بعد از آن که حسن روحانی در سخنرانیهای اخیر خود در همدان و کرمانشاه، در برابر باند رقیب به عر و تیز پرداخت و گفت: «اگر من نباشم و رقبای من رئیسجمهور شوند، پیادهروها را دیوار کشیده و زنانه مردانه میکنند! و روزگارتان را سیاه خواهند کرد» و یا «مردم آنهایی را که در طول 38سال فقط اعدام و زندان بلد بودهاند را نمیخواهند!». جنگ قدرت بین باندها وارد فاز جدیدی شد و باند خامنهای تاکتیک روحانی را به «آدرس عوضی دادن»، «دوقطبی سازی کاذب» و «جنگولک بازی سیاسی» تعبیر کرد. البته در این نقطه هم متوقف نشد، بلکه ادعاهای روحانی را به خود او برگرداند و گفت:
«آقای روحانی! «دیوارکِش» های دیروز، اکنون در ستاد انتخاباتی شما جمع شدهاند!» (1)
باند خامنهای همچنین اپوزیسیوننماییهای روحانی را «به حاشیه بردن دغدغهها و پرسشهای جدی درباره کارنامه ۴ ساله او» ربط داد. قابلتوجه این که، همانطور که روحانی در مورد باند رقیب گفت: «شما آنها را نمیشناسید، من میشناسم»، آنها نیز نشان دادند که به اندازه کافی حسن روحانی را میشناسند و به شیادیها و رنگ عوض کردنهایش مطابق با مصلحت روز واقف هستند. در این سطور دقت کنید:
«آقای رئیسجمهور که در سخنرانیهای انتخاباتی خود، به سان کسی که مشاورانش فهرستی بلندبالا از موضوعات و مطالبات بهزعم خود ”رای جمع کن “را به دستش دادهاند تا همه را در آخر ”تیک “بزند، به مانند “MP3 ”بدون انسجام و ارتباط منطقی، از شاخهیی به شاخه دیگر میپرد و موضوعات را با ربط و بیربط مطرح میکند تا چیزی از ”فهرست “مورد نظر از قلم نیفتد». (2)
باند رقیب، برای اینکه توخالی بودن شعارهای تبلیغاتی و شیادانهٴ روحانی را در زمینه «آزادی جوانان» و مخالفت او با «خشونتطلبان» برملا کند، صاف صاف پیشینهٴ روحانی [بهعنوان دبیر عالی شورای امنیت ملی و سرکوب دانشجویان بهپاخاسته در تیرماه78] را جلوی روی او گذاشت و با نقلقول از یک سخنرانیاش گفت که انقلاب نیاز به یک «پالایش» دارد.
پاسدار شریعتمداری حرف باند خامنهای را بالغ کرد و گفت:
«روحانی اگر به آخر خط نرسیده بود، به سیم آخر نمیزد. این نکته از اظهارات ساختارشکنانهٴ آقای روحانی بهوضوح قابلفهم است».
در یک اقدام جدید خبرگزاری حکومتی تسنیم، به تاریخ 20اردیبهشت، با انتشار فهرستی از وزرای کابینهٴ آخوند روحانی، به «سیم آخر» زد و گفت که نه تنها خود روحانی «در تمام طول فعالیت حکومتی، یکی از «امنیتی» ترین چهرههای نظام بوده»، بلکه کابینهٴ او هم «یکی از ”امنیتی“ ترین کابینههای» دوران حاکمیت سیاه آخوندی بوده؛ و به این ترتیب پتهٴ «سخنرانیهای آتشین» او را روی آب انداخت:
«رئیسجمهور محترم، جناب حسن روحانی، چند روزی است که کل امور مملکتی را رها کرده و از شهری به شهر دیگر میرود و سخنرانیهای آتشین تبلیغاتی میکند. محور سخنان روزهای اخیر ایشان در شهرهای قزوین، ارومیه، همدان و کرمانشاه، نه مسایل مبتلابه اقتصادی کشور (که دغدغه اصلی مردم و مسئولان عالی نظام است) که ”آزادیخواهی “، ”مبارزه با فضای امنیتی “و ”تساوی حقوق “و اموری از این دست است.
