728 x 90

شهيدان قيام,

نامه تکان‌دهنده زینب صارمی به پدر شهیدش!

-

فریاد یا حسین مجاهد قهرمان علی صارمی
فریاد یا حسین مجاهد قهرمان علی صارمی
نامه زینب صارمی، دختر مجاهد قهرمان علی صارمی، لحظات انتظار دختری را بیان می‌کند که بر سر دار رفتن پدر مهربان و پرمهرش را حس می‌کند و صدای یا حسین، یا حسین پدر مظلوم و شهیدش را در صبحگاهان اوین با تمام وجودش می‌شنود.

او نوشته است: پدر، آمده بودیم که در قلب من و مادر و خواهرانم بزنند، اما تو بمانی و از وطنم دفاع کنی!

نامه تکان‌دهنده زینب صارمی به پدر شهیدش:
این نامه را برای روح پدر بزرگوارم می‌نویسم تا بشنود!
پدر عزیزم، کاش بدانم که آیا ما را پشت دیوار اوین حس کردی! در سرمای سرد زمستان، همه می‌لرزیدیم و مأموران نیروی انتظامی بخاری روشن کرده بودند و در ماشین‌هایشان خودشان را گرم می‌کردند.
پدر، آمده بودم صورت ماهت را ببینم.
پدر، آمده بودم که در قلب من و مادر و خواهرانم بزنند! اما تو بمانی و از وطنم دفاع کنی!
پدر، 20دقیقه بیشتر طول نکشید که 2آمبولانس نزدیک اذان آمدند و از در آهنی اوین می‌خواستند تو بیایند، روی یکی از آمبولانسها نوشته بود بازرسی... . هنوز داخل نشده بودند که صدای حسین... حسین... حسین... سکوت سرد اوین را شکست و با صدای اذان درهم آمیخته شد در شب پرستاره و ماه!
تمام قامتم خشک شده بود و قابل توصیف نبود، همه سیخ شدن مو بر تن رو حس کردند بعد از صدای اذان مأموران رفتند و ما ماندیم.
پدر، دیدم که پرکشیدی و ما را جا گذاشتی، اما جا نماندیم، جای پایت را نگاه کن! تمام جهانیان آمدند و پشت سرت دارند راه می‌روند، حتی با سرهای شکسته!
پدر، از صمیم قلب دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم.

زینب صارمی
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a40815ee-cfe0-45e8-94bc-213308522711"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات