کودکان ایران ـ گم شدن رؤیاها، دزدیده شدن کودکی
دیگر توصیف فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران کنونی ـ تحت حاکمیت ولایت فقیه ـ کار سادهیی گشته و به گزارشگران حرفهیی نیازی نیست که خبرهٴ دسترسی به خم و چم اطلاعات نهانی باشند. کافیست در کوی و برزن هر شهر و روستای ایران قدم بزنی، نگاه کنی و به وصف دیدهها و شنیدههایت از سرنوشت کودکان بپردازی. در مسیر این کنکاش بصری و شهودی، گواهی خواهی داد که رؤیاهای کودکان ایران گم شدهاند؛ کودکانههای جلوهبخش زندگی و معصومهگیهای فرحبخش بچههای ایران دزدیده شدهاند!دیگر حجم تباهیِ بنیادهای زندگی، به جلوههای اصلی حیات اجتماعی ایران تبدیل شده است. تصویرها از محیط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی تا کانون خانواده و امورات معمول زندگی، همگی یک انسجام و پیوستگی را نشان میدهند: ویرانی و نابودی ارکان زندگی و پیشرفت تیره گشتنِ هویت انسانی.
کودک ایران: آینده من کو؟
در حقیقت این آینده ایران است که دارد تباه میشود. حاکمیت ولایتفقیه، همواره نظر به وضعیت حال خود داشته و حفظ حکومت را بر همهچیز واجب میشمارد. از این رو هیچ استراتژی برای پیشرفت اجتماعی، علمی، ورزشی، فرهنگی و هنری وجود ندارد. تمام سرمایهگذاریها و صرف هزینههای نجومی، برای حفظ حاکمیت ولیفقیه به هر قیمت میباشد. وجهی از نمودهای بارز پرداخت این قیمت، بیآینده شدن کودک ایران است.
این تصور که این نگاهها و قلمها و دوربینها متعلق به صاحبان قلم و گزارشگران کنجکاو و حرفهییست، خطا و خوشخیالی میباشد؛ نه، این مسئولیت را گاه اعترافهای ناگزیر برخی مقامات و مسئولان و نگارندگان حکومتی ایفا میکنند.
کودکان کار ـ تفاوت دو کودکی
کودکان ایران ـ کودکان کار، کودکان ترک تحصیل
«ـ هفت میلیون کودک کارـ سه میلیون و ۲۰۰هزار کودک ترک تحصیل».
(رسانههای حکومتی: ثریا عزیزپناه، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان، 11تیر 96)
«بیش از سه میلیون و ۵۰۰کودک بین ۶تا ۱۷ساله از تحصیل بازماندهاند که یا هرگز به مدرسه نرفتهاند یا در طول سالهای تحصیلی به دلایل مختلف از تحصیل بازماندهاند البته بعضی از مسئولان هم معتقدند که هماکنون این رقم به مرز ۴میلیون نفر در سن تحصیل رسیده است. چهار میلیون نفری که به قول آنها بهمعنای تزریق بیسوادی به جامعه است.» (سایت سلامت نیوز، 7دی 1394)
«در بسیاری از موارد کودکان ناپدید میشوند و اعضای بدن آنها قاچاق میشود و بعد از مدتها جسد برخی از آنها در بیابانها بدون کلیه و چشم رها شده است.» (فاطمه دانشور، عضو شورای شهر تهران، 10تیر 96)
«آخرین آمار ما در خصوص تعداد بازماندگان از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان با آمار ارگانهای رسمی متفاوت است. آمارهای دولتی حدود 25تا 30هزار نفر بازمانده از تحصیل را برآورد میکنند، اما آمار ما عددی در حدود 110تا 120هزار نفر را در استان ارزیابی میکند». (امینیفرد، عضو مجلس ارتجاع)
کودکان ایران ـ کودکان کار، کودکان اعتیاد
«ـ سن کودکان کار از 5تا 15سالـ در استان سیستان و بلوچستان، کودکان در سطح شهر قرصهای روان گردان، ترامادول و... میفروشند.
