سردمداران و دستگاه تبلیغاتی رژیم ادعا میکنند که قیام تمام شد و آن را سرکوب کردهاند، اما در عین حال که چنین ادعایی میکنند، وحشت از شعلهورتر شدن آتش قیام سراسر وجودشان را فراگرفته است.
در میان این آه و فغانها نسبت به قیام و ترس از شعلهور شدن آن، سخنرانیهای امام جمعههای خامنهای در روز جمعه 22دی 98قابلتوجه است.
واضح است که آه و فغانهای امام جمعههای رژیم بیانگر ترس و وحشت سردمداران نظام از جمله شخص علی خامنهای است. زیرا محورهای سخنان آنها مستقیم توسط دفتر خامنهای مشخص میشود.
آخوند صدیقی خطبهخوان خامنهای در نمایش جمعه تهران، ضمن آه و فعان نسبت به نقش ”دشمنان“ (مردم قیام کننده) در قیام ایران، نسبت به تداوم آن میگوید: ”دشمنان ما منتظر غفلت هستند و بهمحض اینکه احساس کنند مردم مشکل دارند از همان نقطه وارد میشوند و سعی در نابودی دارند“.
دو نکته در اظهارات آخوند صدیقی بسیار واقعی است، یکی اینکه دشمنان (مردم و مقاومت ایران) با این نظام مشکل دارند و درصدد سرنگونی آن هستند.
دیگر اینکه عزم جزم کردهاند که شجره خبیثه ولایتفقیه را از بیخ و بن برکنند که آخوند صدیقی این چنین از آن گزیده، و از عزم آنان برای سرنگونی آخوندی با عنوان: ”سعی در نابودی دارند“ نام میبرد.
آخوند ناصری امام جمعه یزد نیز بدون اینکه از دشمنی که در طول دهههای گذشته همواره در صدصد سرنگونی نظام آخوندی بوده نامی ببرد، به نقش سرنگون کننده آن در طول حاکمیت ننگین چنین اعتراف میکند: ”دشمنان انقلاب اسلامی در طول دهههای گذشته همواره در صدد وارد کردن ضربه و لطمه به انقلاب و ملت ایران بودهاند حوادث اخیر و توطئه و فتنهانگیزیهای دشمنان نیز در راستای همین اقدامات دشمنان اتفاق افتاده است“.
آخوندی به نام حیاتالغیب در خرمآباد از اینکه مردم ایران ”به مقدسات دینی و ملی“ ! نظام ولایتفقیه ”توهین“ کردند و ”دشنام دادند“ برآشفته است.
البته این برآشفتگی حق! هر آخوند و هر یک از سردمداران نظام آخوندی است، زیرا مردم ایران اضافه بر این که شعار دادند مرگ برخامنهای، توپ تانک فشفشه آخوند باید کشته شه، آخوندها حیا کنید مملکت را رها کنید، به صراحت شعار سرنگونی نظام را دادند و درصدد تحقق آن هم هستند.
این آخوند هدف مردم از قیام ایران را چنین بیان میکند: ”هدف اصلی دشمنان از این آشوبها مقابله با اسلام ( ”اسلام“ اسم دجالگرانهیی است که خمینی روی حکومت منفورش گذاشت) و تغییر حکومت است“.
آخوند سلیمانی در نمایش جمعه کرمان نیز میگوید: ”این اتفاق یک شبه به وجود نیامد و این سه محور ماهها بر روی این سناریو کار کرده و آن را از شهرهای کوچک برنامهریزی کرده بودند، چرا که اعتقاد داشتند اگر در سال 88 شکست خوردیم به این دلیل بود که از پایتخت آغاز کردیم و فتنه را در تهران متمرکز کردیم. راههای نفوذ دشمن را ببندید و شکافها را پر کنید، اجازه ندهید زخمی ایجاد شود و اگر زخمی به وجود آمد، آن را به سرعت درمان کنید“.
و...
آه و فغانهای آخوندها در نماز جمعه این هفته زیاد است و مجال بیان همه آنها نیست، اما نمیتوان یک واقعیت را در خلال گفتههای آنها نادیده گرفت.
واقعیت این است که آنها به خوبی و درستی پیام سرنگونی نظام را از شعارهای مردم و از اقدامات نیروی برانداز نظام گرفتهاند. پیام سرنگون کننده قیام است که بیش از هرچیزی هم سردمداران نظام را پریشان احوال و نالان بهحال نظام کرده است.
همچنان که خمینی دجال حفظ نظام را اوجب واجبات و مقدسترین کار در نظام منفورش میدانست، ورثه سیاسی او نیز از جمله همین آخوندها، طی چهاردهه گذشته تمام هم و غمشان حفظ نظام بوده است.
در نقطه مقابل آنها مردم و مقاومت ایران نیز همین نقطه یعنی حیات ننگین نظام ولایت را هدف قراردادهاند.
بنابراین آخوندهای نماز جمعهخوان خامنهای حق دارند در مقابل شعار سرنگونی رژیم از طرف مردم و مقاومت ایران و اقدامات آنها در این زمینه، این همه مرثیهسرایی کنند.