آقای روحانی در این سخنرانیها چنان دم از مقابله با یک «اقلیت» امنیتی و دفاع از آزادی ”اکثریت “میزند که اگر کسی در جریان سوابق و کارنامه گذشته خود ایشان نباشید، گمان میبرد که تا قبل از 92، ایشان صرفاً ”رئیس کمیسیون حقوقبشر ”سازمان ملل یا رئیس یک NGO حقوق مدنی در سوئیس یا استاد حقوق اساسی در دانشگاه بوده است. این در حالی است که آقای رئیسجمهور نه تنها خود در تمام سالهای فعالیت سیاسی در حکومت، یکی از ”امنیتی “ترین چهرههای نظام بوده است، که کابینه ایشان هم یکی از ”امنیتی “ترین کابینههای تمام ادوار جمهوری اسلامی محسوب میشود».
باند رقیب پرروتر از آن بود که با «میگم میگم، بگم؟؟» های روحانی از میدان بهدر برود، یا به موضع تدافعی بیفتد، بلکه مدعی شد، «دیوارکشی» و تفکیک جنسیتی بین زن و مرد کار خود همین اصلاحطلبان امروزی بوده و با «یکشر ت حضرت روحالله!» و.. خامنهای! بساط آن جمع شده است.
«اما حقیقت تاریخی این است که بحث ”دیوارکشی “تنها یک بار، آن هم نه در خیابان، که در کلاس درس دانشگاه، در دهه ۶۰ انجام گرفت که با یک تشر حضرت روح الله، این بساط جمع شد. نکته این جاست، که عاملان این یک مورد تاریخی از ”دیوارکشی “کسانی بودند که اکنون در اردوگاه انتخاباتی آقای روحانی جمع هستند و امروز ”علم کش “آزادیخواهی در کشور شدهاند». (3)
این باند مدعی شد، نه تنها دیوارکشی که «تیزی کشیدن روی زنان و تهدید آنان با چوب و چماق»، و در اساس پدیده منحوس چماقداری، و رفتار چالهمیدانی کار این دار و دسته بهاصطلاح اصلاحطلب کنونی است:
«بر کسی پوشیده نیست برخی اصلاحطلبان کنونی بودند که دستههای خودسر تشکیل میدادند و سوار بر ترک موتورسیکلت بر روی زنان بیحجاب یا کم حجاب تیزی میکشیدند یا با چوب و چماق آنها را تهدید میکردند! همین افراد بودند که سخنرانیها را برهم میزدند و با رفتارهای چالهمیدانی آبروی نظام نوپای جمهوری اسلامی را میبردند.
این رفتارهای وقیحانه بود که باعث شد تا آیتالله خامنهای در برابر آنها ایستادگی کنند زیرا آنها واقعاً بهدنبال دیوارکشی در دانشگاهها و پیادروها بودند. حال در آستانه انتخابات بهخاطر خالی بودن کارنامه اجرایی روحانی، خود را بهعنوان مدافع آزادی و حقوق شهروندی معرفی میکنند در حالی که سابقهخوانی این طیف پر از نقاط سیاه و ظلم های وحشتناک بر علیه منتقدان و مخالفان است». (4)
***
با خواندن این اظهارات باندهای مختلف رژیم، آدمی بیاختیار به فکر فرومیرود. این چه رژیمی است که مهرههای دانه درشت آن در یک جنگ نفسگیر قدرت مدام «بر سر شاخ نشسته و دارند بن میبرند». دیگ به دیگ میگوید، رویت سیاه! سهپایه میگوید صلعلی. یک زمانی «روحالله» تنوره میکشید و میگفت: «ای کاش! من هم یک پاسدار بودم» و ساواکیهای تغییر نام داده به «ساماوا» را «سربازان گمنام امام زمان» لقب میداد و «جاسوسی» واجب شرعی بود، الآن «مقام امنیتی» بودن آنقدر اخ و بدک شده است که رژیمیها دارند یکدیگر را به آن متهم میکنند، و یکی از آنها نیست که در این میان از ایده «دیوارکشی» بین زن و مرد و تفکیک جنسیتی دفاع کند. هر کدام تقصیر را به گردن دیگری انداخته و خود را مبرا جلوه میدهند. «دستههای خودسر، سوار بر موتورسیکلت» چه کسانی بودند و هستند؟ همانهایی که «سابقههای پر از نقاط سیاه و ظلمهای وحشتناک بر علیه منتقدان و مخالفان» دارند. این برائتجویی از پیشینهٴ رژیم، آیا این علامت پوکیدن، تمام شدن، و به سرآمدن عمر این نظام جهل و خون و جنون نیست؟
فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ
پانوشت: -------------------------------------------------------------
(1) عصر امروز، 19اردیبهشت96
(2) همان منبع
(3) عصر امروز، 19اردیبهشت96
(49 خبرگزاری حکومتی تسنیم20اردیبهشت96.
