متن زیر برگرفته از سایت سیاهکل است:
ای خلق سرزمین آتشین من! دلاوران آذربایجان و دختران و پسران خوب تبریز سرخ من! ای کارگرها، ای جوانان بیکار مانده، ای کسانی که زیر ظلم لهولورده میشوید!
امروز در سراسر ایران (گفته میشود در بیش از یکصد شهر)، کارگرها، بیکار ماندهها و انسانهای تهی دستی که زندگی بس تلخی را میگذرانند بهپاخاسته و با جسارت تمام علیه جمهوری اسلامی وارد میدان نبرد شدهاند.
می دانیم که در ایران چندین ملت زندگی میکنند، به عبارت دیگر ایران خودش از چند ملت تشکیل شده است. اکنون ما شاهدیم آنهایی که در زیر ظلم و ستم بهسر میبرند، از زحمتکشان بلوچ گرفته تا کُردها، لُرها، گیلانیها، هموطنان عرب ما در خوزستان و تا کارگران و زحمتکشان فارس که از ستم و دیکتاتوری دستگاه جمهوری اسلامی جانشان به لب رسیده برای نجات خود و برای شروع یک زندگی نوین و آزاد به خیابانها آمدهاند و حتی به مراکز نظامی و سرکوب و به مکانهایی که محل زور و غارت هستند، حمله کرده و آنجا ها را درب و داغان میکنند.
قصد من در اینجا این است که با شما خلق قهرمان آذربایجان و تأکید بکنم، با جوانانی که در راه حق و عدالت مبارزه میکنند و بهخصوص با آنهایی که در استادیوم فوتبال این شهر حضور پیدا میکنند، صحبت کرده و به شما بگویم که در شرایط کنونی چه چیزی خلق ما را تهدید میکند.
ما این را میدانیم که دشمن جهت سد کردن راه آزادی و جلوگیری از جنبش آنان که هدفش رسیدن به حق و عدالت و آزادی است، تنها به سرکوب و اسلحه و کلاً تنها به کار بستن زور اکتفاء نمیکند. دشمن برای رسیدن بهمنظور فوق راههای دیگری هم دارد. یکی از حیلههای دشمن این است: تفرقه بینداز (خلقها را از همدیگر جدا ساز) و حکومت کن. این ترفندی است که به گفته پدران و اجداد ما، انگلیسیها در سراسر دنیا برای حکومت کردن خود به کار بردهاند. اکنون من میبینم که اطلاعاتیهای جمهوری اسلامی، چنین حیلهای را در آذربایجان و بهخصوص در استادیوم فوتبال تبریز از طریق تیم تراختور (تراکتور) به کار گرفتهاند.
برای به دست دادن یک نمونه، چند روز پیش دیدم که از آن طرف به نام فارسها، کسانی شروع به فحاشی به تُرکها کردند - فحشهای به جا مانده از زمان رضا شاه جلاد علیه تُرکها را سر میدادند - و از این طرف برخی از جوانهای تُرک که به خشم آمده بودند، سخنانی علیه خلق فارس گفتند. اما، بیائید کمی عمیقتر به این موضوع نگاه کنیم. آیا به راستی آنهایی که به تُرکها فحش میدادند همان فارسهایی بودند که همچون شما تحت ظلم و ستم جمهوری اسلامی قرار دارند؟ نه این طور نیست! به آن فحش دهندهها به این چشم نگاه نکنید. من شکی ندارم که آنها افراد خود رژیم بودند، افراد سپاه و اطلاعاتیها و بسیجیهای جمهوری اسلامی بودند. آنها بهخاطر اینکه خلق فارس و تُرکرا به جان هم بیاندازند و بین آنها دشمنی به وجود بیاورند چنان فحشهایی را به تُرکها میدادند. سود این کار برای آنها این است که جمهوری اسلامی جنایتپیشه و ددمنش را از آماج ضربههای مُشترک خلقهای فارس و تُرک در امان نگاه دارند!
هم این رژیم و هم دیگر دشمنان از مسأله ملی خلق تُرک سوءاستفاده میکنند. آنها تحت عنوان حق ملی، سعی در منحرف کردن جنبش مردم دارند تا بتوانند خلق آذربایجان را در شرایط فقر و مصیبت بار کنونی، نگاه دارند.
