آیا خامنهای از طریق روحانی و وزیر خارجه کابینهاش میخواست مانع از برگزاری کهکشان شود!؟ آیا میخواست دم دولت جدید فرانسه را ببیند و او را در خصوص رفتار با مجاهدین تست کند؟ آیا فکر میکرد فرانسه به دوران ژاک شیراک برگشته و شیخ حسن روحانی، مانند خاتمی میتواند روی حضور مجاهدین در فرانسه دست به یک معامله بزند؟.
علت سفر ظریف به اروپا و بهطور خاص به فرانسه
دو روز قبل از برگزاری کهکشان، حکومت آخوندی به بهانة معاملات تجاری و مسائل مربوط به برجام، وزیر خارجهاش محمد جواد ظریف را سر و پا برهنه و آسیمهسر به فرانسه فرستاد. براستی هدف از این اقدام عجولانه و از سر استیصال چه بود؟ آیا خامنهای از طریق روحانی و وزیر خارجه کابینهاش میخواست مانع از برگزاری کهکشان شود!؟ آیا میخواست دم دولت جدید فرانسه را ببیند و او را در خصوص رفتار با مجاهدین تست کند؟ آیا فکر میکرد فرانسه ماکرون به دوران ژاک شیراک برگشته و شیخ حسن روحانی، مانند خاتمی میتواند روی حضور مجاهدین در فرانسه دست به یک معامله بزند؟.
اینها سوالاتی است که یک ذهن ساده را در بدو امر به خود مشغول میکند.
هدف میتواند این بوده باشد اما آنچه مهم است این است که وزیر خارجه آخوندها نه تنها به این هدف نرسید بلکه با یک فقره شکست فضاحتبار دمش را روی کولش گذاشت و به تهران برگشت. بعد هم خودشان چو انداختند که حتی وزیر خارجه فرانسه هنگام خداحافظی از دست دادن با ظریف خودداری کرده است!
طلبکاری مهرههای خامنهای از وزیر دست و پا چلفتی!
یک نمونه از طلبکاری جناح خامنهای را در این زمینه با هم بخوانیم تا پی ببریم در پشت پرده چه خبر بوده است:
محمد کاظم انبارلویی یک چماقدار قلم به دست و بهاصطلاح سر دبیر روزنامه رسالت در یاداشتی به نام «دستاورد سفر ظریف به اروپا چه بود؟» مینویسد:
«برخی کشورهای منطقه و برخی دول اروپایی و نیز آمریکا تمام تخممرغهای دیپلوماتیک خود را در سبد روابط با (مجاهدین) گذاشتهاند تا شاید حس «ایران آزاری» آنها ارضاء شود.
رهبران پاریس وزیر خارجه ما را در سفر اخیر تحویل گرفتند. ظریف پیش از ترک پاریس در فرودگاه شارل دو گل درباره پذیرایی گرم از (مجاهدین) و نشست این جماعت تروریست در پاریس گفته است؛ «سابقه تروریستی این گروه برای کسی پوشیده نیست، ما در گفتگوهایمان با مسئولان فرانسه این موضوع را بهعنوان یک نقطه ابهام در روابط مطرح کردیم. آنها هم تأکید کردند که ارتباطی با این گروه ندارند»! همین! تمام!
معلوم میشود فرانسویها نمیخواهند این ابهام را در روابط دیپلوماتیک با تهران رفع کنند و همچنان بر طبل حمایت از تروریسم میکوبند و باکی هم از آن ندارند».
این مهرة خامنهای لابد توقع داشته است که ظریف حداقل به اندازه پول هزینة سفرش دستاورد داشته باشد. او نیز مانند تمام شکنجهگران سابق و فرهنگیکاران لاحق نظام، انتظار داشته حال که فرانسه مجاهدین را به نظام مسترد نمیکند، مانع برگزاری کهکشان شود. او ظریف را به این خاطر شلاقکش میکند که بیش از کلمه نتوانسته از دهان مقامات فرانسوی بیرون بکشد. نه تنها نتوانسته این کار را بکند بلکه در برگشت هم تحریمهای جدید اتحادیة اروپا از جمله تحریم قاسم سلیمانی را با خودش سوغاتی آورده است!
«روز جمعه در حالی که ظریف مشغول این دیدارها بود پاریس در حال تدارک میزبانی از (مجاهدین) بود. اتحادیه اروپا لیست جدیدی از افراد و نهادهای تحریمی در ایران را به بهانه فعالیتهای هستهیی و موشکی، اعلام کرد. تحریمهای جدید اتحادیه اروپا در حقیقت یک همصدایی و همنوایی با سنای آمریکا بود. در واقع اتحادیه اروپا اعلام کرد ما دست کمی از آمریکاییها در نقض برجام نداریم و حتی در بدعهدی با آمریکا رقابت داریم».
اعتراف به ناکارآمدی سیاست مماشات
چماقدار رسالتنویس ضمن اذعان به شکست سیاست مماشات، با یک فقره خرمردرندی تقصیر را به گردن وزیر خارجه نالایق و ناکارآمد میاندازد تا تمامیت رژیم را از این مخمصه بدر ببرد:
«ما در تهران وزیر خزانهداری نداریم تا این سفرهای دیپلوماتیک را هزینه - فایده کند و نسبت به ضرر و زیان و یا سود چنین سفرهایی حکم صادر کند. اما مجلس، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی که داریم، میتوانند از چند و چون چنین سفرهایی با هزینههای گزاف آن یک ارزیابی اولیه را به دست دهند تا ببینیم دیپلوماتهای ما در برجام و پسابرجام چه میکنند؟
به هر حال اگر نمیتوانیم از ابهام روابط فرانسه با منافقین پردهبرداری کنیم، میتوانیم از ابهام و چند و چون روابط با غرب و اروپا و علل لحن ملایم دیپلوماتهای ما با غربیها آن هم در شرایطی که خشنترین و ظالمانهترین روابط را با ما دارند پردهبرداری کنیم.
مجلس و کمیته نظارت برجام باید در این پردهبرداری مشارکت کنند و به دیپلوماتهای ما در وزارتخارجه بگویند در شرایطی که ما در برابر یک دشمن بیادب و بدعهد و گستاخ قرار داریم، فلسفه این همه ادب دیپلوماتیک مسئولان دولت چیست و چه فایدهای بر آن مترتب است؟».
البته باید پردهبرداری کرد. فایدة اول آن این است که مردم ایران به ابعاد دزدیهای نجومی و میزان کلان دسیسههای پشت پردة سردمداران این نظام لکنتی و نفس به شمارش افتاده واقف میشوند.
سخن قبل از آن که در مورد ناکارآمدی یک وزیر خارجه باشد، در ناکامی و شکست فاحش یک دیکتاتوری تاریخ مصرف به پایان رسیده است.
آری واقعیت این است که چیزی تغییر کرده است.
مجاهدین و مقاومت ایران با برگزاری کهکشان پیروزمند اخیر اثبات کردند که در تعادل قوای کنونی حرف اول را میزنند و گذشت آن زمانی که سیاست شکست خوردهٴ مماشات به خود اجازه میداد بر سر عالیترین مصالح ایران و ایرانی با جلادان خونآشام به تجارت کثیف بپردازد و خون فرزندان ایران را وثیقة آن سازد. در جهانی بهسر میبریم که تقاضای نخست آن تغییر این رژیم بهعنوان پدر خواندة تروریسم جهانی است.
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت!
پانوشت: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع نقل قولهای داخل گیومه: سایت حکومتی مشرق.
علت سفر ظریف به اروپا و بهطور خاص به فرانسه
دو روز قبل از برگزاری کهکشان، حکومت آخوندی به بهانة معاملات تجاری و مسائل مربوط به برجام، وزیر خارجهاش محمد جواد ظریف را سر و پا برهنه و آسیمهسر به فرانسه فرستاد. براستی هدف از این اقدام عجولانه و از سر استیصال چه بود؟ آیا خامنهای از طریق روحانی و وزیر خارجه کابینهاش میخواست مانع از برگزاری کهکشان شود!؟ آیا میخواست دم دولت جدید فرانسه را ببیند و او را در خصوص رفتار با مجاهدین تست کند؟ آیا فکر میکرد فرانسه ماکرون به دوران ژاک شیراک برگشته و شیخ حسن روحانی، مانند خاتمی میتواند روی حضور مجاهدین در فرانسه دست به یک معامله بزند؟.
اینها سوالاتی است که یک ذهن ساده را در بدو امر به خود مشغول میکند.
هدف میتواند این بوده باشد اما آنچه مهم است این است که وزیر خارجه آخوندها نه تنها به این هدف نرسید بلکه با یک فقره شکست فضاحتبار دمش را روی کولش گذاشت و به تهران برگشت. بعد هم خودشان چو انداختند که حتی وزیر خارجه فرانسه هنگام خداحافظی از دست دادن با ظریف خودداری کرده است!
طلبکاری مهرههای خامنهای از وزیر دست و پا چلفتی!
یک نمونه از طلبکاری جناح خامنهای را در این زمینه با هم بخوانیم تا پی ببریم در پشت پرده چه خبر بوده است:
محمد کاظم انبارلویی یک چماقدار قلم به دست و بهاصطلاح سر دبیر روزنامه رسالت در یاداشتی به نام «دستاورد سفر ظریف به اروپا چه بود؟» مینویسد:
«برخی کشورهای منطقه و برخی دول اروپایی و نیز آمریکا تمام تخممرغهای دیپلوماتیک خود را در سبد روابط با (مجاهدین) گذاشتهاند تا شاید حس «ایران آزاری» آنها ارضاء شود.
رهبران پاریس وزیر خارجه ما را در سفر اخیر تحویل گرفتند. ظریف پیش از ترک پاریس در فرودگاه شارل دو گل درباره پذیرایی گرم از (مجاهدین) و نشست این جماعت تروریست در پاریس گفته است؛ «سابقه تروریستی این گروه برای کسی پوشیده نیست، ما در گفتگوهایمان با مسئولان فرانسه این موضوع را بهعنوان یک نقطه ابهام در روابط مطرح کردیم. آنها هم تأکید کردند که ارتباطی با این گروه ندارند»! همین! تمام!
معلوم میشود فرانسویها نمیخواهند این ابهام را در روابط دیپلوماتیک با تهران رفع کنند و همچنان بر طبل حمایت از تروریسم میکوبند و باکی هم از آن ندارند».
این مهرة خامنهای لابد توقع داشته است که ظریف حداقل به اندازه پول هزینة سفرش دستاورد داشته باشد. او نیز مانند تمام شکنجهگران سابق و فرهنگیکاران لاحق نظام، انتظار داشته حال که فرانسه مجاهدین را به نظام مسترد نمیکند، مانع برگزاری کهکشان شود. او ظریف را به این خاطر شلاقکش میکند که بیش از کلمه نتوانسته از دهان مقامات فرانسوی بیرون بکشد. نه تنها نتوانسته این کار را بکند بلکه در برگشت هم تحریمهای جدید اتحادیة اروپا از جمله تحریم قاسم سلیمانی را با خودش سوغاتی آورده است!
«روز جمعه در حالی که ظریف مشغول این دیدارها بود پاریس در حال تدارک میزبانی از (مجاهدین) بود. اتحادیه اروپا لیست جدیدی از افراد و نهادهای تحریمی در ایران را به بهانه فعالیتهای هستهیی و موشکی، اعلام کرد. تحریمهای جدید اتحادیه اروپا در حقیقت یک همصدایی و همنوایی با سنای آمریکا بود. در واقع اتحادیه اروپا اعلام کرد ما دست کمی از آمریکاییها در نقض برجام نداریم و حتی در بدعهدی با آمریکا رقابت داریم».
اعتراف به ناکارآمدی سیاست مماشات
چماقدار رسالتنویس ضمن اذعان به شکست سیاست مماشات، با یک فقره خرمردرندی تقصیر را به گردن وزیر خارجه نالایق و ناکارآمد میاندازد تا تمامیت رژیم را از این مخمصه بدر ببرد:
«ما در تهران وزیر خزانهداری نداریم تا این سفرهای دیپلوماتیک را هزینه - فایده کند و نسبت به ضرر و زیان و یا سود چنین سفرهایی حکم صادر کند. اما مجلس، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی که داریم، میتوانند از چند و چون چنین سفرهایی با هزینههای گزاف آن یک ارزیابی اولیه را به دست دهند تا ببینیم دیپلوماتهای ما در برجام و پسابرجام چه میکنند؟
به هر حال اگر نمیتوانیم از ابهام روابط فرانسه با منافقین پردهبرداری کنیم، میتوانیم از ابهام و چند و چون روابط با غرب و اروپا و علل لحن ملایم دیپلوماتهای ما با غربیها آن هم در شرایطی که خشنترین و ظالمانهترین روابط را با ما دارند پردهبرداری کنیم.
مجلس و کمیته نظارت برجام باید در این پردهبرداری مشارکت کنند و به دیپلوماتهای ما در وزارتخارجه بگویند در شرایطی که ما در برابر یک دشمن بیادب و بدعهد و گستاخ قرار داریم، فلسفه این همه ادب دیپلوماتیک مسئولان دولت چیست و چه فایدهای بر آن مترتب است؟».
البته باید پردهبرداری کرد. فایدة اول آن این است که مردم ایران به ابعاد دزدیهای نجومی و میزان کلان دسیسههای پشت پردة سردمداران این نظام لکنتی و نفس به شمارش افتاده واقف میشوند.
سخن قبل از آن که در مورد ناکارآمدی یک وزیر خارجه باشد، در ناکامی و شکست فاحش یک دیکتاتوری تاریخ مصرف به پایان رسیده است.
آری واقعیت این است که چیزی تغییر کرده است.
مجاهدین و مقاومت ایران با برگزاری کهکشان پیروزمند اخیر اثبات کردند که در تعادل قوای کنونی حرف اول را میزنند و گذشت آن زمانی که سیاست شکست خوردهٴ مماشات به خود اجازه میداد بر سر عالیترین مصالح ایران و ایرانی با جلادان خونآشام به تجارت کثیف بپردازد و خون فرزندان ایران را وثیقة آن سازد. در جهانی بهسر میبریم که تقاضای نخست آن تغییر این رژیم بهعنوان پدر خواندة تروریسم جهانی است.
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت!
پانوشت: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع نقل قولهای داخل گیومه: سایت حکومتی مشرق.