بنابه گزارش رسیده، محمد اولیاییفر وکیل پایه یک دادگستری و وکیل مدافع فعالان حقوقبشر و افراد زیر هیجده سال، روز ۱۱ اردیبهشت ماه سال جاری در دادگاه انقلاب تهران بازداشت و برای سپری نمودن یک سال حبس تعزیری خود به زندان اوین منتقل شد.
به گزارش مدرسه فمنیستی، روز ۱۸ خردادماه جمع کثیری از همکاران اولیایی فرد در کانون وکلای دادگستری و نیز برخی از فعالان جنبش زنان برای دیدار و دلجویی از خانواده وی میهمان خانهاش شدند. همسر و مادر و پسر کوچکش، پارسا، و تعدادی از بستگان وی میزبان جمعی بودند که در میان آنها، نسرین ستوده، وکیل آقای اولیایی فر، محمد مصطفایی، عبدالفتاح سلطانی، عبدالصمد خرمشاهی، مهناز پراکند، سارا صباغیان، مینا جعفری، منصوره شجاعی، نوشین احمدی خراسانی، رزا قراچورلو و بسیاری دیگر از وکلای دادگستری حضور داشتند.
به گزارش مدرسه فمنیستی، روز ۱۸ خردادماه جمع کثیری از همکاران اولیایی فرد در کانون وکلای دادگستری و نیز برخی از فعالان جنبش زنان برای دیدار و دلجویی از خانواده وی میهمان خانهاش شدند. همسر و مادر و پسر کوچکش، پارسا، و تعدادی از بستگان وی میزبان جمعی بودند که در میان آنها، نسرین ستوده، وکیل آقای اولیایی فر، محمد مصطفایی، عبدالفتاح سلطانی، عبدالصمد خرمشاهی، مهناز پراکند، سارا صباغیان، مینا جعفری، منصوره شجاعی، نوشین احمدی خراسانی، رزا قراچورلو و بسیاری دیگر از وکلای دادگستری حضور داشتند.
در این جمع نسرین ستوده، وکیل اولیایی فرد، از روند غیرقانونی دستگیری وی برای اجرای حکم یک سالهاش سخن گفت. زدن پابند به اولیایی فرد برای انتقال به زندان، یکی از اینروندهای غیرقانونی بود. اولیایی فرد چندی پیش به جرم اعتراض به اعدام کودکان زیر ۱۸ سال محاکمه شده بود، و به یک سال زندان محکوم شد ولی حکم دادگاه به شیوهی رسمی، یعنی ابلاغ بهصورت کتبی به ایشان یا وکیل ایشان – صادر نشده بود. و از اینرو اولیایی فرد پیش از زندانی شدن اش به این روند اعتراض داشت و از اینرو حاضر نشد زیر بار مساله غیرقانونی برود و برای حکم غیررسمی درخواست تجدیدنظر نماید.
اولیایی فرد خود در مصاحبهای که پیش از زندان انجام داده بود در مورد این حکم گفته بود: «من در یک مصاحبهای که با صدای آمریکا داشتم، در مورد صدور احکام اعدام یا اجرای احکام اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال اعتراض کردم. بهخاطر همین اعتراض، محاکمه و به زندان محکوم شدهام. اعتراض من کاملا قانونی بود. چون معتقدم از آنجایی که ایران به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته است، و ماده ۳۷ این کنوانسیون میگوید که هر گونه مجازات سالب حیات ممنوع است، بنابراین در کشورما افراد نباید بهخاطر جرمهایی که در سن زیر ۱۸ سال مرتکب شدهاند، اعدام شوند».
خانواده محمد اولیاییفر بهرغم گذشت ماهها از زندان وی، با روحیهای قوی و دلی پر امید از نحوه دستگیری این وکیل شجاع و دستهای دستبند زده و پاهای بسته شدهاش هنگام انتقال به زندان اوین سخن گفتند.
مادر اولیایی فرد درحالی که اشک در چشمان اش حلقه زده بود، از ملاقاتهای هفتگی با او سخن گفت و نگران از این که در این ملاقات چهره هر روز نحیفتر شده فرزندش، او را چگونه در عذاب میبرد.
عکسهایی که هنگام انتقال به زندان اوین توسط یکی ازنزدیکان تهیه شده بود، در میان جمع دست به دست میگشت و همسر و مادرش توضیحاتی درباره نحوه دستگیری و رفتن او به اوین میدادند.
در این میان پارسای کوچک، پسر یکدانه اولیایی فرد، با چشمانی کهگویی به دنبال پدر میگشت، از این سوی اتاق به آن سو میرفت. میشد در چشمان این پسر کوچک هم شادمانی از دیدن همکاران و دوستان پدر دربندش، را دید و هم غم این پرسش بزرگ و لاینحل برای او که چرا پدرش در کنارشان نیست.
مادر اولیایی فرد درحالی که اشک در چشمان اش حلقه زده بود، از ملاقاتهای هفتگی با او سخن گفت و نگران از این که در این ملاقات چهره هر روز نحیفتر شده فرزندش، او را چگونه در عذاب میبرد.
عکسهایی که هنگام انتقال به زندان اوین توسط یکی ازنزدیکان تهیه شده بود، در میان جمع دست به دست میگشت و همسر و مادرش توضیحاتی درباره نحوه دستگیری و رفتن او به اوین میدادند.
در این میان پارسای کوچک، پسر یکدانه اولیایی فرد، با چشمانی کهگویی به دنبال پدر میگشت، از این سوی اتاق به آن سو میرفت. میشد در چشمان این پسر کوچک هم شادمانی از دیدن همکاران و دوستان پدر دربندش، را دید و هم غم این پرسش بزرگ و لاینحل برای او که چرا پدرش در کنارشان نیست.
مادر گفت، پارسا در ملاقات هایش با پدر در زندان اوین، فقط او را نگاه میکند و گاه برایش ترانهای میخواند، ترانهای که برای پارسای کوچک فرصتهای از دست رفته کودکیاش در کنار پدر را بازگو میکند.
مهمانان به پارسای کوچک نگاه میکردند و میدانستند وقتی او ببالد خواهد دانست که پدرش فرصت در آغوش گرفتن او را با تلاش برای جلوگیری از اعدام کودکانی همچون پسرش تاق زده است، کودکانی که شاید برخلاف پارسا پدر و مادری مسئول نداشتهاند که آنها را از خطرات جامعه حفاظت و حمایت کند و امروز این پدر پارساست که خواسته نه فقط برای او که برای همه کودکان سرزمین اش، پدری کند و به جرم این «پدری» در بند است.
مهمانان به پارسای کوچک نگاه میکردند و میدانستند وقتی او ببالد خواهد دانست که پدرش فرصت در آغوش گرفتن او را با تلاش برای جلوگیری از اعدام کودکانی همچون پسرش تاق زده است، کودکانی که شاید برخلاف پارسا پدر و مادری مسئول نداشتهاند که آنها را از خطرات جامعه حفاظت و حمایت کند و امروز این پدر پارساست که خواسته نه فقط برای او که برای همه کودکان سرزمین اش، پدری کند و به جرم این «پدری» در بند است.