در جریان فستیوال هنری ورسیلیا در استان فلورانس که روز ۱۶اوت در شهر پیتراسانتا برگزار شد، کتاب جدید استاد رضا اولیا به نام برنز و تبعید به شرکتکنندگان در این فستیوال معرفی شد.
در این برنامه رومانو یاتالیا، خبرنگار معروف تلویزیون، جولیانو ربککی، نویسنده، بئاتریس بوسکارولی، استاد دانشگاه و منتقد هنری، ساندرو سابانیتی، دستیار دانشگاه پیزا و شهردار شهر پیترا سانتا، همراه با شهروندان ایتالیایی شرکت داشتند.
در آغاز، استاد رضا اولیا از آقای شهردار و دیگر شرکتکنندگان در جلسه تشکر کرد.
سپس رومانو یاتالیا از استاد اولیا سؤال کرد که چرا در این جلسه که به معرفی کتاب او اختصاص دارد مجسمه «ندا» به نمایش درآمده است؟
استاد اولیا پاسخ داد: من کتابم را به ندا و زندانیان سیاسی ایران هدیه کردهام. این پاسخ با استقبال شدید شرکتکنندگان مواجه شد و حضار بهشدت استاد را تشویق کردند. استاد اولیا ادامه داد: ندا سمبلی روشن از مبارزه و مقاومت مردم ایران و نشانهیی از جنایت رژیم آخوند خامنهای است.
آقای یاتالیا گفت: من رضا اولیا را بیش از ۴۰سال است که میشناسم. هنرمندی است که هنر خود را در خدمت مبارزه علیه رژیم شاه و سپس رژیم آیتاللهها قرار داده است. او بهخاطر این که بهصورت جدی از طرف آخوندها مورد تهدید قرار دارد، به ناچار سالهاست که تحت حفاظت و اسکورت زندگی میکند. من امشب بسیارخوشحالم که رضا اولیا در این فستیوال شرکت کرده است و کتاب او را معرفی میکنم. رضا در نوشتههایش خود را یک هنرمند با فرهنگ و دارای تجربه بسیار غنی ۵۰ساله در ایتالیا تعریف میکند. فعالیت سیاسی، فعالیت هنری، مسافرتهای متعدد، دوستی و آشنایی با شخصیتهای سیاسی و هنری در سطح جهانی در این کتاب به وفور دیده میشود. و مهمتر این که رضا از ایران، از مردم ایران، و از مبارزه علیه دیکتاتوری صحبت میکند. کتاب او کتاب با ارزشی است. رضا بهمعنای دقیق کلمه یک شخصیت واقعی هنری و سیاسی است.
سخنران دیگر این برنامه، جولیانو ربککی بود. او در بخشی از صحبتهای خود گفت: میخواهم از رضا اولیا بهعنوان یک دوست و رفیق قدیمی صحبت کنم. من از فعالیتهای گسترده رضا آگاهم. او در سالهای حاکمیت رژیم شاه در شهر ما، در استان فلورانس، فعالیت زیادی داشت. این مبارزه تا به امروز ادامه داشته و هماکنون نیز او یکی از مدافعان سرسخت حقوق مردم ایران است. رضا ۵۰سال است که در ایتالیا و در اروپا فعالیت هنری و سیاسی دارد. او فعالیت سیاسی در مقاومت مردم ایران دنبال میکند. و این اهمیت خاصی دارد. مبارزه رضا در پناهندگی، من را به یاد رافائل آلبرتی، شاعر معروف اسپانیولی، میاندازد که اتفاقا دوست رضا هم بوده است. آلبرتی هم با رژیم دیکتاتوری فرانکو مبارزه میکرد و نزدیک به ۵۰سال در پناهندگی فعالیت داشت.
وی گفت: کتاب رضا بسیار جالب است و مثل آثار هنریش روی خواننده اثر میگذارد. من به رضا دوست عزیزم تبریک میگویم.
سپس خانم بئاتریس بوسکارولی، منتقد هنری و استاد دانشگاه راونتا، درباره کتاب استاد اولیا سخن گفت. وی در بخشی از صحبتهای خود گفت: من یک منتقد هنری هستم. یکی از آخرین آثار مجسمهساز رضا اولیا، «ندا»، جلوی من است. مجسمهیی است که با ما صحبت میکند. به ما نگاه میکند. تندیس ندا مثل دیگر آثار رضا اولیا بیننده را بیاندازه تحتتاثیر قرار میدهد. رضا اولیا هنرمندی است که در صحنه هنری ایتالیا و اروپا، و بدون شک درمیان مردم ایران، جایگاه ویژهیی دارد.
