تلویزیون رژیم در تاریخ 12 اردیبهشت ماه طی برنامهای هراس خود را از خیزشها و گرایش جوانان به سمت مجاهدین نشان داد. گوشههایی از این وحشتزدگی بهصورت زیر بود:
تلویزیون رژیم - 12 اردیبهشت 96:
گوینده: مسعود رجوی کسی است که نام او از همان سالهای اولیه تشکیل سازمان با آن گره خورده است [تصویر مسعود رجوی در دادگاه زمان شاه]
گوینده: همه چیز از دهه 40 شروع شد از سالهای مبارزه علیه شاه هر چند نفر که جایی دور هم جمع میشدند میتوانستند جرقة یک گروه مبارز باشند جرقهای که اگر زود خاموش نمیشد جایی را به آتش میکشید جرقهای که مجاهدین خلق را ساخت بین سه جوان زده شد سه دانشجوی دانشگاه تهران که ابتدا در گروه نهضت آزادی فعالیت میکردند.
گوینده: آنها با دیدن پیروزی جنبشهای مسلحانه در الجزایر، کوبا و ویتنام به این روش امیدوار شده بودند و اعتقاد داشتند اولین قدم برای تغییر اوضاع سیاسی کشور راهاندازی سازمانی است که بتواند بهصورت حرفهیی و مسلحانه و با حمایت تودهها حکومت را براندازد در سال 50 چریکهای فدایی خلق غائله سیاهکل را بهپا کردند و این ماجرا اعضای گروه را به تکاپو انداخت تا از جریان رقیب عقب نمانند آنها دست روی نقطهای حساس از تاریخ گذاشتند جشنهای 2500ساله بزرگترین رویداد فرهنگی تاریخ سلطنت پهلوی، نقشه این بود که در روز برگزاری جشن با هدف قرار دادن شبکه برق تهران، برق تعداد زیادی از مناطق تهران را قطع کنند در این شش سال آنها به چنان قدرتی رسیده بودند که بردن آبروی شاه برایشان ناممکن جلوه نمیکرد هوش آنها در کنار مطالعهای که داشتند مؤثرترین دلیل برای افزایش قدرت و طرفدارانشان بود. بنیانگذاران سازمان چند جزوه و کتاب درباره عقاید خود نوشته و منتشر کرده بودند در این جزوات آنها در عینحال که خود را کاملاً مسلمان میدانستند از مارکسیسم و لنینیسم بهعنوان علم مبارزه نام میبردند.
گوینده: هزینههای جاری سازمان را خود اعضا از درآمدهایشان و بعضاً از کمکهای مذهبیون بازاری تأمین میکردند سازمان از این هزینهها برای تهیه سلاح و خانههای تیمی استفاده میکرد و در عینحال آموزش نظامی افراد جز اولویتهایش بود. سازمان اعضا را به تدریج به کشورهای عربی فرستاد تا از سازمان فتح که با اسراییل مبارزه میکرد روشهای مسلحانه را بیاموزند آنها با این آیندهنگری در سال 50 تعداد زیادی عضو داشتند که علاوه بر سواد سیاسی آمادگی عملی مبارزه را هم داشتند.
گوینده: ساواک در گزارش هایش آنها را سازمان آزادیبخش ایران وابسته به نهضت آزادی مینامید در یکی از دادگاههایی که برای متهمان تشکیل شد ناصر صادق، علی میهندوست، بهمن بازرگانی و مسعود رجوی بهعنوان سران سازمان محاکمه و هر چهار نفر به اعدام محکوم شدند [تصویر متهمان در دادگاه شاه] . رژیم از اعدام بهمن بازرگانی بهخاطر برادرش که جز اعدام شدهها بود صرفنظر کرد اما مسعود رجوی به طریق دیگری زنده ماند تا برای اولین بار نام مجاهدین خلق با نام او گره بخورد.
گوینده: بالاخره در خرداد 51 و در پی سفر نیکسون رئیسجمهور آمریکا به ایران شاه برای نشاندادن اقتدارش دستور اعدام سران سازمان را صادر کرد، محمد حنیفنژاد، سعید محسن، اصغر بدیع زادگان و چند نفر دیگر از سران سازمان اعدام شدند با دستگیری اعضای مرکزی سازمان فقط یک قدم تا فروپاشی کامل فاصله داشت اما احمد رضایی یکی از کادرهای سابق سازمان اعضای باقیمانده را که دیگر نام سازمان مجاهدین خلق ایران رویشان بود ساماندهی کرد.