در سال 1385 که معلوم بود مردم آذربایجان با قرار داشتن زیر دستگاههای ظالم و سرکوب کن حق و عدالت، و آزادی ستیز جمهوری اسلامی چه زندگی مشقت باری را از سر میگذرانند و وزارت اطلاعات رژیم میدانست که این خلق بالاخره، دیر یا زود بهپاخواهد خاست، این حیله را به کار بردند که در روزنامه خودشان اقدام به توهین کثیفی به مردم آذربایجان (با کاریکاتوری که کثافتش به خودشان خوب میچسبد) کردند. بعد پان تُرکیستها، یعنی کسانی که خودشان را در پشت مسأله ملی آذربایجان پنهان کردهاند و کارشان تفرقه انداختن بین تُرک و فارس است، همان پان تُرکیستها که میکوشند تا کارگران تُرک نتوانند با رفقای کارگر فارس، کُرد و یا کارگران ملیتهای دیگر در ایران متحد شده و با هم در مقابل دشمن مشترکشان بایستند، و درست به همین خاطر است که جمهوری اسلامی دست آنها را باز گذاشته و امکان حرکت به آنها داده است، به جلو آمدند (و کوشیدند به حرکت مردم صرفاً جنبه ملی بدهند) ؛ و هنگامی که خلق به فغان در آمده آذربایجان که خونش از مظالم رژیم جمهوری اسلامی به جوش آمده بود شروع به حرکت کرد، هم رسانههای خود رژیم و هم بی.بی.سی و تلویزیون صدای آمریکا و رسانههای مشابه که علیه آزادی خلق ما هستند، اینطور جلوه دادند که گویا خلق آذربایجان هیچ درد و غمی ندارد و از هیچ چیز در رنج و عذاب نیست جز از مسأله ملی؛ و بر این واقعیت سر پوش گذاشتند که خلق آذربایجان بهخاطر کار، مسکن و آزادی و خلاصه برای برخورداری از یک زندگی خوب بهپاخاسته بودند؛ و البته این هم حق آنها بود که در مقابل توهینی که از طریق روزنامه به آنها شده بود، بایستند. آن رسانهها، تازه به این تحریفات هم اکتفاء نکردند و این خلق را مورد سرزنش و شماتت قرار دادند و انگار که خیزش مردم صرفاً بهخاطر یک توهین بود، گفتند آخر درست بود که شما بهخاطر یک کاریکاتور بلند شوید و خودتان را به کشتن دهید!؟
من در همان زمان از حرکت عدالت طلبانه و آزادیخواهانه خلق آذربایجان دفاع و پشتیبانی کردم و با استناد به دانستههائی، نشان دادم که چه چیزهایی راه آزادی خلق آذربایجان را سد کردهاند. شما گفتگوی من با "پیام فدائی" در این زمینه را میتوانید در شماره 85این نشریه به زبان فارسی به تاریخ خرداد 1385، در سایت سیاهکل مطالعه بکنید. اسم آن گفتگو "رویدادهای اخیر آذربایجان و مسأله ملی" است.
جنبش حق و عدالت طلبانه آذربایجان در سال 1385 نمونه بزرگی است که نشان میدهد چطور آنها که دوستدار خلق ما نیستند و حق ملی خلق تُرک را انکار میکنند، نگذاشتند تا دیگر خلقهای ایران بدانند که خلق آذربایجان به چه دلیل بهپاخاسته بود. آنها در مورد این حرکت دروغ گفتند و دروغ تحویل مردم دادند. امروز هم میکوشند که نگذارند تا خلقهای ایران بهطور یکپارچه به مقابله با دشمن مشترکشان بپردازند.
قهرمانان فدایی آذربایجان، از ستارخان گرفته تا حیدر عمو اوغلی، علی مسیو، خیابانی... جلوتر بیائیم، صمد بهرنگی، کاظم سعادتی، بهروز دهقانی، علیرضا نابدل، اینها همهشان راه درست مبارزه، راه درست رسیدن به آزادی و اینکه چطور میشود به حل مسأله ملی نایل آمد را به ما یاد دادهاند.