سخنران بعدی ساندور ساباتینی، دستیار دانشگاه پیزا بود. ساباتینی گفت: من هم از «ندا» شروع میکنم. چون ندا سمبل مبارزه مقاومت مردم ایران علیه رژیم جنایتکار آیتالله شده است. رضا گفت که کتابش را به ندا و زندانیان سیاسی در ایران هدیه داده است. این بسیار قابل ستایش است. در اولین صفحات کتاب رضا دو نامه وجود دارد. اول، نامهیی از نقاش معروف گوتوزو که استاد رضا بوده است. و دوم نامهیی از یک نویسنده ایرانی. نویسندهیی به نام منوچهر هزارخانی که دوست رضا هم هست. هزارخانی یک نامه بسیار دوستانه به رضا نوشته است. هزارخانی مینویسد که با رضا در سالهای اولیه پناهندگی آشنا میشود. در جریان یک مبارزه مشترک علیه رژیم آخوندها. رضا به پاریس آمده بود و میخواست به مقاومت بپیوندد. در آن سفر دیداری داشت با مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ایران. در این جلسه با رضا آشنا شد. روز بعد آنها در کافه سلک واقع در مونپارناس همدیگر را میبینند. این آشنایی در روزهای بعد بیشتر و عمیقتر میشود. هزارخانی در نامهاش به رضا از خصوصیات و عادات رضا زیاد صحبت میکند. مینویسد آشپز بسیار خوبی است، در کارهایش عجله دارد و تاکید میکند که رضا یک هنرمند واقعی است. به عقیده من نامه هزارخانی نمونهیی است از یک فرهنگ مترقی. خود نامه یک اثر بسیار ارزنده است. یادآور میشوم که میدانم هزارخانی نامههای زندان گرامشی را به فارسی ترجمه کرده است. رژیم آخوندها حق دارد که از مبارزه و آثار نویسندگان و هنرمندانی مثل هزارخانی و رضا و دیگر روشنفکران ایران وحشت داشته باشد. میراث هنری و ادبی و مبارزاتی این پناهندگان سیاسی است که باعث میشود نداها در مقابل خشم و جنایات آیتالله ایستادگی کنند.
در خاتمه این جلسه، استاد اولیا که بهشدت تحتتاثیر سخنان ساباتینی قرار گرفته بود، از همه شرکتکنندگان تشکر کرد و گفت: همبستگی شما دوستان با مبارزه مقاومت ایران، دوستی شما با ندا و نداها و با زندانیان سیاسی قابل ستایش است.
در این برنامه رومانو یاتالیا، خبرنگار معروف تلویزیون، جولیانو ربککی، نویسنده، بئاتریس بوسکارولی، استاد دانشگاه و منتقد هنری، ساندرو سابانیتی، دستیار دانشگاه پیزا و شهردار شهر پیترا سانتا، همراه با شهروندان ایتالیایی شرکت داشتند.
در آغاز، استاد رضا اولیا از آقای شهردار و دیگر شرکتکنندگان در جلسه تشکر کرد.
سپس رومانو یاتالیا از استاد اولیا سؤال کرد که چرا در این جلسه که به معرفی کتاب او اختصاص دارد مجسمه «ندا» به نمایش درآمده است؟
استاد اولیا پاسخ داد: من کتابم را به ندا و زندانیان سیاسی ایران هدیه کردهام. این پاسخ با استقبال شدید شرکتکنندگان مواجه شد و حضار بهشدت استاد را تشویق کردند. استاد اولیا ادامه داد: ندا سمبلی روشن از مبارزه و مقاومت مردم ایران و نشانهیی از جنایت رژیم آخوند خامنهای است.
آقای یاتالیا گفت: من رضا اولیا را بیش از ۴۰سال است که میشناسم. هنرمندی است که هنر خود را در خدمت مبارزه علیه رژیم شاه و سپس رژیم آیتاللهها قرار داده است. او بهخاطر این که بهصورت جدی از طرف آخوندها مورد تهدید قرار دارد، به ناچار سالهاست که تحت حفاظت و اسکورت زندگی میکند. من امشب بسیارخوشحالم که رضا اولیا در این فستیوال شرکت کرده است و کتاب او را معرفی میکنم. رضا در نوشتههایش خود را یک هنرمند با فرهنگ و دارای تجربه بسیار غنی ۵۰ساله در ایتالیا تعریف میکند. فعالیت سیاسی، فعالیت هنری، مسافرتهای متعدد، دوستی و آشنایی با شخصیتهای سیاسی و هنری در سطح جهانی در این کتاب به وفور دیده میشود. و مهمتر این که رضا از ایران، از مردم ایران، و از مبارزه علیه دیکتاتوری صحبت میکند. کتاب او کتاب با ارزشی است. رضا بهمعنای دقیق کلمه یک شخصیت واقعی هنری و سیاسی است.