گوینده: یکی از مهمترین واکنشهایی که تشکل اعضای زندانی و در رأس آنها رجوی درباره اتفاقات بیرون نشان دادند موضعگیری درباره تغییر ایدئولوژی شهرام بود اما عناصر اصلی به رهبری رجوی اعلام کردند تغییر ایدئولوژی سازمان تنها یک کودتا توسط اپورتونیستهای چپنما است [اعلامیه سازمان] با اوجگیری انقلاب در پائیز 57 رژیم برای باز کردن فضا تعداد زیادی از زندانیان سیاسی از گروههای مختلف را آزاد کرد مسعود رجوی و موسی خیابانی که تا سالها بعد نفر دوم سازمان بود هم جز آزادشدگان بودند؛ رجوی که هیچ رقیبی نداشت رهبر سازمان شد و از همان زمان کارش را با جذب نیرو و بازسازی هر چه از سازمان باقی مانده بود آغاز کرد کاری که با توجه به جو آن زمان و محبوبیت زندانیهای سیاسی و عقاید مذهبی و چپگرای گروه آنچنان سخت بهنظر نمیرسید سازمان که چهره موفق خود را بازیافته بود در پیروزی انقلاب با جریان اصلی همراه شد آنها حتی در مراسم استقبال امام هم حضور داشتند مسعود رجوی در اولین اقدام سیاسی خود تنها یک روز پس از پیروزی انقلاب جنبش ملی مجاهدین را تأسیس کرد ارگان سیاسی سازمان که عضو شدن در آن برای همه آزاد بود.
گوینده: در ماجرای تسخیر مراکز نظامی اعضای سازمان مثل بسیاری دیگر موفق به جمعآوری تعداد زیادی سلاح شده بودند سلاحهایی که در پیشبرد برنامههای آینده سازمان نقشی ویژه داشت تنها چند روز از پیروزی انقلاب گذشته بود که رجوی نقشش را بهعنوان یک منتقد نشان داد او در سخنرانی تندی در پنجم اسفند 57 دو خواسته مهم را مطرح کرد اول انحلال ارتش و دوم تقاضای رهبری جامعه؛ سازمان با اینکه انقلاب را ارتجاعی استبدادی و امپریالیستی میخواند اما بهطور رسمی از آن حمایت میکرد [تصویر مسعود رجوی در روزنامه کیهان: مواضع سیاسی اجتماعی سازمان مجاهدین خلق اعلام شد] انتخابات مهم بعدی همهپرسی قانون اساسی در آبان 58 بود سازمان در بیانیههای اعلام کرد بهخاطر وجود اصل ولایت فقیه در این قانون به آن رأی نخواهد داد. انتخابات بعد انتخابات ریاستجمهوری در بهمن 58 بود سازمان در این انتخابات [تصویر مسعود رجوی و موسی خيابانی در کنار پدر طالقانی] بازی بسیار پیچیدهای کرد آنها از مدتها پیش آیتالله طالقانی را بهعنوان نامزد خود انتخاب کرده بودند اما آیتالله طالقانی نپذیرفته بود و با فوت وی قضیه بهطور کلی منتفی شد.
در نهایت سازمان مسعود رجوی را بهعنوان گزینه اصلی خود معرفی کرد، امام در پاسخ به اعتراض عده زیادی از مردم به اینکار گفت کسی که به قانون اساسی رأی مثبت نداده صلاحیت ریاستجمهوری ایران را ندارد رجوی نامزدی خود را منتفی کرد و نامزد دیگری معرفی نکرد.
رجوی در سال 65 ارتشی بهنام ارتش آزادیبخش ملی تشکیل داد. سازمان در سال 67 برای اولین بار این ارتش را بهعملیات آفتاب فرستاد، اعضای سازمان خطوط تهاجمی ایران را اشغال کردند، تمامی سنگرها را آتش زدند و پرچم خودشان را روی خاکریزها نصب کردند. عملیات مشترک بعدی بین سازمان و عراق در خرداد67 در مهران اجرا شد.
رجوی با موفقیت در این عملیات رویای ریاست بر ایران را دست یافتنی دید و گفت وقتی میتوانیم در یک عملیات شهری را آزاد کنیم پس دسترسی به تهران چندان مشکل نخواهد بود، اعضا هم با او موافق بودن (شعار امروز مهران فردا تهران).
رجوی در فکر فتح تهران بود و برای عملیاتی بزرگ در مهر ماه برنامهریزی میکرد،
رجوی برای طراحی عملیاتی که سالها انتظارش را میکشید زمان بسیار کمی داشت، فراخوانی گسترده داد و حداکثر نیرویی را که میتوانست از سراسر دنیا به عراق آورد.
مسعود رجوی: تا آنجاییکه به ارتش آزادیبخش ملی ایران و به مجاهدین خلق ایران ارتباط داره پیشاپیش نتیجه رو که هرچه باشه به تکتک شما و به خلق قهرمان ایران تبریک میگم. حتی اگر چون لحظه سرنوشته مثل شب سی خرداد، مثل روز پرواز، مثل عزیمت به اینجا فراتر از همهشان، حتی اگر هیچ نمیداشتیم الا کلاش باز هم فرماندهی کل میگفت بروید.
