طی 3روزی که از جنجال موشکی رژیم میگذرد هر روز لیست تازهیی از فواید این موشک ها که هنوز هیچ مرجع مستقلی از محل سقوط آنها گزارشی نداده، توسط رسانههای رژیم اعلام میشود.
در سومین روز در ادامه فواید موشک ها، اکنون به یک فایده واقعی آنها رسیدهایم، استفاده در جنگ قدرت درونی.
در حالی که کیهان خامنهای و بقیه رسانههای این باند، روز 31خرداد 96 حرفهای روحانی در مورد موشک را با تیتر در صفحات اول تحویل گرفتند، آما یک روزنامه دیگر باند خامنهای به نام وطن امروز طی روزهای چهارشنبه 31خرداد و پنجشنبه 1تیر 96 روحانی را بهخاطر همین اظهارات مورد حمله قرار داد. علت تناقض در موضعگیری رسانههای باند خامنهای چه میتواند باشد؟
بعید به نظر میرسد کیهان خامنهای که حرفهای روحانی را تحویل گرفته، متوجه نیت روحانی نشده باشد. شاید تلاش کرده روحانی را با این کار به مسیری که میخواهد بکشاند. اما روزنامه حکومتی وطن امروز وابسته به یکی از باندهای وابسته به خامنهای، حرفهای روحانی در مورد موشک را به چالش کشیده. چون ظاهراً متوجه نیات روحانی شده است. نگاهی به تبادل اتهامات و اظهارات متقابل دو باند متخاصم میتواند واقعیت را بهتر نشان دهد.
اولین بار بلافاصله بعد از شلیک موشک پاسدار شریعتمداری در کیهان خامنهای نوشت: «این حرکت باطل السحر وادادگیها و خمودگیهایی است که جماعتی اصرار داشتند به (نظام) تزریق کنند. همانها که دو روز قبل از رکس تیلرسون، وزیر خارجه ترامپ مدال کاسهلیسی آمریکا را دریافت کردند.» مهدی محمدی مهره باند جلیلی نوشت: «موشکها قلب پروژه برجامیزه کردن برنامه موشکی و منطقهیی (نظام) را هدف گرفت». بعد تلویزیون حکومتی اذعان کرد «علت اجرای سناریوی موشکی سپاه، تحریمهای مصوب سنای آمریکا و تلاش برای تأثیرگذاری در کنگره برای لغو این تحریمها بوده است که سپاه پاسداران را هدف قرار میدهد».
ملاحظه میشود که اینها همه رو در روی خط مذاکره جویی آخوند روحانی است. کما اینکه روز 30خرداد 96 پاسدار شریعتمداری در کیهان به فواید موشک اشاره کرد و نوشت: «استفاده از موشک نه فقط لازم، بلکه فراتر از واجب بود... آمریکا بیتردید اصلیترین مخاطب حملات موشکی بوده است، یکی دیگر از مخاطبان اصلی پیام موشکی، برخی از جریانهای واداده داخلی هستند. این جریان باید این پیام روشن را دریافت کرده باشد که دیپلوماسی التماسی، فقط باعث جریتر شدن دشمن میشود».
بعد هم تلویزیون شبکه طلوع رژیم روحانی را خطاب قرار داد که چرا در مورد این موشکپرانی حرفی نمیزنی؟ در نتیجه آخوند روحانی مجبور شد به صحنه بیاید. البته روحانی با به صحنه آمدنش چند کار کرد. هم اجازه شلیک موشک را به فرمان خودش اعلام کرد و حتی گفت ما اجازههای بیشتری به اینها داده بودیم. وزیر اطلاعاتش هم گفت با فرمان روحانی پاسدارها شلیک کردند که اقدام به موقع از طرف پاسدارها بود.
از طرف دیگر آخوند روحانی به همین بهانه آمریکا را مخاطب قرار داد و یک پالس مذاکره جویانه دیگر ارسال کرد و گفت: «دولت قبلی در آمریکا یک مقدار هوشیاری پیدا کرد و متوجه شد در برابر ملت ایران باید از زبان تکریم استفاده کند و فهمید باید به جای تهدیدها از میز مذاکره استفاده کند؛ ». در مقابل این مواضع روحانی، سپاه یک اطلاعیه داد و تلویحا ادعاهای روحانی را به چالش کشید و گفت این عملیات «در سلسله مراتب نظامی و تحتامر فرماندهی معظم کل قوا انجام پذیرفته».
