آخوند حسن روحانی در جریان یک مراسم حکومتی افطار، در جنگ و دعوای هژمونی ولایت خامنهای را هدف گرفت و گفت:
«امیرالمومنین، مبنای ولایت را مبنای حکومت را نظر مردم و انتخاب مردم میداند ٰلمن ولیتموا امرکمٰ گفت هر کس که شما بروید او را برگزینید بهعنوان ولی خودتان و بهعنوان رهبر جامعه منهم اطاعت میکنم، من هم میشنوم و اجرا میکنم».
«رای مردم و نظر مردم، پیروی از تفکر غرب نیست، رأی مردم و نظر مردم هدیه دنیای غرب بعد از رنسانس برای ما نیست. ما دارای مذهب و مرام و دینی هستیم که امیرالمومنین مبنای حکومت و فرمانروایی را رأی مردم و خواست مردم و آراء مردم میداند».
این حرف در بین محافل رژیمی و مهرههای هر دو جناح بازتاب گستردهیی یافت.
آخوند مصباح یزدی تلویحا به روحانی گفت مواظب باشد که دارد کفر میگوید و بین کفر و ایمان دیوار آنچنانی نیست:
«بین ایمان و کفر و ثواب و خطا دیوار آن چنانی وجود ندارد و انسان باید هوشیار باشد، قرآن درباره برخی از کسانی که پشت سر پیامبر نماز میخواندند میفرماید اینها به کفر نزدیکتر هستند تا اینکه به ایمان نزدیک باشند، باید سعی کنیم که مسائل به خوبی تبیین شود».
«نباید گفت که مسائل از واضحات است و نباید تکرار مکررات کرد چون گاهی کار به جایی میرسد که مقام بزرگ مسئولی در کشور میگوید خود علی (ع) اعلام کرد که هرچه مردم بگویند من هم همان را میگویم و اگر مردم با کسی بیعت کردند من هم این کار را میکنم و این کار را انجام داد».
آخوند جنتی نیز واکنش مشابهی داشت:
«ولایت و امامت الهی به همه شئون آن اهم از تبیین و حفظ دین و هدایت مردم و زعامت سیاسی اجتماعی از احکام الهی است همانند ولایت پیامبر (ص) و متوقف بر خواست و نظر و رأی مردم نیست».
«بیعت با پیامبر و ائمه بهمعنای مشروعیت بخشی به حکومت پیامبر و یا امام توسط مردم و بیعت کنندگان نمیباشد بلکه تأکیدی بر اعلام وفاداری و پیروی و فرمانبری از رهبران الهی است. بنابراین، نباید آن را با رأی مردم و انتخابات در دوران معاصر مقایسه کرد».
البته اظهارنظر و چوبکاری روحانی در این سطح متوقف نشد باند رقیب، محمد حسین رجبی دوانی یک بهاصطلاح کارشناس مسائل دینی را به میدان آورد تا حرفهای تند و تیزی به روحانی بزند و او را به تفسیر به رأی عقاید شیعه متهم کند:
«متأسفانه خود شخص رئیسجمهور در همین جریان انتخابات اخیر نشان داد که روشی را در پیش گرفته است که حتی در برخی کشورهای غربی هم سابقه نداشته است، یعنی برای جلب آرای حتی اشخاص معاند نظام جمهوری اسلامی حاضر میشود اصول اساسی را نادیده بگیرد و منافع ملی را چوب حراج بزند و با زیر سؤال بردن تاریخ پرافتخار سی وهشت ساله انقلاب اسلامی در پی کسب آرای مخالفان هم بر آید، چیزی که حتی در رژیمهای غربی هم سابقه نداشته است. در رژیم صهیونیستی نیز به هنگام انتخابات دو حزب مطرح «لیکود» و «کارگر» برای رأی جمع کردن، کاندیداهای یکدیگر را به چالش و رسوایی میکشند و فسادهای اخلاقی و مالی یکدیگر را افشا میکنند، اما وقتی مصالح ملی آنان مطرح است، هیچ کدام جنایات رقیب خود در حق مردم مظلم لبنان، یمن و فلسطین را افشا نمیکنند، اما میبینیم که شخص رئیسجمهور حاضر میشود از کسانی که جنایات فراوانی کردند و خونهای 17هزار انسان بیگناه را به جرم انقلابی بودن ریختند، حمایت کند و با بهانه دادن به دست دشمنان نظام که میخواهند بعد از قضیهٴ هستهیی، مسائل حقوقبشر را علیه ما علم کنند، درصدد کسب آراء بر میآید. «انتخابات ما پیروی از روش غرب نیست» ؛ این حرف درست است، اما روش و عملکرد رئیسجمهور بدتر از روش غرب را نشان میدهد».