تلویزیون رژیم - 12 اردیبهشت 96:
گوینده: مسعود رجوی کسی است که نام او از همان سالهای اولیه تشکیل سازمان با آن گره خورده است [تصویر مسعود رجوی در دادگاه زمان شاه]
گوینده: همه چیز از دهه 40 شروع شد از سالهای مبارزه علیه شاه هر چند نفر که جایی دور هم جمع میشدند میتوانستند جرقة یک گروه مبارز باشند جرقهای که اگر زود خاموش نمیشد جایی را به آتش میکشید جرقهای که مجاهدین خلق را ساخت بین سه جوان زده شد سه دانشجوی دانشگاه تهران که ابتدا در گروه نهضت آزادی فعالیت میکردند.
گوینده: آنها با دیدن پیروزی جنبشهای مسلحانه در الجزایر، کوبا و ویتنام به این روش امیدوار شده بودند و اعتقاد داشتند اولین قدم برای تغییر اوضاع سیاسی کشور راهاندازی سازمانی است که بتواند بهصورت حرفهیی و مسلحانه و با حمایت تودهها حکومت را براندازد در سال 50 چریکهای فدایی خلق غائله سیاهکل را بهپا کردند و این ماجرا اعضای گروه را به تکاپو انداخت تا از جریان رقیب عقب نمانند آنها دست روی نقطهای حساس از تاریخ گذاشتند جشنهای 2500ساله بزرگترین رویداد فرهنگی تاریخ سلطنت پهلوی، نقشه این بود که در روز برگزاری جشن با هدف قرار دادن شبکه برق تهران، برق تعداد زیادی از مناطق تهران را قطع کنند در این شش سال آنها به چنان قدرتی رسیده بودند که بردن آبروی شاه برایشان ناممکن جلوه نمیکرد هوش آنها در کنار مطالعهای که داشتند مؤثرترین دلیل برای افزایش قدرت و طرفدارانشان بود. بنیانگذاران سازمان چند جزوه و کتاب درباره عقاید خود نوشته و منتشر کرده بودند در این جزوات آنها در عینحال که خود را کاملاً مسلمان میدانستند از مارکسیسم و لنینیسم بهعنوان علم مبارزه نام میبردند.
گوینده: هزینههای جاری سازمان را خود اعضا از درآمدهایشان و بعضاً از کمکهای مذهبیون بازاری تأمین میکردند سازمان از این هزینهها برای تهیه سلاح و خانههای تیمی استفاده میکرد و در عینحال آموزش نظامی افراد جز اولویتهایش بود. سازمان اعضا را به تدریج به کشورهای عربی فرستاد تا از سازمان فتح که با اسراییل مبارزه میکرد روشهای مسلحانه را بیاموزند آنها با این آیندهنگری در سال 50 تعداد زیادی عضو داشتند که علاوه بر سواد سیاسی آمادگی عملی مبارزه را هم داشتند.
گوینده: ساواک در گزارش هایش آنها را سازمان آزادیبخش ایران وابسته به نهضت آزادی مینامید در یکی از دادگاههایی که برای متهمان تشکیل شد ناصر صادق، علی میهندوست، بهمن بازرگانی و مسعود رجوی بهعنوان سران سازمان محاکمه و هر چهار نفر به اعدام محکوم شدند [تصویر متهمان در دادگاه شاه] . رژیم از اعدام بهمن بازرگانی بهخاطر برادرش که جز اعدام شدهها بود صرفنظر کرد اما مسعود رجوی به طریق دیگری زنده ماند تا برای اولین بار نام مجاهدین خلق با نام او گره بخورد.
گوینده: بالاخره در خرداد 51 و در پی سفر نیکسون رئیسجمهور آمریکا به ایران شاه برای نشاندادن اقتدارش دستور اعدام سران سازمان را صادر کرد، محمد حنیفنژاد، سعید محسن، اصغر بدیع زادگان و چند نفر دیگر از سران سازمان اعدام شدند با دستگیری اعضای مرکزی سازمان فقط یک قدم تا فروپاشی کامل فاصله داشت اما احمد رضایی یکی از کادرهای سابق سازمان اعضای باقیمانده را که دیگر نام سازمان مجاهدین خلق ایران رویشان بود ساماندهی کرد.