کسی که ارباب و سرمایهدار است چه تُرک باشد چه فارس باشد، فرقی نمیکند، اینها همه خون خلق را در شیشه میکنند. به همین دلیل بود که قهرمانان افتخار آفرین ما هرگز با اربابان و سرمایهداران دست دوستی ندادند. چون کارگر و زحمتکش تُرک با آنها نه، بلکه در اتحاد با کارگران و تُهی دستان فارس و بلوچ و لُر و غیره میتوانند در همبستگی با هم به روز خوش دست یابند. یک سرمایهدار حتی اگر تُرک اصیل هم باشد کارش ایجاد شرایط جهنمی برای مردم است.
خلق سرزمین آتشین من، دختران و پسران انقلابی و رزمنده شهر زادگاه من تبریز!
خلقهایی که امروز در هر گوشه ایران بهپاخاستهاند، همانند شما سالهاست که تحت رژیم مدافع سرمایهداران یعنی جمهوری اسلامی و دستگاه ظلم و ستم این رژیم زندگی سخت و مشقت باری را میگذرانند. دستیابی به روزگار خوش و آزاد برای شما به این امر گره خورده است که دست در دست این خلقها و در یگانگی با آنها، این رژیم کثیف و ددمنش سرمایهداران را از قدرت به زیر کشیده و به زبالهدان تاریخ بیفکنید.
به امید آن که همه خلقهای ایران بهطور متحد علیه دشمن مشترکشان مبارزه بکنند و نظم اقتصادی-اجتماعی حاکم بر ایران که تنها در خدمت قدرتهای خارجی و سرمایهداران داخلی قرار دارد و برای خلقها به جز بیچارگی و بدبختی ثمره دیگری ندارد را با یک انقلاب برهم زده و از بین ببرند و به جای آن یک جمهوری دموکراتیک که کارگران و زحمتکشان در رأس آن باشند به وجود آورند. در چنان شرایط دموکراتیک و آزاد است که هم خلق آذربایجان و هم خلقهای دیگر میتوانند در مورد سرنوشت ملی خود هر طور که خود صلاح میدانند تصمیم بگیرند.
زنده باد خلق آگاه، مبارز و انقلابی آذربایجان!
تنها با مبارزه متحد علیه دشمن مشترک میتوان به زندگانی خوش و آزاد دست یافت!
مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی و کارگزاران تفرقه افکن آن!
بیست و هفتم دی ۱۳۹۶.
ای خلق سرزمین آتشین من! دلاوران آذربایجان و دختران و پسران خوب تبریز سرخ من! ای کارگرها، ای جوانان بیکار مانده، ای کسانی که زیر ظلم لهولورده میشوید!
امروز در سراسر ایران (گفته میشود در بیش از یکصد شهر)، کارگرها، بیکار ماندهها و انسانهای تهی دستی که زندگی بس تلخی را میگذرانند بهپاخاسته و با جسارت تمام علیه جمهوری اسلامی وارد میدان نبرد شدهاند.
می دانیم که در ایران چندین ملت زندگی میکنند، به عبارت دیگر ایران خودش از چند ملت تشکیل شده است. اکنون ما شاهدیم آنهایی که در زیر ظلم و ستم بهسر میبرند، از زحمتکشان بلوچ گرفته تا کُردها، لُرها، گیلانیها، هموطنان عرب ما در خوزستان و تا کارگران و زحمتکشان فارس که از ستم و دیکتاتوری دستگاه جمهوری اسلامی جانشان به لب رسیده برای نجات خود و برای شروع یک زندگی نوین و آزاد به خیابانها آمدهاند و حتی به مراکز نظامی و سرکوب و به مکانهایی که محل زور و غارت هستند، حمله کرده و آنجا ها را درب و داغان میکنند.
قصد من در اینجا این است که با شما خلق قهرمان آذربایجان و تأکید بکنم، با جوانانی که در راه حق و عدالت مبارزه میکنند و بهخصوص با آنهایی که در استادیوم فوتبال این شهر حضور پیدا میکنند، صحبت کرده و به شما بگویم که در شرایط کنونی چه چیزی خلق ما را تهدید میکند.