«بنده از علما و مراجع عظام تقلید میخواهم تا اجازه ندهند این تفسیر به رأیها، برداشتهای ناروا و نسبتهای دروغ به ساحت مقدس اهل بیت (ع) مثل توجیهی که درباره مذاکرات عبرتآموز خودشان و بیحاصل، با دشمنان داشتند مبنی بر اینکه امام حسین (ع) اهل مذاکره بود. اگر در برابر چنین برداشتهای ناروا موضعگیری نشود، ترس از آن دارم که در آینده کار به جایی برسد که ولایت امیرالمؤمنین (ع) نیز به چالش کشیده شود، لذا باید در برابر چنین تحریفهایی هوشیار باشیم و ایستادگی کنیم و مانع تخریب سیرهٴ پاک اهلبیت (ع) در جهت اهداف دنیایی برخی آقایان باشیم».
این بهاصطلاح کارشناس مذهبی رژیم، در جنگ قدرت پتة آخوند روحانی را روی آب انداخت و هدف او را از بیان آن سخنان برملا کرد:
«به نظر اینجانب ایشان به اتکای رأیی که در انتخابات اخیر آورده است، میخواهد به اعتبار این رأی، برای پیشبرد اهداف خویش که در بسیاری مواقع نشان داده در مغایرت و تضاد با ارزشهای دینی و سیرهٴ اهلبیت (ع) است، دلسوزیهای دلسوزان انقلاب را بهعنوان کسانی که در برابر رأی و نظر مردم ایستادند، به چالش بکشد و جرأت مخالفت و انتقادهای آنان را بگیرد تا در صورت ناکامی در وعدههای داده شده در ایام انتخابات، بار دیگر نقدهای منتقدان را برنتابد و آنها را به بدتر از جهنم حواله دهد».
البته این هنوز اول ماجراست. در موقعیت لرزان کنونی نظام باید از این بیشترش را نیز شاهد باشیم. دعوای گرگها حال از سطح مسائل اقتصادی و اجتماعی فراتر رفته و به نقاش حول خط قرمز اصلی نظام یعنی ولایتفقیه رسیده و این برای تمام باندها، قسمت خطرناک بازی است و هر دو جناح بهرغم پرهیز ناچار از ورود به آن هستند.
«امیرالمومنین، مبنای ولایت را مبنای حکومت را نظر مردم و انتخاب مردم میداند ٰلمن ولیتموا امرکمٰ گفت هر کس که شما بروید او را برگزینید بهعنوان ولی خودتان و بهعنوان رهبر جامعه منهم اطاعت میکنم، من هم میشنوم و اجرا میکنم».
«رای مردم و نظر مردم، پیروی از تفکر غرب نیست، رأی مردم و نظر مردم هدیه دنیای غرب بعد از رنسانس برای ما نیست. ما دارای مذهب و مرام و دینی هستیم که امیرالمومنین مبنای حکومت و فرمانروایی را رأی مردم و خواست مردم و آراء مردم میداند».
این حرف در بین محافل رژیمی و مهرههای هر دو جناح بازتاب گستردهیی یافت.
آخوند مصباح یزدی تلویحا به روحانی گفت مواظب باشد که دارد کفر میگوید و بین کفر و ایمان دیوار آنچنانی نیست:
«بین ایمان و کفر و ثواب و خطا دیوار آن چنانی وجود ندارد و انسان باید هوشیار باشد، قرآن درباره برخی از کسانی که پشت سر پیامبر نماز میخواندند میفرماید اینها به کفر نزدیکتر هستند تا اینکه به ایمان نزدیک باشند، باید سعی کنیم که مسائل به خوبی تبیین شود».
«نباید گفت که مسائل از واضحات است و نباید تکرار مکررات کرد چون گاهی کار به جایی میرسد که مقام بزرگ مسئولی در کشور میگوید خود علی (ع) اعلام کرد که هرچه مردم بگویند من هم همان را میگویم و اگر مردم با کسی بیعت کردند من هم این کار را میکنم و این کار را انجام داد».
آخوند جنتی نیز واکنش مشابهی داشت:
«ولایت و امامت الهی به همه شئون آن اهم از تبیین و حفظ دین و هدایت مردم و زعامت سیاسی اجتماعی از احکام الهی است همانند ولایت پیامبر (ص) و متوقف بر خواست و نظر و رأی مردم نیست».