در همین رابطه سایت حکومتی نوبهار نیز وارد شد و به صراحت موضع سپاه خامنهای علیه ادعای روحانی در مورد موشکپرانی را به چالش کشید: «در حالی که دولتیها قصد داشتند عملیات حمله موشکی به مقر داعش را مصادره کنند، سپاه پاسداران در اطلاعیه شماره 2 اعلام کرد عملیات موشکی تحتامر فرمانده کل قوا انجام و کلیه مراحل شناسایی و جمعآوری اطلاعات صرفاً توسط نیروی قدس صورت پذیرفت».
حالا چرا روحانی بهرغم این موضعگیری در رابطه با موشکپرانی بلافاصله وارد صحنه نشد و آن را به نفع خود مصارده نکرد؟
واقعیت این است که روحانی با یک مشکل روبهرو بو؛ اگر میخواست موشکپرانی را تأیید کند، با خط تعامل و مذاکره که مدعی است در تناقض بود. به همین علت اولش سکوت کرد تا موج رد بشود. وقتی دید بهاصطلاح یقهاش را گرفتهاند مجبور شد وارد شود تا هم به اسم خودش مصادره کرده و هم با اتکا به آن، پالس «مذاکره جویی» صادر کند.
ولی مهم این است که از آنجا که همه پدیدهها در این نظام هم بهدلیل ماهیت و هم بهطور مشخص بهدلیل شرایطی که رژیم در آن قرار دارد منجر به تشدید صفبندی و شقه بیشتر نظام میشوند، مواضع روحانی یا سپاه نمیتواند تغییری در وضعیت بنبست مطلقی که کل رژیم دچار آن است بدهد، بلکه بهدلیل درگیر بودن رژیم در بحرانهای مختلف مداوماً مسیر تصاعدی طی میکنند. در نتیجه خروجی این وضعیت، ضعف بیش از پیش نظام است.
در سومین روز در ادامه فواید موشک ها، اکنون به یک فایده واقعی آنها رسیدهایم، استفاده در جنگ قدرت درونی.
در حالی که کیهان خامنهای و بقیه رسانههای این باند، روز 31خرداد 96 حرفهای روحانی در مورد موشک را با تیتر در صفحات اول تحویل گرفتند، آما یک روزنامه دیگر باند خامنهای به نام وطن امروز طی روزهای چهارشنبه 31خرداد و پنجشنبه 1تیر 96 روحانی را بهخاطر همین اظهارات مورد حمله قرار داد. علت تناقض در موضعگیری رسانههای باند خامنهای چه میتواند باشد؟
بعید به نظر میرسد کیهان خامنهای که حرفهای روحانی را تحویل گرفته، متوجه نیت روحانی نشده باشد. شاید تلاش کرده روحانی را با این کار به مسیری که میخواهد بکشاند. اما روزنامه حکومتی وطن امروز وابسته به یکی از باندهای وابسته به خامنهای، حرفهای روحانی در مورد موشک را به چالش کشیده. چون ظاهراً متوجه نیات روحانی شده است. نگاهی به تبادل اتهامات و اظهارات متقابل دو باند متخاصم میتواند واقعیت را بهتر نشان دهد.
اولین بار بلافاصله بعد از شلیک موشک پاسدار شریعتمداری در کیهان خامنهای نوشت: «این حرکت باطل السحر وادادگیها و خمودگیهایی است که جماعتی اصرار داشتند به (نظام) تزریق کنند. همانها که دو روز قبل از رکس تیلرسون، وزیر خارجه ترامپ مدال کاسهلیسی آمریکا را دریافت کردند.» مهدی محمدی مهره باند جلیلی نوشت: «موشکها قلب پروژه برجامیزه کردن برنامه موشکی و منطقهیی (نظام) را هدف گرفت». بعد تلویزیون حکومتی اذعان کرد «علت اجرای سناریوی موشکی سپاه، تحریمهای مصوب سنای آمریکا و تلاش برای تأثیرگذاری در کنگره برای لغو این تحریمها بوده است که سپاه پاسداران را هدف قرار میدهد».