ـ در سیستان و بلوچستان مغازههایی وجود دارند که نوجوانها در آنها ناس، پان، شیشه و کراک میفروشند. کودکان هم آلوده شدهاند. برای حمل مواد مخدر از این کودکان در سایر شهرهای استان سیستان و بلوچستان استفاده میشود».
(رسانههای حکومتی: سارا رضایی، عضو جمعیت امام علی، 11تیر 96)
کودکان ایران ـ کودکان زبالهگرد
(رسانههای حکومتی: سوسن مازیارفر، عضو جمعیت امام علی، 11تیر 96)
کودکان ایران ـ ازدواج کودکان
اصل و اساس پیافکنی و رواج ازدواج کودکان و نوجوانان، ریشه در اندیشهٴ ارتجاعی و تفکر جنسیتی دارد. نهالی که در مزبلة تفکر ارتجاع زالوصفت و استثمارگر و بهرهکش رشد میکند، شاخ و برگش بدل به تلقین نوعی سنت و نگرش در این امر میگردد. نخستین اثرش، بیهویت جلوه دادن «دختر» و «زن» و خلع اختیار و نفی قدرت تصمیم برای آنان است. در این تفکر جنسیتیِ ضدبشری است که عواطف، روح، رؤیاها، هویت، شخصیت، اصالت، استقلال و علائق و آرزومندیهای دختران و زنان به هیچ انگاشته میشود. حاصل، اینکه آمر و عامل تفکر جنسیتی بر جسم اینان مسلط میشود و باقی، استمرار نظام تنفرانگیز و متعفن بردهداری و بهرهکشی است. هماینک حاکمیت نظام ولایت فقیهی حاکم بر ایران، با مشروع دانستن چنین اندیشه و تفکر و نگرشی، بر شرافت و کرامت و شخصیت دختران و زنان این میهن، چنین جنایت و بیدادی را روا میدارند. از قضا بهدلیل مسئولیتی که در حکومت و خلافت دارند، این جنایت و بیداد، مضاعف و چندین برابر میشود. شرح باقی سخن را از آه و فغان و اشک خون اعداد و ارقام بخوانید:
«طی 10ماه امسال بیش از 530ازدواج زیر 10 و 14سال در این استان ثبت شده است. (خبرگزاری فارس، مدیر کل ثبت احوال هرمزگان، مهر 1390)
«در حال حاضر ۴۳هزار دختر بچه ۱۰ تا ۱۵سال در کشور ازدواج کردهاند... بررسیها نشان میدهد که بیش از نیمی از این ازدواجها، در شهرها صورت میگیرد و در بیشتر این ازدواجها خانواده، دختر خود را در ازای پول و خانه معامله میکنند. «(سایت ایران آنلاین، 21آذر 95) «
«۲۵.۵درصد از کودکان بین 11تا 13سال، 55درصد بین 14 تا 16سال و 2درصد کمتر از 10سالگی ازدواج کردهاند.» (سایت ایران آنلاین، 21آذر 95)
«در سال ۱۳۹۴نسبت به سال ۱۳۹۳تعداد ازدواج کودکان ۱۰هزار مورد افزایش داشته و طلاق آنها هم روند افزایشی داشته است.» (شهلا اعزازی، جامعهشناس، سایت ایران آنلاین، 21آذر 95)
«بر طبق سرشماری کشور در سال 85 تعداد کودکان ازدواج کرده در سنین 10 تا 18، 848هزار نفر است. (مرکز آمار ایران)... این در حالی است که پیماننامه جهانی حقوق کودک، افراد زیر 18سال را کودک دانسته است.» (هرمزگان نیوز، 15تیر 96)
«حداقل 48580دختر بین سنین 10و 14سال در سال 2011 ازدواج کردهاند که 48567تن از آنها بر اساس گزارشات تا قبل از رسیدن به سن 15سالگی صاحب حداقل یک بچه شدند... از ایران میخواهم از طریق ممنوع کردن ازدواج کودکان و افزایش حداقل سن ازدواج به 18سال، گامهای فوری بردارد.» (احمد شهید، گزارشگر سازمان ملل در امور ایران، اوت 2014)