ما این را میدانیم که دشمن جهت سد کردن راه آزادی و جلوگیری از جنبش آنان که هدفش رسیدن به حق و عدالت و آزادی است، تنها به سرکوب و اسلحه و کلاً تنها به کار بستن زور اکتفاء نمیکند. دشمن برای رسیدن بهمنظور فوق راههای دیگری هم دارد. یکی از حیلههای دشمن این است: تفرقه بینداز (خلقها را از همدیگر جدا ساز) و حکومت کن. این ترفندی است که به گفته پدران و اجداد ما، انگلیسیها در سراسر دنیا برای حکومت کردن خود به کار بردهاند. اکنون من میبینم که اطلاعاتیهای جمهوری اسلامی، چنین حیلهای را در آذربایجان و بهخصوص در استادیوم فوتبال تبریز از طریق تیم تراختور (تراکتور) به کار گرفتهاند.
برای به دست دادن یک نمونه، چند روز پیش دیدم که از آن طرف به نام فارسها، کسانی شروع به فحاشی به تُرکها کردند - فحشهای به جا مانده از زمان رضا شاه جلاد علیه تُرکها را سر میدادند - و از این طرف برخی از جوانهای تُرک که به خشم آمده بودند، سخنانی علیه خلق فارس گفتند. اما، بیائید کمی عمیقتر به این موضوع نگاه کنیم. آیا به راستی آنهایی که به تُرکها فحش میدادند همان فارسهایی بودند که همچون شما تحت ظلم و ستم جمهوری اسلامی قرار دارند؟ نه این طور نیست! به آن فحش دهندهها به این چشم نگاه نکنید. من شکی ندارم که آنها افراد خود رژیم بودند، افراد سپاه و اطلاعاتیها و بسیجیهای جمهوری اسلامی بودند. آنها بهخاطر اینکه خلق فارس و تُرکرا به جان هم بیاندازند و بین آنها دشمنی به وجود بیاورند چنان فحشهایی را به تُرکها میدادند. سود این کار برای آنها این است که جمهوری اسلامی جنایتپیشه و ددمنش را از آماج ضربههای مُشترک خلقهای فارس و تُرک در امان نگاه دارند!
هم این رژیم و هم دیگر دشمنان از مسأله ملی خلق تُرک سوءاستفاده میکنند. آنها تحت عنوان حق ملی، سعی در منحرف کردن جنبش مردم دارند تا بتوانند خلق آذربایجان را در شرایط فقر و مصیبت بار کنونی، نگاه دارند.
در سال 1385 که معلوم بود مردم آذربایجان با قرار داشتن زیر دستگاههای ظالم و سرکوب کن حق و عدالت، و آزادی ستیز جمهوری اسلامی چه زندگی مشقت باری را از سر میگذرانند و وزارت اطلاعات رژیم میدانست که این خلق بالاخره، دیر یا زود بهپاخواهد خاست، این حیله را به کار بردند که در روزنامه خودشان اقدام به توهین کثیفی به مردم آذربایجان (با کاریکاتوری که کثافتش به خودشان خوب میچسبد) کردند. بعد پان تُرکیستها، یعنی کسانی که خودشان را در پشت مسأله ملی آذربایجان پنهان کردهاند و کارشان تفرقه انداختن بین تُرک و فارس است، همان پان تُرکیستها که میکوشند تا کارگران تُرک نتوانند با رفقای کارگر فارس، کُرد و یا کارگران ملیتهای دیگر در ایران متحد شده و با هم در مقابل دشمن مشترکشان بایستند، و درست به همین خاطر است که جمهوری اسلامی دست آنها را باز گذاشته و امکان حرکت به آنها داده است، به جلو آمدند (و کوشیدند به حرکت مردم صرفاً جنبه ملی بدهند) ؛ و هنگامی که خلق به فغان در آمده آذربایجان که خونش از مظالم رژیم جمهوری اسلامی به جوش آمده بود شروع به حرکت کرد، هم رسانههای خود رژیم و هم بی.بی.سی و تلویزیون صدای آمریکا و رسانههای مشابه که علیه آزادی خلق ما هستند، اینطور جلوه دادند که گویا خلق آذربایجان هیچ درد و غمی ندارد و از هیچ چیز در رنج و عذاب نیست جز از مسأله ملی؛ و بر این واقعیت سر پوش گذاشتند که خلق آذربایجان بهخاطر کار، مسکن و آزادی و خلاصه برای برخورداری از یک زندگی خوب بهپاخاسته بودند؛ و البته این هم حق آنها بود که در مقابل توهینی که از طریق روزنامه به آنها شده بود، بایستند. آن رسانهها، تازه به این تحریفات هم اکتفاء نکردند و این خلق را مورد سرزنش و شماتت قرار دادند و انگار که خیزش مردم صرفاً بهخاطر یک توهین بود، گفتند آخر درست بود که شما بهخاطر یک کاریکاتور بلند شوید و خودتان را به کشتن دهید!؟
من در همان زمان از حرکت عدالت طلبانه و آزادیخواهانه خلق آذربایجان دفاع و پشتیبانی کردم و با استناد به دانستههائی، نشان دادم که چه چیزهایی راه آزادی خلق آذربایجان را سد کردهاند. شما گفتگوی من با "پیام فدائی" در این زمینه را میتوانید در شماره 85این نشریه به زبان فارسی به تاریخ خرداد 1385، در سایت سیاهکل مطالعه بکنید. اسم آن گفتگو "رویدادهای اخیر آذربایجان و مسأله ملی" است.