سخنران دیگر این برنامه، جولیانو ربککی بود. او در بخشی از صحبتهای خود گفت: میخواهم از رضا اولیا بهعنوان یک دوست و رفیق قدیمی صحبت کنم. من از فعالیتهای گسترده رضا آگاهم. او در سالهای حاکمیت رژیم شاه در شهر ما، در استان فلورانس، فعالیت زیادی داشت. این مبارزه تا به امروز ادامه داشته و هماکنون نیز او یکی از مدافعان سرسخت حقوق مردم ایران است. رضا ۵۰سال است که در ایتالیا و در اروپا فعالیت هنری و سیاسی دارد. او فعالیت سیاسی در مقاومت مردم ایران دنبال میکند. و این اهمیت خاصی دارد. مبارزه رضا در پناهندگی، من را به یاد رافائل آلبرتی، شاعر معروف اسپانیولی، میاندازد که اتفاقا دوست رضا هم بوده است. آلبرتی هم با رژیم دیکتاتوری فرانکو مبارزه میکرد و نزدیک به ۵۰سال در پناهندگی فعالیت داشت.
وی گفت: کتاب رضا بسیار جالب است و مثل آثار هنریش روی خواننده اثر میگذارد. من به رضا دوست عزیزم تبریک میگویم.
سپس خانم بئاتریس بوسکارولی، منتقد هنری و استاد دانشگاه راونتا، درباره کتاب استاد اولیا سخن گفت. وی در بخشی از صحبتهای خود گفت: من یک منتقد هنری هستم. یکی از آخرین آثار مجسمهساز رضا اولیا، «ندا»، جلوی من است. مجسمهیی است که با ما صحبت میکند. به ما نگاه میکند. تندیس ندا مثل دیگر آثار رضا اولیا بیننده را بیاندازه تحتتاثیر قرار میدهد. رضا اولیا هنرمندی است که در صحنه هنری ایتالیا و اروپا، و بدون شک درمیان مردم ایران، جایگاه ویژهیی دارد.
سخنران بعدی ساندور ساباتینی، دستیار دانشگاه پیزا بود. ساباتینی گفت: من هم از «ندا» شروع میکنم. چون ندا سمبل مبارزه مقاومت مردم ایران علیه رژیم جنایتکار آیتالله شده است. رضا گفت که کتابش را به ندا و زندانیان سیاسی در ایران هدیه داده است. این بسیار قابل ستایش است. در اولین صفحات کتاب رضا دو نامه وجود دارد. اول، نامهیی از نقاش معروف گوتوزو که استاد رضا بوده است. و دوم نامهیی از یک نویسنده ایرانی. نویسندهیی به نام منوچهر هزارخانی که دوست رضا هم هست. هزارخانی یک نامه بسیار دوستانه به رضا نوشته است. هزارخانی مینویسد که با رضا در سالهای اولیه پناهندگی آشنا میشود. در جریان یک مبارزه مشترک علیه رژیم آخوندها. رضا به پاریس آمده بود و میخواست به مقاومت بپیوندد. در آن سفر دیداری داشت با مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ایران. در این جلسه با رضا آشنا شد. روز بعد آنها در کافه سلک واقع در مونپارناس همدیگر را میبینند. این آشنایی در روزهای بعد بیشتر و عمیقتر میشود. هزارخانی در نامهاش به رضا از خصوصیات و عادات رضا زیاد صحبت میکند. مینویسد آشپز بسیار خوبی است، در کارهایش عجله دارد و تاکید میکند که رضا یک هنرمند واقعی است. به عقیده من نامه هزارخانی نمونهیی است از یک فرهنگ مترقی. خود نامه یک اثر بسیار ارزنده است. یادآور میشوم که میدانم هزارخانی نامههای زندان گرامشی را به فارسی ترجمه کرده است. رژیم آخوندها حق دارد که از مبارزه و آثار نویسندگان و هنرمندانی مثل هزارخانی و رضا و دیگر روشنفکران ایران وحشت داشته باشد. میراث هنری و ادبی و مبارزاتی این پناهندگان سیاسی است که باعث میشود نداها در مقابل خشم و جنایات آیتالله ایستادگی کنند.
در خاتمه این جلسه، استاد اولیا که بهشدت تحتتاثیر سخنان ساباتینی قرار گرفته بود، از همه شرکتکنندگان تشکر کرد و گفت: همبستگی شما دوستان با مبارزه مقاومت ایران، دوستی شما با ندا و نداها و با زندانیان سیاسی قابل ستایش است.