سازمان یونیسف ـ صندوق کودکان سازمان مللمتحد ـ ازدواج دادن اجباری کودکان را یکی از شیوههای رایج سوءاستفاده جنسی و استثمار دختران اعلام کرده است. این سازمان، عوارض بلافصل ازدواج کودکان را «کار اجباری بردهوار، بهرهکشی جنسی و خشونت» عنوان نموده است. یونیسف از جمله تبعات دردناک و خلاف موازین انسانی در ازدواج کودکان را «جدایی از والدین، از دست دادن همبازیها، ترک همسالان و دسترسی نداشتن به آموزش» برشمرده است. (عبارات داخل گیومه از اطلاعیهٴ سازمان خیریه «کودکان را نجات دهید» مندرج در سایت دویچه وله فارسی، 1ژوئن 2017)
«کودکان کار و خیابان در ایران از حمایتهای درمانی محرومند... وضعیت کودکان در کشورهای عرب نظیر قطر، کویت، عمان، لبنان، تونس، عربستان سعودی، اردن نیز بهتر از ایران است». (سازمان خیریه «کودکان را نجات دهید»، دویچه وله فارسی، 1ژوئن 2017)
کودکان ایران ـ شخصیتهایی که ساخته میشوند
ساختار فکری، فرهنگ اجتماعی، شادمانی یا اندوهگینی، شکلگیری خاطرات و شخصیت آینده هر فرد در دوران کودکی تا بلوغ، قواره و قوام و انسجام میگیرد.
از کودکان تماشاگر صحنههای اعدام،
از کودکان نانآور خانه،
از کودکان خستگی و اضطراب کار روزانه،
از کودکان زبالهگرد، حاملان مواد مخدر و ابتلای به اعتیاد،
از کودکان ترک تحصیل و خرید و فروش کودکی،
آينده کودک ايراني کو؟
از کودکانی که اینگونه خاطره جمع میکنند و طعم زندگی را میچشند، چه آیندهیی برایشان قابل تصور است و چه شخصیتی ساخته و پرداخته خواهد شد؟ این کودکان اساساً مسیر طبیعی و متعارف نوزادی تا کودکی و نوجوانی و جوانی را طی نمیکنند و هیچ تصوری از آن ندارند. جوانی و دوراندیشی و بزرگسالی اینان در کودکیِ نداشتهشان سوخته و حراج شده و از بین رفته است. آینده جامعهٴ با چنین شخصیتهای بیهویت، چه میشود؟ دیکتاتوری روحانیت اشرافی هرگز دغدغهیی برای پاسخ به این سؤال نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
بخشی دیگر از کودکان ایران نیز آنانیاند که دستآموزان و پرورش یافتگان ارتجاع مذهبی ولایت فقیهیاند. اینان نیز وجهی دیگر از این قربانیان هستند که شخصیتشان عجین ابتذال فکری و فرهنگی این حاکمیت میگردد. اینان نیز گروه گروه در میدانهای مین و بسیج سرکوبگر، کودکیشان تباه شده و گم میشود و دزدیده میگردد و بدل به بازجویان، شکنجهگران و کشتارگران مردم در ایران، سوریه، عراق و یمن و... میشوند.
«روزگار سینه ـ سنگ شیخ و فخر مذهبآرای شقاوت
بر حریر مهربانپوی اهورا و پریِ زندگانیست!
در محاق این شبان تلخ دندانگرد
میگذاری جلوههای مهوش معشوق و مهر زندگی را
رخصتی در کوی اعدام
معبری داد و ستد با کودکان و استخوان و گرمی بازار اندام
دشنهها بر دیسهای نطع
خوشکام... !»
15تیر 96