گوینده: یکی از مهمترین واکنشهایی که تشکل اعضای زندانی و در رأس آنها رجوی درباره اتفاقات بیرون نشان دادند موضعگیری درباره تغییر ایدئولوژی شهرام بود اما عناصر اصلی به رهبری رجوی اعلام کردند تغییر ایدئولوژی سازمان تنها یک کودتا توسط اپورتونیستهای چپنما است [اعلامیه سازمان] با اوجگیری انقلاب در پائیز 57 رژیم برای باز کردن فضا تعداد زیادی از زندانیان سیاسی از گروههای مختلف را آزاد کرد مسعود رجوی و موسی خیابانی که تا سالها بعد نفر دوم سازمان بود هم جز آزادشدگان بودند؛ رجوی که هیچ رقیبی نداشت رهبر سازمان شد و از همان زمان کارش را با جذب نیرو و بازسازی هر چه از سازمان باقی مانده بود آغاز کرد کاری که با توجه به جو آن زمان و محبوبیت زندانیهای سیاسی و عقاید مذهبی و چپگرای گروه آنچنان سخت بهنظر نمیرسید سازمان که چهره موفق خود را بازیافته بود در پیروزی انقلاب با جریان اصلی همراه شد آنها حتی در مراسم استقبال امام هم حضور داشتند مسعود رجوی در اولین اقدام سیاسی خود تنها یک روز پس از پیروزی انقلاب جنبش ملی مجاهدین را تأسیس کرد ارگان سیاسی سازمان که عضو شدن در آن برای همه آزاد بود.
گوینده: در ماجرای تسخیر مراکز نظامی اعضای سازمان مثل بسیاری دیگر موفق به جمعآوری تعداد زیادی سلاح شده بودند سلاحهایی که در پیشبرد برنامههای آینده سازمان نقشی ویژه داشت تنها چند روز از پیروزی انقلاب گذشته بود که رجوی نقشش را بهعنوان یک منتقد نشان داد او در سخنرانی تندی در پنجم اسفند 57 دو خواسته مهم را مطرح کرد اول انحلال ارتش و دوم تقاضای رهبری جامعه؛ سازمان با اینکه انقلاب را ارتجاعی استبدادی و امپریالیستی میخواند اما بهطور رسمی از آن حمایت میکرد [تصویر مسعود رجوی در روزنامه کیهان: مواضع سیاسی اجتماعی سازمان مجاهدین خلق اعلام شد] انتخابات مهم بعدی همهپرسی قانون اساسی در آبان 58 بود سازمان در بیانیههای اعلام کرد بهخاطر وجود اصل ولایت فقیه در این قانون به آن رأی نخواهد داد. انتخابات بعد انتخابات ریاستجمهوری در بهمن 58 بود سازمان در این انتخابات [تصویر مسعود رجوی و موسی خيابانی در کنار پدر طالقانی] بازی بسیار پیچیدهای کرد آنها از مدتها پیش آیتالله طالقانی را بهعنوان نامزد خود انتخاب کرده بودند اما آیتالله طالقانی نپذیرفته بود و با فوت وی قضیه بهطور کلی منتفی شد.
در نهایت سازمان مسعود رجوی را بهعنوان گزینه اصلی خود معرفی کرد، امام در پاسخ به اعتراض عده زیادی از مردم به اینکار گفت کسی که به قانون اساسی رأی مثبت نداده صلاحیت ریاستجمهوری ایران را ندارد رجوی نامزدی خود را منتفی کرد و نامزد دیگری معرفی نکرد.
رجوی در سال 65 ارتشی بهنام ارتش آزادیبخش ملی تشکیل داد. سازمان در سال 67 برای اولین بار این ارتش را بهعملیات آفتاب فرستاد، اعضای سازمان خطوط تهاجمی ایران را اشغال کردند، تمامی سنگرها را آتش زدند و پرچم خودشان را روی خاکریزها نصب کردند. عملیات مشترک بعدی بین سازمان و عراق در خرداد67 در مهران اجرا شد.
رجوی با موفقیت در این عملیات رویای ریاست بر ایران را دست یافتنی دید و گفت وقتی میتوانیم در یک عملیات شهری را آزاد کنیم پس دسترسی به تهران چندان مشکل نخواهد بود، اعضا هم با او موافق بودن (شعار امروز مهران فردا تهران).
رجوی در فکر فتح تهران بود و برای عملیاتی بزرگ در مهر ماه برنامهریزی میکرد،
رجوی برای طراحی عملیاتی که سالها انتظارش را میکشید زمان بسیار کمی داشت، فراخوانی گسترده داد و حداکثر نیرویی را که میتوانست از سراسر دنیا به عراق آورد.
مسعود رجوی: تا آنجاییکه به ارتش آزادیبخش ملی ایران و به مجاهدین خلق ایران ارتباط داره پیشاپیش نتیجه رو که هرچه باشه به تکتک شما و به خلق قهرمان ایران تبریک میگم. حتی اگر چون لحظه سرنوشته مثل شب سی خرداد، مثل روز پرواز، مثل عزیمت به اینجا فراتر از همهشان، حتی اگر هیچ نمیداشتیم الا کلاش باز هم فرماندهی کل میگفت بروید.