اما واضح است که کار رژیم از مرثیهسرایی برای آن گذشته و این هم دیگر دردی از دردهای بیدرمان نظام فرتوت و رو به سقوط را درمان نمیکند.
در میان این آه و فغانها نسبت به قیام و ترس از شعلهور شدن آن، سخنرانیهای امام جمعههای خامنهای در روز جمعه 22دی 98قابلتوجه است.
واضح است که آه و فغانهای امام جمعههای رژیم بیانگر ترس و وحشت سردمداران نظام از جمله شخص علی خامنهای است. زیرا محورهای سخنان آنها مستقیم توسط دفتر خامنهای مشخص میشود.
آخوند صدیقی خطبهخوان خامنهای در نمایش جمعه تهران، ضمن آه و فعان نسبت به نقش ”دشمنان“ (مردم قیام کننده) در قیام ایران، نسبت به تداوم آن میگوید: ”دشمنان ما منتظر غفلت هستند و بهمحض اینکه احساس کنند مردم مشکل دارند از همان نقطه وارد میشوند و سعی در نابودی دارند“.
دو نکته در اظهارات آخوند صدیقی بسیار واقعی است، یکی اینکه دشمنان (مردم و مقاومت ایران) با این نظام مشکل دارند و درصدد سرنگونی آن هستند.
دیگر اینکه عزم جزم کردهاند که شجره خبیثه ولایتفقیه را از بیخ و بن برکنند که آخوند صدیقی این چنین از آن گزیده، و از عزم آنان برای سرنگونی آخوندی با عنوان: ”سعی در نابودی دارند“ نام میبرد.
آخوند ناصری امام جمعه یزد نیز بدون اینکه از دشمنی که در طول دهههای گذشته همواره در صدصد سرنگونی نظام آخوندی بوده نامی ببرد، به نقش سرنگون کننده آن در طول حاکمیت ننگین چنین اعتراف میکند: ”دشمنان انقلاب اسلامی در طول دهههای گذشته همواره در صدد وارد کردن ضربه و لطمه به انقلاب و ملت ایران بودهاند حوادث اخیر و توطئه و فتنهانگیزیهای دشمنان نیز در راستای همین اقدامات دشمنان اتفاق افتاده است“.
آخوندی به نام حیاتالغیب در خرمآباد از اینکه مردم ایران ”به مقدسات دینی و ملی“ ! نظام ولایتفقیه ”توهین“ کردند و ”دشنام دادند“ برآشفته است.
البته این برآشفتگی حق! هر آخوند و هر یک از سردمداران نظام آخوندی است، زیرا مردم ایران اضافه بر این که شعار دادند مرگ برخامنهای، توپ تانک فشفشه آخوند باید کشته شه، آخوندها حیا کنید مملکت را رها کنید، به صراحت شعار سرنگونی نظام را دادند و درصدد تحقق آن هم هستند.
این آخوند هدف مردم از قیام ایران را چنین بیان میکند: ”هدف اصلی دشمنان از این آشوبها مقابله با اسلام ( ”اسلام“ اسم دجالگرانهیی است که خمینی روی حکومت منفورش گذاشت) و تغییر حکومت است“.
آخوند سلیمانی در نمایش جمعه کرمان نیز میگوید: ”این اتفاق یک شبه به وجود نیامد و این سه محور ماهها بر روی این سناریو کار کرده و آن را از شهرهای کوچک برنامهریزی کرده بودند، چرا که اعتقاد داشتند اگر در سال 88 شکست خوردیم به این دلیل بود که از پایتخت آغاز کردیم و فتنه را در تهران متمرکز کردیم. راههای نفوذ دشمن را ببندید و شکافها را پر کنید، اجازه ندهید زخمی ایجاد شود و اگر زخمی به وجود آمد، آن را به سرعت درمان کنید“.
و...
آه و فغانهای آخوندها در نماز جمعه این هفته زیاد است و مجال بیان همه آنها نیست، اما نمیتوان یک واقعیت را در خلال گفتههای آنها نادیده گرفت.
واقعیت این است که آنها به خوبی و درستی پیام سرنگونی نظام را از شعارهای مردم و از اقدامات نیروی برانداز نظام گرفتهاند. پیام سرنگون کننده قیام است که بیش از هرچیزی هم سردمداران نظام را پریشان احوال و نالان بهحال نظام کرده است.
همچنان که خمینی دجال حفظ نظام را اوجب واجبات و مقدسترین کار در نظام منفورش میدانست، ورثه سیاسی او نیز از جمله همین آخوندها، طی چهاردهه گذشته تمام هم و غمشان حفظ نظام بوده است.
در نقطه مقابل آنها مردم و مقاومت ایران نیز همین نقطه یعنی حیات ننگین نظام ولایت را هدف قراردادهاند.
بنابراین آخوندهای نماز جمعهخوان خامنهای حق دارند در مقابل شعار سرنگونی رژیم از طرف مردم و مقاومت ایران و اقدامات آنها در این زمینه، این همه مرثیهسرایی کنند.
اما واضح است که کار رژیم از مرثیهسرایی برای آن گذشته و این هم دیگر دردی از دردهای بیدرمان نظام فرتوت و رو به سقوط را درمان نمیکند.