ملاحظه میشود که اینها همه رو در روی خط مذاکره جویی آخوند روحانی است. کما اینکه روز 30خرداد 96 پاسدار شریعتمداری در کیهان به فواید موشک اشاره کرد و نوشت: «استفاده از موشک نه فقط لازم، بلکه فراتر از واجب بود... آمریکا بیتردید اصلیترین مخاطب حملات موشکی بوده است، یکی دیگر از مخاطبان اصلی پیام موشکی، برخی از جریانهای واداده داخلی هستند. این جریان باید این پیام روشن را دریافت کرده باشد که دیپلوماسی التماسی، فقط باعث جریتر شدن دشمن میشود».
بعد هم تلویزیون شبکه طلوع رژیم روحانی را خطاب قرار داد که چرا در مورد این موشکپرانی حرفی نمیزنی؟ در نتیجه آخوند روحانی مجبور شد به صحنه بیاید. البته روحانی با به صحنه آمدنش چند کار کرد. هم اجازه شلیک موشک را به فرمان خودش اعلام کرد و حتی گفت ما اجازههای بیشتری به اینها داده بودیم. وزیر اطلاعاتش هم گفت با فرمان روحانی پاسدارها شلیک کردند که اقدام به موقع از طرف پاسدارها بود.
از طرف دیگر آخوند روحانی به همین بهانه آمریکا را مخاطب قرار داد و یک پالس مذاکره جویانه دیگر ارسال کرد و گفت: «دولت قبلی در آمریکا یک مقدار هوشیاری پیدا کرد و متوجه شد در برابر ملت ایران باید از زبان تکریم استفاده کند و فهمید باید به جای تهدیدها از میز مذاکره استفاده کند؛ ». در مقابل این مواضع روحانی، سپاه یک اطلاعیه داد و تلویحا ادعاهای روحانی را به چالش کشید و گفت این عملیات «در سلسله مراتب نظامی و تحتامر فرماندهی معظم کل قوا انجام پذیرفته».
در همین رابطه سایت حکومتی نوبهار نیز وارد شد و به صراحت موضع سپاه خامنهای علیه ادعای روحانی در مورد موشکپرانی را به چالش کشید: «در حالی که دولتیها قصد داشتند عملیات حمله موشکی به مقر داعش را مصادره کنند، سپاه پاسداران در اطلاعیه شماره 2 اعلام کرد عملیات موشکی تحتامر فرمانده کل قوا انجام و کلیه مراحل شناسایی و جمعآوری اطلاعات صرفاً توسط نیروی قدس صورت پذیرفت».
حالا چرا روحانی بهرغم این موضعگیری در رابطه با موشکپرانی بلافاصله وارد صحنه نشد و آن را به نفع خود مصارده نکرد؟
واقعیت این است که روحانی با یک مشکل روبهرو بو؛ اگر میخواست موشکپرانی را تأیید کند، با خط تعامل و مذاکره که مدعی است در تناقض بود. به همین علت اولش سکوت کرد تا موج رد بشود. وقتی دید بهاصطلاح یقهاش را گرفتهاند مجبور شد وارد شود تا هم به اسم خودش مصادره کرده و هم با اتکا به آن، پالس «مذاکره جویی» صادر کند.
ولی مهم این است که از آنجا که همه پدیدهها در این نظام هم بهدلیل ماهیت و هم بهطور مشخص بهدلیل شرایطی که رژیم در آن قرار دارد منجر به تشدید صفبندی و شقه بیشتر نظام میشوند، مواضع روحانی یا سپاه نمیتواند تغییری در وضعیت بنبست مطلقی که کل رژیم دچار آن است بدهد، بلکه بهدلیل درگیر بودن رژیم در بحرانهای مختلف مداوماً مسیر تصاعدی طی میکنند. در نتیجه خروجی این وضعیت، ضعف بیش از پیش نظام است.