«آقای روحانی! «دیوارکِش» های دیروز، اکنون در ستاد انتخاباتی شما جمع شدهاند!» (1)
باند خامنهای همچنین اپوزیسیوننماییهای روحانی را «به حاشیه بردن دغدغهها و پرسشهای جدی درباره کارنامه ۴ ساله او» ربط داد. قابلتوجه این که، همانطور که روحانی در مورد باند رقیب گفت: «شما آنها را نمیشناسید، من میشناسم»، آنها نیز نشان دادند که به اندازه کافی حسن روحانی را میشناسند و به شیادیها و رنگ عوض کردنهایش مطابق با مصلحت روز واقف هستند. در این سطور دقت کنید:
«آقای رئیسجمهور که در سخنرانیهای انتخاباتی خود، به سان کسی که مشاورانش فهرستی بلندبالا از موضوعات و مطالبات بهزعم خود ”رای جمع کن “را به دستش دادهاند تا همه را در آخر ”تیک “بزند، به مانند “MP3 ”بدون انسجام و ارتباط منطقی، از شاخهیی به شاخه دیگر میپرد و موضوعات را با ربط و بیربط مطرح میکند تا چیزی از ”فهرست “مورد نظر از قلم نیفتد». (2)
باند رقیب، برای اینکه توخالی بودن شعارهای تبلیغاتی و شیادانهٴ روحانی را در زمینه «آزادی جوانان» و مخالفت او با «خشونتطلبان» برملا کند، صاف صاف پیشینهٴ روحانی [بهعنوان دبیر عالی شورای امنیت ملی و سرکوب دانشجویان بهپاخاسته در تیرماه78] را جلوی روی او گذاشت و با نقلقول از یک سخنرانیاش گفت که انقلاب نیاز به یک «پالایش» دارد.
پاسدار شریعتمداری حرف باند خامنهای را بالغ کرد و گفت:
«روحانی اگر به آخر خط نرسیده بود، به سیم آخر نمیزد. این نکته از اظهارات ساختارشکنانهٴ آقای روحانی بهوضوح قابلفهم است».
در یک اقدام جدید خبرگزاری حکومتی تسنیم، به تاریخ 20اردیبهشت، با انتشار فهرستی از وزرای کابینهٴ آخوند روحانی، به «سیم آخر» زد و گفت که نه تنها خود روحانی «در تمام طول فعالیت حکومتی، یکی از «امنیتی» ترین چهرههای نظام بوده»، بلکه کابینهٴ او هم «یکی از ”امنیتی“ ترین کابینههای» دوران حاکمیت سیاه آخوندی بوده؛ و به این ترتیب پتهٴ «سخنرانیهای آتشین» او را روی آب انداخت:
«رئیسجمهور محترم، جناب حسن روحانی، چند روزی است که کل امور مملکتی را رها کرده و از شهری به شهر دیگر میرود و سخنرانیهای آتشین تبلیغاتی میکند. محور سخنان روزهای اخیر ایشان در شهرهای قزوین، ارومیه، همدان و کرمانشاه، نه مسایل مبتلابه اقتصادی کشور (که دغدغه اصلی مردم و مسئولان عالی نظام است) که ”آزادیخواهی “، ”مبارزه با فضای امنیتی “و ”تساوی حقوق “و اموری از این دست است.
آقای روحانی در این سخنرانیها چنان دم از مقابله با یک «اقلیت» امنیتی و دفاع از آزادی ”اکثریت “میزند که اگر کسی در جریان سوابق و کارنامه گذشته خود ایشان نباشید، گمان میبرد که تا قبل از 92، ایشان صرفاً ”رئیس کمیسیون حقوقبشر ”سازمان ملل یا رئیس یک NGO حقوق مدنی در سوئیس یا استاد حقوق اساسی در دانشگاه بوده است. این در حالی است که آقای رئیسجمهور نه تنها خود در تمام سالهای فعالیت سیاسی در حکومت، یکی از ”امنیتی “ترین چهرههای نظام بوده است، که کابینه ایشان هم یکی از ”امنیتی “ترین کابینههای تمام ادوار جمهوری اسلامی محسوب میشود».