جنبش حق و عدالت طلبانه آذربایجان در سال 1385 نمونه بزرگی است که نشان میدهد چطور آنها که دوستدار خلق ما نیستند و حق ملی خلق تُرک را انکار میکنند، نگذاشتند تا دیگر خلقهای ایران بدانند که خلق آذربایجان به چه دلیل بهپاخاسته بود. آنها در مورد این حرکت دروغ گفتند و دروغ تحویل مردم دادند. امروز هم میکوشند که نگذارند تا خلقهای ایران بهطور یکپارچه به مقابله با دشمن مشترکشان بپردازند.
قهرمانان فدایی آذربایجان، از ستارخان گرفته تا حیدر عمو اوغلی، علی مسیو، خیابانی... جلوتر بیائیم، صمد بهرنگی، کاظم سعادتی، بهروز دهقانی، علیرضا نابدل، اینها همهشان راه درست مبارزه، راه درست رسیدن به آزادی و اینکه چطور میشود به حل مسأله ملی نایل آمد را به ما یاد دادهاند.
کسی که ارباب و سرمایهدار است چه تُرک باشد چه فارس باشد، فرقی نمیکند، اینها همه خون خلق را در شیشه میکنند. به همین دلیل بود که قهرمانان افتخار آفرین ما هرگز با اربابان و سرمایهداران دست دوستی ندادند. چون کارگر و زحمتکش تُرک با آنها نه، بلکه در اتحاد با کارگران و تُهی دستان فارس و بلوچ و لُر و غیره میتوانند در همبستگی با هم به روز خوش دست یابند. یک سرمایهدار حتی اگر تُرک اصیل هم باشد کارش ایجاد شرایط جهنمی برای مردم است.
خلق سرزمین آتشین من، دختران و پسران انقلابی و رزمنده شهر زادگاه من تبریز!
خلقهایی که امروز در هر گوشه ایران بهپاخاستهاند، همانند شما سالهاست که تحت رژیم مدافع سرمایهداران یعنی جمهوری اسلامی و دستگاه ظلم و ستم این رژیم زندگی سخت و مشقت باری را میگذرانند. دستیابی به روزگار خوش و آزاد برای شما به این امر گره خورده است که دست در دست این خلقها و در یگانگی با آنها، این رژیم کثیف و ددمنش سرمایهداران را از قدرت به زیر کشیده و به زبالهدان تاریخ بیفکنید.
به امید آن که همه خلقهای ایران بهطور متحد علیه دشمن مشترکشان مبارزه بکنند و نظم اقتصادی-اجتماعی حاکم بر ایران که تنها در خدمت قدرتهای خارجی و سرمایهداران داخلی قرار دارد و برای خلقها به جز بیچارگی و بدبختی ثمره دیگری ندارد را با یک انقلاب برهم زده و از بین ببرند و به جای آن یک جمهوری دموکراتیک که کارگران و زحمتکشان در رأس آن باشند به وجود آورند. در چنان شرایط دموکراتیک و آزاد است که هم خلق آذربایجان و هم خلقهای دیگر میتوانند در مورد سرنوشت ملی خود هر طور که خود صلاح میدانند تصمیم بگیرند.
زنده باد خلق آگاه، مبارز و انقلابی آذربایجان!
تنها با مبارزه متحد علیه دشمن مشترک میتوان به زندگانی خوش و آزاد دست یافت!
مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی و کارگزاران تفرقه افکن آن!
بیست و هفتم دی ۱۳۹۶.