میکنم که این یک توهم است. امیدوارم و بر این باورم که آنچه اینجا گفته شد به این معنی است که افکار عمومی آمریکا بر دولت خود فشار میآورد تا خود را جمعوجور کند.
اما این کافی نیست. باید در فرانسه نیز ما هم مانند دیگر کشورها همگی متعهد و درگیر شویم. من لحظاتی پیش گفتم: شمار تعهدات بسیار زیاد است. سیاسیون باید در کمیسیونهای مختلف فعال شوند. ما پیامهایی از آقای گاریگ که ریاست گروه فرانسه ـ عراق را برعهده دارد و نزد وزارتخارجه اقدام کرده است، دریافت کردهایم، اما دیپلوماتها و همچنین تمام کارمندان و مسئولان اروپایی باید وارد عمل شوند. علاوه براین همانطور که دقایقی پیش در مورد شهرداران ایتالیا دیدیم، شهروندان ساده مانند اهالی اورسوراواز که اینجا هستند نیز سالهاست روز به روز پشتیبانی میکنند و فکر میکنم بسیاری از آنها حاضرند بهمحض اینکه ممکن باشد، به اشرف بروند تا حامل شهادت بر وضعیت گردند و افکار عمومی بینالمللی واقعاً بر آنچه گذشته آگاه شود.
به هرحال، خانم رئیسجمهور، من میخواهم این را به تأکید اعلام کنم به نام دوستان فرانسویم و به نام بسیاری از مردم این کشور که صادقانه ما همگی پشت شما هستیم. ما طی این سالیان آموختهایم در شخص شما و در جنبش شما تنها جنبش واقعاً دموکراتیک موجود و قادر به رویارویی با رژیم حاکم را بیابیم. تنها یک کار باید کرد و آن حمایت از شما و حمایت باز هم بیشتر از شماست بهخصوص در این لحظات بسیار دشوار و حساس.
همگی با مریم رجوی همراه باشیم، همگی در کنار او باشیم تا در این لحظات از اشرف دفاع کنیم. همین حالا باید از آن دفاع کنیم و جایی ندارد که صبر کنیم تا همه کشته شوند و بعد دست به کار شویم و محکوم کنیم. همین حالا باید حرکت کرد!
سخنان پایانی خانم مریم رجوی:
متشکرم. مایلم از شما بهخاطر تمام فعالیتی که برای برگزاری این دیدار و در این شرایط بهعمل آوردهاید تشکر کنم، زیرا در این شرایط این دیدار نه تنها برای مردم ایران، بلکه برای اشرفیان و به باور من برای تمام جهان اهمیت بسیار دارد. چرا که اشرفیان در خطر هستند و دارند بهای آزادی و دموکراسی در ایران را میپردازند.
مقاومت ایران، اشرفیان و مجاهدین تصمیم گرفتهاند مقاومت در برابر یک دیکتاتوری مذهبی و در برابر فاشیسم مذهبی در ایران را ادامه دهند، گرچه متأسفانه تا بهحال تمام دولتهای غربی در برابر این دیکتاتوری مذهبی در ایران سر خم کرده بودند و این مقاومت ایران است که به پایداری در برابر دیکتاتوری مذهبی ادامه میدهد.
و باید ادامه داد. من مطمئنم که روزی خواهد رسید که مقاومت ایران، اشرفیان و مردم ایران موفق شوند.
آری، بسیار دردناک است: 34کشته و 300مجروح. اما مهم اینست که نشان دهیم رژیم ملایان از این مقاومت میترسد همانطور که مأموران رژیم ملایان مثل مالکی در عراق از اشرف و مجاهدین در شهر اشرف وحشت دارند.
به این دلیل است که فکر میکنم آری بسیار سنگین است، بسیار دردناک است، اما افتخارآمیز است. به باور من برای مردم ایران، این غرورانگیز است که نیروی پیشتار مقاومت ایران یعنی ساکنان اشرف با شهامت بسیار عزم دارند مقاومت را بهرغم مشکلات متعدد ادامه دهند.
و به این دلیل است که من میخواهم از حمایت شما تشکر کنم از پشتیبانی شما و از حضورتان در اینجا امروز.
به نظر من اگر همراه با یکدیگر ادامه دهیم میتوانیم رژیم ملایان را سرنگون سازیم.
با تشکر فراوان.