باند رقیب پرروتر از آن بود که با «میگم میگم، بگم؟؟» های روحانی از میدان بهدر برود، یا به موضع تدافعی بیفتد، بلکه مدعی شد، «دیوارکشی» و تفکیک جنسیتی بین زن و مرد کار خود همین اصلاحطلبان امروزی بوده و با «یکشر ت حضرت روحالله!» و.. خامنهای! بساط آن جمع شده است.
«اما حقیقت تاریخی این است که بحث ”دیوارکشی “تنها یک بار، آن هم نه در خیابان، که در کلاس درس دانشگاه، در دهه ۶۰ انجام گرفت که با یک تشر حضرت روح الله، این بساط جمع شد. نکته این جاست، که عاملان این یک مورد تاریخی از ”دیوارکشی “کسانی بودند که اکنون در اردوگاه انتخاباتی آقای روحانی جمع هستند و امروز ”علم کش “آزادیخواهی در کشور شدهاند». (3)
این باند مدعی شد، نه تنها دیوارکشی که «تیزی کشیدن روی زنان و تهدید آنان با چوب و چماق»، و در اساس پدیده منحوس چماقداری، و رفتار چالهمیدانی کار این دار و دسته بهاصطلاح اصلاحطلب کنونی است:
«بر کسی پوشیده نیست برخی اصلاحطلبان کنونی بودند که دستههای خودسر تشکیل میدادند و سوار بر ترک موتورسیکلت بر روی زنان بیحجاب یا کم حجاب تیزی میکشیدند یا با چوب و چماق آنها را تهدید میکردند! همین افراد بودند که سخنرانیها را برهم میزدند و با رفتارهای چالهمیدانی آبروی نظام نوپای جمهوری اسلامی را میبردند.
این رفتارهای وقیحانه بود که باعث شد تا آیتالله خامنهای در برابر آنها ایستادگی کنند زیرا آنها واقعاً بهدنبال دیوارکشی در دانشگاهها و پیادروها بودند. حال در آستانه انتخابات بهخاطر خالی بودن کارنامه اجرایی روحانی، خود را بهعنوان مدافع آزادی و حقوق شهروندی معرفی میکنند در حالی که سابقهخوانی این طیف پر از نقاط سیاه و ظلم های وحشتناک بر علیه منتقدان و مخالفان است». (4)
***
با خواندن این اظهارات باندهای مختلف رژیم، آدمی بیاختیار به فکر فرومیرود. این چه رژیمی است که مهرههای دانه درشت آن در یک جنگ نفسگیر قدرت مدام «بر سر شاخ نشسته و دارند بن میبرند». دیگ به دیگ میگوید، رویت سیاه! سهپایه میگوید صلعلی. یک زمانی «روحالله» تنوره میکشید و میگفت: «ای کاش! من هم یک پاسدار بودم» و ساواکیهای تغییر نام داده به «ساماوا» را «سربازان گمنام امام زمان» لقب میداد و «جاسوسی» واجب شرعی بود، الآن «مقام امنیتی» بودن آنقدر اخ و بدک شده است که رژیمیها دارند یکدیگر را به آن متهم میکنند، و یکی از آنها نیست که در این میان از ایده «دیوارکشی» بین زن و مرد و تفکیک جنسیتی دفاع کند. هر کدام تقصیر را به گردن دیگری انداخته و خود را مبرا جلوه میدهند. «دستههای خودسر، سوار بر موتورسیکلت» چه کسانی بودند و هستند؟ همانهایی که «سابقههای پر از نقاط سیاه و ظلمهای وحشتناک بر علیه منتقدان و مخالفان» دارند. این برائتجویی از پیشینهٴ رژیم، آیا این علامت پوکیدن، تمام شدن، و به سرآمدن عمر این نظام جهل و خون و جنون نیست؟
فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ
پانوشت: -------------------------------------------------------------
(1) عصر امروز، 19اردیبهشت96
(2) همان منبع
(3) عصر امروز، 19اردیبهشت96
(49 خبرگزاری حکومتی تسنیم20اردیبهشت96.