«بیعت با پیامبر و ائمه بهمعنای مشروعیت بخشی به حکومت پیامبر و یا امام توسط مردم و بیعت کنندگان نمیباشد بلکه تأکیدی بر اعلام وفاداری و پیروی و فرمانبری از رهبران الهی است. بنابراین، نباید آن را با رأی مردم و انتخابات در دوران معاصر مقایسه کرد».
البته اظهارنظر و چوبکاری روحانی در این سطح متوقف نشد باند رقیب، محمد حسین رجبی دوانی یک بهاصطلاح کارشناس مسائل دینی را به میدان آورد تا حرفهای تند و تیزی به روحانی بزند و او را به تفسیر به رأی عقاید شیعه متهم کند:
«متأسفانه خود شخص رئیسجمهور در همین جریان انتخابات اخیر نشان داد که روشی را در پیش گرفته است که حتی در برخی کشورهای غربی هم سابقه نداشته است، یعنی برای جلب آرای حتی اشخاص معاند نظام جمهوری اسلامی حاضر میشود اصول اساسی را نادیده بگیرد و منافع ملی را چوب حراج بزند و با زیر سؤال بردن تاریخ پرافتخار سی وهشت ساله انقلاب اسلامی در پی کسب آرای مخالفان هم بر آید، چیزی که حتی در رژیمهای غربی هم سابقه نداشته است. در رژیم صهیونیستی نیز به هنگام انتخابات دو حزب مطرح «لیکود» و «کارگر» برای رأی جمع کردن، کاندیداهای یکدیگر را به چالش و رسوایی میکشند و فسادهای اخلاقی و مالی یکدیگر را افشا میکنند، اما وقتی مصالح ملی آنان مطرح است، هیچ کدام جنایات رقیب خود در حق مردم مظلم لبنان، یمن و فلسطین را افشا نمیکنند، اما میبینیم که شخص رئیسجمهور حاضر میشود از کسانی که جنایات فراوانی کردند و خونهای 17هزار انسان بیگناه را به جرم انقلابی بودن ریختند، حمایت کند و با بهانه دادن به دست دشمنان نظام که میخواهند بعد از قضیهٴ هستهیی، مسائل حقوقبشر را علیه ما علم کنند، درصدد کسب آراء بر میآید. «انتخابات ما پیروی از روش غرب نیست» ؛ این حرف درست است، اما روش و عملکرد رئیسجمهور بدتر از روش غرب را نشان میدهد».
«بنده از علما و مراجع عظام تقلید میخواهم تا اجازه ندهند این تفسیر به رأیها، برداشتهای ناروا و نسبتهای دروغ به ساحت مقدس اهل بیت (ع) مثل توجیهی که درباره مذاکرات عبرتآموز خودشان و بیحاصل، با دشمنان داشتند مبنی بر اینکه امام حسین (ع) اهل مذاکره بود. اگر در برابر چنین برداشتهای ناروا موضعگیری نشود، ترس از آن دارم که در آینده کار به جایی برسد که ولایت امیرالمؤمنین (ع) نیز به چالش کشیده شود، لذا باید در برابر چنین تحریفهایی هوشیار باشیم و ایستادگی کنیم و مانع تخریب سیرهٴ پاک اهلبیت (ع) در جهت اهداف دنیایی برخی آقایان باشیم».
این بهاصطلاح کارشناس مذهبی رژیم، در جنگ قدرت پتة آخوند روحانی را روی آب انداخت و هدف او را از بیان آن سخنان برملا کرد:
«به نظر اینجانب ایشان به اتکای رأیی که در انتخابات اخیر آورده است، میخواهد به اعتبار این رأی، برای پیشبرد اهداف خویش که در بسیاری مواقع نشان داده در مغایرت و تضاد با ارزشهای دینی و سیرهٴ اهلبیت (ع) است، دلسوزیهای دلسوزان انقلاب را بهعنوان کسانی که در برابر رأی و نظر مردم ایستادند، به چالش بکشد و جرأت مخالفت و انتقادهای آنان را بگیرد تا در صورت ناکامی در وعدههای داده شده در ایام انتخابات، بار دیگر نقدهای منتقدان را برنتابد و آنها را به بدتر از جهنم حواله دهد».
البته این هنوز اول ماجراست. در موقعیت لرزان کنونی نظام باید از این بیشترش را نیز شاهد باشیم. دعوای گرگها حال از سطح مسائل اقتصادی و اجتماعی فراتر رفته و به نقاش حول خط قرمز اصلی نظام یعنی ولایتفقیه رسیده و این برای تمام باندها، قسمت خطرناک بازی است و هر دو جناح بهرغم پرهیز ناچار از ورود به آن هستند.