در ادامه جنگ و جدال جناحی بین باندهای داخلی رژیم بر سر قدرت و در اثبات فرمان خامنهای برای انجام «آتش به اختیار تمیز!» علیه روحانی و باندش، خبرگزاری پاسداران موسوم به فارس به گوشهیی از ظلم مضاعف علیه زنان میهنمان اشاره کرده است که بسیار تکاندهنده است.
این خبرگزاری حکومتی روز ۷تیر ۹۶ در گزارشی با طعنه به «دولت اصلاحات» به مواردی از استثمار عریان زنان حتی تحصیلکرده اشاره کرده است که مشتی از خروار هزاران مورد واقعیت جامعه غارت شده ایران است. در این گزارش آمده است:
«مریم که لیسانس علوم سیاسی دارد میگوید شش ماه است که از حدود ۳عصر تا ۱۲ شب در این فلافلفروشی کار میکنم، و ماهی ۱۵۰هزارتومان حقوق میگیرم. خانوادهام به من اعتماد کامل دارند وگرنه نصفشب برگشتن یک دختر به خانه، آن هم در این شهر کوچک برای فامیل بیآبرویی است.
این خبرگزاری حکومتی روز ۷تیر ۹۶ در گزارشی با طعنه به «دولت اصلاحات» به مواردی از استثمار عریان زنان حتی تحصیلکرده اشاره کرده است که مشتی از خروار هزاران مورد واقعیت جامعه غارت شده ایران است. در این گزارش آمده است:
«مریم که لیسانس علوم سیاسی دارد میگوید شش ماه است که از حدود ۳عصر تا ۱۲ شب در این فلافلفروشی کار میکنم، و ماهی ۱۵۰هزارتومان حقوق میگیرم. خانوادهام به من اعتماد کامل دارند وگرنه نصفشب برگشتن یک دختر به خانه، آن هم در این شهر کوچک برای فامیل بیآبرویی است.

زنان تحصیلکرده بیکار
او یکی از حدود هشت میلیون کارگر ایرانی است که حداقلهای قانون کار هم شامل حالش نمیشود، پیش از این هم نمیشد: از سه سال پیش منشی دو پزشک بودم. حقوقم تقریباً همین بود ولی کار بهتر و راحتتری داشتم، دقیق هم نمیدانم چرا اخراج شدم. بعد از آن هم چند ماه بیکار بودم و از سر کلافگی و بیکاری اینجا آمدم.
دختری ۲۹ساله در استان کهگیلویه و بویراحمد از کار بدون قرارداد و بیمهاش ناراضی است، اما آنطور که خودش میگوید بهتر از بیکاری است و چاره دیگری ندارد: بالاخره که چی؟ این همه مرد جوان بیکار میچرخند و پول توی جیبشان را هم از خانواده میگیرند، همه هم الآن افسرده. حق ما این نیست ولی برای صاحب مغازه هم بیشتر از این نمیصرفد.
کار و حقوق مریم، در شهر دهدشت و دیگر شهرهای این استان نهتنها استثنا نیست بلکه تبدیل به یک رویه شده است؛ از زمان روی کار آمدن دولت اصلاحات، دختران فارغالتحصیل از دانشگاههای مختلف که امکان استخدام در ادارات دولتی را نیافتند، کمکم جذب بازار شدند تا نیروی کاری ارزان در اختیار مغازهداران، صاحبان دفاتر بیمه، کتابفروشیها، پزشکان و... قرار بگیرد.
دختری ۲۹ساله در استان کهگیلویه و بویراحمد از کار بدون قرارداد و بیمهاش ناراضی است، اما آنطور که خودش میگوید بهتر از بیکاری است و چاره دیگری ندارد: بالاخره که چی؟ این همه مرد جوان بیکار میچرخند و پول توی جیبشان را هم از خانواده میگیرند، همه هم الآن افسرده. حق ما این نیست ولی برای صاحب مغازه هم بیشتر از این نمیصرفد.
کار و حقوق مریم، در شهر دهدشت و دیگر شهرهای این استان نهتنها استثنا نیست بلکه تبدیل به یک رویه شده است؛ از زمان روی کار آمدن دولت اصلاحات، دختران فارغالتحصیل از دانشگاههای مختلف که امکان استخدام در ادارات دولتی را نیافتند، کمکم جذب بازار شدند تا نیروی کاری ارزان در اختیار مغازهداران، صاحبان دفاتر بیمه، کتابفروشیها، پزشکان و... قرار بگیرد.
گروگانگیری با چک و سفته
ماجرای حقوقهای بسیار پایینتر از نرخ تعیینشده توسط شورایعالی کار به یک شهر و دو شهر یا یک استان خاص محدود نمیشود، اگر چه در استانهای محروم این موضوع شایعتر است. شهناز فارغالتحصیل مهندسی کامپیوتر است که از ۷ و نیم صبح تا ۱۲و نیم ظهر و در شیف عصر هم از ۵ تا ۸ در نمایندگی یکی از بیمههای معروف مشغول بهکار است.
او متولد و ساکن مسجدسلیمان در استان خوزستان است که ماهانه ۳۰۰هزار تومان دستمزد میگیرد او میگوید: در مسجدسلیمان یا دزفول و شوشتر وضع کار دختران همین است. همین مغازه بغلی، دوستم با لیسانس حسابداری ۸ و نیم تا ۲عصر و ۴تا ۹ شب کار حسابداری میکند و ماهی ۲۰۰هزار تومان میگیرد. مجبوریم!
شهناز میگوید که بهواسطه کار پدرش دفترچه تأمین اجتماعی دارد ولی اگر این دفترچه نبود از کارهای خصوصی امکان پرداخت بیمه و دریافت دفترچه برایش وجود نداشت: هیچکس بیمه نمیکند مگر فامیل نزدیک صاحبکار باشی یا اینکه طرف خیلی وجدان داشته باشد. هر ٦ماه یکبار ما قراردادی را امضا میکنیم که در آن نوشته حقوق برابر قانون کار است و حق بیمهمان را هم بهطور نقدی دریافت میکنیم، از ما چک یا سفته هم میگیرند که یکوقت شکایت نکنیم یا اگر شکایت کردیم این چکها را به اجرا میگذارند. ماجرای گروگانگیری با چک و سفته، بخش مشترک سخنان بسیاری از دختران شاغل در کارهای غیررسمی است هر چند که بر اساس حرفهای این مهندس کامپیوتر ۲۶ساله، اگر این چک و سفته هم نباشد باز هم کسی شکایت نمیکند: خب کسی که شکایت کند تا همیشه امکان سرکار رفتن را برای خودش از بین میبرد. اینجا قبل از استخدام، درباره کارهای گذشتهات تحقیق میکنند و اگر کسی یکبار شکایت کند دیگر اسمش به بدی میرود و همه میترسند که دوباره او را استخدام کنند. بعد به کجا شکایت کنیم؟ همه مسئولان از این وضع ما خبر دارند و در هر فامیل حداقل یک نفر با همین حقوق کار میکند؛ منظورم این است که این حقوق و شرایط ما راز مگویی نیست».
او متولد و ساکن مسجدسلیمان در استان خوزستان است که ماهانه ۳۰۰هزار تومان دستمزد میگیرد او میگوید: در مسجدسلیمان یا دزفول و شوشتر وضع کار دختران همین است. همین مغازه بغلی، دوستم با لیسانس حسابداری ۸ و نیم تا ۲عصر و ۴تا ۹ شب کار حسابداری میکند و ماهی ۲۰۰هزار تومان میگیرد. مجبوریم!
شهناز میگوید که بهواسطه کار پدرش دفترچه تأمین اجتماعی دارد ولی اگر این دفترچه نبود از کارهای خصوصی امکان پرداخت بیمه و دریافت دفترچه برایش وجود نداشت: هیچکس بیمه نمیکند مگر فامیل نزدیک صاحبکار باشی یا اینکه طرف خیلی وجدان داشته باشد. هر ٦ماه یکبار ما قراردادی را امضا میکنیم که در آن نوشته حقوق برابر قانون کار است و حق بیمهمان را هم بهطور نقدی دریافت میکنیم، از ما چک یا سفته هم میگیرند که یکوقت شکایت نکنیم یا اگر شکایت کردیم این چکها را به اجرا میگذارند. ماجرای گروگانگیری با چک و سفته، بخش مشترک سخنان بسیاری از دختران شاغل در کارهای غیررسمی است هر چند که بر اساس حرفهای این مهندس کامپیوتر ۲۶ساله، اگر این چک و سفته هم نباشد باز هم کسی شکایت نمیکند: خب کسی که شکایت کند تا همیشه امکان سرکار رفتن را برای خودش از بین میبرد. اینجا قبل از استخدام، درباره کارهای گذشتهات تحقیق میکنند و اگر کسی یکبار شکایت کند دیگر اسمش به بدی میرود و همه میترسند که دوباره او را استخدام کنند. بعد به کجا شکایت کنیم؟ همه مسئولان از این وضع ما خبر دارند و در هر فامیل حداقل یک نفر با همین حقوق کار میکند؛ منظورم این است که این حقوق و شرایط ما راز مگویی نیست».
زنان تحصیلکرده بیکار
در مملکت ولایت فقیه شکایت کردن جرم است! بخوانید:
«گلاره اگر چه الآن در یک کتابفروشی تازهتأسیس در سنندج حدود هفت ساعت در روز کار میکند و ماهانه ۵۰۰هزار تومان دستمزد میگیرد اما تا همین یکسال پیش ساکن ساختمان پنجطبقه پزشکان در مرکز استان کردستان بوده است. او کارشناس ادبیات فارسی است و آخرین حقوق دریافتیاش از منشیگری ۲۵۰هزارتومان بوده است:
تا مرداد پارسال منشی بودم، بدون هیچ قرارداد قانونی یا بیمهای. بعد از ازدواج به پیشنهاد همسرم سراغ شکایت رفتم که هنوز هم به حق و حقوق درستی نرسیدهام. مدارک زیادی داشتم که میزان دریافتیام را نشان میداد و طبق قانون باید حق بیمه و حقوق رعایتنشدهام در این سالها را میگرفتم اما اداره کار معیار قضاوت را نه حداقل دستمزد تعیینشده که عرف بازار و اشتغال سنندج تعریف میکند. دستمزد بیشتر منشیها هم تقریباً همین مقدار است و من تا الآن هیچ پول و حقی از این شکایت دریافت نکردهام. او هم میگوید که این شکایت برایش سنگین تمام شده و امکان ندارد پزشکی استخدامش کند هر چند که سهسال تجربه در منشیگری دارد. گلاره همراه همسرش حالا در شیفتهای مختلف یک کتابفروشی کار میکنند...».
در این گزارش طولانی موارد و آمار دیگری هم از زبان عوامل خود رژیم از جمله درباره «زنانی که حتی در آمار کارکنان رسمی جایی ندارند» ذکر شده است که گویای ظلم اسفبار علیه زنان میهنمان است. این در حالی است که طبق آمارهای خود رژیم خط فقط بالاتر از ۳میلیون تومان در ماه است.
تا مرداد پارسال منشی بودم، بدون هیچ قرارداد قانونی یا بیمهای. بعد از ازدواج به پیشنهاد همسرم سراغ شکایت رفتم که هنوز هم به حق و حقوق درستی نرسیدهام. مدارک زیادی داشتم که میزان دریافتیام را نشان میداد و طبق قانون باید حق بیمه و حقوق رعایتنشدهام در این سالها را میگرفتم اما اداره کار معیار قضاوت را نه حداقل دستمزد تعیینشده که عرف بازار و اشتغال سنندج تعریف میکند. دستمزد بیشتر منشیها هم تقریباً همین مقدار است و من تا الآن هیچ پول و حقی از این شکایت دریافت نکردهام. او هم میگوید که این شکایت برایش سنگین تمام شده و امکان ندارد پزشکی استخدامش کند هر چند که سهسال تجربه در منشیگری دارد. گلاره همراه همسرش حالا در شیفتهای مختلف یک کتابفروشی کار میکنند...».
در این گزارش طولانی موارد و آمار دیگری هم از زبان عوامل خود رژیم از جمله درباره «زنانی که حتی در آمار کارکنان رسمی جایی ندارند» ذکر شده است که گویای ظلم اسفبار علیه زنان میهنمان است. این در حالی است که طبق آمارهای خود رژیم خط فقط بالاتر از ۳میلیون تومان در ماه است.